فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۵٬۵۸۲ مورد.
ثابت و متغیر در نگاه امام خمینی، علامه طباطبایی و شهید صدر
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی در فلسفه گیلبرت ریل
حوزه های تخصصی:
چکیده
ذهنشناسی و تحلیل مفاهیم ذهنی یکی از اساسیترین مباحث فلسفه ذهن است و گیلبرت رایل فیلسوف قرن بیستم در این زمینه کار جدی و قابلتوجهی انجام داده است. این نوشتار در پی تشریح دیدگاههای محوری رایل در زمینه مذکور است. نویسنده ابتدا این ادعای او را طرح میکند که ابهامها و سوء برداشتهای فلسفی و گسترش موهوم جهان واقعی، نتیجه همگونسازی یا اطلاق نادرست واژههایی است که به لحاظ طبقه و مقوله متفاوتند؛ سپس به دیدگاه او در مورد نظریه ثنویت دکارتی پرداخته، در نهایت، تفسیر او را از افعال ذهنی به عنوان صرف قابلیتها و استعدادها بیان میکند.
تأملاتی پیرامون مسأله تشکیک
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۷ شماره ۱۴
حوزه های تخصصی:
چکیده
از آنجا که بحث تشکیک ابتدا در منطق و اول باز توسط ارسطو مطرح شده و سپس به فلسفه راه یافته است، در این مقاله با نگاهى گذرا به آنچه منطق دانان مسلمان در این باره گفتهاند و سهمى که ارسطو در این باره دارد، به بحث تشکیک میان حکیمان مسلمان پرداخته شده، پس از بررسى اختلافهاى عمده سه شرب فلسفى مشاء، اشراق و متعالیه در این باره، آخرین دست آوردهاى فیلسوفان معاصر در مساله تشکیک مورد ارزیابى قرار گرفته است.
توجیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۷۹ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا توانایی عقل در رسیدن به واقع به عنوان یک سؤال اساسی مطرح و سپس با تقسیم علوم به حضوری و حصولی توضیح داده شده است که در علوم حضوری، واقع، نزد عالم حاضر است لذا سؤال از مطابقت با واقع در مورد آن خطاست بلکه علم در مورد آن، عین واقع است و خطا در آن راه ندارد. ولی در علم حصولی مطابقت معنا دارد هر چند در بدیهیات اولیه مطابقت، قطعی و محرز است. در بدیهیات، علتِ تصدیق، تصور موضوع و محمول و نسبت بین آن دو است و این علت همیشه در تصدیقات بدیهی وجود دارد، یا به صورت خودآگاه و با علم تفصیلی و یا به صورت ناخودآگاه و علم اجمالی.
در ادامه مقاله چنین نتیجه گرفته شده است که این علم، معرفت حقیقی است گرچه دلیل آن را ندانیم زیرا دلیل و علت یقین مطابق با واقع جزء تعریف موقت حقیقی محسوب نمیشود بلکه طریق بدان به شمار میآید و طریق به چیزی، جزء حقیقت آن چیز محسوب نمیگردد، مگر اینکه بخواهیم جعل اصطلاح کنیم یا با توجه به اهداف خاصی بخواهیم تعریف ارائه بدهیم.
در ادامه مقاله، نقض گتیه به تعریف معرفت حقیقی (باور صادق موجه) مطرح و مورد ارزیابی و نقد قرار گرفته است. در واقع مثالهای نقض گتیه به اموری حسی و تجربی است که اصولاً یقینآور نیستند و نوبت به یقین مطابق با واقع نمیرسد.
بازشناسى عناصر فلسفه هنر بر پایه مبانى حکمت صدرایى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه, فلسفه اسلامى, با توجه به پیش رفت علوم, نیازمند آن است که در حرکتى پویا خود را به روز و کارآمد نماید تا نشان دهد که در پاسخ گویى به پرسش هاى جدید نیز تواناست. به نظر مى رسد که فلسفه اسلامى مى تواند بیشترِ پرسش هایى را که در حوزه هاى گوناگون فلسفه ـ در دنیاى امروز ـ مطرح است, پاسخ دهد. اما وظیفه تبیین این پاسخ ها و طراحى آنها بر اساس مبانى فلسفه اسلامى برعهده پژوهش گران این حوزه است. این مقاله کوشیده است تا با بررسى یکى از مقولات فلسفى نوین; یعنى فلسفه هنر و زیبایى شناسى در نظام فلسفى ملاصدرا, گامى نو در پاسخ به پرسش هاى جدید فلسفى برداشته و روشى را براى بازسازى اندیشه هاى فیلسوفان اسلامى در حوزه هاى جدید فلسفه, ارائه نماید.
تحلیل و بررسی تناسخ ملکوتی در فلسفة ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تناسخ ملکوتی» در اصطلاح، انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی مناسب با اوصاف و ملکات اخلاقی و ظهور آن در آخرت است. صدرالمتألهین شیرازی بر اساس مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک وجود، اتحاد عاقل و معقول و مبنای انسان شناسیِ خویش به تناسخ ملکوتی استدلال کرده است. وی با استناد به دلایل عقلی و آیات و روایات اثبات کرده است که باورها و اعمال اختیاری سبب تحول نفس و ایجاد صورت نوعیة جدیدی در انسان شده که انسان با همان صورت نوعیة مکتسبه از اعمال و ملکات نفسانی به عالم آخرت منتقل و با آن محشور می شود. از نظر ملاصدرا این نوع تحول باطنی، همان نظریة تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال مأخوذ از شرع است که همچنین مورد تأیید عقل و وحی و اهل کشف است. در این پژوهش ضمن تبیین مفهوم تناسخ ملکوتی و تفاوت آن با تناسخ ملکی، مبانی عقلی و نقلی تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال با تکیه بر آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین بررسی و تحلیل شده است.
انسانشناسى صدر المتالهین
حوزه های تخصصی:
چکیده
با توجه به اهمیت انسانشناسى در حکمت متعالیه صدرالمتالهین، نویسنده کوشیده استبا توجه به مبانى فلسفى او را در هستى شناسى و معرفتشناسى حقیقت انسان از حیث جسم و جان یا روح و بدن معرفى کرده و تعامل نفس و بدن را از جهت هستىشناختى، یعنى پیمودن مراتب وجود و از حیث معرفتشناختى، یعنى جایگاه نفس و قواى حسى در معرفت و تاثیر عرفتبر نفس بررسى کند . حاصل این بررسى تعیین نقش معرفت در تکامل نفس و رسیدن به درجه انسان کامل از حیث علم و عمل است .
نقدى بر دیدگاه کارل مانهایم در جامعه شناسى معرفت
حوزه های تخصصی:
جایگاه عقل در المیزان
حوزه های تخصصی:
بدون تردید، تفسیر ارزشمند«المیزان»اثر علامه سید محمد حسین طباطبایى(ره)یکى از بزرگترین تفاسیر قرآن کریم است که تاکنون به رشته تحریر درآمده است.از جمله ویژگیهاى این تفسیر گرانقدر، عقلگرایى و تبیینهاى عقلانى آن است.
مؤلف تواناى المیزان مدعى است که به گونهاى «عقل»را در خدمت«وحى»و«برهان»را در خدمت «قرآن»درآورده که پیشینیان را بدین سان میسّر نبوده است.
بررسى این بعد از تفاسیر المیزان و نحوه کاربرد و کارآیى عقل در آن، موضوع اصلى این مقال است.
وجود از منظر هگل
منبع:
معرفت ۱۳۸۴ شماره ۸۸
حوزه های تخصصی:
معیارهای تمایز دلالت تضمنی و التزامی از مجازِ در لفظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق مباحث الفاظ
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
بحث دلالت های ثلاث از مباحثی است که به تبع تحول در جایگاه مباحث الفاظ در منطق سینوی پدیدار شد. ابن سینا برای نخستین بار اعتنای بیشتری به مباحث الفاظ نموده و از جمله مباحثی که وی بدان می پردازد، دلالت های سه گانه الفاظ (تطابقی، تضمنی، و التزامی) است. در این میان دلالت التزامی بیش از دو دلالت دیگر مورد توجه منطق دانان بوده است. این دلالت از آن جهت که بر معنایی خارج از معنای موضوع له دلالت می کند، مشابه برخی از دلالت های مجازی بوده و همین مشابهت باعث خلط در تفکیک این دو حیطه از هم می گردد. در این پژوهش، تفاوت حیطه استعمال (دلالت تصوری و تصدیقی)، عدم احتیاج به تلازم بَیّن بالمعنی الاخص بین معنای مجاز و حقیقی و عدم استلزام معنای مجاز نسبت به حقیقی، به عنوان سه وجه تمایز دلالت التزامی و تضمنی از مجاز، به شیوه ای تحلیلی توصیفی تبیین گردیده است که به وسیله آن ها، مصادیق دلالت های سه گانه و مجازِ در لفظ، به صورت کاملاً آشکار قابل تفکیک و شناسایی باشند.
سعادت حقیقی از دیدگاه ملاصدرا(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیر باز « سعادت حقیقی» در کنار کمال، خیر و لذت های انسان مورد گفتمان حکیمان و فیلسوفان بوده است. به خاطر گستردگی این مفاهیم، به ویژه سعادت حقیقی، رویکردها و دیدگاه-های گوناگونی در باره آن وجود داشته و تاکنون هیچ ملاک مورد توافق همگانی ارائه نشده است. بدین روی، در این مقاله کوشش شد، تا زوایای ناپیدای سعادت حقیقی آشکار و لایه های گوناگون آن در عرصه های مختلف دنیا و آخرت از منظر صدرا معرفی شود. بر این اساس، رهیافت ها و فرضیه های «سعادت مادی و حسی» «سعادت روحانی» و «سعادت باطنی و نشاط درونی» به عنوان فرضیه های احتمالی و رقیب و «سعادت جامع نگر» با رویکرد خاص صدرایی، به عنوان «خود شکوفایی عقلی و سعادت حقیقی» فرضیه اصلی تحقیق، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است.
در این مقاله با کمک مبانی نظری مانند: اصالـه الوجود، تشکیکی بودن وجود، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، حرکت جوهری و اختیار انسان، رابطه دنیا و آخرت، اتحاد نفس با قوا، و اتحاد عاقل و معقول به راحتی امتیاز دیدگاه صدرالمتالهین با حکیمان دیگر در رهیافت جامع نگر روشن گردیده و سعادت حقیقی تثبیت شده است.
بنابراین، از دیدگاه صدرا، سعادت یا حقیقی یا غیر حقیقی است؛ این دو یا دنیوی یا اخروی می باشند؛ این چهارتا، یا وابسته به حواس ظاهری، باطنی و قوای تحریکی است، یا معلول عقل نظری و عقل عملی است؛ سعادت حقیقی انسان مربوط به عقل انسان به دلیل اتم بودن، اقوی، الزم، اشد و اکثر بودن آن است. هرکدام این سعادت عقل نظری و عملی یا حداقلی یا حد متوسطی یا حداکثری هستند.
برخی دیدگاه های جدید در باب « معرفت پیشینی »(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۲۰
حوزه های تخصصی:
در فلسفة غرب، معرفت به معرفت پیشینی و پسینی تقسیم شده است. این تقسیم یکی از مباحث معرفتشناسی معاصر است. مقالة حاضر از ارتباط این تقسیم با تقسیم دیگری که در فلسفه غرب رایج است یعنی تقسیم احکام به تحلیلی و ترکیبی، به تفصیل بحث میکند و دیدگاههای متفاوت درباب معرفت پیشینی را از راه بیان این ارتباط در اندیشة فلاسفة مختلف بیان میکند و دیدگاه کواین و پاتنم و نیز دیدگاه کریپکی در این زمینه را مورد بررسی قرار میدهد