فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۸۱ تا ۴٬۴۰۰ مورد از کل ۱۶٬۶۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
در بین اندیشمندان شهری، به نحوة مواجهة گروه های اجتماعی مختلف با فضاهای عمومی شهری توجه زیادی وجود داشته است که در بین این گروه های اجتماعی جوانان از اهمیت ویژه ای برخوردارند، چرا که آنان حضور ملموسی در فضاهای عمومی شهر دارند و حیات اجتماعی شهر نیز از حضور آنان تأثیر می پذیرد. این مقاله به بررسی استفاده های جوانان از فضاهای عمومی می پردازد و نگاه ویژه ای به نقش کنترل اجتماعی در استفاده از فضاهای عمومی خواهد داشت. مقاله بر مطالعه جوانانی تمرکز دارد که با دوستان جنس مخالف خود در فضاهای عمومی حضور می یابند. ما در این مقاله از نظریه های فضاهای عمومی شهری همچون نظریه مکان سوم اولدنبرگ، به علاوه تحقیقات مفصل راب وایت درباره جرم، پلیس و فضاهای عمومی شهری در استرالیا تأثیراتی گرفته ایم. سؤال اصلی مقاله آن است که این گروه خاص از جوانان کدام فضاهای عمومی را بر اساس چه دلایلی ترجیح می دهند؟ یافته ها نشان می دهد که پارک ها و کافی شاپ ها از جمله مکان های عمومی ترجیحی جوانان هستند. کنترل رسمی، این جوانان را به مکان های عمومی شهری دنج و پرت سوق می دهد.
سازوکار های ارتقاء مسئولیت ذهنی کارکنان سازمان های خدمات عمومی شهر تهران؛ بررسی شکاف بین وضع موجود و مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت وظایف در بخش دولتی به گونه ای است که فرایند تصمیم گیری کارکنان و مدیران می تواند به علت وجود منافع متعارض و تعارض نقش ها به مسئله ای غامض و پیچیده تبدیل گردد. امروزه شاهد هستیم که با به سر بردن در عصر بحران اخلاقی و کاهش شدید اعتماد مردم نسبت به رعایت جنبه های قانونی و اصول اخلاقی توسط خدمتگزاران بخش دولتی، موج مسئولیت گرایی گریزناپذیری در میان مسئولان سازمانی و پژوهشگران شکل گرفته است. بررسی ادبیات پژوهش بر اهمیت وجود مسئولیت ذهنی بالا برای برقراری تعادل بین منافع متعارض و رویارویی با مسائل غامض اخلاقی، به عنوان اجزای جدانشدنی وظایف دولتی، صحه می گذارد. پژوهش حاضر با روش ترکیبی با هدف شناسایی سازوکار های ارتقاء مسئولیت ذهنی کارکنان بخش دولتی در 23 سازمان خدمات عمومی کشورمان انجام شده است. در بخش کیفی این پژوهش سه دسته سازوکار شامل سازوکار های سازمانی، مدیریتی و شغلی برای ارتقاء مسئولیت ذهنی شناسایی شدند. در بخش کمّی پژوهش نیز مشخص شد که بین بهره گیری از این سازوکارها در وضع موجود و وضع مطلوب آنها فاصله معناداری در سازمان های خدمات عمومی کشورمان وجود دارد.
تأثیر فرهنگ سازمانی بر تعهد سازمانی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان ها همانند افراد، شخصیت دارند؛ چنان که به قالب شخصیتی آنها، فرهنگ سازمانی می گویند؛ به عبارت دیگر، فرهنگ سازمانی، عبارت است از: مجموعه ای از ارزش ها، باورها، درک و استنباط و شیوه های تفکر و اندیشیدن که اعضای سازمان در آنها وجوه مشترک دارند. تعهد سازمانی نیز عبارت است از: باور عمیق به اهداف و ارزش های سازمان و تلاش در راستای آنها و تمایل قوی برای تداوم عضویت در سازمان. این پژوهش با هدف شناسایی و تبیین تأثیر فرهنگ سازمانی بر تعهد سازمانیکارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلامانجام شده است. پژوهش حاضر از نظر روش، توصیفی – پیمایشی، از نظر هدف، کاربردی و از نوع همبستگی است. نمونه آماری آن نیز شامل 110 نفر از جامعه 153 نفری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام بوده که با استفاده از فرمول کوکران، به روش تصادفی ساده انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری اطلاعات نیز پرسش نامه 36 سؤالی فرهنگ سازمانی دنیسون (2000) و پرسش نامه 24 سؤالی تعهد سازمانی می یر و آلن (1990) بوده است که روایی آنها توسط استادان و کارشناسان، تأیید و پایایی آنها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (به ترتیب 931/0 و 861/0) محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید. یافته های حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و تعهد سازمانی، رابطه معناداری در سطح اطمینان 95 درصد وجود دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان گفت: به اندازه ای که در یک سازمان، فرهنگ سازمانی مناسب وجود داشته باشد به همان میزان نیز تعهد سازمانی افزایش می یابد؛ بنابراین می توان با اتخاذ برنامه هایی در سطح مدیریت کلان، میزان فرهنگ سازمانی را ارتقا و میزان تعهد را در سازمان افزایش داد.
برساخت اجتماعی عواطف منفی از جرائم منتسب به افغانستانی های مقیم شهر شیراز، به سوی یک نظریة زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران در چند دهة گذشته، میزبان تعداد زیادی از مهاجران افغانستانی بوده است. پژوهش های مختلف و تحلیل محتوای سخنان و مصاحبه های مسئولان و خبرهای مختلف اجتماعی نشان می دهد که در میان گروهی از مردم و مسئولان، احساسات منفی به افغانستانی ها وجود دارد و آن ها افغانستانی ها را مسئول جرائم رخ داده می دانند. به همین جهت هدف پژوهش حاضر، تبیین چگونگی برساخت این عواطف منفی است. در این مسیر، با استفاده از روش کیفی و نظریة زمینه ای، به وسیلة نمونه گیری نظری، مصاحبه هایی عمیق با گروهی از شهروندان شهر شیراز- که عواطف منفی به افغانستانی ها داشتند- انجام شد و داده ها به شیوة کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. یافته ها درمجموع شامل 23 مقولة اصلی، 54 مقولة فرعی و 289 مفهوم شدند. به طورکلی، این مقوله ها در قالب یک مقولة هستة نهایی با عنوان «برساخت فوبیای تجاوز و حمله» ارائه شدند. در این روند، فرایندهای اجتماعی که به شکل گیری عواطف منفی در مشارکت کنندگان منجر شده بود، واکاوی و به صورت روایت پژوهانه معرفی شدند. همچنین مدلی پارادایمی بر همین اساس ترسیم شد و نظریة کوچک مقیاس و تجربی از نحوة شکل گیری عواطف منفی از جرائم منتسب به افغانستانی ها ارائه شد.
ارایه مدل مدیریت محتوای رسانه های آموزشی دیجیتال فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک رسانه با ایفای نقش آموزش محور می تواند در بهبود و روان سازی راهبردهای مدیریت آموزشی یک کشور نقشی ویژه را ایفا کند. پیدایش فناوری های نوظهور ارتباطات و اطلاعات و گره خوردن آن با صنعت رسانه منجر به شکل گیری رسانه های آموزشی دیجیتال به عنوان ابزار های نوین در نظام آموزشی کشور شد. از این رو، چگونگی تدوین و ارایه محتوی آموزشی و هم چنین، پیش بینی مقدار اثرگذاری محتوای دیجیتالی بر مخاطب به عنوان یک چالش مطرح می باشد به گونه ای که مدیریت بهینه محتوی رسانه آموزشی تحت وب می تواند منجر به بهینه شدن فرآیند مدیریت آموزش شود که هدف این پژوهش تحقق این امر است. طرح پژوهش از نوع همبستگی می باشد. نمونه آماری پژوهش شامل دو گروه 30 نفره از خبرگان و کاربران است که 239 محتوی دیجیتال آموزشی را بررسی کرده اند. جهت گرد آوری داده ها از یک پرسش نامه 25 پرسشی محقق ساخته استفاده شد. اعتبار و پایایی پرسش نامه از قابلیت لازم برخوردار بوده است. نتایج پژوهش که به کمک نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت، نشان می دهد همبستگی معناداری بین خروجی مدل و نظرخبرگان در شدت احساسات و تمایل مخاطبان به یادگیری وجود دارد.
شناسایی کیفیِ پدیده تعارض خانواده – کار و چگونگی مدیریت آن در بین زنان معلمِ متأهلِ شهر دلوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش کیفی به ارزیابی پدیده تعارض خانواده – کار و چگونگی مدیریت آن در بین زنان معلمِ متأهل و بچه دار شهر دلوار پرداخته است. تحلیلِ مصاحبه ها نشان داد عوامل مرتبط با این تعارض و مدیریت ان را می توان در سه مقوله محوری "" سرمایه اجتماعی(نوعی و خاص) "" ، "" عوامل تکنولوژیک""، و "" خود مدیریتی فردی( مدیریت ابزاری، شناختی و عاطفی) ""؛ و یک مقوله هسته "" اجتماعی، تکنو و فردی محور بودن پدیده تعارض خانواده – کار"" جای داد. مقوله هسته بیانگر این واقعیت است که عوامل اجتماعی، تکنولوژیک و فردی، در تعامل با هم، کمیت و کیفیت تعارض تجربه شده زنان مورد مصاحبه را تحت تأثیر قرار می دهند. متناسب با ارزیابی های مصاحبه شوندگان، نبود سرمایه اجتماعی نوعی( سازمانی) زمینه تشدیدکننده این تعارض بوده، در مقابل، و ضعیت سرمایه اجتماعی خاص(خانوادگی)، به ویژه همسر، در بین مصاحبه شوندگان ناهمگون بوده، به طوریکه خانم های برخوردار از حمایت اجتماعی خاص میزان خیلی کمتری از این نوع تعارض را به نسبت سایر زنان تجربه کرده اند. عوامل تکنولوژیک که در تحقیقات پیشین اصلا مورد توجه قرار نگرفته اند، زمینه تشدید تعارض تجربه شده همه زنان مورد مصاحبه را فراهم کرده اند. تاکتیک های فردی اتخاذ شده، نیز، هر چند برای مدیرت تعارض مؤثر بوده اند، اما آنها بیشتر ابزارهایی بوده اند که با هدف تخفیفِ تنش خانوادگی در جهتِ تأیید برتری مردان و خودقربانی کردن زنان در حوزه خانواده عمل کرده اند تا اینکه کاهنده فشار مضاعفِ تعارض خانوده کار باشند.
شناخت عوامل مرتبط با کم توجهی به باورها و ارزش های دینی در بین دانش آموزان دبیرستانی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، شناخت عوامل مرتبط با کم توجهی به باورها و ارزش های دینی در بین دانش آموزان دبیرستانی استان کرمانشاه است. این مطالعه با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار پرسشنامه ساختار یافته انجام گرفت. جامعه آماری در این پژوهش شامل کل دانش آموزان دبیرستان های استان کرمانشاه است. تعداد کل آن ها در سال تحصیلی 90-91 برابر 181796 نفر است. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان پس از اطمینان از تعداد کل آن ها، 384 نفر تعداد حجم نمونه آن به دست آمد. از اعتبار صوری روایی و آلفا کرونباخ برای پایایی ابزار تحقیق استفاده به عمل آمد و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیات و فن رگرسیون برای سنجش مدل تحقیق استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که محرومیت نسبی، میزان مادی گرایی، سهل گیری مذهبی، تأثیر دوستان و جامعه پذیری دینی بر میزان دین داری آن ها تأثیر دارد. مدل رگرسیون دین داری، با توجه به نتایج حاصله از این آنالیز، نشان می دهد متغیرهای واردشده در مدل رگرسیونی جامعه پذیری مذهبی، سهل گیری مذهبی میزان مادی گرایی، میزان محرومیت نسبی، میزان ضریب تعیین آن (R) با متغیر وابسته 56/. به دست آمده است.
تحلیل و ارزشیابی سیاست گذاری در زمینه خانواده با تکیه بر طرح شکوفه های عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از برنامه های توسعه ی اجتماعی و اقتصادی سازمان های دولتی و غیردولتی با هدف تقویت زمینه های اجتماعی و حمایت از خانواده و ازدواج تدوین شده است. طرح «شکوفه های عشق» در جهت توسعه و تقویت ازدواج پایدار جوانان شهر تهران با مشارکت تشکل های مردم نهاد، از سال 1386 تاکنون به اجرا در آمده است. هدف کلی پژوهش حاضر، ارزیابی و مطالعه ی اثربخشی این طرح در ابعاد مختلف، بر اساس الگوی سیپ، (CIPP)، است. مطالعه ی پیش رو، با روش پیمایش تلفنی انجام شده و جامعه ی آماری آن را کلیه ی زوج های جوان شرکت کننده در طرح شکوفه های عشق در سال 1392 تشکیل می دهند. در این راستا برای حصول اعتبار، از روش صوری و نمونه گیری و برای کسب پایایی، از آزمون آلفای کرونباخ بهره برده ایم. طبق یافته های حاصل از مراحل و مکانیسم ارزشیابی (زمینه، درون داد، فرایند و برون داد)، با تکیه بر دو.. استراتژی آموزشی مشاوره ای و مادی مالی برنامه ریزی، اولویت ارائه ی خدمات به جوانان عبار ت است از: خدمات مشاوره ای، برگزاری کارگاه های آموزشی، برگزاری همایش های سراسری ازدواج، توسعه و استفاده از سالن های یاس، تهیه ی جهیزیه ی رایگان یا ارزان قیمت، ارائه ی وام ازدواج.
سرمایه اجتماعی، نقطه تلاقی اقتصاد و فرهنگ (رویکرد بین رشته ای)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تأثیر و تأثر فرهنگ و اقتصاد مقوله مهمی است که همواره از سوی صاحب نظران و دانشمندان علم اقتصاد و علوم اجتماعی مورد ملاحظه بوده، تعاریف ارائه شده از هر یک، در تبیین رابطه آنها مدخلیت دارد. ازآنجاکه حوزة توسعه وسیع ترین حوزه ارتباطی این دو امر و سرمایة اجتماعی، به عنوان مهم ترین عامل توسعه قلمداد می گردد، هدف این نوشتار بازپژوهی ترابط فرهنگ و توسعه، بر محور سرمایه اجتماعی است. سرمایة اجتماعی مبتنی بر روابط و رفتارهای تعاملاتی انسان ها در درون جامعه بوده، وابستگی شدیدی نسبت به فرهنگ حاکم بر جامعه دارد. از سوی دیگر، فرهنگ نیز متأثر از میزان توسعه و پیشرفت جامعه بوده و با توجه به زیرساخت ها و پیشرفت ها و ارتباطات دچار تحول می گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های مهم سرمایه اجتماعی؛ اعتماد، مشارکت و همیاری، متأثر از عقاید، باورها، ارزش ها و هنجارهای فرهنگی جامعه و تأثیرگذار بر عمق و استحکام آنها می باشد. ازاین رو، پیشرفت و توسعه مستلزم توجه به اهمیت مقوله فرهنگ و نقش آن در ایجاد بستر مناسب تعاملات اجتماعی است.
بررسی نقش رسانه های جمعی در توسعه سیاسی جامعه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه برای دستیابی به توسعه سیاسی استفاده از وسایل ارتباط جمعی شرط لازم است. به همین منظور هدف اساسی این پژوهش بررسی نقش رسانه های جمعی در توسعه سیاسی است.جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان و اعضای هیأت علمی دانشگاه مازندران است که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان به تعداد 372 نفر دانشجو و 171 نفر هیات علمی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است و از نظر ماهیت و روش توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است. به منظور روایی ابزار سنجش سوالات متناسبی برای هر یک از متغیرهای پژوهش از مبانی نظری استخراج که روایی آن مورد تایید صاحب نظران قرار گرفت و پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 88% به دست آمد. و برای آزمون فرضیه ها با توجه به نرمال بودن داده ها از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. یافته ها نشان داد که رسانه های جمعی می توانند از طریق جلب مشارکت عمومی، مشروعیت بخشی و مقبولیت دهی و فراهم نمودن آزادی های مدنی در توسعه سیاسی موثر واقع شوند. همچنین یافته ها نشان داد چنانچه نظام رسانه ای آزاد و مستقل حاکم باشد رسانه ها بهتر می توانند به وظایف خود در ایجاد توسعه سیاسی عمل نمایند. نتیجه دیگری که از این پژوهش حاصل شده این است که میزان تاثیرگذاری هریک از رسانه در توسعه سیاسی به ترتیب شامل تلویزیون، اینترنت، ماهواره، مطبوعات و رادیو است.
فراتحلیل 4 دهه پژوهش در حوزه مشارکت زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
حوزه های تخصصی:
مسئله مشارکت زنان از سرفصلهای مورد توجه در عرصه های پژوهشی کشور طی دهه های اخیر محسوب می گردد. نگاهی کلان و جامع به کم و کیف این عرصه و ارائه تحلیلی از نحوه ی بازنمود مشارکت زنان در پژوهش ها، رسالتی است که این مقاله به دنبال تحقق آن بوده است. در این پژوهش با فراتحلیل 29 پایان نامه، 212 کتاب و123 مقاله که به ترتیب از پایگاه های اطلاعاتی ایران داک، کتابخانه ی ملی و سایت نورمگز استخراج شده، به این یافته ی مهم و اساسی در حوزه زنان نائل آمدیم که حوزه مشارکت زنان، در بدنه ی نخبگانی و دانشگاهی از بعد از انقلاب تا کنون از روند مشخصی که ذیل آن بتوان به ارائه مدلی نظامند از کم و کیف مشارکت زنان در تمامی حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دست یافت، برخوردار نبوده و به صورت مشهودی تحت تأثر فضاهای گفتمانی دولتهای حاکم بوده است و متأسفانه نگاه جزئی و موردی داشتن نسبت به مشارکت زنان در عرصه های محدود(اقتصادی-سیاسی) منجر به غفلتی مهم در شکل گیری نگاهی همه جانبه به این حوزه گردیده است.
بررسی تأثیر وسایل ارتباطی نوین بر گروه های خانوادگی (مطالعه موردی: دانشجویان دختر دانشگاه شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش پژوهش حاضر، بررسی تأثیر وسایل ارتباطی نوین بر گروه های خانوادگی و چگونگی پیوند آنها در جامعه مورد مطالعه است. برای بررسی این موضوع از روش پیمایش و اطلاعات آن از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل دانشجویان دختر دانشگاه شیراز است که با استفاده از جدول لین و خطای 5 درصد 395 نفر برآورد شده و در نهایت نمونه مورد نظر، با روش خوشه ای انتخاب شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش، حاکی از آن است که میزان استفاده از وسایل ارتباطی نوین با وضعیت تأهل، ارتباط ناب و مردسالاری و گروه های خانوادگی رابطه معناداری دارد.
بررسی وضعیت مصرف گرایی با تأکید بر شهرنشینی در بین جوانان شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مصرف گرایی از موضوعات مهم پژوهش در جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی است. مصرف گرایی یکی از مؤلفه های مشترک دوران مدرن و پست مدرن است. بنابراین مقاله ی حاضر به بررسی تجربی عوامل مرتبط با مصرف گرایی در بین جوانان شهر یزد می پردازد. این پژوهش با روش پیمایش و استفاده از پرسشنامه ی محقق ساخته، 384 نفر از جوانان شهر یزد را به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای مورد بررسی قرار داد. برای پایایی تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. در این مقاله تأثیر متغیرهایی نظیر وسایل ارتباط جمعی، جهانی شدن، دینداری، جنس، محل تولد و تحصیلات با متغیر وابسته بررسی شد. همچنین از نظریات اندیشمندانی مانند گیدنز، بودریار، برایان ترنر و .. استفاده شد. از آنجا که هیچ کدام از نظریات نمی توانند به طور کامل و جامع پدیده ی مصرف گرایی را تبیین کنند، ما از چارچوب نظری ترکیبی استفاده کردیم. نتایج تحقیق نشان داد که در بین متغیرهای زمینه ای، متغیر جنس و محل تولد با مصرف گرایی رابطه ی معنا داری برقرار کردند در واقع هر چه جوامع به سمت مدرنیته و شهرنشینی گام بردارند، میزان مصرف گرایی در بین کنش گران بیشتر می شود و متغیر تحصیلات با مصرف گرایی رابطه ای نداشت. همچنین بین استفاده از وسایل ارتباط جمعی (با تأکید بر ماهواره) و جهانی شدن رابطه معنادار و مثبتی وجود داشت ولی بین دینداری و مصرف گرایی رابطه ی معنا دار و منفی ای وجود داشت یعنی دینداری افراد مانعی بر مصرف گرایی بیشتر آنها بود. نتایج رگرسیون نشان داد که دو متغیر جهانی شدن و دینداری، 17 درصد از واریانس مصرف گرایی را تبیین کرده اند.
بازنمایی فرایند شکل گیری دگرگونی های ارزشی در افراد با محوریت زنان: مطالعه ای به روش نظریه برخاسته از داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
حوزه های تخصصی:
ا رزش های اجتماعی تا زمانی که با سایر ارزش ها ارتباط ارگانیک دارند، ماندگارند، اما به محض محدودشدن دامنه ارتباط یا ایجاد اختلال در ارتباط، علائم حیاتی ارزش ها رو به نیستی می رود. اهمیت ارزش ها و نقش آن در تعالی جامعه از یکسو و فقدان شناخت کافی، موثق و به موقع از فرایند سُست شدن ارزشهای بالنده و رسوخ ضدارزش ها در جامعه امروزی، ضرورت این مطالعه را دوچندان نمود. هدف پژوهش حاضر، بازنمایی چگونگی بروز دگرگونی های ارزشی در جامعه به ویژه در زنان است. بدین منظور ۳۶ نفر از زنان و مردان (۱۲ مرد و ۲۴ زن)، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها و بررسی میزان همگرایی و غنی سازی یافتهها، از چندین فن، شامل مصاحبه بدون ساختار، مصاحبه نیمه ساختارمند، مشاهده و نامه نگاری شرکت کنندگان، استفاده شد. مرور و مقایسه متوالی داده های گردآوری شده، به استخراج ۱۰ مقوله و ۳ مقوله کلی منتج گردید. تحلیل ساختار ارزش ها و تعامل زنان با دیگران، منجر به شکل گیری نظریه میانی شد. الگوی بدست آمده از این پژوهش، نشان می دهد، مقوله محوری که زمینه ساز بروز دگرگونی های ارزشی در افراد به ویژه زنان می شود، «عدم توجه به مبدأ هستی و نگاه کوته بینانه به فلسفه وجودی انسان» است که باعث سُست شدن باورها و در نتیجه شکسته شدن حریم ها و بی توجهی به نقش ها و مسئولیت ها می شود. چنانچه فردی تحت تاثیر شرایط واسطه ای و محیطی ویژه، قرار گیرد، احتمال ورودش به دگرگونی های ارزشی، افزوده می شود و مبتنی بر راهبرد لذت جویی آنی، احتمال ایجاد پیامدهایی چون: مسخ ارزش ها و بروز دگرگونی های ارزشی افزایش خواهد یافت. در این مقاله، نحوه شکل گیری نظریه میانی مورد بررسی قرار گرفته است.
مطالعه تطبیقی ساختارمدیریت ورهبری دانشگاهی: مطالعه موردی هیاتهای امنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استقلال دانشگاهی رکن مهم آموزش عالی است که در سطح ساختاری از رهگذر پیکره حاکمیتی دانشگاه یعنی هیئت امنا به بالندگی می رسد. هدف مقاله حاضر، بررسی نقش و جایگاه هیئت امنای دانشگاهی، ترکیب اعضا، وظایف و نظام های پشتیبان تصمیم در این نهاد دانشگاهی است. این تحقیق از نوع کیفی و با رویکرد تطبیقی است. نمونه در دسترس این مطالعه مشتمل بر 24 دانشگاه معتبر در چهار قاره جهان می باشد گام نخست، توصیف پدیده موردمطالعه است که در مطالعات اسنادی بازنمایی شد...مطالعات اسنادی این مقاله در چهار بخش ساماندهی شده است: مطالعات مربوط به حاکمیت و اداره امور دانشگاهی، وظایف و کارکرد هیئت امنا، ترکیب اعضا و درنهایت ترکیب جنسیتی اعضا. در گام دوم، فرآیند مقایسه و تطبیق و استخراج وجوه تفاوت و تشابه طی شده است. یافته ها نشان داد علیرغم اشتراک در جوهره و نقش اصلی این هیئت یعنی پیکره حاکمیتی بودن، سیاست گذاری، نظارت و ... در کشورها و دانشگاه های موردمطالعه، تفاوت هایی متناسب با سطح توسعه یافتگی و بافتار آموزش عالی کشورها مشاهده می شود. در دانشگاه های آمریکایی و انگلیسی پیچیدگی و تنوع نقش و کارکردها و ساختار داخلی هیئت بیشتر از دانشگاه های آسیایی و استرالیایی است. در مالزی و ژاپن با الهام از دیدگاه شرکتی، غالباً بجای هیئت امنا، اداره دانشگاه توسط هیئت مدیره صورت می گیرد.
تأثیر رفتار اطلاع یابی بر عملکرد پژوهشی اعضای هیئت علمی دانشگاه گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی تأثیر رفتار اطلاع یابی بر عملکرد پژوهشی اعضاء هیئت علمی دانشگاه گیلان است. بدین منظور با استفاده از روش تحقیق پیمایشی، تعداد 177 نمونه انتخاب و داده ها از طریق پرسش نامه محقق ساخته دارای اعتبار و روایی مناسب، گردآوری و با استفاده از روش رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که بیش از دو سوم از اعضای هیئت علمی دانشگاه گیلان، در دوره های آموزشی مرتبط با رفتار اطلاع یابی شرکت نکرده اند. مهارت اطلاع یابی بیش از 50درصد از اعضای هیئت علمی دانشگاه گیلان در سطح کم، 38درصد در سطح متوسط و 12درصد در سطح زیاد است. عملکرد پژوهشی 8/28درصد از اعضای هیئت علمی این دانشگاه در سطح ضعیف، 5/65درصد در حد متوسط و 6/5درصد در سطح خوب است. تحلیل رگرسیون چند متغیره حکایت از تأثیر معنی دار آموزش، مهارت اطلاع یابی و میزان استفاده از امکانات اطلاع یابی (با ضریب تعیین 62/0) بر عملکرد پژوهشی اعضای هیئت علمی دانشگاه گیلان دارد.
رابطة دینداری و عضویت افراد در شبکه های اجتماعی نیکوکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه افراد از طرفی تحت تأثیر فرهنگ دینی جامعه خود هستند و از سوی دیگر در معرض عناصر ساختی دنیای مدرن قرار دارند. بررسی تغییرات ایجادشده در جامعه و تأثیر آن بر دینداری می تواند موفقیت ها و کاستی برنامه های اجراشده در حوزة مسائل دینی را نشان دهد. این پژوهش با هدف برسی رابطة بین دینداری و میزان عضویت افراد در پیوستن به شبکه های اجتماعی نیکوکاری انجام شده است. شیوة انجام این تحقیق، پیمایش بوده و جامعة آماری آن تمام افراد هجده سال به بالای ساکن در منطقة 4 شهر تهران را در بر می گیرد. این افراد، مطابق شیوة نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای و به صورت تصادفی انتخاب شده اند. با توجه به گستردگی نظریات مطرح در حوزة جامعه شناسی دین، تلفیقی از نظریات وبر، اینگلهارت، برگر و لاکمن برای تبیین موضوع برگزیده و از ابزار پرسشنامة استاندارد برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. همچنین از آزمون های آماری خی دو و فی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. متغیر دینداری در چهار بعد مناسکی، تجربی، پیامدی و اعتقادی، و متغیرهای زمینه ای از جنبه های سن، تحصیلات و وضعیت تأهل بررسی شده اند. یافته های تحقیق نشان از همبستگی با درصد احتمال قوی متغیرهای مستقل تحقیق با میزان عضویت افراد در شبکه های اجتماعی نیکوکاری دارد.
بررسی و تحلیل عوامل بازدارنده اشتغال زنان روستایی در شهرستان کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زنان از نظر اشتغال در مقام مقایسه با مردان، در یک حالت نا متعادل هستند. این امر از عوامل و موانع زیادی ناشی می شود. گستردگی دامنه موانع اشتغال زنان نشان می دهد که جز با برنامه ریزی یکپارچه و اصولی و تلاش گسترده در سطح ملی، نمی توان به بهبود وضعیت اشتغال زنان خوش بین بود. بدین ترتیب، در این پژوهش در پی شناخت موانع فراروی اشتغال زنان روستایی در دهستان بالاولایت شهرستان کاشمر هستیم. اینپژوهش به لحاظ روش از نوع توصیفی تحلیلی بوده و داده ها به روش میدانی با استفاده از پرسش نامه گردآوری شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی و آزمون فریدمن (Spss)، استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان روستایی در سن فعالیت دهستان بالاولایت شهرستان کاشمر( 10194 نفر) تشکیل می دهند که از این جامعه تعداد 370 نفر از روش فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین شدند.براساس نتایج تحلیل عاملی، 8 عامل نهایی تبیین شدند، که در مجموع توانسته اند 314/60 درصد از واریانس تمامی متغیرهای پژوهش را تبیین کنند. عامل سیاست گذاری بیش ترین واریانس (189/9) و عامل روان شناختی کم ترین واریانس را دارا می باشند. هم چنین، از بین موانع مؤثر بر اشتغال زنان روستایی بعد فرهنگی با میانگین 24/4 بیش ترین تاثیرگذاری را داشته و شاخص های «نداشتن پشتوانه مالی و پس انداز کافی»، «پایین بودن سطح سواد زنان روستایی» و «وظایف زیاد زنان در خانه» با میانگین 26/19، 04/18 و 24/17 به عنوان اثرگذارترین موانع اشتغال زنان در این دهستان شناخته شده اند. بدین ترتیب می توان گفت که رفع این موانع با برنامه ریزی های متنوع به وسیله مسئولان، به اشتغال هرچه بیش تر زنان روستایی کمک خواهد کرد.
رابطه توسعه و طلاق در ایران .(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۵ شماره ۹
180 - 217
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین توسعه اجتماعی - اقتصادی و طلاق در کشور در طی سال های 1392-1360 انجام شده است. بنابراین رویکرد این پژوهش به موضوع توسعه و طلاق و برهمکنش آن ها، رویکردی جامعه شناختی به مطالعه انحرافات و مسائل اجتماعی در بستر توسعه و تحولات اجتماعی است. تحقیق حاضر از نوع کمّی- طولی است که به روش سری های زمانی (تحلیل ثانویه) انجام شده است. مشاهدات مربوط به متغیرهای تحقیق، در دوره زمانی 92-1360 جمع آوری و مورد بررسی قرارگرفته است. پژوهش در سطح کلان انجام شده و به همین دلیل جامعه مورد بررسی، سطح مشاهده و تحلیل، کل کشور است. چارچوب نظری مبنای تحلیل، نظریه تغییر ارزش ها در جوامع در حال گذار و پذیرش طلاق به عنوان پیامد تحولات ارزشی توسعه اقتصادی- اجتماعی و برخورد ارزش ها و هنجارهای مدرن با ارزش ها و هنجارهای سنتی تخصیص نقش ها در حوزه ازدواج و خانواده است، که انتظار می رود با افزایش سطح توسعه یافتگی کشور، میزان آن نیز افزایش پیدا کند. یافته های مطالعه نشان می دهد که همراه با روند رشد شاخص های توسعه در طول دوره مورد بررسی در کشور، میزان طلاق نیز افزایش قابل توجهی پیداکرده است. بررسی روابط کوتاه مدت بین متغیرها نشان می دهد که از میان متغیرهای مورداستفاده جهت سنجش توسعه اقتصادی - اجتماعی، سطح باسوادی و اشتغال در بخش صنعت در کوتاه مدت تأثیر منفی بر طلاق داشته و باعث کاهش آن می شود درحالی که بررسی روابط بلندمدت نشان می دهد که هر چهار متغیر نرخ باسوادی، میزان اشتغال در بخش صنعت، امید به زندگی و دسترسی به زیرساخت های توسعه ای دارای اثر مثبت بر طلاق بوده و سبب افزایش طلاق شده اند.