فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱۶٬۶۹۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است پاسخ علمی به این پرسش ارائه شود که بین گرایش به هویت ملی و احساس محرومیت نسبی چه نسبتی وجود دارد؟ برای ورود به بحث، از مدخل بررسی محتوای مفهومی هویت ملی وارد شده و علل و دلایل ابهام در تعریف هویت ملی را برشمرده ایم. در نوشتار حاضر هویت ملی به مثابه نوعی هویت اجتماعی تلقی شده، طوریکه در این نوع تلقی دایره اجتماع و ملت بر یکدیگر منطبق شده اند. به همین جهت برای تشریح و تبیین هویت ملی به سراغ نظریه هویت اجتماعی رفته ایم. نظریه هویت اجتماعی عمدتاً به دست تاجفل صورت بندی شده است و منظور از آن، انگاره ای است که از پیوستن فرد به یک گروه و یا طبقه اجتماعی خاص سرچشمه می گیرد. مقصود تاجفل از طرح نظریه هویت اجتماعی، صورت بندی بسیاری از فرایندهای روانشناسی اجتماعی بوده است که زمینه ساز بروز و ظهور محرومیت نسبی اند. هویت اجتماعی و احساس محرومیت نسبی با یکدیگر پیوند نزدیکی دارند. پس از واکاوی این دو نظریه، به رویکردی تلفیقی پرداخته ایم که به منظور شناخت شرایط روانی-اجتماعی است که افراد تحت آن شرایط گرایش می یابند. در اعتراضات جمعی به منظور حصول تغییرات اجتماعی وارد شوند. شایان ذکر است که این تحقیق بصورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 87-88 انجام شده است. روش نمونه گیری در مرحله اول نمونه گیری طبقه بندی شده و در مرحله دوم نمونه گیری سهمیه ای بوده است و حجم نمونه 490 نفر بوده است. فرضیه اصلی این است که گرایش دانشجویان به هویت ملی؛ یعنی احساس تعلق، تعهد و وفاداری آنان به سرزمین، ملت، جامعه و دولت ایران با میزان احساس محرومیت نسبی رابطه دارد. یافته های تجربی نشان می دهد که فرضیه اصلی تحقیق قابل تایید در جامعه آماری است و احساس محرومیت نسبی با گرایش به هویت ملی، همبستگی معکوس و نسبتاً قوی دارد.
تحلیلی بر گفتمان سیاسی امام خمینی (س) در انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی امام خمینی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی انقلاب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
در این مقاله، تلاش شده تا با عنایت به اینکه انقلاب اسلامی اساساً بر اساس غالب نظریه ها، یک انقلاب فرهنگی و اندیشه ای و ماحصل مبارزات گفتمانی و هژمونیک شدن یک گفتمان در تقابل با گفتمانهای دیگر بوده است و با توجه به این مساله مهم که تلاش امام خمینی برای گفتمان سازی و کسب اعتبار برای این گفتمان و تبدیل آن از اسطوره به پنداره یکی از مهم ترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی بوده است، با استفاده از نظریه و روش تحلیل گفتمان به این سؤال اصلی پاسخ دهد که: «چرا گفتمان سیاسی امام خمینی در میان گفتمانهای متعدد رایج در آستانه انقلاب توانست هژمونیک شود؟»
در پاسخ به این سؤال، نظریه تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه همراه با مفاهیمی از نورمن فرکلاف و روث وداک به عنوان چهارچوب نظری انتخاب گردیده است و با مبنا قرار دادن این نظریه، فرضیه این مقاله در پاسخ به سؤال فوق بدین شرح است: «گفتمان سیاسی امام خمینی به دلیل داشتن توان به کارگیری ""رویه های طرد و برجسته سازی""، ""ایفای نقش عاملان سیاسی""، ""اعتبار"" و ""در دسترس بودن""، در آستانه انقلاب اسلامی در ایران هژمونیک شد.»
عوامل موثر بر مشارکت فرهنگی زنان در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این مطالعه به منظور بررسی عوامل موثر بر مشارکت فرهنگی زنان در استان فارس انجام گرفته است. در این بررسی، از نظریه های کالینز، بوردیو، فمینیسم و هویت اجتماعی استفاده شده است. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شده و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری گردیده است. حجم نمونه 1340 نفر است که از بین زنان سه شهر (شیراز، آباده و فیروزآباد) در استان فارس، انتخاب شدند. برای سنجش عوامل موثر بر مشارکت فرهنگی زنان در استان فارس، از متغیرهای جامعه پذیری، خودپنداره، نقش های جنسیتی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و ویژگی های جمعیتی (سن، وضعیت تاهل، وضعیت اشتغال، تحصیلات پدر و تحصیلات مادر پاسخگویان) استفاده شده است. نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره نشان داد که متغیرهای سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، خودپنداره، نقش های جنسیتی و وضعیت تاهل، به ترتیب، بیشترین تاثیر را در مشارکت فرهنگی زنان داشته اند.
"
عوامل موثر بر توسعه گردشگری روستایی ( مطالعه موردی روستاهای حاشیه زاینده رود بخش سامان استان چهار محال و بختیاری )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قالب نگرشی جامع و نظاموار و مبتنی بر واقعیات منطقه به منظور رسیدن به چارچوبی علمی و کاربردی برای مطالعه و تحلیل محور مطالعاتی سطح بندی فضایی ضروری می نماید. براین اساس سامانه بندی گردشگری بخش سامان در سه سطح (ماکروسامانه مزوسامانه، میکروسامانه که در این مقاله به عنوان سطح برنامه ریزی محسوب می شوند و بر اساس حوضه آبریز، سرشاخه های اصلی و فرعی رودخانه زاینده رود تقسیم بندی گردیده اند) قابل سطح بندی و مطالعه است. به این ترتیب کل محدوده (بخش سامان) تشکیل یک ماگرو سامانه توریستی را می دهد و کل حوزه مطالعاتی را شامل می شود. این محدوده به لحاظ طبیعی و انسانی تشکیل حوزه ای همگن را می دهد، ماکرو سامانه گردشگری سامان در سطح میانی به چند مزو سامانه گردشگری تبدیل می گردد که همپوشی کاملی را در سطح محدوده مطالعاتی ارایه می دهد. این مزو سامانه ها که منطبق بر مرز حوضه های آبخیز و عوامل ترپوگرافیک به عنوان شاخص ترین عناصر طبیعی و بهترین محدوده برای برنامه ریزی صنعت گردشگری می باشند، مبنای علمی و اجرایی برای سامانه بندی گردشگری ارایه می دهند و در صورت برخورداری از کانون های جذاب و نقطه ای امکان برنامه ریزی و توسعه گردشگری را در سطح محدوده مطالعاتی فراهم می نمایند. برای شناسایی جایگاه و نقش هر یک از مزوسامانه می بایست روشی به کار گرفته شود که ضمن معرفی توانمندی های هر مزو سامانه جایگاه آن را نیز، در نظام اولویت بندی مشخص سازد. براین اساس اقدام به طراحی 25 شاخص در زمینه قابلیت های طبیعی - اکولوژیک، اجتماعی فرهنگی و قابلیت های خدماتی گردید. و برای اینکه نحوه ارتباط میان سطح دو (مزو سامانه ها) و سطح سه (میکروسامانه ها) یا کانونهای جاذب برقرار گردد می بایست با یکی از روش های ممکن به استانداردسازی امتیازها در هر شاخص اقدام شود. به این ترتیب پس از انجام بررسی های لازم روش Z.Scour برای استانداردسازی شاخص ها انتخاب و اعمال می شود. به این ترتیب با کمک نرم افزار Spss/ps، Exell در توزیع Z انحراف معیار هر یک از مقادیر مربوطه به شاخص طبیعی – فرهنگی - اجتماعی و خدماتی نسبت به میانگین بدست آمده و پس از حصول نمره Z اقدام به تشخیص و تبیین سطح زیر منحنی برای هر یک از نمرات بدست آمده، Z می شود تا نمره نهایی برای بدست آوردن نمره (S) که جمع نمرات آن بیانگر رتبه هر مزو سامانه می باشد و در نهایت خدمات قابل پیش بینی را لازم دارد، بدست آید
رابطه بین عوامل فردی،خانوادگی، اجتماعی واقتصادی با میزان رضایت اززندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط عوامل فردی،خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی با میزان رضایتمندی سالمندان از زندگی بود . روش اعمال شده در پژوهش ، توصیفی ازنوع همبستگی وجامعه آماری مورد مطالعه کلیه سالمندان 65 سال به بالای ساکن در مناطق یازده گانه شهر اصفهان در سال 86 13 بالغ بر 84912 نفربودکه از این تعداد حجم نمونه بااستفاده از فرمول کرجسی ومورگان 384نفر محاسبه شد واعضاء نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند.ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته شامل دوبخش می شد: بخش اول متعلق به سؤالات جمعیت شناختی در خصوص ویژگیهای فردی گروه نمونه ازقبیل( سن ، جنس ، تحصیل و...)وبخش دوم مربوط به متغیرهای موردآزمون (اجتماعی ، خانوادگی،اقتصادی وفردی)بود که باطیف لیکرت پنج درجه ای وضریب پایائی84/0برای 29 گویه اول وضریب پایائی 88/0برای 15 سؤال بخش دوم مورد استفاده قرارگرفت. یافته های تحقیق نیز در دو سطح توصیفی(درصد،فراوانی ،میانگین، انحراف معیار،میانه و نما)واستنباطی(آزمونهای همبستگی پیرسون، اسپیرمن،T،Fورگرسیون چند گانه جهت ارائه مدل)مورد بررسی قرارگرفت. نتایج نشان دادکه بین عوامل خانوادگی(618/.=r )، عوامل اجتماعی(625/0= r) ،عوامل اقتصادی (656/0=r) ، استقلال فردی (525/0=r) و سطح سلامت جسمانی (183/0=r )درسطح خطای(01/0P<) بارضایتمندی سالمندان از زندگی ارتباطی معنادار وجود داشت . همچنین در خصوص وضعیت تاهل سالمندان با( 516/4=F )درسطح خطای( 01/0P<)تفاوتی معناداربین متاهلین وغیر متاهلین از نظر میزان رضایت از زندگی وجود داشت
نقش شکاف انداز تجربیات نسلی در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله بر مبنای تحلیل یافته های موج نخست پیمایش ملی ارزش ها و نگرش های ایرانیان، تفاوت ارزش ها و نگرش های نسلی مورد بررسی قرار گرفته است. نگارندگان با تکیه بر رویکرد تجربه نسلی، دو تجربه گرم و فراگیر انقلاب و جنگ را کانون اصلی همگرایی و واگرایی هایی میان گروه های سنی در ایران امروز دانسته اند. در این مطالعه نسل های گوناگون بر مبنای نسبتی که با تجربیات یاد شده برقرار می کنند به پنج گروه طبقه بندی شده اند: نسل قبل از انقلاب، نسل انقلاب و جنگ، نسل جنگ، نسل دارای خاطره موثر از جنگ و سرانجام نسل فاقد خاطره موثر از جنگ. این پژوهش باورها و گرایش های گروه های نسلی را در سه حوزه ارتباطات چهره به چهره، حوزه تعمیم یافته اجتماعی و حوزه تعاملات نهادی مورد بررسی قرار داده است.
یافته های این پژوهش باور به تعارض ارزشی و نگرشی میان گروه های نسلی را تایید نمی کند اما نقش تجربیات نسلی در بروز تفاوت میان نسل های گوناگون را نمایان می سازد.
"
بررسی نقش عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مؤثر در نگرش منفی به ازدواج (مطالعه موردی شهروندان شهرستان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش به ازدواج یکی از مکانیسم های کلیدی برای پیش بینی رفتار واقعی در ازدواج بوده و متأثر از عوامل متعدد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است؛ لذا این مطالعه با هدف بررسی عوامل مختلفی که بر نوع نگرش جوانان به ازدواج تأثیر گذارده و موجبات افزایش سن ازدواج را فراهم می سازد، صورت گرفته است. به دلیل خصلت چندبعدی پدیده های اجتماعی و انسانی و تکثر نظریه های متعدد در خصوص زوایای گوناگون ازدواج، در این تحقیق سعی شده است با تلفیق نظریه های نوسازی، مبادله و نظریه اقتصادی به شناخت و تبیین بهتری از نگرش منفی به ازدواج و دلایل افزایش سن ازدواج دست یابیم.
این مطالعه از نوع پیمایش اجتماعی بوده و برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه توأم با مصاحبه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل جمعیت فعال (65-15 سال) شهرستان کاشان در سال 1391 است. با بهره گیری از فرمول نمونه گیری کوکران، تعداد 620 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش تصادفی افراد مورد مطالعه انتخاب گردیده اند.
یافته های پژوهش نشان می دهد بین متغیرهای خانواده، وضعیت اقتصادی، افزایش توقعات، بیکاری، سنگینی مخارج ازدواج، انحرافات اجتماعی و اخلاقی، کارکرد نامناسب رسانه ها، ترس از آینده و تضعیف باورهای دینی با متغیر نگرش منفی به ازدواج رابطه معنادار وجود دارد. همچنین، مقدار آماره F محاسبه شده در رگرسیون تک متغیره نیز نشان می دهد هر یک از عوامل فوق در پیش بینی نگرش منفی به ازدواج مؤثر می باشد. به گونه ای که عوامل تضعیف باورهای دینی (15.57=F) قوی ترین پیش بینی کننده و بعد از آن عوامل سنگینی مخارج ازدواج (10.49=F)، و افزایش توقعات (7.34=F) قرار دارند.
ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فقر و نابرابری در ایران/ فقر درآمدی فقط یک جنبه از فقر زنان سرپرست خاوار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" زنان از قابلیت ها و امکاناتی که برای کاهش فقر لازم است، محرومند. نگرانی از پیوستن جمعی از زنان به گروه «فقیرترین فقرا» سبب طرح رویکردهای متفاوتی از جمله «توانمند سازی زنان» شده است. تحقق فرآیند توانمندسازی برای زنان فقیر نیازمند تحول در تمام نهادهایی است که آن ها را از کسب قابلیت ها محروم نموده و در معرض خطر فقر، نه تنها فقر درآمدی، قرار داده است. این مقاله که براساس یافته ای پژوهشی، در چارچوب مفهومی فقر و توانمندسازی و با ترکیب روش های کمی و کیفی در جامعه زنان سرپرست خانوار شهر اراک تدوین شده نشان می دهد که زنان به خاطر زن بودن بیشتر در معرض فقر قرار دارند. فقر زنان فقط جبنه اقتصادی ندارد و جنبه های روانی و اجتماعی فقر زنان نیز مهم است. برای مبارزه با فقر، توانمندی زنان و تحولات ساختاری لازم است.
"
معرفی کتاب مقدمه ای بر جامعه شناسی
حوزه های تخصصی:
نظریه های کارکردی قشربندی اجتماعی
حوزه های تخصصی:
کارکرد نظریه های جامعه شناسی در تحلیل فیلم مطالعه موردی تحلیل فیلم «لاک پشت ها هم پرواز می کنند»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه تلاشی است برای ارائه شیوه ای کارکردی در خوانش فیلم های سینمایی تا نشان دهد چگونه با استناد به نظریات جامعه شناسی می توان دنیای فیلم را مورد واکاوی قرارداد. به همین منظور فیلم ««لاک پشت ها هم پرواز می کنند»» برای تحلیل عملی انتخاب شد. با بررسی آرای اندیشمندان مختلف در بحث تئوری های رفتار جمعی، نظریه «فشار ساختاری» نیل اسملسر به عنوان الگوی اصلی مطالعه انتخاب و ضمن تطبیق حوادث فیلم با مراحل شش گانه پیدایش جنبش های اجتماعی، مشخص شد که مراحل مختلف تکوین داستان فیلم با آرای اسملسر مطابقت دارد. با توجه به یافته های این مطالعه، می توان پیشنهاد کرد که در تحلیل فیلم ها با مضامین اجتماعی و نیز نگارش فیلم نامه های این حوزه از سینمای داستانی، از نظریه های تحلیل اجتماعی به عنوان الگوی عملی استفاده شود
سبک زندگی و هویت اجتماعی جوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی آسیب پذیری اجتماعی شهرها در برابر زلزله نمونه موردی: شهر زنجان
حوزه های تخصصی:
وقوع مخاطرات طبیعی، از جمله زلزله، نه تنها باعث خسارت به زیرساختارهای کالبدی و فیزیکی در مناطق زلزله زده می شود، بلکه ساختارهای اجتماعی آن مناطق را هم تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین، ارزیابی آسیب پذیری شهرها در برابر این مخاطرات، تنها به عناصر کالبدی وفیزیکی آنها محدود نشده، در این راستا عناصر اجتماعی این شهرها را هم باید مطالعه و بررسی نمود. از آنجایی که مدیریت مخاطرات در برنامه ریزی شهری از اهمیت و جایگاه ویژه ای برای کاهش حجم آسیب ها و تلفات انسانی ناشی از مخاطرات طبیعی و انسانی برخوردار است ، ارزیابی آسیب پذیری شهرها در برابر این مخاطرات از ابعاد مختلف، به عنوان یکی از عوامل تعیینکننده میزان خطر میتواند به کاهش خسارات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از وقوع چنین حوادثی منجر شود. با توجه به نقش مسلم عوامل اجتماعی در کاهش و افزایش آثار مخاطرات طبیعی، در این مقاله تاکید اصلی بر روی آسیب پذیری اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله است، که این امر به دلیل نبود آمار و اطلاعات کافی و پیچیدگیهای عوامل اجتماعی در مطالعات مربوط به آسیب پذیری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله، با در نظر گرفتن عواملی، همچون توزیع جمعیت در گروههای سنی مختلف و تراکم آن در مناطق مختلف شهری، کیفیت مسکن، اشتغال، سواد و تعداد معلولان و ... در قالب چهار شاخص جمعیت، مسکن، اقتصادی-اجتماعی و فاصله فیزیکی به کاربریهای مورد نیاز و پرخطر در هنگام بروز زلزله بررسی شده است. همچنین با به کارگیری روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای تعیین میزان اهمیت هر کدام از عوامل به کار رفته و با بهره گیری از امکانات تحلیلی و نمایشی سیستم اطلاعات جغرافیایی به ارزیابی آسیب پذیری اجتماعی شهر زنجان در برابر زلزله پرداخته و در نهایت، پهنه ها و مناطق آسیب پذیر شهر مشخص شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که در حدود 32.6 درصد از مناطق شهر زنجان دارای آسیب پذیری زیاد و39.8 درصد دارای آسیب پذیری متوسط و تنها 27.5 درصد از آن دارای آسیب پذیری کم در برابر زلزله هستند.
درآمدی بر شناخت ویژگی های جمعیت و جوامع عشایری ایران
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ابتدا عوامل اقلیمی، اقتصادی و سیاسی ـ اجتماعی موثر در پیدایش، تکوین و تداوم زندگی عشایری و کوچنشینی در ایران و اطلس قلمرو زیست و پراکندگی جغرافیایی جامعه عشایری که تقریبا شامل 60 درصد از فضای جغرافیایی کشور میشود، بررسی شده و در ادامه، سیر روند تغییر و تحول در جمعیت آنان قبل از 1300 ه . ش. تا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه برخی شاخصهای مربوط به توسعه انسانی در مناطق عشایری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. برخی از این شاخصها عبارتند از: آموزش و سوادآموزی، کوچ و تغییرات آن، اقتصاد و نظام بهرهبرداری در عشایر، صنایع دستی، استعدادها و قابلیتها، چالشها و محدودیتها و چشمانداز آینده جامعه عشایری.