فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: کشاورزی در جوامع از نقش اساسی برخوردار است. کارکرد بی بدیل این بخش اقتصادی، لزوم توجه جدی به مقوله توسعه پایدار کشاورزی را می رساند. دستیابی به این مهم مستلزم اتخاذ برنامه ها و سیاست های متعددی است که بهسازی و ساماندهی الگوی کشت محصولات کشاورزی را می توان اقدامی بنیادی برای توسعه پایدار کشاورزی برشمرد. دشت سهل آباد در شهرستان نهبندان یکی از نواحی جغرافیایی شرق کشور است که با محدودیت های شدید محیط انسانی و طبیعی مواجه است. در این مقاله سعی شد تا با بهره گیری از مدل برنامه ریزی آرمانی، الگوی بهینه کشت محصولات زراعی در دشت سهل-آباد با تأکید بر بهره وری اقتصادی بنیان های طبیعی تولید هم چون آب ارائه شود.
روش: مقاله حاضر کاربردی است. به منظور گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی استفاده شده است. حجم نمونه مورد مطالعه مشتمل بر 250 بهره بردار ساکن در 28 روستا از آبادی های دشت سهل آباد بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها و ارائه الگوی کشت به کمک تحلیل خوشه ای و محاسبه توابع مدل برنامه ریزی آرمانی یا چندهدفه صورت گرفته است.
یافته ها: نتایج نشان داد کشت محصول ارزن در الگوی کنونی هم به لحاظ اقتصادی و هم زیست محیطی فاقد صرفه است. هم چنین اهداف اقتصادی در این محدوده از اولویت برتری در قیاس با اهداف زیست محیطی برخوردار است. الگو بهینه ارائه شده در هر دو ساختار برنامه ریزی آرمانی و در تمامی گروه ها سبب کاهش مصرف مقادیر نهاده های محدودکننده تولید می شود.
محدودیت ها/ راهبردها: نبود آمار به روز از هزینه های تولید در بخش کشاورزی به ویژه زراعت در محدوده مورد مطالعه.
راهکارهای عملی: بازدید میدانی و تکمیل پرسشنامه های هزینه / درآمدسنجی برای محصولات کشاورزی.
اصالت و ارزش: ویژگی خاص نوشتار حاضر آن است که الگوی بهینه کشت محصولات زراعی را برای ناحیه ای ارائه می کند که از لحاظ محیطی شکنندگی و آسیب پذیری بالایی دارد و نتیجه تحقیق می تواند مورد استفاده برنامه ریزان قرار گیرد.
شناسایی و خوشه بندی اراضی قهوه ای شهر مشهد به منظور ارایة الگوهای سرمایه گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: جمعیّت شهری طیّ دهه های اخیر افزایش مستمری داشته است و پیش بینی شده است تا سال 2030، هشتاد درصد مردم جهان در شهرها زندگی خواهند کرد؛ به همین دلیل قیمت زمین شهری در تمام شهرهای دنیا طیّ چند سال گذشته در حال افزایش بوده است و شهرهای امروزین با مشکلات متعدّدی درگیر هستند. این دلایل بازتوسعه و نوسازی شهری را ضروری ساخته است. سرمایه گذاری در شهرها یکی از راه حل های مناسب برای بازتوسعة شهرها و برطرف کردن مشکلات و تأمین امکانات مورد نیاز جمعیّت شهری است. از طرف دیگر، به علّت پراکنده رویی شهرها طیّ دهه های اخیر، اراضی بلا استفاده و متروک زیادی در شهرها باقی مانده است که این اراضی، امروزه تحت عنوان برنامه ریزی اراضی قهوه ای شهری، بخش عمده ای از برنامه ریزی را تشکیل می دهد و همچنین فرصت مناسبی برای بازتوسعة شهری و جذب سرمایه گذاری بخش خصوصی، بخش عمومی و بخش عمومی- خصوصی بازتوسعه می یابد. هدف این مقاله، شناسایی و دسته بندی اراضی قهوه ای شهری براساس الگوهای سرمایه گذاری است.
روش: بررسی های توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از سیستم های اطّلاعات جغرافیایی نشان می دهد، 1591 قطعه زمین قهوه ای با 3863 هکتار وسعت (22/13 درصد از وسعت محدودة مشهد) وجود دارد، این اراضی با استفاده از روش تحلیل خوشه ای و بر اساس اطّلاعاتی مانند: نوع مالکیت، درآمد سرانة بافت اطراف، فاصله از حرم مطهر، کارکرد اقتصادی بافت اطراف و میزان مخاطرات محیطی در سیستم های اطّلاعات جغرافیایی دسته بندی شده اند.
نتیجه گیری: اراضی قهوه ای شهر مشهد براساس انواع الگوی سرمایه گذاری به سه گروه (1- خصوصی، 2- عمومی و 3- عمومی-خصوصی) تقسیم شده اند. این دسته بندی می تواند به شهرداری مشهد به عنوان اصلی ترین نهاد مدیریت شهری در شهر مشهد که دورة نمایشگاه فرصت های سرمایه گذاری در این شهر را برگزار کرده است، کمک کند.
رویکرد آمایشی در مدل سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان بهبهان با به کارگیری تصاویر ماهواره ای چندزمانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته و پیش بینی این تغییرات در سال های آتی گامی مؤثر در برنامه ریزی و کنترل تغییرات غیراصولی در آینده است. بنابراین، مقالة حاضر با هدف رویکرد آمایشی در مدل سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان بهبهان با به کارگیری LCM و زنجیرة مارکوف انجام گرفت. آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با به کارگیری تصاویر ماهوارة Landsat، سنجنده های ETM+ (تصویر سال 1378) و OLI (تصویر سال 1392) انجام گرفت. مدل سازی نیروی انتقال با روش رگرسیون لجستیک و شش متغیر، مدل رقومی ارتفاع، شیب، فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از اراضی کشاورزی، فاصله از جاده و نقشة Evidence Likelihood انجام گرفت. برای تهیة نقشه های فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از اراضی کشاورزی و فاصله از جاده، تحلیل فاصلة اقلیدسی، و برای تعیین همبستگی بین متغیرها ضریب همبستگی کرامر به کار گرفته شد. همچنین، شاخص ROC برای ارزیابی صحت مدل بررسی شد. مقایسة مساحت های نقشة مدل سازی شده با نقشة سال 1392 نشان داد مناطق مسکونی از 3157 هکتار در سال 1392 به 4180 هکتار، و اراضی کشاورزی منطقه از 15030 هکتار به 20778 هکتار افزایش یافته اند. اما روند تخریب مراتع نه تنها بهبود نیافته است، با شدتی بیشتر از گذشته ادامه دارد.
سنجش سطوح توسعه کشاورزی روستاهای دهستان قراتوره با استفاده از تکنیک تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از الزامات و چالش های اساسی برنامه ریزان توسعه، شناخت وضعیت و تنگناهای توسعه هر منطقه با استفاده از شاخص های زمینه موردنظر است تا ضمن شناسایی این تفاوت ها بتوان منابع را به صورت بهینه و در سطح توسعه یافتگی هر منطقه تخصیص داد و برنامه ریزی و سیاست گزاری درستی در جهت حل مشکلات و نارسایی های مناطق کمتر توسعه یافته انجام داد. ازاین رو هدف از انجام این تحقیق، بررسی وضعیت توسعه یافتگی کشاورزی روستاهای دهستان قراتوره و رتبه بندی این روستاها ازلحاظ برخورداری از شاخص های توسعه کشاورزی و تعیین برخوردارترین و محروم ترین آن ها و نشان دادن اولویت های توسعه کشاورزی در منطقه است.
روش: در این تحقیق با استفاده از بررسی منابع و مطالعات میدانی، تعداد 47 شاخص توسعه کشاورزی تدوین شد، سپس وزن شاخص ها با استفاده از آنتروپی تعیین و درنهایت به رتبه بندی روستاها با بهره گیری از روش TOPSIS اقدام گردید. در نهایت با استفاده از مدل موریس مقایسه ای تطبیقی انجام شد.
یافته ها: نتایج تاپسیس نشان داد روستاهای دهستان با توجه به ضریب توسعه (Ci+)، به سه سطح توسعه یافته (3 روستا)، درحال توسعه (11 روستا) و کمتر توسعه یافته (13 روستا)، طبقه بندی شدند. همچنین، برای تبیین میزان نابرابری در ابعاد مختلفِ توسعه کشاورزی، ضریب پراکندگی مربوط به هر بخش محاسبه شد. نتایج نشان می دهد که بیشترین نابرابری روستاها به ترتیب مربوط به بخش های منابع آب و آبیاری و دامپروری است.
محدودیت ها/ راهبردها: به دلیل نبود برخی اطلاعات، تعدادی از شاخص های مهم کنار گذاشته شدند.
راهکارهای عملی: با توجه به این که این دهستان قطب کشاورزی است می توان با مدیریت صحیح منابع طبیعی و تربیت نیروی انسانی متخصص، کشاورزی ترکیبی (ترکیبی از دامداری در کنار زراعت و باغداری) را که باعث بهبود معیشت و درآمد مردم در زمانی که یکی از این سه دچار رکود می شود را بکار برد و کشاورزی را رونق بخشید.
اصالت و ارزش: از کاربردهای این پژوهش، کمک در توزیع اعتبارات کشاورزی بین مناطق روستایی این دهستان از کشور می باشد.
ارزیابی توان محیطی استان آذربایجان غربی برای کشت کلزا بر اساس روش AHP و مدل TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلزا با اختصاص 15 درصد کل تولید روغن گیاهی در جهان بعد از سویا و نخل روغنی، مقام سوم را در بین دانه های روغنی به خود اختصاص داده است. اقلیم، توپوگرافی، خاک و استعداد اراضی از مهم ترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آن ها وابسته است. در این تحقیق سعی شده است با ارزیابی تناسب اراضی بر اساس این معیارها، اراضی مستعد ک شت کلزا در سطح استان آذربایجان غربی شناسایی ش ود. در تحقیق حاضر از داده های اقلیمی از قبیل دما، بارش، درجه روز، رطوبت نسبی، تعداد روز یخبندان، و ساعات آفتابی، ایستگاه های سینوپتیک و باران سنجی سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1388 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی رشد کلزا و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های توپوگرافی، قابلیت اراضی، عمق خاک و کاربری اراضی، استفاده شده، و مطالعه و بررسی هر یک از آن ها در رابطه با نیازهای اقلیمی و اکولوژیکی کلزا صورت گرفت. سپس با استفاده از روش واسطه یابی کریجینگ در نرم افزار Arc GIS 9.3 هر یک از نقشه های عناصر اقلیمی تهیه و لایه های اطلاعاتی طبقه بندی شدند. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آنها از روش AHP استفاده شد. سپس ترکیب و تحلیل فضایی اطلاعات با استفاده از مدل TOPSIS در محیط GIS صورت گرفت و لایه نهایی ارزیابی توان محیطی برای کشت کلزا تهیه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، اراضی استان از نظر پتانسیل اقلیمی و محیطی برای کشت کلزا به چهار طبقه خیلی مناسب (6/18%)، مناسب (4/34%)، متوسط (1/32%) و ضعیف (7/14%) تقسیم بندی شدند.
آشکارسازی تغییرات پوشش/کاربری اراضی با پردازش شیءگرای تصاویر ماهواره ای با استفاده از نرم افزاز Idrisi selvi (مطالعه موردی: منطقه آبدانان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براثرفعالیت های انسانی وپدیده های طبیعی چهره زمین همواره دستخوش تغییر می شود. ازاینروبرای مدیریت بهینه مناطق طبیعی آگاهی از نسبت تغییرات پوشش/کاربری اراضی ازضروریات محسوب می شود. تحقیق حاضرباهدف آشکارسازی تغییرات پوشش/کاربری اراضی منطقه آبدانان درطی دوره زمانی25ساله انجام شد.برای انجام تحقیق از تصاویر سال 1364، 1379 و 1389 سنجنده TM، ETM+ و TMماهواره لندست استفاده شده وپس ازانجام تصحیحات موردنیاز درمرحله پیش پردازش،باطبقه بندی شیءگراتصاویردرمحیط نرم افزار Idrisi Selvi، نقشه آشکارسازی تغییرات تهیه شده ونتایج نهایی ارائه شده است. نتایج حاصله نشان می دهد در فاصله سال های 1364 تا 1389، شاهد روند کاهشی اراضی با پوشش مرتعی متوسط و خوب هستیم که بیانگر روند کلی تخریب در منطقه از طریق جایگزین شدن مراتع متوسط و خوب توسط کاربری های مرتع فقیر و اراضی بایر هستیم. ضرایب ارزیابی صحت استخراج شده (دقت کل و ضریب کاپا به ترتیب 95% و 94/0)،نشاندهنده دقت بالای این روش طبقه بندی است. با توجه به نتایج به دست آمده از این تحقیق پیشنهاد می شود که روش طبقه بندی شیءگرا در تهیه نقشه های پوشش/کاربری اراضی و همچنین آشکارسازی تغییرات مورد استفاده قرار گیرد.
برهان خلف: مکان گزینی سدهای زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران کشوری است که در کمربند خشک و نیمه خشک دنیا واقع شده است. پراکنش نامناسب بارندگی و تبخیر زیاد از خصوصیات اصلی این مناطق است بیشتر آب ناشی از بارندگی از طریق تبخیر از دسترس ساکنان آن ها خارج می شود یکی از راه کارهای مناسب در این مناطق جهت ذخیره آب استفاده از سدهای زیرزمینی است. منطقه مورد مطالعه حوضه عامر تپه از توابع شهرستان راین استان کرمان بوده و این تحقیق با هدف مکان یابی سد زیرزمینی با استفاده از نقشه های توپوگرافی ، زمین شناسی و مطالعات انجام شده در منطقه مورد مطالعه به کمک نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی و با استفاده از روش برهان خلف انجام گردید. در این پژوهش منطقه مورد مطالعه را به هفت زیرحوضه تقسیم نموده و موارد موثر در مکان یابی سد زیرزمینی از قبیل اقلیم، روان آب، شیب، رسوبات نفوذپذیر، گسل، وجود قنات در پایین دست احداث سد و حجم مناسب آبرفت جهت ذخیره سازی را در هر هفت زیرحوضه بررسی و سپس به حذف پلیگون هایی که فاقد شرایط مناسب جهت احداث سد زیرزمینی بودند، اقدام گردید. در نتیجه زیرحوضه ی c3 به عنوان مکان مناسب جهت احداث سد زیرزمینی تشخیص داده شد.
آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی و پوشش گیاهی در شهر یاسوج با استفاده از سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصاویر چند طیفی سنجش از راه دور برای به دست آوردن درک بهتری از محیط زمین بسیار کارآمد می باشد؛ بنابراین باتوجهبه دگرگونی های گسترده درکاربریاراضیوپوششگیاهی،استفاده ازفناوریسنجشازدور به یکابزارمهمدر بررسی وپایشتغییراتبدل شده است. این پژوهش با هدف ارزیابی تغییرات کاربری و درصد پوشش گیاهی در شهر و نواحی پیرامون یاسوج انجام گرفت. بدین جهت با استفاده از تصاویر سنجندهTM ماهواره LANDSATبه تاریخ: 21 و 22 دسامبر سال های 1998 و 2010؛ 13 و 14 ژوئن سال های 1987و 2010، نقشه های کاربری و شاخص بهنجار شده پوشش گیاهی NDVI با استفاده از خوارزمیک بیش ترین شباهت، فاصله ماهالانویی و حداقل فاصله؛ طبقه بندی نظارت شده تهیه گردید.
نتایج نشان داد که بیشترین میزان مساحت در سال 1986 مربوط به کاربری بایر با 2/14 کیلومتر مربع و سپس کاربری مسکونی با 26/3 و فضای سبز با 15/2 کیلومتر مربع کمترین مقدار مساحت را به خود اختصاص داده اند، در مقابل در سال 2010 بیشترین میزان مساحت مربوط به کاربری مسکونی با 27/10 کیلومتر مربع و سپس کاربری بایر با 68/8 کیلومتر مربع و در پایان پوشش گیاهی با 66/0 کیلومتر مربع کمترین مقدار مساحت را در بر گرفته است. همچنین بیشترین میزان تغییرات در این بازه زمانی، مربوط به کاربری مسکونی با 157 درصد (افزایش 7 کیلومتر مربعی) است، اما شاهد روند کاهشی مساحت کاربری های بایر (52/5 کیلومتر مربع) و فضای سبز (49/1 کیلومتر مربع) در طی سال های 1986 تا 2010 می باشیم. همچنین با ترسیم حریم پنج کیلومتری پیرامون شهر، نقشه درصد شاخص پوشش گیاهی تهیه و نشان داد که مساحت درصد پوشش گیاهی بیش از 70 درصد 42/16 کیلومتر مربع و 60 الی 70 درصد 13/55 کیلومتر مربع کاهش و در مقابل مساحت درصد پوشش گیاهی کمتر از 60 درصد 56/71 کیلومتر مربع افزایش داشته است. همچنین ارزیابی دقت کلی خوارزمیک های پایش تغییرات در منطقه نشان داد که روش های بیشترین شباهت و فاصله ماهالانویی بیشترین دقت و روش حداقل فاصله کمترین دقت در استخراج کاربری های سه گانه مسکونی، بایر و فضای سبز دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی (نمونه موردی: مناطق روستایی شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در حال حاضر تغییر بی رویه اراضی کشاورزی یکی از چالش های مهم بخش کشاورزی ایران است. تغییر کاربری اراضی سالیانه بخش عمده ای از اراضی کشاورزی را از چرخه تولید خارج می کند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان رشت و ارائه راهکارهای مناسب می باشد.
روش: روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی– تحلیلی است که بر اساس متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و طبیعی به عنوان عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی زراعی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش بر اساس نمونه گیری خوشه ای (کلاستر) از 294 روستای شهرستان رشت تعداد 50 روستای دشتی و کوهپایه ای که بیشترین تغییر کاربری اراضی را طی دهه اخیر داشته اند، انتخاب و سپس بر اساس جدول مورگان از خانوارهای هر روستا تعدادی برحسب نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است که مجموعاً 150 خانوار موردبررسی و پرسشگری قرار گرفته اند.
یافته ها: بررسی ها نشان می دهد که روند تغییر کاربری در اراضی زراعی، باغی و جنگلی شهرستان رشت طی سال های اخیر به ویژه از سال 1369 آغاز شده است. بر اساس اطلاعات تصاویر ماهواره ای طی سال های 1382 الی 1392 معادل 35042 هکتار از اراضی زراعی که مستعدترین زمین های شهرستان بوده و نیز 4832 هکتار از جنگل ها و مراتع تغییر کاربری داده است. عوامل مؤثر بر این تغییر کاربری در قالب متغیرهای اقتصادی (گرانی نهاده های کشاورزی، پایین بودن قیمت محصولات زراعی، و...)، اجتماعی (بی سوادی و کم سوادی زارعین، عدم تخصص، و...)، طبیعی (فرسایش خاک و...) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مسئله تغییر کاربری اراضی کشاورزی در این شهرستان عمدتاً متأثر از عوامل اقتصادی می باشد تا سایر عوامل، بنابراین با شناخت این عوامل سعی شده راهکارهای مناسب در این خصوص ارائه شود.
محدودیت ها/راهبردها: مهم ترین محدودیت این پژوهش عدم وجود آمار و اطلاعات دقیق از میزان تغییرات کاربری اراضی کشاورزی جنگلی در شهرستان رشت توسط سازمان های ذی ربط بوده است.
راهکارهای عملی: نتایج مشاهدات میدانی و پرسشگری از بهره برداران بیانگر آن است که مهم ترین عامل تغییر کاربری اراضی زراعی، جنگلی مرتعی عوامل اقتصادی می باشد. مهم ترین راهبرد در این پژوهش اصلاح سیاست های اقتصادی دولت در بخش کشاورزی، اعمال سیاست های حمایتی هدفمند کردن یارانه نهاده ها در بخش تولید حمایت از تولید داخلی می باشد.
اصالت و ارزش: نوآوری مقاله از این جهت است که طی دهه های اخیر با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای در دو مقطع زمانی و نیز تحلیل عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی و جنگلی در شهرستان رشت تحقیق جامعی صورت نگرفته است.
توسعه عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگار برای تصویربرداری هوایی اراضی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور کاربرد سامانة سنجش ازدور هوایی برای پایش و مدیریت اراضی و باغات کشاورزی، عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگاری (کشتبان) توسعه داده شد. این سامانه شامل دو بخش اصلی هوایی و زمینی است. بخش هوایی شامل اجزای مکانیکی پرواز، بوردهای پایش و کنترل، سامانة OSD، سامانة موقعیت یابی جهانی، باتری لیتیوم- پلیمر قابل شارژ، دوربین چندطیفی و سامانة تثبیت دوربین است. بخش زمینی نیز شامل رادیوکنترل، ایستگاه گیرندة زمینی و نرم افزار پایش است. ارتباط بخش های هوایی و زمینی به صورت دورسنجی با برد یک کیلومتر است. به منظور ارزیابی عمودپرواز، چندین مرحله پرواز انجام گرفت و قدرت مانورپذیری و پایداری دستگاه بررسی شد. همچنین تصاویر چندطیفی برداشت شده پردازش و کیفیت آنها ارزیابی شد. براساس نتایج این پژوهش، توانتفکیک زمینی در ارتفاع پروازی 250-10 متر برابر با 95-6/3 میلی متر در پیکسل به دست آمد.همچنین صحت کلی نقشة طبقه بندی شدة 94 درصد و ضریب کاپا 90/0 به دست آمد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگار قادر به تصویربرداری هوایی چندطیفی با توان تفکیک مکانی زیاد است.
تحلیل پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی در مزارع شالیزاری (مطالعه موردی: روستای ولشکلا شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجایی که تحقیق جامعی در راستای شناسایی پیامدها و نتایج طرح های یکپارچه سازی انجام نشده است، تحقیق حاضر باهدف تحلیل پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی در روستای ولشکلا شهرستان ساری اجرا گردید.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت تحلیلی دارد. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از نظرات متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ (833/0) مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه شالیکاران روستای ولشکلا در شهرستان ساری است که زمین شالیزاری شان تحت یکپارچه سازی قرار گرفته است (300=N). با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان، نمونه آماری به تعداد 169 نفر تعیین گردید که در نهایت تجزیه وتحلیل داده ها بر روی 140 پاسخگو با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: نتیجه تحلیل عاملی 5 عامل را به عنوان پیامدها و اثرات حاصله از اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی شالیزاری در منطقه مورد نظر شناسایی نمود که به ترتیب اهمیت عبارت اند از: پیامد اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی، فنی و فرهنگی. بر اساس یافته های تحقیق، یکپارچه سازی اراضی تأثیر ملموس و مثبتی بر وضعیت اقتصادی مردم داشته است. علاوه بر این، بهبود شاخص های زیست محیطی از جمله دستاوردهای اجرای طرح های یکپارچه سازی مطرح شده است. به طورکلی، پنج عامل شناسایی شده درمجموع 42/80 درصد از واریانس مربوط به پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی را تبیین نمودند.
محدودیت ها: ایجاد انگیزه و ترغیب کشاورزان به پاسخگویی سؤالات تحقیق، عمده ترین چالش پژوهش حاضر بوده است.
راهکارهای عملی: با توجه به نتایج تحقیق مبنی بر اثرات مثبت اجرای طرح به ویژه در ابعاد اقتصادی، اکولوژیکی و اجتماعی، انتقال تجربیات و توجیه منافع حاصله به سایر مناطق مستعد اجرا یا مشمول طرح، می تواند به عنوان یک اقدام مؤثر بر پذیرش طرح توسط کشاورزان و ایجاد آمادگی آن ها برای اجرای طرح یکپارچه سازی محسوب گردد.
اصالت و ارزش: با توجه به اهمیت منطقه موردمطالعه به عنوان یک منطقه استراتژیک و پایلوت اجرای طرح یکپارچه سازی و به دلیل عدم انجام تحقیقی که پیامدهای اجرای طرح را بررسی کرده باشد، پژوهش حاضر تدوین و اجرا گردیده است. نتایج حاصله می تواند راهگشای اتخاذ تصمیمات و اقدامات مسئولین مربوطه در برنامه ریزی های آتی گردد.
تحلیل توان منابع آب زراعی در نواحی روستایی شهرستان بوئین و میاندشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روستاهای ایران غالبا در کنار منابع آبی پایدار اعم آب های سطحی یا منابع آب های زیرزمینی شکل گرفته است. با این حال بنا به دلایل مختلف مانند الگوی کشت و الگوی مصرف منابع آب، با تنش های آبی روبرو هستند. از این رو، شاید بتوان گفت که در سال های اخیر توان منابع آب زراعی روستاها با ویژگی پایداری روستاها ارتباط مستقیم یافته است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی منابع آب زراعی و رتبه بندی روستاها بر مبنای آن به بررسی و تحلیل موضوع در شهرستان بوئین و میاندشت (در غرب استان اصفهان) پرداخته است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات با استفاده از داده های رسمی و کتابخانه ای و نیز مطالعات میدانی صورت گرفته است. به همین منظور شاخص های توان منابع آبی، اقلیم، ژئومورفولوژی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در 33 گویه مرتبط با پژوهش گروه بندی و بررسی شده است. جامعه آماری تحقیق شهرستان بوئین و میاندشت است که در سال 1390 بالغ بر 26 هزار نفر جمعیت و 46 روستا دارای سکنه داشته و نمونه تحقیق، 5 روستا در دهستان های مختلف است که بر مبنای پراکندگی، جمعیت و فاصله از مرکز شهرستان انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان داد که نخست اتخاذ سیاست های جدید در زمینه بهره برداری از منابع آب و زمین و توجه به شیوه های صرفه جویانه مصرف آب و اصلاح سیستم های آبیاری نقش مهمی در بالا نگهداشتن توان منابع آبی و پایداری روستاها دارد. سپس با توجه به تنش آبی حتی در نواحی روستایی که فراوانی منابع آبی وجود دارد، ایجاد تعادل در مصرف منابع آب کشاورزی و برقراری سیستم آبیاری مدرن اجتناب ناپذیر است. بررسی توان منابع آب سکونتگاه های روستایی در چهار تیپ مختلف، مشخص شد که روستای دره حوض بالاترین رتبه و روستای معصوم آباد پایین ترین رتبه را داشته است. در نهایت ایجاد زیرساخت و رونق گردشگری در روستای دره حوض و توسعه کشاورزی بر مبنای تغییر الگوی کشت و الگوی مصرف به ویژه در معصوم آباد ضروری است.
به کارگیری روش تصمیم گیری چند معیاره در تعیین اراضی مناسب به منظور استفاده از منابع آب شور در اجرای طرح های پرورش آرتمیا در محیط های خشک و بیابانی (مورد مطالعه: پلایای سیاه کوه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق خشک و بیابانی به دلیل دارا بودن منابع گوناگون از جمله منابع فراوان و بدون استفادة آب های بسیار شور و نامتعارف، در سال های اخیر در کانون توجه برای اجرای طرح های توسعه ای و کسب منافع اقتصادی قرار گرفته است. اجرای هرگونه طرحی در این مناطق، بدون توجه به شرایط خاص محیطی حاکم و ضرورت نگاه ویژه به اجرای این گونه طرح ها در اراضی مناسب، به گونه ای که از آثار و پیامدهای مخرب آنها جلوگیری کند، اجتناب ناپذیر است. این تحقیق با هدف تعیین اراضی مناسب استفاده از منابع آب شور در پرورش آرتمیا، در پلایای سیاه کوه یزد انجام گرفته است. به همین منظور و برای تعیین عوامل مهم، ارزشگذاری و اولویت بندی آنها و تعیین اراضی مناسب از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به مثابة یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از پرسش نامه، معیارهای محیط زیستی، فنی و اقتصادی و اجتماعی معیارهای اصلی در نظر گرفته شد. نتایج این تحقیق نشان داد که در مناطق بیابانی، بهترین و مناسب ترین عرصه ها از دیدگاه کارشناسان، لحاظ کردن رخساره های ژئومورفولوژی مناسب به مثابة اراضی پایة ارزیابی دیگر معیارها و شاخص هاست و دیگر معیارها از جمله فنی و اقتصادی و اجتماعی، در درجه های بعدی اهمیت قرار گرفت.
ارزیابی تناسب اراضی برای کشت برنج در استان زنجان در قالب مدل فائو و با استفاده از تکنیک تلفیقی AHP-TOPSIS در محیطGIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی تناسب اراضی برای محصولات کشاورزی یکی از اقدامات ابتدایی و ضروری در توسعه پایدار، جلوگیری از تخریب اراضی و حفاظت از منابع زیستی برای استفاده آیندگان است. در این زمینه و با توجه به اهمیت برنج به عنوان محصولی استراتژیک در کشور، اقدام به ارزیابی تناسب اراضی در استان زنجان با استفاده از قابلیت های ترکیبی سیستم اطلاعات مکانی (GIS) و روش های تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) در قالب مدل فائو شد. در این پژوهش با توجه به نظرات کارشناسان مربوطه و مطالعه طرح ها و پژوهش های پیشین، از 4 شاخص زیست محیطی (منابع تأمین آب، متغیرهای اقلیمی، خاک، توپوگرافی) و 5 شاخص اجتماعی-اقتصادی (نیروی کار انسانی و ماشینی، فاصله از جاده و بازار، تعداد شرکت های تعاونی) برای مدل سازی تناسب اراضی استفاده شد. برای وزن دهی و تجمیع لایه ها، به ترتیب از روشAHP و روش رتبه بندی براساس تشابه به حد ایده آل (TOPSIS) استفاده و در مرحله بعدی نتایج به دست آمده بر اساس مدل پیشنهادی فائو و یک کلاس به عنوان مناطق دارای محدودیت، طبقه بندی شدند. در نقشه اولیه تناسب اراضی به دست آمدهاز شاخص های زیست محیطی 36/114 کیلومتر مربع (51/0%) و در نقشه نهایی بعد از تجزیه و تحلیل اجتماعی-اقتصادی 73 کیلومتر مربع (33/0%)، به عنوان کلاس کاملاً مناسب (S1) شناخته شد. دقت کلی نقشه اولیه و نهایی در مقایسه با نقشه کاربری اراضی منطقه به ترتیب 7/74% و 3/89% به دست آمد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر مهمترین پارامترهای ارزیابی تناسب اراضی برای برنج به ترتیب منابع تأمین آب، اقلیم، خاک، ماشین آلات کشاورزی و توپوگرافی بوده، همچنین کمبود منابع آبی و شوری خاک از مهمترین موانع کشت برنج در منطقه مورد مطالعه به شمار می آیند.
ارزیابی اثر تغییر کاربری اراضی از جنگل به کشاورزی بر برخی ویژگی های شیمیایی خاک (مورد مطالعه: منطقه زرین آباد ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی اثر تغییر کاربری اراضی از جنگل هیرکانی به اراضی کشاورزی دیم (کلزا) و آبی (شالیزار) بر برخی ویژگی های شیمیایی خاک در منطقة زرین آباد ساری، از هر کاربری در چهار تکرار از دو عمق 0-20 و20-50 سانتی متر نمونه برداری شد. براساس نتایج، تغییر کاربری اراضی جنگل به شالیزار سبب افزایش مقدار واکنش خاک از 43/6 به 52/7 شد؛ اما تبدیل آن به کشت دیم (کلزا) اثر معنا داری بر واکنش خاک نداشت. تغییر کاربری اراضی جنگل به دیم به کاهش 5/46 درصدی کربن آلی منجر شد که این کاهش در تبدیل جنگل به شالیزار، 38 درصد بود. مقدار نیتروژن نیز طی تغییر اراضی جنگل به کشت دیم کاهش یافت؛ اما این کاهش در تبدیل آن به شالیزار معنادار نبود. تغییر کاربری سبب افزایش چهار برابری مقدار فسفر جذب شدنی در اراضی دیم و افزایش دوبرابری در اراضی تبدیل شده به شالیزار شد؛ اما بر مقدار پتاسیم جذب شدنی و ظرفیت تبادل کاتیونی خاک اثری نداشت. کمترین مقدار قابلیت هدایت الکتریکی، در کشت دیم مشاهده شد. بنابراین، پیشنهاد می شود که هرگونه تغییر کاربری در منطقه با احتیاط صورت گیرد و در اراضی تغییریافته، با به کارگیری شیوه های کارامد مدیریت اراضی، اثرهای نامطلوب حاصل از تغییر کاربری تعدیل شود.
ارزیابی جایگاه توسعة کشاورزی ارگانیک در مناطق روستایی ایران مطالعة موردی: تولیدکنندگان محصولات ارگانیک گواهی شده و درحال گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آغاز قرن 21 توسعة کشاورزی ارگانیک در جهان رشد شتابانی یافت. کشاورزی ارگانیک تقریباً درتمام کشورهای جهان انجام می شود و در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نیز رو به افزایش است. هدف پژوهش حاضر، بررسی جایگاه کشاورزی ارگانیک و تولید محصول سالم در ایران، سیر تحول، نگرش کشاورزان، میزان رضایتمندی آنها از پذیرش، میزان سازگاری و اثربخشی اجرای کشت ارگانیک و درنهایت بررسی موانع و چالش های فراروی کشت ارگانیک در ایران است. این مطالعه با استفاده از داده های پرسشنامة تولیدکنندگان محصولات ارگانیک که در سومین جشنوارة عرضة محصولات در سال 1390 شرکت داشتند، انجام شد و نتایج آن با روش SPSS بررسی گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهند که با توجه به مراحل گذار به کشاورزی ارگانیک، شناخت کشاورزان از این مراحل کافی نیست و در زمینة توسعة کشت ارگانیک با چالش های فراوانی وجود دارد.
پایش محدوده های مجاز بهره برداری معادن پناهگاه حیات وحش موته بر اساس نقشه ی کاربری اراضی حاصل از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای درک بهتر پویایی چشم انداز در طول زمان و در راستای برنامه ریزی و مدیریت سرزمین و نیل به اهداف حفاظتی، بررسی تغییرات الگوهای مکانی کاربری ها و پوشش اراضی بسیار ضروری است. تعیین چگونگی تغییرات پوشش و کاربری اراضی در منطقه می تواند به مدیران این قبیل مناطق، در اجرای یک مدیریت شایسته، کمک کند. ازجمله تداخلات رایج در مناطق تحت حفاظت، وجود کاربری معدن است که در طیّ مراحل مختلف توسعه تغییراتی را بر سیمای طبیعی منطقه می گذراند. فعالیّت کلیه ی معادن، توسط سازمان صنایع و معادن و با گذاشتن محدوده های مجاز بهره برداری محدود می گردد، اما همواره نظارتی دقیق و پیوسته بر عملکرد معادن لازم است تا بهره برداری ها در مناطق مجاز محدود گردد.این پایش به خصوص هنگامی که معدن مورد بهره برداری در داخل مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست باشد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مطالعه هدف پایش محدوده های مجاز معادن در منطقه بوده و از نقشه ی کاربری زمین به عنوان پایه ای برای مقایسه استفاده گردید. برای تهیه ی نقشه ی کاربری اراضی از تصویر ماهواره ایLISSIII سال 1385استفاده شد و پس از تصحیح هندسی و توپوگرافی روی تصویر با استفاده از روش طبقه بندی ترکیبی، نقشه ی کاربری اراضی با دقت کلی87 درصد تهیه گردید. محدوده ی مجاز معادن با استفاده از اسناد موجود در اداره ی کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان و سازمان صنایع و معادن و پس از تبدیل مختصات به سیستم متریک، وارد نرم افزار GIS گردیده و به صورت یک لایه ی اطلاعاتی چندضلعی رقومی گردید. انطباق نقشه های محدوده ی مجاز معادن و نقشه کاربری اراضی نشان می دهد که در برخی معادن فعالیّت های معدنکاری به خارج از محدوده ی مجاز کشیده شده و نیاز به پیگیری و برخورد جدی تر سازمان های مدیریتی به خصوص سازمان حفاظت محیط زیست و در مسیر صحیح قرار گرفتن بهره برداری های جدید در محدوده های مجاز دارد.
ارائه نقشه پهنه بندی مراکز مستعد دفاعی در مناطق جنگلی با تکیه بر AHP و GIS مطالعه موردی: علی آباد کتول- استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف مکانیابی مراکز مستعد دفاعی و تعیین مناطق مساعد احداث آن در بخشی از جنگل های متراکم در استان گلستان-شهرستان علی آباد کتول با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شده است. به این منظور با استفاده از نظرات کارشناسان خبره دفاعی، اساتید دانشگاه، کارشناسان نظامی و مرور منابع، لایه های اطلاعاتی درصد شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از جاده، فاصله از روستاها، سنگشناسی (لیتولوژی)، تراکم پوشش گیاهی و فاصله از مناطق شهری به عنوان عوامل مؤثر بر مکانیابی مراکز مستعد دفاعی در مناطق جنگلی شناسایی شده و نقشه های مذکور در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه و رقومی گردیدند.در مرحله بعد فرم های استاندارد AHP تهیه و به منظور وزن دهی و اولویت بندی عوامل مؤثر در اختیار کارشناسان مختلف قرار گرفتند. فرم های وزندهی شده جمع آوری وهریک ازآنها به صورت جداگانه در نرم افزارExpert Choice و ماژول AHP در نرم افزار Arc GIS 9.3 مورد آنالیز قرار گرفت. نهایتاً وزن هر یک از معیارها و زیرمعیارهای مرتبط با هدف مشخص گردید. نتایج ارزیابی نشان داد که سه عامل فاصله از شهر (321/0)، فاصله از جاده (217/0) و سنگ شناسی (176/0) به ترتیب بیشترین تأثیر را در مکانیابی مراکز مستعد دفاعی منطقه مورد مطالعه داشته، در حالیکه تراکم پوشش گیاهی(023/0) و جهت شیب (017/0) کمترین تأثیر را داشته اند. نهایتاً نقشه نهایی پتانسیل مراکز مستعد دفاعی با استفاده از مدل AHP در محیط نرم افزار GIS تهیه و به چهار طبقه پتانسیل کم (07/9 درصد)، متوسط (80/41 درصد)، زیاد (01/30 درصد) و خیلی زیاد (13/19 درصد) تقسیم بندی گردید.
سازگاری کشاورزان با تغییرات اقلیمی در شهرستان سیروان، استان ایلام: اثرات و گزینه های سازگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی اقدامات کشاورزان برای سازگاری خود با تغییرات آب وهوا جهت کاهش اثرات این تغییرات در عملکرد آنها در شهرستان سیروان می باشد.
روش: جامعه ی آماری مطالعه حاضر را تمامی خانوارهای مناطق روستایی شهرستان سیروان که در بخش کشاورزی مشغول به فعالیت بوده و در معرض تغییرات آب وهوایی (به ویژه خشکسالی) در 10 سال گذشته قرار گرفته اند، تشکیل می دهند (3943 = N). 162 خانوار از جامعه ی آماری، با استفاده از جدول بارتلت و همکاران، به عنوان نمونه ی مورد مطالعه انتخاب گردیدند. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 10 روستا از بین روستاهای شهرستان مورد مطالعه انتخاب گردید. در این مطالعه سؤالات اصلی مطالعه به صورت باز (در مورد اینکه آیا در دهه ی گذشته متوجه تغییرات طولانی مدت متوسط دمای هوا، باراش باران و جهت تغییر آنها سردتر یا گرمتر شده اند؟)، از کشاورزان مورد مطالعه پرسیده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد، 05/66 درصد از کشاورزان شهرستان سیروان از هیچ روشی برای سازگار شدن با تغییرات آب وهوایی به وجود آمده استفاده نکرده اند. 17/6 درصد از افراد مورد مطالعه از روش تغییر در زمان کاشت و 55/5 درصد از واریته های جدید و مقاوم به خشکی را برای سازگاری با تغییرات آب وهوایی استفاده کرده اند. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد، متغیرهای سطح اراضی خانوار، دسترسی به مراکز خدمات و ترویج، دسترسی به اعتبارات، داشتن شغل دوم، سطح سواد، سن، تجربه رویارویی با خشکسالی در پنج سال گذشته و سطح درآمد خانوار حدود 83 درصد واریانس متغیر وابسته یعنی سازگاری با تغییرات آب و هوایی را تبیین می نمایند.
راهکارهای عملی: با توجه به یافتهﻫﺎی پژوهش، راهکارهایی مانند هماهنگی سیاست های دولت و بانک های عامل، بهبود خدمات ترویج درمنطقه با استفاده از افزایش نرخ مروج به کشاورز، افزایش کلاس های آموزشی ترویجی مربوط به تغییرات آب وهوایی و استراتژی های سازگاری در روستاهای دورتر پیشنهاد می گردد.
اصالت و ارزش: در حال حاضر، تغییر اقلیم و آثار آن بر بخش های مختلف جهان و کشور ایران، به ویژه بر مناطق روستایی و بخش کشاورزی یکی از چالش های مهم است. در این بین بحث سازگاری با تغییرات اقلیمی، که موضوع مقاله حاضراست، یکی از مقوله های مهم جهانی بوده که پیش از این کمتر به آن پرداخته شده است.