فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۴٬۳۳۹ مورد.
منبع:
الهیات سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
117 - 135
حوزه های تخصصی:
ژاک دریدا (1930-2004)، فیلسوفِ آنتی رئالیستِ[ضد واقع گرای] تاثیرگذار، زیربنای مفروضات فلسفه غرب از یونان باستان را آشکار می کند و استدلال می کند مبنی بر این که بنیان های آن قابل دفاع نیست. او بر این باور بود که فلسفه غرب امری «غیرممکن» است؛ زیرا واقعیتی کلی که هدف نهایی تمامی بنیادها یا فرآیندهاست، مانند ایده (افلاطون)، خدا (آگوستین)، کوگیتو (دکارت) و روح مطلق (هگل) را پیش فرض می گیرد. این مقاله ی کوتاه، به روشی که دریدا موضع خود را در مقابل واقعیت کلیات اتخاذ کرد، پرداخته و پیامدهای آن در جامعه را بررسی می کند. دریدا معتقدست که تقابل میان گفتار و نوشتار تجلی «خردمحوری» فرهنگ غربی است – یعنی این فرض کلی که قلمرویی از «حقیقت» کلی، پیش از بازنمایی آن با نشانه های زبانی و مستقل از آن وجود دارد. خردمحوری، ما را تشویق می کند که نشانه های زبانی را به عنوان جزء جدا نشدنی آن ها تلقی کنیم. تصور خردمحورانه از حقیقت و واقعیت به عنوان موجودیتی خارج از زبان، از تعصبی عمیق در فلسفه غرب ناشی می شود که دریدا آن را نقد می کند. بخش دوم، نظریه ی «واسازی» او را در ارتباط با واقعیت کلیات معرفی می کند. بخش سوم به تأثیر «واسازیِ» دریدا بر جامعه معاصر می پردازد. بخش چهارم، اهمیت فلسفه دریدا را در متون مکتوب و آموزه های مسیحی به اختصار مورد بحث قرار می دهد. بخش پنجم این مقاله را به پایان می رساند.
بررسی مولفه ها و جلوه ها زیبایی شناسانه فرهنگ زاینده ی عاشورا و نقش آن در هنر زیبایی شناسی و تربیت هنری دختران مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مولفه ها و جلوه ها زیبایی شناسانه فرهنگ زاینده ی عاشورا و نقش آن در هنر زیبایی شناسی و تربیت هنری دختران مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر انجام شده است. روش کار: روش این پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 3508 نفر از دختران مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر بود که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای و با توجه به فرمول حجم نمونه کوکران تعداد 346 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه های محقق ساخته مولفه ها زیبایی شناسانه فرهنگ زاینده ی عاشورا، هنر زیبایی شناسی و تربیت هنری بود. داده های بدست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج: یافته ها نشان داد که هر یک از مؤلفه های زیبایی شناسانه نهضت زاینده ی عاشورا یعنی ایثار، حریت و آزادگی، محبت و مهربانی، رضا و رضایت مندی، وفا و دلدادگی، مرام و مردانگی، صبر و شکیبایی و ادب بهترین پیش بینی کننده متغیر وابسته یعنی هنر زیبایی شناسانه و تربیت هنری دختران محسوب می شوند. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با تقویت مولفه ها و جلوه ها زیبایی شناسانه فرهنگ زاینده ی عاشورا می توان به بهبود هنر زیبایی شناسی و تربیت هنری دختران در مدارس کمک فراوانی نمود.
بررسی تاثیر به کارگیری برنامه درسی لگومحور بر خلاقیت دانش آموزان در مفاهیم ریاضی دوره اول ابتدایی (پایه دوم دبستان)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی به کارگیری برنامه درسی لگو محور بر خلاقیت دانش آموزان در مفاهیم ریاضی پایه دوم ابتدایی انجام گرفت. روش کار: روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه دوم ابتدایی مدارس دولتی ناحیه 4 اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 بود. حجم نمونه شامل 64 نفر از دانش آموزان که به روش در دسترس انتخاب و با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش (32 نفر) و کنترل (32) قرار گرفتند. ابزارگردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه خلاقیت تورنس (1979) بود. برنامه درسی لگو محور طی 8 جلسه 45 دقیقه ای برای گروه های آزمایش اجرا گردید. نتایج: نتایج بررسی فرضیه از طریق تحلیل کوواریانس نشان داد به کارگیری برنامه درسی لگو محور بر خلاقیت دانش آموزان در مفاهیم ریاضی پایه دوم ابتدایی تاثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که با توجه به یافته ها بهره گیری از برنامه درسی لگومحور در کلاس های ریاضی پایه دوم توصیه می شود.
بررسی و تحلیل خاستگاهها و نتایج تقسیم علم به بسیط و مرکب در فلسفه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۷
77 - 104
حوزه های تخصصی:
از نظر ملاصدرا علم بسیط یعنی کسی چیزی را بداند ولی نسبت به این علم خود و نسبت به متعلَّق آن آگاهی نداشته باشد و علم مرکب یعنی علم به چیزی همراه با آگاهی به این علم و متعلَّق آن. در این مقاله در مقام کشف و گردآوری از روش تحلیل اسنادی و در مقام داوری از روش تحلیل مفهومی و تحلیل عقلی مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی استفاده شده است. هدف مقاله حاضر پاسخ به این سوال است که علم بسیط و مرکب چیست و خاستگاهها و همچنین ظرفیتهای این تقسیم کدامند. یافته های مقاله حاضر عبارتند از اولا: هر چند این تقسیم از ابداعات ملاصدرا است اما ریشه های آن را می توان در اندیشه ابن سینا و به طور خاص تمایز بین شعور و شعور بالشعور در فلسفه وی جستجو کرد. در بخش ظرفیتها نیز این تقسیم دارای ظرفیتها و قابلیتهای فراوان برای تبیین برخی از مهمترین مباحث فلسفی از جمله بحث فطرت، بحث علم مادیات است. همچنین این تقسیم بستر لازم را جهت انجام مطالعات فلسفی تطبیقی در برخی از حوزه های مرتبط با علوم شناختی و فلسفه ذهن از جمله بحث خودآگاهی و بحث ناخودآگاه فراهم می کند
پیوند حالتِ مخاطب در فلسفه سماع سهروردی با هنرِ پرفورمنس (اجرا)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
162 - 183
حوزه های تخصصی:
تقریباً کمترشاعر، حکیم یا فیلسوفی را در طول تاریخ می توان سراغ گرفت که پیرامون موضوع موسیقی و سماع در آثار منظوم، منثور خود اشارات و عباراتی را نیاورده باشند. شهاب الدین سهروردی نیز به عنوانِ یکی از فلاسفه جهانِ اسلام، نگاهِ خاصی به حالات شنوده (مخاطب) در هنگام نواختن موسیقی و سماع داشته است.او پرسش خود را در بحث موسیقی و سماع با مفهوم مخاطب وحالت در هنگام شنیدن آغاز می کند. این نوع نگاه به سماع در نوع خود کم نظیر است. هنرِ پرفورمنس(اجرا) نیز از جنجالی ترین و جذاب ترین گرایش های هنر معاصر در عرصه ی هنر می باشد که هنرمند اثر خود را در برابر مخاطب بصورت زنده به اجرا در می آورد. هنر اجرا همیشه در کنار ادبیات، شعر، موسیقی، معماری و نقاشی رشد می کند. برای این منظور،. در این پژوهش تلاش شده به پرسش ذیل پاسخ داده شود: ماهیت مخاطب در موسیقی و سماع در نگاه سهروردی و پیوند آن با مخاطب در پرفورمنس(اجرا)چگونه است ؟
مراتب دین و دین ورزی بر اساس آرای سیدحیدر آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
151 - 170
حوزه های تخصصی:
سیدحیدر آملی به عنوان یکی از پیشگامان عرفان شیعی، از دین حنیف یا اسلام سخن می گوید که حقیقت واحد تمام ادیان است. وی برای این دین واحد الهی، در وهله اول و برای اهل آن، در مرتبه ثانی مراتبی قایل است؛ لذا به اعتباری دین را به دو بخش «ظاهر» و «باطن» و به اعتباری دیگر به سه بخش «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» تقسیم می کند. این مقاله در نقد و بررسی اِعمال این تقسیم بندی در تمامی حوزه های مرتبط با دین مانند مراتب دین ورزی، مراتب دین ورزان، مقامات علمای دینی و منابع معرفت دینی برآمده است. دغدغه سید حیدر این است که با ذومراتب نشان دادن دین و دین ورزی، میان اندیشه های شرعی یا فقهی و عرفانی و همچنین میان شیعیان دوازده امامی و عرفای راستین، هماهنگی و آشتی برقرار کند. بر این اساس در این مقاله به این نکته می رسیم که حقیقت دین، حقیقتی واحد است با مراتب تشکیکی و طولی که غیر قابل انفکاک از یکدیگرند و هر مرتبه، مکمل مرتبه دیگر است. روش تحقیق در این مقاله از این جهت که به موضوعی اندیشه ای و معرفتی می پردازد و به روش استدلال و تحلیل عقلانی مبادرت می ورزد، بنیادین و نظری است.واژگان کلیدی: سیدحیدر آملی، دین، دین ورزی، شریعت، طریقت، حقیقت.
The Mathematical Basis of the Phenomenal World(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
161 - 188
حوزه های تخصصی:
In the Critique of Pure Reason Immanuel Kant said that cognition (objective perception) is acquired in the unity of sensibility (the receptivity of the mind to receive empirical representations of things, which yields intuitions) and the understanding (in which concepts – general representations of things – arise), and is mediated by the imagination. Here, it is shown that numbers, either pure or denominate, are cognized in the synthesis of intuition and mathematical concept, and that the phenomenal world of the cognizer is shaped accordingly. Any number can be related to any other number through a general mathematical formula conceived by the cognizer for the purpose. The judgment of the cognizer is manifest in the specifics of the mathematical relationship established between the two numbers in cognition. If the cognized number is the numerical value of a physical constant then in the (consistent) phenomenal world it will always have been of the value found in cognition, which explains why the universe seems to be fine-tuned for life. If the cognized number is the numerical value of a physical variable, then the number will be subject to change in accordance with physical laws. Symmetry is a recurrent feature of the phenomenology. A mathematical formula conceived by the cognizer may also relate, one to one, the numerical values of quantities in one set with the numerical values of quantities of different dimensionality in another set, which suggests that physical laws are human inventions and that causality is a pure concept of the understanding.
A Kantian Solution for the Freedom of Choice Loophole in Bell Experiments(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
189 - 202
حوزه های تخصصی:
Bell’s theorem is based on the assumptions of local causality and measurement independence. The last assumption is identified by many authors as linked to the freedom of choice hypothesis. In this sense the human free will ultimately can ensure the measurement independence assumption. The incomplete experimental conditions for supporting this assumption are known in the literature as “freedom-of-choice loophole” (FOCL). Although there is no consensus among the scientists that the measurement independence is linked to human choices, in a recent paper, published in a prestigious journal, signed by more than a hundred authors, this assumption was seriously taken for the first time in an experiment known as Big Bell Test (Abellán et al. 2018). Using photons, single atoms, atomic ensembles and superconducting devices, this experiment was performed in five continents, and involved twelve laboratories, adopting human choices to close the FOCL. Nevertheless, the possibility of human freedom of choice has been a matter of philosophical debate for more than 2000 years, and there is no consensus among philosophers on this topic. If human choice is not free, this solution would not be sufficient to close FOCL. Therefore, in order to support the basic assumption of this experiment, it is necessary to argue that human choice is indeed free. In this paper, we present a Kantian position on this topic and defend the view that this philosophical position is the best way to ensure that Big Bell Test can in fact close the loophole.
Reason(s) have Weight with the Evidence of Practical Reason(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
233 - 250
حوزه های تخصصی:
Practical reason is the use of reason to decide how to act and perform in a social reality. When someone deliberates about what to do, one puts all the reasons for the action, and then all the reasons against the action will determine the outcome of the action. In that situation, we can describe that practical action with reason because we will determine reason with the weight of different reasons not on the weighing reasons. In this paper, we analyze that reasons have weight against the theory that weights of reasons have no role in a theory of reasoning, and defend that reasons have weight with the evidence of practical reasons. The aim of this paper is to argue that weight of reasons has a role in the process of reasoning. In every situation of life, we can use have reason and weight of reason according to the practical situation of life.
Heidegger’s Topology from The Beginning: Dasein, Being, Place(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
67 - 80
حوزه های تخصصی:
At the Le Thor Seminar in 1969, Heidegger characterises his thinking as taking the form of what he calls a ‘topology of being’ (Topologie des Seins) and as thereby giving a key role to place (topos, Ort/Ortschaft). Much of my work over the last 25 years has been devoted to exploring how such a topology is indeed present in Heidegger’s thinking, both early and late, and so to showing how place figures in that thinking – to showing, in effect, how the questioning of being is also the thinking of place. The aim here is to provide a summary introduction to the topology that this exploration has aimed at uncovering, but to do so in a way that is focussed on the early work, especially Being and Time. To this end, the discussion proceeds through an explication of the topological elements that are present in the form of key terms and ideas such as facticity, questionability, being-in, existential spatiality, and there-being or Dasein. There is also a brief exploration of the way the term Dasein figures in German philosophical discourse prior to Heidegger in ways that are not only reflected in Heidegger’s early work, but also draw directly upon that term’s topological connotations.
Hegel, the Greeks and Subjectivity: the origins of modern liberty and the historical justification of liberalism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
381 - 417
حوزه های تخصصی:
Commentators oft cite the rather grand claim that for Hegel there was no concept of individual personality, subjectivity nor personal autonomy in Ancient Greece. Hegel’s claim is either taken as orthodox and making sense in the Hegelian historical system as a whole and so little discussed; or is flatly ignored as the worst kind of metaphysical obfuscation; a response a little too comfortable for liberal thinkers. Neither reaction is entirely satisfying. Not enough attention has been paid to it, especially for the vast majority of social and political thinkers who would find it at least contentious, so the present paper aims to assert its significance both for Hegelian politics as a whole and to pay enough attention to it in order to make it very difficult for those who find it a contentious statement to continue to ignore it. One wants to ask what it might mean for one’s self-understanding to be so radically different that, as a human being, I understand myself as first and foremost (and perhaps completely) not as a subjective individual. It is conceptually very difficult to be a self-conscious individual -- in even a minimal sense -- without some idea of being an atomic, individual unit. It is the claim of the following argument that a full understanding of this distinction, between ancient and modern self-understandings, would lead to a revision of Hegel’s liberal credentials, though not entirely for liberal reasons.
ژیل دلوز و پرسش از چیستی فلسفه در نسبت با زمین و شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
189 - 210
حوزه های تخصصی:
ژیل دلوز در اواخر کار فکری خود در کتاب فلسفه چیست پرسش از چیستی فلسفه و منطق فعالیت فلسفه ورزی را طرح می کند، در یک نسبت مهم، در نسبت با شهر یا زمین. به چنین دلیلی است که در این کتاب از فلسفه تحت عنوان «ژئو فلسفه» یاد می شود. در این مقاله به ژئو فلسفه در سه دوره خواهیم پرداخت، یونان باستان، شهر کنونی، شهر آینده. در بخشِ نخستِ مقاله به شکل گیری فلسفه در زمینش یونان می پردازیم، در بخش دوم به امحای فلسفه در زمین یا شهر کنونی و در بخش پایانی به احیای فلسفه در شهر یا زمین آینده خواهیم پرداخت. در بخش پایانی ابتدا به مسئله ی امکان برپایی زمین برای فلسفه خواهیم پرداخت، چون در دوران ما فلسفه زمین ندارد. پس از اندیشیدن به زمینِ فلسفه آن را در نسبت با شهر جدید موردتوجه قرار خواهیم داد. این سه دوره ی ژئوفلسفه را با سرنوشت سه عنصر ذاتی فلسفه که تولد، امحا و احیایشان را در نسبت با سه شهر تبیین خواهیم کرد، پی می گیریم: مفهوم، دوستی، ستیز.
مفهوم در پدیدارشناسی روح هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
103 - 128
حوزه های تخصصی:
هگل در پدیدارشناسی روح می کوشد این دعوی خود را به روشنی تبیین کند که آن چه او آن را نظام علم می خواند تنها می بایست از طریق «زندگی مفهوم» سامان پیدا کند. در این مقاله تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که اولاً هگل در پدیدارشناسی روح چه نقشی برای مفهوم قائل است، ثانیاً کاربست این واژه در این کتاب را بررسی کرده و از این خواهیم گفت که هگل در آن چه معانی ای از این واژه مراد می کند، ثالثاً این مسئله را بررسی خواهیم کرد که مفهوم مورد نظر او چگونه از حدودی که کانت برای مفهوم قائل است برمی گذرد و در پایان با اشاره به تفاسیر پیپین، هولگیت و استرن، تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که بر خلاف تصورات غالب در هگل پژوهی معاصر، آن چه در بخش دانش مطلق پدیدارشناسی روح روی می دهد، نه چنان که هولگیت می پندارد بی بنیان شدن یقین آگاهی به خود است و نه حتی به اطلاق رسیدن آگاهی، بلکه در این بخش، این مفهوم است که به اطلاق می رسد.
بررسی انتقادی توجیه معرفتی ابن سینا بر اتحاد عاقل و معقول با تکیه بر قرائت فیاض لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۲
375-402
حوزه های تخصصی:
گزاره عاقل و صورت معقول متحدند گزاره ای است که دلایلی برهانی آن را موجّه می کنند یکی از دانشورانی که به توجیه این گزاره توجه کرده، شیخ الرئیس ابن سینا است. بررسی این گزاره یکی از مهم ترین مبانی علم شناسی سینوی است. ابن سینا در کتاب مبدأ و معاد موافق دلایل توجیه کننده این گزاره و در کتابهای دیگر خود مخالف سرسخت آن است. لاهیجی که خود حکیمی محقق است در مسأله نظر کرده و پس از توصیف دیدگاه ابن سینا، توجیه گزاره ای شیخ الرئیس را در کتاب مبدأ و معاد نقد کرده است. این جستار دیدگاه لاهیجی و نقد وی بر ابن سینا را به جهت اهمیت بررسی سلف در پرتو خلف حائز اهمیت می داند و آن را گزارش کرده است. لاهیجی در بررسی خود نشان داده است که موضع حقیقی ابن سینا در اتحاد عاقل و معقول، مخالفت است و موافقت وی با دلیل مطرح شده در کتاب مبدأ و معاد یک موافقت ظاهری است. نحوه استدلال ابن سینا و لاهیجی بر این قاعده نشان دهنده تصویر این دو حکیم از مفهوم اتحاد نیز می باشد. بر اساس تصویری که از چگونگی استدلال این دو حاصل می شود، این دو حکیم به دنبال اتحاد دو مفهوم و نه دو وجود بوده اند.
رابطه لذت و معنای زندگی از دیدگاه ارسطو و ملاصدرا
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
95 - 113
حوزه های تخصصی:
یکی ازدغدغه های بشر از زمان پیدایش بشر تا کنون پرسش از معنادار بودن زندگی است. معناداری دارای دو معنی، هدف داری، ارزشمندی است. قطعا معنای معناداری زندگی وابسته به نوع نگرش و جهان بینی هر فیلسوف متفاوت است. پژوهش حاضر درصدد بررسی پاسخ به این سوال است که آیا لذت با معناداری ارتباط دارد یا نه؟ انسان برای این که به معنای زندگی دست یابد لذت لازم است یا نه ؟ در این پژوهش مقایسه ی و تطببیق نظریه ارسطو و ملاصدرا در رابطه لذت با معناداری زندگی بررسی شده است. در این مقاله برای تحلیل مفاهیم از روش توصیفی _ تحلیلی استفاده شده است. مهم ترین مبانی فلسفی که باعث تمایز و اختلاف بین این دو فیلسوف، تشکیک وجود است که ارسطو به تشکیک وجود اعتقاد ندارد. از دیدگاه ارسطو لذت و نیک بختی یک امر ثابت برای همه انسان ها می داند و قائل به مراتب مختلفی برای لذت نیست. نیک بختی را در این عالم منحصر می داند و به جزء عقلانی انسان اختصاص دارد. راه رسیدن به معنا را منحصر به حوزه فضلیت می داند.اما ملاصدرا با توجه به مبنای تشکیک وجود لذت دارای مراتب مختلفی باشد که لذت عقلی بر لذت حسی برتری دارند و از لحاظ مرتبه و شرافت وجودی بالاتر از عالم حس و ماده است. ملاصدرا نیک بختی را مربوط بعد جسمانی و روحانی می داند پس ملاصدرا به نیک بختی جامع قائل است اما منظور از جامع، عالم ماده، مثال، عقل می باشد. راه رسیدن به معنا را جکمت، قوه خیال، قوای باطنی می داند راه رسیدن به نیک بختی عمل اختیاری انسان می داند. مصداق واقعی نیک بختی را در جهان اخروی می داند.
بررسی نقاط ضعف آموزش فلسفه اسلامی در حیطه آموزش آکادمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
461 - 482
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقاط ضعف آموزش فلسفه اسلامی در مقطع کارشناسی دانشگاه ها می پردازد. در این نوشتار با محوریت کتاب نهایه الحکمه، مباحثی از هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی بیان شده است. تکرار مطالب، بیان نشدن لوازم و نتایج مباحث، نپرداختن به مسائل و شبهه های جدید فلسفی و علمی، عدم رعایت ترتیب منطقی مباحث و منظور نشدن اهداف آموزشی ازجمله مشکلات و کاستی های این دوره است. برای ارزیابی میدانی، پرسشنامه ای تنظیم و پس از احراز استانداردسازی آن، توسط دانشجویان، دانش آموختگان و اساتید رشته فلسفه اسلامی دانشگاه های سراسر کشور تکمیل و مورد تحلیل سیستمی (SPSS و SWOT) قرارگرفته است. برابر نتایج حاصله، آموزش فلسفه اسلامی در بیان دیرینه مباحث فلسفی، علل و چرایی طرح مباحث، پرهیز از مغالطات منطقی به ویژه اشتراک لفظ، خلط مفهوم و مصداق، و لوازم و نتایج اصول فلسفی ضعف دارد. نتایج داده های پرسشنامه بیانگر ضعف در محتوای درسی، سبک های آموزشی و روش های تدریس بوده که در خاتمه پیشنهاد هایی برای بهبود وضع موجود ارائه شده است.
تأملی بر کتاب هفتم سیاست ارسطو در پرتوی فلسفه سیاسی سقراطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
211 - 238
حوزه های تخصصی:
فلسفه سیاسی سقراطی معطوف به تربیت نفس های مستعد برای چرخیدن به سوی بهترین شیوه زندگی، یعنی شیوه زندگی فلسفی، است. روایت افلاطونی از این شیوه زندگی، متضمن معنایی مضیّق است، به طوری که تحصیل آن، جز از رهگذر نفی اصولی شیوه زندگی سیاسی به مثابه یک شیوه زندگی با محدودیت های طبیعی، متصوّر نیست. اما فلسفه سیاسی سقراطی، منحصر به روایت افلاطونی نیست. ارسطو در کتا ب هفتم سیاست، طرحی از فلسفه سیاسی سقراطی پی می افکند که به زعم او می تواند نارسایی روایت افلاطونی را برطرف کند. راهی که ارسطو در آنجا پیش می گیرد، توسیع معنای شیوه زندگی فلسفی به نحوی است که بتواند به مجموعه ای از آموزه های تربیتی بهترین رژیم بدل گردد. به عبارت دیگر در روایت ارسطویی یک ارجاع صریح به مطلوبیّت شیوه زندگی سیاسی، در عین تامین غرض سقراطی، وجود دارد. این مقاله کوششی در جهت ایضاح این روایت و تامل در اهمّ دقایق سقراطی در کتاب هفتم سیاست ارسطو است.
Many Shades of Love in Kant(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
219 - 232
حوزه های تخصصی:
Kant is usually considered a cold moralist who does not give any importance to feeling and emotions. In this paper I show that Kant has a place for love although he uses this word in different meanings through his work. I will analyze the use and meaning of five different uses of the term love: self-love, practical love, love as affect, love as passion, and sexual love. I show that Kant has a place for love in his theory, in a plurality of shades and meanings, going from the practical love to romantic love. Some of their expressions are meaningful for the moral life, such as practical love, some are not. Kant portrait romantic love as a silly affect, sometimes as a dangerous passion who can even call for medication. And about sex, he claims that it is nothing but the use of the other as a means, which may obtain a higher juridical status if this use is reciprocal, in the case of marriage.
Shame and ‘Shame Instinct’ in Kant’s Pre-Critical Texts; RH(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
265 - 280
حوزه های تخصصی:
This paper corrects a historical injustice that has been perpetrated against Kant for some time now. Mostly on good grounds, Kantian ethics has been accused of neglecting the role played by the emotions in moral deliberation and in morally informed action. However, the contemporary moral philosophers who have put forth such a claim tend to bypass textual sources, on the one hand, and to downplay the role played by the anthropological writings on Kant’s practical philosophy as a whole, on the other. Relying on highly relevant pre-critical texts in which Kant sketches future argumentative patterns and discusses the role of a negative emotion like shame on the improvement of the human species, I address a mistaken conclusion about Kantian ethics as a whole that is common in contemporary Anglo-American philosophy. I also raise paradoxical conclusions that follow from Kant’s argument, once its implicit premises have been brought to light. I conclude that Kant did indeed think seriously about a so-called ‘shame-instinct’, however much his central ideas diverge from contemporary readings of the emotion, and fall short of fulfilling the ultimate target one can assume his insights would be drawing at
آموزش فلسفه در حوزه های علمیه بر اساس مراحل سلوک عقلی از ظاهر عالم به باطن آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
183 - 202
حوزه های تخصصی:
معمولاً طلاب فلسفه که در آغاز کتابی همچون بدایه الحکمه، با مبحثی همچون اصالت وجود و اعتباریت ماهیت روبرو می شوند، با این چالش مواجهند که فایده خواندن این مباحث چیست؟ در پاسخ گفته اند که این مباحث برای فهم عقائد و حکمت اسلامی و ... است. لکن چون ارتباط میان این غایت، و زنجیره مباحث کتاب فلسفی تبیین نمی گردد، آشفتگی ذهنیشان تسکین نمی یابد که این نشان از باقی ماندن آن رخنهٔ ذهنی است. مسأله نوشتار حاضر این است که «محتوای آموزشی فلسفه را چگونه سامان دهیم تا طلاب این علم، نیاز به هر مطلب را احساس کنند و با تلاش ذهنی خود سعی در دستیابی به پاسخ آن داشته باشند؟» این تحقیق که از نوع کاربردی می باشد، با اصل موضوع انگاشتن این مبنا در علوم تربیتی که روش سازماندهی منطقیِ مبتنی بر «ساختار دانش» را متناسب با نیازهای یادگیرنده نمی داند، با عطف توجه به کتاب بدایه الحکمه و روش توصیفی – تحلیلی به این نتیجه رسیده است که اگر بخواهیم زنجیرهٔ مباحث فلسفه مبتنی بر نظام نیازهای یادگیرنده سامان داده شوند، باید در آموزش فلسفه، سیر مباحث از محسوس به انتزاعی و از معقول اولی به معقول ثانی تنظیم گردد که ترتّب ادراک آنها بر یکدیگر ملموس شود تا ذهن مخاطب با آن درگیر شده و بتواند فعّالانه در فرآیند یادگیری مشارکت کند.