فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۳٬۷۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
پارسایی و زهد یکی از مهم ترین ویژگی های ادیان بوده چنانکه بسیاری را به ترک دنیا و «رهبانیت» کشانده است. در میان ادیانی مثل مسیحیت روش رهبانیت عمومیّت و مقبولیت بیشتری داشته است. نظر اسلام در باره ی رهبانیت، بهترین راه، تمسّک به آیات قرآن و روایات منقول از معصومین (ع) می باشد؛ چنانکه از ظاهر منابع اسلامی پیداست، خداوند در قرآن کریم در چهار آیه به واژه ی رهبانیت اشاره نموده است؛ برای فهم آنچه در قرآن کریم پیرامون رُهبانیت آمده است؛ مفسّرین اسلامی اعم از شیعه و سنّی در برداشت مفهومی رهبانیت نظراتی داده اند، به نحوی که امکان استنباطِ معنای قطعی مفهومی این واژه با دشواری همراه شده است؛ پس بایسته است که آنها را در پرتو روایات و احادیث نبوی تفسیر نمائیم.
در این مقاله نویسنده بر آن است که ضمن بررسی محتوای روایاتی که آمده است، دیدگاه واقعی اسلام را به رهبانیت هر چه بهتر روشن نماید؛ لذا سعی براین است، تا با دو دسته از روایات ناظر بر نفی و تأیید رهبانیت و بررسی «مصادیق رهبانیت» در منابع مستند شیعه و اهل سنت - که دو نوع برداشت مختلف از روایات آورده اند(چنانکه برخی رهبانیت را معنای مثبت و برخی منفی گرفته اند)- تعارض و پارادوکس میان دو مفهوم مثبت و منفی از آن را از دیدگاه اسلام، مورد تحلیل قرار دهد.
نگرش عرفانی و دینی مولانا به چیستی و چرایی مرگ در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات پرداخته شده در مثنوی معنوی، موض وع خیره کننده، حیاتی و مه یّج مرگ)death) است . مولانا با تمسّک به آموزه های اسلامی و عرف انی، به تبی ین و ت شریح این م هم پرداخ ته و رس الت خویش را به اب نای الزّمان، خاص ّه طی طریق کنندگان کوی دوست ادا نم وده است. ضرورت توجه ب ه این موضوع از آن روست که تا چیستی، چرایی و فلسفه وجودی مرگ از دیدگاه عرفانی و دینی به عنوان یکی از گذرگاه های مهم زندگی انسان موشکافی شود و برای اذهان سالکان، روش ن گردد که مرگ نه تن ها نابودی نیست بلکه ت ولد است نه تن ها ناگوار نیس ت بلکه از بین برنده حجابی (curtain) بین عاشق و معشوق است .به س خن دی گر م رگ در حک م «جسرٌ یوص ل الحبی ب ال ی الحبیب» اس ت. م رگ آزم ون و مح کی اس ت ب رای م دعی ان ک وی دوس ت و مشتاق ان محبوب ازل ی. م ولانا با ای ن نگ رش، م رگی که برای بسیاری از انسانها ناشناخته و منزجرکننده بوده است به گون ه ای دل نش ین عرضه داشته است و خاط ر ن شان می سازد که هی چ چی ز در آفرینش از جمله مرگ، بی حکمت آفریده نشده است.
دل آدمی و ویژگی های آن از دیدگاه عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عین القضات، «دل» را حقیقت آدمی می داند؛ لطیفه ای علوی و ملکوتی که چندی با قالب کثیف و مُلکی همراه شده است و این همراهی، حجاب آدمی است که تا رفع نشود، شناخت دل امکان پذیر نخواهد بود. از نظر وی، «دل آدمی» سکینه الهی، و لوح محفوظی است که قرآن بر آن نازل می شود. هدف سالک، رسیدن به خداوند است و بنا بر آیه «وَ فی اَنفسکم أَفَلا تُبْصرون»(ذاریات/ 21) خداوند در دل سالک است، و راه رسیدن به او جز شناخت دل نیست. عین القضات در تقابل میان نفس و دل، نفس آدمی را بشریت و دل او را ربوبیت می داند، و بر این باور است که ربوبیت با بشریت هرگز جمع نمی شود. بنابراین لازم است که سالک، نفس اماره را از بین برده و همه «دل» شود. نفس، دوزخی است که آدمی را از عبودیت خارج می کند و دل آدمی، بهشت الهی است. اهل دل کسانی اند که دل ایشان در مقابل قلم الهی است و خداوند بر آن می نویسد. چنین کسانی آنچه را ندانند به دل خود رجوع می کنند و به آن معرفت می یابند. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی و با استفاده از آثار عین القضات، دیدگاه وی را در مورد دل، ویژگی های آن و اهلِ دل بررسی کرده است.
گذری بر نثر غیرروایی عرفانی
حوزه های تخصصی:
نثر فارسی، به عنوان قالبی برای بیان اندیشه، در طول تاریخ هزار ساله خویش دوره های مختلفی را پشت سرگذاشته و جنبه های گوناگون معنوی و لفظی را تجربه نموده است. یکی از گونه های دلاویز نثر فارسی نوشته های عارفانه است. اگر آثار داستانی عرفانی را که مربوط به حوزه نثر روایی است، جدا کنیم، در حوزه نثرهای غیر روایی عرفانی، با مطالب متعددی از قبیل ترسلات، خطابه ها، مجالس، گونه های تعلیمی، کوته نوشته ها، نثرهای دینی، پندنامه ها، سفرنامه، زندگی نامه ها، گزارش ها، مقالات و... مواجه می شویم؛ اطلاعاتی که درباره این گونه ها در کتاب های مربوط به تحلیل نثر فارسی ارائه شده است، بسیار محدود است؛ لذا، در این مقاله سعی شده تا با استفاده از منابع معتبر و ارزشمند، اطلاعاتی درباره نثر غیرروایی و مشخص نمودن قلمرو نثرهای غیر روایی عرفانی به معرفی چهره های مهم و متون اصلی پرداخته شود.
بررسی و تحلیل ماهیت درد و رنج در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اجمالی اندیشه مولوی نشان می دهد انسان شناسی به نسبت حوزه های دیگر معرفت شناسی همچون خداشناسی، هستی شناسی و... مهم ترین لایه از لایه های معرفتی مثنوی معنوی است. از میان مجموعه ساحت های انسان شناسی نیز می توان ساحت مربوط به روان شناسی انسان راـ در لایه های عقیدتی ـ معرفتی، احساسی ـ عاطفی، ارادی(نیازها و خواسته ها)، گفتاری و کرداری ـ مهم ترین ساحت از ساحت های انسان شناسی مثنوی تلقی کرد. با توجه به این اصل، یکی از مهم ترین ساحت های روان شناختی انسانی در همه لایه ها به ویژه لایه احساسی ـ عاطفی و عقیدتی ـ معرفتی مسئله درد و رنج انسان است که یکی از مهم ترین وجوه تراژیک زندگی انسان هاست. در این مقاله، نویسنده سعی کرده است بعد از بررسی ابعاد مختلف این مسئله و ماهیت و مفهوم درد و رنج در نظام حاکم بر اندیشه و زبان مولوی، مجموعه دیدگاه او را در مثنوی در چهار حوزه معناشناسی، وجودشناسی، غایت شناسی و شأن اخلاقی درد و رنج، طبقه بندی، بررسی و تحلیل کند. بررسی این حوزه ها نشان می دهد که مولوی به همه حوزه های یاد شده اهتمام ورزیده است؛ اگرچه در عمل و در مقام تبیین و تفسیر مسئله به وجودشناسی درد و رنج توجه بیشتری کرده است.
طَوام، گونه ای نادر از کرامات اولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتِ مطرح شده در عرفان و تصوّف اسلامی، مسئله طبقه بندی کرامات و در نظر گرفتن اسماء و انواع، برای هریک از افعالِ ناقض عادت است. اربابِ سِیر و سلوک را در بابِ این انواع، و اسماءِ مربوط به هریک، اقوالی متعدد و فراوان است. انواع کرامات، در آغاز، در سه یا چهار طبقه کلی جای می گرفته است، اما به مرور، و هم زمان با پیشرفت و تکاملِ تصوّف، این انواع نیز، تا بیست و پنج قِسم افزایش یافتند. آنچه از تأمل در بابِ آرا و عقاید مشایخ اهل طریقت، درخصوص تعداد و انواع کرامات حاصل می شود، آن است که درباره وقوع و ظهور برخی از این اقسام، میان اهل تصوّف اتفاقِ نظرِ کامل وجود داشته است. این وحدتِ نظر، سبب گردیده تا همه با یک نام، و یا عناوینی تقریباً یکسان، از این قِسم کرامات یاد نمایند؛ اما در بابِ بعضی دیگر از کرامت ها، این اتفاق نظر مشاهده نمی شود. انواع کرامات را در یک طبقه بندی کلی، به دو گروهِ «شایع و نادر» می-توان تقسیم کرد. درخصوص انواع شایع، اطلاعاتی فراوان در متون عرفانی موجود است، اما در بابِ اقسام نادر، به زحمت می توان از خلال منابع اهل تصوّف به آگاهی هایی دست یافت. یکی از این انواع نادر، «طَوامّ» نام دارد. طوام، به معنی بزرگ شدن و فربه شدن جسم است. در این مقاله، سعی بر آن است تا با تکیه بر این اسنادِ اندک شمار، کرامتِ موردِ اشاره معرفی و چگونگی وقوعِ آن بررسی شود.
انسان کامل از دیدگاه جامی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی آن است که عقاید عرفانی جامی را با تکیه بر آرای ابن عربی در مورد انسان کامل مورد پژوهش قرار دهد.
انسان کامل منشأ فیض حق به خلق است و از این لحاظ اهمیّتی ویژه در شناخت ویژگیهای او و چگونگی دست یافتن به مقامش احساس می شود.
موضوع انسان در عرفان ابن عربی، یکی از پایه های اصلی عقاید او را شکل داده است. جامی نیز که در عرفان، پیرو دیدگاه های ابن عربی است به انسانشناسی و انسان کامل توجّه خاص کرده و در این باره فراوان سخن گفته است.
انسان کامل از نگاه جامی و ابن عربی، خلیفة الهی است. او مقصد اصلی آفرینش است و عالم هستی برای او آفریده شده است. اینان، هم چنین، انسان کامل را کسی می دانند که به فنای در حق، متّصف شده و مظهر تمام اسما و صفات او گشته باشد. انسان کامل، واسطة میان حقّ و خلق است؛ فیض وجود از طریق او به همة موجودات می رسد. .
این پژوهش سعی می کند ضمن تعریف کمال به دیدگاه مکاتب در مورد انسان کامل بپردازد و سپس این دیدگاه ها را با نظر جامی و ابن عربی و سپس نظر قرآن مقایسه کند تا بتواند دورنمایی هرچند کلّی در مورد جایگاه انسان کامل در هستی عرضه نماید.
ماه و انسان کامل در اندیشه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ذهن و زبان ابن عربی، عدد رمزی 28 متأثر از 28 منزل ماه(قمر) بازتاب گسترده ای داشته، به گونه ای که بسیاری از اجزای تفکر وی در تبیین مراتب وجود و درجات آن را تحت شعاع قرار داده است. ابن عربی در پاره ای از آثار خود به رموز این عدد و جلوه های ظهور آن در مراتب انسانی، فلکی و الوهی پرداخته است. مهم ترین بازتاب آن در فصوص الحکم است که در 28 فص مطابق با مراتب الوجود ترتیب یافته است. از آنجا که مراتب وجود بر محور انسان الهی خاص هر مرتبه که مظهر یکی از اسماء الهی است می گردد، توجه به رابطه آن انسان کامل با مرتبه ای که در آن واقع شده، حائز اهمیت است. در این میان، معلومات کیهان شناسی خاص ابن عربی و مناسبات محاسبه شده مربوط به جهان حروف و اعداد، وضعیت ویژه ای پدید آورده است. این نوشته یکی از جهات محاسباتی عددی و حروفی ابن عربی را ذیل بحث مقابله ماه و انسان کامل پیگیری کرده است.
بررسی تطبیقی فقر در حکمت متعالیه و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از فقر موجودات ممکن، در هر دو حوزه ی فلسفه و عرفان، سخن بسیار است. در میان مکاتب فلسفی، حکمت متعالیه قرابت بیشتری با عرفان اسلامی دارد و فقری که در این دو حوزه تعریف و تبیین می شود بسیار به یک دیگر نزدیک اند. در حکمت متعالیه، بر پیشانی موجودات ممکن داغ فقر و هلاکت ذاتی خورده است، به گونه ای که عین ربط به علت خویش اند و از خود هیچ ندارند، بلکه به تعبیر دقیق تر، خودی ندارند. در عرفان نیز جز الف قامت یار چیزی دیگر در عالم هستی هویدا نیست و آنچه از کثرت ها در سرای وجود دیده می شود از یک سو عین فقر و روسیاهی و از سوی دیگر، وجوه و شؤونات ذات حق است. در این نوشتار، به مقایسه ی معنا و مفهوم فقر در حکمت متعالیه و عرفان می پردازیم تا در هر دو حوزه، با بیان تفاوت ها و شباهت ها، حقیقت آن سوی این روسیاهی را به تحقیق بنشینیم.
استخراج مؤلفه های روان درمانگری وجودی از اندیشه جلال الدین محمد مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بهمنظور استخراج مؤلفههای درمان وجودی مبتنیبر ادبیات عرفانی، بهویژه آثار جلالالدین محمد مولوی ارائه شده است. طرح تحقیق در چارچوب مطالعات کیفی، در زمره طرحهای مفهومی و یا نظری و با استفاده از روش استنتاج تحلیلی به انجام رسید. نتایج علاوهبر استخراج چارچوب معنایی جهت درمانهای روان، شامل مؤلفههای زیر میباشد: 1) اکتشاف انواع غفلت؛ 2) اکتشاف جهانبینی شخصی؛ 3) بررسی ترسآگاهی، اضطراب، نومیدی و وابستههای هستیشناختی آن؛ 4) توجه به سطوح آگاهی، محتوای رؤیاها و خیالپردازیها؛ 5) تبیین رنج حیات؛ 6) آزادی انتخاب و مسئولیت فردی؛ 7) بررسی مسائل درمانی در متن زندگی. همچنین براساس چارچوب معنایی استخراجشده میتوان گفت انگیزه اساسی در انسان، اراده ربط نامتناهی است. چارچوب موردنظر مدعی این اندیشه است که گسست در وجه ربطی خاص میتواند ازجمله علل اساسی اختلالات روان باشد؛ لذا پیشرفت در شکلدهی مجدد آن منجر به کاهش اختلالات میگردد. این نتایج میتواند با توجه به اهمیت درمانهای وجودی و خلأ هستیشناختی موجود در این حوزه، راهگشای مناسبی جهت ورود معانی ملهم از ادبیات دینی به فضای درمان روان باشد.
عرفان و راه برون رفت از بحران سیاسی در اندیشة سیاسی قطب الدین نیریزی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«سیدقطب الدین محمد نیریزی شیرازی» از مهمترین و تأثیرگذارترین اندیشمندان سیاسی اواخر دوره صفویه است که متأسفانه تا کنون از اندیشههای سیاسی وی، غفلت شده است. به نظر میرسد یکی از دلایل غفلت از اندیشه های سیاسی «نیریزی»، جایگاه رفیع وی در تاریخ عرفان شیعی و بیشتر نگاه به این بُعد او باشد. ما در این مقاله به اندیشههای سیاسی نیریزی به مثابة یکی از نمایندگان اصلی اندیشة سیاسی ـ عرفانی در ایران میپردازیم و اثبات خواهیم کرد که نیریزی، چگونه از مبانی عرفانی و شرایط اجتماعی دوران صفویان در آخرین سالهای حکومت این خاندان، سنخی از اندیشة سیاسی را عرضه میکند؛ سنخی که دارای دو رکن اساسیِ مبانی دینی و قواعد مبتنی بر حقوق مردم است.
«پژوهشی در آرای عرفانی و سلوک معنوی شیخ نجم الدین کبری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالجناب احمد خیوقی، معروف به شیخ نجم الدین کبری، مفسر، محدث و عارف نامور ایران و اسلام بود که بیش از دو دهه از زندگی خویش را به سیر و سیاحت علمی و معنوی در ممالک اسلامی پرداخت و در این سفرها، علوم اسلامی خاصه علم حدیث و طریقت معنوی و عرفانی را از استادان بزرگ عصر، فراگرفت و بعد از تهذیب نفس ، تحصیل علوم معنوی و دریافت مقام ارشادی از سوی شیخ خویش، به زادگاهش، خوارزم بازگشت و در سال های 585 ق، تا 618 ق ، در آن سرزمین به اشاعه آموزه های عرفانی و حمایت از مشتاقان طریقت اهتمام ورزید؛ وی علاوه بر تحریر آثار فراوان در سیر و سلوک ، به پرورش مریدانی از خطه خراسان و ماوراء النهر پرداخت و از این طریق ، علوم عرفانی را علی رغم جوسیاسی و مذهبی حاکم بر دارالملک خوارزمشاهیان،رونق و استمرار داد. در این اثر ، بر آنیم ، پس از ارزیابی حیات علمی و مذهبی شیخ نجم الدین، جو مذهبی و دینی منطقه خراسان، ماوراء النهر و خوارزم، در عصر او، آموزه های عرفانی و معنوی شیخ در گرگانج، مرکز امپراتوری شرق عالم اسلام، خاصه مناظره او به عنوان مدافع طریقت و کشف و شهود با امام فخر رازی، نماینده مشرب کلامی و استدلالی تجزیه و تحلیل نماییم.
«بررسی تطبیقی کلام الهی در عرفان اسلامی و مسیحی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرّ این که خداوند، انبیا و ارواح و بلکه موجودات را " کلمه " نامیده است بستگی به شناخت چگونگی ایجاد و ماده ای که از آن، به آن و در آن ایجاد واقع است، دارد.
خداوند تأثیر ایجادی را " قول " نامیده است. چنان که می فرماید: " سخن ما به هر چیزی وقتی اراده وجود آن کنیم این است که بدو گوییم: باش! در دم وجود یابد. "پس اگر واسطه ای بین فاعل بودن خداوند و موجودی که پدید می آید، وجود داشته باشد، این " قول " است؛ ولی اگر فعل خداوند به ذات خود باشد که هیچ واسطه ای بین ذات او و بین مفعول وجود نداشته باشد، نام این فعل " کلام " است و ظاهر شونده به آن " کلمه " است. اینکه موجودات " کلمات " نامیده می شوند؛ از این حیث است که آنها با کلمه تکوین یعنی " کُن " آفریده شده اند. در قرآن کریم نیز بر کلمه خدا و خلقت عیسی(ع) اشاره رفته است. اگر این سخن درست باشد که کلماتی که انسان بر زبان می آورد، همانا صورت های نَفَسی است که از سینه اش بیرون می آید، پس می توانیم بگوییم که کلمات وجودی، صورت های خارجی بر نَفَس رَحمانی است؛ یعنی خداوند رحمان هنگام دمیدن تکلّم می کند و در نَفَس او کُلّ عالم شکل می گیرد.
انسان کامل از دیدگاه حکیم سنائی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موحد واقعی همان انسان کامل است که به مقام شهود و تجلی رسیده که بالاترین مرتبه آن متعلق به حضرت ختمی مرتبت (ص) است. یکی از افرادی که به این موضوع پرداخته در عین عدم به کارگیری اصطلاح «انسان کامل» آن را به صورت محوری در اشعار خود بیان نموده، سنایی غزنوی، شاعر و عارف قرن ششم هجری قمری است. وی در بیان مرتبه انسان کامل از پیامبران الهی و نقش آنان در هدایت بشر به سوی معرفت الهی بسیار سخن گفته و راه رسیدن به مقصد نهایی را در پیروی از آنان می داند. ایشان به مقام «حیرت» به عنوان خواسته انبیاء الهی در معرفت و وصول به حق و مقام فناء فی الله و بقاء بالله و نقش عقل بشر در رسیدن به این مقام اشعار پر محتوایی دارد. همچنین ایشان معتقد به پیروی از شریعت در مسیر طریقت تا وصول به حقیقت می باشد و آن را روش انسان کامل در رسیدن به حق می داند
«بازتاب مرگ ارادی در منطق الطیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر اهل عرفان، مرگ آغاز حیات بی مرگ است. این مهم نه تنها در مرگ اضطراری و اجباری بلکه در مرگ اختیاری و ارادی نیز صادق می باشد. اگر در مرگ اضطراری روح اجباراً از قید جسم، رها و به ملاقات حق نایل می گردد در مرگ ارادی با اراده و خواست سالک طریق حق و قبل از فرا رسیدن اجل این امر به وقوع می پیوندد.
عطار نیشابوری در منطق الطیر خود که شرح سفر دشوار سالک در شاهراه وصول به حق است اذعان داشته که تنها آنان که وجودشان از آلایش های نفسانی و رذایل اخلاقیصیقل یافته و آینه حق نما شده اند رخصت حضور به بارگاه حق می یابند و در می یابند که حقیقت مطلقه با ایشان یکی است و در میانشان انفصالی نیست و در این راه عنایت و دستگیری حضرت حق و تبعیت از پیشوا و رهبری کاردان و راه شناس، جد و جهد طالبان و جویندگان مقصود را ثمر می بخشد.
«بررسی عرفان عاشورایی در اندیشه مولانا و عمان سامانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماجرای کربلا تراژدی سهمگینی است که همه صحنه های آن لبریز از احساس و عاطفه وایثار و عشق است.درباره حادثه بزرگ عاشورا، از جهات مختلفسخن گفته شده، اما بسیاری از اسرار بنیادی این قیام و شهادت، همچنان نیازمند تامل ودقت است. یکی از ابعاد متنوع و مهم اینحادثه، بعد عرفانی آن است، که هرگاه چنین ماجرایی در منظر تیزبین و لطیف عارف قرار گیرد و بر مفاهیم بلندعرفانی منطبق گردد و با زبان رمز و تمثیل و بهره گیری از قدرت تصاویرشاعرانه، عرضه شود، زوایای تازه ای از آن آشکار می شود. مقاله حاضر کوششی است در راه دست یابی به زبده اندیشه های دو تن از نام آوران ادبیات عرفانی ایران در خصوص عرفان عاشورایی: مولانا جلال الدین محمد بلخی و عمان سامانی. نویسنده کوشیده است نخست با استفاده از آثار مشهور این دو شاعر و نیز با یاری جستن از شرح و تفسیرها و کتاب های تحلیلی برجسته ترین جنبه های عرفان عاشورایی را در اندیشه آنان مطرح نماید و آن گاه با استناد به ابیاتی از آثار برجسته این دو شاعر، عرفان عاشورایی را در اشعارشان بررسی نماید و در نهایت با مقایسه تطبیقی نقاط اشتراک و اختلاف اندیشه این دو شاعر بزرگ را باز نماید.
صفات جلال و جمال از دید کلامی و عرفانی اسلامی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بحث در حوزه صفات الهی، آثار و لوازم آن به ویژه در بعد خداشناسی، از مباحث محوری و مهم در حوزه الهیات است. صفات جلال و جمال الهی از همان آغاز نضج و تولد علوم اسلامی از مباحث بحث انگیز میان اکابر صوفیه، مفسران و دانشمندان علم کلام بوده است. این مقاله بر آن است ابتدا به ریشه یابی جلال و جمال، معانی لغوی و اصطلاحی آن ها و آنگاه نظرات مشایخ صوفیه درباره این دو واژه بپردازد و نیز جمال و جلال را در تفاسیر مهم، احادیث و روایت، جست و جو و از منظر فرق کلامی و عرفانی بررسی کند.
در این مقاله نتیجه می گیریم که در میان عرفا و صوفیان درباره جلال و جمال دو تلقی وجود داشته است. در اغلب موارد، به ویژه نزد متقدمان، جلال و جمال از حیث تأثیرات سلوکیشان بر احوال و حیات معنوی سالک مورد توجه بوده و در تلقی دیگری (بیشتر نزد متأخران و در مکتب ابن عربی)، جلال و جمال از وجوه نظری مابعدالطبیعی مورد تأمل قرار گرفته است.
بر اساس آنچه منقول است برخی از متقدمان، همچون سَری سَقطی، به استقلال به تعریف جلال و جمال نپرداخته اند، اما در بیان اصطلاحاتی همچون حیا و انس به لوازم جلال و جمال الهی توجه کرده اند. به گفته سری سقطی، حیا، لب فروبستن از سَرِ اجلال برای تعظیم جلال حق است و انس، التذاذ روح به کمال جمال است، همچنین بنا به گزارش قُشَی خرّاز فنای هویت و بقای باللّه را اثر مشاهده جلال ربوبی می داند.
نظریه «تقلید از خدا» در معرفت شناسی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
نخستین گام در معرفت شناسی عرفانی، نقاّدی عقل است و هیچ عارفی نیست که در عرصه عرفان نظری، پیش از نقد عقل و قوای ادراکی انسان، بتواند سخن از معرفت فراعقلی، و تفکّر عرفانی بگوید. ابن عربی به عنوان مؤسس عرفان نظری نیز در طرح معرفت شناسی خود، نخست به نقد عقل فلسفی و تفکّر منطقی پرداخته و نشان داده است که اگر شناخت آدمی صرفاً متکی به قوای ادراکی او، و مبتنی بر روش تفکر فلسفی باشد، حاصلی جز شناخت غیرذاتی، که شناختی تقلیدی است ندارد و درستی چنین شناختی کاملاً اتّفاقی است و هیچ تضمینی ندارد. اکنون ما می توانیم با «تقلید از خدا» به شناختی ذاتی و معرفتی درست هم درباره خدا و هم در اشیا و امور دست یابیم.