فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۸۲۱ تا ۴٬۸۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
توسعه شهری مبتنی بر ترکیب کاربری ها دو سه دهه ای است که به یکی از مهمترین پارادایم های برنامه ریزی شهری در کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی تبدیل شده است. این رویکرد از بین مفاهیم جدید توسعه شهری نظیر نوشهرگرایی, توسعه پایدار, ارتقاء رقابت پذیری کاربری های شهری و رشد هوشمند شهری, تولید شده است. با نگاهی به طرح های توسعه شهری که برای بسیاری از شهرهای کشور به ویژه کلان شهرها تهیه شده است می توان اذعان نمود که تبیین نظری و متدولوژیک این پارادایم در ادبیات دانشگاهی توسعه شهری ایران بسیار کمرنگ بوده است. همین موضوع, با هدف مشخص نمودن جایگاه رویکرد مذکور در ادبیات برنامه ریزی و توسعه شهری کشور و تبیین زمینه های بومی سازی آن, مبنای مسأله شناسی این مقاله را تشکیل داده است. برای این منظور اجزاء و محتوای 135 مقاله فارسی که در زمینه برنامه-ریزی و توسعه شهری تهیه و به چاپ رسیده اند, از طریق روش تحقیق توصیفى-تحلیل محتوا و به کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که جایگاه رویکرد جدید ترکیب کاربری های شهری در ادبیات دانشگاهی ایران بسیار نوپاست و به تازگی در کانون توجهات قرار گرفته است. همچنین پژوهشگران و گروه های درگیر در مسائل برنامه ریزی و توسعه شهری, تا کنون سهم متفاوت اما ناچیزی در توسعه ادبیات این رویکرد در داخل داشته اند و بیشترین سهم در این خصوص مربوط به پژوهشگران شهرساز و بعد جغرافی دانان بوده است. تحلیل محتوای مقالات به روشنی آشکار ساخت که بیشتر پژوهشگران اگرچه به طور مستقیم به مباحث مربوط به رویکرد توسعه شهری مبتنی بر اختلاط کاربری نپرداخته اند اما از لابلای مطالب آنها می توان ضرورت به کار گیری رویکرد توسعه مذکور را در نظام برنامه-ریزی و توسعه شهری کشور پیدا نمود.
ارزیابی تعامل میان فرد و محیط زندگی در محلات جدید با استفاده از سنجش کیفیت عینی و ذهنی مطالعه موردی: شهرک نفت تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۶
3 - 16
حوزه های تخصصی:
رشد بی سابقه شهرنشینی در دهه های اخیر موجب شده تا محله های بی شماری در اطراف هسته اصلی شهر تهران بر اساس الگوهای منظم شکل بگیرند. یکی از موضوعات مورد توجه و نگران کننده در این محله ها، مسئله عدم تطابق میان محیط های جدید ساخته شده و انسان به عنوان استفاده کننده از این محیط هاست. هدف اصلی این مقاله، ارزیابی کیفیت ادراکی محیط بر مبنای میزان رضایت مندی ساکنان از محیط ساخته شده و کیفیت فیزیکی محیط در راستای سنجش نحوه ارتباط میان ذهنیت و عینیت محیط محلی است. محله مورد مطالعه، شهرک نفت در شمال غرب تهران است. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش ترکیبی سنجش شاخص های ذهنی و عینی و مقایسه میان آن هاست. معیارهای کیفیت ذهنی محیط از مدل سلسله مراتبی چند شاخصه کیفیت محیط مسکونی به دست آمده و متناظر با آنها، معیارهای سنجش کیفیت عینی محیط بر اساس شاخص های مطرح در برنامه ریزی شهری بسط داده شده اند. نتایج یافته ها نشان می دهد که در بیشتر زیرشاخص ها، تعامل میان فرد و محیط و سطح رضایت فرد به امکانات و وضعیت فیزیکی محیط بستگی دارد. همچنین میان کیفیت ادراکی از محله و کیفیت عینی آن بر اساس آزمون T مستقل اختلاف معناداری وجود دارد. این مسئله نشان دهنده تفاوت در ویژگی های فیزیکی محیط و ادراک افراد از آن است و با توجه به بالاتر بودن میزان کیفیت عینی محیط، می توان نتیجه گرفت، سطح انتظارات ساکنان در این محله بیش از وضعیت فیزیکی محیط می باشد. از سوی دیگر، اختلاف در سطوح محاسبه شده کیفیت ذهنی و عینی می تواند به تدقیق شاخص های مورد استفاده کمک کند.
مدل مفهومی و چارچوب تحلیلی پیاده مداری با تأکید بر رویکرد نوشهرسازی مطالعه موردی: فاز چهار مهرشهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
81 - 96
حوزه های تخصصی:
یافتن «مسئله» برای تحقیق، همواره یکی از دشوارترین مراحل تحقیق علمی محسوب شده است. هر پژوهشگری در پی آن در گرانبهایی است که در بین هزاران سنگ ریزه پنهان شده است. اما چرا این عنصر با ارزش در تحقیق حاضر «پیاده روی» و به عبارتی «پیاده مداری» بوده است؟ پیاده روی قدیمی ترین و جذابترین شکل جابجایی انسان در فضا بوده است و این در حالی است که «کم تحرکی» به عنوان یکی از آسیبهای سلامت عمومی و از مقوله های کاهش کیفیت زندگی انسان معاصر محسوب می شود. پس آنچه رخ داده است، از دست رفتن یکی از ارزشهای بنیادین زندگی است: تجربه زیسته فضاهای شهری! تحقیق حاضر با هدف واکاوی مولفه ها و معیارهای موثر بر پیاده مداری و سنجش آن در محدوده مورد بررسی در دو بخش جامه عمل پوشیده است. در بخش اول که به بررسی پیشینه تحقیقاتی، مبانی نظری و تجارب جهانی معطوف بوده است، ترکیبی از استدلال قیاسی و استقرایی به کار گرفته شده و مدل مفهومی و عملیاتی تحقیق تدوین گردیده است. استراتژی غالب در این مرحله توصیفی بوده است. در مرحله بعد پس از آزمون اولیه مدل و بومی سازی، سنجش وضعیت در محدوده براساس معیارها و زیرمعیارهای مدل عملیاتی صورت گرفته است. با طراحی پرسشنامه براساس زیرمعیارهای مدل به روش لیکرت و با پذیرش 10% خطا در تعمیم نتایج، تعداد 100 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده در بین ساکنین توزیع گردید. متعاقبا با تاکید بر استفاده از ترکیب ابداعی (مثلث بندی)، شیوه «مکان سنجی» نیز به یاری آمد و در کنار بررسی منابع و اسناد، زمینه لازم برای تشکیل ماتریسهای سوات (SWOT) فراهم آمد که تعداد آن تابع تعداد مولفه های مدل بوده و سنجش وضعیت براساس میزان تحقق معیارها و زیرمعیارها در ناحیه مورد بررسی صورت گرفته است که خود از ویژگی های ممتاز این تحلیل محسوب می شود. نتایج نهایی در قالب اهداف، راهبردها و سیاستهای اجرایی ارائه گردیده و لذا تحقیق حاضر کاربردی می باشد. روایی مدل تحقیق با طی مراحل مرور ادبیات، نظر سنجی از استادان و کارشناسان و آزمون مقدماتی در محدوده بدست آمده و نتایج بررسی میدانی، نشان داد علیرغم اهمیت کلیه مولفه های مدل، شرایط و اقتضائات فاز چهار مهرشهر کرج، نقش مولفه هایی چون کیفیت محیط، ایمنی و امنیت و مدیریت شهری کارآمد را در قیاس با سایر مولفه ها، پررنگ تر می نمایاند و لذا باید راهبردها و سیاستهای اجرایی ذیربط با این مولفه ها مورد توجه جدی قرار بگیرد.
بررسی وضعیت استقرار صنایع و مکان یابی شهرک های صنعتی در شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرک های صنعتی از تداخل غیرضروری بافت های مسکونی و تجاری شهری با بافت صنعتی جلوگیری می کنند و در کاهش هزینه، ایجاد زیرساخت های لازم، افزایش کارایی زمین های شهری، تأمین تسهیلات و امکانات و صرفه جویی های ناشی از تجمع مؤثرند. هدف این تحقیق بررسی و شناخت وضعیت استقرار صنایع و شناسایی مکان مناسب برای ایجاد شهرک های جدید است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. با جمع آوری داده های موجود از وضعیت واحدهای صنعتی از سازمان صنایع و معادن، و شرکت شهرک های صنعتی خراسان رضوی و تکمیل بانک اطلاعات مکانی، و توصیف و طراحی مدل مفهومی شهرک های جدید مکان یابی شد. یافته های تحقیق نشان می دهد واحدهای صنعتی بدون ملاحظات محیطی و کالبدی، همچنین، عدم رعایت حریم شهری استقرار یافته اند. در وضع موجود تعداد زیادی از واحدهای صنعتی در حریم شهری قرار دارند. برای انتقال این واحدها و پیش بینی تعداد صنایع مورد نیاز در افق ده سال آینده، حدود 2 هزار هکتار زمین برای گسترش صنعت نیاز است. مکان مناسب برای گسترش آتی صنعت با به کارگیری معیارهای مورد نظر، جنوب شرق شهرستان مشهد است که موقعیت آن در نقشه ها مشخص شده است.
بررسی و تحلیل قابلیت پیاده مداری مسیرهای عابر پیاده شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسیرهای عابر پیاده به عنوان بخش جدایی ناپذیر سیستم حمل و نقل شهری و ارتباط دهنده مبدأ، مقصد با سواره رو می باشد. با توجه به مسائل و مشکلاتی که وسایل نقلیه موتوری درون شهری به وجود آورده، توجه جدی به پیاده ها می تواند با کاهش مصرف سوخت، آلودگی هوا، معضلات ترافیکی و هزینه خانوارها همراه باشد. همچنین سبب افزایش سلامتی جسمی و روحی شهروندان و خلق فضاهای شهری با کیفیتی مناسب خواهد شد. هدف از انجام این پژوهش سنجش قابلیت پیاده مداری مسیرهای عابر پیاده در خیابان های شهر اصفهان میباشد. روش پژوهش به صورت پیمایشی بوده، از بین عابران پیاده با استفاده از روش کوکران تعداد 400 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند و از طریق معیارهای مختلف به سنجش جنبه های مختلف کیفی و کمی پیاده روها پرداخته شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل ارزیابی تاپسیس و برای طبقه بندی محورهای مطالعاتی از مدل تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد، اختلاف خیلی زیادی در بین پیاده روههای شهر اصفهان از نظر میزان برخورداری از 54 معیار در نظر گرفته شده وجود دارد. محورهای استانداری و چهارباغ پایین نسبت به سایر محورها دارای قابلیت پیاده مداری بیشتری می باشند و محور قائمیه نسبت به سایر محورها از وضعیت بسیار نامطلوبتری برخوردار است.
مدل سازی و آنالیز اثر پوشش سطوح معابر بر دمای فضاهای باز شهری تفهم طراحی و نتایج از پروژه سهیل
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر به ارزیابی آثار سه ماده آسفالت، بتن سیمانی و آجر توپر در کف سازی سطوح معابر شهری بر شرایط میکرو اقلیم فضاهای فعالیت به ویژه دمای محیطی حاکم بر آنها اختصاص دارد. هدف بهبود شرایط آسایش حرارتی و کاهش شدت جزیره گرمایی در ملاحظات منطقه ای است. تحقیق روی سایت سهیل واقع در شهر تهران با سنجش آثار مواد به کارگرفته شده در پوشش معابر آن از روش شبیه سازی در مدل سه بعدی ENVI_met® و در تیرماه انجام گرفته است. نتایج مدل سازی و شبیه سازی مؤلفه های دمایی ناشی از تغییر نوع پوشش شبکه معابر در پارامترهای دمای پتانسیل و دمای تابشی در فضای سایت مقایسه شد. این مقایسه نشان داد که استفاده از آجر به عنوان کف پوش سرد سنتی در پوشش معابر شهری به ویژه در اقالیم خشک ایران در مقایسه با پوشش های مدرن و پرکاربردی مانند آسفالت و بتن سیمانی کمک چشمگیری به کاهش اوج دمای محیط در طول روز تا بیش ازс◦5/1 و کاهش دمای سطحی معابر تا с◦10 می کند. درحالی که شرایط آسایش در حد قابل ملاحظه ای در بافت شبکه معابر آجری نسبت به دو سطح دیگر بهبود یافته است. همچنین آنالیز اختلاف دمای روزانه و شیب تغییرات در مقایسه با سه ماده نشان داد که اوج اختلاف دما بین آنها در ساعات 10صبح تا 17 بعدازظهر رخ می دهد و پس از ساعت 18 مقدار شیب تغییرات برای تمام پوشش ها اندک و دارای ارزش یکسانی است. به طور کلی نتایج نشان داد که استفاده از کف پوش های سرد سنتی مانند آجر توپر بر شبکه معابر و سایت های پیاده آثار قابل ملاحظه ای بر بهبود شرایط آسایش حرارتی در فضاهای باز شهری در مقابل مواد متداول امروزی خواهد داشت. این نتایج لزوم کاربرد رویکرد علمی بر جزئیات سبک و الگوی شهرسازی و معماری سنتی ایران را دوچندان می کند.
تعیین محدوده های خطر زمین لرزه در مخروط افکنه های فعال با روش تحلیل فضایی بربریان مطالعه موردی: مخروط افکنه گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های نئوتکتونیکی باعث ناپایداری لندفرم های متعددی ازجمله لندفرم های جریانی در ایران شده است. مخروط افکنة گرمسار از مناطقی است که در معرض خطر لرزه ای قرار دارد. در این پژوهش، با استفاده از داده های لرزه ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، روش حریم گذاری پهنه های خطر زمین لرزه ای در مخروط افکنة گرمسار مشخص و تحلیل شده است. همچنین، برای مشخص کردن توان لرزه زایی گسل های اطراف مخروط افکنة گرمسار از روابط پیشنهادی زارع، مهاجر- اشجعی و نوروزی، سلمونز، ملویل و اسمیت استفاده شده است. برای تحلیل فضایی هم از روش بربریان استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد گسل های گرمسار و سرخ کلوت بیشترین توان لرزه خیزی را در اطراف محدودة مورد مطالعه، و گسل های کوه لاله زار و پایین قلعه کمترین توان لرزه خیزی را دارایند. حدود 99 درصد جمعیت مستقر روی مخروط افکنه در محدودة با خطر نسبی بسیار زیاد قرار دارند. حدود 26/40 درصد از جمعیت مخروط افکنه در روستاها مستقرند؛ درحالی که 74/59 درصد از جمعیت فقط در شهر گرمسار متمرکز شده اند. با توجه به این داده ها، لازم است در برنامه های آمایش سرزمین، مقاوم سازی و بیمة خانه ها و تأسیسات انسانی در محدوده های خطر لرزه ای مورد توجه قرار گیرد.
بررسی تنگناهای طبیعی و انسانی برای توسعه فیزیکی- کالبدی شهرها درشهرستان گرمی با استفاده ازGIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه فیزیکی بی رویه و ناموزون شهری، آثار و پیامدهای متعددی را برجای گذاشته و شهرها را با مسایل و معضلات خاصی روبرو نموده است. ساخت و سازهای غیرمجاز، همجواری های نامناسب در کاربری ها، آلودگی های زیست محیطی و به هدر رفتن زمین های کشاورزی، تخریب اکوسیستم های طبیعی و گسترش به سمت پهنه های آسیب پذیر شهری از نظر مخاطرات محیطی از قبیل دره های سیلابی، دامنه های ناپایدار، حریم رودخانه ها و... نمونه ای از این مشکلات است که امروزه شاهد آنیم. شهرستان گرمی نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و قرارگیری بر روی پهنه های پرشیب و کوهستانی دارای محدودیت های متعددی است. بنابراین بررسی و تجزیه و تحلیل پدیده های مختلف طبیعی و عوامل انسانی منطقه و در نهایت ارائه راهکارهای کنترل و برخورد منطقی با این فرآیندها و محدودیتهای حاصل از آنها ضروری است. در همین زمینه، تحقیق حاضر با علم به اهمیت موضوع و با هدف بررسی مناطق مستعد برای توسعه شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی تدوین گردیده است. برای تجزیه و تحلیل فضایی و ارزیابی چند معیاری از نرم افزار Edrisi، و برای استاندارد سازی ارزش ها (مقادیر) و یکسان سازی مقیاس ها در لایه های نقشه ای، از روش استانداردسازی بر مبنای درجه عضویت در تابع فازی استفاده گردید. برای وزن دهی به معیارها نیز روش Critic انتخاب شده و در تحلیل نهایی ارزیابی چند معیاری (برای مکان های مناسب توسعه شهر)، تکنیکTopsis مورد استفاده قرار گرفته و جهات مطلوب توسعه شهری تعیین شده است. نتایج نشان میدهد که توسعه شهر به سمت شمال شرق به علت برخورد با زمینهای مرغوب کشاورزی، بالا بودن سطح آب های زیرزمینی و نزدیکی به خطوط گسل محدودیت دارد و جهت توسعه آن مناسب نیست و با توجه به سایر عوامل متناسب با شاخصهای توسعه، بخشهای شرقی و جنوبی شهر، بهترین جهات توسعه و گسترش شهری گرمی به حساب میآید
به کارگیری رویکرد شبکة هم پیوندی در سطح بندی فضاهای سکونت گاهی استان قم برای بهبود برنامه ریزی و آمایش منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف رویکرد مطالعات شبکة شهری هم پیوندی در توسعة شهری و روستایی، افزودن ابعاد فضایی و مکانی به برنامه ریزی منطقه ای است. در این مقاله با مطالعة چارچوب نظری مطالعات شبکة هم پیوندی، روشی پیشنهادی برای تعیین سلسله مراتب و نیز سطح بندی سکونت گاه ها در سکونت گاه های شهری و روستایی استان قم بررسی شده است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است و جامعة آماری استان قم است. داده ها به روش اسنادی و کتابخانه ای گردآوری و به روش آمار توصیفی تحلیلی تجزیه وتحلیل شد. نتایج بررسی وضع موجود نشان می دهد در شرایط حاضر شهر قم به عنوان مرکز استان، تنها نقطة جمعیتی است که توان جذب عناصر برتر خدماتی را دارد.. رویکرد جدید معرفی شده در این مقاله، سکونتگاه ها را به روشی دقیق تر، یعنی توجه به عوامل فضایی کالبدی در چارچوب شبکه سطح بندی می کند تا مشکلات مرتبط با روش سلسله مراتبی کاهش یابد و کارآمدی بیشتری ایجاد شود.
ملی/ محلی گرایی بوم شناختی؛ اکولوژیک (رویکردی نو به مقوله مدیریت و آمایش سیاسی فضا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان شکل گیری دولت مدرن در ایران، تلاش برای ساخت و تحمیل یک هویت فضایی یکدست و هژمون بر عرصه فضای ملی و در مقابل نیز تلاش نخبگان محلی برای ساختن یک هویت محلی منحصر بفرد بدون توجه به روابط فرا محلی وجود داشته است. هدف این مقاله ارایه رویکردی نو به مقوله مدیریت سیاسی فضا در ایران است. رویکردی مبتنی بر مفهوم ضد ژئوپلیتیک به مقوله ی ملی گرایی خشونت آمیز و محلی گرایی واگرا بر عرصه فضای جغرافیایی / سیاسی سرزمین ایران. در واقع ارایه این رویکرد به درک و فهم نو و متفاوت از فضا و سیاست منجر می گردد. هر تغییری در این عرصه تغییراتی را در نوع تفسیر دیگران به وجود می آورد و در پی آن اشکال جدیدی از فهم در قالب فضا و گفتمان های متفاوت شکل می گیرد. این فهم تعاملی نامتناهی و حلقه ای بهم پیوسته از اشکال متفاوت خود و دیگری در قالب گفتمانی است که لزوماً مستلزم نفی هیچ کدام از طرف های مقابل نیست. این نوع رویکرد مبتنی بر مسئولیت پذیری در قبال فضاهای فرهنگی متفاوت است. در این رویکرد ""دیگری"" در قالب ذهن، زبان و فرهنگ خود آنان فهم می گردد. استدلال اصلی این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، این است که مدیریت سیاسی فضا از زمان شکل گیری دولت مدرن در ایران مبتنی بر ساخت یک هویت منفرد و یکدست در فضای ملی بوده و منجر به ملی گرایی خشونت آمیز از یک طرف و در مقابل محلی گرائی واگرا شده است؛ و ناکارآمد می باشد. لذا در جهت رفع این نقیضه، ملی / محلی گرایی بوم شناختی را به عنوان الگوی بدیل مطرح می کند. ملی / محلی گرایی بوم شناختی مبتنی بر این فرض است که فضای ملی و محلی جزئی لاینفک از یکدیگرند و فضا عرصه ای است برای دیالوگ و تفاهم نه تقابل. در فضای اکولوژیک، اخلاق فضایی بر اساس ارتباطات چند وجهی و شبکه ای فضاها، مردمان و مناطق مختلف ایران استوار است. در این فضا، سنت ها و روایتگری ها از تقسیمات متعارض شکل نمی گیرند، تفاوت های فضایی به گونه ای مطلق دریافت نمی گردند، مفاهیم شباهت و تفاوت مقوله ای نسبی در نظر گرفته می شوند و از دوگانگی و تقابل های دوتایی خشونت آمیز و قوم محورانه در عرصه سیاست و فضای ملی/ محلی پرهیز می گردد. بسترهای اجتماعی چنین فضایی متفاوت از مدیریت دولتی و تولید امنیتی فضاست. ملی/ محلی گرایی اکولوژیک در یک تعبیر کلی مبتنی بر رابطه مستمر بین اذهان متفاوت در دو سطح ملی و محلی است. یافته ها عبارت است از دیالوگی مستمر بین علایق استراتژی های ملی و خواسته های محلی و منطقه ای. یکپارچگی ملی و فهم روایت ها و داستان ها و علایق محلی و منطقه ای در کانون ملی/ محلی گرایی اکولوژیک قرار دارد.
بررسی علل تغییر کاربری اراضی در طرح های تفصیلی شهری و تأثیر آن بر خدمات شهری مطالعه موردی شهر مرودشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناکارآمدی طرح های توسعه شهری از جمله طرح های تفصیلی شهرها با واقعیت های موجود در جامعه در قالب پدیده های اجتماعی در شهرها بروز می کند. یکی از این معضلات تغییرات کاربری اراضی شهرهاست که برخلاف ضوابط و مقررات طرح های تفصیلی به صورت قانونی و غیرقانونی در شهرها شکل گرفته است. حاصل این تغییرات به وجود آمدن عدم تعادل در خدمات شهری و نزول مستمر کیفیت محیط شهرهاست. در این تحقیق سعی شده است که از طریق بررسی های کتابخانه ای، توزیع پرسشنامه بین جامعه هدف، موارد تغییرات صورت گرفته در کاربری های مصوب شهر مرودشت در فاصله سال های 1385- 1375 و علل آنها با استفاده از نرم افزارهای ARC GIS , AUTO CAD وspss مشخص گردد. در بررسی علل تغییر کاربری اراضی شهرها بیشترین سهم متعلق به عوامل اقتصادی و قانونی است که به موضوع عدم وجود منابع پایدار درآمدی در شهرداری ها و فقدان عوامل قوی ضمانت اجرایی در قوانین و مقررات شهرسازی مرتبط است.
امنیت سازی با توسعه پایدار در مناطق مرزی (مطالعه موردی، شهر مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اﻣﺮوزه ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﮔﺴﺘﺮدﮔی ﺷﻬﺮﻧﺸیﻨی و رواج ﻧﺎ اﻣﻨی ﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋی در ﺷﻬﺮﻫﺎ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮﺿﻮع اﻣﻨیﺖ سازی، ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺆﺛﺮ ﺑ ﺮآن و راﻫکﺎرﻫﺎی ﺗﻘﻮیﺖ اﻣﻨیﺖ در ﺷﻬﺮﻫﺎ ﺿﺮورت یﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ایﻦ ﻣﻮﺿﻮع در ﺷﻬﺮﻫﺎی ﻣﺮزی از ﺣﺴﺎﺳیﺖ ﺑیﺸﺘﺮی ﺑﺮﺧﻮردار اﺳ ﺖ. ﺣﻔﻆ و ﮔﺴﺘﺮش اﻣﻨیﺖ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی دﻏﺪﻏﻪ ﻫﻤیﺸﮕی کﺸﻮرﻫﺎیی اﺳﺖ کﻪ دارای ﻣﺮزﻫﺎی ﻣﺸﺘﺮک ﻃﻮﻻﻧی ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺎیﮕﺎن ﺧﻮد ﻣی ﺑﺎﺷﻨﺪ. دیﺪﮔﺎه ﻫﺎی ﻧﻮیﻦ در زﻣیﻨﻪ اﻣﻨیﺖ سازی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺑﺮ اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺗﺎکیﺪ ﻓﺮاوان دارﻧﺪ. در ﺣﻘیﻘﺖ آﻧﭽﻪ کﻪ ﻣی ﺗﻮاﻧﺪ اﻣﻨیﺖ مناطقﻣﺮزی را ﺗﻀﻤیﻦ ﻧﻤﺎیﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی اﺳﺖ. در ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺗﻼش ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺖ کﻪ ﺑﺎ ﻣﻌﺮﻓی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان راﻫﺒﺮد اﺳﺎﺳی ﺣﻔﻆ و ﮔﺴﺘﺮش اﻣﻨیﺖ مناطق ﻣﺮزی ﺑﻪ ﺑﺮرﺳی یکی از ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی کﺸﻮر ﺑﺮ اﺳﺎس ایﻦ دیﺪﮔﺎه ﺑﭙﺮدازد. ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ از نوع کاربردی واز روش ﻫﺎی ﺗﻮﺻیﻔی و ﺗﺤﻠیﻠی اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ، که اطلا عات ازطریق منابع کتابخانه ای، واسنادی ومنابع اینترنتی ومشاهدات میدانی جمع آوری شده در ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، ﭘﺲ از ﺑﺮرﺳی ﻧﻈﺮیﻪ ﻫﺎ در ﺧﺼﻮص ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی، ﺑﺎ اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﺮزی ﺷﻬﺮ مریوان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﻮردی، ﺑﻪ ﺗﺎﺛیﺮ ﻣﺮزی ﺑﻮدن ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﻀﺎیی، ﻣکﺎﻧی آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﻮد. و در نهایت به این نتیجه منتج شده است کﻪ توسعه پایدار ارمغان امنیت وامنیت پایدار ارمغان توسعه است و اﻣکﺎﻧﺎت در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﺑﻖ اﻟﮕﻮی ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﻮزیﻊ ﻧﺸﺪه و در ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻘﻖ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﭘﺎیﺪار ﻧﻤی ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎ ﻋﻨﺎیﺖ ﺑﻪ ایﻨکﻪ ﻧﻈﺎم ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ریﺰی ایﺮان ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺑﺨﺸی ﻣی ﺑﺎﺷﺪ و ایﻦ ﻧﻮع ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ریﺰی ﺑﻪ ویﮋﮔی ﻫﺎی ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺮزی ﺑی ﺗﻮﺟﻪ اﺳﺖ.
ارائه روشی نوین برای مدلسازی تناسب اراضی مسکونی با استفاده از روش های تصمیم گیری گروهی فازی OWA و IOWA: مطالعه موردی ناحیه کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
به کارگیری سامانه اطلاعات مکانی و تلفیق آن با روش های تصمیم گیری چندمعیاره، ابزارها و قابلیت های سودمندی برای مدلسازی در شاخه های مختلف علوم مکانی فراهم می کند. در طی سال های اخیر، تلفیق GIS و MCDM به طور وسیعی در قالب مدلهای تصمیم گیری انفرادی، در مدل سازی تناسب اراضی بکار گرفته شده، اما مدلهای مبتنی بر تصمیم گیری گروهی، به دلیل وجود اختلاف در نظرات انفرادی و لزوم مدلسازی این شرایط، به ندرت مورد استفاده قرار گرفته اند. در مدلسازی تناسب اراضی، به عنوان پیش نیاز برنامه ریزی کاربری اراضی، معمولاً فاکتورهای مختلف مانند اقلیم، ناهمواری، تیپ اراضی، کاربری و پوشش موجود، دسترسی به زیرساخت ها، عرض جغرافیایی، ازدحام جمعیت، پهنه بندی خطر زلزله، دسترسی به منابع آب و مناطق حفاظت شده را با استفاده از مدلهای MCDM و GIS تلفیق می نمایند. به دلیل وجود ذینفع های مختلف در فرآیند مذکور، لازم است که اختلاف نظرات گروههای مختلف به نوعی لحاظ شود که این مهم مسأله فوق را به یک تصمیم گیری گروهی تبدیل می نماید. در این مقاله از روش تصمیم گیری چند معیاره گروهی متوسط وزنی مرتب(OWA) فازی و IOWA در محیط GIS برای مدلسازی تناسب اراضی مسکونی ناحیه کرمانشاه که شامل شهرستانهای کرمانشاه، هرسین، کنگاور، صحنه و سنقر می باشد، استفاده شده و 10 فاکتورهای مذکور بر اساس نظرات 4 کارشناس و با استفاده از کمیت سنج های OWA، بر اساس استراتژی های مختلف کارشناسان، وزندهی شده اند. سپس وزن ها با استفاده از IOWA با تعیین حد آستانه 3/0، فیلتر شده و در نهایت تلفیق فاکتورها صورت گرفته و نظراتی که دارای تعارض بیشتری هستند با وزن کمتری در تلفیق نهایی، لحاظ شده اند. در منطقه مطالعه موردی 59249 هکتار از سطح ناحیه خیلی مناسب، 358502 مناسب، 439642 باتناسب متوسط، 175302 نامناسب و 124902 هکتار خیلی نامناسب، بدون احتساب مناطق حفاظت شده، بدست آمده است.
ارزیابی روند توسعه فیزیکی شهر شیراز و تأثیر شرایط فیزیوگرافیک بر روی روند تغییرات کاربری اراضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط طبیعی معمولاً با توسعه شهرها و سکونتگاه های بشر، سازگار نیست. بسیارند شهرهای تاریخی که بر اثر همین ناسازگاری محیط طبیعی متروکه شده اند. مهمترین عوامل طبیعی تأثیر گذار بر توسعه شهرها وضعیت توپوگرافی، شیب اراضی، آب و هوا، زمین شناسی، هیدرولوژی و ژئومورفولوژی می باشند. با توجه به افزایش گرایش به شهرنشینی، شهرها برای پذیرش جمعیت، نیاز به زمین های وسیع و گسترده ای دارند. هراندازه که شهرها توسعه یابند، برخورد آنها با واحدهای گوناگون توپوگرافی و ژئومورفولوژی و موضوعات مربوط به آنها زیادتر می شود. باید جهت یابی توسعه فیزیکی با توجه به عوامل تأثیر گذار به گونه ای باشد که همراه با توسعه فیزیکی شهر، کمترین میزان خسارت به محیط زیست وارد گشته و بتوان با حفظ محیط زیست به توسعه پایدار همه جانبه شهر نیز دست یافت. روش سنجش از دور به صورت گسترده ای برای بررسی گسترش شهرنشینی و شهرها مورد استفاده قرار می گیرد زیرا این روش مقرون به صرفه بوده و از تکنولوژی های مناسبی بهره مند است. در این تحقیق با استفاده از نقشه رقومی ارتفاعی منطقه، نقشه شیب و جهت بدست آمد. سپس با استفاده از نقشه کاربری اراضی سال 1990 و 2009 که از روی تصاویر ماهواره ای مربوطه استخراج شده بود نقشه تغییرات کاربری اراضی مربوط به فاصله ی سال های 1990 تا 2009 استخراج شد و در مرحله بعد با استفاده از تابع tabulation نقشه تغییرات با نقشه های شیب و جهت و ارتفاع مورد مقایسه قرار گرفتند و نمودار تغییرات مربوط به هر مورد استخراج شد. نتایج نشان می دهد که زمین های کشاورزی، آبی و باغ به طور پیوسته با نرخ های 37.8%،5.8% و 45.7% از سال 1990 تا 2009 در مدت 19سال کاهش یافته است در حالی که مناطق دارای ساخت و ساز شهری دارای نرخ رشد افزایشی 37% درصدی بوده است.
شاخص های زیست اقلیمی مؤثر بر ارزیابی آسایش انسان (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت پتانسیل های طبیعی، به عنوان بستر فعالیت های انسانی پایه و اساس غالب برنامه ریزی های محیطی و آمایش سرزمین را تشکیل می دهد. در این راستا ویژگی های اقلیمی و عناصر غالب آن در پراکندگی فضایی و شکل گیری رفتار محیطی جوامع انسانی نقش تعیین کننده ایی ایفا می کنند تا آنجا که امروزه مطالعات و بررسی های بیوکلیمای انسانی، پایه و اساس برنامه ریزی های شهری، عمرانی، سکونتگاهی، معماری، جهانگردی و غیره است. در این پژوهش، آسایش یا عدم آسایش انسان در شیراز بر اساس مدل ها و شاخص های زیست اقلیمی بیکر، ترجونگ، فشار عصبی، دمای مؤثر و (TCI) با استفاده از داده های آماری 39 ساله (1389-1350) مورد بررسی قرار گرفت و بهترین زمان برای انجام فعالیتهای محیطی وگردشگری در این شهر تعیین شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که شاخصهای بیوکلیمایی مورد استفاده، توانایی آشکارسازی دوره های آسایشی و عدم آسایش شیراز را دارند و با وجود تفاوت های جزئی، نمودهای نسبتاً همگونی از اقلیم آسایشی این شهر ارائه می دهند. بررسیها نشان داد که شیراز در طول سال با داشتن تنوع بیوکلیمایی،از شرایط گرم تا بسیار خنکی برخوردار است؛ طی فصول زمستان و تابستان از محدوده آسایش زیست اقلیمی خارج است و با آغاز فصول بهار و پاییز در ماه های گذار از سرما به گرما (فروردین) و گرما به سرما (آبان) اقلیم شیراز به شرایط آسایش انسانی نزدیک می شود. در مجموع بهار با شرایط منحصر بفرد آسایش انسانی، بهترین فصل برای انجام فعالیت های محیطی و گردشگری در شیراز است.
مقایسه تطبیقی رویکرد مدیریت سنتی و جدید شهری در ایران
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت عامل اصلی و تعیین کننده موفقیت هر سازمان و تشکیلاتی شناخته می شود و هدف آن سیاست گذاری و اجرای برنامه ها است. شهرها نیز به عنوان یک سیستم و نظام اجتماعی پیچیده و متنوع نیازمند به مدیریت سازمان یافته ای (مدیریت شهری) برای تعیین و دستیابی به اهداف و هماهنگی فعالیت ها و... در ابعاد و عرصه های مختلف توسعه پایدار شهری هستند. در این مقاله ضمن شناخت و بررسی چگونگی، سیر تحولات سطوح مدیریتی شهری ایران در ادوار مختلف، و بیان وضعیت موجود، نقاط قوت و ضعف آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و با استفاده از روش های توصیفی (مطالعات کتابخانه ای)، تحلیل داده های ثانویه (اسنادی) و تکنیک تحلیل محتوا به بررسی و مقایسه تطبیقی میان رویکرد مدیریت سنتی و جدید شهری پرداخته شده است. در پایان پیشنهاد هایی برای کارآمد سازی مدیریت شهری در راستای توسعه و مدیریت شهری غیر متمرکز در ایران با توجه به چالش ها و چشم اندازهای مدیریت نوین شهری در شهرها (مدیریت الکترونیکی و هوشمند، دانش محور، درونزا و ...) مطرح گردیده است.
ساماندهی نظام حرکتی در بافت محله های شهری از طریق تحلیل اصل اتصال پذیری در نهضت نوشهرسازی و با بهره گیری از روش چیدمان فضا مطالعه موردی؛ بافت مرکزی شهر کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
3 - 16
حوزه های تخصصی:
مراکز شهری دارای بالاترین تعاملات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی می باشند. به مرور زمان با گسترش بی رویه شهرها و رشد روز افزون استفاده از اتومبیل، معضلات ترافیکی در مراکز شهری قدیمی پدیدار شد. در همین راستا جنبش نوشهرسازی به منظور رفع مشکل ناشی از فرسودگی و زوال مراکز شهری و گسترش افقی شهرها به وجود آمد. بر اساس اصول نوشهرسازی، اتصال پذیری و پیوستگی شبکه ارتباطی از ویژگی های کلیدی شبکه پایدار معابر است. این پژوهش تلاش دارد با به کارگیری اصل اتصال پذیری در نوشهرسازی و با استفاده از روش چیدمان فضا [1] و نیز بهره گیری از GIS، به ارائه روشی بسط پذیر به منظور تحلیل ساختار شبکه ارتباطی شهرها و ساماندهی آن بپردازد. برای دقت بیشتر در روش یاد شده، بافت تاریخی مرکزی شهر کاشمر که در حال حاضر دچار مشکلات ترافیکی و عدم روان بودن حرکت پیاده و سواره می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور تحلیل ساختار فضایی شهر از روش چیدمان فضا استفاده شده است. نتایج تحلیل چیدمان فضا نشان می دهد که محلات درونی بافت تاریخی فرسوده مرکز شهر با وجود مجاورت با هم پیوندترین و در دسترس ترین معابر شهری، نتوانسته اند در گذر زمان به خوبی با ساختار جدید شهر ارتباط برقرار کنند. به عبارتی، اتصال معابر درونی محلات مرکزی با کل شهر کم است و دسترسی به درون بافت آسان نیست. در ادامه بر اساس رویکرد نوشهرسازی و پژوهش های پیشین به تببین معیارهایی برای سنجش اتصال پذیری شبکه ارتباطی پرداخته شده است. ارزیابی معیار اتصال پذیری نشان می دهد، شبکه ارتباطی شهر اتصال پذیری نسبتاً مناسبی دارد که البته در مورد سواره، کاهش می یابد. مقایسه نتایج تحلیل اتصال پذیری بر اساس معیارهای تبیین شده و تحلیل ساختار فضایی شهر با روش چیدمان فضا از سویی و از سوی دیگر مشاهدات میدانی، نشان می دهد در روش چیدمان فضا به دلیل در نظر گرفتن شبکه ارتباطی در کل ساختار فضایی شهر، نتایج حاصله به واقعیت نزدیکتر خواهد بود؛ به عبارتی آنچه که مهم است در نظر گرفتن بافت های فرسوده و تاریخی در کل سیستم شهری است. همچنین با توجه به مشکلات ترافیکی موجود در بافت مرکزی شهر کاشمر، می توان نتیجه گرفت که اتصال پذیری تنها یکی از فاکتورهای مؤثر بر کارایی شبکه برای پیاده و سواره، حرکت روان و همچنین توسعه و ترویج پیاده روی می باشد و فاکتورهای دیگری مرتبط با شبکه نیز بر این مهم تأثیرگذارند که می توان آنها را با معیارهای کمی اتصال پذیری ترکیب کرد.
کیفیت فضاهای عمومی و افزایش تعاملات اجتماعی( مطالعه موردی: مجتمع مسکونی کوثر و فاز دو مجتمع مسکونی اکباتان )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براساس مدلهایی که برای تعریف نیازهای انسانی ارائه شده اند، تعاملات اجتماعی، یکی از موارد ضروری می باشد. جدا از مسایل مربوط به باورها، نگرش ها، ترجیحات و دیگر جنبه های شخصیتی ویژه افراد که در نظریه های مربوط به علوم رفتاری به عنوان مهمترین عوامل کنترل کننده رفتار انسان مطرح شده اند، محیط کالبدی نیز در ارتباط با رفتارهای انسان امکانات بالقوه ای دارد. در این راستا، فضاهای عمومی مجتمع های مسکونی بعنوان محیطی که امکان حضور ساکنان درکنار یکدیگر را فراهم می کند، می تواند زمینه ساز ایجاد تعامل بین آنها شود. عدم توجه به این نیاز افراد و عدم قابلیت محیط در تامین آن، موجب می-شود تا محیط کالبدی بسیاری از مجتمع های مسکونی به مجموعه ای از احجام و فضای خالی بین آنها تبدیل گردد. این مسئله می تواند باعث نارضایتی ساکنان از محیط زندگی و متعاقب آن عدم حضور در فضاهای عمومی مجتمع ، بعنوان لازمه ی بروز فعالیت های بعدی، شود. این مقاله به بررسی این مسئله در دو مجتمع مسکونی به عنوان نمونه، ازطریق مشاهده میدانی و مصاحبه و طرح پرسشنامه می پردازد. در پایان با روش تحلیل همبستگی داده ها جمع بندی و نتیجه ارائه شده است.
ارزیابی و اولویت بندی شاخص های تأثیرگذار در بازاریابی توریسم روستایی با مدل آمیخته بازاریابی P 7؛ مطالعه موردی: شهرستانهای برگزیده استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۱۵۲-۱۳۹
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، ارزیابی وضعیت موجود و مطلوب توریسم روستایی در شهرستان های برگزیده استان مازندران با به کارگیری آمیخته بازاریابی می باشد. آمیخته بازاریابی مورد بررسی در این تحقیق شامل هفت مولفه (P7) مکان، برنامه ریزی و مدیریت، شواهد و امکانات فیزیکی، تبلیغات، مردم و کارکنان، قیمت و محصول می باشد. در این راستا با پیمایش میدانی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای به گردآوری داده براساس پرسشنامه محقق ساخته 49 سوآلی که متغیرهای مرتبط به آن با توجه به ویژگی های جغرافیای توریسم و برنامه ریزی روستایی گزینش شده اند، پرداخته شد. جامعه آماری، کارکنان سازمان های میراث فرهنگی و گردشگری و شهرداری بودند که از بین کارشناسان مربوط به این امر، بصورت تمام شمار (90 N=) مورد آزمون قرار گرفتند. پردازش داده ها با نرم افزار Spss و آزمون-های مقایسه میانگین ها، کای اسکوئر، ویلکاکسون و رتبه بندی فریدمن صورت گرفت. با آزمون کای اسکوئر معناداری درون مدلی مشخص شد، برای سنجش معناداری تفاوت بین شاخص های آمیخته بازاریابی در دو وضع موجود و مطلوب با آزمون ویلکاکسون نشان از تفاوت بین دو وضع مورد مقایسه می باشد. از آزمون فریدمن برای اولویت بندی شاخص ها بر اساس میزان تأثیرگذاری آنها در توسعه توریسم روستایی استفاده شد که نتایج حاکی از اهمیت بالای شاخص های تبلیغات، مردم و محصول از نظر آزمودنی ها در اثرگذاری بر توسعه توریسم روستایی در شهرستان های آمل، بابل، بابلسر و ساری می باشد. در نهایت مشخص شد آمیخته ای که از ترکیب هفت مولفه مذکور تشکیل شده، با سطح اطمینان 99 درصد، این قابلیت را داراست تا اولاً، به خوبی بیانگر وضع موجود بازاریابی توریسم روستایی در منطقه بوده و دوماً باعث ارتقای سطح توسعه روستایی از طریق گسترش توریسم روستایی و رسیدن استان مازندران به وضع مطلوب باشد.
هویّت و توسعه ی پایدار محله ای در شهر شیراز مورد: محله ی فخرآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جنبه های اجتماعی شهرها مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار گرفته و از اهمیّت فراوانی برخوردار است؛ چرا که با نگاهی به تاریخ برنامه ریزی شهری می توان شاهد ارتقاء برنامه ریزی شهری از نگاه صرف کالبدی به نگاهی چندبُعدی بود که کلیه ی ابعاد را در برمی گیرد. از طرف دیگر محله نیز به عنوان یکی از ابزارهای برنامه ریزی شهری در طول قرن بیستم برای فائق امدن بر مسائل شهری مطرح بوده و از دیدگاه های مختلف به آن توجه شده است. در حقیقت محله ها بیشتر از آنکه واحدهای جغرافیایی و کالبدی باشند واحدهای اجتماعی و فرهنگی هستند و از این جهت واحدهای معتبرتری برای برنامه ریزی به حساب می آیند.
در پژوهش حاضر با توجه به اهمیّت ابعاد اجتماعی در برنامهریزی شهری به بررسی عامل هویّت در محلات پرداخته و تأثیر عوامل مؤثر در هویّت بخشی به محلات مسکونی مورد بررسی قرار میگیرد. چراکه این عوامل یکی از منابع بالقوه مهم فراهمسازی مقدمات توسعه ی پایدار و تضمین ماندگاری شاخصهای توسعه میباشد. بر این اساس با استناد به روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای بررسی های میدانی، عامل هویّت در محله فخرآباد شیراز بررسی خواهد شد.
تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، از طریق آزمون کای اسکوئر، ضریب فی و کرامر و ضریب لاندا انجام شده است. نتایج نشان می دهد که متغیّرهای اجتماعی- فرهنگی با شدت همبستگی قوی و کاهش خطای بالا، ارتباط بیشتری با عامل هویّت دارند و محله ی فخرآباد در برآورده ساختن نیازهای ساکنین از لحاظ اصول تضمین کننده پایداری محله موفقیت نسبی کسب کرده است