فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۲۰۰۱.

خوانش ارسطویی از مفهوم شانس در نظریه تکامل داروین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شانس تکامل تنوع زیستی قانون طبیعی دگرگونی ارسطو داروین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۸ تعداد دانلود : ۲۶۴
شانس از جمله مباحثی است که در ذیل بحث علیت مطرح می شود و در آثار ارسطو و نظریه تکامل داروین از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با بررسی دقیق می توان دریافت که معنای شانس از نظر داروین، همان معنای مورد پذیرش ارسطوست. شانس، مؤثرترین عامل تغییر و دگرگونی است که باعث اصلاح و سازگاری و در نتیجه تکامل موجودات زنده است. انتخاب طبیعی قانونی است که تصمیم می گیرد چه موجوداتی در نزاع برای بقاء زنده بمانند و به تکامل برسند. اینکه چگونه و چرا تغییر و دگرگونی ایجاد می شود و علل طبیعی تنوع گسترده موجودات چیست، امری است که برای داروین مجهول است. در حقیقت، ناآگاهی ما از این علل و عوامل، شانس نام دارد. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی بر آن است تا معنای شانس در ارسطو و داروین را مورد مداقه قرار دهد و جایگاه آن را در انتخاب طبیعی و تکامل روشن سازد.
۲۰۰۲.

An Inextricable Interaction and Interrelationship between Applied Linguistics and Philosophical-linguistics(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: semantics pragmatics philosophy Linguistics

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۱۶۱
یک رابطه بسیار نزدیک بین زبانشناسی و فلسفه وجود دارد. در طول تاریخ، این دو حوزه تاثیرات بسزایی بر روی هم داشته اند. زبانشناسان همواره تلاش کرده اند تا معنی کلمات را از جهات مختلف بررسی کنند. به همین منوال، فلاسفه همیشه کوشیده اند تا کلمات و معانی آنها را در بافت های پیرامونی و زبانی متعدد بکار ببرند. با توجه به اینکه کلمات و عبارات، تنها ابزار و وسیله فلاسفه برای انتقال افکار و عقایدشان می باشد، آنها کلمات و عبارات را با دقت بسیار بالایی انتخاب و بکار می گیرند. زبانشناسان نیز می کوشند تا این کلمات و عبارات را از جنبه های گوناگون از جمله ساختواژشناسی، معناشناسی و منظورشناسی بررسی کنند. در این مقاله، سعی بر آن است تا کلمات و معانی آنها از منظر معناشناسی و منظورشناسی بررسی شود. در این راستا، برخی مفاهیم کلیدی که نقش بسزایی در فاسفه دارند مانند معنای صریح (معنای هسته ای) و معنای ضمنی (معنای مضاعف، احساسی و نگرشی) مورد بحث و بررسی قرار می گیرند. همچنین، برخی روش های مهم دیگر برای بررسی متون فلسفی بر اساس پیش فرض، انسجام دستور زبانی و انسجام معنایی مورد کنکاش واقع می شوند. امید است که این مقاله بتواند هم برای زبانشناسان و هم برای فلاسفه مفید واقع شود.
۲۰۰۳.

جایگاه شهود در نظریه ادراک حسی پرایس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرایس ادراک حسی شهود توجیه در بادی امر پذیرش حسی معرفت به جهان خارج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۲۶۳
دیدگاه پرایس در بحث ادراک حسی مبتنی بر داده های حسی و نظریه آشنایی راسل است. او بین معرفت به داده های حسی و پذیرش حسی تمایز می گذارد. از نگاه او، باور به جهان خارج در طی این دو مرحله صورت می گیرد. داده های حسی حالات ذهنی هستند که موضوع شهود مستقیم و خطاناپذیر هستند و پذیرش حسی نیز نوعی عمل شبه شهودی است. دیدگاه پرایس نمونه ای از «نظریه توجیه در بادی امر» در مبناگرایی درون گرایانه است که با دیدگاه معرفت شناسانی مانند چیزم، پالک و بونجور قابل مقایسه است. بسیاری از منتقدان، چنین دیدگاهی را خوش بینانه و نمونه ای از مبناگرایی جزم اندیش معرفی می کنند که مبتنی بر یک پیش فرض صرف، در باور به جهان خارج است. با این حال، چیزم با تکیه بر مفهوم «خود نمایانگری» دیدگاه او را اصلاح و تعدیل می کند. بونجور نیز با توجه به مسئله انفعال در ادراک حسی و با تکیه بر استدلال بهترین تبیین، مبنایی برای دفاع از معرفت به جهان خارج فراهم می کند. حاصل این دفاعیات، نشان از لزوم توجه به معرفتی متفاوت از معرفت گزاره ای، یعنی معرفت حضوری و نقش استدلال عقلی در باور به جهان خارج است. این توجه، به این شکل است که حقیقت معرفت، مشتمل بر جنبه حکایتگری از معلوم خودش است و با توجه به این جنبه، در صورت فرض سلامت حواس، آشکارشدن پدیدار حسی گواهی ابتدایی بر واقعیت خارجی است که از آن حکایت می کند و استدلال، بهترین تبیین دلیلی است که با کمک آن، این گواه در بادی امر، تبدیل به دلیل مناسب برای باور به جهان خارج می شود.   
۲۰۰۴.

حق طبیعی در اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتبار حق طبیعی فطرت عدالت قانون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۱ تعداد دانلود : ۴۲۳
نظریه حق طبیعی، به مثابه قاعده ای حاکم در حوزه فلسفه حقوق و زیربنای مقررات و اعتبارات عقلایی و قانونی، مورد توجه فیلسوفان مسلمان است، در این میان فارابی نخستین متفکری بود که در این زمینه از یک سو با توجه به مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی و از دیگر سو با در نظر گرفتن رابطه و نسبت حقوق اعتباری با جهان تکوین نظریه پردازی کرده و با تأکید مبانی فلسفه مدنی و انسان شناسی به تحلیل و تبیین پایه ای ترین امتیازات بشر در زندگی فردی و مدنی پرداخته است که امروزه به عنوان زیرساخت های دیگر حقوق عمومی و اجتماعی به شمار می آیند، نگاه وی به این مهم از روزنه مطالعه در زوایا و ساحت های مختلف مدینه فاضله صورت می پذیرد که بدون در نظر گرفتن حقوق و عدالت بنیادین منظومه معرفتی این نوع مدینه ناتمام است.و برای تحقق این مهم سزاوار است مبانی تکوینی، تعلقات و وابستگی های حق به عرصه ها و زمینه های مختلف را ملاحظه کرد و در راستای دستیابی به ساختار نظریه فارابی از حق و نیز رابطه آن با عالم تکوین و طبیعت، بررسی درباره مفهوم حق طبیعی، جایگاه عدالت بنیادین، نسبیت برخی حقوق و منطق شناخت حق از باطل ضروری است.
۲۰۰۵.

بررسی تطبیقی نظریه دوگانه انگاری نوخاسته(هسکر) و حدوث جسمانی نفس(صدرالمتالهین) در نحوه تعلق یا تکون نفس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هسکر صدرالمتالهین دوگانگی نوخاسته حکمت متعالیه ذهن نفس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶ تعداد دانلود : ۳۴۳
دوگانه انگاری نوخاسته از جمله دیدگاه های معاصر در فلسفه ذهن است که طی عطف توجه دوباره به مبحث نوخاستگی در دهه های اخیر مطرح شده است. ویلیام هسکر، مبدع این نظریه درخصوص رابطه نفس و بدن، تا حدود زیادی از سایر دیدگاه های موجود در فلسفه ذهن معاصر که عموماً به تحویل امور ذهنی به امور فیزیکی و نهایتاً فیزیکالیسم منجر می شود، فاصله می گیرد و به نظریه حدوث جسمانی نفس در حکمت متعالیه نزدیک می گردد. یک نظریه کارآمد درباره نفس باید به دو مسئله پاسخ دهد: مسئله جفت شدن یا تعلق و مسئله تداوم نفس پس از مرگ بدن. دوگانگی نوخاسته به برآمدن امری نوخاسته از امری پایه با ویژگی های ذهنی و غیر قابل تحلیل به امر مادی معتقد است که هویت مستقل واقعی دارد. اگرچه در نحوه تعلق یا تکون نفس قرابت هایی میان نظر هسکر و صدرالمتالهین وجود دارد، اما نحوه بیان و بسترسازی در حکمت متعالیه با دوگانگی نوخاسته متفاوت است به طوری که موضع آن دو را در مسئله بقای نفس با یکدیگر متفاوت می سازد.
۲۰۰۶.

تبیین علل ضعف های اخلاقی در اندیشه علامه طباطبایی و مک ناتن(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: علامه طباطبایی دیوید مک ناتن انگیزش اخلاقی ضعف اخلاقی ضعف اراده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱۳ تعداد دانلود : ۴۳۰
مک ناتن براساس دیدگاه خاص گرایی و هم چنین وظیفه گرایی (در معنای موردنظر خویش) معتقد است تبیین انگیزش اخلاقی و هم چنین تبیین علل ضعف های اخلاقی باید براساس موقعیتی سنجیده شود که فعل در آن رخ می دهد. وی اعتقاد دارد زمانی که شخص در موقعیت انجام فعل قرار می گیرد، می تواند از موقعیت خود، دو نوع درک یعنی درک عام و درک محدود داشته باشد. وی درک عام از موقعیت را به افراد بافضیلت نسبت داده و معتقد است اگر شخص به درک عام دست یابد هرگز دچار ضعف اخلاقی نخواهد شد. مک ناتن ضعف اخلاقی را در حوزه درک محدود بررسی کرده و عواملی همچون جذابیت فعل غیراخلاقی، غلبه احساس بر عقل و قوی بودن ملاحظات غیراخلاقی از ملاحظات اخلاقی را سبب درک محدود از موقعیت و ضعف اخلاقی برمی شمارد. از سوی دیگر علامه طباطبایی نیز در شکل گیری مفاهیم اخلاقی، درک شخص از موقعیت را مدنظر قرار داده و همین امر زمینه مقایسه اندیشه دو متفکر را در حوزه تبیین علل ضعف های اخلاقی فراهم آورده است. علامه نیز به دو نوع درک عام و محدود از موقعیت اشاره می کند. ایشان درک عام را به افراد دارای ایمان قوی اختصاص داده و علت درک محدود را ضعف ایمان، جهالت اختیاری، برتر دانستن لذت های قوای شهوی و غضبی و ضعف اراده (ناشی از عواطف، ملکات اخلاقی، جو اجتماعی) می داند. درنتیجه هر دو متفکر در حوزه تبیین علل ضعف های اخلاقی به دو نوع درک عام و محدود از موقعیت اشاره نموده و درک عام را به افراد بافضیلت اختصاص داده اند و هم چنین مسئله ضعف اخلاقی را در حوزه درک محدود بررسی نموده اند.
۲۰۰۷.

بررسی تاثیر دوسویه ذهن و زبان با تکیه بر منطق در اندیشه ویتگنشتاین(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: ویتگنشتاین فلسفه منطق ذهن زبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۶ تعداد دانلود : ۲۱۳
بررسی تاثیر دوسویه ذهن و زبان با تکیه بر منطق در اندیشه ویتگنشتاین تحلیل ذهن یکی از پیچیده ترین حوزه های دانش است که پرسش های فراوانی در زمینه آن برای انسان وجود دارد. بنیادی ترین پرسش در میان انبوه مسائل موجود، بحث نحوه ارتباط ذهن با زبان است، این که تأثیر و تأثر این دو قوه بر یک دیگر چگونه است و به چه نحوی شناخت جهان پیرامون را در پی دارند. پرسش ها در باب ارتباط ذهن و زبان را با سه روی کرد فلسفی، روان شناسی و فیزیولوژیک می توان بررسی نمود. فیلسوفان معمولاً با جنبه فیزیولوژیک چندان میانه ای ندارند اما گاهی با بررسی های روان شناسانه وجه اشتراک هایی پیدا می کنند. در میان نحله های فلسفی معاصر، فیلسوفان تحلیلی و زبانی بسیار بدان پرداخته اند. ویتگنشتاین به عنوان پدر معنوی این نحله با تحلیل ساختار منطقی زبان، چارچوب های درست و نادرست مفاهیم ذهنی را بررسی و تحلیل نموده که در پژوهش پیشِ رو مورد ژرف کاوی و تدقیق قرار گرفته است. مسأله بنیادین و زیرساختی ما در این پژوهش، نحوه ارتباط ذهن و زبان و تأثیر دو سویه آن ها در بحث شناخت منطقی جهان است. از این رو، با توجه به اهمیت ملاک های منطقی زبان نزد ویتگنشتاین، ساختار درست فهم انسان را بررسی نموده ایم.
۲۰۰۸.

«معرفت شناسی» و «اخلاق شک گرایی» در نسبت با «صورت زندگی» از منظر ویتگنشتاینِ کاول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امر واقع و ارزش معرفت شناسی صورت زندگی معیارهای اخلاقی استنلی کاول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۳۹۹
از منظر ِکاول نسبت میان «ارزش های اخلاقی» و «امرواقع»، از رهگذر معیارهای گرامریِ ویتگنشتاین، از یک طرف، عقلانیت پذیر نیستند و از طرف دیگر، این «ناتوانیِ» حل و فصل مسائل مربوط به وجود معیارهای گرامری اخلاقی، به هیچ وجه معقول نیست، ادعای دسترسی به عینیتِ صرف در مباحث اخلاقی هم از همین منظر، بی معناست و مفهوم نیست، چون امکانِ منطقی چنین موفقیتی فراهم نیست که بگوییم انسان از انجام آن ناتوان است یا تواناست. به عبارتی این امکان طبیعی که به روشی عقلانی نظیر علم و منطق به مسائل مربوط به قضاوت های اخلاقی، بپردازیم، وجود ندارد و از همین رهگذر مسائل اخلاق، عقلانیت پذیر نیستند. از منظر ویتگنشتاین کاول، «معنا» از درون «صورت خاص زندگی» و حینِ کاربرد «بازی زبانی» مربوط به آن درعمل، پدیدار می شود، یعنی در مسیروفرآیند پاسخگویی به یک درخواستِ اخلاقی، انسان موردِ نظر ویتگنشتاین، در موقعیت های مشخص، بسته به شرایط، با منظور و قضاوت ارزشی، به آن واقعیت واکنش اخلاقی نشان می دهد، بنابراین از نظر او، ما قبل از کاربردِ معنادارِ مفاهیم اخلاقیِ زبانی در عمل و حین یک کاربرد خاص، معنا نداریم.
۲۰۰۹.

The place of Zen Buddhism philosophy in Sohrab Sepehri's poems(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Forest Tree Imagery Sepehri Zen Buddhism

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۲۹۸
The present study aims to investigate the effect of Zen Buddhism philosophy and language's ideology in the forests and trees in the Sohrab Sepehri's. In some of poems, Sepehri has used the basic concepts of Zen Buddhism, including purity and the core of the relationship between vision and nature. The purpose of this paper is to study of the intellectual context and process of Zen Buddhism philosophy on the Sepehri's poems. In the search for this problem, the key concepts and categories of Zen Buddhist philosophy are first outlined and then analyzed in order to represent this attitude in the depiction of trees and forests as manifestations of nature in the selected poems of Sepehri. The present study was conducted using descriptive-analytic method. The current research showed that Sepehri used the forest and trees as symbolic myths in expressing Zen Buddhism's mystical thoughts in his poems. The forest and tree used as a symbol to describe the main components of Zen Buddhism, such as knowledge, escape from dichotomy and subconsciousness, in the "The Sound of The Water feet " and the «The Green Volume«. The present study showed the tree's position in Sepehri's poems has a high correlation with Zen Buddhism. The findings of the present study indicate the direct effect of Zen Buddhism's attitude on the Sepehri's poems particular emphasis on nature and tree.
۲۰۱۰.

حکمت خسروانی در اندیشه حافظ شیرازی و بررسی امکان تأثیر اندیشه شیخ اشراق بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حافظ شیخ اشراق حکمت خسروانی مذهب رندان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۳۶۸
شهاب الدین سهروردی از میراث عرفانی ایران باستان و حکمت خسروانی آن در طرح عظیم فلسفه اشراق خود استفاده کرده است. دو قرن پس از او، خواجه حافظ شیرازی نیز از عبارات متعددی بهره گرفت که به همان فرهنگ تعلق دارد. نویسنده این مقاله واژه های متعددی از نظام فکری این دو متفکر را، بررسی نموده است تا میزان تأثیر پذیری حافظ از شیخ اشراق را نشان دهد. در این بررسی، مراجعه به کتب دینی مربوط به فرهنگ ایران باستان، آثار شیخ اشراق و دیوان اشعار حافظ مورد توجه بوده است. نویسنده با استفاده از چگونگی کاربرد آن واژه ها، رابطه ی جانشینی (paradigmatic) و رابطه ی هم نشینی (syntagmatic) و در نهایت معرفی درون متنی این کلمات و کلمات وابسته طرحی کلّی از حکمت خسروانی در اندیشه ی حافظ ارائه کرده و نشان داده است که حکمت خسروانی او، با وجود مشترکاتی که با اندیشه های شیخ اشراق دارد، از استقلال و استحکام ویژه ای برخوردار است.
۲۰۱۱.

ظهور انسان در صنعت (رهیافتی فلسفی به نحوه ظهور انسان در صنعت و شکل گیری «بدن صناعی»)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: صنعت انسان ظهور انسان در صنعت بدن صناعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۲۱۷
     در این مقاله با رویکرد فلسفی و روش عقلی به رابطه بین صنعت و صانع و نحوه ظهور انسان در صنعت پرداخته می شود. بر این اساس، انسان در صنعت تجلی می کند و صنعت نوعی عمل انسانی است که امتداد و بسط وجود انسان می باشد. برای تبیین نحوه ظهور انسان در صنعت مجاری هفت گانه زیر بیان شده است: 1- ظهور علّی انسان، 2- ظهور علمی انسان، 3- ظهور غائی انسان، 4- ظهور حکمی انسان، 5- ظهور ارادی انسان، 6- ظهور فعلی انسان، 7- ظهور کیفی مجاری. این موارد انحاء کلی ظهورات انسان در صنایع هستند. بنابراین انسان در صنعت ظهور می کند و صنایع جلوه گاه ظهور انسانند. نگارنده بر اساس تبیین رابطه ای که انسان نسبت به صنعت دارد، صنعت را «بدن صناعی» به وزان «بدن طبیعی» می داند. این تناظر بین «بدن صناعی» با «بدن طبیعی» ما را در فهم برخی از مسائل صنعت و فناروی یاری می کند. «بدن صناعی» همانند «بدن طبیعی» در مواجهه با انسان، احکام و اقتضائات خاصی پیدا می کند.
۲۰۱۲.

منطق شرطی نزد اثیر الدین ابهری و برخی معاصران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابهری قیاس شرطی منطق شرطی شرطی لزومی فرض تقدیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۰ تعداد دانلود : ۲۰۱
اثیر الدین ابهری تنها منطق دان سینوی است که قیاس اقترانی شرطی را به طور کامل انکار می کند. او هم چنین نخستین منطق دان سینوی است که قاعده های عکس مستوی و عکس نقیض شرطی را نامطمئن دانسته و کنار می گذارد. در سال های ۱۹۶۸م. به بعد، هفت سده پس از ابهری، در منطق جدید نیز، دستگاه های استنتاجی تحت عنوان «منطق شرطی» پدید آمده است که قیاس شرطی و قاعده های عکس مستوی و عکس نقیض شرطی را انکار می کنند و کنار می گذارند. افزون بر شباهت های سلبی یاد شده، یک شباهت ایجابی میان ابهری و معاصران هست و آن اینکه هر دو گروه به قیاس استثنایی (وضع مقدم و رفع تالی) وفادارند. با بررسی و تجزیه و تحلیل دلایلی که این دو گروه بر انکار قیاس اقترانی شرطی می آورند، آشکار می شود که ریشه این انکارها به تفسیرهای تازه ای برمی گردد که ابهری و منطق دانان معاصر از شرطی لزومی ارائه کرده اند. از دیدگاه ابهری، شرطی لزومی کلی، «هرگاه مقدم آنگاه تالی»، به معنای این است که «در همه فرض هایی که ملازمه میان مقدم و تالی در آن فرض ها ممکن است، مقدم مستلزم تالی است». از دیدگاه نظریه پردازان منطق شرطی معاصر، گزاره شرطی «اگر مقدم آنگاه تالی» در زبان طبیعی در بسیاری از موارد به این معنی است که «با فرض ثابت بودن دیگر چیزها، مقدم مستلزم تالی است» یعنی «در فرض هایی که همه چیز مانند جهان واقعی است جز اینکه مقدم صادق شده است، تالی صادق است». تفسیر ابهری هرچند با تفسیر معاصران در پاره ای موارد متفاوت است در این نکته مشترک است که هر دو تفسیر، افزون بر فرض مقدم، اموری را فرض می گیرند که به نوعی به مقدم وابستگی دارد و این ریشه مشترک در انکار قیاس شرطی نزد هر دو گروه است.
۲۰۱۳.

ترکیب، این همانی و خسّت هستی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: متافیزیک ترکیب تز ترکیب-به مثابه-این همانی خسّت هستی شناختی ضرورت این همانی منطق جمعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۲۶۸
ربط ونسبت کل ها به اجزائشان یکی از درون مایه های بنیادینِ متافیزیک ترکیب است: آیا کل ها اموری زائد بر اجزای خود هستند؟ و آیا کل ها با اجزای خود (به نحوِ جمعی) این همانی دارند؟ تز موسوم به ترکیب-به مثابه-این همانی پاسخی مثبت به این دو پرسشِ هم ارز اخیر است؛ اما از این تز دو روایت وجود دارد: تز ضعیف و قوی. براساس تز ضعیف، نسبت کل ها با اجزای خود این همانی، به معنای دقیق و منطقی این کلمه نیست؛ بلکه نسبتی است که به این همانی شباهت دارد. براساس تز قوی، کل ها با اجزای خود، به معنای دقیق و منطقی کلمه، این همان هستند. در این نوشتار، ابتدا به تقریر و صورت بندی منطقی این دو روایت پرداخته می شود. سپس استدلال های مبتنی بر معیار خسّت هستی شناختی نقد می شود. هر دو روایت ضعیف و قوی از تز ترکیب-به مثابه-این همانی مدعی اند از تز رقیب خود این ایده که کل با اجزای خود نااین همان است خسّت هستی شناختی بیشتری دارند و درنتیجه، به شرطِ اینکه قدرت تبیینی تزهای رقیب برابر باشد، عَقلا بر رقیب خود مرجّح اند. در نوشتار حاضر نشان داده شده است که هر دو روایت قوی و ضعیفِ تز ترکیب به مثابه این همانی به دشواری های سمنتیکی و متافیزیکی معتنابهی دچارند.
۲۰۱۴.

علوم انسانی پزشکی/سلامت: تحلیل انتقادی مبانی نظری و عملی پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علوم انسانی پزشکی مطالعات مناقشه ها فلسفه پزشکی نظریه تلفیق رشتگی میان رشتگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۴ تعداد دانلود : ۵۸۹
«علوم انسانی پزشکی» در وهله اول عبارتی نامأنوس به نظر می رسد. اینکه چگونه دو حوزه مجزا و متمایزِ معرفتی، همنشین شده اند، به وضعیت پروبلماتیک پزشکی اشاره دارد. در بخش ابتدایی مقاله به تحلیل علوم انسانی پزشکی بر اساس روش مطالعات مناقشه های این حوزه خواهیم پرداخت و در بخش دوم، حوزه انتقادی مطالعات فراپزشکی را به عنوان بدیل علوم انسانی پزشکی پیشنهاد خواهیم داد. جریان معاصر علوم انسانی پزشکی با نقد پزشکی مدرن از اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی آغاز شد که دغدغه اش، گسترش روزافزون علوم زیست پزشکی و انسان زدایی پزشکی بود. پیشگامان این حوزه ، راه حل را در این یافتند که پیوند علوم انسانی با حوزه پزشکی می تواند گره گشا باشد. علوم انس انی پزشکی، با بازنگری در برنامه های آموزشی بسیاری از دانشکده های پزش کی آمریکای شمالی و اروپا پا گرفت و به تدریج به پژوهش های بالینی و طبابت نیز تسری یافت. با مرور و تحلیل دقیق پژوهش ها و ادبیات علوم انسانی پزشکی پنج مناقشه اصلی شناسایی شدند: تعابیر و تعاریف گسترده و مختلف، رشته – حوزه، چندرشتگی - میان رشتگی، علوم انسانی پزشکی - علوم انسانی سلامت، علوم انسانی کلاسیک - علوم انسانی انتقادی و علوم انسانی پزشکی - فلسفه پزشکی. در تحلیل نهایی در لایه زیربنا دو عنصر را می توان از هم بازشناخت: یکی دوگانه ها و دیگری رانه ها یا فرآیندها. دوگانه ها را می توان ذیل چند گروه کلی تر دسته بندی کرد: روش شناختی، علم شناختی، هستی شناختی و پراکسیولوژیک. در مورد رانه ها یا فرآیندها می توان به طبی سازی، بوروکراتیزاسیون، تکنیکی سازی، اخلاقی سازی، علمی سازی تخصصی سازی و نیز فردی سازی اشاره کرد. اما همان طور که در تحلیل نهایی اشاره کرده ایم، رویکرد انتقادی توفیق چندانی نیافته است. در بخش دوم مقاله به دو پرسش پرداخته ایم. پرسش نخست آنکه رویکرد انتقادی قابل دفاع در علوم انسانی پزشکی/سلامت چه مقوماتی دارد و پرسش دیگر اینکه مطالعات فراپزشکی که به عنوان بدیلی برای علوم انسانی پزشکی/سلامت پیشنهاد شده است، چه معنا و مقوماتی دارد. پزشکی و علوم انسانی (علوم اجتماعی مدرن) از یک سنخ هستند و به همین دلیل جامعه شناسی، روانشناسی و انسان شناسی نمی توانند هدف علوم انسانی پزشکی یعنی انسانی کردن پزشکی را برآورده کنند. از این رو نظریه انتقادی ای باید مورد توجه قرار بگیرد که همزمان علوم اجتماعی و پزشکی را نقد کند؛ همچون فوکو، گادامر و هابرماس . «مطالعات انتقادی فراپزشکی» همچون چتری فرارشته ای، باید متکفل توجه به پرسش های بنیادین پزشکی شود ، جریانی انتقادی میان رشته های علوم انسانی سلامت برقرار و هم چنین مواجهه انتقادی به غایت و هدف طبابت و پزشکی را تقویت کند
۲۰۱۵.

بررسی ظرفیت های علم اشتدادی نزد سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تأویل عالم خیال سهروردی شهود علم اشتدادی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۲۸۲
با التفات به تناظر حقیقی میان انسان با مراتب «هستی» و «حقیقت» و افزودن «شهود» - در حکمت اشراق - و «تأویل» - در حکمت متعالیه-، به مثابه یک روش در طول سایر طرق فهم حقیقت، امکان کشف ساحت وسیع تری از علم میسور می گردد که نه تنها با سایر ابزارها و روش ها منافات ندارد بلکه جامع همه آن ها قلمداد می شود. هدف نوشتار حاضر این است که با بررسی مؤلفه های مذکور در حکمت اشراق و متعالیه، ظرفیت این ساحت از علم، که می توان آن را «علم اشتدادی» خواند، را مورد سنجش قرار دهد و در راستای نظریه های مختلف فلسفه علم، به ارائه علم شناسی نوینی بپردازد. در این دو مکتب هستی ذومراتب بوده و انسان همواره در مسیر کشف حقیقت اعم از آفاقی و أنفسی در تکاپو است و به موازات ارتقای درجات وجودی افراد، طیف ممتدی از دریافت ها و فهم های متعدد نیز رخ می دهد. از این رو به نظر می رسد با شناسایی ظرفیت های علم اشتدادی در حکمت اشراق و متعالیه، علم به ابعاد مختلف یک شیء و حذف شکاف میان عالم و معلوم ممکن گردد؛ به گونه ای که با مجوز دریافت های متعدد از حقیقت واحد، به شکاکیت و نسبیت مذموم نیز منجر نگردد.
۲۰۱۶.

پدیدارشناسی و «ممنوعیت انسان شناختی» مسئله ی امکان یک انسان شناسی پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان شناسی فلسفی پدیدارشناسی ممنوعیت انسان شناختی هایدگر هوسرل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۷ تعداد دانلود : ۲۱۲
گرایش به یک انسان شناسی فلسفی در اوایل قرن بیستم، وجه غالب در فضای فکر آلمانی بوده، و تأثیر آن چندان عمیق و گسترده بوده که پدیدارشناسی، از همان آغاز لازم دانسته است که موضع خود را در برابر آن روشن کند. این موضع گیری اولیه تا حد زیادی به صورت یک تعارض ذاتی نمود کرده، تا آنجا که بلومنبرگ از آن به «ممنوعیت انسان شناختی» در پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر تعبیر می کند. ما در این نوشتار به نسبت میان پدیدارشناسی هوسرل و هایدگر با انسان شناسی فلسفی پرداخته ایم و کوشیده ایم نشان دهیم که برخلاف برخی اظهارات صریح این دو، این تعارض نه ذاتی است و نه مطلق. از این رو، می توانیم از امکان یک انسان شناسی فلسفی بر پایه ی پدیدارشناسی این دو سخن بگوییم. پیرنگ و مختصات کلی یک انسان شناسی پدیدارشناختی را بر وفق تحلیل اگزیستنسیال دازاین بدست داده ایم، و نشان داده ایم که انسان شناسی پدیدارشناختی از جهت اسلوب و الگو با انسان شناسی سنتی از اساس متفاوت است.
۲۰۱۷.

بررسی و مقایسه دیدگاه هابرماس و علامه طباطبایی درباره اختیار با تکیه بر نظریه ادراکات اعتباری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اختیار اعتباریات جهان اجتماعی علامه طباطبایی هابرماس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۵ تعداد دانلود : ۳۱۱
در آثار علامه طباطبایی دو رویکرد متفاوت نسبت به مسئله اختیار ارائه شده است: رویکرد سازگارگرایانه و رویکرد اختیارگرایانه. رویکرد اختیارگرایانه علامه طباطبایی دیدگاه ابتکاری اوست که از طریق اعتبار وجوب، به عنوان یکی از اعتبارات قبل از اجتماع، در سطح فردی و شخصی- نه اجتماعی- ترسیم می گردد. هابرماس نیز در یک رویکرد اختیارگرایانه از طریق جداکردن ساحت علیت در جهان طبیعی از ساحت دلایل در جهان اجتماعی، اختیار انسان را ترسیم می کند. مقاله حاضر در صدد پاسخ به این پرسش هاست: دیدگاه اختیارگرایانه علامه طباطبایی با دیدگاه اختیارگرایانه هابرماس چه شباهت ها و چه تفاوت هایی دارد؟ هر یک از این دو دیدگاه در مقایسه با دیدگاه دیگر چه مزیت ها و چه نقاط ضعفی دارد؟ آیا این دیدگاه ها قابل پذیرش اند و می توانند اختیار انسان را تبیین کنند؟ در این مقاله این دو دیدگاه درباره اختیار، با یکدیگر مقایسه و بررسی شده اند. دیدگاه اختیارگرایانه هابرماس از این جهت که اختیار را از طریق یک جهان نمادین و اعتباری- که مشمول قانون علیت و ضرورت علّی نیست- تبیین می کند، شبیه دیدگاه اختیارگرایانه علامه طباطبایی است؛ با این تفاوت که در رویکرد علامه طباطبایی امر اعتباری، یک اعتبار وابسته به شخص اعتبارکننده و از اعتبارات قبل از اجتماع است؛ اما در تقریر هابرماس، امر اعتباری، یک جهان اجتماعی است که مستقل از شخص مستقر است و شخص آن را اعتبار نکرده است. بررسی دیدگاه ها به این مطلب انجامید که هر دو دیدگاه دچار اشکالاتی هستند و نمی توانند رویکردی قابل قبول در تبیین مسئله اختیار به شمار آیند.
۲۰۱۸.

نظام تنزیلی قرآن کریم در فرایند آیندهنگاری راهبردی تحول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آینده نگاری راهبردی تحول الگوی پیشرفت نظام تنزیلی قرآن الگوی راهبری تحول روش شناسی تفسیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۱ تعداد دانلود : ۳۵۰
پس از عصر بعثت و حضور معصومین و در عصر تفکر اجتهادی، در عرصه قرآن پژوهی و نظام جامع تفسیر، همچنان الگوی پژوهش تفسیری و سازوکار ترکیبی دو الگوی ترتیبی و تنزیلی و برآیندیابی در رویکرد تفسیر موضوعی، سامانی بایسته در عرصه اندیشه پردازی پیشرفت و نظام مدیریت راهبردی نیافته و نظام تنزیلی قرآن کریم به مثابه الگوی مرجع و معیار آینده نگاری راهبردی پیشرفت، دیده نشده است. از منظر روش شناسی پردازش اندیشه و مدیریت راهبردی تغییر، ماهیت و نقش نظام تنزیلی در پردازش مدل عملیاتی الگوی دین شناخت رشد توسعه ای و در نظام آینده نگار راهبردی جامعه و تمدن هدف چیست؟ در پژوهش حاضر با بازتحلیل ادبیات آینده نگاری راهبردی و سازوکارهای الگوی پیشرفت و با اشاره به جایگاه الگوی دین شناخت پیشرفت، دریافتیم که نظام تنزیلی، منطق مبنا و حاکم بسط زمان مند مدل مفهومی الگوی رشد و نظام و سازوکار (فرایند و روش) مرجع الگوپردازی آینده نگار راهبردی است که در ذیل الگوی کلان راهبری تحول برای گذار به انسان، جامعه و تمدنِ آرمانیِ همواره تازه شونده، در جامعه هدف جریان می یابد.
۲۰۱۹.

شکل دهی متقابل جامعه و فناوری؛ موردکاوی تاریخی ماشین تحریر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ماشین تحریر فناوری جامعه شکل دهی هم ساختگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۳ تعداد دانلود : ۳۴۴
جامعه خاستگاه فناوری و توسعه آن است. از سوی دیگر فناوری نیز به نوبه خود آثار اجتماعی مخصوص به خود را دارد. در حالت کلی، رابطه جامعه و فناوری دوسویه است. آگاهی از این رابطه دوسویه برای طراحی مهندسی لازم است ولی توجه لازم نسبت به این امر در متون درسی و روال های آموزشی چندان مشاهده نمی شود. در این مقاله با موردکاوی تاریخی ماشین تحریر، رابطه دوسویه جامعه و فناوری به صورت انضمامی ترسیم شده است. گاه یک عامل (جامعه یا فناوری) در عامل دیگر تأثیر می گذارد و آن را تغییر می دهد و سپس خود از تغییر ایجاد شده متأثر می گردد. همچنین تأثیرات، منحصر به ایجاد تغییر نیستند و یک عامل می تواند از بروز تغییرات در عامل دیگر جلوگیری به عمل آورد. بعلاوه مشاهده می شود در مسیر هم ساختگی عامل ها، عقلانیت تنها معیار توسعه فناوری و توجیه کننده پدیده ها نیست. به طور مثال، گاه تکنولوژی در مسیر بهینه شدن قرار می گیرد، اما عوامل اجتماعی باعث توقف یا تغییر مسیر آن می شوند.
۲۰۲۰.

تحلیل پدیده های اجتماعی برمبنای ایده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایده رویکرد برساختی تفسیری انسان متفکر باور معنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۲۹۴
تحلیل پدیده های جهان اجتماعی آن هم برمبنای ایده، هدفی است که این مقاله دنبال می کند. تلاش مقاله بر این است تا نشان دهد ایده ها به عنوان یک عامل تبیینی می توانند در مطالعه مسائل اجتماعی و سیاسی به کار گرفته شوند. ما برای توضیح نقش تحلیلی ایده، نگاهی برساختی تفسیری با محوریت پرسش «چگونه ممکن است؟» به آن انداخته ایم. بر این اساس، انسان متفکر در کانون توجه قرار می گیرد. طبق رویکرد برساختی تفسیری ویژگی هایی در انسان متفکر است که به او امکان برساخت ایده معنامند و سپس اثرگذاری آن را می دهد. این ویژگی ها عبارتند از: 1. ساختار ذهنی انسان 2. ادراک ایده پردازانه در انسان 3. نقش بازنمودی مفاهیم و زبان در انسان 4. علیت در انسان 5. عقلانیت در کنش انسان. این مقاله با توضیح ویژگی های مذکور در انسان نشان می دهد که ایده چگونه می تواند بر پدیده های جهان اجتماعی تأثیر بگذارد. همچنین با فهم چگونگی تأثیرگذاری ایده نشان می دهیم که ایده این قابلیت را دارد که به عنوان عاملی تبیینی برای تحلیل پدیده های اجتماعی، از جمله حوزه سیاست، به کار گرفته شود. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان