Journal of Research and Rural Planning -پژوهش و برنامه ریزی روستایی
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال چهارم تابستان 1394 شماره 10 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پیدایش و گسترش خانه های دوم در مناطق روستایی زمینه ساز تحول در روابط شهر و روستا گردیده است؛ بنابراین هدف از این تحقیق، تحلیل عوامل و انگیزه های ساخت خانه های دوم در روستاها و اثرات آن بر روابط شهر- روستا است. منطقه مورد مطالعه روستاهای ییلاقی دهستان استرآباد جنوبی و انجیراب در بخش مرکزی شهرستان گرگان می باشد.
روش: که ابزار اصلی گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده و حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری کوکران 238 نفر انتخاب گردیده اند که از این تعداد، 123 نفر از ساکنان روستاها و 115 نفر از مالکین خانه های دوم انتخاب شده اند. نحوه دسترسی به نمونه ها بصورت تصادفی ساده و سیستماتیک بوده است. همچنین برای تحلیل و آنالیز داده های تحقیق از نرم افزار SPSS استفاده شده است.
یافته ها: نتایج حاکی از آن است که پاسخگویان مهم ترین اثرات مثبت توسعه خانه های دوم در مناسبات شهر - روستا را در بُعد اقتصادی ( ایجاد اشتغال)، در بُعد اجتماعی (افزایش مهاجرت معکوس به روستا - افزایش آگاهی مردمان محلی) و در بعد زیست محیطی- کالبدی (بهره مندی از اقلیم و چشم انداز زیبا استفاده از مصالح بادوام) دانسته اند. از سویی دیگر، مهم ترین اثرات منفی توسعه این پدیده نوظهور را در منطقه مورد مطالعه و در چهارچوب تغییر روابط شهر- روستا در بُعد اقتصادی (افزایش قیمت زمین، رکورد فعالیت کشاورزی و کاهش عرضه محصولات تولیدی به شهر) در بعد اجتماعی (افزایش مصرف-گرایی در روستا و تعارضات فرهنگی روستاییان با مهاجرین ) و در بعد زیست محیطی- کالبدی (تخریب جنگل و تغییر کاربری اراضی زراعی) عنوان کرده اند.
محدودیت ها و راهبردها: عمده ترین محدودیت تحقیق کم بودن سابقه پژوهش مرتبط در زمینه اهداف ساخت خانه های دوم در مناسبات شهر - روستا بوده است.
راهکارهای عملی: برنامه ریزی مسئولین در جهت استفاده از سرمایه مالی- فکری مهاجرین شهری وارد شده به روستا در جهت توسعه روستایی و تقویت مناسبات روستا- شهری و فراهم کردن زمینه افزایش تعامل و گفتگو میان مردمان محلی و مهاجرین شهری با هدف تقویت ارتباطات و جایگاه اجتماعی روستاییان.
اصالت و روش: نوآوری مقاله در بررسی اثرات ساخت خانه های دوم در چگونگی روابط شهر– روستا می باشد.
پهنه بندی خطر مخاطرات طبیعی در مناطق روستایی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی با تأکید بر فاکتور زمین لغزش (مطالعه موردی: دهستان دو هزار شهرستان تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: به طور کلى هدف نهایى این مقاله بررسى و مطالعه زمین لغزش ها در راستای یافتن راه های کاهش خسارات ناشى از آن ها می باشد که همین امر لزوم تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش را ضرورت می بخشد.
روش: روش تحقیق در این مقاله از نوع کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تحلیلی و کمی است و به منظور آماده سازی لایه ها در سامانه اطلاعات جغرافیایی، از 10 لایه اطلاعاتی شامل: نقشه های شیب، جهات جغرافیایی شیب، بارش، زمین شناسی، فاصله از گسل، عامل انسانی، لایه خاک به همراه ویژگی های فیزیکی و شیمیایی آن شامل: غلظت آهک، نمک (هدایت الکتریکی) و ph استفاده گردید. همچنین جهت پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش از روش بینا و مدل ارزش اطلاعاتی در محیط GIS استفاده شده است.
یافته ها: نتایج نشان می دهد 88/25 کیلومترمربع از کل دهستان موردمطالعه، دارای پتانسیل خطر خیلی کم، 09/54 کیلومترمربع، خطر کم،57/92 کیلومترمربع، خطر متوسط، 57/85 کیلومترمربع، خطر زیاد و 50/34 کیلومترمربع دارای پتانسیل خطر خیلی زیاد در دهستان دو هزار در شهرستان تنکابن می باشد که در این خصوص عامل انسانی به عنوان عامل اصلی در این رابطه محسوب می شود و با توجه به مطالعات انجام شده 13 روستا با جمعیت 7517 نفر در پهنه خطر خیلی کم، 15 روستا با جمعیت 5595 نفر در پهنه خطر کم، 33 روستا با جمعیت 15488 نفر در پهنه خطر متوسط، 26 روستا با جمعیت 9640 نفر در محدوده خطر زیاد و 16 روستا با جمعیت 5187 نفر در پهنه خطر خیلی زیاد قرار دارند.
محدودیت ها/ راهبردها: زمین لغزش ها رخدادهاى طبیعى بوده که تحت تأثیر عوامل مختلف باعث ایجاد خسارت به مناظر طبیعى، انسان ها و تأسیسات می شود. ازآنجاکه پیش بینی زمان رخداد زمین لغزش ها از توان علم و دانش فعلى بشر خارج می باشد، لذا با شناسایى مناطق حساس به زمین لغزش و رتبه بندی آن می توان تا حدودى خطرات ناشى از وقوع زمین لغزش را جلوگیرى نمود، لذا پایش مداوم مناطق حساس به زمین لغزش و رتبه بندی آن ها به عنوان راهبردی کارآمد در فرآیند مدیریت بحران توصیه می گردد.
راهکارهای عملی:انتظار می رود با شناسایی مناطق با پتانسیل بالای زمین لغزش از یک طرف مکان یابی روستاهای جدید با دقت بیشتر انجام شود و از طرف دیگر جهت بهسازی و بهبود کیفیت کالبدی روستاهای قرار گرفته در پهنه های پرخطر تصمیمات جدی اتخاذ گردد.
اصالت و ارزش: انتظار می رود نتایج این تحقیق ضمن افزودن بر غنای ادبیات موضوع، مسئولین ذی ربط را نیز در اتخاذ تصمیمات بهینه مدیریت بحران در مناطق مستعد زمین لغزش رهنمون باشد.
رابطه ابعاد سرمایه اجتماعی و کارایی (مطالعه موردی زعفرانکاران شهرستان فردوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت کارایی و استفاده بهینه از عوامل تولید و همچنین نقش سرمایه اجتماعی به عنوان مکمل سرمایه فیزیکیدر این مطالعه رابطه میان ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و کارایی زعفرانکاران شهرستان فردوس که دارای بیشترین مزیت در مقیاس و عملکرد در سطح استان خراسان جنوبی می باشد، مورد بررسی قرار گرفت.
روش: جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی زعفرانکاران دهستان های برون، باغستان و حومه شهرستان فردوس می باشد که تعداد 263 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات موردنیاز از پرسشنامه ای که روایی محتوای آن را متخصصان تائید کرده بودند استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ برای قسمت های مختلف پرسشنامه بین 76/0 و 85/0 به دست آمد و تجزیه وتحلیل داده ها نیز به وسیلهنرم افزارهایDEAP2.1 و SPSS17 انجام شد.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین کارایی زعفرانکاران با فرض بازده ثابت ومتغیر به مقیاس به ترتیب برابر80و 92 درصد می باشد. همچنین نتایج همبستگی بین کارایی و مؤلفه های سرمایه اجتماعی شامل اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت داوطلبانه، هنجارها و ارزش های مشترک و شبکه روابط در سطح 99 درصد رابطه نشان داد. نتایج مربوط به رگرسیون گام به گام نشان داد که مؤلفه هایمشارکت، انسجام و اعتماد اجتماعی به ترتیب در سه گام وارد معادله رگرسیونی شده و درمجموع 8/34 درصد تغییرات کارایی را تبیین می کند.
محدودیت ها / راهبردها: با توجه به گستردگی تعاریف از سرمایه اجتماعی، ارائه شاخص جامع و منطبق با شرایط کشاورزان منطقه و مشکلات مربوط به تکمیل پرسشنامه از مهم ترین محدودیت های این تحقیق محسوب می شوند.
راهکارهای عملی: به منظور افزایش کارایی نباید از مجموعه عوامل نرم افزاری غافل شد و توجه به سرمایه اجتماعی ضروری به نظر می رسد. در این راستا بهتر است دولت با مشارکت دادن مردم در تصمیم گیری ها و تقویت و تشویق نهادهای غیردولتی که به حضور اعضا جامعه در امور اجتماعی دامن می زند به افزایش سرمایه اجتماعی و ارتقاء کارایی کمک کند.
اصالت و ارزش: در این مطالعه ارتباط هرکدام از ابعاد سرمایه اجتماعی و کارایی در سطح مزرعه اندازه گیری می شود و نتایج آن می تواند راهنمای مفیدی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان به منظور برنامه ریزی در جهت افزایش کارایی و استفاده بهینه از منابع در این منطقه باشد.
گردشگری حامی فقرا، راهبردی برای توسعه متوازن و پایدار اجتماعات روستایی (مطالعه موردی: روستای شهرک ولی عصر در مجاورت تخت جمشید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با رشد فزاینده گردشگری در کشورهای درحال توسعه و سود فراوان این صنعت، در دو دهه اخیر تلاش هایی جهت توانمندسازی طبقه ضعیف روستایی از طریق مشارکت دادن در فرایند گردشگری و شریک ساختن آن ها در منافع حاصل از توسعه گردشگری روستایی صورت گرفته است. هدف این اقدامات و تلاش ها، بهبود کیفیت زندگی گروه های کم درآمد و کاهش فقیر روستایی بوده است.
روش: در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش های تحقیق کمی و کیفی، نقش و تأثیرات گردشگری بر ابعاد مختلف جامعه روستایی به ویژه گروه های فقیر روستای ولیعصر از توابع شهرستان مرودشت موردبررسی قرار می گیرد. سؤال اصلی تحقیق این است که صنعت گردشگری چه تأثیری بر جنبه های مختلف اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی اکثریت فقیر روستاییان شهرک ولی عصر در مجاورت تخت جمشید داشته است؟ برای پاسخ به این سؤال 20 شاخص در قالب مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست محیطی بر اساس نظر کارشناسان شناسایی و درجه اثرگذاری آن ها اندازه گیری شده است. جهت گردآوری داده ها از دو روش اسنادی و پیمایشی شامل مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. برای این منظور 12 مورد مصاحبه با کارشناسان و مطلعین روستا انجام شده و 67 مورد پرسشنامه در سطح نمونه خانوارهای ساکن روستا تکمیل شده است.
یافته ها: نتایج نشان می دهد اگرچه گردشگری توانسته به ترتیب در زمینه های فرهنگی و زیست محیطی همچون تقویت مهارت زبانی و بالا بردن آگاهی روستاییان تأثیر مثبتی داشته باشد، اما در حوزه اقتصادی علی رغم ایجاد مشاغل محدود مستقیم و غیرمستقیم نتوانسته از فقر روستایی بکاهد.
محدودیت ها/ راهبردها: عمده ترین محدودیت تحقیق، فقدان آمار دقیق در مورد تعداد بازدیدکنندگان خارجی از مجموعه جهانی تخت جمشید بود.
راهکارهای عملی: رفع موانع و محدودیت هایی است که از مشارکت مردم در فعالیت های مربوط به گردشگری جلوگیری می کند، از سوی دیگر ازآنجاکه هیچ گونه نهاد غیردولتی اجازه فعالیت در این مجموعه را ندارد لذا هیچ گونه رقابتی میان ذینفعان منطقه وجود نداشته و منافع حاصل از گردشگری صرفاً متوجه دولت است. ازاین رو بایستی زمینه ای فراهم شود تا مشارکت تمامی ذینفعان در فرایند گردشگری تسهیل شود.
تحلیلی بر وضعیت نابرابری شاخص های مسکن در مناطق روستایی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی، علّی است با هدف تحلیل نابرابری و سطوح برخورداری شهرستان های استان آذربایجان غربی بر اساس شاخص های مسکن روستایی صورت گرفته است.
روش: اطلاعات مربوط به 38 شاخص مورداستفاده، بر اساس داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390، در چهار گروه زیربنایی و رفاهی، استحکام سازه، امکانات و تسهیلات و بهداشتی دسته بندی شده و با استفاده از مدل تاپسیس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نهایتاً مناطق روستایی شهرستان های استان آذربایجان غربی بر اساس روش تحلیل خوشه ای سطح بندی و وضعیت برخورداری آن ها با نرم افزار ArcGIS بر روی نقشه نمایش داده شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین نابرابری بین شهرستان ها مربوط به شاخص های بهداشت مسکن و کم ترین نابرابری مربوط به شاخص های استحکام سازه است. نتیجه ترکیبی شاخص ها نیز نشان داد که بیش از نیمی از شهرستان های استان آذربایجان غربی در زمینه بهره مندی از شاخص های مسکن روستایی در وضعیت مناسبی قرار دارند و مابقی شهرستان ها در وضعیت متوسط و متوسط به پایین واقع شده اند. مقایسه نتایج به دست آمده به تفکیک شاخص ها و نتایج ترکیبی شاخص های مسکن روستایی نشان می دهد که نابرابری بین شهرستان ها در برخورداری از هر یک از شاخص های مسکن روستایی بیشتر است در حالی که این نابرابری در شاخص های ترکیبی مسکن روستایی کم تر دیده می شود.
محدودیت ها: دسترسی به اطلاعات دقیق با جزئیات بیشتر و نیز معایب مربوط به یک مدل خاص برای سنجش وضعیت شاخص های مسکن روستایی، می تواند یکی از محدودیت های مطالعه حاضر به حساب آید.
راهکارهای عملی: جهت برقراری تعادل منطقه ای و حرکت به سمت توسعه پایدار در منطقه موردمطالعه، لازم است که سیاست های توسعه مسکن نگاه ویژه ای به مناطق روستایی کم جمعیت و سکونتگاه های منزوی و حاشیه ای داشته باشد؛ در غیر این صورت شاهد نابرابری های بیشتر و متعاقباً تخلیه هر چه بیشتر روستاها خواهیم بود.
اصالت و ارزش: شناخت نابرابری ها و عدم تعادل ها در چارچوب محدوده های جغرافیایی از مهم ترین ابزارهای برنامه ریزی به شمار می رود. تحلیل و تعیین سطوح برخورداری مناطق از لحاظ امکانات و خدمات نسبت به یکدیگر، موجب شناخت نقاط ضعف و قوت، توان ها و کمبود های آن ها در فضاهای جغرافیایی می گردد.
سنجش سطوح توسعه کشاورزی روستاهای دهستان قراتوره با استفاده از تکنیک تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از الزامات و چالش های اساسی برنامه ریزان توسعه، شناخت وضعیت و تنگناهای توسعه هر منطقه با استفاده از شاخص های زمینه موردنظر است تا ضمن شناسایی این تفاوت ها بتوان منابع را به صورت بهینه و در سطح توسعه یافتگی هر منطقه تخصیص داد و برنامه ریزی و سیاست گزاری درستی در جهت حل مشکلات و نارسایی های مناطق کمتر توسعه یافته انجام داد. ازاین رو هدف از انجام این تحقیق، بررسی وضعیت توسعه یافتگی کشاورزی روستاهای دهستان قراتوره و رتبه بندی این روستاها ازلحاظ برخورداری از شاخص های توسعه کشاورزی و تعیین برخوردارترین و محروم ترین آن ها و نشان دادن اولویت های توسعه کشاورزی در منطقه است.
روش: در این تحقیق با استفاده از بررسی منابع و مطالعات میدانی، تعداد 47 شاخص توسعه کشاورزی تدوین شد، سپس وزن شاخص ها با استفاده از آنتروپی تعیین و درنهایت به رتبه بندی روستاها با بهره گیری از روش TOPSIS اقدام گردید. در نهایت با استفاده از مدل موریس مقایسه ای تطبیقی انجام شد.
یافته ها: نتایج تاپسیس نشان داد روستاهای دهستان با توجه به ضریب توسعه (Ci+)، به سه سطح توسعه یافته (3 روستا)، درحال توسعه (11 روستا) و کمتر توسعه یافته (13 روستا)، طبقه بندی شدند. همچنین، برای تبیین میزان نابرابری در ابعاد مختلفِ توسعه کشاورزی، ضریب پراکندگی مربوط به هر بخش محاسبه شد. نتایج نشان می دهد که بیشترین نابرابری روستاها به ترتیب مربوط به بخش های منابع آب و آبیاری و دامپروری است.
محدودیت ها/ راهبردها: به دلیل نبود برخی اطلاعات، تعدادی از شاخص های مهم کنار گذاشته شدند.
راهکارهای عملی: با توجه به این که این دهستان قطب کشاورزی است می توان با مدیریت صحیح منابع طبیعی و تربیت نیروی انسانی متخصص، کشاورزی ترکیبی (ترکیبی از دامداری در کنار زراعت و باغداری) را که باعث بهبود معیشت و درآمد مردم در زمانی که یکی از این سه دچار رکود می شود را بکار برد و کشاورزی را رونق بخشید.
اصالت و ارزش: از کاربردهای این پژوهش، کمک در توزیع اعتبارات کشاورزی بین مناطق روستایی این دهستان از کشور می باشد.
سازگاری کشاورزان با تغییرات اقلیمی در شهرستان سیروان، استان ایلام: اثرات و گزینه های سازگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی اقدامات کشاورزان برای سازگاری خود با تغییرات آب وهوا جهت کاهش اثرات این تغییرات در عملکرد آنها در شهرستان سیروان می باشد.
روش: جامعه ی آماری مطالعه حاضر را تمامی خانوارهای مناطق روستایی شهرستان سیروان که در بخش کشاورزی مشغول به فعالیت بوده و در معرض تغییرات آب وهوایی (به ویژه خشکسالی) در 10 سال گذشته قرار گرفته اند، تشکیل می دهند (3943 = N). 162 خانوار از جامعه ی آماری، با استفاده از جدول بارتلت و همکاران، به عنوان نمونه ی مورد مطالعه انتخاب گردیدند. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای 10 روستا از بین روستاهای شهرستان مورد مطالعه انتخاب گردید. در این مطالعه سؤالات اصلی مطالعه به صورت باز (در مورد اینکه آیا در دهه ی گذشته متوجه تغییرات طولانی مدت متوسط دمای هوا، باراش باران و جهت تغییر آنها سردتر یا گرمتر شده اند؟)، از کشاورزان مورد مطالعه پرسیده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد، 05/66 درصد از کشاورزان شهرستان سیروان از هیچ روشی برای سازگار شدن با تغییرات آب وهوایی به وجود آمده استفاده نکرده اند. 17/6 درصد از افراد مورد مطالعه از روش تغییر در زمان کاشت و 55/5 درصد از واریته های جدید و مقاوم به خشکی را برای سازگاری با تغییرات آب وهوایی استفاده کرده اند. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد، متغیرهای سطح اراضی خانوار، دسترسی به مراکز خدمات و ترویج، دسترسی به اعتبارات، داشتن شغل دوم، سطح سواد، سن، تجربه رویارویی با خشکسالی در پنج سال گذشته و سطح درآمد خانوار حدود 83 درصد واریانس متغیر وابسته یعنی سازگاری با تغییرات آب و هوایی را تبیین می نمایند.
راهکارهای عملی: با توجه به یافتهﻫﺎی پژوهش، راهکارهایی مانند هماهنگی سیاست های دولت و بانک های عامل، بهبود خدمات ترویج درمنطقه با استفاده از افزایش نرخ مروج به کشاورز، افزایش کلاس های آموزشی ترویجی مربوط به تغییرات آب وهوایی و استراتژی های سازگاری در روستاهای دورتر پیشنهاد می گردد.
اصالت و ارزش: در حال حاضر، تغییر اقلیم و آثار آن بر بخش های مختلف جهان و کشور ایران، به ویژه بر مناطق روستایی و بخش کشاورزی یکی از چالش های مهم است. در این بین بحث سازگاری با تغییرات اقلیمی، که موضوع مقاله حاضراست، یکی از مقوله های مهم جهانی بوده که پیش از این کمتر به آن پرداخته شده است.
تحلیل فضایی و سنجش سطح توسعه یافتگی نواحی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تحلیل فضایی یا سازمان دهی فضایی روندی برای بهره سازی، آرایش منطقی، حفظ تعادل، توازن و هماهنگی بین جمعیت و تأسیسات در فضای جغرافیایی و جلوگیری از بروز عدم تعادل و بازتاب های تخریبی و منفی در فضای سرزمین است. به منظور حل مسائل ناشی از عدم تعادل های منطقه ای در محدوده موردمطالعه، گام نخست شناخت و سطح بندی روستاها ازنظر برخورداری است، برای این منظور؛ از 8 معیار اصلی شامل: خدمات آموزشی، فرهنگی- ورزشی، سیاسی-اداری، تأسیسات زیربنایی، ارتباطات و حمل ونقل، بهداشتی-درمانی، جمعیت و بازرگانی-خدماتی، در قالب 76 متغیر فرعی استفاده شده است تا بتوان بر اساس دیدگاه توسعه همه جانبه، به تحلیل فضایی و سنجش توسعه یافتگی جوامع روستایی به عنوان زیربنای برنامه های ملی همت گماشت.
روش: رویکرد حاکم بر این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است و ماهیت آن می تواند کاربردی باشد. بدین منظور داده های آماری موردنظر، از سازمان های مربوط اخذ و جهت سنجش داده ها از پرسشنامه ای در قالب نظرات خبرگان و صاحب نظران امر استفاده شده است و در ادامه از ترکیب لایه های مربوط، با استفاده از عملکرد ترکیبی سیستم اطلاعات جغرافیایی و تکنیک تصمیم گیری چند معیاره در قالب مدل AHP FUZZY به تفسیر نقشه مربوط پرداخته ایم. نهایتاً با بهره گیری از نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی، سطح توسعه یافتگی در 9 دسته از بسیار زیاد تا بسیار کم تقسیم بندی گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که تفاوت فاحش بین دهستان های استان چهارمحال و بختیاری وجود دارد به طوری که دهستان های موجود در شهرستان کوهرنگ، لردگان و اردل، با توجه به اینکه بیش از 62 درصد جمعیت روستایی استان را دارا هستند اما در بعد توسعه یافتگی از وضعیت مطلوبی برخوردار نیستند و باید در اولویت توسعه قرار بگیرند.
اصالت و ارزش: این مطالعه به دلیل پرداختن به بعد فضایی (صرفاً جغرافیایی) و ترکیب اوزان فازی در محیط GIS در بعد مطالعات روستایی، جدید است و محققان برنامه ریزی روستایی می توانند از یافته ها و راهکارهای آن استفاده کنند.
ارزیابی عملکرد تعاونی های تولید روستایی با رویکرد توسعه کشاورزی پایدار (مطالعه موردی: شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مقاله ارزیابی عملکرد تعاونی های تولید در ارائه خدمات زیرساختی به روستاهای تحت پوشش و تحلیل تأثیر آن در توسعه کشاورزی پایدار در شهرستان نیشابور است.
روش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و اسنادی صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل کشاورزان عضو تعاونی های تولید روستایی از 12 روستای دارای تعاونی تولید در سطح شهرستان نیشابور است. ابتدا عملکرد تعاونی های تولید در ارائه خدمات زیرساختی توسعه کشاورزی به روستاهای تحت پوشش با استفاده از 11 شاخص از طریق تکنیک تاپسیس، ارزیابی، مقایسه و رتبه بندی شده اند. سپس پایداری کشاورزی در قالب 13 شاخص اقتصادی، 16 شاخص اجتماعی و 20 شاخص زیست محیطی به تفکیک روستاهای تحت پوشش تعاونی ها، مورد تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد تعاونی های تولید فوشنجان، سیمرغ 5 و سیمرغ 4 با سطح عملکرد 896/0، 471/0 و 398/0 نسبت به سایر تعاونی های شهرستان، خدمات فنی و زیرساختی بیشتری را به روستاهای تحت پوشش خود ارائه داد ه اند و پایداری کشاورزی در این روستاها بالاتر از سایر روستاهاست. بررسی میانگین پایداری در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در روستاهای تحت پوشش تعاونی ها، به ترتیب 74/2، 33/3 و 41/2 به دست آمد که نشان می دهد تعاونی ها در زمینه پایداری اجتماعی بیش از حد متوسط، اما در زمینه پایداری اقتصادی کمی کمتر از متوسط و در مورد پایداری زیست محیطی ضعیف عمل نموده اند. همچنین ضریب همبستگی اسپیرمن، میان رتبه تعاونی ها از نظر ارائه خدمات به روستاها و رتبه پایداری کشاورزی در ابعاد مختلف، نشان دهنده رابطه مستقیم و معنادار میان ارائه خدمات و افزایش پایداری در بعد اقتصادی و اجتماعی پایداری است.
محدودیت ها/ راهبردها: عمده ترین محدودیت تحقیق فقدان آمار و اطلاعات کافی در مورد تعاونی های تولید و عملکرد آن ها در چند سال گذشته بوده است.
راهکارهای عملی: توسعه تعاونی های تولید قبل از آن که به تعاونی و اعضا تعاونی مربوط باشد به میزان حمایت تخصصی و تکنولوژیکی دولت بستگی دارد.
اصالت و ارزش: در این تحقیق، ابتدا عملکرد تعاونی های تولید در روستاهای تحت پوشش مورد بررسی قرار گرفته و سپس تأثیر تعاونی ها به عنوان یک نظام بهره برداری مناسب که می تواند بر کم و کیف عملکرد کشاورزی اثر بگذارد بررسی شده است.
بررسی وضعیت حمایت مالی کسب و کارهای گردشگری روستایی از یکدیگر با رویکرد تحلیل شبکه (مطالعه موردی: رستورانهای روستاهای محور هراز، بخش لاریجان، شهرستان آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی وضعیت حمایت مالی کسب و کارهای گردشگری روستایی از یکدیگر با رویکرد تحلیل شبکه در رستورانهای روستاهای محور هراز، بخش لاریجان، شهرستان آمل می باشد.
روش: روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است که به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری، صاحبان رستورانهای جاده هراز به تعداد 76 نفر بوده که پرسشنامه ای ماتریسی به منظور تعیین روابط بین آن ها اجرا شد. همچنین از نظریه و مدل تحلیل شبکه و با استفاده از نرم افزار Ucinet و آزمون های تراکم، درجه، دوسویگی، انتقال پذیری، E-I و غیره جهت تجزیه وتحلیل داده ها و از انواع گراف ها جهت نمایش روابط بهره برده شده است.
یافته ها: به صورت کلی نتایج این تحقیق نشان دهنده وضعیت نامناسب حمایت مالی از یکدیگر در بین رستورانها می-باشد. تعداد بسیار کمی از رستورانها (4 درصد) از یکدیگر حمایت مالی کرده که 23 درصد آن به صورت دوسویه و متقابل می باشد.
محدودیت ها: بالا بودن هزینه و زمان تکمیل پرسشنامه ها، با توجه به گستردگی محدوده مورد مطالعه، از اصلی ترین چالش-های پیش روی محققان در پژوهش حاضر بود.
اصالت/ ارزش: مقاله حاضر از این جهت دارای اهمیت است که می تواند به عنوان رویکردی جدید در برنامه ریزی توسعه گردشگری مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی در مزارع شالیزاری (مطالعه موردی: روستای ولشکلا شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجایی که تحقیق جامعی در راستای شناسایی پیامدها و نتایج طرح های یکپارچه سازی انجام نشده است، تحقیق حاضر باهدف تحلیل پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی در روستای ولشکلا شهرستان ساری اجرا گردید.
روش: تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت تحلیلی دارد. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. ابزار تحقیق پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با استفاده از نظرات متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ (833/0) مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه شالیکاران روستای ولشکلا در شهرستان ساری است که زمین شالیزاری شان تحت یکپارچه سازی قرار گرفته است (300=N). با استفاده از جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان، نمونه آماری به تعداد 169 نفر تعیین گردید که در نهایت تجزیه وتحلیل داده ها بر روی 140 پاسخگو با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: نتیجه تحلیل عاملی 5 عامل را به عنوان پیامدها و اثرات حاصله از اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی شالیزاری در منطقه مورد نظر شناسایی نمود که به ترتیب اهمیت عبارت اند از: پیامد اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی، فنی و فرهنگی. بر اساس یافته های تحقیق، یکپارچه سازی اراضی تأثیر ملموس و مثبتی بر وضعیت اقتصادی مردم داشته است. علاوه بر این، بهبود شاخص های زیست محیطی از جمله دستاوردهای اجرای طرح های یکپارچه سازی مطرح شده است. به طورکلی، پنج عامل شناسایی شده درمجموع 42/80 درصد از واریانس مربوط به پیامدهای اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی را تبیین نمودند.
محدودیت ها: ایجاد انگیزه و ترغیب کشاورزان به پاسخگویی سؤالات تحقیق، عمده ترین چالش پژوهش حاضر بوده است.
راهکارهای عملی: با توجه به نتایج تحقیق مبنی بر اثرات مثبت اجرای طرح به ویژه در ابعاد اقتصادی، اکولوژیکی و اجتماعی، انتقال تجربیات و توجیه منافع حاصله به سایر مناطق مستعد اجرا یا مشمول طرح، می تواند به عنوان یک اقدام مؤثر بر پذیرش طرح توسط کشاورزان و ایجاد آمادگی آن ها برای اجرای طرح یکپارچه سازی محسوب گردد.
اصالت و ارزش: با توجه به اهمیت منطقه موردمطالعه به عنوان یک منطقه استراتژیک و پایلوت اجرای طرح یکپارچه سازی و به دلیل عدم انجام تحقیقی که پیامدهای اجرای طرح را بررسی کرده باشد، پژوهش حاضر تدوین و اجرا گردیده است. نتایج حاصله می تواند راهگشای اتخاذ تصمیمات و اقدامات مسئولین مربوطه در برنامه ریزی های آتی گردد.
تحلیل منابع درآمدی دهیاری ها با استفاده از رهیافت ارزیابی مشارکتی (روستای نارجوئیه شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: دهیاری ها به عنوان قوه اجرایی نظام برنامه ریزی روستایی در سطح محلی محسوب می شوند که لازم است برای تحقق درون زایی توسعه روستایی؛ از خودکفایی مالی بهره مند باشند. هدف تحقیق حاضر تحلیل منابع درآمدی دهیاری ها با تأکید بر مشارکت مردم و تحقق توسعه درون زا می باشد.
روش: منطقه موردمطالعه روستای نارجوئیه از توابع بخش مرکزی شهرستان جیرفت در استان کرمان می باشد. گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای و پیمایشی با رهیافت مشارکتی انجام شده است. جامعه آماری؛ روستائیان ساکن روستای نارجوئیه می باشد و 38 نفر از صاحب نظران محلی؛ جامعه نمونه را تشکیل می دهند. به منظور ارزیابی منابع از روش ارزیابی مشارکتی و تعامل اندیشه ای استفاده شد و از جامعه نمونه خواسته شد منابع را در قالب ماتریس زوجی اولویت بندی کنند و از طریق نمودار ون به تحلیل اهمیت و ارتباط با منابع بپردازند.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل آمار سازمانی نشان داد مهم ترین منابع درآمدی دهیاری روستای نارجوئیه به ترتیب عبارت اند از: کمک های اعطایی دولتی، درآمدهای ناشی از عوارض ساختمانی و تغییر کاربری، کمک های اهدایی اشخاص و سازمان های خصوصی و بهای خدمات. همچنین نتایج ارزیابی مشارکتی در زمینه اهمیت منابع (تحلیل منابع بالقوه) نشان داد مهم ترین منابع مالی روستای نارجوئیه به ترتیب: عوارض و مالیات، اجرای پروژه های مشارکتی و ایجاد بازارهای محلی هستند. درحالی که تحلیل ارتباط (منابع بالفعل) نشان داد به استثنای عوارض و مالیات؛ رابطه بین اهمیت و ارتباط منابع درآمدی دهیاری نارجوئیه معکوس می باشد و مهم ترین منابع بالقوه درآمدی این روستا هنوز بالفعل نشده اند و در چرخه مالی و درآمدی دهیاری و روستا قرار نگرفته اند.
راهکارهای عملی: پیشنهاد می شود دهیاری نارجوئیه برای رهایی از وابستگی به دولت و نیروهای بیرونی؛ به اهمیت و اولویت منابع درون روستا توجه داشته و در راستای بالفعل سازی و ورود آن ها به سیستم مالی دهیاری تلاش کند تا در آینده منابع مالی درون زا و مطمئن در اختیار داشته باشد. ازاین رو برای برنامه ریزی تعاملی در روستای نارجوئیه؛ سرمایه-گذاری فعال توسط سازمان های محلی، سرمایه گذاری اساسی بر روی منابع محلی و مشارکت و نظارت روستاییان بر برنامه-های توسعه روستایی لازم می باشد.
بررسی تأثیر مکان یابی کاربری اراضی بر عمران روستایی در شهرستان بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ازجمله مشکلات و نابهنجاری ها در سکونتگاه های روستایی، عدم مکان یابی بهینه کاربری های پیشنهادی در طرح های هادی روستایی است، به نحوی که مکان یابی نامناسب کاربری ها زمینه ساز استفاده با بهره وری پایین و درنهایت عدم دست یابی به توسعه خواهد شد. هدف از این تحقیق، بررسی موضوع مکان یابی کاربری های پیشنهادی در طرح هادی و تأثیر آن بر توسعه و عمران روستایی در شهرستان بجنورد است.
روش: روش تحقیق در این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات هم به صورت آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل عاملی، همبستگی و رگرسیون) صورت گرفته است. برای این منظور 30 نفر از مسؤولین شهرستانی و مدیران اجرایی تعدادی از روستاهای شهرستان مورد پرسش قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج پژوهش بر اساس تحلیل عاملی نشان می دهد که عوامل زیست محیطی، رفاه و امید به آینده، بهره وری و کالبدی به ترتیب با تبیین 11، 3/9، 7/8 و 3/8 درصد واریانس ها بیشترین تأثیر را بر توسعه و عمران روستایی داشته اند. در ادامه با استفاده از رگرسیون گام به گام، از بین هشت عامل مستخرج از تحلیل عاملی، پنج عامل تأثیر مثبتی را بر توسعه و عمران روستایی نشان دادند که سه متغیر اجتماعی، تناسب کاربری و رفاه و امید به آینده به ترتیب با 404/0، 383/0 و 226/0 بیشترین تغییرات توسعه و عمران روستایی را تبیین می نمایند.
راهکارهای عملی: بنابراین، پیشنهاد می شود که در طی اجرای طرح های هادی روستایی به مکان یابی بهینه کاربری های پیشنهادی توجه فراوان شود و با در نظر گرفتن تمامی ابعاد مرتبط با ابعاد اثرات مکان یابی بهینه کاربری ها در توسعه و عمران روستایی از نگاهی صرفاً کالبدی به مکان یابی پرهیز شود تا میزان رضایت روستاییان افزایش یابد و درنهایت موجب ارتقاء کارایی طرح های هادی در سکونتگاه های روستایی گردد.