فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱٬۰۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه معتبرترین ابزار جهت تولید سناریوهای اقلیمی، مدلهای AOGCM می باشد. از جمله مدلهایی که برای ریز مقیاس نمایی مبتنی بر روشهای آماری استفاده می کنند مدل LARS-WG می باشد، در این مطالعه بر اساس مدل HadCM3 و دو سناریوی A1B، A2 برای دوره پایه ( 1961- 1990) و دوره پیش بینی (2040- 2011) در مقیاس روزانه فرایند ریز مقیاس نمایی انجام شد. و داده های مقادیر مجموع بارش روزانه برای ایستگاههای منتخب تولید شد. بعد از کالیبراسیون مدل و اطمینان از توانمندی مدل در ساخت سری های زمانی بارش که با مقایسه داده های شبیه سازی شده با مقادیر بارش در دوره پایه در سطح اطمینان 95 درصد صورت پذیرفت، جهت بررسی وضعیت خشکسالی، شاخص استاندارد شده بارش (SPI) بکار رفت. نتایج نشان داد که میزان بارش نسبت به دوره پایه طی دوره های آینده نزدیک تحت خروجی های مدل گردش عمومی جو HadCM3 و دو سناریوی A1B، A2 تغییر معنی داری در بیشتر مناطق کشور خواهد داشت. بیشترین درصد تغییر مربوط به جنوب شرقی کشور می باشد که برای هر سه تداوم زمانی 3، 12 و 24 ماهه افزایش خشکسالی را نشان میدهد بطوریکه برای برای تداوم زمانی 12 ماهه و 50 ساله شدت خشکسالی دوره پایه 82/13 بوده ولی در دوره آتی سناریوی A2، 05/15 و در دوره آتی سناریوی A1B ، 39/18 را نشان میدهد. در غرب و شمال کشور نیز بطور مشابه در کلیه تداوم های زمانی شدت خشکسالی در دوره های آتی بیشتر از دوره پایه است، بطوریکه در دوره 24 ماهه و دوره بازگشت 50 ساله شدت خشکسالی پایه 31/16 ولی در دوره آتی A2 ، 65/18 و در دوره آتی A1B، 55/19 را نشان میدهد. در مناطق جنوب، مرکز و شرق کشور مقادیر شدت خشکسالی پایه و آتی با تداوم زمانی 24 ماهه و در دوره برگشت 50 ساله همگی حدود 8/18 بوده و شدت خشکسالی تغییرات زیادی را نشان نمی دهد. شدت خشکسالی در شمال غرب کشور و جنوب غرب کشور در هر سه تداوم زمانی 3، 12 و 24 ماهه در دوره های آتی کمتر از دوره پایه خواهد بود بطوریکه در تداوم زمانی 24 ماهه شدت خشکسالی با دوره برگشت 50 ساله پایه 23 ولی در دوره های آتی 44/18 را نشان میدهد. در نهایت، اگرچه در پیش بینی های بدست آمده از ریزمقیاس گردانی خروجی های مدل های اقلیمی عدم قطعیت هایی وجود دارد که این امر به علت ساختار مدل های گردش عمومی جو، داده های مشاهداتی و ... می باشد اما از آنجایی که مدل های اقلیمی به عنوان معتبرترین ابزار تولید سناریوهای اقلیمی مطرح می باشند، ضروری است مدیران و تصمیم گیران بخش های مختلف منابع آب و کشاورزی نتایج حاصل از چنین پژوهش هایی را نیز مد نظر قرار داده تا امکان برنامه ریزهای بلند مدت میسر شود
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی با تأکید بر عوامل شکل دامنه (مطالعه ی موردی: شهرستان کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود توسعه ی روزافزون شهرها، روستاها، مناطق و شهرک های صنعتی، راه های ارتباطی و غیره بررسی و مطالعه ی پایداری دامنه ها و تعیین میزان خطر نسبی آنها ضروری است. از میان روش های تعیین خطر نسبی زمین لغزش و پهنه بندی آن، روش های کمّی و نیمه کمّی نتایج مطلوب تری به دست می دهد. یکی از روش های نیمه کمّی روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است که برای تحلیل موارد با معیار های چندگانه و به روش مقایسه زوجی مورد استفاده قرار می گیرد. در این تحقیق برای رفع ابهامموجوددرنظراتانسان ها، از تلفیق روش تحلیل سلسله مراتبی و سیستم فازی برای پهنه بندی خطر زمین لغزش در شهرستان کامیاران که در جنوب استان کردستان واقع است، استفاده شده است. در این مطالعه علاوه بر عوامل مرسوم در پهنه بندی خطر زمین لغزش، دو عامل شکل دامنه یعنی انحناء سطح و انحناء مقطع نیز استفاده شده است. نتایج به دست آمده بیانگر این است که 03/52 درصد مساحت منطقه دارای خطر نسبی کم و خیلی کم و مابقی دارای خطر نسبی متوسط به بالا می باشد. از میان عوامل مورد استفاده، عامل شیب، سنگ شناسی و کاربری اراضی به ترتیب بیشترین تأثیر و عامل شکل دامنه کمترین اهمیت را در ناپایداری دامنه های منطقه ی مورد مطالعه نشان می دهد.
ارزیابی دیدگاه برنامه های پنج ساله ی توسعه ی کشور به کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله نیازمند برنامه های روشن و هدفمند می باشد. لازمه ی آن نیز داشتن نگرشی همه جانبه در مورد علل و ابعاد آسیب پذیری می باشد. در این ارتباط، این پژوهش با هدف ارزیابی برنامه های توسعه ی پنج ساله ی بعد از انقلاب، به دنبال پاسخ به دو سؤال است: 1) آیا برنامه های توسعه ی پنج ساله نسبت به آسیب پذیری در برابر زلزله دیدگاه همه جانبه و کل نگری داشته اند؟ 2) چه تغییراتی در دیدگاه برنامه های پنج ساله به آسیب پذیری حاصل شده است؟ در پاسخ، با تدوین چارچوب نظری مناسب، دو فرضیه ارائه شد. جهت آزمون فضیه ها، در چارچوب روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، متغیّر ""کیفیت دیدگاه برنامه های توسعه به آسیب پذیری"" در 4 بعد، 16 شاخص و 64 گویه در قالب طیف 5گانه لیکرت و با استفاده از روش های SAW و AHP تعریف عملیاتی شد. داده های مورد نیاز نیز با روش کتابخانه ای گردآوری و با روش کمی- توصیفی تحلیل گردید. نتایج در تأیید فرضیه ی اول نشان داد که درجه ی ملاحظه ی ابعاد اجتماعی- اقتصادی آسیب پذیری در همه ی برنامه ها بسیار پایین و نامناسب است. بعلاوه، درجه ی ملاحظه ی جنبه های مشارکتی- فرهنگی نیز هنوز پایین و نامناسب می باشد. در مقابل، درجه ی ملاحظه جنبه های مدیریتی- فرماندهی و نیز ابعاد فنی- فیزیکی از برنامه ی دوم به بعد به شدت افزایش یافته است. این امر بیانگر غلبه ی دیدگاه مدیریتی و فنی- فیزیکی و فقدان دیدگاه همه جانبه و کل نگر به آسیب پذیری می باشد. همچنین نتایج در تأیید فرضیه ی دوم نشان داد که وسعت یابی توجه به مدیریت بحران و کاهش آسیب پذیری از نظر کمی از برنامه ی اول تا پنجم عمدتاً در شاخص های مرتبط با دیدگاه مدیریتی و فنی- فیزیکی افزایش یافته است.
بررسی تأثیر مخاطرات بر توسعه گردشگری شهرستان سرعین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی و مدیریت ریسک یکی از رویکردهایی است که برای تقویت و ارتقای اثربخش سیستم ها مورد استفاده قرار می گیرد. در این پژوهش به بررسی تأثیر مخاطرات بر توسعه گردشگری شهرستان سرعین پرداخته شده است. این منطقه یکی از مقاصد گردشگری مهم در ایران محسوب می شود که مانند هر مقصد گردشگری دیگر می تواند از سوی مخاطرات محیطی مورد تهدید قرار گیرد. در همین راستا تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و به کمک دو جامعه آماری مرتبط با گردشگری یعنی گردشگران داخلی وارد شده به مقصد گردشگری و مسئولین فعال در بخش گردشگری منطقه به بررسی مخاطراتی که بر توسعه گردشگری تأثیر می گذارند، پرداخته است. نتیجه ای که از این تحقیق به دست آمد بیانگر بالا بودن احتمال وقوع مخاطرات بهداشتی و محیطی از دیدگاه گردشگران و همچنین مخاطرات ساختاری- عملکردی از دیدگاه مسئولین فعال در بخش گردشگری می باشد. اما در صورت محاسبه مجموع احتمالات خطر از دیدگاه هر دو گروه این نتیجه حاصل می شود که احتمال تهدید سیستم گردشگری محدوده مطالعاتی، در زمینه احتمال خطرات اقتصادی- مالی با مقدار ۲۹/۳ از همه بیشتر می باشد، شاخص احتمال خطرات بهداشتی- محیطی با مقدار ۱۷/۳ در رده دوم قرار دارد، بعد از آن شاخص ساختاری- عملکردی با مقدار ۹۳/۲ در رده سوم قرار می گیرد.
طراحی سامانه واکنش اضطراری در مدیریت بحران های طبیعی (زلزله) با استفاده از تله ژئوانفورماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حادثه، بحران سپس جستجو، امداد و نجات چرخه ای است که بارها در کشوری همچون ایران تکرار می گردد. در این چرخه که به چرخه مدیریت بحران مشهور است، از مراحل نخستین یعنی تعیین خطرپذیری مناطق تا مراحل پس از بحران و بازیابی، با انواع داده و ستاده هایی مواجه ایم که به نوعی با مکان مرتبط هستند. گردآوری اطلاعات در مراحل پیش و پس از رخداد بحران، کار دشواری نخواهد بود، اما مادامی که جامعه در شرایط بحرانی به سر می برد، گردآوری اطلاعاتی همچون: حجم خسارت وارده، مناطق آسیب دیده، مناطق مستعد خطر، پراکنش خسارات، پراکنش منابع و .... بسیار سودمند و دشوار خواهد بود. از این رو در این پژوهش بر گردآوری اطلاعات در فاز واکنش مدیریت بحران تمرکز شد. در این راستا با بررسی مفهوم تله ژئوانفورماتیک و معماری های گوناگون آن، معماری از این مفهوم ارایه شد و سامانه واکنش اضطراری برای گردآوری اطلاعات در شرایط بحرانی زلزله پیاده سازی شد. این سامانه متشکل از چهار زیر سیستم تعیین موقعیت، گردآوری اطلاعات وضیعت موجود در مکان، ارسال و دریافت اطلاعات و ایجاد پایگاه داده و نمایش اطلاعات ارسالی است. در پایان، سامانه واکنش اضطراری طراحی شده به صورت بسته نرم افزاری ارائه شد. همچنین مدل این سامانه و نرم افزارهای آن در UML برای توسعه، توسط پژوهشگران دیگر، ارائه گشت. پس از پیاده سازی و تست این سامانه در شرایط عادی می توان چنین بیان نمود که، این سامانه به دلیل استفاده از فن آوری های موجود در کشور، سرعت بالای بکارگیری و پیاده سازی در هنگام زلزله، استفاده از فنآوری های عمومی همچون تلفن همراه، سادگی در بکارگیری و آموزش استفاده از آن، همچنین هزینه بسیار پایین پیاده سازی در شرایط کنونی بسیار مناسب و کاربردی است. از سوی دیگر به نظر می رسد این سامانه با بکارگیری توانایی پردازش کامپیوتر و فن آوری های نوین قابلیت بسیار بالایی در یاری رساندن به مدیران و خبرگان برای طراحی برنامه های عملیاتی و به اشتراک گزاری آن با دیگر ارگان ها و افراد درگیر در هنگام زلزله را دارد.
اثر نوسانات اقلیمی و برداشت آب بر تغییرات تراز آب زیرزمینی دشت دامنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت دامنه واقع در منطقة فریدن اصفهان از جمله مناطقی است که کشاورزی مکانیزة آن کاملاً وابسته به آب های زیر زمینی آبخوان دامنه است. خشکسالی های اخیر و پایین رفتن سطح ایستابی، کشاورزی این منطقه را با خطر شدید روبه رو کرده است.در این پژوهش از داده های اقلیمی هفت ایستگاه هواشناسی حوضة آبریز دامنه و داده های مربوط به تراز آب زیر زمینی در دورة آماری مشترک 20 ساله (90-1370) برای مطالعة اثر عناصر اقلیمی بر تغییرات تراز دشت استفاده شد. متوسط بارش ماهیانه حوضه با استفاده از داده های 1430 یاخته سطح حوضه در 240 نقشه (20سال×12ماه) محاسبه گردید. همچنین متوسط تراز 240 ماهه و افت سطح ایستابی آبخوان از طریق روش وزنی تیسن در محیط نرم افزار GIS محاسبه شد. نتایج نشان داد در حال حاضر میزان تخلیه 6/1 برابر تغذیه است. برای حفظ ترازنامة دشت، باید میزان برداشت در سطح 143 میلیون متر مکعب حفظ گردد. بررسی نقشه های هم افت آب زیرزمینی نشان داد در برخی مناطق، تا 44 متر سطح تراز آب زیرزمینی افت داشته است. بر اساس نقشه های جهت حرکت آب زیرزمینی، افزایش برداشت توسط چاه های مرکز دشت موجب خشک شدن چاه های حاشیه ای دشت می شود. همبستگی بین سطح ایستابی با بارش مثبت و در سطح اطمینان 99 درصد تأیید می شود. به طوری که بر اساس آزمون من کندال، با کاهش بارش از سال آبی 71-70 و ادامه روند آن تا 81-80، سطح ایستابی نیز با یک سال تأخیر کاهش، شدیدی را تجربه کرده است؛ ولی علی رغم افزایش برداشت از سال 85-84 و 86-85 ، با افزایش روند بارش تا 81-80 تا 86-85، روند تراز نیز در همین دوره مثبت بوده است. لذا باید روند بهره برداری بگونه ای تنظیم گردد که مقدار تغذیه از طریق بارش بتواند جواب گوی مقدار تخلیه باشد. همچنین ارتباط تراز آب با درجة حرارت، تبخیر و مقدار برداشت، منفی و در سطح 01/0 درصد معنادار است.
پهنه بندی پایداری منطقه ساحلی محمود آباد از طریق شاخص آسیب پذیری سواحل (CVI)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه نوسانات سطح آب دریای خزر از جمله در منطقه ساحلی محمودآباد حتی در مقیاس دهه ای بسیار سریع اتفاق می افتد، رعایت عنصر ایمنی در سایه مدیریت یکپارچه ساحلی با تعیین حریم دریا در این سواحل امکان پذیر خواهد بود. تعیین حریم ضرورت های انجام این پژوهش را در قالب بررسی نقش شاخص های ژئومورفولوژیکی در ساخت و ساز منطقه ساحلی شهرستان محمودآباد به خوبی روشن می سازد.در این پژوهش، از شاخص آسیب پذیری سواحل (CVI) به عنوان شاخص های ژئومورفیک تأثیرگذار در ساخت و ساز منطقه ساحلی شهرستان و شهر محمودآباد استفاده شد. ابتدا با استفاده از داده های توپوگرافی (مدل رقومی ارتفاع 10 متری) و با توجه به نوسانات تراز آب دریای خزر، محدوده حایل عمودی اولیه و ثانویه در اراضی شهرستان محمودآباد تعیین شد؛ محدوده حایل عمودی اولیه شامل اراضی بوده که در ارتفاع پایین تر از 7/24- متر قرار دارند و محدوده حایل عمودی ثانویه اراضی با ارتفاع بین 7/24- تا 5/23- متر را شامل می شود. با تعیین این محدوده ها مشخص شد که 52/32 کیلومتر مربع یعنی 23/12 درصد از کل اراضی شهرستان در محدوده حایل عمودی اولیه و ثانویه قرار گرفته اند. در ادامه همین بحث و در داخل اراضی محدوده حایل عمودی اولیه و ثانویه، شاخص آسیب پذیری ساحل بر مبنای 5 پارامتر ارتفاع، شیب، لندفرم ژئومورفولوژی، کاربری اراضی و فاصله از جاده در دو زیر شاخص طبیعی و انسان منشاء اجرا گردید.
ارزیابی مکان گزینی سکونت گاه های متأثر از مخاطرات طبیعی با استفاده از تکنیک تداخل سنجی تفاضلی (مطالعه موردی روستای گوگرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهت کاهش آسیب پذیری ناشی از مخاطرات طبیعی، تغییر مکان استقرار برخی از روستاهای کشور اجتناب ناپذیر است. طرح جابجائی و اسکان مجدد روستائی طرحی است که با مطالعه علل جابجایی و بررسی ویژگی های اجتماعی و اقتصادی روستاییان و ارزیابی محیطی و کالبدی گزینه های مکان استقرار جدید، اقدام به تعیین مکان بهینه استقرار و فعالیت روستاهای مورد بررسی می نماید. روستای گوگرد به علت آسیب پذیری در برابر وقوع زمین لغزش های متوالی چندین بار جهت جابجایی مورد مطالعه قرار گرفته و در نهایت محلی برای جابجایی آن در نظر گرفته شده است. در صورتی که خود این مکان در برابر مخاطرات طبیعی آسیب پذیر باشد؛ سبب فروپاشی کالبدی، اقتصادی و اجتماعی روستا خواهد شد. ارزیابیآسیب پذیریدر ارتباطبامخاطرات طبیعی، نیازمندابزاردقیقباقابلیت کاربرددرسطحفضاییگستردهاست. ازاین رودر این پژوهش جهت ارزیابی میزان پایداری مکان منتخب برای جابجایی روستای گوگرد،ابتدانرخودامنه جابجایی،طی دوره زمانی 2003 تا 2010 بابهره گیریاز از 25 تصویر راداریسنجنده ASAR ماهواره ENVISAT به کمکتکنیکتداخل سنجی تفاضلیراداری (D-InSAR) با روش SBAS استخراجشد.نتایج بررسی ها و نقشه نهایی جابجایی نشان داد که مکان منتخب از نظر پایداری شرایط مساعدی ندارد و به طور متوسط 12سانتی متر در سال جابجایی در راستای خط دید ماهواره را تجربه می کند. به منظوررفتار سنجی دامنه هایمحدوده موردمطالعه در برابر حرکات دامنه ای، ارزیابی میزان پایداری محیط و درک بهینه آن، نمودار سری زمانی جابجایی برای 6 نقطه در پیرامون مکان منتخب ترسیم گردید. این نمودارها نشانگر وجود حرکت رو به پایین در تمام جهات دامنه های مکان منتخب در راستای خط دید سنجنده می باشد که میزان آن بین 14-8 سانتی متر متغیر است.
ارزیابی مدل آنتروپی شانون در تهیه نقشه حساسیت و احتمال به وقوع سیل در حوزه آبخیز هراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای اساسی جهت کاهش خسارت جانی و مالی ناشی از سیل، تهیه نقشه های حساسیت به وقوع سیل می باشد. در این تحقیق از مدل آنتروپی شانون (SE) که مدلی آماری و دو متغیره می باشد، جهت تهیه نقشه های حساسیت به وقوع سیل استفاده شده است. در این تحقیق 211 موقعیت نقاط سیلابی آماده گردید. از 211 موقعیت، 70 درصد آن جهت مدلسازی و تهیه نقشه استفاده گردید. از 30 درصد باقی مانده که به صورت تصادفی تهیه شدند جهت اعتبارسنجی نقشه تولید شده استفاده گردید. در این تحقیق از 10 فاکتور موثر شامل شیب، انحنای زمین، فاصله از رودخانه، طبقات ارتفاعی، بارش، شاخص توان رودخانه ، شاخص رطوبت توپوگرافی، لیتولوژی، کاربری اراضی و NDVI استفاده گردید. توسط مدل یاد شده وزن تاثیر هر فاکتور موثر در وقوع سیل مشخص گردید. منحنی ROC ترسیم و سطح زیرمنحنی (AUC) برای اعتبارسنجی نقشه حساسیت به وقوع سیل محاسبه گردید. نتایج نشان داد که سطح زیرمنحنی با موقعیت های نقاط آموزش برای مدل آنتروپی شانون برابر با 9253/0 (53/92 %) با صحت پیش بینی 9142/0 (42/91 %) می باشد. پس صحت بالای این مدل حاکی از قابل اعتماد بودن آن، جهت نهیه نقشه حساسیت به وقوع سیل می باشد. یکی از راهکارهای اساسی جهت کاهش خسارت جانی و مالی ناشی از سیل، تهیه نقشه های حساسیت به وقوع سیل می باشد. در این تحقیق از مدل آنتروپی شانون (SE) که مدلی آماری و دو متغیره می باشد، جهت تهیه نقشه های حساسیت به وقوع سیل استفاده شده است. در این تحقیق 211 موقعیت نقاط سیلابی آماده گردید. از 211 موقعیت، 70 درصد آن جهت مدلسازی و تهیه نقشه استفاده گردید.
اولویت بندی سیل خیزی واحدهای آب شناسی حوضه آبریز دالکی با استفاده از شبیه سازی HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه هایی که می توان خسارت ناشی از سیلاب را کاهش داد، تعیین مناطق مولد سیلاب و اعمال روش های مناسب کنترل آن می باشد. در این پژوهش، با تلفیق GIS و شبیه آب شناسی HEC-HMS، میزان مشارکت زیر حوضه های بالادست ایستگاه آب سنجی چم چیت واقع در حوضه آبریز دالکی در سیل خروجی کل حوضه بر اساس دوره برگشت های 2، 50 و 100 ساله تعیین می شود. بدین منظور با استفاده از روش تکرار حذف انفرادی زیر حوضه ها و در محیط شبیهHEC-HMS ، زیر حوضه های آبریز بالادست ایستگاه آب سنجی چم چیت ازنظر سیل خیزی اولویت بندی می شوند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میزان مشارکت زیر حوضه ها دربده خروجی کل حوضه تنها تحت تأثیر مساحت و بده اوج زیر حوضه نمی باشد و عواملی مانند موقعیت مکانی زیر حوضه ها، فاصله تا خروجی، ضریب CN و نقش روندیابی در رودخانه اصلی تأثیر بسزایی در سیل خیز بودن زیر حوضه ها دارند. علاوه بر این تغییری در اولویت بندی سیل خیزی زیر حوضه ها در دوره برگشت های مختلف دیده نشد.
تجزیه و تحلیل آتش سوزی جنگل با منشأ آب و هوایی با داده های ماهواره ای در منطقه ی البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای MODIS و الگوریتم جهانی کشف آتش برای آشکارسازی مکان های آتش سوزی در جنگل و مراتع استان مازندران استفاده گردید. با این روش پیشنهادی، پس از اجرای تصحیح های هندسی و رادیومتری و با تعیین حد آستانه ی مناسب نواحی دارای پتانسیل آتش مشخص گردید. سپس، با تعیین حد آستانه و آزمون های گوناگون، پیکسل آتش برای سه مورد آتش سوزی سال های 2006 در منطقه ی سوادکوه، 2009 در منطقه ی نور و برای 2010 در منطقه ی بهشهر استخراج شد. نتایج نشان می دهد که با استفاده از حد آستانه ی 310 درجه ی کلوین برای باند 22 سنجنده ی مودیس، که برای مقیاس جهانی در نظر گرفته شده است، آتش سوزی های سرد و کوچک آشکار نمی شود. از این رو، از حد آستانه بومی شده استفاده گردید. همچنین، با ترسیم نقشه های دمای سطحی و پوشش گیاهی به بررسی تأثیرات دما و مقدار سبزینگی پوشش گیاهی در روزهای آتش سوزی و روز قبل و بعد آن ها پرداخته شد. در این بررسی مشخص گردید برای پیکسل آتش سوزی مقدار سبزینگی در روز آتش از روز قبل کاهش و میزان دما برای پیکسل آتش در روز آتش سوزی از روز قبل افزایش داشته است. ترسیم و بررسی نقشه های سینوپتیکی نشان می دهد که در روز آتش سوزی در سطح زمین استیلای زبانه ی کم فشار و در تراز های میانی فراز مانع موجب انتقال هوای گرم عرض های جغرافیایی بالا به منطقه ی مطالعه شده است
تشخیص آنامولی های TEC قبل از وقوع زلزله های بزرگ با تلفیق شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم بهینه سازی توده ذرات(PSO)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث پیش بینی زمین لرزه به منظور کاهش تلفات و آسیب های آن از اهمیت بالایی برخورد ار است؛ به ویژه د ر منطقه لرزه خیزی مانند ایران که سالانه شاهد وقوع این پد ید ه طبیعی می باشد . تشخیص ناهنجاری های قبل از زلزله نقش بسزایی د ر این امر د اراست. تغییرات یونسفری که با اند ازه گیری های از راه د ور(مانند استفاد ه از سیستم تعیین موقعیت جهانی) قابل شناسایی هستند به پیش نشانگرهای یونسفری زلزله معروف می باشند . د ر این مطالعه د و مجموعه د اد ه از محتوای الکترون های یونسفر که حاصل از پرد ازش د اد ه های GPS با نرم افزار Bernese است برای د و مورد مطالعاتی زلزله اهر آذربایجان شرقی (۲۱ مرد اد ۱۳۹۱) و زلزله کاکی بوشهر (20فرورد ین1392) مورد استفاد ه قرار گرفته و نتایج آن با د اد ه های ایستگاه جهانی مقایسه گرد ید ه است. از آنجا که تغییرات TEC[1] رفتاری غیرخطی د ارد بد ین منظور برای پیش بینی و تشخیص تغییرات آن از تلفیق شبکه عصبی ( با به کارگیری پرسپترون چند لایه ([2]MLP)) و الگوریتم PSO[3] استفاد ه گرد ید ه است. الگوریتم PSO با عملکرد ی مبتنی بر جمعیت می تواند د ر بهبود وزن برآورد شد ه توسط شبکه عصبی مؤثر واقع شود . با تجزیه و تحلیل علل ناهنجاری های یونسفر از جمله مید ان های ژئومغناطیسی و فعالیت های خورشید ی و حذف آن ها از پرد ازش های مورد نظر، نتایج حاصل نشان می د هد که برخی از این ناهنجاری ها ناشی از وقوع زلزله است و به کارگیری الگوریتم های هوشمند توانسته است کارآیی مناسبی د ر جهت پیش بینی سری های زمانی غیر خطی د اشته باشد . خروجی حاصل از تلفیق شبک عصبی و PSO نشان می د هد که هر د و ناهنجاری های مثبت و منفی رخ می د هند. ناهنجاری های قبل از زلزله غالباً نزد یک به کانون زلزله رخ می د هند و د ر 3 روز قبل از زلزله اهر آذربایجان شرقی و 2 تا 6 روز قبل از زلزله کاکی بوشهر قابل رؤیت می باشند .
ارزیابی و پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل ویکور ( مطالعه ی موردی: حوضه آبخیز آق لاقان چای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها ازجمله مخاطرات طبیعی هستند که همه ساله موجب خسارات جانی و مالی زیاد، به ویژه در نواحی کوهستانی می شوند. حوضه آبخیز آق لاقان چای با داشتن چهره ی کوهستانی و با توجه به وضعیت زمین شناسی، لیتولوژی و اقلیمی، عمده شرایط لازم جهت شکل گیری حرکات لغزشی را دارد. این پدیده همه ساله موجب خسارات به مناطق مسکونی، تخریب راه ارتباطی، رسوب زایی گسترده و پر شدن مخزن سد یامچی و بستر رودخانه از رسوب می شود. بنابراین هدف تحقیق حاضر، سطح بندی حوضه ی آق لاقان چای ازلحاظ خطر زمین لغزش می-باشد. در این مطالعه ابتدا با بررسی های میدانی و مطالعه منابع، ده عامل شیب، جهت شیب، لیتولوژی، فاصله از جاده، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل، فاصله از مناطق مسکونی، بارش، کاربری اراضی و خاک، به عنوان عوامل مؤثر برای ایجاد لغزش در منطقه شناسایی شدند. سپس لایه های اطلاعاتی در سیستم اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. تحلیل و مدل سازی نهایی، در محیط ادریسی، با استفاده از روش ویکور به عنوان یکی از روش های تحلیل تصمیم-گیری چند معیاره، انجام شد. درنهایت، نقشه پهنه بندی خطر زمین لغرش، در پنج رده با خطر بسیار کم تا خطر بسیار زیاد طبقه بندی گردید. طبق نتایج به دست آمده، 8 درصد از مساحت حوضه در طبقه بسیار پرخطر و 27 درصد نیز در طبقه پرخطر قرار دارد. همچنین، طبقات با خطر متوسط، کم خطر و بسیار کم خطر به ترتیب، 31، 25 و 9 درصد مساحت حوضه را تشکیل می دهد. به طور عمده مناطق بسیار پرخطر و پرخطر در قسمت کوهستانی شمال و جنوب غربی حوضه مطالعاتی، در سازندهایی با زیربنای سنگ سخت به همراه مواد رسوبی و سست سطحی، شیب های 35-20 درصد و مقدار بارش بالا (550-350 میلی متر) قرار دارند. به طورکلی نتایج مطالعه نشان می دهد که حوضه آق لاقان چای دارای توان بسیار بالا ازلحاظ رخداد حرکات لغزشی می باشد. لذا انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی در حوضه مطالعاتی ضروری به نظر می رسد.
پهنه بندی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر زلزله با مدل AHP در محیط GIS، مطالعه موردی بخش چورزق شهرستان طارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت مسائل روستاها و ارائه راهکارهای مناسب برای آنها از اقدامات اساسی در راستای نیل به توسعه پایدار روستایی است. یکی از دغدغه های اصلی مدیران و برنامه ریزان منطقه ای، مخاطرات طبیعی در مناطق مختلف است. شهرستان طارم در شمال استان زنجان به دلیل ساختار خاص زمین شناسی و توپوگرافی آن، آسیب پذیری بالایی در برابر خطر زمین لرزه دارد. در این تحقیق، تلاش شده است تا با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی و روش تحلیل چندمعیاری فضایی و با بکارگیری پنج شاخص محیطی و جمعیتی به پهنه بندی سکونتگاه های روستایی در برابر خطر زلزله اقدام شود. برای این کار، ابتدا پارامترهای موثر شامل: وجود گسل، جنس زمین، شیب، زمین لغزش و تراکم جمعیت انتخاب شده و سپس لایه های اطلاعاتی آنها در محیط GIS تهیه و کلاس بندی شد. وزن دهی به معیارها با استفاده از منطق فازی و مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) صورت گرفته و نقشه نهایی پهنه بندی خطر زلزله در چهار کلاس پهنه های با خطر پائین، خطر متوسط، خطر بالا و خطر خیلی بالا به دست آمد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که بخش عمده ای از محدوده شهرستان طارم و سکونتگاه های روستایی منطقه در پهنه های با خطر بالا (45.71 درصد) و خیلی بالا (14.71 درصد) قرار گرفته است. با توجه به پهنه های خطر بالقوه، ضروری است تا محل مناسبی برای اسکان اضطراری در منطقه مکان یابی و تجهیز شود.
ارزیابی پتانسیل ناپایداری دامنه ای به کمک مدل منطقه ای در بخش شمال غرب زاگرس با توجه به زمین لغزش های حوضه ی لیله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دامنه های زاگرس در بعضی از قلمرو این رشته کوه ها مستعد انواع حرکات توده ای است. در این تحقیق حساسیت دامنه های بخش شمال غرب زاگرس از نظر نوع سطحی این پدیده با توجه به لغزش های حوضه ی لیله مورد ارزیابی قرارگرفته است. هدف از این کار نه تنها پهنه بندی دامنه های حوضه لیله از نظر شدت و ضعف در وقوع لغزش بوده است بلکه دستیابی به مدلی نیز بوده است تا جهت پهنه بندی دامنه ها از نظر ناپایداری ها قابل تعمیم به مناطق مجاور هم باشد. برای این منظور دامنه های منطقه ی مورد نظر با استفاده از هشت متغیّر: لیتولوژی، شیب، مورفولوژی دامنه، جهت گیری دامنه، کاربری اراضی، فاصله از زهکش، فاصله از جاده و فاصله از سکونتگاه، با چهار روش: وزنی؛ ارزش اطلاعاتی؛ تراکم سطح و AHP مورد پهنه بندی قرار گرفته است. متغیّر های هشت گانه ی فوق با توجه به ارتباط آماری بین پراکندگی فضایی 39 توده لغزشی در سطح حوضه با هر طبقه یا کلاس از متغیّر های تأثیرگذار در وقوع لغزش های سطحی انتخاب شده اند. انتخاب روش های فوق نیز به دلیل استفاده ی گسترده ی آنها توسط پژوهشگران ایرانی بوده است.نتایج تحقیق که بهصورت چهار نقشه پهنه بندی در چهار سطح: پهنه با خطر خیلی زیاد، پهنه با خطر زیاد، پهنه با خطر متوسط و پهنه با خطر کم ارائه گردیده است، نشان می دهد که روش آماری دو متغیّره تراکم سطح بیشترین و روش وزنی نیز کمترین همخوانی با ویژگی های منطقه ی مورد مطالعه را دارد. مطابق نتیجه روش تراکم سطح حدود86/16 درصد از مساحت حوضه لیله در معرض خطر خیلی زیاد، 21/49 درصد در معرض خطر زیاد، 35/25 درصد در معرض خطر متوسط و 57/8 درصد نیز در معرض خطر کم از نظر لغزش قرار دارد.
ارزیابی دقت روش های رگرسیون چند متغیره (MR)، رگرسیون لجستیک (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی (FL) در پهنه بندی خطر زمین لغزش حوضه آبخیز طالقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر زمین لغزش، سطح زمین را به نواحی ویژه و مجزایی از درجات بالفعل و بالقوه خطر (از هیچ یا بسیار زیاد) تقسیم می کند. این فرآیند که بر مبنای شناخت ویژگی های طبیعی و مدل سازی کمی بر پایه داده های ناحیه مورد مطالعه صورت می گیرد، می تواند مبنایی برای اقدامات بعدی و برنامه ریزی های آتی توسعه و عمران در مقیاس منطقه ای، ناحیه ای و محلی محسوب گردد. این پژوهش به ارزیابی میزان دقت روش های رگرسیون چند متغیره (MR)، رگرسیون لجستیک (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی (FL) جهت تعیین مناسب ترین روش برای تهیه ی نقشه ی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز طالقان پرداخت. فاکتورهای ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، تراکم آبراهه، جاده، گسل و بارش به عنوان پارامترهای مؤثر بر وقوع پهنه های لغزشی، متغیرهای مستقل پژوهش را تشکیل دادند. پهنه های لغزشی هم متغیر وابسته در اجرای مدل-های ذکر شده بودند. مقدار شاخص مجموع کیفیت (Qs) که مقایسه و ارزیابی روش ها را در قیاس با یکدیگر نشان می دهد، در روش رگرسیون لجستیک 26/0 محاسبه شده است که مطلوبیت و صحت بیش تر استفاده از این روش را در پهنه بندی خطر سطح های لغزشی حوضه آبخیز مورد بررسی نشان می دهد. پس از آن، روش گامای فازی 7/0 با مجموع کیفیت 25/0 در درجه ی دوم مطلوبیت و صحت قرار دارد. مقدار Qs روش های رگرسیون چند متغیره، گامای فازی 8/0، گامای فازی 9/0 و تحلیل سلسله مراتبی بترتیب 24/0، 23/0، 22/0 و 16/0 بدست آمده است که بیانگر صحت کم تر آن ها نسبت به رگرسیون لجستیک می باشد. در مورد شاخص دقت پیش بینی خطر (P) هم مشاهده می شود که رگرسیون لجستیک با مقدار 22/0، تفکیک پذیری یکسان تر و مناسب تری از پهنه های خطر را نسبت به دیگر روش ها مورد استفاده تأیید می کند. مقدار این شاخص برای روش های گامای فازی 7/0 و رگرسیون چند متغیره، که دارای مجموع کیفیت بالاتری نسبت به سایر روش ها بودند، 18/0 برآورد شده است که نشان از تفکیک پذیری مناسب و یکسان پهنه های خطر لغزش در این دو روش دارد. دقت روش محاسبه شده برای گامای فازی 8/0 و 9/0 نیز 18/0 است.
پیش بینی سیلاب های تاریخی رودخانه کشکان با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مدیریت یکپارچه حوضه های آبریز، پیش بینی، مهار و کاهش خسارت های ناشی از سیل اهمیت ویژه ای دارد. با اقدامات مناسب می توان شدت خسارات ناشی از سیل در حوضه را کاهش داده و در برنامه ریزی، طراحی و پیاده سازی سیستم هشدار سیل استفاده کرد. حوضه آبریز رودخانه کشکان واقع در استان لرستان دارای پتانسیل بالای سیل خیزی می باشد. در این پژوهش سعی شده است با کمک مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS، میزان رواناب حاصل از بارش در این حوضه را شبیه سازی نمود. در این راستا، ابتدا مدل HEC-HMS توسط داده های ثبت شده بارش-رواناب روزانه طی دوره ترسالی، واسنجی و پارامترهای موردنیاز بهینه شدند. سپس کارآیی این مدل در پیش بینی سیلاب های تاریخی (با دوره بازگشت های 2 تا 1000 ساله) با وارد نمودن بارش با دوره بازگشت های مختلف به عنوان ورودی مدل، موردبررسی قرار گرفت. برای مقایسه نتایج مدل، تحلیل فراوانی سیلاب داده های حداکثر دبی لحظه ای ثبت شده در ایستگاه هیدرومتری نیز انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که مدل HEC-HMS دارای کارآیی بالایی در شبیه سازی رواناب روزانه طی دوره ترسالی و همچنین در حداکثر دبی لحظه ای سیلاب به ازای دوره بازگشت های کمتر از 300 سال را دارد. لذا به خوبی می توان از این مدل هیدرولوژیکی در شبیه سازی رواناب روزانه و حداکثر دبی لحظه ای سیلاب به ازای دوره بازگشت های کوچک در حوضه موردمطالعه استفاده نمود. اما به ازای دوره بازگشت های بالاتر از 300 سال، فاصله بین دبی های سیلاب پیش بینی شده توسط مدل با مقادیر به دست آمده از تحلیل فراوانی بیشتر می شود. بنابراین برای پیش بینی سیلاب های تاریخی بزرگ توسط مدل HEC-HMS، باید ضریب اطمینان لازم را منظور و یا با توجه به عوارض ژئومورفولوژیک که شواهد عینی شرایط هیدرولوژیک حاکم بر رودخانه طی دوران متمادی می باشند، ضریب اصلاحی لازم را برای افزایش دقت مدل اعمال نمود.
نقش سیلاب و فرآیندهای رودخانه ای در وقوع مخاطرات محیطی در حوضه ی ارنگه ی رودخانه ی کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ا گسترش اقتصاد و خدمات اجتماعی، نیاز به کاهش مخاطرات، مهار مخاطره ها و دیگر اقدام های مهم و مدیریتی برای تهیه ی برنامه ها و پیگیری طرح های آسیب پذیری فزنی یافته است. در حوزه ی پیشگیری، اتخاذ تدابیر و برنامه ریزی مستلزم داشتن اطلاعات صحیح از مناطق و شناخت وضعیت موجود است. از این رو، مطالعه و پژوهش در زمینه ی کاهش خطرپذیری و شناخت تهدیدهای موجود در منطقه ی ارنگه ضروری به نظر می رسد. این منطقه یکی از مناطق با جاذبه های توریستی حوضه ی آبریز کرج است. در اغلب موارد فرایندهای ژئومورفیکی، که با سیستم های رودخانه ای ایجاد می شوند، سبب بروز مخاطرات محیطی در محیط های انسانی و طبیعی می گردند. در این مقاله، مخاطره های ناشی از فرایندهای ژئومورفیک رودخانه ای به خصوص مخاطرات ناشی از طغیان آب و سیلاب بررسی، تحلیل و برآورد شده و دبی حداکثر سیلاب برای ارنگه و زیر حوضه های آن نیز محاسبه گردیده است. هدف از این تحقیق مشخص کردن نواحی دارای بیشترین خطر سیلاب است. در این پژوهش، بر اساس مطالعات هیدروژئومورفولوژیک و برآورد دبی زیر حوضه ها، محدوده هایِ دارای بیشترین خطرسیلاب مشخص شده اند. بدیهی است که نتایج حاصل از این مطالعه سبب توانمندسازی سیستم مدیریت بحران در فاز قبل از بحران می گردد و می تواند به برنامه ریزی و مدیریت منابع طبیعی، گردشگری و کالبدی منطقه کمک کند. بنابراین، اهمیت پرداختن به این مسئله ضروری به نظر می رسد
پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوزه ی آبخیز جهان اسفراین خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی زمین لغزش یکی از روش هایی است که می توان به کمک آن مناطق بحرانی را به لحاظ پایدرای شیب مشخص کرده و از نقشه های پهنه بندی به دست آمده در برنامه ریزی های توسعه پایدار استفاده کرد. در پهنه بندی لغزش حوزه جهان اسفراین خراسان شمالی از شش عامل شیب، جهت، بارندگی، زمین شناسی، فاصله از گسل و فاصله از آبراهه استفاده شد.
در این تحقیق از روش شاخص آماری (SI) به منظور پهنه بندی زمین لغزش بهره گرفته شد. در این روش با توجه به وسعت پهنه های لغزشی در هر یک از کلاس های پارامترهای مختلف مورد مطالعه، ارزش وزنی برای هر یک از سلول ها در نظر گرفته شد و نهایتاَ مجموع ارزش های وزنی برای هر سول با همپوشانی لایه های مختلف مورد مطالعه به دست آمد. سپس نقطه ی طبقات خطر زمین لغزش به کمک تحلیل هیستوگرامی و با استفاده از روش بهینه سازی Jenks تهیه گردید.
تجزیه و تحلیل ها نشان داد که در بین عوامل مورد بررسی عامل زمین شناسی و بارندگی نقش مؤثرتر و مهمتر را در ایجاد زمین لغزش ها در منطقه ی مورد مطالعه دارا می باشد. به لحاظ خطر وقوع زمین لغزش زیرحوزه یJ1در اولویّت اولو زیرحوزه های J13، J'24، J'14، J17، J'22، J20، J21، J19، J18در اولویّت آخر قرار گرفتند زیرحوزه های شمالی به لحاظ خطر وقوع زمین لغزش در محدوده ی ریسک زیاد و خیلی زیاد قرار می گیرند. بهترین شیوه ی کاهش خطر وقوع زمین لغزش در حوزه ی جهان افزایش پوشش گیاهی با انجام عملیات احیایی، اصلاحی و مدیریتی در سطح مراتع می باشد.