ما اکنون وارد دهه پنجم توسعه می شویم اما با کمال تاسف انبانی از تجربه های ناموفق را حمل می کنیم که به قیمت از دست دادن فرصت های طلائی سرمایه های کمیاب و ذی قیمیت و بالاتر از همه تباهی زندگی میلیون ها انسان تمام شده است. تأسف بیشتر در این است که ما اکنون از هر زمان دیگری مأیوس تریم و در حال روی گردانی کامل از برنامه های توسعه و توسعه برنامه ریزی شده هستیم‘ سؤال ما این است که مسئول این وضع کیست و چه کسانی می باید مواخذه شوند؟ مهمتر از این سؤال پرسش از اصل مشکل است و این که چگونه می توان بر آن فائق گردید؟ بدیهی است که پاسخ به این سؤالات مجال بسیاری می خواهد ما بر آن نیستیم که باین سؤالات بطور تفصیلی و همه جانبه بپردازیم و از جمله نمی خواهیم انگشت اتهام را به یکایک مظنونین اشاره و ادعانامه ای همه جانبه بر علیه آنان قرائت کنیم. مثلاً بطورقطع حکومت ها و دولت ها که بدنبال راه های سهل الوصول‘ اقدامات بی خطر یا کم مخاطره و طرح های هماهنگ با ساخت سیاسی‘ اقتصادی خود بوده اند از مهمترین متهمین هستند و بنظر نمی رسد هیچ کیفرخواستی که بجز خلع آنان و واژگونی حکومت هایشان را درخواست کند بتواند حق مطلب را ادا کند. ما در اینجا به بعدی از مسئله یعنی بعد نظری و نقش بعضی از تخصصین اشاره خواهیم کرد‘ آنهم به اجمال‘ زیرا مسئله ما چیز دیگری است. البته ما بر آن نیستیم که به نزاع های معمول متخصصین حوزه های مختلف دامن زده و موجب ادعاهای برتری طلبانه این یا آن حوزه گردیم اما جائی که بیان حقیقت ولو بطور جزئی‘ همچنین توهماتی را موجب گردد نمی یابد از بیان آن خودداری کرد. در هر حال برای یافتن پاسخ ها کافی است نگاهی ولو اجمالی به دیدگاه هایی که تاکنون در زمینه توسعه داشته ایم بیاندازیم
شهرها مولود روستاها هستند. اضافه تولید محصولات کشاورزی از یک طرف و مهاجرت از روستا به شهر از طرفی دیگر تا چند دهه پیش‘ موجد گسترش شهرها و شهرنشینی بوده اند. اگر تا چند دهه پیش و قبل از گسترش ارتباطات‘ شهرها وابسته به دهات بودند‘ امروزه روستاها‘ نه تنها تابع بلکه اسیر شهرها هستند. روند تغییرات جمعیتی و مراکز استقرار جمعیت نشانگر کاهش تعداد و حجم نقاط روستائی است. مفاهیم قبل از پرداختن به مسائل وموانع جامعه شناختی توسعه روستائی در ایران ضرورت دارد تا نسبت به تعریف مفاهیم اساسی مربوط اقدام شود. واژه های توسعه‘ روستا‘ توسعه روستائی‘ جامعه شناسی نه تنها درتعاریف غالب صاحبنظران متفاوت هستند بلکه مسئولان و مجریان برنامه های عمرانی نیز هر یک تلقی خاصی از از این واژه ها دارند. تفاوت در برداشت ها با عنایت به پویائی ای واژه ها به گونه ای است که آنها را در حد یک ‹‹مشترک لفظی›› تنزل می دهد. رشد‘ توسعه اقتصادی‘ توسعه اجتماعی‘ توسعه‘ واژه هائی هستند که کارکرد و کاربرد آنها با پیدایش مقوله برنامه ریزی بعد از جنگ جهانی دوم‘ یکی بعد از دیگری مطرح شده اند وبا اینکه هر واژه مفهوم خاص خود را دارا بوده‘ لکن بدلیل پویائی نظریات ومقولات مربوط به برنامه ریزی‘ مفاهیم مختلفی برآنها بارشده است.
از خصوصیات فرهنگ‘ الگودار بودن آن است. یعنی اینکه‘ اعمال انسان از رفتارهای خرد و حرکات کوچکتر تشکیل شده است که از ترکیب آنها مدل و نمونه ای پدید می آید. به عبارتی‘ الگو بیانی از نظم است و بر مجموعه ای از روشهای رفتاری و ساخته های قابل رؤیت انسان دلالت می کند. با این وصف الگو نظم مطلق نیست و استثناهایی و انحرافات جزیی قابل اغماض در آن وجود دارد. تمایل به هم آهنگی و ساختن قالبهای الگویی در فرهنگ بسیار قوی است و انسان پیوسته تحت فشار است تا رفتارش را با الگوهای موجود هم آهنگ سازد و این هم آهنگی در زمینه های مختلف فرهنگی (مادی و غیرمادی) قابل مشاهده است. انسان شناسان با توجه به خصوصیت الگویی فرهنگ‘ نظریه ای رائه داده اند که به نظریه الگویی فرهنگ معروف است. طبق این نظریه روش رفتاری ای که فرهنگ جامعه ای را تشکیل می دهد نمایانگر تعمیمی درباره رفتار همه یا بعضی از اعضاء همان جامعه است و لذا از عادات شخصی افراد بشمار نمی رود و همچنین فرهنگ هر جامعه ای مرکب از شبکه پیچیده ای از عناصر است که در نظامی منسجم با یکدیگر مرتبط اند. این اندیشه را "تمامیت فرهنگی" نیز نامیده اند. از آنجا که الگوها نمایانگر هنجارها و قواعدی هستند که رفتار مردم را اداره می کنند و از آنجا که هر جامعه ای با رفتارهای الگودارش مشخص می گردد لذا جهت درک بهتر فرهنگ هر جامعه‘ شناخت الگوهای فرهنگی آن ضروری است. الگوهای فرهنگی بسیار متنوع اند و بر حسب میزان صراحت و آشکار بودنشان طیف وسیعی را تشکیل می دهند. در یک طرف طیف الگوهایی قرار دارند که به آسانی قابل مشاهده و تعمیم اند‘ مثل غذا خوردن‘ لباس پوشیدن‘ خانه ساختن‘ همچنین آداب و رسوم‘ تشریفات‘ مراسم و اعیاد و غیره‘ و در طرف دیگر الگوهایی قرار دارند که به آسانی قابل مشاهده و کشف نیستند‘ یا بهتر بگوییم به آسانی قابل درک و بیان نمی باشند و کشف آنها حتی برای انسان شناسان به سهولت صورت نمی گیرد و چه بسا که افراد جامعه برای بیان این قبیل الگوها واژه خاصی ندارند و نمی توانند آنها را در قالب کلمات بیان کنند و از اظهار صریح آن ها عاجزند. این قبیل الگوها را الگوهای خاموش می نامند. الگوهای خاموش اشکال مختلف دارند و ما در زیر به بحث درباره برخی از آنها به طور جداگانه می پردازیم.
در این صفحات محدودی که پیش رو دارید‘ ما تنها به ترسیم زمینه کلی وطرح مسائل اساسی در مورد انتقال تکنولوژی خواهیم پرداخت. نخست باید با ذکر این واقعیت شروع کنیم که در بین جوامع مختلف و منجمله در میان کشورهای جهان سوم‘ در یکی دو دهه اخیر توسعه نه تنها مطلوب تلقی شده بلکه در اولین اولویت قرار دارد. مضاف بر این‘ رسیدن به توسعه از طریق صنعتی شدن‘ تصور گردیده است. این در حالی است که مفهوم مرکزی در صنعتی شدن‘ تکنولوژی است. تعاریف متعددی از تکنولوژی موجود است‘ ولی همگی شامل جنبه های اجتماعی‘ معرفتی‘ اطلاعاتی‘ مهارتی و کاربردی مختلف می شوند. چند تعریف معروفی که از تکنولوژی ارائه شده عبارتند از: ‹‹بکارگیری هدفمند معرفت علمی برای منظورهای عملی یا تولیدی؛ در نتیجه تکنولوژی عبارتست از روش تکنیکی برای کسب و رسیدن به اهداف عملی››. تعریف دیگر: ‹‹تکنولوژی هیئتی است از مهارت ها‘ معرفت ها‘ و رویه ها برای ساختن‘ استفاده و نیز تعریف دیگر: ‹‹تکنولوژی عبارتست از بکارگیری منظم (سیستماتیک) عقلانیت جمعی انسان جهت کسب کنترل بیشتری بر طبیعت و پروسه های مختلف انسانی››. و آخرین تعریفی که ما میاوریم و دال بر مؤلفه های مختلف تکنولوژی است: ‹‹تکنولوژی عبارتست از جمع سه مؤلفه طرح های تولید‘ تکنیک های تولید‘ و عملکردهای مدیریتی››. اهمیت تعریف اخیر این است که عمل مدیریتی هم جزء تکنولوژی بحسب می آید. بعد از خود مفهوم تکنولوژی‘ مفهوم انتقال تکنولوژی مطرح است که معنای مختلفی می دهد‘ از جمله انتقال تکنولوژی از یک بخش به بخش دیگر‘ از یک منطقه جغرافیایی به منطقه ای دیگر و غیره‘ ولی آنچه امروزه عموماً از آن استنباط می شود و مراد ما هم همین است انتقال تکنولوژی از یک کشور به کشور دیگر است.
در بسیاری از منابع جمعیت شناسی چنین متداول بوده است که صاحبنظران جمعیتی را به چهار گروه تقسیم کنند: طرفداران افزایش جمعیت • مخالفین افزایش جمعیت • طرفداران جمعیت ثابت • طرفداران حدمتناسب جمعیت وضعیت ناشی از میزان رشد بطئی جمعیت تا قبل از مرحله انقلاب صنعتی عموم صاحبنظران سیاسی و اجتماعی و اقتصادی ار واداشته بود که با رشد جمعیت سرسازگاری داشته باشند وافزایش حجم و تعداد جمعیت را موافق رشد و توسعه جوامع تلقی کنند. البته از فحوای کلام بسیاری از آنان چنین برمی آید که به نوعی حدمتناسب جمعیت را ارجح می دانسته اند. زیرا در ضمن موافقت با رشد جمعیت شرط و شروطی بر آن قائل بوده اند. بعد از انقلاب صنتعی و در اواخر قرن هجدهم میلادی در ابتدا در معدودی از کشورها و سپس در قرن نوزدهم در تعداد بسیاری از کشورها و در قرن حاضر در تمامی کشورها رشد سریع و شتابان و بی سابقه جمعیت مشاهده می شود. هم زمان با شروع رش سریع و مستمر جمعیت در مرحله بعد از انقلاب صنعتی پاره ای از صاحبنظران اجتماعی و اقتصادی میزان رشد زیاد جمعیت را بتدریج مسئله و معضلی دانستند که قادر است موجب ضیق منابع و امکانات گردد. اولین کسی که با صراحت رابطه نامتعادل میان رشد جمعیت و تولید غلات را گوشزد کرد رابرت مالتوس کشیش و اقتصاددان انگلیسی است. گو اینکه نام مالتوس مخالفت با رشد جمعیت را تداعی می کند ولی در واقع مالتوس هم مانند پیشینیان خود به حد متناسب رشد جمعیت علاقه مند بوده است منتهی زمان و مکان مالتوس او را واداشته است که تقلیل رشد فزاینده جمعیت را متناسب بداند.
بسیار پیش می آید که کارکنان بهداشت عمومی‘ از هر رده یا تخصصی که هستند‘ در انجام هدفهای شغلی خود‘ یعنی در تامین سلامت مردم‘ با موقعیتها وشرایطی روبرو می گردند که پیشرفت کارشان را متوقف یا کند می سازد. این گونه موقعیتها و شرایط را‘ به خاطر سختی ها و دشواری هائی که در راه رسیدن به هدف های مورد نظر ایجاد می کنند می توان اصطلاحاً ‹‹مشکل›› بهداشتی نامید. از آنجا که اولین قدم در راه برداشتن یا دور زدن هر مانع و رادعی شناختن آن است‘ آشنا شدن با مفهوم ‹‹مشکل›› و عناصر تشکیل دهنده آن‘ متصدیان تأمین سلامت عموم را با نقشه ای ذهنی مجهز خواهد ساخت که احتمالاً برای یافتن راه حل ‹‹مشکل بهداشتی›› سودمند خواده بود. به منظور ارائه چنین ذهنی است که ذیلاً به توصیف ‹‹مشکل››‘ ‹‹بهداشت››‘ و ‹‹مشکل بهداشتی›› خواهیم پرداخت.
هر گونه تلاش جامعه شناسانه برای تعیین این مسأله که آیا اسلام مانع پیشرفت سرمایه داری صنعتی شده است یا نه‘ باید در متن تحلیلی جامعتر و وسیع تر از مشخصات کلی اجتماعی‘ سیاسی و اقتصادی تمدن اسلامی انجام می گیرد. این مساله گسترده جامعه شناسی تطبیقی‘ به نوبه خود‘ نمی تواند از انزاع دیرینه بر سر شباهت ها و تفاوت های تکامل تاریخی عالم اسلام جهان و مسیحیت مجزا گردد. بدینسان‘ مطالعاتی که برای بررسی روابط میان نهادهای اسلامی و رفتار اقتصادی‘ از مسائل نسبتاً محدودی چون فعالیتهای کارفرمائی بهره جسته اند‘ تنها جنبه های معینی از رویارویی تاریخی و جامع میان فرهنگ های اسلامی و مسیحی را مورد مطالعه قرار داده اند. مفاهیم سیاسی و دانشگاهی موجود درباره واقعیت اجتماعی اسلام بدنبال قرنها کشمکش نظامی و اقتصادی برای تسلط بر خطوط تجاری جهانی شکل گرفته است. به علاوه نمونه ها و معیارهای شاخصی که برای درک ساختارهای اسلامی مورد استفاده قرار گرفته اند‘ از متن کشمکش های سیاسی اروپا در اوان پیدایش حکومت های مطلقه در قرن هفدهم و دموکراسی پارلمانی در قرن نوزدهم سربرآورده اند. این ملاحظات صرفاً نشان دهنده این واقعیت است که هرگونه ارزیابی از بحث هائی که بر سر رابطه اسلام و کاپیتالیسم صورت گرفته می بایست بطور همزمان کنکاشی در جامعه شناسی شناخت باشد.
ایران از جمله کشورهایی است که با رشد بی رویه جمعیت روبروست. بررسی های آماری نشان می دهد که جمعیت ایران از سال 1355 تا 1370 یعنی طی 15 سال‘ 23 میلیون نفر افزایش داشته است و این در حالی است که در سوئیس طی 10 سال گذشته تنها نیم میلیون نفر بر جمعیت این کشور افزوده شده است. بدون شک چنین رشدی نه تنها برای خانواد های پر اولاد‘ بلکه برای جامعه ما از جهات گوناگون منجمله در زمینه های اقتصادی – اجتماعی یک خطر جدی است. طبق گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هر ساله 30 درصد از نیاز غذایی ایران از خارج وارد می شود که در صورت ادامه روند رشد جمعیت‘ این رقم در سال 1385 به 60 درصد خواهد رسید. این در حالی است که به گفته کارشناسان سازمان جنگل ها و مرا تع هر ساله یک میلیون هکتار از خاک ایران به کویر تبدیل می شود. از طرف دیگر‘ با افزایش جمعیت و ضرورت تامین مسکن جمعیت افزوده شده‘ هر ساله بخش قابل ملاحظه ای از زمین های زراعی به ساخت و تامین مسکن اختصاص می یابد. هر ساله احداث 30 هزار کلاس درس پاسخگوی یک میلیون دانش آموزی که سالانه به جمعیت کشور اضافه می شوند نیست و ... علاوه بر این مدیرکل کنترل جمعیت و تنظیم خانواده وزارت بهداشت‘ درمان و آموزش پزشکی اعلام می دارد که سالانه 330 هزارنفر به جمعیت جویای کار در کشور افزوده می شود. گرچه عوامل متعددی منجمله عوامل بهداشتی و کلینیکی در نوسانات سطح باروری و در نتیجه جمعیت کشور دخالت دارند‘ لیکن بررسی های مقدماتی نشان می دهد که وضعیت اشتغال زنان نیز یکی از عوامل عمده بر تعداد فرزندان آنان می باشد‘ بدین معنی که تعداد فرزندان زنان شاغل کمتر از تعداد فرزندان زنان خانه دار است. بدین جهت تصمیم گرفته شد که اثر این عامل بر روی تعداد فرزندان یکی از اقشار نسبتاً محروم پراولاد این جامعه‘ یعنی قشر کارگر مورد آزمون قرار گیرد. نتایج این تحقیق مسئولین مربوطه را قادر خواهد ساخت تا لااقل برای پاره ای از مسائل جمعیتی خانواده های این قشر به چاره جویی بپردازند.
در این مقاله سعی شده است که در قالب چارچوب نظری نوسازی‘ تغییرات و دگرگونی های جامعه روستائی – قبیله ای منطقه شادگان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. به عبارت دیگر هدف از این پژوهش‘ ارزیابی نظریه نوسازی از لحاظ کاربردی است. اما از آنجا که نظریه پردازان نوسازی متعددند‘ لذا در این جا‘ تاکید ما بیشتر برآراء اسملسر Smleser پیرامون توسعه اقتصادی و دگرگونی اجتماعی است. به منظور ارزیابی نوسازی از لحاظ کاربردی لازم است که دو مسئله مختلف مورد بررسی قرار گیرد. اول اینکه آیا کاربرد این نظریه می تواند مسائل و روابط جامعه شناختی اساسی را مشخص کند و روابط مربوط به توسعه را در جوامع روستائی – عشایری معاصر تعیین نماید و از این رو کمک کند که پویائی دگرگونی اجتماعی را کامل تر درک کنیم. دوم اینکه فرضیه های به کار رفته در این مدل برای درک پیچیدگی های مسأله توسعه و توسعه نیافتگی مناسب و کافی است یا خیر؟ در این پژوهش ابتدا دیدگاه نظری نوسازی و آراء برخی از متفکرین آن مورد بررسی قرار می گیرد و سپس در پرتو دیدگاه نظری اسملسر تغییرات و دگرگونی های حاصله در جامعه روستائی – قبیله ای شادگان تجزیه و تحلیل شده و در پایان اعتبار و شایستگی تجربی این دیدگاه در تحلیل مسائل توسعه مورد بررسی قرار می گیرد.
آیا ماشین تاریخ را می سازد؟ هیل برونر در مقاله ای با همین عنوان‘ (1967) این پرسش را به منزله ُ‹‹مسأله جبرگرائی تکنولوژیک›› قلمداد می کند. این قضیه که تکنولوژی با ساخت و کاربردماشین آلات سروکار دارد‘ ممکن است برای مردم جوامع صنعتی آشکار و پیش پاافتاده به نظر آید. اما در این جا پرسش پیش می آید که پس تکلیف تاریخ پیش از عصر ماشین چیست؟ در روزگارانی که همه ابزارها با دست به کار می رفتند و به طبع همه نیرویی که برای به کار انداختن آن مصرف می شد از عضلات انسان برمی آید‘ ماشین در تعیین مسیر تاریخ چه نقشی داشت؟ تفاوت کاربرد ابزار با عملکرد ماشین چیست و این چیست قضیه در نقش انسان به عنوان یک سازنده چه تأثیری می گذارد؟ شخصی که خواسته باشد درباره این مسایل تأمل نماید‘ ناچار است که درباره ماهیت ماشین و کاربرد وسیعتر مفهوم به نسبت نوین تکنولوژی‘ به ویژه در تحلیل جوامع ماقبل صنعتی یا غیرصنعتی‘ بررسی نماید. یک چنی بررسی با قضایای مهمی در فلسفه تکنولوژی سروکار پیدا می کند و دلالتهای تاریخی و انسان شناختی شایان توجهی را به خود می گیرد. تا آن جا که به من مربوط است‘ این قضیه فصل یکسره نوینی را به رویم بازگشوده است و آنچه را که در این مقاله باید به عنوان یک گشت و گذار نه چندان دقیق پیرامون برخی از موضوعهای اصلی این مبحث‘ قلمداد کرد. از بررسی تداومها و تضادهای کاربرد ابزار در میان انسانها و جانوران دیگر‘ یکباره وارد شدن به مبحث مقایسه صنایع دستی‘ با "ماشین ساخته ها"‘ در واقع‘ پریدن از یک شاخه به شاخه کاملاً متفاوتی است. اما با این همه‘ این گونه بررسیهای تطبیقی به ویژه راجع به قضایای مربوط به نیتمندی و طراحی‘ از برخی جهات اساسی تفاوتهای شگفت آوری را می نمایانند.
یکی از مهمترین کارهای انسان شناسی مطالعه و مقایسه خصوصیات مختلف در جمعیتهای مختلف انسانی است. خصوصیات مختلف‘ اعم از خصوصیات زیستی یا فرهنگی انسان‘ در جمعیتهای مختلف با توجه به سازگاری انسان در محیط زیست رشد یافته است. جمعیت های مختلف انسانی در برخورد با مسایل موجود و برای حل آنها‘ راههای مختلف زیستی و فرهنگی را برگزیده اند. مقایسه این جمعیتها نشان می دهد که چگونه این خصوصیات به طور متفاوت و گاهی به طور مشابه در جوامع رشد یافته اند. اگر مایل به مطالعه خصوصیات مختلف در جمعیتهای مختلف باشیم‘ باید خصوصیاتی را گزینش کنیم که واجد ارزش سازگاری بوده و دارای پایه های وارثتی باشند. برای درک این مطلبت باید این نکته را در نظر داشت که بسیاری از جمعیتهای انسانی دارای ریشه های قومی و نژادی مشابهند. بنابراین‘ این خصوصیات باید در این نوع جمعیتها مشابه تر ونزدیکتر از جمعیتهایی باشد که دارای ریشه های قومی و نژادی مشابه نیستند. دانش خطوط پوستی که به مطالعه خطوط واقع در نوک انگشتان و کف دست و پا می پردازد‘ به دلیل اینکه در آنها اثرات محیطی‘ حداقل پس از تولد‘ وجود ندارد‘ از مهمترین خصوصیات مطالعه جمعیتهای انسانی بوده است. "هارولد کامینز "Harold Cummins همراه با "سی میدلوC. Midlo" نخستین کتاب علمی دراین زمینه را به رشته تحریر درآوردند. پس از آنان مطالعات بسیار زیادی راجع به خطوط پوستی گروههای مختلف انسانی انجام گرفته است. اهمیت خطوط پوستی در این است که فقط در "نخستی ها" وجود دارد و حیوانات دیگر دارای این خطوط نیستند. گذشته از آن‘ این خطوط در جمعیتها و نیز در افراد یک جمعیت متفاوتند. بری آگاهی بیشتر از این امر‘ به فصل سیزدهم کتاب "انسان شناسی زیستی" ‘ جلد اول و نیز به کتاب "خطوط پوستی" مراجعه شود.
در سال های اخیر الگوهای متعددی در زمینه رفتار مصرف کننده و بخصوص پیرامون مطالعه رفتاری عوامل مؤثر در تصمیم گیری در فراگرد خرید کالا یا خدمات‘ بوسیله صاحب نظران علم بازاریابی ارائه شده است. یکی از این الگوها ‘ مدل معروف هاورد – شس می باشد. این مدل در سطح وسیعی مورد قبول پژوهشگران دانش بازاریابی قرار گرفته‘ در عین حال مورد انتقاد بعضی از محققین صاحب نام نیز واقع گشته است. هدف این مقاله‘ در درجه اول‘ معرفی مدل مذکور و مکانیزم رفتاری خرید کالا و خدمات بوسیله مصرف کننده می باشد. برای این منظور ابتداء رفتار مصرف کنندگان (خریداران) از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفته و سپس الگوی هاورد – شس تشریح خواهد شد. سرانجام‘ نظرات منتقدین مورد توجه قرار خواهد گرفت. برای شناخت دقیق علل تغییرات رفتاری مصرف کننده‘ دانشمندان و صاحب نظران دانش بازاریابی‘ از سه زاویه به این مقوله نگریسته به این مقوله نگریسته اند: 1- اقتصاد 2- روانشناسی 3- جامعه شناسی پژوهشگران علوم اجتماعی در هر یک از موارد فوق تحقیقات وسیعی بعمل آورده اند تا روشن کنند که چه عوامل رفتاری موجب می گردد که مردم اقدام به خرید نوع خاصی از کالا یا خدمات نموده و از خرید انواع دیگر آن خودداری نمایند. اقتصاددانان‘ انگیزه مصرف که خود مولد تقاضا می باشد را محور اصلی تحلیل قرار داده و روابط رفتار خریداران را با عوامل معین اقتصادی (مثل درآمد سرانه ‘ توزیع درآمد‘ درآمد قابل مصرف افراد و ... خصوصیات آنها) مورد بررسی قرار داده اند. روانشناسان مطالعه رفتاری خریداران را در چهارچوب تئوری ها و مفاهیم یادگیری‘ انگیزه های فردی که زمینه ساز رفتار خریداران می گردد‘ نفوذ و سلطه نیازهای فردی و آثار آن بر رفتار خریدار‘ و بالاخره درک یا شناختی که مصرف کننده از نوعی کالا یا خدمات پیدا می کنند‘ مورد توجه قرار داده اند. جامعه شناسان در تحلیل خود به نفوذ رفتار گروهی بررفتار فرد‘ آثار رفتار فرد بررفتار گروه‘ اشاعه افکار در زمینه همه گیر شدن نوعی کالا بین گروه های مختلف اجتماعی‘ جاافتادن یا جا گرفتن فرهنگ مصرف نوعی کالا یا خدمات در میان اعضاء گروه‘ توجه داشته اند. اکثر مدل های رفتاری مصرف متداول‘ به ابعاد اقتصادی – اجتماعی – روانشناسی رفتار مصرف کننده توجه داشته و روابط و ضوابط پیچیده حاکم بر آن را از زوایای مختلف دیدگاه های فوق تشریح نموده اند. در اینجا‘ برای درک بهتر عملکرد مکانیزم مدل های رفتاری مصرف کننده تحلیل گردیده‘ سپس مدل های رفتاری مصرف شرح داده می شود