فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۳۲۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
دولت مدرن به طور کلی به شیوه ایی کاملاً متفاوت از سَلَف خویش یعنی دولت پیشا مدرن به وجود آمد. گستره ی دولت مدرن از لحاظ سیاسی به دو حوزه تقسیم می شود یکی دولت به معنای خاص آن که به قلمرو سیاسی ربط دارد و دیگری جامعه که معمولاً آن را جامعه ی مدنی می نامند در نتیجه این تقسیم بندی دو مدل متفاوت ظاهر می شود که اولی عمومی است و دولت به شمار می رود و دومی خصوصی که به جامعه مربوط می شود. انسان نیز به همین سان به دو موجودیت متفاوت تقسیم می شود: از سویی شهروند است که از این لحاظ عضو دولت شمرده می شود و از طرف دیگر نیز به جامعه ی مدنی تعلق دارد که خود از اجتماع فردها شکل گرفته است. این تقسیم بندی نتایجی به بار می آورد که دیگر انسان به مانند دوران پیشامدرن به جزئی از کل تقلیل داده نمی شود. در دوران مدرن فرد می تواند به عنوان شهروند در زندگی دولت شرکت جوید و وجود و کنش سیاسی داشته باشد و همچنین می تواند به عنوان فرد از آزادی شخصی بهره مند شود و به مثابه ی فردی خودمختار وجود یابد این ساختار برای نخستین بار در پایان سده ی 18 در دو کشور فرانسه و ایالات متحده آمریکا و بعد از طی کردن نسبی بحران هویت که به نظر می رسد از اولین ضروریات این پروسه باشد، تحقق پیدا می کند. اما بعد از دهه ی 1990 به نظر می رسد در عمل مدرنیته ی سیاسی در غرب و دیگر نقاط جهان، خصوصاً در جوامع چندفرهنگی با مشکلات فراوانی روبرو شده است که باعث وارد آمدن نقدهایی دامنه دار به لیبرالیسم به عنوان یکی از پایه های جامعه ی مدنی، شده است. بیشتر این نقدها از طرف اجتماع گرایان مطرح شده است که یکی از وجوه انتقاداتشان بحثهای فرهنگی است که در درون کل بزرگتری قرار دارند که محکوم به ادغام یا از بین رفتن هستند و همین انتقادات لیبرالهایی مانند جان رالز را به دو واکنش واداشته است و آلترنانیوهایی به عنوان حل مسئله از طرف آنها مطرح شده است.
بررسی تأثیر گفتمان رسمی بر روایت زنان از جنگ ایران و عراق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این مقاله برگرفته از تحقیقی با همین عنوان است که به بررسی روایات زنان از جنگ ایران و عراق در خاطراتشان از حیث چگونگی رابطه آنها با گفتمان رسمی جمهوری اسلامی می پردازد .فرضیه اصلی آن این است که زنان در روایت خاطراتشان از جنگ ایران و عراق تحت تأثیر گفتمان رسمی جامعه هستند ، و خود از این روند اطلاعی ندارند . در واقع دانش آنها از جنگ ، شکل گرفته از مفصل بندی گفتمان رسمی جامعه است . چارچوب نظری این مقاله برگرفته از آرای نورمن فرکلاف است ، که مفاهیم بنیادین نظرات وی استخراج و درباره آن بحث شده و سپس در بخش تلفیق نظریه و روش تحلیل انتقادی گفتمان ، مفاهیم استخراجی در تحلیل خاطرات زنان از جنگ بکار رفته است . به این منظور بخشی از خاطرات جنگ چهارتن از زنان که طی سالهای 59 تا 86 به صورت کتاب چاپ شده با این روش بررسی گردیده است .حاصل تحلیل انتقادی گفتمان این خاطرات ، مشاهده گزاره های متعدد گفتمان رسمی جمهوری اسلامی است که خود نشأت گرفته از گزاره های گفتمان غیر رسمی انقلاب اسلامی و گفتمان دینی است.
دولت و تشکل های مردمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد تشکلهای غیر دولتی برای جامعه کنونی ایران یک نیاز تاریخی است. هر چه این تشکلها در کشور جنبههای عینی به خود بگیرد، جامعه بیشتر به مشارکت نیروهای مردمی و حاکمیت آن نزدیک تر شده است. وجود تشکلها حایلی است میان دولت و جامعه و پر رنگ کردن آن به معنی حضور بیشتر مردم و به ویژه جوانان و زنان در عرصههاست. در گذشته صنفهای پیشه وری از طریق کاروان سراها، زاویهها در شهرها به انتقال کالاهای اقتصادی و فرهنگی میپرداختند. این رابطه، خود نشانه ای از حضور مردم داشت. امروز که اداره امور و کشور رو به پیچیدگی و تخصص دارد، نقش فرهنگی و اجتماعی تشکلها در قالب تعاونیها کارکرد دارد .مداخلات دولت در تشکلهای دولتی موجب نحیف و ضعیف شدن آنان شده است..مهمترین معضل و مشکل تعامل دولت و تشکلهای مردمی است. تعاملات تعاونیها به عنوان یک فعالیت انتفاعی و صندوقهای قرض الحسنه به عنوان یک فعالیت غیر انتفاعی با دولت در اینجا مورد بررسی قرار گرفتهاند.
خودسازمانی جنبش های اجتماعی
حوزه های تخصصی:
در تحقیقات مربوط به جنبش های اجتماعی، رویکرد جنبش اجتماعی جدید و رویکرد بسیج منابع رویکردهای مسلط هستند. هر دو رویکرد دارای جنبه های کلان و بیرونی یا دارای جنبه های خرد و درونی هستند. این نوشته بر مفهوم خودسازمانی که شامل جنبه های درونی و بیرونی و هم جنبه های ساختاری و کنشی جنبش های اجتماعی است و هم بر مفهوم پویایی اعتراض، دلالت دارد. ظهور جنبش های اجتماعی یک روند جبرگرایانه نیست، اما مجموعه ای از بحران، بسیج منابع، بسیج هویت شناختی، خودتولیدی است که قوانین منحصر به فردی برای ظهور جنبش هایی که تفکرات یک بعدی، خطی و جبرگرایانه را بیان می دارند، جستجو می کند. جنبش های اجتماعی بخشی از نظام جامعه مدنی هستند که به با موضوعات جایگزین و تقاضاهایی که پویایی نظام سیاسی را تضمین می کند، به همراه است. رویکردهای نظری – سیستمی موجود در مورد جنبش های اجتماعی (لومان، جاپ، آلمایر، هلمن) بیشتر غیر انتقادی هستند و روابط تولیدی بین کنشگران انسانی و ساختار اجتماعی را در جریان خودسازمانی نادیده می گیرند. جنبش های اعتراضی نظام های ارتباطات پویایی هستند که به طور دائم بازتاب حوادث سیاسی و اجتماعی اعمال اعتراضی خودسازمانی و ارتباطات اعتراضی هستند که از پیدایش و تفکیک (تولید و بازتولید) ساختارهای اعتراضی (حوادث، موضوعات متضاد، ارزش های جایگزین، الگوهای منظم تعامل و سازمان) ناشی می شوند. پویایی جنبش های اجتماعی بر ظهور دائمی و تولید دوگانه اعمال اعتراضی و ساختار اعتراضی مبتنی است. خودسازمانی یک جنبش اجتماعی یک جریان پویا است، که مبتنی است بر حرکت دائمی و تفکیک کنشگران و ساختارهایی که با اعتراضات همگانی رابطه برقرار می کنند. در مراحل بحرانی اعتراضات در نظام های اجتماعی جدید ظهور می کند، که این امر به صورت حتمی تعیین کننده نیست، اما به ساختارهای قدیم وابسته است. بدین معنی ساختارهای قدیم چنین امری را قادر می سازد و ساختارهای جدید را تحت فشار قرار می دهد. در مراحل بحرانی اعتراض می تواند گسترش یابد. دلایل کوچک می تواند به طور ناخواسته تاثیرات بزرگی داشته باشد. تصور خودسازمانی، نظامی است که به منظور دستیابی به مفهوم پویای اعتراض ایده شبکه ای، مشترک، عرضه همیارانه ناشی از خصوصیات پیدایش جنبش ها را به کار خواهد گرفت. این نوشته به منظور انعکاس پیچیدگی در حال افزایش جامعه و ظهور دانش طبقه بندی جامعه، به چند مدل چند بعدی طبقه که به طور ساختاری با مفهوم جنبش های اجتماعی وابسته است اشاره دارد.
دولت پادگانی
تحلیل گفتمانی انتقاد اجتماعی در شعر شاعران انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات، سندی است اجتماعی که می توان با تحلیل آن، تصویری از شرایط اجتماعی هر دوران، از جمله دوران انقلاب اسلامی را به دست آورد. در این مقاله، با روش تحلیل گفتمان پدام انتقاد اجتماعی در شعر دهه اول تا سوم انقلاب اسلامی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. دو پرسش این پژوهش یکی به چیستی گفتمان های غالب انتقاد اجتماعی در شعر سه دهه نخست انقلاب اسلامی اختصاص یافت و دیگری به سیر تحول این گفتمان ها در این سه دهه. برای انتخاب شاعران مطرح اجتماعی مصاحبه ای از ده نفر از متخصصان این حوزه انجام و پس از تعیین شعرا از هر دوره، 5 شعر از هر کدام که به طور برجسته تر به انتقاد اجتماعی پرداخته است، انتخاب شد. بنابراین، درمجموع 75 شعر تحلیل شد و گفتمان های غالب انتقاد اجتماعی از هر دهه، همچنین سیر تحول این گفتمان ها مورد تبیین قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهند که شش گفتمان برتر انتقاد اجتماعی عبارتند از: افول اجتماعی اخلاقی، افول اجتماعی فرهنگی، افول اجتماعی روانی، افول اجتماعی اقتصادی، گفتمان افول اجتماعی دینی و افول اجتماعی سیاسی. در مورد سیر تحول گفتمان های انتقاد اجتماعی نیز عوامل و زمینه های بیرونی بررسی گردید.
مشارکت مردمی در انقلاب مشروطه ایران
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی تاریخی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام تاریخ سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ گروه های ویژه سند شناسی و سندپژوهی قاجاریه از آغاز تا مشروطیت
نویسنده در مقاله حاضر، که بیش از دو دهه پیش به نگارش درآورده است، میکوشد با روشن ساختن جنبههای مختلف مشارکت مردمی در تحقق انقلاب مشروطه آن را از جنبشهای غیر اصیل که در خاورمیانه روی داده متمایز ساخته و در ردیف یکی از انقلابهای مهم جهان به شمارآورد. وی نخست به تشریح موقعیت خاص ایران در قیاس با کشورهای نظیر مصر و عثمانی میپردازد و از زمینههای موجود در ایران برای وقوع یک انقلاب مردمی سخن میگوید. سپس به اهمیت و نقش علما در جامعه ایران، بویژه به نقش آنان در مخالفت با نظام سیاسی موجود که منجر به رهبری انقلاب مشروطه از سوی آنان شد، میپردازد. همچنین بر مترقی بودن قانون اساسی مشروطه انگشت تأکید مینهد و در نهایت با بیان چگونگی وقوع قیامهای مردمی در برخی از شهرهای ایران برای سرنگونی محمدعلی شاه که با کودتا به نظام نوپای مشروطه پایان داده بود، بار دیگر از نقش مردم در بازگرداندن نظام مشروطه و سرنگونی استبداد سخن میگوید.
سهم سیاست های فرهنگی – اجتماعی در سیاستهای کلی نظام، اسناد بالادستی و قوانین برنامه در ج.ا.ا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از شاخصهای جوامع توسعه یافته برخورداری از برنامه ای کلان برای اداره کشور است که بر اساس باورهای مدیران و سیاستگذاران ، استانداردهای علمی و پذیرفته شده جهانی، ظرفیتهای کشور و امکانات سرزمینی برای رسیدن به شرایط مناسب زیستی و توجه به مسائل فرهنگی و اجتماعی شکل می گیرد. تحولات سریع در حوزه مسائل اجتماعی و به تبع آن تغییر ارزشها ، هنجارها، سبک و الگوی زندگی، آداب و رسوم اجتماعی ایجاب می کند تا در برنامه ریزی کلان جامعه همه این تغییرات و تحولات مورد توجه قرار گیرد .
این مطالعه بر آن است تا سهم مسائل اجتماعی در برنامه ریزی کلان جامعه و در ترسیم سیاستهای کلی نظام را مورد بررسی قرار داده و جایگاه آن را تعیین نماید . بررسی انجام شده نشان از آن دارد که میزان سهم مسائل اجتماعی و فرهنگی در سیاست های کلان جامعه ایران با تحولات اجتماعی و فرهنگی هماهنگی لازم را ندارد ضمن اینکه در تعریف و تعیین مسائل اجتماعی توجه به رفاه و اشتغال به مراتب بیش از سایر مسائل فرهنگی – اجتماعی از جمله پرداختن به نیازهای فرهنگی نسل امروزو پاسخگویی به مطالباتی همچون ورزش ، موسیقی ، هنر و سایر مباحث فرهنگی و در حوزه اجتماعی توجه به سرمایه اجتماعی ، افزایش مشارکت اجتماعی و ... است .
جنسیت و انقلاب ، نگاهی متفاوت به مشارکت زنان در انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی فرهنگ
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی انقلاب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه فقه زن و خانواده فقه زنان حضور زن در اجتماع و سیاست و مساله حجاب
مشارکت گسترده زنان محجبه در انقلاب اسلامی ایران، ناظران خارجی را بر انگیخت که آن را انقلاب چادرها بنامند. چرایی و چگونگی این مشارکت، از جمله عرصه های مغفول در میان علایق نظری مطالعات انقلاب اسلامی به شمار می رود. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از امکانات مفهومی روش تحلیل گفتمان این مساله را بکاود. بنابراین سه گفتمان سنتی، مدرنیزاسیون و انقلاب اسلامی، در دو سطح تعاملات درون گفتمانی و بیرون گفتمانی مورد مطالعه قرار می گیرند. فرضیه اصلی این مقاله این است که در سطح درون گفتمانی، گسستگی در مفصل بندی دو گفتمان سنتی و مدرنیزاسیون و اتخاذ استراتژیهای طرد و حذف در قبال دیگری، و در سطح بیرون گفتمانی زمینه ناتوانی آنها در حفظ مخاطبان سابق و جذب مخاطبان جدید در سالهای قبل از انقلاب فراهم گردید. از سوی دیگر ماهیت سنتزی مفصل بندی گفتمان انقلاب اسلامی در سطح درون گفتمانی و اتخاذ استراتژی برخورد نقادانه و ایجابی با دیگری مبتنی بر اقتضائات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه، معنا و هویت سیاسی و اجتماعی جدیدی برای زن ایرانی رقم زد. این بازتعریف زن به نوبه خود توانست تعداد زیادی از زنان را وارد عرصه مبارزه علیه حکومت وقت نماید که نمادی سنتی یعنی حجاب را به عنوان سمبل مبارزه برگزیده بودند.
ترویج دین از تحریک عاطفه در رسانه های معاصر، در مقایسه با ترویج مبتنی بر تعقل در صدر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله، ابتدا رفتار مبلغان دینی را بر روی طیفی قرار می دهد که در یک سوی آن، تحریک شدید عواطف مخاطبان و در سوی دیگر، قراردادن آنان در مسیر تفکر و تعقل است. سپس با مروری کوتاه بر دو روند «فکرکردن» و «تحریک هیجان»، یادآوری می کند که استفاده از شیوه تحریک عاطفه به منظور تقویت معرفت دینی، عملا مخاطب را به حاشیه دین خواهد کشاند و همان خواهد شد که به آن دین عوامانه می گویند. سپس پاسخ دو سوال را دنبال می کند: 1) آیا در ایران صدر اسلام، دین پذیری از طریق تعقل انجام گرفت یا تحریک عاطفه؟ و 2) آیا شیوه مرسوم مبلغان دینی معاصر از جمله رسانه ها، مبتنی بر تعقل است یا تحریک عاطفه؟
مقاله ضمن تبیین رابطه «تفکر» و نشانه ها، توضیح می دهد که چون فکرکردن، نوعی تحریک شدن یا ظاهرشدن متوالی نشانه هاست و انسان، بخش عمده ای از فکر کردن را با آنچه از یادگیری قبلی در حافظه خود نگاه داشته انجام می دهد، بنابراین از طریق مراجعه به اطلاعات مربوط به ایران صدر اسلام، به صورتی ذهنی، توالی نشانه ها در حافظه ایرانیان صدر اسلام را شبیه سازی و پاسخ سوال نخست را به صورت یک حدس، ارایه می دهد.
آخرین بخش مقاله به پیامدهای تبلیغ دین پذیری از طریق تحریک عاطفه، در ایران معاصر اختصاص دارد. مقاله توضیح می دهد که مشارکت رسانه ها و دامن زدن به دین عوامانه، پدیده ای معکوس مارپیچ سکوت را به وجود خواهد آورد که نجوای مخالفت نخبگان را در خود حل و مضمحل خواهد کرد.
مدرنیته و جنبش های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله درباره مفهوم مدرنیته و رابطه آن با جنبشهای اجتماعی، آنچنان که از آثار کلاسیک درباره مدرنیته درک میشود و در اندیشههای جدید علم سیاست و جامعهشناسی معاصر مطرح بوده و مورد تفسیر قرار گرفته، بحث خواهد شد. البته هدف ارائه یک تحلیل کمی از چگونگی تطور و تحول مفهوم مدرنیته نیست، بلکه بیشتر به رابطه مدرنیته با تغییرات اجتماعی و سیاسی پرداخته خواهد شد؛ زیرا تغییر در سطح گستردهای، چهره اصلی واقعیت اجتماعی است که هر نظریه علمی - اجتماعی به ناچار به آن پرداخته است. هدف اصلی و اولیه ما در این مقاله درک تاثیر مدرنیته بر روی توسعه و فهم جامعهشناختی و اندیشهای جنبشهای اجتماعی میباشد. به دیگر سخن هدف ما در مقاله ارائه توجهی خاص به رابطه بین واقعیت تاریخی و معنای فهم است.
بررسی موانع تاریخی استقرار جامعه مدنی در ایران معاصر با تکیه بر ناکارآمدی نخبگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از یک قرن است که مباحث مربوط به قانون گرایی، نهادهای مدنی و استقرار جامعه مدنی در کشور ایران مطرح است. در این مدت تحقیقات، مقالات، سمینارها و مطالعات زیادی در این خصوص صورت گرفته، اما آنچه در عمل جامعه شاهد آن بوده، عدم استقرار روابط، مناسبات و نهادهای مدنی بوده است. سؤال این است: موانع اسقرار این فرآیند در کشور کدامند؟ در پاسخ، می توان از استبداد داخلی، نفوذ خارجی، نقش نخبگان و سایر عوامل نام برد. از این میان، مقاله حاضر نقش نخبگان و تأثیر مثبت یا منفی آنان در استقرار جامعه مدنی را مورد بررسی قرار می دهد.
ارزش های مندرج در مطبوعات: مقایسه انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"مقاله با تکیه بر آن که در هر دو انقلاب مشروطیت و اسلامی، کاهش قدرت مرکزی منتهی به رشد فزاینده تعداد روزنامه ها شده است، از طریق تحلیل محتوای سرمقاله نخستین شماره روزنامه های تازه انتشار در دو مقطع 891 روزه از انقلاب مشروطیت و 614 روزه از انقلاب اسلامی و با تکیه بر تعبیری از مفهوم ارزش که از نمونه تعاریف منعکس در منابع 1946 تا 2008 استخراج شده، جستجوگر تفاوت ها و شباهت های دو انقلاب شد. نتایج نشان داد که در هر دو انقلاب پیرامون این امر که چه چیزی بد و نامطلوب است، توافق بیشتری از چه چیزی خوب و مطلوب است وجود داشته، با این تفاوت که تعدد و تنوع ارزش های منفی در انقلاب اسلامی به مراتب بیش از انقلاب مشروطیت بوده است. به عبارت دیگر، در انقلاب اسلامی، بیش از انقلاب مشروطیت به ارزش های منفی توجه شده و انقلاب اسلامی بیشتر از انقلاب مشروطیت متمرکز بر بیان نخواسته ها بوده تا خواسته ها.
در انقلاب مشروطیت، شیفتگی به تجدد غربی و در انقلاب اسلامی، نفرت از تجدد غربی دیده شد. در انقلاب اسلامی، ارزش گزاری مثبت به رهبری انقلاب، از مقوله هایی بود که اختلافی در باره آن میان اکثر گروه ها وجود نداشت؛ در حالی که در انقلاب مشروطیت، هیچ فردی چنین پایگاهی نداشت. در انقلاب مشروطیت در مورد ارزش مثبت دانستن دانش، دانشمند و تخصص، اختلافی نبود و در انقلاب اسلامی در مورد پایین بودن سهم این ارزش ها اختلافی وجود نداشت. در انقلاب اسلامی، همه گروه ها در نگاه منفی به شاه و نظام سلطنتی توافق داشتند؛ حال آن که در مشروطیت، نگاه منفی نسبت به سلسله قاجار متمرکز بود، نه نظام سلطنتی؛ آن چنان که شاهان باستان و شکوه و عظمت گذشته آنان برای ملت تحقیر شده آن روزگار ایران، ارجمند بود.
"