فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش فزاینده جمعیت و تقاضای روزافزون در استفاده از منابع گردشگری، توجه به ظرفیت برد منابع و بهرهبرداری از آنها در حد ظرفیت و توان آنها بیش از پیش اهمیت یافته است. مقاله حاضر به بررسی ظرفیت برد گردشگری در چهار بوستان شهر قم شامل بوستانهای هاشمی، نبوت، فدک و علوی می پردازد. دادههای مورد نیاز برای انجام تحقیق از طریق پرسشنامه و نیز آمارهای آب و هوائی ایستگاه هواشناسی قم جمعآوری گردید. در نهایت ظرفیت برد فیزیکی، واقعی و مؤثر چهار بوستان مورد مطالعه به دست آمد. نتایج نشان داد که بوستان علوی بیشترین ظرفیت برد و بوستان نبوت کمترین ظرفیت برد گردشگری را دارد و توانمندی های مدیریتی پارک نقش مهمی در میزان ظرفیت برد گردشگری پارک های مورد مطالعه دارد. در فصول پائیز و زمستان و در ایام غیر تعطیل هفته میزان تقاضا از حد ظرفیت برد کمتر بوده و در فصول بهار و تابستان و در روزهای جمعه و تعطیل و غالباً در ساعات بعد از غروب خورشید میزان تقاضا از حد ظرفیت برد فراتر میرود. بنابراین با توجه به زمان اوج بازدید، باید ظرفیت برد پارک بتواند این زمانها را تحمل کند تا از افزایش فشار بر منابع و تسهیلات پارک جلوگیری شود. بنابراین این موضوع باید در طرحریزی پارکها مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل الگوی گسترش کالبدی-فضایی شهر مراغه با استفاده از مدل های کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی رشد و توسعه کالبدی یا شکل شـهر به عنوان الگوی فضایی فـعالیتهای انسان تـعریف میشود، در حال حاضر الگوی توسعه شهرها به دو دسته گسترش افقی یا پراکنده (Sprawl) و الگوی شهر فشرده (Compact) تقسیم میگردد. شواهد نشان میدهد که در دهههای اخیر شهرها به صورتی بیبرنامه رشد کرده و محدودههای شهری به چندین برابر وسعت اولیه خود رسیدهاند. به همین خاطر برنامهریزان و سیاستگذاران در سراسر جهان تلاش میکنند تا با شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر، رشد آن در راستای توسعه پایدار شهری هدایت و مدیریت کنند. مورد مطالعه این تحقیق شهر مراغه میباشد، این شهر در شمال غرب کشور قرار دارد. در این تحقیق که با بکارگیری روشهای تحلیلی- تطبیقی تلاش میشود تا الگوی رشد کالبدی-فضایی مراغه در دورههای مختلف شناسایی و اندازهگیری گردد. روشهای کمی مورد استفاده شامل درجه تجمع (موران، گری)، ضریب آنتروپی، ضریب جینی، هلدرن و تراکم میباشد. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان میدهد که شهر مراغه از نظر رشد کالبدی و فضایی در گذشته رشدی آرام و فشرده داشته که با شروع شهرنشینی سریع یعنی از سال 1355 تا 1365 رشد شتابان شهری تجربه کرده است بطوری که مساحت شـهر در این دوره 16.5 برابر افزایش یافـته است که از این دهـه رشد بیرویه شهری (Sprawl) رخ داده و تا دهه 1385 توسعه و گسترش شهر به صورت پراکنده ادامه یافته است، با توجه به نتایج پژوهش، برای تغییر نوع رشد شهر و دستیابی به توسعه پایدار شهری الگوی رشد فشرده به عنوان الگوی توسعه آتی پیشنهاد شده است.
سطح بندی زیرساخت ها و تأسیسات گردشگری در شهرستان های استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه گردشگری به عنوان فعالیتی سودآور، در اولویت برنامه ریزی کشورها قرار گرفته است. اما توسعه گردشگری نیاز به توسعه زیرساخت ها دارد که معمولاً در کشورهای جهان سوم تمرکز زیر ساخت های گردشگری در شهرهای بزرگ و مراکز استان ها، باعث رونق گردشگری در شهرهای بزرگ شده و شهرهای کوچک و حتی روستاهای با پتانسیل بالای توریستی از مزایای آن کم بهره بوده اند. شناسایی سطوح توسعه یافتگی شهرستان ها به لحاظ زیرساخت های گردشگری می تواند در برنامه ریزی برای مناطق کم تر توسعه یافته کمک شایانی نماید. تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی سعی در تحلیل زیرساخت های گردشگری شهرستان های استان آذربایجان غربی دارد که در این راستا 14 متغیر انتخاب گردیده و با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی درspss مورد تحلیل قرار گرفته است. متغیرهای فوق به 2 عامل تأثیرگذار کاهش یافت و در نهایت با تلفیق امتیازات عاملی حاصله، شهرستان ها رتبه بندی شده و سطوح توسعه یافتگی آن ها مشخص گردید. نتایج حاصله حاکی از آن است که، شهرستان ارومیه به لحاظ برخورداری از زیرساخت ها در رتبه اول و شهرستان خوی در رتبه دوم و شهرستان های شوط و پلدشت در رتبه شانزدهم و هفدهم قرار گرفته اند. و سطح بندی شهرستان های استان نشان از وجود ناهمگنی در سطح استان دارد به طوری که، شهرستان ارومیه در سطح کاملاً توسعه یافته و شهرستان های خوی و سردشت، توسعه یافته و شهرستان های چالدران، ماکو، مهاباد، سلماس، میاندوآب، نقده، بوکان در حال توسعه و بقیه ش هرستان ها محروم می باشند و بین رتبه هر شهرستان به لحاظ ب رخورداری از زیرساخت ها و جاذبه های گردشگری شهرستان ها رابطه مثبت وجود دارد.
معیارهای مکان یابی پارکهای شهری برای ارتقاء محیط اجتماعی (مطالعه موردی پارک یعقوب لیث شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضای سبز به عنوان جزئی از نظام کالبدی شهر که انسان همواره با آن در تماس بوده و هدف از طراحی آن درحقیقت توجه به نیازهای انسانی و فرهنگی جامعه و نیز جستجوی عوامل ضروری در ایجاد فضای سبز مناسب شهری است، بنابراین، مکانیابی نادرست فضاهای سبز شهری در نهایت، به ایجاد ناهنجاریهای بیشمار اجتماعی منجر خواهد شد که لازم است در برنامه ریزی و عمران شهری و احداث فضاهای سبز رعایت ملاک ها و استاندارهای لازم برای مکان یابی آنها مدنظر قرارگیرد این تحقیق قصد دارد به بررسی دقیق این مسئله بپردازد برای این منظور معیارهای مکانیابی فضاهای سبز شهری مورد بحث واقع شده و با تحلیل دسترسی به شریانهای فرعی و اصلی نزدیکی به کاربری های سازگار و ناسازگار ماتریس مقیاس با مطالعه موردی پارک یعقوب لیث زابل به بررسی رعایت این معیارها پرداخت است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که این پارک از 7/66% سازگاری کامل در ماتریس سازگاری، 75% مطلوبیت کامل در ماتریس مطلوبیت، 40% کاملاً متناسب در ماتریس ظرفیت و 43% کاملاً مناسب در ماتریس وابستگی است.
جایگاه محله در توسعة پایدار شهر (مورد مطالعه: محله های منطقة 10 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف برنامه ریزان شهری، ایجاد توسعة پایدار شهری و محله ای است. بدین صورت که با ایجاد پایداری در محله ها می توان به پایداری در سطوح بالاتر و شهر رسید. هدف از این پژوهش، بررسی میزان پایداری محله های منطقة 10 شهرداری تهران با استفاده از روش فازی است. بدین منظور، از 86 شاخص در ابعاد کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، خدماتی، زیست محیطی، بهداشتی- درمانی و حکمرانی شهری استفاده شده است. در این پژوهش، ابتدا در سیستم اطلاعات جغرافیایی با استفاده از تابع عضویت متناسب برای هر شاخص، عملیات فازی سازی انجام شد. سپس با تلفیق شاخص ها، مقدار گامای معادل پایداری در هر بعد به دست آمد. این مقدار در هر محله، عددی بین صفر و یک است که بسته به مقدار آن، میزان پایداری هر محله در محدوده ای تعریف شده است. در این پژوهش، محدوده صفر تا 1/0 برای مقادیر گاما، نمایانگر میزان پایداری خیلی ضعیف، 1/0 تا 4/0 پایداری ضعیف، 4/0 تا 5/0 پایداری متوسط متمایل به ضعیف، 5/0 تا 6/0 پایداری متوسط و 6/0 تا 1 پایداری قوی تعریف شده است. درادامه، برای مشخص شدن میزان پایداری کلی محله های لایه های گامای ابعاد با عملگر فازی با هم تلفیق شدند و مقدار گامای معادل پایداری کلی محله ها تعیین شد. یافته ها نشان می دهد که پایداری محله های این منطقه در سطوح متوسط، متوسط روبه ضعیف و ضعیفی قرار دارند. محلة سلسبیل شمالی با مقدار 5393/0 در وضعیتی متوسط واقع شده است که بهترین وضعیت را در بین محله ها دارد و بدترین وضعیت مربوط به محلة هاشمی با مقدار 3082/0 است.
تحلیل تطبیقی احساس امنیت در فضاهای شهری و روستایی مطالعه موردی: شهرستان کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت از مهم ترین ابعاد زندگی افراد و از بارزترین وجوه آرامش برای ساکنان شهرها و روستاها به شمار می آید. به دلیل تفاوت فضاهای شهری و روستایی و نیز تفاوت های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهرنشینان و روستاییان، احساس امنیت متفاوتی در فضاهای شهری و روستایی به چشم می خورد. از این رو تحلیل تطبیقی تفاوت احساس امنیت در بین سکونتگاه های شهری و روستایی در چارچوب نظریه های موجود، موضوع اصلی پژوهش در این مقاله است. بدین منظور با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، اطلاعات و داده های مورد نیاز از منابع کتابخانه ای و با روش پیمایشی با انتخاب 400 نمونه تصادفی در 2 شهر و 10 روستای شهرستان کوهدشت جمع آوری شدند. نتایج تحلیل ها مشخص می سازد که از لحاظ احساس امنیت عمومی تفاوت معنی داری بین نقاط شهری و روستایی وجود ندارد؛ ولی از لحاظ ترس از فضاهای شهری و روستایی، تفاوت بین شهر و روستا معنی دار است. همچنین نتایج حاکی از آن اند که با حرکت از فضاهای خصوصی به سمت فضاهای عمومی، بر میزان ترس مردم افزوده می شود؛ و این موضوع در روستاها بیشتر از شهرهاست
امکان سنجی مداخله پذیری بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه مطالعه موردی: منطقه 6 شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طیّ دهههای اخیر موضوع احیای بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهرها به یکی موضوعات کلیدی در زمینه ی راهبردهای توسعه ی شهری تبدیل شده است. به همین منظور مدیران و سیاستگذاران شهری اقدامات متعددی از جمله افزایش میزان تراکم ساختمانی، بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده، انبوهسازی و غیره را سرلوحه ی کار خود قرار دادهاند. برخی از این سیاستها نیز به شکل مداخلات مستقیم از سوی سیستم مدیریت شهری به منظور تأمین خدمات و امکانات عمومی و یا بهبود وضعیت شبکه معابر، تجمیع قطعات و مواردی از این قبیل در بافتهای فرسوده صورت میگیرد. متأسفانه عدم مد نظر قرار دادن پارامترهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی مؤثر در امر مداخلهپذیری بافتهای شهری از سوی دست اندرکاران امور توسعه شهری موجب شده تا هنگام اجرای پروژه های عمرانی مشکلاتی همچون تأخیر در زمان اجرا پروژهها، صرف هزینههای گزاف و یا نارضایتیهای اجتماعی به وجود آید. بر این اساس تحقیق حاضر تلاش دارد تا با کمک سه شاخص عمده ی فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی میزان مداخله پذیری بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهر قم را تعیین نماید تا هرگونه اقدام در این زمینه به شکل مؤثرتری صورت گیرد. البته رعایت مجموعه این معیارها به همراه زیر معیارهای آن باعث به وجود آمدن پیچیدگی هایی در امر تصمیمگیری میگردد. لذا به منظور تسهیل در امر تصمیم گیری، از روش فرایند تحلیل شبکه (ANP) جهت دستیابی به اهداف تحقیق حاضر استفاده شده است. نتایج نشان میدهد از مجموع 76 هکتار مساحت منطقه 6 شهر قم، 3/20 درصد از مساحت آن دارای مداخلهپذیری کم و 8/41 درصد دارای مداخله پذیری متوسط میباشد. در مقابل 9/37 درصد از مساحت منطقه ی یاد شده از مداخلهپذیری بالایی برخوردار است که علت اصلی آن را میتوان به سبب وجود اراضی بایر با وسعت زیاد، در داخل بافت عنوان کرد.
تحلیلی بر نظام سکونتگاه های شهری کلان منطقه مرکزی در سال های 90-1335(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تعادل و تمرکز شدید از جمله ویژگی های کشورهای جهان سوم است که این ویژگی معلول نتایج سیاستهای رشد قطبی به شمار می آید. جمعیت شهرها (اندازه شهرها)، به طور گسترده بین سکونتگاه های گوناگون با اندازه ها و الگوهای متفاوتی در مناطق مختلف توزیع شده اند. این الگوهای کاملا متفاوت، بیشتر روشنگر مناطقی است که رشد شهرها در آن به طور بی برنامه و با سیاست های نابرابر اتفاق می افتد. طی این روند معمولا بزرگترین شهرها، سریع ترین نرخ های رشد را پیدا می کنند که این امر موجب بروز و ظهور تسلط جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک یا چند شهر بر شهرهای دیگر در داخل نظام شهری یک کشور یا منطقه می گردد. عدم تعادل میان مراکز روستائی و شهری در زمینه های مختلف اجتماعی – اقتصادی، موجب بر هم خوردن نظم فضائی سکونتگاهها از یک سو و رشد شتابان و بی رویه بعضی از شهرهای درجه اول گردیده است.از آنجا که نحوه ی پراکنش نقاط سکونتگاهی در پهنه سرزمین و گسیختگی و عدم انسجام ساختار فضایی یکی از مشخصه های نظام شهری در سطح کشور است، بنابر این بررسی آن در کلیه مناطق کشور به منظور شناخت پیوندها و تفاوت ها امری اجتناب ناپذیر است. این پژوهش به بررسی وضعیت سکونتگاه های شهری واقع در کلان منطقه مرکزی شامل استان های اصفهان، یزد و چهارمحال وبختیاری در سال های 1335 تا 1390 با هدف آشنایی از میزان تعادل در توزیع جمعیت و پراکنش نقاط شهری کلان منطقه در طبقات مختلف شهری با استفاده از مدل هایی نظیر رتبه-اندازه، ضریب آنتروپی، منحنی لورنز ، ضریب جینی ، شاخص های تمرکز شهری و ... پرداخته است.روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی می باشد و اطلاعات موردنیاز به صورت اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است.نتایج پزوهش حاکی از آن است که شهرهای بسیار کوچک (روستا-شهرها) حدود 70 درصد شهرهای کلان منطقه را با جمعیت بسیار اندک و شهرهای بزرگ به تعداد اندک با جمعیت بسیار وجود دارند.شهر اصفهان به دلیل مرکزیت سیاسی، اداری، مالی و ... در طی همه این سال ها به عنوان نخست شهر برتر در نظام شبکه شهری این کلان منطقه است و فاصله بسیار با اندازه دیگر شهرهای کلان منطقه دارد. نظام شهری کلان منطقه تنها از لحاظ شاخص های تمرکز و نخست شهری و همچنین آنتروپی تا حدودی متعادل شده است ولی در بقیه مدل های مورد بررسی مانند رتبه-اندازه، منحنی لورنز و ضریب جینی فاصله زیادی با حالت نرمال دارد.در مجموع عدم تعادل، تمرکز و پدیده نخست شهری در نظام شهری منطقه حاکم است بنابراین، با ارایه خدمات و تقویت شهرهای کوچک و میانی و کاهش رشد شهرهای بزرگ در منطقه می توان به توزیع بهینه سلسله مراتب شهری در سطح کلان منطقه مرکزی کمک نمود.
تحلیل جغرافیایی و مکانیابی مراکز اسکان موقت شهری در بحران های محیطی با استفاده از GIS (مطالعه موردی منطقه 6 شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که بیش تر شهرهای بزرگ جهان با آن مواجه هستند، موضوع حوادث طبیعی است. برای اتخاذ و اجرای سریع و صحیح تصمیم ها جهت کاهش آسیب پذیری و اثرات آن ها قبل، حین و بعد از وقوع حوادث طبیعی مدیریت بحران لازم می باشد. این مدیریت با برنامه ریزی، مدیریت شهری و نیز جغرافیا ارتباط نزدیک دارد. با به کارگیری اصول و ضوابط شهرسازی مانند بافت، ساختار شهر، کاربری اراضی شهری، شبکه های ارتباطی و... می توان تا حد زیادی اثرات ناشی از حوادث طبیعی را کاهش داد. هدف از این مطالعه مکان یابی مراکز اسکان موقت در منطقه شش شهر اصفهان در بحران های محیطی با استفاده از GIS و مدیریت صحیح قبل، حین و بعد از بحران می باشد. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد که با استفاده از تکنیک AHP و نرم افزار ARC/GIS برای تهیه نقشه و مکان یابی مراکز اسکان موقت مسایل و مشکلات فضاهای سبز و باز و مراکز امداد و نجات منطقه 6 شهر اصفهان با رویکرد مدیریت بحران مورد بررسی قرار گرفته است. نوع پژوهش از نظر هدف «کاربردی» می باشد. نتایج نشان می دهد: فضاهای سبز و باز از توزیع مناسب برخوردار نیستند. مراکز امداد و نجات از تعداد و توزیع مناسب برخوردار نیستند. علاوه بر آن با کمبود تأسیسات و تجهیزات هم مواجه می باشند. به همین منظور راهبردها و برنامه هایی برای توانمندسازی منطقه 6 شهر اصفهان در برابر تبعات ویرانگر حوادث از دیدگاه مدیریت بحران ارائه شده است. براساس نتایج این پژوهش با استفاده از تکنیک فوق و با توجه به شاخص های متعدد از جمله توزیع مراکز برق، ایستگاه های آتش نشانی، مراکزدرمانی، مراکز سوخت و... در منطقه 6 شهر اصفهان مناطق مناسب اسکان موقت شناسایی و نسبت به اولویت بندی آن ها اقدام گردیده شده است.
بررسی رابطه بین دسترسی به فرصت ریاست جمهوری و توسعه زادگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با ارزیابی و مقایسه شاخصهای متعدد اقتصادی ، اجتماعی و جغرافیایی در استانهای یزد و کرمان که زادگاه دو شخصیت سیاسی (رئیس جمهور) در سالهای اخیر بوده اند، در پی پاسخ به این سئوال بوده است که: آیا دسترسی به فرصت سیاسی مانند ریاست جمهوری باعث استفاده از امکانات ملی در جهت نوسعه فوق العاده موطن و زادگاه رئیس جمهور شده است یا خیر ؟ به این منظور اطلاعات و آمار شاخصهای مختلف اقتصادی استانهای فوق در دوره های ریاست جمهوری مربوط به افراد از مرکز آمار ایران جمع آوری و پردازش گردید.نتایج تحقیق نشان داد هر دو استان کرمان و یزد در شاخصهای مختلف از روند توسعه فوق العاده نسبت به میانگین های کشوری برخوردار شده اند
برآورد ارزش تفرجی کلیساهای منطقه حفاظت شده مراکان (مطالعه موردی: کلیسای سنت استپانوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به تغییر رویکرد جهانی برنامه مدیریتی مناطق حفاظت شده در زمینه جذب توریست در جهت تأمین مالی این مناطق این تحقیق با هدف حفاظت از تنوع زیستی در نواحی با حفاظت شدید این نوع مناطق، به مطالعه ارزش تفرجی کلیسای سنت استپانوس یکی از کلیساهای معروف منطقه حفاظت شده مراکان واقع در مرز بین دو استان آذربایجان غربی و شرقی می پردازد. برآورد ارزش تفرجی این کلیسا می تواند در پیش بینی نیازها، رفع کمبودها و توسعه گردشگری در منطقه مؤثر باشد. اهداف این پژوهش برآورد ارزش تفرجی کلیسای سنت استپانوس با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط و تفکیک عوامل مؤثر بر تمایل به پرداخت گردشگران با برآورد مدل هکمن دو مرحله ای بودند. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسش نامه و مصاحبه حضوری با 321 بازدیدکننده از کلیسای سنت استپانوس در سال 1391 جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که 52 درصد بازدید کنندگان، تمایل دارند مبلغی جهت بازدید از کلیسای سنت استپانوس پرداخت نمایند. متغیرهای درآمد، سطح تحصیلات، اندازه خانوار و جنسیت بر تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان و متغیرهای درآمد، اندازه خانوار، سطح تحصیلات، سن و میزان رضایت بازدید کنندگان از وضعیت امکانات رفاهی کلیسا بر میزان تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان مؤثر بودند. میانگین تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان 2445 ریال و ارزش تفرجی سالانه کلیسای سنت استپانوس 317 میلیون ریال برآورد گردید. لذا با توجه به اهمیت و ارزش بالای کلیسای سنت استپانوس از نظر بازدیدکنندگان، می طلبد که برنامه ریزان و مسئولان برای توسعه گردشگری و افزایش تعداد گردشگران از طریق بالا بردن امکانات رفاهی آن ها و در نتیجه تأمین مالی منطقه حفاظت شده مراکان و سایر مناطق حفاظت شده به این کلیسا توجه بیشتری داشته باشند.
نگرش کشاورزان شهرستان کرمانشاه نسبت به سربازان سازندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق توصیفی- همبستگی، تحلیل نگرش کشاورزان شهرستان کرمانشاه نسبت به سربازان سازندگی و عوامل مؤثر بر آن بود. جامعهی آماری تحقیق، کشاورزان تحت پوشش مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی شهرستان کرمانشاه (163397N=) بودند. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان 390 نفر معین و از روش نمونهگیری تصادفی سیستماتیک استفاده شد. بر اساس نتایج، کشاورزان نگرش مطلوبی به سربازان سازندگی دارند. نگرش کشاورزان نسبت به شغل کشاورزی و نگرش نسبت به مراکز ترویج و خدمات جهاد کشاورزی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر نگرش کشاورزان نسبت به سربازان سازندگی بوده و 46 درصد از تغییرات این متغیر را تبیین میکنند.
ارزیابی ساختار فضایی و تدوین راهبردهای توسعه شهری شهر جدید پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار فضایی شهرها به روابط مختلف و متقابل تمامی نیروها و عوامل موجود در شهر بستگی دارد. این عوامل می تواند دربرگیرنده نیروی بازار، فعالیت ها، زیرساخت های شهری و خدمات گوناگون باشد که همواره ارتباطی پیچیده و متقابل داشته و گاهی اوقات این پیچیدگی، حتی مانع رسیدن به الگوی مناسب توسعه و ساخت شهر در مقیاس کلان و برنامه ریزی و تنظیم سیاست های شهری در مقیاس خُرد می شود. درنتیجه، لزوم نگرش جدی به برنامه ریزی ساختار فضایی شهر اهمیت می یابد و برنامه ریزی آن بایستی با توجه به ساختار حاکم بر شهرها انجام شود. هدف از این پژوهش ارزیابی و تحلیل ساختار فضایی شهر جدید پردیس و عوامل مؤثر بر آن از طریق شاخص های مختلف (جمعیتی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی درمانی، زیربنایی، حمل ونقل و ارتباطات و کالبدی) است. روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است. ابتدا بررسی های کلی کالبدی، ازجمله سیمای شهر و کاربری ها انجام گرفت و ساخت و کالبد شهر جدید پردیس معرفی شد. سپس به ارائه نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای مرتبط با ساختار فضایی شهر پرداخته و جدول مدل راهبردی تلفیقی تهیه شد. پس از آن با تحلیل سلسله مراتبی، به وزن دهی هر یک از معیارهای نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدید ها پرداخته و اوزان هر یک از زیر معیار های این معیارها محاسبه شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که شهر جدید پردیس با وجود برخورداری از فرصت های مناسب برای رشد و توسعه فضایی متوازن، از عدم تعادل در ساختار فضایی رنج می برد و به ساماندهی فضایی مکانی نیازمند است. سرانجام در راستای حل مشکلات ساختار فضایی شهر پردیس، راهبردها و سیاست های مناسب برای ارتقای کیفیت محیط زندگی شهر ارائه شده است.
ارزیابی عوامل موثر بر پایداری توسعه محله در فرایند برنامه ریزی شهری (نمونهموردی: محله سنگ سیاه شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پارادایم پایداری به طور گستردهای به منظور پدید آوردن دنیایی که در آن انسانها بتوانند با عدالت و به گونه ای شایسته در کنار یکدیگر زندگی کنند، مطرح گردیده است. از طرفی دیگر یکی از بسترهایی که انسان در آن پرورش یافته و بسیاری از نیازهای خود را در آن برآورده می کند، ""محله""است. تا قبل از انقلاب صنعتی و رشد فزاینده شهرها، محلات شهری رشدی تدریجی داشتند و ضمن حفظ ارزش های طبیعی، اجتماعی و کالبدی خود، به نیازهای نسبتاً ثابت ساکنین پاسخ می دادند. اما در عصر جدید به تبع افزایش جمعیت و رشد سریع شهرها، محلات شهری، فرصت نیافتند تا خود را با مقتضیات جدید محلات شهری وفق دهند. به همین علت، به دلیل بی پاسخ ماندن بسیاری ازنیازهای ساکنین، بی سامانی ها و اختلالات زیادی بر این محلات حاکم گردید. نگرش توسعه پایدار محله که حاصل تلفیق دو رویکرد توسعه محله ای و توسعه پایدار است، تلاش می کند با تقویت و بهبود فضاهای کالبدی محله، تعاملات اجتماعی مؤثر را افزایش دهد و از این مسیر به افزایش حس تعلق به مکان، مسؤولیت پذیری و ارتقاء سرمایه اجتماعی نایل گردد. در این مطالعه، پس از بررسی ادبیات نظری موضوع، معیارهایی متناسب با شرایط نمونه موردی (سنگ سیاه) انتخاب شده و سپس با استفاده از روش های آماریِ متناسب با سطح سنجش متغیرها، شرایط هر کدام از معیارهای مؤثر بر پایداری محله سنگ سیاه مورد سنجش قرار گرفته است، روش تحقیق، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت، روش علّی(پس از وقوع) است. به عبارت دیگر، پس از بررسی برنامه ریزی محله ای پایدار در قالب مبانی، معیارهای توسعه پایدارمحله ای، با استفاده از گردآوری های میدانی(توزیع پرسش نامه در بین ساکنین محله مورد مطالعه)، مورد ارزیابی قرار می گیرد و در پایان، پس از تحلیل اطلاعات، الگوی مداخله، با تأکید بر استفاده از الگوی توسعه پایدار محله ای، ارائه می شود. یافته های این تحقیق نشان می دهد که، معیارهای هویت و خوانایی، پویایی و سازگاری، دسترسی به شبکه ارتباطی و خدمات، احساس تعلق، تنوع و سرزندگی، ظرفیت قابل تحمل محله و امنیت و ایمنی بر پایداری محله سنگ سیاه موثر است. مطالعات کلی نشان داد که میزان پایداری محله سنگ سیاه 76/4 است و به صورت معنا داری از عددپنج، که آن را به عنوان شاخص بررسی پایداری در نظر گرفته شده است، پایین تر است. از بین معیارهای بررسی شده معیارتراکم و ظرفیت قابل تحمل محله بیشترین ضریب تأثیر(0. 975) را بر پایداری محله دارد و معیار امنیت و ایمنی(751/0) کمترین تأثیر پایداری بر محله دارد.
صنایع دستی روستائی (قالیبافی) در حاشیه غربی دشت کویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلات مرکزی ایران، با اشکال ژئومورفولوژیکی متفاوت، از حوضههای متعددی تشکیل شده که دشت کویر خود مجموعهای از این حوضهها میباشد (بوبک، 1959، ص 6).دشت کویر بین ً50 و ْ32 شمالی و ْ50 شرقی واقع شده دارای وسعتی حدود 2915 کیلومتر مربع است. در حاشیه این دشت بزرگ روستاها و شهرهای متعددی استقرار یافتهاند، که از 11 شهر معروف اطراف آن میتوان نام برد، که کاشان یکی از شهرهای مذکور میباشد. در این شکی نیست که قالیبافی یک پدیده جدیدی در کاشان نیست، ادواردز در کتاب خود تحت عنوان «قالی ایران» اشاره میکند که در اواسط قرن شانزدهم میلادی یک قالی در کاشان بافته شده که اکنون در موزه صنعت و هنر اتریش در وین نگهداری میشود. قالیبافی در ناحیه مورد مطالعه (روستاهای شرقی کاشان) در 30 سال گذشته توسعه بیشتری یافته، و قالیهای بافته شده در ناحیه از کیفیت و مرغوبیت خاصی برخوردار است. فرشهای معروف این ناحیه در بازارهای داخلی تحت عنوان قالی شادسر معروف میباشد، که در طرح، مواد و کیفیت (40×40 گره) اغلب مشابه میباشند. این قالیها اکثراً توسط خانوادههای (روستائی) در ناحیه بافته میشوند، که براساس برآوردهای انجام شده در یک جفت قالی شادسر 800,252,2 گره وجود دارد که معمولاً در حدود 468 روز بافته میشود، میزان تولید قالی شادسر 7676 مترمربع در سال 2003 بوده است. که میانگین ضریب قابلیت افزایش تولید در سال 2003 حدود 2/27 درصد محاسبه گردید، اگرچه دلائلی بر عدم افزایش ضریب قابلیت تولید (که قاعدتاً میبایست بیش از 2/27% باشد) وجود دارد که در متن بدان اشاره شده است.
مهاجرت، تحرک سکونتی و ساخت اجتماعی – فضایی شهر سبزوار
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع تحرک سکونتی در نواحی مختلف شهر به دلیل رابطه علت و معلولی آن با ساختار اجتماعی ـ فضایی شهر، در مطالعات شهری به ویژه در جغرافیای اجتماعی شهرها مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی این تحقیق یافتن پاسخی منطقی و مستدل به این سوال اساسی است که مهاجرین روستایی وارد شده به شهر سبزوار در بدو ورود در چه مناطقی از شهر اقامت گزیده و در مراحل بعدی چگونه محل سکونت خود را تغییر دادهاند و چه عوامل و متغیر هایی در فرایند اقامت اولیه و تحرکات سکونتی بعدی آن ها موثر بوده است؟ روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و داده های به روش پیمایشی (پرسشنامه و مصاحبه) گردآوری شده و با استفاده از روشهای آماری تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که مهاجرین وارد شده به شهر سبزوار در بدو ورود عمدتاً در مناطق حاشیهای و بافت قدیم و از نظر سطح درآمدی، در مناظق کم درآمد شهر اقامت گزیدهاند. تحرک سکونتی مهاجرین در مراحل بعد از اقامت اولیه، عمدتا در داخل مناطق درآمدی متوسط و کم درآمد و از نظر کالبدی در حاشیه شهر صورت گرفته است. جابجاییها همواره در جهت مثبت و از مناطق کم درآمد به سمت مناطق با درآمد بالاتر نبوده است؛ بلکه حرکت های معکوس به سوی مناطق درآمدی پایین نیز جریان داشته است. همچنین نتایج این پژوهش نشان دهنده وجود رابطه معناداری بین متغیرهایی همچون میزان درآمد، سطح تحصیلات و سابقه مهاجرت خانواده های مهاجر با چگونگی و جهت جابجایی های درون شهری آن ها است.
ارزیابی پایداری محلات شهری در شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار و به تبع آن توسعه پایدار محله ای مفهومی است که در سال های اخیر در مجامع علمی مطرح شده است و ارتباط تنگاتنگی با آسیب های اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و معیشت شهری، امنیت، مشارکت، شکل، بافت و مدیریت شهری دارد. امروزه پایدارترین و مؤثرترین برنامه های توسعه ای آنهایی اند که مبتنی بر ویژگی ها و نیازهای خانواده ها و جمعیت های محله ای تدوین و ارائه گردند. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی با تأکید بر «جامع نگری» بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت پیمایشی صورت گرفته است. در این پژوهش از میان چهار بافت مشخص در شهر سقز، از هر بافت یک محله برای نمونه انتخاب شده و در هر محله با توزیع و تکمیل پرسش نامه و بهره گیری از مدل ELECTRE وضعیت پایداری بافت های شهری مشخص شده اند. در این تحلیل 8 شاخص در ابعاد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی به کار رفته است. بر اساس یافته های پژوهش، میزان پایداری محلات تحت مطالعه بدین ترتیب اولویت بندی می شود: محله «ناوقلا» در بافت قدیمی با 3 امتیاز به عنوان محله پایدار شناخته می شود که از دلایل آن می توان به هویت محلی، حس تعلق مکانی، مشارکت ساکنان در امور مربوط و سرزندگی در ساختار کالبدی این محله اشاره کرد. محله «سی ودومتری» در بافت میانی با 1 امتیاز به عنوان محله نیمه پایدار شناخته می شود. محله های «شهرک دانشگاه» در بافت نسبتاً جدید و «بهارستان» در بافت جدید با کسب امتیاز 2- به عنوان محله ناپایدار شناخته می شوند. از دلایل ناپایداری این محله ها می توان به کم توجهی مدیران شهری، نبود ظرفیت قابل تحمل محله و فقدان مشارکت ساکنان در کارهای جمعی محله اشاره کرد.