فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۴۹ مورد.
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۷
119-148
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است به نقد و تحلیل موسیقی های رادیو آوا در یک بازة زمانی مشخص بپردازد. اینکه چه آثاری از آن پخش می شود و هرکدام از آنها چه کارکردی دارند. اصلی ترین تأثیر موسیقی بر روح مخاطب (انسان) است. ماهیت آثار موسیقی متشکل از دو رکن بنیادین ملودی و ریتم است و این هر دو به انضمام شعر آنها (در صورت با کلام بودن) در این مقاله بررسی و تحلیل شده است تا ضمن مقوله بندی مضامین، محتوا و انواع موسیقی پخش شده از این رادیو را مشهود نماید. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. در روش تحلیل محتوای کیفی، جامعة مورد بررسی به صورت تصادفی، در دوازده روز از برنامه های رادیو آوا انتخاب شده که با استفاده از ضبط آنها، درنهایت 40 اثر بررسی و تحلیل شده اند. از رهگذر نقد و تحلیل فوق، ضعف ها و نقایص پخش، کارکرد و اجرای برنامه ها در رادیو آوا؛ تفکیک سیر تأثیرات مطلوب (کمال گرایی) از غیر آن و مقوله بندی مضامین، آواها و نواها در رادیو آوا، ترسیم شده است.
تحلیل نشانه شناختی آگهی های بازرگانی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران از منظر سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۷
149-186
حوزه های تخصصی:
در جوامع امروزی تبلیغات ابعاد مختلف زندگی انسان را تحت تأثیر قرار داده و جزو جداناشدنی آن تلقی می شود. تلویزیون به عنوان یکی از مؤثرترین رسانه ها در دوران کنونی برای تبلیغ کالاها، نقش مهم و اساسی در صنعت تبلیغات ایفا می کند. با این توضیح تحقیق حاضر آگهی های بازرگانی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران را با تأکید بر آرای بارت و ویلیامسن و نیز مدل تحلیلی جان فیسک به منظور شناخت عناصر سبک زندگی تحلیل کرده است. این تحقیق یک پژوهش کیفی است که سعی دارد به روش نشانه شناسی با بررسی انواع نشانه ها و قواعد حاکم بر آنها، ساختارهای معنایی فرهنگ و نظام ارزش های پنهان در تبلیغات را کشف کند. در اینجا با نمونه گیری هدفمند، 50 نمونه از آگهی های بازرگانی پخش شده از شبکه های سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران در بهار 1394 انتخاب شده است. یافته ها نشان می دهد مهم ترین ارزش های فرهنگی و نشانه های معنایی نهفته در این تبلیغات شامل «تلقی کالا به مثابه یک آرزو»، «مصرف کالا به مثابه رخداد یک معجزه»، «منزلت بخشی به کالا»، «اثرگذاری غیرواقعی کالا» و «برساختن نقش های جنسیتی» هستند. با توجه به اینکه آگهی های تجاری ظرفیت فرهنگ سازی در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و فرهنگی را دارا هستند، لازم است سیاستگذاران فرهنگی و به ویژه مراکزی که به ساماندهی فرهنگ تبلیغات و شیوه های اجرا و ارائه آن در تلویزیون می پردازند، به ابعاد و کارکردهای مختلف تبلیغات تجاری نگاه ویژه ای داشته باشند.
روش شناسی علوم اجتماعی از دیدگاه هابرماس و بررسی آن از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علوم اجتماعی از ابتدای شکل گیری خود، با این پرسش مهم مواجه بوده که روش شناسی ویژه آن چیست؟ پارادایم های مختلف اثباتی، تفسیری و انتقادی، هر یک پاسخی به این پرسش داده و مدعی برتری نسبت به دیگری هستند. هابرماس، با نقد روش شناسی های اثباتی و تفسیری و بازخوانی مفاهیم پارادیم انتقادی، به طرح علایق معرفتی سه گانه و تقسیم بندی علوم، به تجربی، تفسیری و انتقادی پرداخته است. او در قالب این طرح معرفتی، مدعی است که روش ویژه علوم اجتماعی «دیالکتیکی» است. این مقاله، با روش تحلیلی انتقادی و با نگاه کلان، به بررسی و نقد رابطه مبانی مختلف هستی شناختی، معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی این روش با مؤلفه های آن، از منظر حکمت متعالیه پرداخته است. از منظر حکمت متعالیه، روش شناسی هابرماس از اشکالات مبنائی رنج می برد. برخی از مؤلفه های آن، با دستگاه فلسفی حکمت متعالیه ناسازگار و برخی از آنها در تضاد با این مبانی است.
بررسی عملکرد و کاربرد روش تحلیل درختی در تحقیقات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با توجه به اهمیت رویکردهای مقایسه ای در تحقیقات اجتماعی به معرفی روش تحلیل درختی پرداخته که در حوزه علوم اجتماعی کمتر شناخته شده است. روش تحلیل درختی یکی از جدیدترین و انعطاف پذیرترین روش ها برای تحلیل مجموعه های بزرگ، آنالیز اکتشافی، ایجاد طبقه بندی ساده و همچنین تفسیر دادها از طریق تقسیم بندی دوتایی است. کارت، یک استراتژی در تحلیل داده ها با استفاده رده بندی و رگرسیون درختی ارائه داده است که محققان اجتماعی را برای تعیین زیرگروههای همگن و ناهمگن، با ریسک بالا یا پایین با استفاده از آزمون های ناپارامتریک یاری می رساند. کشف اختلاف و تشابه گروه های اجتماعی و نهایتاً پیش بینی وضعیت آن ها در برنامه ریزی های اجتماعی مهمترین کاربرد این روش تحلیل است. استفاده از روش تحلیل درختی در تحقیقات اجتماعی بر خلاف روش های کلاسیک نیازمند فرض های کمتر و شامل طیف وسیعی از داده ها هستند. به همین دلیل در دهه های اخیر این روش ها در برابر مدل های کلاسیک تحلیل ممیزی خطی و رگرسیون خطی مقبولیت عام یافته است. بخصوص که این مدل ها برای حجم بالای داده ها برازش می شود. همچنین مشکل ناشی از داده های گم شده در این مدل وجود ندارد. به منظور روشن تر شدن بحث در این مقاله به بررسی مطالبات اجتماعی زنان در چهار کشور عضو کنفرانس اسلامی (ترکیه، مصر، عربستان سعودی و مالزی)که هر یک آن ها نمونه ایده آل چهار زیرگروه هستند از طریق این نرم افزار گزارش شده است.
تجلیل روش، نفی بینش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آقای محمدرضا طالبان نقدی بر مقاله «ارزیابی درونی از کیفیت خروجی نظام آموزش جامعه شناسی در ایران» (فاضلی و همکاران، 1394) نوشته اند. این نقد در بردارنده مجموعه ای از انتقادات روش شناختی است که تلاش می شود درباره هر یک از آن ها توضیح داده شود. پیش از هر چیز از ایشان سپاس گزاریم که وقت گران بهای خویش را برای نوشتن نقدی تفصیلی مصروف داشته اند.
هرمنوتیک به مثابه روش تحقیق بررسی روش هرمنوتیک عینی در حوزه تحقیقات کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از روش های تحقیق کیفی در علوم اجتماعی و انسانی با شتابی فزاینده در حال گسترش است. افزون بر روش های کیفیِ رایج در حوزه زبان انگلیسی، در جامعه شناسیِ آلمانی نیز روش هایی بدیع در پژوهش های کیفی مطرح شده است که کمتر در سایر مناطق به کار گرفته می شوند. از جمله مهم ترینِ این روش ها، هرمنوتیک عینی است که ریشه در سنت هرمنوتیکی در آلمان دارد و از این رو، بیش از هر روش کیفی دیگری به متن تکیه می کند. این روش در پی دستیابی به ساختارهای معنایی عینی و در عین حال، پنهان در پس کنش هاست. این ساختارها که چیزی شبیه به عادتواره های بوردیویی اند، مختص به یک مورد خاص هستند و با دستیابی به آنها می توان به بینش هایی درباره الگوهای عام کنش اجتماعی پی برد. هرمنوتیک عینی به جای رده بندیِ واقعیت اجتماعی بر بازسازی متوالی آن تأکید دارد و به جرأت می توان آن را یکی از عمیق ترین روش ها در حوزه تحقیقات کیفی دانست. مطمئناً استفاده درست و دقیق از این روش، زوایای جدیدی از ساختارهای نهفته در پس کنش ها را آشکار خواهد ساخت.
تحلیل فازی در برابر تحلیل رگرسیون (کاربردهای سطحی و نامناسب ازتحلیل فازی در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جامعه شناسی ایران چند سالی است که روش شناسی جدید «تحلیل فازی» مورد توجّه و استفادة برخی دانش پژوهان قرار گرفته است. با این وجود، در برخی از آثار پژوهشی جامعه شناسان ایرانی نارسایی های مهمّی در کاربرد این روش شناسی نوین به چشم می خورد. این مقاله، ضمن مقایسة تحلیل فازی با تحلیل رگرسیون (به عنوان رایج ترین رویة تحلیلی محققان علوم اجتماعی) نشان داده است که تحلیل فازی در علوم اجتماعی اساساً برای احراز و وارسی روابط نامتقارن مجموعه ای که بنیانش بر منطق مجموعه ها است، صورت می پذیرد و نه برای بررسی روابط متقارن تابع های آماری(مثل مدل رگرسیون خطّی) جهت تحلیل کوواریانس یا هم تغییری متغیرها که بنیانش بر منطق ریاضی و تئوری احتمالات است. در حقیقت، هدف اصلی از تحلیل فازی در علوم اجتماعی انجام تحلیل مجموعه ای برای گره گشایی و حلّ مشکلاتی است که مدل های آماری متعارف (از جمله تحلیل رگرسیون) به سادگی قادر به حلّ آن ها نبوده اند؛ یعنی احراز و وارسی تجربی مدعیات نظری از نوع علل لازم ویا کافی و همچنین بررسی علّیّت ناکازم و هم غایتی که در میان پدیده های اجتماعی عمومیّت دارند. در بخش پایانی مقاله، تفاوت نتایج آزمون فرضیه در دو تکنیک تحلیل رگرسیون و تحلیل فازی با ذکر مثال هایی تشریح شده است تا به طور مستند نشان داده شود که شواهد تجربی یا داده هایی که برای توابع خطّی از نوع مدل های متعارف رگرسیون برازش پیدا می کند، نمی توانند ارزیابی مناسبی برای فرضیات از نوع روابط مجموعه ای (شرط لازم و یا کافی) محسوب شوند.
بررسی روش شناسی مقالات علمی پژوهشی حوزة زن و خانواده (1379-1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از این که وزارت علوم رشتة «زن و خانواده» را برای تدریس در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور تصویب کرد، جامعة علمی شاهد چاپ پژوهش ها و مقالات در این حوزه در مجلات علمی پژوهشی بوده است. از این رو، محققان مقالة حاضر با هدف بررسی روش هایی که مؤلفان مقالات حوزة زن و خانواده استفاده کرده اند به بازبینی روش شناسانة این مقالات پرداخته اند و با روش تحلیل محتوا، بخش مربوط به شیوه، نوع، جامعة آماری، جمعیت نمونه و ... مقالات را بازکاوی کرده اند.
هستی شناسی رهیافت سازه انگاری و بازخوانی چشم اندازهای تحلیلی آن: دیرینه شناسی مناظره های فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رهیافت های جوان و بدیع در حوزه روش شناسی های جدید، رهیافت سازه انگاری است. طی پنجاه سال گذشته سه رهیافت بر رشته روابط بین الملل غالب بوده است؛ نخست، رهیافت لیبرالیسم و رئالیسم (که در منازعه نئولیبرالیسم و نئورئالیست ها بررسی می شود) و با عنوان نظریه های عقلانیت گرا معروف هستند؛ دوم، نظریه های هنجاری، فمنیستی، جامعه شناختی که به نظریه های بازتابی یا بازتابی معروف می باشند؛ سوم، سازه انگاری اجتماعی که تلاشی برای پر کردن شکاف میان دو رهیافت قبلی است؛ رویکردی که درصدد اخذ مفروضات خود از بین عقلانیت گرایی و انعکاس گرایی است. این رهیافت به عنوان یک روش فراپوزیتیویستی به مثابه تلاشی عمیق در حوزه فرانظری (هستی شناسی و معرفت شناسی) محسوب می شود، زیرا از حیث هستی شناسی، از ایدئالیسم درمقابل ماتریالیسم و از ذهنیت گرایی در مقابل عینیت گرایی دفاع می کند.
مقاله حاضر تلاش می کند تا به این پرسش ها پاسخ دهد: 1) چه روابطی بین یک جامعه یا ساختار اجتماعی و شناخت وجود دارد؟ 2) آیا جامعه بر علم تأثیر می گذارد یا کم وبیش تأثیر دانش بر دانش فرهنگ بیشتر است؟ 3) کدام نیروی اجتماعی، دانش را تولید و بازتولید می کند و چه نوع از تجزیه و تحلیل اجتماعی این نیروهای اجتماعی را آشکار می کند؟ و 4) تأثیر رهیافت سازه انگاری در روابط بین الملل چگونه و در چه ابعادی است؟
تحلیل هم آیندی: گامی به فراسوی دوآلیسم نظریه/ روش در مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مروری بر مباحث روش شناختی موجود در مطالعات فرهنگی مشخص می شود که نوعی دوآلیسم نظریه/ روش همچنان در این مباحث جاری است. تأکید ویژه بر کیفی بودن پژوهش های مطالعات فرهنگی نمی تواند راه کاری بایسته جهت فراروی از این دوآلیسم باشد؛ بنابراین دامن زدن به جدال کمّی/ کیفی که در مباحث روش شناختی مطالعات فرهنگی به ویژه در ایران بسیار دیده شده است، نمی تواند چندان راه گشا باشد. نگارندگان این مقاله با طرح مجادلات دوآلیستی در روش شناسی جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی می کوشند با توجه به سیاست نظریه و روش در مطالعات فرهنگی، روی کردی تحلیلی معرفی کنند که به جای باقی ماندن در سطح مجادلات دوآلیستی، راهی به فراسوی آن بگشایند. این روی کرد که به تحلیل هم آیندی شهره است، در مقاله حاضر به تفصیل معرفی شده، تبارهای مفهومی آن نزد ماکیاولی، مارکس، لنین، گرامشی و آلتوسر مرور، و سپس ملاحظاتی درباره کاربست های آن در مطالعات فرهنگی مطرح شده است. این ملاحظات بیشتر ناظر بر رابطه این فراروی از دوآلیسم
نظریه/ روش با امکان تحقق مطالعات فرهنگی به مثابه دانشی مداخله گر، زمینه مند و دارای حساسیت های تاریخی است.
مسائل روش شناختی در مرور نظام مند همراه با ارزیابی مقالات ایرانی مبتنی بر این روش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین اتفاقاتی که در قرن گذشته به وقوع پیوسته و در قرن حاضر نیز ادامه دارد، نهضت تولید مستندات و مکتوبات علمی در حیطه های مختلف است. اما، آنچه در این میان از اهمیت بسزایی برخوردار است، روش و میزان بهره گیری از این مستندات است. ""مرور نظام مند"" از مهم ترین روش هایی است که برای استفاده از مستندات علمی تولیدشده در کانون توجه پژوهشگران قرار گرفته است، اما به کارگیری این روش در بین پژوهشگران علوم اجتماعی و فرهنگی در ایران بسیار محدود بوده است. این موضوع غالباً ناشی از ناآشنایی پژوهشگران با جنبه های روش شناختی مرور نظام مند و نیز فقدان انباشت مقالات و مستندات در حوزه ها و موضوعات این قلمرو است. مقالة حاضر، با اشاره به انواع مرور و تفاوت های آنها، روش مرور نظام مند را معرفی می کند، اهمیت آن را برای پژوهشگران و سیاستگذاران اجتماعی و فرهنگی توضیح می دهد، محدودیت های آن را به بحث می گذارد، تا باب چنین مباحثی گشوده شود و کمبودی که در این زمینه وجود دارد تا حدی جبران شود. سپس، 52 مقالة علمی پژوهشی فارسی نمایه شده در حوزة علوم اجتماعی و فرهنگی را، که از روش مرور نظام مند و فراتحلیل استفاده کرده اند، نقد و ارزیابی می کند. ارزیابی برمبنای سه ملاک اساسی این روش، یعنی جامعیت، شفافیت، و سازمان یافتگی، انجام شده است. نتایج ارزیابی حاکی از آن است که اغلب مقالات تحت بررسی به طور معناداری به اصول اساسی مرور نظام مند وفادار نبوده اند که علت آن غالباً آشنایی ناکافی با مسائل روش شناختی است. هدف ها، کارآیی، نحوة انجام آن را تشریح می کند، و درنهایت، مسائل و
هستی شناسی رهیافت سازه انگاری و بازخوانی چشم اندازهای تحلیلی آن: دیرینه شناسی مناظره های فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رهیافت های جوان و بدیع در حوزه روش شناسی های جدید، رهیافت سازه انگاری است. طی پنجاه سال گذشته سه رهیافت بر رشته روابط بین الملل غالب بوده است؛ نخست، رهیافت لیبرالیسم و رئالیسم (که در منازعه نئولیبرالیسم و نئورئالیست ها بررسی می شود) و با عنوان نظریه های عقلانیت گرا معروف هستند؛ دوم، نظریه های هنجاری، فمنیستی، جامعه شناختی که به نظریه های بازتابی یا بازتابی معروف می باشند؛ سوم، سازه انگاری اجتماعی که تلاشی برای پر کردن شکاف میان دو رهیافت قبلی است؛ رویکردی که درصدد اخذ مفروضات خود از بین عقلانیت گرایی و انعکاس گرایی است. این رهیافت به عنوان یک روش فراپوزیتیویستی به مثابه تلاشی عمیق در حوزه فرانظری (هستی شناسی و معرفت شناسی) محسوب می شود، زیرا از حیث هستی شناسی، از ایدئالیسم درمقابل ماتریالیسم و از ذهنیت گرایی در مقابل عینیت گرایی دفاع می کند.
مقاله حاضر تلاش می کند تا به این پرسش ها پاسخ دهد: 1) چه روابطی بین یک جامعه یا ساختار اجتماعی و شناخت وجود دارد؟ 2) آیا جامعه بر علم تأثیر می گذارد یا کم وبیش تأثیر دانش بر دانش فرهنگ بیشتر است؟ 3) کدام نیروی اجتماعی، دانش را تولید و بازتولید می کند و چه نوع از تجزیه و تحلیل اجتماعی این نیروهای اجتماعی را آشکار می کند؟ و 4) تأثیر رهیافت سازه انگاری در روابط بین الملل چگونه و در چه ابعادی است؟
کاربست نظریه بنیانی در شناخت دانش بومی جعفر هزارجریبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش بومی به مجموعه ای از داشته ها، مهارت ها، ارزش ها، باورها، ابزارها و روش های یک گروه اجتماعی یا ملتی گفته می شود که درزمینه های گوناگون زندگی از طریق تجارب و تأیید نسل های متمادی به ارث رسیده است، و کاربرد صحیح آن می تواند منجر به توسعه درون زا - که در واقع توسعه منطبق با فرهنگ مردم و محیط آن جامعه می باشد - شود. از این رو مقاله حاضر به شناسایی یکی از مهم ترین رویکردهای روشی نوین در عرصه تحقیقات اجتماعی و جایگاه آن در شناخت دانش و ارزش های بومی می پردازد. نظریه بنیانی این قابلیت را دارد که بجای آنکه به اثبات نظریه های موجود بپردازد، با شناخت واقعیت موجود در هر جامعه نظریه های جدیدی منطبق با آن جامعه خلق کند.
اهتمام روش شناسی نظریه بنیانی بر تولید و ساخت نظریه از دل داده های موجود در جامعه مورد مطالعه است. در این روش از رویکرد استقرایی استفاده می شود و محقق کار خود را با مشاهده و مصاحبه ها شروع می کند و سپس الگوها، مضامین، یا مقوله های عام را پیش می نهد. پس از این مرحله، به مدد روش های تفسیری، نظریه ها (بدون پیش انگاشته های قبلی و تأیید و رد آن ها) تولید و ارائه می شود. ازاین رو با توجه به ماهیت این نظریه می توان آن را به مثابه یک روش یا ابزار جهت شناخت ارزش ها، مهارت ها و به طور کلی دانش بومی جامعه مورد استفاده قرار داد.
نقد و بررسی روش های کاربردی در تحلیل متون تصویری و ارائه الگوی مناسب
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات مطرح در علوم ارتباطات، ارائه روش ها و چارچوب های مناسب برای تحلیل و نقد پیام های ارتباطی است که متاسفانه به دلیل عدم آشنایی پژوهشگران با محدودیت ها و ظرفیت های روش های موجود، منجر به عدم انتخاب روش مناسب جهت تحلیل پیام های ارتباطی می شود. این مقاله تلاش دارد به بررسی و نقد دیدگاه نظریه پردازان روش های نشانه شناسی و تحلیل گفتمان، که دو روش مهم در تحلیل پیام های تصویری است، بپردازد؛ زیرا میان رویکرد نشانه شناختی و گفتمانی، شباهت ها و تفاوت های بسیاری وجود دارد: یکی از این تفاوت ها این است که رویکرد نشانه شناختی به این امر توجه دارد که بازنمایی و زبان چگونه معنا تولید می کنند و رویکرد گفتمانی، به تأثیرات و پیامدهای بازنمایی و سیاست های آن و بر خاص بودن تاریخی یک شکل یا رژیم خاص بازنمایی تأکید می کند. هدف، تعیین چارچوب معینی برای نقد و تحلیل پیام های تصویری و محدودیت ها و ظرفیت های روش های مورد استفاده است. در پایان چارچوب مناسبی برای تحلیل پیام های تصویری برگرفته از دیدگاه جان فیسک ارائه شده است.
تحلیل محتوای کیفی از منظر رویکردهای قیاسی و استقرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش تحلیل محتوا یکی از روش های رایج در تحقیقات اجتماعی است. طی دهه های اخیر، گونه های گوناگونی از تحلیل محتوا به وجود آمده اند که می کوشند اصول این روش را در ترکیب با مفروضات انواع رویکردهای نظری به کار گیرند. با وجود چنین تنوعی، این پرسش قابل طرح است که چگونه می توان نوعی دسته بندی از روش تحلیل محتوا ارائه داد؟ آیا تقسیم تحلیل محتوا به دو گونه کمی و کیفی می تواند تنوعات موجود در این عرصه را پوشش دهد؟ بهره گیری از منطق های پژوهشی، پاسخی برای این دست پرسش ها فراهم می سازد. منطق مستتر در گونه های گوناگون تحلیل محتوا، بویژه از نوع تحلیل محتوای کیفی، می تواند به عنوان محوری برای شناخت تشابه ها و همچنین تمایزها در نظر گرفته شود. بر این اساس، دو منطق استقرا و قیاس، مبین اصول فکری هدایت کننده انواع گونه های تحلیل محتوای کیفی هستند و به تنهایی و یا در ترکیب با یکدیگر می توانند مسیر حرکت در این روش را تعیین کنند. آنچه در این مقاله آمده است تلاشی برای ارائه یک صورت بندی کلی از تحلیل محتوای کیفی است که با متمایز کردن آن از نوع کمی، آغاز می شود و به شناخت جایگاه دو منطق پژوهشی استقرا و قیاس در تحلیل محتوای کیفی و همچنین نحوه کاربرد آن ها در فرایند تحقیق منجر می گردد.
پارادایم اسلامی روش شناختی علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تحقق علوم انسانی براساس دو رکن اصلی است: یکی، رکن روش شناختی؛ یعنی تنظیم مدل و تدوین پارامترهای پارادایمی علوم انسانی از دیدگاه اندیشة اسلامی و دوم، نظریه پردازی که برای فهم و تبیین واقعیت اجتماعی لازم است. در این مقاله به رکن اول از دیدگاه اسلام پرداخته شده است.
باتوجه به روش شناسی علوم انسانی، هر علمی یک سری مفروض ها و پیش فرض های هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و رو ش شناختی بنیادینی دارد. نظام معرفتی این مجموعه از پیش فرض ها که در اصطلاح پیکرة نظری، یا دیدگاه نظری یا «پارادایم» نامیده می شود، یکی از مباحث جدی در روش شناسی هر علمی است. حال پرسش این است که چه جایگاه و نقشی پارادایم می تواند در روش شناسی علوم انسانی داشته باشد؟ پارادایم اسلامی علوم انسانی، چگونه پارادایمی است؟ الگو و پارادایم اسلامی علوم انسانی با الگوی و پارادایم غیردینی علوم انسانی چه تفاوت یا تفاوت هایی دارد؟
روش این مقاله براساس تفسیر موضوعی، تحلیل متن است. مبنای کار براساس روش تحلیل متن، این گونه است که ابتدا پرسش هایی طرح می شود و بعد به جستجوی پاسخ آن در متن پرداخته می شود. در روش تحلیل متن ارتباط بین رجوع به متن و نتیجه گیری دربارة هر مطلب، دو سویه و مکرر است؛ یعنی با طرح پرسش، جستجو در متن آغاز می شود و پس از مطالعة متن ممکن است، برخی از قسمت های آن معنای قسمت های دیگر را عوض کند. نتیجه اینکه مؤلفه های پارادایمی علوم انسانی از دیدگاه آیات در دو بُعد تنظیم می شود: بُعد نخست، جهان بینی است که شامل مؤلفه ها و مفروض های هستی شناختی و انسان شناختی است و بُعد دوم، فرانظریه است که مؤلفه ها و مفروض های معرفت شناختی و روش شناختی را در بردارد.
نگاهی انتقادی به پیشینة داخلی مطالعات جامعه شناختی بر روی سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی هرچند اصطلاحی صرفا جامعه شناختی نیست لیکن مفهوم پردازی خود را تا حدود زیادی مدیون مطالعات جامعه شناختی ای است که از بدو تاسیس این رشته بر روی این مفهوم صورت گرفته است. مفهوم پردازی سبک زندگی به عنوان مسئله ای پژوهشی به دوران کلاسیک این رشته در قرن 19 میلادی باز می گردد. در این زمان تمرکز اصلیِ پیشگامان جامعه شناسی در کنار توضیح تفاوت های جامعه و اجتماع، بررسی اشکال و الگوهای سبک زندگی انسان ها در جامعة جدید بود. در ایران نیز چندی است این اصطلاح در فضای آکادمیک به موضوعی قابل توجه در هدایت تحقیقات و انجام پژوهش های مختلف تبدیل شده است. در اینجا این سؤال به وجود می آید که آیا می توان به معنایی که در اروپای قرن نوزدهم و بیستم میلادی سبک زندگی به عنوان مسئله ای جامعه شناختی طرح گردید در جامعة ایرانی نیز به عنوان مسئله ای جامعه شناختی صورتبندی گردد؟ و آیا پژوهش های جامعه شناختی صورت گرفته تاکنون توانسته در تمام ابعادِ یک پژوهش، چون طرح مسئله، مفاهیم و نظریات، روش ها و یافته ها به صورتبندی خود منطبق با چارچوب های مسئله مندیِ سبک زندگی در جامعه ایرانی بپردازد؟ در جهت پاسخگویی به این سؤال در مقالة حاضر، یازده مقاله علمی- پژوهشی که با رویکرد جامعه شناختی درباب سبک زندگی در ایران به نگارش درآمده و چاپ شده را با روش تحلیل متنی بررسی نموده ایم. در این پژوهش هدف آن بوده که با توجه به نگاه جامعه شناختی به مفهوم سبک زندگی، رویکرد مقالاتی که به عنوان نمونه انتخاب شده اند را در تمام ابعاد پژوهش مورد ارزیابی قرار دهیم.