فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۸۱.

نقد و بررسی اشکالات هیوم بر برهان امکان و وجوب، بر مبنای تقریر سینوی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: امکان ماهوی امکان احتمالی برهان امکان و وجوب ابن سینا هیوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۸۷
در تقریر سینوی از برهان امکان و وجوب بر اساس بداهت ثبوت واقعیت، موجود خارجی به حسب ذاتش یا ضروری الوجود است یا ضرورتی نسبت به وجود و عدم ندارد و وجودش از ناحیه موجود واجبی تأمین می گردد که خارج از سلسله ممکنات است. لایب نیتس امکان را به معنای جواز تردید در قضایای ناظر به واقع دانسته است و راه رهایی از این تردید را قبول واجب الوجودی می داند که به عالم ضرورت بخشیده باشد. هیوم در اشکال بر برهان امکان و وجوب با نظر به تقریر لایب نیتس بیان می کند که اولاً صرف جواز تردید در موجودات خارجی موجب تثبیت واجب الوجود نمی شود؛ چراکه این تردید درمورد واجب الوجود نیز جریان دارد. ثانیاً مفهوم واجب الوجود ناسازگار است؛ زیرا ضرورت تنها وصف قضایای تحلیلی واقع می شود، نه قضایای ناظر به واقع؛ لذا می توان در وجود واجب تردید کرد که این مسئله با واجب بودن آن سازگار نیست. در این مقاله قصد داریم بر اساس روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر اصول و مبانی تقریر سینوی به این اشکالات پاسخ دهیم و بیان نماییم که اولاً امکان به معنای عدم ضرورت ذاتیِ واقعیت خارجی نسبت به وجود و عدم است که می توان از آن به وجود واجب منتقل شد؛ بنابراین لایب نیتس امکان احتمالی و امکان ماهوی را با هم خلط کرده است. ثانیاً اسناد وجوب به یک شیء در مقام تصور ذهنی و در مدار حمل اولی مستلزم تحقق خارجی آن نیست تا با جواز تردید در تحقق آن، ناسازگاری داشته باشد.
۸۲.

شرح و ارزیابی رویکرد ضدافلاطونیِ گادامر در رابطه با میمه سیس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اصل و روگرفت بازشناسی اثر هنری میمه سیس نماد دلالت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۴
یکی از کهن ترین نظریه ها دربارۀ سرشت هنر، نظریۀ «تقلید» (هنر به منزلۀ تقلید طبیعت) است. نخستین بار افلاطون مبانی نظری این نظریه را ازحیث فلسفی بررسی کرد. آنچه در موضع افلاطونی درخصوص ماهیت میمه سیس محوریت دارد، فاصلۀ وجودی میان اصل و روگرفت است. این رویکرد در تاریخ فلسفه موجب واکنش های متفاوتی شده است. هانس گئورگ گادامر در دورۀ معاصر، به تأسی از مبانی هرمنوتیک فلسفی خودش به ارزیابی مسئلۀ میمه سیس و رویکرد افلاطونی پرداخته است. او برخلاف افلاطون، حیث وجودی و معرفتیِ روگرفت را در نسبت با اصل در مرتبۀ نازلی قرار نمی دهد؛ بلکه به باور او، خودِ روگرفت ازحیث «سرشاری و فزونی در وجود» و بازنمایی «معنا» می تواند نقش اصل را بازی کند. برپایۀ این نگرش، ما به جای اینکه روگرفت را براساس اصل بسنجیم، این خود روگرفت است که می تواند بینش ما را نسبت به اصل (یا واقعیت) و حتی خودمان هم متحول سازد. براین اساس، اثر هنری، حتی اگر روگرفت چیزی هم باشد، باز می تواند موجب «بازشناسی» شود. در نوشتار حاضر ضمن شرح موضع ضدافلاطونیِ گادامر درخصوص رابطۀ اصل و روگرفت در حوزۀ هنر، با تکیه بر برخی از آثار مرتبط او، به ارزیابی نگرش او پرداخته می شود و نشان داده می شود که او باوجود تأکیدش بر نقش مستقلِ روگرفت، گهگاهی ناخواسته به همان موضع افلاطونی بازمی گردد.   
۸۳.

رورتی درمقابل کانِنت، «آزادی» بدون «حقیقت»: خوانش رورتی از اورول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رورتی کاننت اورول حقیقت آزادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۲۹
آیا «آزادی» بدون «حقیقت» معنای محصلی دارد؟ فریب مردم حمله به آزادی آنها تلقی می شود؛ اما بدون «حقیقت» چگونه می توان فریب را تشخیص داد؟ پاسخ مشهور رورتی این است که اگر ما مراقب «آزادی» باشیم، «حقیقت» مراقب خود خواهد بود. نزد او «آزادی» مقدم بر «حقیقت» است. کاننت، برخلاف رورتی، عقیده دارد «حقیقت» مبنای اساسیِ «آزادی» است. وی به رمان 1984 اورول اشاره می کند. کاننت «قساوت[1]» جهان 1984 را نتیجۀ حذف «حقیقت» در این جهان می داند. کاننت، در پی طراحی راهبرد ویژه ای برای واردساختن انتقاداتش بر رورتی است. او برخلاف منتقدان رئالیست رورتی، قصد ندارد به معنای «متافیزیکی» «حقیقت» استناد کند. کاننت با رورتی موافق است که «رئالیسم متافیزیکی» نمی تواند مبنای «آزادی» باشد؛ اما ازنظر او «حقیقت»، کارکردی «غیر متافیزیکی» در «عرف عام» دارد که نقشی اساسی در شکل گیریِ «آزادی سیاسی» ایفا می کند؛ اما کاننت در طراحی راهبرد انتقادی خویش موفق نیست. وی نه تنها گزارش دقیقی از اندیشۀ رورتی ارائه نمی دهد، بلکه برخلاف ادعایش، نمی تواند بدون توسل به رئالیسم متافیزیکی، کارکردهای غیررئالیستی حقیقت را برای دفاع از «آزادی» به کار گیرد؛ ازاین رو، ناچار، رئالیسمی نهفته[2] را وارد استدلال هایش می کند که منافی رویکرد غیرمتافیزیکی او است. [1] Cruelty [2] Crypto Realism
۸۴.

بررسی و نقد مقاله سلز درباره عوالم پنجگانه زبانی در تبیین اتحاد عرفانی در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اتحاد عرفانی فنا تصوف زبان حیرت مایکل سلز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۴۳
مایکل آنتونی سلز معتقد است عارفان مسلمان در تبیین تجارب عرفانی خود از عوالم فکری-فلسفی، فرهنگی-شعری، قرآنی-حدیثی و کلامی تأثیر پذیرفته اند. سلز در مقاله «زبان حیرت» (1989) سعی دارد پنج نمونه از این عوالم زبانی را برجسته کند و تشابه زبان صوفیان، به خصوص در حوزه مسئله فنا و اتحاد عرفانی، با پس زمینه های سنتی-دینی آنان را نشان دهد. عوالم زبانی که سلز به آنها توجه کرده و صوفیان از آن تأثیر پذیرفته اند عبارت اند از شعر جاهلی؛ کلیدواژه ها و اصطلاحات کلامی؛ زبان حدیثی-قرآنی معراج و وصول به عرش؛ حدیث قرب نوافل و حیرت صوفیانه، که در آن تمایزات ذهن-عین، گوینده-شنونده تقریباً محو می شود؛ و نهایتاً استفاده از زبان فلسفی متأخرتر ابن عربی (دیالکتیک عرفانی) برای تبیین اتحاد عرفانی. پژوهش پیش رو بر مبنای مطالعه ای کتابخانه ای، ضمن معرفی دیدگاه سلز در مقاله مذکور، با رویکرد توصیفی-تحلیلی، به برخی کاستی های شکلی از جمله کم دقتی در ترجمه و ارجاع به نسخ کم اعتبار، و برخی کاستی های محتوایی مانند نقصان در دامنه پژوهش اشاره می کند. در کنار این اشکالات، توجه به مباحث تطبیقی بین ادیان ابراهیمی اسلام، یهود و مسیحیت، تسلط نویسنده به ادبیات عربی و شعر جاهلی، ازجمله ویژگی های مثبت این اثر است که به مؤلف در تبیین زبان تجربه عرفانی در اسلام کمک شایانی کرده است.
۸۵.

A Review of the Theory of "The Spirit of Meaning" with Emphasis on Al-Ghazali's Point of View(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: words hermeneutic interpretation spirit of meaning Al Ghazali Ibn Arabi

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۱۰
Considering the fact that the words in the intra-religious attitude are considered in two ways, the first is towards jurisprudential words and the second is a rational and conceptual view focusing on their meanings. we have tried to deal with one of the most important issues of intra-religious attitude with a rational approach by descriptive and analytical method, which is the category of "hermeneutic interpretation" of words, especially the most influential idea of interpretation & that is the view of the "spirit of meaning" of Ghazali. After Ghazali, Ibn Arabi used this theory of Ghazali regarding the development of meaning in creating his new idea, and by re-reading Ghazali's idea with a mystical approach, he presented his own theory regarding the expansion of meaning. While accepting the argument of the focal point of the theory of the spirit of meaning, he removes it from the exclusivity to the "linear", and for this purpose, he brought up arguments as well as the Conditions of Hermeneutic Interpretation in this regard. Ibn Arabi's arguments on transversal interpretation include new formulations in the argument, which after him, this theory was favored and accepted by Mulla Sadra, and then it was accepted by his students.
۸۶.

نظام اخلاقی سقراط-افلاطون و نقد اخلاق سوفیستی در یونان دوره کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایده خیر فضیلت نظام اخلاقی سقراط نظام اخلاقی سوفیست نیک بختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۲۳۴
یونانیان به دنبال کسب تمامی فضایل فردی و جمعی و در نهایت نیل به نیک بختی بودند. در تعالیم سنتی ایشان تنها فضیلت های اسطوره ای ارزشمند شمرده می شد. اما ایشان به تدریج دریافتند که خدایان بدون دلایل موجه، معیار اخلاق و فضایل بوده اند. در نتیجه باورهای سنتی ایشان به تدریج شروع به تغییر کرد. در اثنای چنین تغییراتی، سوفیست ها خود را مربیان نسل جدید یونان معرفی کردند. سوفیست ها پایبندی به قوانین اسطوره ای را امری بیهوده می دانستند و معتقد بودند که نیک بختی و فضیلت آدمی با تکیه بر طبیعت انسانی و نیازهای طبیعی او در جهت تقویت قدرت سیاسی شکل می گیرد. اما نظام اخلاقی سقراط-افلاطون نه با نظام اخلاقی سوفیست و نسل جدید یونانیان و نه با تعاریف سنتی اخلاق، سازگاری داشت. سقراط و شاگرد او به خوبی نشان دادند که اگر نظام اخلاقی بر پایه حقیقت بنا نشود، تمامی اصول نظری و عملی در جامعه نادرست بوده و نه تنها منجر به نیک بختی انسان نمی شود بلکه نتایج زیان باری را در ابعاد فردی و اجتماعی رقم می زند. در نظام اخلاقی ایشان، فضیلت محدود به امور جزئی نیست و نوعی کمال انسانی است که علاوه بر امور سیاسی، در تمامی امور زندگی انسان، شأن رشدیافته اوست. در نظر آن دو تمامی فضایل به جهت بهره مندی از ایده خیر سودمند بوده و پایه تمامی فضایل دانایی به ایده خیر است که به انسان توانایی تشخیص نیک و بد را داده و او را به نیک بختی می رساند.
۸۷.

نقدی بر خوانش غالب از ویتگنشتاینِ کریپکی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سول کریپکی لودویگ ویتگنشتاین کریپکنشتاین جورج ویلسون جان مک داول واقع گرایی کلاسیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۷۰
در این مقاله، درباره تفسیر گروهی از فلاسفه، همچون هکر، بِیکر، مک داول و مک گین از استدلال و پاسخ شک گرایانة ویتگنشتاینِ کریپکی یا کریپکنشتاین بحث خواهیم کرد و نشان داده خواهد شد که بخشی از تفسیر این فلاسفه و بنابراین انتقاداتی که آنها بر اساس این تفسیر ارائه می کنند، نادرست است. بر اساس استدلال کریپکنشتاین، هیچ فکت یا امر واقع ای در مورد اینکه اظهارات یک شخص چه معنایی دارند وجود ندارد. کریپکی مدعی است که این نتیجة شک گرایانه به پارادوکس معروفی ختم می شود که ویتگنشتاین در بند 201 تحقیقات فلسفی خود به آن اشاره می کند. بر اساس خوانش کریپکی، ویتگنشتاین با شکاک در مورد نتیجة شک گرایانة استدلال شک گرا همراهی دارد. گروهی از فلاسفه این مدعا را در تعارض با دیدگاه ویتگنشتاین دانسته و مدعی اند کریپکی بحث اصلیِ ویتگنشتاین در این بند را متوجه نشده است. به نظر آنها، هدف ویتگنشتاین نشان دادن این است که پارادوکس مذکور برآمده از یک بدفهمی فلسفی است؛ پس برخلاف مدعای کریپکی، پارادوکس را نمی پذیرد. در این مقاله، با بهره گیری از خوانش جورج ویلسون از استدلال کریپکنشتاین، تمایزی میان دو نتیجة استدلال شک گرایانه پررنگ و بر اساس آن، درستی انتقادات فوق از کریپکنشتاین ارزیابی می شود. بیان خواهد شد که فلاسفة مذکور در این مدعا که کریپکنشتاین، پارادوکس را می پذیرد در اشتباه اند.
۸۸.

“Everything is Full of Gods”; Theologia - Muthologia and the Beginning of the Ancient Greek Political Thought(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Homer Hesiod Ancient Greek political thought Ancient Greek poetry Eric Voegelin Greek mythology-theology

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۹۵
The primary objective of this article is to elucidate that a comprehensive understanding of Greek political thought necessitates an examination of its origins in Ancient Greece. Traditional scholarship in Greek political thought has typically assumed that it originated concurrently with philosophy and the establishment of the polis. In this research, drawing upon the visions of Eric Voegelin and Leo Strauss, we endeavor to establish a refined definition of political thought while challenging the aforementioned conventional assumption. It is argued that political reflection remains intimately intertwined with the theological-mythological beginning of thought in Greece. This theological-mythological mode of thinking initially found expression in the works of Homer and Hesiod, with these poets serving as the foremost intellectual authorities and initial educators of the Greeks. The Greeks, in their self-perception, viewed themselves through a lens of religion and in the mirror of gods and divine forces. Consequently, any exploration into Greek political thought must acknowledge the works of these poets as the seminal intellectual foundations of Greek thought. It is imperative to recognize that political thought in Ancient Greece did not commence with philosophy or the emergence of the polis, but rather with poetry and a distinct form of religious-mythical experience, namely theologia-muthologia. 
۸۹.

Fardid and Nasr on the Confrontation of Western World(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: traditionalism Western world Seyyed Ahmad Fardid Seyyed Hossein Nasr

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۶۹
Regarding the way of facing the West and modernity, Ahmed Fardid is among the thinkers who, by adopting a philosophical and judgmental approach, rejects modernity, philosophy, and western civilization in its entirety. Fardid considers modernity and the West to have an inherent crisis and considers any attempt to patch up modernity with Eastern religions or cultures futile. Fardid, who is the creator of the word “ Gharbzadegi (Westoxification)”, considers human sciences and Western civilization to be nothing more than the inciting soul vanities and blasphemy. By adopting an essentialist and negative approach towards the modern world, he calls for a complete break from the subjectivism and humanism associated with the modern world and a return to Islamic-oriented philosophy (Hekmat-e Onsi). Seyyed Hossein Nasr, as a traditionalist thinker, rejects Western civilization and modernity as a unified whole. He wants to incorporate modern science and reason and take perennial philosophy. In this paper, via a comparative analysis method, this hypothesis is examined that although Fardid and Nasr are sympathizers in the complete negation and rejection of the modern world, Fardid confronts modernity and its consequent subjectivism using Heidegger’s western thought. This is when Nasr confronts modernity from the perspective of a traditionalist thinker who believes in the foundations of tradition. Nasr considers the return to the perennial philosophy to solve confronting the Western world and modernity, but Fardid faced with the modern world, emphasizes that although modernity is the exposure of self-fulfillment, one must strive to overcome it. It is difficult to return to the past.
۹۰.

زیباشناسی سلبی از منظر آرنولد برلینت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذوق بد زیباشناسی سلبی نقد منفی زیباشناسی ایجابی آلودگی زیست محیطی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۲
آرنولد برلینت با تمرکز بر تجربه حسی در زیباشناسی که همواره با احساس مثبت همراه نیست، به تحلیل پرسش چرائی و چگونگی منفی بودن ارزش های زیباشناختی می پردازد تا گستره دامنه زیباشناسی از امر «زیبا» و کاربرد آن در حوزه هنری فراتر رود و چون زیباشناسی برای برلینت امری تجربی است، برای گشودگی این دامنه، حالات زیباشناسی (ایجابی و سلبی) را مقوله بندی نمی نماید و به شناسایی حالات زیباشناسی می پردازد؛ بنابراین برلینت تجربیات حسی را که دارای ارزش مثبت نیستند با عنوان «تحت زیبایی» نام گذاری می کند. برلینت با معرفی مشخصه های نقدِمنفی در حوزه هنر، گستردگی زیباشناسی سلبی و اشکال گوناگون آن را در نسبت با نقد هنری آشکار می نماید. یکی ازاین گونه ها همان چیزی است که معمولاً «ذوق بد» نامیده می شود. با تبیین نسبت بین اخلاق و زیباشناسی سلبی، امکان ارزیابی اجتماعی و اخلاقی از ابژه های هنری و آلودگی های زیست محیطی پیش روی مخاطبان قرار می گیرد و با عبور از زیباشناسی ایجابی موضوعی نوین تحت عنوان «زیباشناسی سلبی فراتر از هنر» و تعمق در باب بحران محیط زیست برای مطالعه فراهم می نماید.  
۹۱.

ارائه الگوی توانمندسازی مهارت های زندگی برای کودکان تحت سرپرستی مراکز نگهداری شبانه روزی (محدوده سنی ۶ تا ۱۲ سال) شهر کرمانشاه در سال 1401- 1400(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوی توانمندسازی مهارت های زندگی کودکان تحت سرپرستی مراکز نگهداری شبانه روزی بهزیستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۲
هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی توانمند سازی مهارت های زندگی برای کودکان تحت سرپرستی مراکز نگهداری شبانه روزی بهزیستی بود. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر داده ترکیبی کیفی و کمی (آمیخته) و از نظر روش مطالعه پدیدار شناسی است. جامعه آماری شامل متخصصان حوزه روانشناسی کودک که سابقه کار و آشنایی با کودکان بهزیستی و آسیب های این کودکان را داشتند بود که از طریق نمونه گیری هدفمند به صورت گلوله برفی تا اشباع نظری انتخاب شدند. ابتدا با استفاده از مصاحبه عمیق به شناسایی مولفه های توانمند سازی مهارت های زندگی و استخراج پروتکل آموزشی و سپس طراحی ابزار جهت سنجش اثربخشی الگو پرداخته شد. جهت تجزیه و تحلیل دادها در بخش کیفی از تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی و روایی همگرا و واگرا استفاده شد.داده ها ازطریق نرم افزارهایSPSS ,MAXQDA و smart-pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد الگوی توانمند سازی مهارت های زندگی شامل 6 مولفه (دوستی، مهربانی، مهارت مشارکت و همکاری، مهارت تفکر خلاق، احساس مسئولیت و اعتماد به نفس) و 36 شاخص می باشد و الگوی حاصل از لحاظ روایی هم گرا و واگرا نیز مورد قبول بود. همچنین پرسشنامه به دست آمده از روایی و پایایی مناسبی برخودار بود.
۹۲.

اثربخشی آموزش مبتنی بر «مدل به کارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان» بر تفکر انتقادی دانش آموزان بااستعداد دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل آموزشی فلسفه برای کودکان رویکرد یادگیری تلفیقی تفکر انتقادی دانش آموزان بااستعداد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۷۵
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر «مدل به کارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان» بر تفکر انتقادی دانش آموزان پسر بااستعداد دوره دوم ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر بااستعداد دوره دوم ابتدایی بود که در سال تحصیلی 1400-1399 دریکی از مدارس دولتی تهران مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 40 نفر از دانش آموزان بااستعداد شناسایی و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جای گماری شدند. نمونه آماری پژوهش، پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون - گلیرز که ابزار این پژوهش بود را پیش از آموزش و پس از آموزش تکمیل کردند.آموزش موردنظر بر اساس مدل آموزشی به کارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان طراحی و طی 10 جلسه برای گروه آزمایش اجرا گردید و گروه کنترل به شیوه معمول آموزش دیدند. در بخش آنلاین از پلتفرم گراسپ و در بخش آفلاین از چندرسانه ای ها و پویانمایی های آموزشی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری در دو سطح توصیفی میانگین و انحراف معیار و استنباطی کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و کنترل در مؤلفه های متغیر تفکر انتقادی وجود دارد (05/0P<). نتایج این پژوهش در راستای سایر پژوهش های انجام شده، بیانگر نقش مثبت استفاده از ظرفیت فناوری ها در برنامه فلسفه برای کودکان و بهبود تفکر انتقادی دانش آموزان بااستعداد بود. بر مبنای یافته های پژوهش می توان پیشنهاد داد از این مدل به عنوان راهکاری اجرایی برای یکی از اهداف کلان در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش " بهره مندی هوشمندانه از فناوری های نوین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مبتنی بر نظام معیار اسلامی" استفاده شود.
۹۳.

وساطت فناوری در تحول امر جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جنسیت و فناوری متافیزیک جنسیت فلسفه فناوری پساپدیدارشناسی فربیک استولجار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۵۴
جنسیت در دو بعد عملی و مفهومی ماهیتی دگرگون شونده و متغیر دارد. در طول زمان و به تبع تحول شرایط مادی زیست و قراردادهای اجتماعی، هم اعمالی که دارای جنبه جنسیتی هستند تغییر می کنند و هم تصور افراد جوامع درباره دسته بندی ها و مناسبات جنسیتی دستخوش تحول می شود. یکی از عواملی که بر این تحولات اثرگذار بوده و خود نیز از آنها متاثر می شود، فناوری است. در قرون اخیر فناوری عامل پیشتاز در تحولات زیست بشر بوده، و جنسیت نیز از عرصه این تحولات برکنار نمانده است. نقش فناوری در تحولات جنسیتی از جمله موضوعاتی است که در محدوده مشترک مطالعات فناوری و مطالعات جنسیت مورد واکاوی و پژوهش قرار گرفته است. مقاله حاضر با استفاده از نظریه «وساطت فناوری» فربیک که رویکردی پساپدیدارشناسانه نسبت به فناوری دارد، و نظریه «پارادایم های خوشه ای زنانگی» استولجار درباره مؤلفه های جنسیت، چارچوبی نظری برای تحلیل نقش فناوری در تحول ابعاد مفهومی و عملی جنسیت ارائه می دهد. در این چهارچوب انواع حالات وساطت فناوری در ابعاد مختلف جنسیت از جمله بدن زیستی، تجربه زیسته پدیداری، نقش های اجتماعی و خود-انگاره مورد تحلیل قرار می گیرد. همچنین برای تکمیل انواع وساطت فناوری، سه مورد «مداخله گری در بدن»، «امکان آفرینی» و «نقش نمایی» به حالات برشمرده شده توسط فربیک افزوده و مصادیق آنها در تحول امر جنسیتی بررسی می شود.
۹۴.

مشکل گتیه و ناتوانی نظریه وثاقت گرایی برای حل آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مشکل گتیه توجیه نظریه JTB فرایند موثق نظریه وثاقت گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۶۹
 «مشکل گتیه» دربرگیرنده مجموعه ای از مثال های نقضی است که تعریف استاندارد و رایج از معرفت در معرفت شناسی، تا قبل از نیمه دوم قرن بیستم میلادی، را به چالش می کشاند. براساسِ تعریف استاندارد، که به اختصار آن را «JTB» می خوانیم، معرفت چیزی غیر از «باور صادق موجه» نیست. مشکل اجمالاً این است که تعریف استاندارد از معرفت دربرگیرنده شرایط کافی برای معرفت نیست، به دلیلِ آنکه می توان مثال هایی نقضی نشان داد که هرچند مصداق باور صادق موجه هستند، اما نمی توانند معرفت دانسته شوند. از زمان گتیه به بعد، معرفت شناسان تلاش های بسیاری برای پرهیز یا حل یا حتی نفی مشکل گتیه انجام داده اند. یکی از تلاش ها برای حل این مشکل در نظریه ای موسوم به «برون گرایی» انجام شده است. برون گرایی دو شکل عمده دارد: «نظریه علّی» و «وثاقت گرایی». وثاقت گرایی عامل اصلی پیدایش مشکل را مفهوم یا شرط «توجیه» می داند و، بنابراین، سعی دارد مفهوم یا شرط دیگری به جایِ آن قرار دهد. این مفهوم یا شرط بر فرایند موثق بیرونی تمرکز دارد که در اکثر اوقات باعث پیدایش باورهای صادق در شخص می شود. از نگاه این مقاله، نظریه برون - وثوق گرایانه و اندیشه «فرایند موثق» در آن، به دلایلی که در متن مقاله خواهد آمد، توانایی لازم را برای حل مشکل گتیه ندارد. 
۹۵.

ملاحظات تاریخی درباره نظام های منطقی معرفی شده توسط حاج حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: منطق کلاسیک منطق ربط منطق FDE منطق نیو تَننت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۴۹
 مرتضی حاج حسینی در ویراست دوم کتابش، طرحی نو از اصول و مبانی منطق، ادعاهایی درموردِ منطق های پیشین مطرح کرده است که به نظر می رسد برخی از آنها صحت ندارد. این مدعیات از این قرارند: (1) منطق کلاسیک میان استلزام مادی و استنتاج خلط کرده و آنها را یکی گرفته است. (2) منطق کلاسیک نظام های تابع ارزشی و غیرتابع ارزشی را تفکیک نمی کند و تفکیک نظام های تابع ارزشی از غیرتابع ارزشی از ابداعات نویسنده کتاب است و در آثار منطق دانان سابقه نداشته است. (3) فراقضیه استنتاج نادرست است، به دلیلِ اینکه رابطه مقدمات عطف مصداقی است. نشان می دهم که همه این مدعیات نادرست اند. همچنین برخی از نظام های غیر کلاسیکِ کم وبیش مشابه را با نظام های طرح شده در این کتاب مقایسه می کنم.
۹۶.

From transcendental phenomenology to phenomenological sociology. Alfred Schütz and the social sciences

نویسنده:

کلید واژه ها: Schütz Husserl Phenomenology Sociology Intersubjectivity

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۰
The aim of this work is to demonstrate that Alfred Schütz's contribution to the social sciences is understandable only within the framework of his troubled relationship with Husserl's phenomenology. We will see how Schütz tries to take charge, to face and resolve a good part of the critical issues present in Husserl's work and, above all, to make a turning point in the field of investigation of phenomenology which will prove decisive for the human sciences as it will focus his attention on the question of intersubjectivity, considered no longer as a problem concerning only the phenomenological sphere but as a fundamental category of human existence. Therefore, we will try to show how Schütz's path assumes a considerable critical value as it contributes to raise the expectations of sociology and to strengthen the confidence of this discipline which tends to go beyond the narrow boundaries outlined by Husserl and to go in a direction diametrically opposite to "The Crisis of European sciences" outlined by the father of phenomenology, since Schütz provides stable and adequate bases for the social sciences that allow to analyze the fundamental structures that support the social world, and, in this way, at the same time, he manages to safeguard the basic nucleus of the phenomenological discipline, since, stripped of metaphysical lure and devoid of verbal and oracular enchantments, it is traced back to the Husserlian idea of rigorous science. From this point of view, Schütz's merit lies primarily in having made a critical revision of phenomenology, in having initiated a broad debate on the role of the social sciences, and in having provided the first ideas for the foundation of a phenomenologically oriented sociology.
۹۷.

The second person approach: implications for a realistic phenomenology of social cognition

نویسنده:

کلید واژه ها: mindreading neuroscience neural substrate embeddedness

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۴
This paper analyses social cognition by considering the analytic philosophy of mind, neurophenomenology and social neuroscience. Many social neuroscientists rely unconsciously on different philosophical answers to the question "how do we understand each other?". Consequently, we will compare the principal philosophical and experimental approaches to social cognition that have been proposed so far and join them in an integrationist account by taking into consideration the direct embeddedness of social interactors. First, the "theory theory" (T.T.) affirms that mindreading consists in inferring the other's mental state by observing his behaviour from a third-person perspective. A neural network called the "mentalizing system" (M.E.N.S.) underlies mindreading activities.Second, the Simulation Theory (S.T.) assumes that social cognition involves simulating the mental states of the other. The neural substrate for the simulatory activities is the "mirror neurons system" (i.e., M.N.S.). Both TT and S.T. are fastened to the "observer paradigm" since the experimental set-ups involve detecting the brain's activity of a participant observing or simulating someone else's movement, and intersubjective dynamics are not at play. Finally, the 2nd person approach invites to consider the other as the one who is directly intervening on our perception and is responsible for the meaning we assign to his mental states (cf. Schillbach et al., 2013). Consequently, Schilbach et al. (2013) have established an experimental setting that is "minimalist and naturalistic" because it focuses on basic kinds of embedded interactions such as mutual gaze. This paper argues that the philosophical theories underlying those approaches do not conflict with each other, but they highlight different moments of social interaction in real life. Indeed, their neural substrates partially overlap. Hence, we want to establish in which order these three moments of social interaction occur. We hold that a realistic phenomenology must consider second-person interactions as the beginning of a realistic phenomenology.
۹۸.

تبیین و بررسی نسخه ی انسجام گرایی نیکولاس رشر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیکولاس رشر انسجام گرایی بیشینه گرایی پراگماتیسم روشی سیستم سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۳۱
یکی از نسخه های پیچیده انسجام گرایی نسخه ای است که فیلسوف معاصر نیکولاس رشر در مجموعه ای از آثارش با تفاصیلی ویژه طراحی کرده است و مدعی است دربرابرِ ایرادات معمول انسجام گرایی مقاوم است و بهره وری بیشتری در روش شناسی های تحقیق خواهد داشت. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به نگارش درآمده و درصدد است که، پس از تبیین اجمالی کلیت این دیدگاه و بیان امتیازاتش نسبت به نسخه های معمول انسجام گرایی، مدعیاتِ اصلی آن را نقد و بررسی کند. کلیت نظرگاه رشر با شرح اجمالی برخی از انگاره های اصلی دستگاه معرفت شناسی او، ازجمله «داده ها»، «مدل شبکه ای شناخت»، «بیشینه گرایی»، و همچنین با اشاره ای اجمالی به دیدگاه فرامعرفت شناختی او، که نسخه ای از پراگماتیسم با عنوان «پراگماتیسم روشی» است، تبیین پذیر است. اما باوجودِ امکاناتی که در این نسخه تعبیه شده و امتیازاتی که در مقایسه با نسخه های کلاسیک دارد، به نظر می رسد که همچنان برخی از مهم ترین ایرادات معمول انسجام گرایی بر آن وارد است و سازوکارهای جدید تعبیه شده در این نسخه نیز برای رفع آن ایرادات ناکافی و حتی بعضاً خود دچار ایراداتی دیگر هستند. همچنین باوجودِ اصرار رشر بر انسجام گرابودنش، به نظر می رسد که دیدگاه او به نحوی به اصلی ترین ملاک انسجام گرایی آن چنان وفادار نمانده و اصلاحات به کاررفته در این نسخه درواقع تمایزش با برخی نسخه های مبناگروی را مخدوش ساخته است.
۹۹.

تأثیر فلسفه نقّادیِ کانت بر صورت بنیادی (فُرمالیسم) در موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادوارد هانسلیک صورت یا فُرم صورت بنیادی یا فُرمالیسم فلسفه ی نقادیِ کانت نقد زیباشناسانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۳۷
ادوارد هانسلیک، نخستین متفکر صورت بنیاد یا فُرمالیست در حوزه موسیقی، بر آن بود که موسیقی صورت ها یا فُرم های متحرک طنین ها یا نُت هاست. وی این گزاره را مبنا قرار می دهد و چنین استدلال می کند که موسیقی چیزی جز فرم نیست و محتوا یا درون مایه ای بیرون از فرم یا صورت خود ندارد. ازاین رو، موسیقی نمی تواند احساسی را که از بیرون بر آن وارد می شود بیان کند، بلکه اگر احساسی نیز وجود دارد، برآیند خود صورت ها و ساختار موسیقی است. تفاوت موسیقی با دیگر هنرها در همین است که نمی تواند بازنماینده واقعیت باشد. بنابراین، قضاوت زیباشناختی درباره موسیقی باید اندیشه ورزانه و مبتنی بر تأمّل باشد و نه احساس. درون مایه موسیقی نیز نمی تواند مفهومی باشد و ،ازاین رو، زیبایی موسیقی غایتمند نیست و امری خودمختار و خودبسنده است. ردّپای تمام این اندیشه های هانسلیک را می توان در نقد سوم ایمانوئل کانت با عنوان سنجش داوری زیباشناختی یافت. کانت بر آن بود که زیبایی در صورت پدیده هاست و هرگونه داوری زیباشناختی باید صرفاً برمبنای صورت انجام پذیرد. همچنین کانت اعتقاد دارد که قضاوت زیباشناسانه نباید برمبنای غرض و علاقه شخصی و یا غایتی خاص باشد، بلکه باید کلیت و عمومیت داشته باشد تا بتواند به مثابه حکمی کلی عرضه گردد، یعنی احساسات فردی و شخصی نباید در قضاوت دخیل گردد. رویکرد هانسلیک به نقد موسیقی نیز بر همین مبناست.
۱۰۰.

The Background of the Essential Primary Predication (al-ḥaml al-awwalī al-dhātī): Avicenna’s Analysis of the Meaning of Predication(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Islamic Logic Avicenna Mulla Sadra Predication Essential Primary

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۲۰
Predication is one of the significant issues in Islamic philosophical logic. “Essential Primary Predication” (al-ḥaml al-awwalī al-dhātī) is a new type of predication found mainly in late Islamic philosophers. The historical background of this predication is one of the controversial topics among post-Ṣadrīan thinkers, but it seems that it must be sought in Avicenna’s discussions on the meaning of predication. To show this, I will focus on two fragments in which Avicenna talks about the meaning of predication; one in al-Ishārāt wa al-Tanbīhāt (Pointers and Reminders) and the other in Manṭiq al-Mashriqīyyīn (The Logic of the Easterners). In Ishārāt, we read that in a proposition like “A is B”, what we mean is that “What is A is B”, not that “The ḥaqīqa of A is the ḥaqīqa of B”.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان