نویسنده در مقاله حاضر، که بیش از دو دهه پیش به نگارش درآورده است، میکوشد با روشن ساختن جنبههای مختلف مشارکت مردمی در تحقق انقلاب مشروطه آن را از جنبشهای غیر اصیل که در خاورمیانه روی داده متمایز ساخته و در ردیف یکی از انقلابهای مهم جهان به شمارآورد. وی نخست به تشریح موقعیت خاص ایران در قیاس با کشورهای نظیر مصر و عثمانی میپردازد و از زمینههای موجود در ایران برای وقوع یک انقلاب مردمی سخن میگوید. سپس به اهمیت و نقش علما در جامعه ایران، بویژه به نقش آنان در مخالفت با نظام سیاسی موجود که منجر به رهبری انقلاب مشروطه از سوی آنان شد، میپردازد. همچنین بر مترقی بودن قانون اساسی مشروطه انگشت تأکید مینهد و در نهایت با بیان چگونگی وقوع قیامهای مردمی در برخی از شهرهای ایران برای سرنگونی محمدعلی شاه که با کودتا به نظام نوپای مشروطه پایان داده بود، بار دیگر از نقش مردم در بازگرداندن نظام مشروطه و سرنگونی استبداد سخن میگوید.
نگارنده ابتدا عقود معین و نامعین را تعریف کرده و به ماده 10 قانون مدنی که معرف این قسم از عقود میباشد، استناد نموده است. سپس در این باره که آیا اقاله فسخ است یا یک معامله جدید و یا اینکه ماهیت حقوقی اقاله عقد محسوب میشود و یا ایقاع بحث و بررسی کرده است. دراین باره به موجب ماده 283 قانون مدنی، اقاله را عقد شمرده و آن را معامله ندانسته است. برخلاف فقه اسلامی، اقاله را وسیله انحلال عقد شناخته، در حالیکه قانون مدنی آن را وسیله سقوط تعهد معرفی کرده است. همچنین شرایط صحت اقاله بین فقهای عظام و حقوقدانان در مورد دو شرط قصد و رضا و اهلیت طرفین که مورد اتفاق همگان است، بحث شده و مشروعیت جهت را، در اقاله، همانند معاملات دیگر لازم دانسته است و دراین باره به آیه شریفه «و لاتعاونوا علی الاثم و العدوان» که عام و شمول میباشد، یعنی اعم از معامله و غیر آن، استناد نموده و مقتضیات اقاله را بررسی کرده است.1. استاد دانشگاه تربیت معلم و مدیر گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.در پایان نگارنده، نظریه قیمت زمان اقاله را صائب دانسته چون با منطق حقوقی انطباق بیشتری دارد. بدین معنا که چنانچه یکی از متعاملین در عوض مربوط به خود تصرفی کرده که سبب کاهش قیمت آن باشد، در زمان اقاله وی موظف است عین مال را به مالک پیش از عقد، مسترد و تفاوت قیمت آن را که در زمان اقاله، از تفاضل قیمت مورد معامله در دو حالت قبل از تصرف و بعد از آن حاصل میشود به عنوان مابهالتفاوت به او پرداخت کند.
نگارنده در این نوشتار به شرح دو بخش از مباحث کتاب شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری پرداخته و در انجام این مهم، تقریرات فلسفه امام خمینی را مبنای کار خویش قرار داده است. بخش اول در مورد اثبات وجود واجب تعالی و بخش دوم درباره توحید واجب الوجود است. روش کار در این مقاله بدین صورت است که ابتدا عبارات کتاب شرح منظومه حاج ملا هادی سبزواری رائه گردیده و سپس در ذیل آن مطالب شرح می شود.
نوشتار حاضر بخشی از رساله نسبتاً مفصلی راجع به مسأله بلوغ دختران است که در آن ضمن طرح کلیاتی درباره مسأله بلوغ، به بررسی نشانههای طبیعی بلوغ دختران، تحت عنوان بلوغ جنسی ؛ مسأله سن، تحت عنوان بلوغ شرعی، و نیز تعارض بین ادله و روایات و بررسی اقوال مختلف پرداخته شده است. قسمت اول این نوشتار به کاوش در روایات وارده در باب سن بلوغ دختران اختصاص دارد که در این شماره تقدیم میگردد. در قسمت دوم که در آینده منتشر خواهد شد به مسأله اساسی تعارض بین روایات و آرا و انظار مختلف خواهیم پرداخت.
رضاع الاطفال و احکامه مده الرضاع و المسائل التی جاء فی القرآن الکریم و تبین و تفسر فی السنه، تکالیف الوالدین فی قبال الوالد و رضاعه، وظایف الوالد فی تقدیم نفقه الوالده و کسوتها. وجوب الرضاع او استحبابه علی الوالده فی المواقع و الحالات المختلفه، منزله المرأه سیما تحت عنوان الام، کل هؤاء اللاتی سنری فی هذه المقاله و تدل علی ان شارعه و واضعه علیم حکیم. منزله المرأه فی القرآن الکریم و مقایستها مع منزله المرأه فی الامم المتمدنه و غیر المتمدنه و لا سیما مع امم الساکنه فی الحجاز فی اوان ظهور الاسلام و نزول القرآن التی تدل علی علو حضاره الاسلامیه من اخری مسائل التی سابحث عنها فی هذه المقاله. وظائف الوالد او المولود له اذا وقع البینونه و الطلاق بینه و بین الوالده، مسائل نفقه الام توفی الزوج، تأثیرات لبن المرضعه و الرضیع فی جسمه و روحه و اخلاقه. الشرائط اللازمه التی ذکرت للمرضعه، رابطه مده الرضاع مع مده الحمل، مسأله اسرضاع المرضعه و استیجارها من بین النساء المسلمات و غیر المسلمات اذا توفیت الوالده او صارت مفقوده اللبن او علیله او امتعت من ارضاع ولدها. من اخریات موضوعات هذه المقاله و فی خلال البحث اشاره قصیره الی الحقوق المتقابله بین المولود و الوالدین.
در حقوق ایران براساس مواد 946، 947 و 948 قانون مدنی که مقتبس از فتوای مشهور متأخرین امامیه است، زوجه از زمین ارث نمیبرد بلکه به مقدار نصیبش تنها از قیمت ابنیه و اشجار موجود در آن ارث میبرد و این امری است خلاف عدالت و انصاف و مخالف با نص صریح قرآن، از این رو لازم است که مورد تجدید نظر و اصلاح قرار گیرد.
نگارنده در این مقاله بعد از تبیین مواد مذکور به ذکر اقوال فقهای امامیه و مستندات ایشان و نقد و بررسی آنها پرداخته و نشان داده است که در شریعت اسلام و بر اساس نص قرآن و احادیث مقبول از ائمه معصومین، زوجه از جمیع ماترک زوج به مقدار یک چهارم یا یک هشتم حسب مورد ارث میبرد و چیزی از نصیب او کم نخواهد شد و در این مورد فرقی بین زوج و زوجه نیست، لکن در مورد خانه، مسکن و اشجاری که در حیاط آن است، نصیب زوجه غیر ذات ولد از عین آن اموال داده نشده و از قیمت آن ارث میبرد.
آنچه در پیش می آید حاصل بحث و گفتگویی است که در تاریخ سه شنبه 8/9/82 در پژوهشکده امام خمینی(س) و اتقلاب اسلامی برگزارشد. در این جلسه حضرت آیت آلله سید محمد موسوی بجنوردی، جناب آقای دکتر ابوالقاسم گرجی و جناب آقای دکتر علیرضا فیض درباره پرسشهای مطرح شده راجع به اجتهاد شورایی پاسخ گفته و آن را مورد بررسی قرار داده اند.