فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱٬۰۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
ارزیابی تأثیر ات و توان های محیطی امروزه به عنوان یکی از مباحث پایه ای برنامه ریزی های اقتصادی، اجتماعی و طرح های شهری و روستایی مطرح است. دریاچه ارومیه در 45 درجه و 10 دقیقه تا 45 درجه و 45 دقیقه طول شرقی و 37 تا 38 درجه و 16 دقیقه عرض شمالی قرار دارد. حداکثر مساحت آن در ماه های اردیبهشت و خرداد و حداقل گسترش آن در ماه های مهر و آبان است مساحت کل حوضه آبریز دریاچه ارومیه بالغ بر 51876 کیلومتر مربع و طول دریاچه حدود 140 کیلومتر و عرض آن 20 الی 50 کیلومتر می باشد و محیط آن حدود 500 کیلومتر برآورد شده است در این دریاچه یک جریان داخلی آب در سمت غرب از شمال به جنوب و در سمت شرق از جنوب به شمال وجود دارد که در سواحل شمالی دارای جهت شرقی- غربی و در سواحل جنوبی دارای جهت حرکت غربی - شرقی است. و این امر بر مشکلات مناطق واقع در شرق دریاچه که دارای حداکثر پسروی نیز می باشند؛ می افزاید. این پژوهش با توجه به نوع هدف، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد. در ابتدای امر از تصاویر موزاییک شده سال های 1985 و 2010دریاچه ارومیه استفاده گردید. در محیط نرم افزار قسمت های مختلف آن برش زده شد و در محیط نرم افزاری ARC GISبر روی دریاچه ارومیه بر اساس وضعیت بهره وری اراضی و مناطق جمعیتی و ... چهار سطح مشخص گردید. سپس با استفاده از لایه های مختلف جمعیت، مناطق مسکونی، ارتفاع، کاربری و ... از طریق روی هم گذاری لایه 5 مورد نقشه مناسب تهیه گردید که به تفسیر هر کدام از نقشه پرداخته شد تحقیقات نشان داد که اکثر شهرهایی که در بخش شرقی منطقه مطالعاتی قرار دارند همچون: تبریز، آذرشهر، صوفیان، میاندوآب، مرند و ... حداکثر خطرپذیری قرار دارند و شهرهایی هم چون بناب که جهت باد در آن ها غربی می باشند در اوج خطرپذیری قرار دارند چون اکثر مناطق حاشیه دریاچه در ارتفاعات زیر 30 متر از سطح دریا قرار دارند بر میزان خطرپذیری مناطق افزوده می گردد که در صورت جابجایی نمک توسط باد و آبیاری از طرف کشاورزان با شورشدن اراضی آبی و دیم به مساحت حدود 10 میلیون هکتار بر مشکلات در طول زمان نیز افزوده خواهد شد و در نهایت منجر به مهاجرت صدها هزار نفر از ساکنین منطقه ما خواهد شد.
تحلیل سلسله مراتبی آسیب پذیری نسبی ساختار سازه ای و غیرسازه ای در مدیریت بحران بلایای طبیعی شهری (مورد نمونه بیمارستان های شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که بیشتر شهرهای بزرگ جهان با آن دست به گریبان هستند، موضوع حوادث طبیعی است. با توجه به ماهیت غیرمترقبه بودن غالب حوادث طبیعی و لزوم اتخاذ سریع و صحیح تصمیم ها و اجرای عملیات، مبانی نظری و بنیادی، دانشی را تحت عنوان مدیریت بحران به وجود آورده است. برای شناخت مدیریت بحران شهر و آسیبپذیری مراکز مرتبط با بحران شهر در برابر بلایای طبیعی، بررسی عاملهای اصلی مؤثر در آسیبپذیری مدیریت بحران شهری نیاز است. یکی از عوامل مؤثر در آسیبپذیری مدیریت بحران شهری، ساختار سازهای و غیرسازهای سازمانهای مرتبط با مدیریت بحران و از جمله بیمارستانهای شهر است. مراکز بهداشتی و درمانی، بویژه بیمارستانها، از جمله اماکن مهمی هستند که هنگام وقوع سوانح طبیعی در معرض خطرات و آسیبهای جدی با میزان مجروحین و تلفات بسیار قرار دارند، و به همین جهت بررسی پیرامون موضوع در این مراکز دارای اهمیت بیشتری است. هدف از این مقاله، رتبهبندی بیمارستانهای مناطق شهر اصفهان از نظر میزان آسیبپذیری ساخـتار سازهای و غیرسازهای و دستیابی به اولویتهای ساختار سازهای و غیرسازهای بیمارستانهای شهر به ترتیب اهمیت آنها در افزایش آسیبپذیری از لحاظ شاخصهای مورد بررسی است. روش پژوهش «توصیفی و تحلیلی» است، که از مدلهای کمّی استفاده شده است. برای تحلیل سلسلهمراتبی در مدیریت بحران بیمارستانهای شهر اصفهان، 41 متغیر در 9 عامل اصلی در 25 بیمارستان شهر با استفاده از تحلیل سلسلهمراتبی A.H.P[1] مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تحلیل سلسلهمراتبی شاخصهای مختلف نشان میدهد که عوامل نوع اسکلت، قدمت ساختمان و تعداد تخت بیمارستان به ترتیب با میزان اهمیت 65/22، 12/21 و 959/11 بایستی در اولویت توجه قرار گیرند، در واقع این عوامل در صورت عدم توجه کافی در زمان ساخت و تجهیز، باعث افزایش آسیبپذیری در بیمارستانهای شهر میشوند. همچنین بیمارستانهای مناطق 3 و1 به ترتیب بالاترین میزان آسیبپذیری را در بین بیمارستانهای شهر دارند. بنابراین وجود تفاوت در میزان آسیبپذیری بیمارستانها در مناطق مختلف شهر اصفهان از نظر ساختار سازهای و غیرسازهای (فرض پژوهش) مورد تأیید میباشد.
بررسی خطر سیل خیزی در زیرحوضه های استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیل از پدیده های مخرّب طبیعی است. به طورکلّی، سیل خیزی، وضعیّت سیلاب در آن حوضه را مشخّص می کند. عوامل بسیاری در بروز سیلاب های کشور نقش دارند که از آن میان می توان به رخداد بارش های شدید، ذوبّ ناگهانی برف در منطقه ی کوهستانی و عملکرد هم زمان هر دو عامل اشاره کرد. منطقه ی یک حوضه ی آبریز، به سبب وجود شرایط طبیعی مختلف، از پتانسیل رخداد متفاوتی برخوردار است. طبقه بندی و اولویت بندی زیرحوضه ها، گام اول را برای مقابله یا کاهش اثرهای سیلاب در حوضه های آبریز برعهده دارد. بر همین اساس، هدف از مطالعه ی پیش رو، تبیین وضعیّت سیلاب در زیرحوضه های استان آذربایجان غربی است. در همین راستا، خسارات و خطرات سیل بر اساس آمار و اطلاعات ثبت شده در گذشته تحلیل شده است. برای استخراج دقیق محدوده ی سیل خیزی با استفاده از روش استراهلر به طبقه بندی رودخانه های استان پرداخته شد. سپس با استفاده از این طبقه بندی برای هر یک طبقه ها، یک پهنه به عنوان محدوده ی خطر سیل در محیط GIS تعیین شد، در ادامه با استفاده از نقشه های 100000/1 زمین شناسی، واحد تشکیلات کواترنری( Qal) به این محدوده افزوده شد. در گام بعد برای اینکه شدّت خطر سیل پذیری در زیرحوضه های استان مشخّص شود، از آمار وقوع سیل در زیرحوضه های استان استفاده شد و درنهایت، شدّت خطرپذیری سیل در زیرحوضه های استان به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که زیرحوضه ی زنگمار در خطر سیل پذیری شدید قرار دارد و لازم است تا تدابیری برای کاهش آثار سیل در این منطقه انجام گیرد.
بررسی پتانسیل تخریب لرزه خیزی با به کارگیری مدل های چند شاخصه (مطالعه ی موردی: منطقه ی یک شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای ایران دارای شواهد متعددی از لرزه خیزی، همچون گسله ها و شکستگی ها، به ویژه در زمین های آبرفتی است که با ایجاد سازه های سنگین شهری، ناپایداری بسترهای شهری را به ارمغان آورده است. این پژوهش با هدف تحلیل پراکنش تخریب ناشی از لرزه خیزی در محیط شهری انجام شده است. منطقه ی یک تهران از این نظر انتخاب شده است که در ناحیه ی البرز مرکزی، بر نهشته های کواترنری واقع شده است و دارای شواهد متعدد تکتونیکی، ازجمله وجود سازند هزار دره، وقوع زمین لرزه هایی با بزرگی بیش از ٧ ریشتر، چین خوردگی و گسلش در سازند هزاردره و وجود زمین لغزش های دامنه ای هستند. در این مطالعه به منظور بررسی پتانسیل تخریب ناشی از زمین لرزه در منطقه ی یک تهران، از نقشه ی توپوگرافی، پراکندگی گسله ها، کاربری تهیه شده از سوی شهرداری، تراکم جمعیت، داده های ارتفاعی (DEM) استفاده شده است. بر اساس داده های فوق با توجه به شرایط تکتونیکی منطقه ی یک تهران، معیار های ضریب خمیدگی، نوع آبرفت، ارتفاع زمین، تغییرات ارتفاعی، تراکم شبکه ی زهکشی، تراکم نسبی گسل، تراکم نسبی جمعیت و درصد فضای باز، شاخص های انتخاب شده ای است که می تواند بیانگر تخریب ناشی از لرزه خیزی در این منطقه باشد. پراکنش شاخص های مورد نظر با استفاده مدل تاپسیس از روش های تصمیم گیری چند شاخصه مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان داد که حداکثر پتانسیل لرزه خیزی در بخش شمالی منطقه ی یک، به دلیل بیشترین برون زدگی های آبرفت های قدیمی تر روی آبرفت های جدیدتر، حضور گسل های اصلی و لرزه زا، حداکثر ضریب خمیدگی و حضور شبکه های آبرفتی اصلی قرار گرفته است.
پیامدهای زیست محیطی و حقوقی ساخت جزایر مصنوعی در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت جزایر مصنوعی از سوی کشورهای حاشیه ی خلیج فارس، به ویژه امارات متّحده ی عربی، سبب شده تا این موضوع با حساسیّت بیشتری از سوی کشورهای منطقه، به ویژه ایران دنبال شود. در چنین شرایطی، ریشه یابی آثار زیست محیطی و سیاسی این مسئله، بسیار مهم به نظر می رسد. آلودگی زیست محیطی سال های پیش، درنتیجه ی فعّالیّت های انسانی و بهره برداری بی رویّه از طبیعت به وجود آمده است. آلودگی آبها ازجمله خلیج فارس، بخش چشمگیری از بحران آلودگی محیط زیست را تشکیل می دهد. جزایر مصنوعی در خلیج فارس در حال گسترش هستند. کشورهای کوچک خلیج فارس تلاش دارند تا سهم اراضی تحت مالکیّت خود را افزایش دهند و سرزمین های جدیدی را برای فعّالیّت های اقتصادی، توریستی و تجاری برپا کنند. اگر برخورد و اختلاف ایران و امارات متّحده ی عربی بر سر جزایر ایرانیِ ابوموسی و تنب های کوچک و بزرگ را به این مشکل اضافه کنیم، تصویر نگران کننده تری نمایان می شود. این مقاله، آثار تخریبی ساخت جزایر مصنوعی بر محیط زیست دریای خلیج فارس را مورد ارزیابی قرار می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد، جزایر مصنوعی نخیل، حیات وحش را مدفون و سبب افزایش تیرگی و گل آلودشدن آب و جابه جایی رسوبات کنار ساحل شده است. کشورهای غیرساحلی در چارچوب قوانین سوم کنفرانس حقوق دریاها، حقِّ ساخت و برپایی جزایر مصنوعی در خلیج فارس را ندارند. افزون بر اینکه، کشورسازنده ی جزایر مصنوعی، باید اطلاعات لازم را در زمینه ی ساخت و ویژگی های جزایر مصنوعی خود به کشورهای دیگر ارائه دهد.
ارزیابی مخاطرات محیطی و ژئومورفولوژیکی و نقش آن در حمل و نقل جاده ای (مطالعه موردی: گردنه الماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمل و نقل جادهای نقش کلیدی و موثر در اجرای برنامه توسعه پایدار کشورها ایفا میکند و سلامت عبور و مرور در طول سال از آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. گردنه الماس یکی از ارتفاعات البرز غربی بین خلخال و اسالم جادهای به طول 30 کیلومتر میباشد. این راه ارتباطی از بخش های پرشیب و از محدوده های پرخطری عبور میکند و همواره در معرض تهدید انواع خطرات، بویژه در معرض وقوع انواع حرکات دامنه ای قرار دارد. بررسی آثار ژئومورفیکی ایجاد خطوط ارتباطی و شناسایی مخاطرات طبیعی و تصادف جادهای ناشی از عوامل ژئومورفولوژیکی، رابطه بین پدیدههای اقلیمی، حوادث جادهای و تعیین نقاط پرخطر و ارائه پیشنهادات و راهکارهایی برای بالا بردن ضریب ایمنی حمل ونقل جادهای در یکی از محورهای ارتباطی شمال کشور یعنی محور اسالم-خلخال (گردنه الماس) اهداف این تحقیق را شامل میشوند. روش مطالعه در این پژوهش مبتنی بر مشاهدات میدانی و تفسیر این مشاهدات از نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی، عکسهای هوایی میباشد. همچنین با تهیه نقشه پهنهبندی مخاطرات زئومورفولوِیکی منطقه نتایج نشان داد در مسیر ارتباطی بررسی شده 64 درصد از خطر بسیار زیاد و زیاد برخوردار است و در مجموع، از مسیری مخاطرهآمیز عبور میکند. ارزیابی ژئومورفولوژیکی انجام شده در این تحقیق، آسیبپذیری جاده و سایر تأسیسات ایجاد شده در منطقه را بخوبی نشان میدهد.
پهنه بندی ریزش در مسیر ارتباطی پاوه نودشه با استفاده از روش AHP و Expert Choice در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دسته مخاطرات طبیعی که جان و مال انسان ها را تهدید می کنند، ناپایداری های دامنه ای هستند و ازجمله این دامنه های ناپایدار، می توان به دامنه های مشرف بر مسیر ارتباطی پاوه نودشه اشاره کرد. این دامنه ها شاید در گذشته چندان ناپایدار نبوده اند، اما امروزه با دخالت مستقیم و غیرمستقیم انسان، تعادل طبیعی خود را از دست داده و درنتیجه ناپایدار شده اند. در این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP و با استفاده از نرم افزار Expert Choice 11، به عوامل مؤثّر در ناپایداری این دامنه ها شامل: شیب، لیتولوژی، پوشش گیاهی، گسیختگی سنگی و فاصله از گسل با توجّه به تأثیراتشان وزن داده شد و درنهایت، لایه های اطلاعاتی تهیّه و در محیط GIS نقشه ی پهنه بندی ریزش آنها تهیّه شده است. ازجمله عواملی انسانی که سبب ناپایداری این دامنه ها شده است، می توان به تغییر در کاربری اراضی، کاهش پوشش گیاهی، تغییر در هندسه ی شیب دامنه ها و زیربری دامنه ها و احداث راه های ارتباطی روی این دامنه ها، اشاره کرد که سبب شده است این دامنه ها ناپایدار شده و تعادل طبیعی خود را از دست بدهند، به گونه ای که در بیشتر طول مسیر شاهد ریزش دامنه هستیم.
تحلیلی بر آسیب پذیری ناشی از زلزله با تأکید بر ارائهی الگوی بهینه ی مکانیابی کاربریهای ویژه (بهداشتی- درمانی و آموزشی) مورد شناسی: بافت فرسوده شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تدابیر لازم برای کاهش خسارات ناشی از وقوع زمین لرزه در شهرها، مکانیابی بهینهی کاربریها است. چنانچه کاربریهای شهری با دقت جایابی شوند، در بسیاری از هزینه های ایجاد شده برای شهر، چه از نظر سلامتی و چه از نظر زمان صرفه جویی میگردد. این پژوهش به روشمعیاری - تحلیلی با هدف ارائهی الگوی بهینه مکانیابی کاربریهای ویژه در جهت کاهش آسیب پذیری ناشی از زلزله در بخشی از بافت فرسوده شهر تبریز با استفاده ازروش تحلیل شبکه و مدل AHP در محیط GIS انجام شده است. کاربریهای ویژه در این پژوهش شامل؛ مراکز آموزشی، بهداشتی و درمانی هستند که جدا از سایر کاربریهای اورژانسی مورد نیاز در هنگام انجام عملیات امداد و نجات، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند.
یافته های حاصل از تحلیل کارکردی نشان میدهد که الگوی پراکنش کاربریهای ویژه در محدوده ی مورد مطالعه در وضع موجود از الگوی مناسبی برخوردار نیست، به طوری که در شرایط بحران جهت خدمات اورژانسی و اسکان موقت عملاً نیمی از محدوده به این کاربریها دسترسی نخواهند داشت. از این رو، برای کاستن از خسارات ناشی از وقوع زلزله، کاربریهای ویژهی آموزشی، بهداشتی و درمانی جدیدی پیشنهاد و مکانیابی گردید. برای پی بردن به صحت عمل مکانیابی انجام شده، روش تحلیل شبکه برای کاربریهای ویژه پیشنهادی نیز به کار گرفته شد. شعاع پوشش مراکز جدید به دست آمده گویای پوشش فضاهای محروم محدوده ی مورد مطالعه میباشد که در شعاع عملکردی مراکز موجود نبودند.
آسیب پذیری محله های اسکان غیر رسمی در مقابل مخاطرات طبیعی مطالعة موردی: محلة چاهستانی ها در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش برای شناخت محدوده های آسیب پذیر دربرابر انواع مخاطرات طبیعی در محلة غیررسمی چاهستانی ها بر مبنای لایه های اطلاعاتی و برای پهنه بندی شدت آسیب پذیریِ پایگاه لایه های اطلاعاتی از نقشه های پایة طبیعی و کالبدی شامل مکانیک خاک، میزان و جهت شیب، تیپ اراضی، هیدرولوژی، تراکم ساختمانی و عرض شبکة معابر استفاده شد. با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) عوامل مورد بررسی به صورت زوجی مقایسه و وزن هر یک از آن ها محاسبه شد که نشان دهندة میزان تأثیر آن ها در میزان آسیب پذیری محله است. سپس نقشة وزنی هر عامل و در نهایت با تلفیق آن ها نقشة آسیب پذیری محیطی با اعمال ضریب وزنی مربوط به هریک از عوامل تهیه شد. نتایج به دست آمده از مدل نشان می دهد نوار شمالی تا بخش های شرقی محلة چاهستانی ها به علت خطر پذیری درمقابل رانش زمین محدودة تپه های رسوبی، آب گرفتگی معابر بر اثر سطح بالای آب زیرزمینی و شیب تند موجود و زلزله بر اثر سستی بناها و ناپایداری بستر زمین، در محدودة آسیب پذیری بالایی قرار دارند. بخش های جنوب و غرب محدوده به دلیل شبکة معابر عریض تر و شیب ملایم با آسیب پذیری پایین مشخص می شوند.
ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای در منطقة یک شهر تبریز با استفاده از مدل تحلیل چندمعیارة فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی میزان آسیب پذیری، برنامه ریزی جهت آمادگی و کاهش خطر قبل از وقوع زلزله، امری ضروری است. با توجه به واقع شدن شهر تبریز در جایگاه پهنه بندی با خطر نسبی بالا، وقوع یک زلزلة بزرگ در این شهر خسارت ها و تلفات زیادی را به دنبال خواهد داشت؛ این میزان آسیب لزوم کسب آمادگی های لازم جهت مقابله با بحران ناشی از زلزله را آشکارتر می کند. در مقالة حاضر، برای ارزیابی میزان آسیب پذیری (خسارت ها و تلفات) در برابر زلزله در منطقة یک شهرداری تبریز، نقشة عوامل انسانی، کالبدی و تأسیسات و امکانات حیاتی تأثیرگذار بر آسیب پذیری منطقه از طریق تلفیق سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل ارزیابی چندمتغیرة فضایی (SMCE) تولید شده است؛ همچنین با ارائة وزن های درون گروهی و بین گروهی شاخص های مؤثر بر آسیب پذیریِ ناشی از زلزله، درجات آسیب پذیری مناطق مختلف مشخص شده است. بر اساس نقشة آسیب نهایی، بخش های شمالی و شرقی منطقة یک به عنوان محدوده های بحرانی از نظر میزان آسیب پذیر بودن در برابر زلزلة احتمالی شناخته شده اند. نزدیکی به گسل، افزایش شیب زمین، فرسودگی بافت ساختمان ها و عدم دسترسی مناسب به شبکة معابر شهری به ترتیب از عوامل مهم افزایش آسیب های ناشی از زلزله در این
تحلیلی بر آسیب پذیری روستاهای ساحلی دریای عمان در برابر حرکت ماسه های روان (مطالعه موردی: بخش لیردف شهرستان جاسک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکت و پیشروی ماسه های بادی به عنوان یکی از فرآیندهای مهم حاشیه سواحل دریای عمان، سکونتگاه های روستایی منطقه را تهدید می کند و خطر عمده ای در زندگی مردم به شمار می آید. شناسایی و تحلیل آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر بحران ناشی از هجوم ماسه های روان به منظور مقابله با آن و برنامه ریزی توسعه روستایی اهمیت بسیاری دارد. نوع تحقیق کاربردی و روش به کاررفته از نوع توصیفی تحلیلی است. گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز به دو روش کتابخانه ای و مطالعات وسیع میدانی صورت گرفته است. مدل به کاررفته برای وزن دهی به عوامل مؤثر و بررسی آسیب پذیری روستا ها، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عوامل اقلیمی مانند کمبود پوشش گیاهی و سرعت باد بیشترین وزن و تأثیر، و عوامل انسانی همچون زمین های کشاورزی و تأسیسات تحت تأثیر ماسه های بادی، کمترین وزن را در شناسایی روستا های آسیب پذیر داشته اند. تلفیق وزن های به دست آمده برای معیارها و زیر معیار ها و امتیاز های کسب شده نشان می دهد که اکنون 17 روستا (30 درصد) در محدوده مورد مطالعه در طبقه سکونتگاه های با آسیب پذیری زیاد و 16 روستا (29 درصد) در طبقه سکونتگاه های آسیب پذیری متوسط و 22 روستا (40درصد) در طبقه سکونتگاه های با آسیب پذیری کم قرار دارند.
واکاوی همدید آتش سوزی در جنگل های شمالی ایران مورد: استان های گیلان و گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی همدید آتش سوزی های جنگل در ناحیة خزری است. برای این منظور، اطلاعات روزانة آتش سوزی سال های1383-85 شامل روز وقوع آتش سوزی، منطقة آتش گرفته و مساحت سوخته شده از اداره های کل منابع طبیعی استان های منطقه و داده های روزانة هواشناسی برای دورة مورد نظر از سازمان هواشناسی کشور گرفته شده است. در این تحقیق از شش ایستگاه در سواحل دریای خزر و شش ایستگاه در جنوب رشته کوه های البرز برای مقایسة داده های اقلیمی استفاده شده است. تحلیل های همدید نیز با استفاده از نقشه های سایت NOAA در ساعت های صفر و 12 و در چهار سطح 1000، 850، 700 و 500 هکتوپاسکال صورت گرفته است. مؤلفه های U وV در این چهار سطوح در ساعت های صفر و 12 محاسبه و تحلیل شده اند. نتاج تحقیق نشان می دهد وقوع پدیدة آتش سوزی هم زمان با حضور زبانة کم ارتفاعی در سطوح میانی جو است که محور آن در شرق دریای مدیترانه روی کشورهای ترکیه و عراق قرار می گیرد. این سامانه در غرب دامنه های تالش و جنوب رشته کوه های البرز بارش ایجاد کرده و در دامنه های شرقی تالش و شمال البرز موجب باد گرم و خشک شده که می تواند توجیه کنندة آتش سوزی های منطقه باشد.
مطالعه توسعه فیزیکی شهر بیرجند با معیار مخاطرات محیطی
حوزه های تخصصی:
در سایه فقدان قوانین و مقررات شهرسازی مناسب و به هنگام، شهرها به گسترش خود بر روی بسترهای طبیعی مخاطره آمیز ادامه می دهند. این شرایط ضمن آن که فراوانی این مخاطرات را بیشتر می کند، به دلیل تراکم جمعیت شهرها، میزان تلفات انسانی را نیز به بالاترین مقدار ممکن افزایش می دهند. هدف اصلی مقاله توجه به وضعیت رشد فیزیکی شهر بیرجند و چگونگی پیشروی این شهر به سوی مناطق پر خطر است. برای پیگیری دقیق و علمی این روند، مطالعه حاضر با شیوه توصیفی و تحلیل به انجام رسیده است. داده های مورد نیاز از طریق اسناد و مدارک موجود و بررسی های میدانی گردآوردی شده است. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارهای آماری و ابزارهای تحلیلی و فنی(از جمله مدلهای آنتروپی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بیانگر آن است که با ارتقای این شهر به مرکز استان، نه تنها توسعه فیزیکی شهر تشدید شده است، بلکه تراکم ساخت و سازهای شهری افزایش داشته است و این تراکم بدون توجه به عوامل خطرساز و پهنه های خطرناک به انجام رسیده است. به همین دلیل، دخالت هدفمند و قانونی برای هدایت ساخت و سازها و تدوین راهکارهای اجرایی برای به حداقل رساندن خسارات و تلفات، ضروری به نظر می رسد.
مخاطرات انسانی: تهدیدهای امنیّتی ناشی از تقابل انسان و محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی که در آن زندگی می کنیم، نسبت به گذشته خطرناک تر شده است و با این روند و به دلیل وجود برخی از نیازهای انسانی و زیاده خواهی های وی، تضعیف نقش دین در مسائل مختلف، پیشرفت علم و فن آوری و رفاه و قدرت طلبی با بحران ها و مخاطرات زیادی، همانند انفجار جمعیّت، تخریب محیط زیست، منابع و نابرابری روزافزون بین فقیر و غنی روبه رو خواهد شد. بشر امروز با بیماری های کشنده و خطرناکی روبه روست که ناشی از تغییر در ژنتیک و دستکاری در طبیعت است. تغییرات آب وهوایی ناشی از علل انسانی و بسیاری از پیامدهای منفی ناشی از رابطه ی انسان و محیط، از رهیافت ژئوپلیتیک محیط زیست قابل بررسی است. برخی از این موارد حتّی از سوی قدرت های مختلف به عنوان یک اسلحه در جهت مقابله با دشمن استفاده می شود که از آن به نام جنگ اکولوژیک یا در مورد بیماری ها، جنگ بیولوژیک نام برده می شود؛ جنگ برسر منابع کمیاب نیز، به ویژه در مناطق بحرانی وجود دارد؛ برخی ها از ایجاد جنگ ها برای آب در مناطق خشکی همانند خاورمیانه بحث می کنند. تمامی مواردی که به عنوان مخاطره مطرح می شود، زمینه ی اختلال در زندگی انسان که موجودی تنها در این هستی بوده را فراهم کرده است. انسان در این سیّاره ی خاکی و در کیهان تنهاست و هیچ موجود دیگری نمی تواند به آنان در رفع مشکلات عظیمی که بخش زیادی از آن، به دست خود وی ایجاد شده کمک کنند. این مقاله به مسائل و مشکلات محیطی با رهیافت مخاطرات انسانی توجّه می کند و معتقد به افزایش مخاطرات در آینده است. این پژوهش ماهیّتی توصیفی تحلیلی داشته و با نگاهی آینده پژوهی به مخاطرات جهانی می نگرد.
تحلیل روند وقوع پدیده اقلیمی گرد و غبار در غرب کشور در 55 سال اخیر با بکارگیری روشهای آماری ناپارامتری
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه به منظور شناسایی روند تغییرات زمانی - مکانی وقوع گرد و غبارها در غرب کشور از 16 ایستگاه سینوپتیک که دارای طولانی ترین و کامل ترین دوره آماری بودند؛ استفاده شد. در ابتدا به منظور ارایه دیدگاه اولیه از اقلیم گرد و غبار در منطقه مورد مطالعه، تغییرات میانگین سال به سال و ماهانه روزهای همراه با گرد و غبار با استفاده از نمودار و نقشه مورد تحلیل قرار گرفته و مشخص گردید که غرب ایران از لحاظ تعداد روزهای همراه با گرد و غبار منطقه همگنی نبوده و تعداد روزهای گرد و غباری سالانه از شمال به سمت جنوب افزایش می یابد. سپس بر اساس روشهای آماری به بررسی روند وقوع این پدیده مهم اقلیمی پرداخته شد. دو روش آماری ناپارامتری من - کندال و سنس استیمیتور برای تحلیل روند داده ها انتخاب گردید. نتایج نشان داد که با توجه به طبیعت (گسسته بودن) داده های ورودی؛ روشهای آماری من-کندال و سنس استیمیتور کارایی بسیار مناسبی را برای تحلیل روند پدیده گرد و غبار از خود نشان دادند. همچنین نتایج حاصل از آزمونهای آماری مذکور نشان داد که همه ایستگاه های مورد مطالعه (با استثنای ایستگاه خوی) دارای روند هستند ولی از میان آنها فقط 8 مورد روند معنی داری دارند (3 ایستگاه روند کاهشی و 5 ایستگاه روند افزایشی دارند). نهایتا نقشه توزیع جغرافیایی نوع روند روزهای گرد و غباری در محیط GIS تهیه و نسبت به تحلیل آنها اقدام شد.
خشک سالى و اثرات آن بر توسعه ى روستایى
حوزه های تخصصی:
ارزیابی پدیده خشکسالی کشاورزی شهر شیراز به روش تورنت ویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش بینی زمان وقوع و برآورد شدت و نوسانات وقوع خشکسالی در جلوگیری از اصابت ها و تخریب های اقتصادی و اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار است. این تحقیق تلاش می کند تا با استفاده از روش بودجه آبی تورنت ویت، وضعیت تعادل آبی ایستگاه سینوپتیک شیراز را برای مدت 58 سال (2009-1951 میلادی و یا 1387-1330 شمسی) متوالی را بررسی نموده و با برآورد تعداد دفعات وقوع پدیده خشکسالی، شدت آنها را نیز اندازه گیری کند. روش بودجه آبی تورنت- ویت با استفاده از پارامترهای متعدد عوامل طبیعی مانند درجه حرارت، سرعت باد، درخشش و تابش خورشید، بافت و ساختار و یا چگالی خاک در ذخیره سازی آب، رطوبت خاک، تبخیر و تعرق، دوره رشد گیاهان و عمق ریشه آنها و سابقه و پیشینه بارندگی منطقه به منظور برآورد پدیده خشکسالی بکار گرفته شده است. با بکارگیری این روش نشان داده شده است که در هر دوره میزان کمبود و یا مازاد آب درچه ماههائی از سال وجود داشته و با تعیین شاخص خشکی و انحراف معیار آن از میانگین متوسط، مشخص شده است که ایستگاه شیراز در هر ده سال حداقل 3 بار مواجه با پدیده خشکسالی گردیده و از سال 2000 میلادی به بعد بر تعداد دفعات وقوع آن افزوده شده است، به گونه ای که این منطقه از سال2000 تا 2009 میلادی 35 بار تحت تأثیر این پدیده قرار گرفته است که تعداد 5 بار مورد اصابت خشکسالی حاد و حادترین آن مربوط به سال 2001 بوده و سال 2008 نیز این پدیده با شدت کمتر مجدداً تکرار شده است.
سنجش آسیب پذیری، نقطه آغاز مدیریت ریسک در خشکسالیمطالعه موردی: سرپل ذهاب، اسلام آباد غرب، جوانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی از بلایایی است که بیشترین خسارات مالی را در ایران برجای می گذارد. شعاع تأثیر این بلای خزنده در مناطق روستایی بیش از سایر نقاط بوده و در این بین جامعه کشاورزی بیشترین تبعات ناشی از خشکسالی را تجربه می کنند. لذا، کشاورزان بیشترین گروه آسیب پذیر به شمار می روند. مدیریت خشکسالی در ایران مبتنی بر مدیریت بحران است. این در حالی است که محققان معتقدند که مدیریت ریسک، مؤثرترین شیوه مدیریتی برای مقابله با خشکسالی است. لذا برای بکارگیری چنین مدیریتی، سنجش آسیب پذیری، اولین گام برنامه ریزی برای مدیریت ریسک خشکسالی محسوب می گردد. بنابراین، هدف از این مطالعه، سنجش آسیب پذیری اجتماعی– اقتصادی در میان کشاورزان گندم کار در شهرستان های سرپل ذهاب، اسلام آبادغرب و جوانرود در هنگام خشکسالی در استان کرمانشاه بود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که از لحاظ آسیب پذیری اقتصادی، جوانرود (37/3) بالاترین ضریب آسیب پذیری و به دنبال آن سرپل ذهاب (30/3) و اسلام آبادغرب (20/3) در رتبه های بعدی قرارگرفتند. سنجش آسیب پذیری اجتماعی نشان داد که سرپل ذهاب با ضریب آسیب پذیری (28/3) بالاترین رتبه و اسلام آباد غرب (61/2) و جوانرود (54/2) در رده های بعدی جای گرفتند. نتایج این مطالعه می تواند دستاوردهای مناسبی را برای مسوولان مدیریت خشکسالی در استان کرمانشاه به همراه داشته باشد. لذا هرگونه تغییر رویه از مدیریت بحران به مدیریت ریسک مستلزم این امر است که مسوولان، سنجش آسیب پذیری مناطق را بطور مستمر انجام دهند و آن را مبنایی برای تخصیص اعتبارات با توجه به درجه آسیب پذیری هر منطقه قرار دهند.