مقالات
حوزه های تخصصی:
پاسکال بنیان نهایی یقین را که همه چیز مبتنی بر آن است. این بنیان «خدای زنده»، یعنی کتاب مقدس است که در مسیح آشکار شد آیا چنین ادعایی درست است؟ در این صورت آیا او را باید «فیلسوف دین» نامید؟ او می گوید از طریق عقل و استدلال نمی توان حقیقت را یافت. چنان دکارت این راه را رفت ولی به نتیجه نرسید. معمولاً پاسکال را در زمره عقل گرایان شناخته اند اما آن طور که مقاله در صدد اثبات آن است، او یک «ایمان گرا» است ولی ایمان او «عقلی» نیست بلکه «ایمان قلبی» است. منابعی که قلب را به «دل» برگردانده اند، در اشتباه اند. مقاله حاضر، موضوع دین و «ایمان قلبی» از منظر پاسکال؛ و نیز منطق و روشی را که او با استفاده از آن به این گونه «ایمان» و «فهم دین» نائل آمده، مورد بررسی قرار داده است؛ و در پاره ای موارد مهم، دیدگاه پاسکال با دکارت نیز مقایسه می شود.
ارکان اندیشه عرفانی ایمانوئل سودنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمانوئل سودنبرگ(1688-1772)، عارف مسیحی پروتستان، توانسته بود در سایه درک حقایق شهودی از ظواهر عالم مادی گذر کند و به شهود حقایق عالم واقع نائل آید و از این طریق به ساحت معناشناختی وقایع عالم ظاهر دست یابد. اندیشه عرفانی ایمانوئل سودنبرگ بر بنیاد سه اصل مهم شکل می گیرد. نخست اصل تناظر که رکن اصیل اندیشه عرفانی وی محسوب می شود، به گونه ای که حضور پنهان این نظریه در ذیل دیگر آرأ وی نیز قابل ردگیری است. دومین رکن اندیشه عرفانی سودنبرگ در قالب ارائه تفسیری متفاوت از متن کتاب مقدّس و با استفاده از مؤلفه های نمادشناسانه محقق می شود که در این راستا منجر به شکل گیری تفسیری تأویل گرایانه و نمادین از آیات کتاب مقدّس می شود که درخور توجه اهل نظر و محققان است. وی در سومین رکن اندیشه عرفانی خود به تبیین دوره های مختلف بشریت و چگونگی ارتباط انسان با عوالم معنوی می پردازد که حکایت از آغازی بسیار نورانی، و انجامی همراه با غربت و فراق و امیدوار به رسیدن به روشنایی دارد.
تحلیل انتقادی دیدگاه ابن تیمیه در باب وجود شناسی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به ارزیابی دیدگاه ابن تیمیه در باب وجود شناسی عرفانی می پردازد؛ از زمان طرح نظریه وحدت وجود در آثار ابن عربی، چیزی نگذشته بود که ابن تیمیه عَلَم تکفیر قائلان آن را در جامعه اسلامی برافراشت، لذا ابن تیمیه از اولین مخالفان و منتقدان آموزه وحدت وجود به حساب می آید؛ در این نوشتار که با روش توصیفی تحلیلی تلاش گردید بستری علمی برای نقد اندیشه های وی در موضوعات عرفانی فراهم شود. ابتدا نظرات و انتقادات ابن تیمیه به صورت تفصیلی درباب وجودشناسی عرفانی بیان گردیده سپس این انتقادات مورد ارزیابی شده اند. ابن تیمیه وحدت وجود را همان اتحاد و حلول می داند و تمام اشکالات خود را بر همین رویه پیش می برد؛ در حالی که نظریه وجودشناسی عرفانی دارای مبانی، اصول و لوازم است. ابن تیمیه بدون توجه به زبان عرفان و مبانی آن با رویکرد ظاهرگرایانه به نقد وحدت وجود پرداخته است.
«ماهیّت» در اندیشه قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی دقیق و تفصیلی آثار قاضی سعید نشان می دهد اساساً «ماهیت» از نظر قاضی سعید، همان «ما به الشیء هو هو» یا ماهیت بالمعنی الاعم است و ماهیت به معنای «ما یقال فی جواب ماهو» مورد نظر وی نبوده است؛ ماهیت، همان حقیقت، ذات و صورت شیء و در تعبیر دیگر، «ماهیت شیء»، «وجود خاص شیء» است قاضی سعید در تبیین دو حکم از احکام ماهیت در نحوه تحقق ماهیت در عالم خارج، یعنی دو مسأله جعل و تشخص، نفس «ماهیت» را مجعول به «جعل بسیط» از ناحیه جاعل دانسته و هرگونه تقرر ماهیت، پیش از جعل جاعل را نفی می نماید و تشخص ماهیت را نیز به «جعل جاعل» می داند؛ لذا تحقق ماهیت، نیازمند عروض وجود بر ماهیت نخواهد بود قاضی سعید در تبیین نحوه تحقق ماهیت در عالم خارج، نفس «ماهیت» را مجعول به «جعل بسیط» از ناحیه جاعل دانسته و هرگونه تقرر ماهیت، پیش از جعل جاعل را نفی می نماید
ترکیب اتحادی از منظر صدرالدین دشتکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالدین دشتکی، مبدع نظریه ترکیب اتحادی، معتقد است که هر ترکیب حقیقی اتحادی است. در این مقاله نخست بر پایه حاشیه قدیم و حاشیه جدید وی بر شرح تجرید قوشچی، دیدگاه او را درباره چیستی و ویژگی های ترکیب اتحادی تقریر کرده ایم. او معتقد است در ترکیب اتحادی اجزای مرکب وجود بالفعلی ندارند و کثرت آنها تنها تحلیلی عقلی است. در گام بعد دو استدلال وی را به سود اتحادی بودن برخی ترکیب ها صورت بندی کرده ایم. در استدلال نخست، وی از حقیقی بودن ترکیب در موالید ثلاث و بالقوه بودن اجزای آنها اتحادی بودن را نتیجه گرفته است. استدلال دوم مبتنی بر صحت حمل میان اجزا و مرکب است. سپس سه اشکال بر این نظریه و پاسخ دشتکی بدان ها را بیان کرده ایم. در ضمن پاسخ به اشکال ها، دشتکی علیت صورت برای ماده را علیت تحلیلی و اجزای مرکب اتحادی را غیرمستقل الوجود معرفی می کند. در بخش پایانی، عباراتی از بهمنیار را، که دشتکی بدان استشهاد کرده و می تواند از پیشینه های نظریه ترکیب اتحادی باشد، بررسیده ایم.
قیاس شرطی اقترانی مشترک در جزء غیرتام از نگاه کشی، ابهری و خواجه نصیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق دانان مسلمان از قیاس شرطی که جزء مشترک در آن غیرتام است، به دو روش متفاوت نتیجه گیری کرده اند. در این مقاله روشی که زین الدین کشی مبتکر آن است بررسی شده است. این روش از سوی منطق دانان بعدی شرح و بسط داده شده است. با بررسی اختلاف آراء در باره اقسام، شرایط انتاج، ضروب منتج و دلیل انتاج این نوع قیاس بدست می آید که اولاً اعتبار این قیاس مبتنی بر قیاسی است که جزء مقدمات آن در جزء تام مشترک اند و ثانیاً عدم تفکیل دستگاه استنتاجی منطق حملی و منطق شرطی و نیز دخالت دادن مضامین منطق حملی در تبیین ساختار قیاس شرطی انسجام دستگاه استنتاجی قیاسهای شرطی را از بین برده و فهم آن را دشوار کرده است. در پایان سعی شده است با شناسایی دو قیاس اصلی و پایه و نیز قواعد بکار رفته در اثبات قیاسهای غیرپایه، دستگاه استنتاجی نهفته در این روش آشکار شود.
پردیس آسمانی کوئِن لوئِن در تعلیم دائویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان سنن دینی چین، خاصّه تعلیم دائویی است که به پردیس های آسمانی توجّهی ویژه دارد و شرحی مفصّل از اوصاف آنها به دست داده است و به صراحت میان صورت زمینی و صورت ملکوتی (یا صورت راستین: جِّن شینگ) پردیس ها تمایز نهاده است. در این نوشتار، نگاهی می کنیم به آن دسته از گزارش های سنّتی که اهتمام ویژه ای به جغرافیای مثالی داشته است و خصایص عمومی پردیس های ملکوتی را بررسی می کنیم. لیکن تأکید ویژه بر مهمترینِ این پردیس ها یعنی کوئِن لوئِن است که در تعلیم دائویی آن را در جهتِ تمثیلی غرب و در عینِ حال در مرکز عالم تصویر می کنند. واپسین بخش این نوشتار به تحلیل معانی تمثیلی پردیس های آسمانی اختصاص یافته است، از جمله، تمثیل کوه که نمودار محور جهانی است و نیز تمثیل آب که دالّ است بر شأن ملکوتی این پردیس ها به اعتبار آنکه مقدورات ظهور جسمانی را در بردارند.
تحلیل معنای اتوس در آرای هراکلیتوس (مطالعه موردی: قطعه 119ب هراکلیتوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه اتوس (ethos) که نخست درآثار هنرمندان قرن های هشتم تا پنجم پ.م در معنای جایگاه عادت، سرشت، شخصیت و شخصیتی فریبکار به کار رفته است، در آرای فلاسفه آن زمان و بیش از همه در آثار هراکلیتوس نیز دیده می شود اما معنای اتوس نزد هراکلیتوس، همواره محل اختلاف محققان بوده است و این اختلاف، بیش از همه در قطعه 119ب دیده می شود. با تحلیل دو اصطلاح کلیدی این قطعه، «دایمون» و «اتوس» می یابیم، «دایمون» در معنای «والاترین مرتبه هستی انسانی» و اتوس در معنای «سرشت الهی» است؛ سرشتی که کانون ربط و پیوند میان دایمون، حکمت و لوگوس است. از منظر هراکلیتوس، علی رغم تفاوت فاحش مرتبه اتوس و دایمون در تبعیت از حکمت که خود جزئی از نظام لوگوس است و فضیلت شمرده می شود، این امکان وجود دارد که انسان به مرحله دایمون در حد دنیوی عروج نماید؛ اما نیل به سرشت کامل الهی در دنیا منتفی است.
کیهان شناسی تَنترَه ای-پورانه ای بر اساس رساله بحر الحیاتِ شیخ محمد غوث گوالیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رساله بحرالحیاتِ محمد غوث گوالیاری (د 970 ق)، از مشایخ طریقت شطاریه، مجموعه ایست مرکب از آراء و اعمال یوگه ای به انضمامِ اندیشه های عرفانیِ اسلامی. محمد در مقدمه بحرالحیات آن را برگردان فارسیِ رساله انبرت کوند ( اَمْریتَه کوندَه، «حوضِ آب حیات»، از متون یوگه ای) خوانده است. امروزه نسخه اصلی آن در دست نیست و خودِ شیخ صرفاً به ترجمه عربی آن (حوض الحیات) اشاره کرده است. رساله شامل ده فصل است، در فصل دهم روایتی از کیهان شناسی نقل می شود که با روایات تَنترَه ای-پورانه ای قرابت دارد. اندیشه محوری این کیهان شناسی، یعنی «کثرت در وحدت» با عقائد محمد همسو است. شیخ برای سایر مضامین این کیهان شناسی نیز شواهدی از سنت اسلامی نقل می کند. از جمله، توصیفِ «صدا» به عنوان نخستین تجلی، «عشق» به عنوان محرکی برای خلقت، «آب های نخستین» به عنوان بستری برای آفرینش و ... . این مقاله می کوشد ریشه روایت محمد را در متون مختلف هندویی جستجو کند.
ابهام در متافیزیک طبیعی شده: مطالعه ای موردی - بررسی انواع طبیعت گرایی در مواجهه متافیزیک و فیزیک نسبیت خاص در فلسفه زمان قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله پس از بحث مختصری درباره اصول متافیزیک سنتی، به تعریف متافیزیک طبیعی شده می پردازیم. پس از آن به یک مثال ملموس از رابطه بین متافیزیک و علم در حوزه فلسفه زمان اشاره می کنیم. ادعای اول آن است که در متون فلسفه فیزیکی که درباره نسبیت خاص تحریر شده اند چهار نوع رهیافت کلی در مورد مساله زمان و ارتباط آن با نظریه نسبیت خاص وجود دارد. پس از آنکه به بررسی چهار رهیافت ذکر شده پرداختیم سعی خواهیم کرد وجوه طبیعی شده متافیزیکی این نوع نگاه ها را شناسایی کنیم. پس از بررسی این وجوه، نتیجه می گیریم که وجوه ذکر شده در فلسفه فیزیک (نسبیت خاص) به هیچ وجه متافیزیک را از متافیزیک سنتی متمایز نمی کنند. ادعای پایانی این مقاله این است که ابهامی اساسی در روشهای مصادیق ادعایی متافیزیک طبیعی شده وجود دارد.
حکمت خسروانی در اندیشه حافظ شیرازی و بررسی امکان تأثیر اندیشه شیخ اشراق بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهاب الدین سهروردی از میراث عرفانی ایران باستان و حکمت خسروانی آن در طرح عظیم فلسفه اشراق خود استفاده کرده است. دو قرن پس از او، خواجه حافظ شیرازی نیز از عبارات متعددی بهره گرفت که به همان فرهنگ تعلق دارد. نویسنده این مقاله واژه های متعددی از نظام فکری این دو متفکر را، بررسی نموده است تا میزان تأثیر پذیری حافظ از شیخ اشراق را نشان دهد. در این بررسی، مراجعه به کتب دینی مربوط به فرهنگ ایران باستان، آثار شیخ اشراق و دیوان اشعار حافظ مورد توجه بوده است. نویسنده با استفاده از چگونگی کاربرد آن واژه ها، رابطه ی جانشینی (paradigmatic) و رابطه ی هم نشینی (syntagmatic) و در نهایت معرفی درون متنی این کلمات و کلمات وابسته طرحی کلّی از حکمت خسروانی در اندیشه ی حافظ ارائه کرده و نشان داده است که حکمت خسروانی او، با وجود مشترکاتی که با اندیشه های شیخ اشراق دارد، از استقلال و استحکام ویژه ای برخوردار است.
خوانش ارسطویی از مفهوم شانس در نظریه تکامل داروین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شانس از جمله مباحثی است که در ذیل بحث علیت مطرح می شود و در آثار ارسطو و نظریه تکامل داروین از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با بررسی دقیق می توان دریافت که معنای شانس از نظر داروین، همان معنای مورد پذیرش ارسطوست. شانس، مؤثرترین عامل تغییر و دگرگونی است که باعث اصلاح و سازگاری و در نتیجه تکامل موجودات زنده است. انتخاب طبیعی قانونی است که تصمیم می گیرد چه موجوداتی در نزاع برای بقاء زنده بمانند و به تکامل برسند. اینکه چگونه و چرا تغییر و دگرگونی ایجاد می شود و علل طبیعی تنوع گسترده موجودات چیست، امری است که برای داروین مجهول است. در حقیقت، ناآگاهی ما از این علل و عوامل، شانس نام دارد. این مقاله با روشی توصیفی-تحلیلی بر آن است تا معنای شانس در ارسطو و داروین را مورد مداقه قرار دهد و جایگاه آن را در انتخاب طبیعی و تکامل روشن سازد.