فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۷۲۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش اشتیاق شغلی، کنترل شغلی، رفتارهای نوآورانه و رهبری تحولی در پیش بینی دگرگون سازی شغلی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و نمونه ی پژوهش شامل 157 نفر از کارکنان شرکت نورد و لوله اهواز بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از مقیاس اشتیاق شغلی (اسکاوفلی و همکاران، 2002)، مقیاس کنترل شغلی (جکسون و همکاران، 1993)، پرسشنامه ی رفتارهای کاری نوآورانه (کراس، 2004)، پرسشنامه ی سبک رهبری چند عاملی (باس، 1985)،و پرسشنامه ی دگرگون سازی شغلی (لاورنس، 2010) استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با آزمون های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین اشتیاق شغلی، کنترل شغلی، رفتارهای نوآورانه و رهبری تحولی با دگرگون سازی شغلی رابطه ی مثبت و معنا داری وجود دارد. علاوه براین، نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین متغیرهای پیش بین، اشتیاق شغلی، رفتارهای نوآورانه و رهبری تحولی از نقش عمده ای در تبیین واریانس دگرگون سازی شغلی برخوردار می باشند.
بهره های هوش معنوی برای فرد و سازمان
منبع:
تدبیر ۱۳۸۹ شماره ۲۱۵
حوزه های تخصصی:
عوامل موثر بر رضایت شغلی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
حوزه های تخصصی:
تاثیر استراتژی های سازمان های غیردولتی در ایجاد و ارتقا سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سازمان ها برای رسیدن به اهدافشان با توجه به شرایط محیطی ازجمله فرصت ها، تهدیدها و نقاط ضعف و قوت خویش، استراتژی هایی را اتخاذ می کنند که سازمان های غیردولتی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی استراتژی های سازمان های غیردولتی در جهت رشد و توسعه سرمایه اجتماعی پرداخته است.روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی ـ پیمایشی می باشد. داده های پژوهش به وسیله پرسشنامه محقق ساخته از طریق 196 نفر از مدیران ارشد سازمان های غیردولتی در شهر تهران به صورت نمونه گیری خوشه ای گردآوری شده است. بدین منظور پرسشنامه ای در رابطه با این دو متغیر طراحی شد و پس از اطمینان از روایی و پایایی آن در میان جامعه نمونه توزیع گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری توصیفی و برای تجزیه و تحلیل و آزمون فرضیه ها از تکنیک های همبستگی شامل: کلموگروف، اسپیرمن، تاوکندال بی، دی سامرز و برای تعیین اولویت بندی عوامل موثر شناخته شده از آزمون رتبه بندی فریدمن استفاده شده است.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که به کارگیری استراتژی های نهادهای غیردولتی، موجب ایجاد و ارتقا سرمایه اجتماعی در سازمان ها خواهد شد.نتیجه گیری: سازمان های غیردولتی و نفوذ قابل توجه آنها در جامعه موجب افزایش سرمایه اجتماعی می گردد و می توانند شرکای نوپای دولت در عرصه های خدمات بشر دوستانه و عام المنفعه محسوب گردند.
فرآیند معرفت پذیری
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر بر انگیزه توفیق طلبی از دیدگاه آموزه های دینی
حوزه های تخصصی:
انگیزه توفیق طلبی، یا انگیزه کسب موفقیت، اشتیاق یا نیاز شدید برای موفقیت است که برجسته ترین نیاز از نظر رفتار سازمانی بوده، به سبب تاثیراتی که بر رشد و توسعه ملی یک کشور دارد، از سال 1950م. به بعد همواره مورد بررسی محققان قرار گرفته است. ازآنجاکه انگیزه توفیق طلبی به شدت تحت تاثیر فرهنگ حاکم بر جامعه است، هدف اصلی این تحقیق استخراج آموزه های دینی مؤثر بر انگیزه توفیق طلبی بود که در نتیجه، برخی عوامل تحت عنوان جهان بینی اسلامی، باورها، ارزش ها، عوامل تربیتی و دستورات دینی شناسایی گردید.اعتقاد و عمل به این آموزه های دینی موجب ظهور و تقویت انگیزه توفیق طلبی در فرد می شود؛ به این ترتیب که این «عوامل دینی»، موجب تقویت «ویژگی های توفیق طلبی» (مثل کانون کنترل درونی، امید به موفقیت، کار و تلاش زیاد و ...) شده و در نتیجه، انگیزه توفیق طلبی در فرد افزایش خواهد یافت.
بررسی رابطه بین هوش هیجانی و مدیریت تعارض در مدیران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی و مدیریت تعارض مدیران با روش همبستگی اجرا گردید. جامعه آماری کلیه معاونان مدارس متوسطه شهر تهران در سال 1388 به تعداد 1732 نفر و نمونه آماری تعداد 313 نفر با روش تصادفی سیتماتیک با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، یکی پرسشنامه هوش هیجانی پیترایذر و فارنهایم و دیگری پرسشنامه محقق ساخته جهت سنجش میزان تعارض در سازمان تهیه گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که بین هوش هیجانی و مدیریت تعارض مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی
حوزه های تخصصی:
امروزه، در عصر دانش، سازمان ها با به کار گیری دارایی های نامشهود که منابع ارزشی جدیدی محسوب می شوند، از مزیت رقابتی خاصی بهره می جویند . این وضعیت، با اهمیت فرایند خلق و تسهیم دانش تعریف شده که گویای اهمیت سرمایه اجتماعی به عنوان پدیده مدیریتی جدید می باشد. از سوی دیگر، کارآفرینی درون سازمانی نیز به توسعه محصولات و خدمات جدید، نوآوری در محصولات و خدمات و همچنین ایجاد واحد و شعبات جدید منجر شده و در نهایت مزیت رقابتی خاصی برای سازمان فراهم می آورد. از این رو هدف اصلی این تحقیق، بررسی رابطه کارآفرینی دورن سازمانی و سرمایه اجتماعی در یک شرکت صنعتی می باشد. روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری این تحقیق نیز شامل 151 مدیر از یک شرکت صنعتی می باشد که با توجه به نمونه گیری صورت گرفته، 89 نفر از این تعداد آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج تحقیقات حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی(و ابعاد آن یعنی شناختی و ساختاری) با کار آفرینی درون سازمانی رابطه ای مثبت وجود دارد. به عبارتی روشن تر، با افزایش سرمایه اجتماعی کارآفرینی درون سازمانی افزایش می یابد.
توانمندسازی، روشی نوین در محیط رقابتی
منبع:
تدبیر ۱۳۸۲ شماره ۱۳۵
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه ی عدالت سازمانی و توانمندسازی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل تمایز سازمان های امروزی کارکنانی ـ از لحاظ درونی و روانی ـ توانمند است. از این رو تلاش برای افزایش این وجه، مشخصه برنامه هایی است که سازمان های پیشرو به آن اهمیت می دهند. در این تحقیق، تأثیر مدل چهاربعدی عدالت سازمانی ـ عدالت توزیعی، عدالت رویه ای، عدالت بین فردی و عدالت اطلاعاتی - بر توانمندسازی روانشناختی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه ی آماری تحقیق 4680 نفر از کارکنان یک مجتمع صنعتی عظیم بودند که تعداد 356 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب و در نهایت 290 نفر به پرسش نامه ها پاسخ دادند. یافته های تحقیق حاکی از وجود رابطه ی معنی دار، میان این دو متغیر است. لذا برای ارتقای توانمندسازی روانشناختی، ضروری است سازمان ها بر استقرار و گسترش عدالت در محیط کاری اهتمام ورزند. ضمناً نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه بیان گر آن است که ابعاد عدالت سازمانی با توانمندسازی روانشناختی، همبستگی چندگانه ی معناداری دارند.
رابطه ارتباط فرا فردی و رفتار شهروندی (مطالعه موردی: صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شماری از مطالعات اخیر نشان میدهد که ارایه پارادایم جدید برای کار کارکنان با رویکرد تلفیقیتر زندگی کاری و زندگی معنوی ضروری است. به همینسان مقاله حاضر به دنبال تبیین رابطه بین ارتباط فرافردی یعنی بعد معنوی کارکنان و رفتار شهروندی سازمانی است. ارتباط با خدا تحت عنوان ارتباط فرافردی، بعد معنوی معنویت است که در برگیرنده توازن، تعادل، حساسیت و پرورش چهار بعد زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی در قالب چهار نوع ارتباط یعنی ارتباط برون فردی، ارتباط میان فردی، ارتباط درون فردی و ارتباط فرا فردی تعریف شده است. علاوه بر این، ارتباط فرافردی، با چهار نوع ارتباط با خدا یعنی، همه خدایی، همه در خدایی، کارگزاری خدا و تعاملی با خدا تعریف شده است. از این رو برای تبیین رابطه معناداری از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد. نتایج بهدست آمده حکایت از آن دارد که از چهار نوع ارتباط فرافردی به غیر از نوع ارتباط همه خدایی، بین نوع ارتباط همه در خدایی، ارتباط از نوع کارگزاری خدا و ارتباط از نوع تعاملی با خدا و رفتار شهروندی سازمانی رابطه معنادار وجود دارد. بنابراین بر اساس یافتههای تحقیق، رابطه بین ارتباط فرافردی و رفتار شهروندی سازمانی ثابت شد.
بررسی رابطه بین مدیریت استعداد و رضایت شغلی کارکنان در ستاد مرکزی صندوق تامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای شناسایی، استخدام، پرورش، ارتقا و نگهداری افراد مستعد، با هدف بهینه کردن توان سازمان به منظور تحقق نتایج کسب و کار، تعریف شده است. با توجه به تعریف مدیریت استعداد و در نظر گرفتن چرخه حیات کارکنان به عنوان الگویی برای یکپارچه سازی و مهم ترین فرایندهای توسعه منابع انسانی، می توان دریافت که مباحث مرتبط به مدیریت استعداد در تمامی فرایندهای چرخه قابل استقرار و تسری است. از طرفی دیگر، بیشتر متخصصان حوزه منابع انسانی علت اصلی نارضایتی کارکنان را ناشی از ضعف مدیریت می دانند. هدف از مطالعه حاضر تعیین رابطه بین مدیریت استعداد و رضایت شغلی کارکنان در ستاد مرکزی صندوق تامین اجتماعی است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی و همبستگی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 1034 نفر از کارکنان ستاد مرکزی صندوق تامین اجتماعی است، نمونه گیری به روش طبقه ای منظم بوده و تعداد 278 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه های مدیریت استعداد و رضایت شغلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین مدیریت استعداد، زیرمتغیرهای آن و رضایت شغلی رابطه معنادار وجود دارد.
تبیین رفتارهای شهروندی سازمانی مبتنی بر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است با نگاهی علمی به ابعاد مغفول مانده یا کمرنگ در حوزه توسعه سازمانی و تحول نظام اداری، تمرکز خویش را بر رفتارهای کارکنان در سازمانها قرار دهد و با مرور تجربیات و دستاوردهای علمی در این حوزه بر نوع مشخصی از این رفتارها یعنی رفتارهای شهروندی در سازمانها تأکید کند. تلاش نویسندگان این است تا با مروری بر رویکردهای فلسفی و الگوهای شناخته شده در این حوزه با رویکردی انتقادی به دیدگاهها و الگوهای موجود با الهام از آموزههای اسلامی، الگویی از رفتارهای شهروندی سازمانی مبتنی بر رویکرد اسلامی عرضه کنند. ابتدا مفهوم رفتارهای شهروندی سازمانی تشریح شده و الگوها و ادبیات این حوزه مورد بحث قرار گرفته و سپس با ورود به فضای نظریهپردازی در حوزه مدیریت بومی، مبانی لازم برای مفهومسازی رفتارهای شهروندی از دیدگاه دینی فراهم شده است. در این راستا با اتخاذ رویکرد کیفی در پژوهش و با بهرهگیری از روش فراترکیب، متون مربوط شناسایی، و پس از ارزیابی، تعدادی از آنها برای استفاده در این پژوهش انتخاب شد. در گام بعد، متون انتخابی با هدف استخراج مصداقهای رفتارهای شهروندی مورد بررسی قرار گرفت و سرانجام با طبقه بندی این مصداقها در قالب مفاهیم و مقولههای مختلف، رفتار شهروندی از دیدگاه اسلامی مفهوم سازی شد.
شناخت ادراک معلمان از روابط ابعاد اعتماد سازمانی با تعهد مستمر وعاطفی به منظور ارائه یک مدل معادلات ساختاری مناسب درآموزش وپرورش اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده پژوهش حاضر با هدف مدلیابی معادلات ساختاری روابط بین ادراک معلمان ازابعاد اعتمادسازمانی باتعهد مستمروعاطفی آنهابه سازمان آموزش وپرورش در سال تحصیلی88-1387 به مرحله اجرا درآمد. این پژوهش از نوع پژوهش های همبستگی با استفاده ازروش مدل یابی علّی است. بدین منظور350 نفر(127مرد و223 زن) به عنوان نمونه ازبین کلیه معلمان ودبیران مرد و زن نواحی5گانه آموزش وپرورش شهراصفهان باروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای که درآن نسبت سهم شرکت کنندگان نیزدرنظرگرفته شده بود، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش ازدو پرسشنامه اعتماد به سازمان واعتماد به مدیر، همچنین دو پرسشنامه تعهدمستمروعاطفی استفاده گردید. روایی صوری ومحتوایی وپایایی این پرسشنامه هابه دقت بررسی ومورد تأیید قرارگرفت.در راستای بررسی فرضیه های پژوهش داده های جمع آوری شده بااستفاده ازنرم افزار بسته آماری علوم اجتماعی ولیزرل تحلیل گردید. یافته نشان داد که همبستگی بین اعتماد به مدیربا تعهد مستمر(312/0)و تعهدعاطفی(464/0)همچنین همبستگی بین اعتماد به سازمان باتعهد مستمر(241/0) وتعهد عاطفی(259/0) درسطح01/0p≤ معنادار بوده واعتمادسازمانی (که ترکیب نمره اعتماد به سازمان واعتمادبه مدیربود) برتعهد سازمانی دارای تأثیر مستقیم ،یکسویه ومعنادار بوده است.ازبین فرضیه های ارائه شده درمدل پیشنهادی پژوهش فرضیه دوم وسوم مبنی بررابطه یکسویه ومستقیم اعتماد به سازمان باتعهدعاطفی وتعهد مستمر موردتأیید قرار نگرفت و در نهایت مدل علّی طراحی شده بر اساس الگوی معادلات ساختاری با شاخص نیکویی برازش (GFI )، 7/0باز نگری ومدل مفهومی نهایی ارائه گردید.
هوش هیجانی ، سلامت هیجانی معنویت و بالقوگی انسان
حوزه های تخصصی:
انعطاف پذیری سازمانی و عملکرد: مطالعه موردی شرکت های تولیدی ناحیه صنعتی اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
هوش عاطفی و رهبری تحول گرا
منبع:
تدبیر ۱۳۸۸ شماره ۲۰۵
حوزه های تخصصی:
رهبری تحول گرا به عنوان یکی از پارادایم های رهبری در روان شناسی سازمانی است که مورد تحقیق گسترده ای قرار گرفته است. رهبری تحول گرا، (Transformational Leadership) رضایت زیر دستان(پیروان) و اعتماد آنان به رهبری و به علاوه تعهد عاطفی آنان را افزایش می دهد. رهبرانی که رفتارهای تحول گرا از خود نشان می دهند مجموعه ای از نتایج مثبت در سازمان ایجاد می کنند. زمانی که پیروان، به رهبرشان، اعتماد و اطمینان داشته، همگام با رسالت سازمان باشند، قادر خواهند بود به سطوح استثنایی عملکرد برسند. هدف این مقاله بررسی ارتباط میان هوش عاطفی (هیجانی) و رهبری تحول گرا است. همچنین ضمن اشاره به مفاهیم رهبری تحول گرا و تعامل گرا و مقایسه آنها، رابطه بین هوش عاطفی و رهبری تحول گرا، مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق از نوع توصیفی است و در آن برای جمع آوری اطلاعات مربوط به ادبیات موضوع، از روش کتابخانه ای استفاده شده است. این مقاله نشان می دهد که هوش عاطفی پیش نیازی برای رهبری موفق است.