سهند لطفی

سهند لطفی

مدرک تحصیلی: استادیار طراحی شهری، بخش شهرسازی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شیراز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۲ مورد.
۱.

تدوین چارچوب سنجش منسوخ شدگی فضاهای تاریخی با تاکید بر کیفیت های ساختاری - کارکردی (نمونه موردی: میدان درب شیخ شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منسوخ شدگی مدل بالقوگی بازکاربست همساز (ARP) مدل بنیادین مکان میدان درب شیخ شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۰
بیان مسئله: فرسودگی که با گذشت زمان، در بافت تاریخی رخ می نمایاند، منجر به منسوخ شدن ساختارها و فضاهای واجد قدمت می شود که پیامدهایی همچون، ناکارآمدی زیرساخت ها، بروز ناهنجاری های اجتماعی، اضمحلال کالبدی جداره های شهری و افول کیفیت را در پی دارد. این درحالیست که بافت تاریخی یادگاری از فرهنگ، تاریخ پیشینیان ماست و مملو از آثار ارزشمند معماری و شهرسازی می باشد. هدف: هدف اصلی پژوهش جاری، تدوین یک فهرست تطبیقی [چک لیست] از شاخص های منسوخ شدگی فضاهای بازشهری و معیارهای ارزیابی کیفیت و کارآمدی آنها به منظور ارتقاء کیفیت فضاهای مذکور است . روش: پژوهش جاری از جمله تحقیقات کاربردی است که با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام می پذیرد. جهت جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و به منظور فهم سیر دگردیسی قلمرو پژوهش از روش اسنادی استفاده شده است. با هدف بررسی منسوخ شدگی میدان درب شیخ، 10 نفر از متخصّصان که با روش گلوله برفی شناسایی شدند، با حضور در فضا، پرسشنامه را بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت امتیازدهی و ارزیابی کردند. یافته ها: نتایج ارزیابی متخصصان نشان دهنده منسوخ شدگی فضای «میدان درب شیخ» در تمام شاخص های فعالیت و کاربری، راحتی و سیما، معاشرت پذیری و دسترسی و پیوستگی است . نتیجه گیری: این میدان، به دلیل عوامل متعددی از جمله نبود خدمات تفریحی، عدم تمایل بخش خصوصی و عمومی به سرمایه گذاری در بافت، از سرزندگی مناسبی برخوردار نیست. فقدان جذابیت های بصری، وضع نامناسب بهداشت، امنیت شبانه و اجتماعی، ایمنی پایین ابنیه موجود، این فضا را به لحاظ راحتی و سیما به فضایی نامناسب تبدیل کرده است. عدم توجیه و شفاف سازی طرح های بافت برای ساکنین، از مهمترین عوامل کاهش مشارکت پذیری کاربران در امور می باشد. از طرفی عدم دسترسی مناسب به امکانات و تفریحات سرگرمی و ارتباط نامناسب میان این فضا و ابنیه پیرامونی، باعث شده تا این فضا در کل فضایی دسترس پذیر نباشد.
۲.

واکاوش ساختار نشانه شناختی شهر: بازنمایی فرایند ادراکی ارزیابی نشانه ها (مطالعه موردی: شهر جدید صدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشانه شناسی شهری ساختار نشانه ای ادراک نشانه روش SA شهر جدید صدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹ تعداد دانلود : ۵۰
طراحی هدفمند ساختار شهر و به ویژه ساختار نشانه ای در ارتقای کیفیت قلمروهای همگانی نقشی اساسی دارد. برای دست یابی به این ساختار، نه تنها مجموعه ای از عناصر نشانه ای، بلکه نحوه ی چیدمان آنها در قالب شبکه ای به هم پیوسته ضروری می نماید. با توجه به اهمیت نشانه ها در انسجام فضایی- کالبدی و درک یکپارچه از ساختار شهر، این پژوهش بر آن است تا با تأکید بر ساختار نشانه شناختی و ادراک و نقشه های ذهنی شهروندان، به تبیین نظام بصری شهر جدید صدرا از دو منظر شهروندان و کارشناسان با روش شناسی ترکیبی بپردازد. بدین منظور نقشه ی ذهنی شهروندان با کمک عناصر نمادین و شناسایی نقاط عطف در 3 مرحله ترسیم و با هم پوشانی نقشه های ذهنی با استفاده از نرم افزار GIS، نقشه ادراکی یکپارچه تولید شد. سپس برای درک ساختار نشانه شناختی، عناصر نقشه های ذهنی شهروندان با استفاده از روش AHP مشخص شد که نشانه های بصری، ادراکی، عملکردی و ساختاری به ترتیب از اولویت های انتخاب شده توسط کارشناسان متخصص هستند. رتبه بندی ها با استفاده از روش SAW برای ارزیابی کیفیت عناصر نقشه های ذهنی در رابطه با معیارهای فرعی هر عنصر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ویژگی های هر نشانه و نحوه ی قرار گرفتن آنها در چیدمان ساختار نشانه ای شهر می تواند آن را در طیف مختلف ادراکی قرار دهد. با توجه به تحلیل های صورت گرفته بر تصاویر ذهنی افراد پیرامون ساختار نشانه ای شهر صدرا مشخص می گردد که نشانه ها، کیفیت های بصری، ورودی شهر و ورودی خیابان های شاخص، فضاهای عمومی و مسیرها جزو عناصر تشکیل دهنده ی نقشه ی ادراکی شهروندان و نظام بصری شهر هستند که با وجود رتبه بندی بالاتر کیفیت ادراکی آنها در مرکز شهر، توانسته اند جایگاه شان را به صورت شبکه ی ساختار نشانه ای بر اساس طیف ارزشی عناصر نشانه ای در ذهن افراد تثبیت نمایند 
۳.

بازخوانی اصول و مفاهیم زیبایی و انگاره ی زیباسازیِ شهر از منظر حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۱۹۲
زیبایی به مثابه کیفیتی ازلی و برآمده از حقیقتی همیشگی، جزئی از خمیرمایه و سرشت پاک آدمیان بوده و هست. زیباسازی اما به فرآیندی اطلاق می شود که تلاشی است برای همانند کردن محیط پیرامون به آن کیفیت دست نیافتنی و گمشده ای که انسان هبوط یافته، همواره در جستجوی آن است. به این معنا، برداشتی که در اسلام از زیبایی ها و مصادیق زیبایی در جهان مادی وجود دارد، همواره اشارتی است به آن بعد پنهان و آن حقیقت از ازل موجود. زیباسازی شهری در برداشت های معاصری که از آن صورت گرفته است، بهره مندی از پارهای کیفیت های ظاهری را متضمن تحقق امر زیبایی پنداشته است. حرکت از معماری و شهرسازی مبتنی بر سبک های برآمده از حکمت و معانی والا، به تدریج تبدیل به نوعی فرمگرایی و تقلید و بازتولید فرمها، و ترکیب و التقاط روش های گوناگون شکل دادن به محیط انسان ساخت شده است. از همین رو، گرته برداری از روش های به کاررفته در فرآیندهای زیباسازی، می تواند به خلق زیبایی منجر نگردد و طرحواره ای ناموزون و ناپایدار را شکل دهد که دوام و ماندگاری برایش متصور نیست و دیر نمی پاید. در این مقاله کوشش شده تا ضمن تبیین مفهومی زیبایی و زیبایی حقیقی، فرآیند درک و خلق زیبایی، از منظر آنچه در شهرهای سنتی اسلامی، از جزء به کل، از پایین به بالا و از خرد به کلان بر مبنای سرشت کمال جوی انسان و کاربست صفات و ویژگی های زیبای مطلق، شکل می گرفته و حاصل آن موجودیت زیبای شهری یکپارچه بوده است، مورد توجهی دوباره قرار گیرد و بایدهای زیباسازی شهری و عوامل ادراک زیبایی از نگاه اسلام در قالبی موجز مدون و ارائه گردد و از این رهگذار بازتعریفی از جریان زیباسازی شهری در شهرهای اسلامی حاصل آید.
۴.

واکاوی گونه- ریخت شناسیک سیر دگردیسی بُن پارهای بافت تاریخی شهرقدیم لار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ریخت شناسی گونه ریخت شناسی دگردیسی بُن پار بافت تاریخی شهرقدیم لار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۸۷
شهرها، در رهگذر زمان روند تدریجی دگردیسی را تجربه می کنند. زمان-مبنا بودن فرایند دگردیسی، با تغییراتی در ترکیب بندی بافت شهر نمود می یابد. اگر تعریف بنیادین بافت، معیاری بر احصای عناصر برسازنده شهر تلقی شود، ورای مباحث مرتبط با سبک معماری و پیشینه تاریخی، نحوه چینش و شیوه ترکیب بُن پارها (بلوک)، اصلی ترین تأثیر را در تکوین بافت شهری دارد. آنچه در بازخوانی شیوه تکوین و دگردیسی بافت های تاریخی از اهمیت برخوردار است، علاوه بر ویژگی های شکلی، تنوع در ترکیب بُن پارها است. برای تأکید بر رابطه میان عناصر و چگونگی ارتباط آن ها در طول زمان، می توان آن ها را در یک چارچوب گونه- ریخت شناسیک مورد بررسی قرار داد. هدف این پژوهش ارائه مدلی ریخت شناسیک از بُن پارهای شهری به عنوان یکی از عناصر اصلی تکوین بافت تاریخی شهر قدیم لار است. در این راستا پس از استخراج گونه ها با استفاده از الگوریتم پایه تحلیل گروه بندی مبتنی بر روش خوشه بندی k-میانگین، ویژگی های هر گونه شناسایی و سیر تغییرات هر یک، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که بافت تاریخی شهر لار در اصیل ترین تصویر مستند خود از سه گونه بُن پار تشکیل شده است. بررسی ویژگی ها و بارزه های هر گونه به انضمام فرایند گونه شناسیک آن ها می تواند ضمن بازخوانی روند تاریخی-عارضی دگردیسی بُن پارها از منظر تلفیقی فرایند گونه-ریخت شناسیک در بافت تاریخی شهر لار، الگویی برای توسعه و تداوم ریخت شناسی بافت های تاریخی را نیز فراهم آورد.
۵.

بازآفرینی رویداد مدار در بازپیوند استخوانبندی شهرهای تاریخی (موردپژوهی: ساختار هم پیوند شیراز تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استخوانبندی آئینی - مذهبی بازآفرینی شهری رویدادمداری رویدادهای آیینی شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۷ تعداد دانلود : ۱۷۹
بازآفرینی شهری، در پی یابش و بازتبلور بُن مایه تکوین ساحت کارکردی و کالبدی شهر است. بازآفرینی مبتنی بر رویداد، با کاوش، فهرست نگاری، تثبیت، احیاء و روزآمد نمودن رویدادهای مبتنی بر فرهنگ و پیشینه آئینی، رهیافتی همه شمول را بنیان می نهد که به تداوم حیات محتوایی و ارتقاء کیفیت کالبدی می انجامد. روند تاریخی تکوین ساختار فضایی شهر شیراز، همواره بر نوعی قلمروگرایی آئینی-مذهبی استوار بوده، که در آن بستر کالبدی به عنوان متغیر مستقل، میزبان متغیر وابسته طیف رویدادها با ماهیت های گوناگون بوده است. بازشناسی ساختار فضایی و استخوان بندی آئینی شهر، به همراه بازخوانی پیشینه آئین مبنایی که در شرایط امروز با فهرستی از رویدادهای فرهنگی مکمّل همراهی خواهند نمود، بازآفرینی استخوان بندی آئینی شهر و ترمیم گُسست های کالبدی-فضایی به واسطه تداوم و تحکیم غنای تاریخی-محتوایی را هدف قرار می دهد. تدوین و ارائه راهکارهای مرتبط با این فرایند، هدفی است که در پژوهش حاضر مورد توجه قرارگرفته است. تدوین چارچوب مفهومی پژوهش از طریق جمع بست مطالعات پیشین به انجام رسیده و نقش تاریخی قلمروهمگانی و پیوستار مکان های آئینی در استخوانبندی رویدادمبنای شهر، بازخوانی شده است. سپس با کاربست مدل راهبرد استراتژیک SOAR و ماتریس ANSOFF فهرستی از راهبردهای مرتبط با رویدادمداری استوار بر زمینه تاریخی-فرهنگی تدوین شده است. دستاورد تحلیل و ارزیابی شرایط دوگانه بستر و محتوا، شامل پس نگشتی بر ساختار هم پیوند شیراز تاریخی و رویدادهای آئینی-مذهبی جاری در ساختار، منتج به مجموعه ای از راهبردها گردیده، و متعاقباً سیاست های متناسب برای دستیابی به اهداف بازآفرینی رویدادمدار را پیشنهاد شده است.
۶.

ارائه راهبردهای برنامه ریزی شهرهای رویدادمدار بر مبنای اصول ارتقای رقابت پذیری یک مقصد گردشگری؛ مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهر رویدادمدار رقابت پذیری مقصد تکنیک تحلیل عرصه های تصمیم گیری مرتبط شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۲ تعداد دانلود : ۴۱۳
در دوره کنونی جهانی شدن و با افزایش روزافزون اهمیت شهرها و رقابت بین آن ها، مسئولان می کوشند با یافتن یا ایجاد منابعی جدید و مزایای رقابتی، رشد و توسعه پایدار شهرها را تضمین و جایگاه رقابتی آن ها را تثبیت کنند. یکی از این منابع و مزیت های رقابتی، فراهم کردن امکانات فرهنگی و تفریحی همراه با سازمان دهی و برگزاری رویدادهای خاص و جشنواره های سالانه است. این موضوع ازآن رو اهمیت دارد که نقش رویدادها در توسعه و ارتقای جایگاه رقابتی میزبانانشان به عنوان یک کاتالیزور برای توسعه رویدادمدار با توسعه امکانات و زیرساخت های رویداد، موضوعی اثبات شده است. در این مقاله، با توجه به مسائل و مشکلات و همچنین قابلیت ها و امکانات موجود در شهر شیراز برای تبدیل شدن به یک شهر رویدادمدار (که با تکنیک گروه تمرکز شناسایی شده اند)، اهداف و راهبردها و پروژه های اجرایی در جهت ارتقای رقابت پذیری آن به منزله مقصد گردشگری با استفاده از تکنیک ایدا تبیین شده است. مجموعه اهداف برنامه ریزی زیرمجموعه پنج موضوع اصلی برنامه ریزی یک شهر رویدادمدار، یعنی جایگاه راهبردی رویداد در چشم انداز شهر، ذی نفعان رویداد و روابط آن ها در شهر، برنامه ریزی رویداد (و منابع مرتبط با رویداد) در شهر، ارتباطات و بازاریابی رویدادهای شهر و وضعیت نظارت بر نتایج و پایداری رویدادها و مجموعه راهبردهای آن در چهار حوزه اصلاح ساختارهای اجرایی و مدیریتی رویدادها، اصلاح جایگاه و ساختارهای قانونی رویدادها، رشد آگاهی های عمومی و تقویت روحیه مشارکت در ارتباط با رویدادها و همچنین توسعه و بهبود وضعیت منابع شهر مرتبط با رویدادها ارائه شده است
۷.

سنجش هنایندگی خُنیاگری خیابانی بر زندگی همگانی فضاهای شهری، نمونه مورد مطالعه: قلمروهمگانی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موسیقی خیابانی اجتماع پذیری قلمروهمگانی حضور انتخابی حضور اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۶۲
با توسعه فیزیکی شهرها و گسترش استفاده از وسایل نقلیه موتوری، فضاهای عمومی شهرهای امروز، کمتر برای انجام رفت وآمدهای روزمره عابران پیاده مورد استفاده قرار می گیرند. در چنین شرایطی رویدادهای فرهنگی صورت گرفته در دل فضاهای شهری اهمیتی دوچندان در ارتقای پتانسیل اجتماع پذیری این فضاها می یابند. خنیاگری یا موسیقی خیابانی، گونه ای از خُرد_رویدادی فرهنگی در قلمروهمگانی است که با اثرگذاری بر کیفیت های قلمرو همگانی شهر، زندگی همگانی در فضاهای عمومی شهر را تحت تأثیر قرار می دهد.هدف اصلی این پژوهش، مقایسه میزان تأثیرپذیری هریک از اشکال حضور شهروندان در فضاهای همگانی، شامل حضور انتخابی، حضور اجتماعی غیرفعال و حضور اجتماعی فعال، در زمان اجرای موسیقی خیابانی و همچنین مقایسه میزان تأثیرگذاری عوامل محیطی و عوامل درونی مرتبط، بر تمایل شهروندان به حضور در این فضاهاست. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی بوده و داده های آن از طریق توزیع 250 پرسشنامه در قالب طیف لیکرت، به صورت تصادفی میان افراد حاضر در شش محدوده اجرای موسیقی خیابانی در کلانشهر شیراز به دست آمده است. نتایج تحلیل رگرسیون رتبه ای حاکی از آن است که حضور اجتماعی غیرفعال، بیش از دو مؤلفه دیگر، متأثر از اجرای موسیقی خیابانی است. همچنین عوامل محیطی مرتبط با موسیقی خیابانی در مقایسه با عوامل درونی تأثیر بیشتری بر حضور شهروندان در فضاهای شهری یادشده دارند. با تکیه بر نتایج حاصل از نمونه های مورد مطالعه، سیاست تجهیز مکان اجرا به زیرساخت های پیشرفته، تناسب سطح فنی اجراکنندگان با میزان اهمیت مکان و به کارگیری ترکیبی از سیاست های تشویقی و بازدارنده در راستای تعدیل کیفیت محیطی مکان اجرا با هدف افزایش قابلیت حضورپذیری قلمروهمگانی، پیشنهاد گردیده است.
۸.

بازشناسی شبکه نقاط بالقوگی مکانی با استفاده از «کدهای مکان مند» بررسی موردی: بافت تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کدهای مکان مند نقاط بالقوگی مکانی تحلیل شبکه ای کانون-راستا بافت تاریخی شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۱۵۹
مفهوم استفاده مجدد از فضاهای رها شده در طراحی شهری عمدتاً شامل فضاهایی بوده است که منتزع از شبکه شهری منسجم مورد بازطراحی قرار می گرفته اند. نمود عینی فضاهای حاصل از تخریب های تدریجی را می توان در بسیاری از بافت های تاریخی شهرهای ایران دید. این شکل نامطلوب از رهاشدگی فضاها و گسست درونی شبکه عناصر واجد ارزش، نشان از آن دارد که بالقوگی های موجود درون شهر نادیده گرفته شده است. بازطراحی این قطعه ها و توجه دوباره به شبکه نقاط بالقوگی مکانی، شامل کانون ها و راستاهایی که به شکل تاریخی ساختار منسجم بافت شهری را تکوین می داده اند، اندیشه ای است که در این مقاله و با تکیه بر مفهوم «کدهای مکان مند»، مطرح می شود. کدهای مکان مند که پیرو مطالعات کلارک در دهه هشتاد میلادی، توسط دی مونشو طی چند سال اخیر مطرح شده است، الگویی تازه از بازترکیب بالقوگی های فضایی را نمایان می سازد و با نگاهی یکپارچه و شبکه ای به شهر و شناسایی نقاط بالقوه مکانی در چرخه حیات شهری، دستیابی به ساختار شهری متوازن را جستجو می کند. این پژوهش آزمونی است در کاربست کدهای مکان مند که با تأکید بر وجه فرآیندی و بومی سازی آن، برای نخستین بار در زمینه شهر ایرانی به تحلیل شبکه ای بافت تاریخی شیراز پرداخته است. برونداد پژوهش، ساختار فضایی پنهان و کانون-راستاهای بافت تاریخی شهر شیراز را به عنوان عرصه ای برای بازطراحی شبکه منسجم شهری ارائه می نماید. 
۹.

واکاوی ابعاد و عوامل موثر بر ارتقای همبستگی اجتماعی در بافت های تاریخی ناکارآمد، مورد پژوهی: محله بهبهانی بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: همبستگی اجتماعی بافت های تاریخی ناکارآمد محله بهبهانی بوشهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۵۷
همبستگی اجتماعی به عنوان کاتالیزوری برای توسعه اجتماعی عمل می کند و نشان دهنده ارزش ها، اهداف و انتظارات مشترک بین شهروندان است که بر نگرش شهروندان نسبت به یک دیگر تاثیر می گذارد و باعث کاهش اثرات اجتماعی منفی مانند درگیری و خشونت می شود. از سویی به نظر می رسد برخی بافت های تاریخی، به دلیل دارا بودن معضلات خاص، از گستره حیات شهری خارج و به بخش های ناکارآمد شهرها تبدیل شده اند، به گونه ای که موضوع خطر کاهش همبستگی های اجتماعی و اخلاقی را به یک نقطه تهدیدکننده برای سلامت و توسعه پایدار در شهرها تبدیل نموده است. از این رو هدف این پژوهش، تبیین ابعاد موثر بر ارتقای همبستگی اجتماعی در محله بهبهانی بوشهر به عنوان یک بافت تاریخی ناکارآمد است. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بود. از پرسش نامه به عنوان ابزار جمع آوری داده ها، از نرم افزارهای اس پی اس اس و ایموس به عنوان ابزار تحلیل و ارزیابی داده ها و از مدل ساختاری تحلیل عامل تاییدی، به عنوان روش تحلیل داده ها بهره گرفته شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه ساکنین 15 سال به بالای محله ی بهبهانی بوشهر بودند. حجم نمونه تحقیق 298 نفری از طریق فرمول کوکران محاسبه و انتخاب گردید. نمونه گیری به شیوه تصادفی انجام شد. مقدار آلفای کرونباخ پرسشنامه این تحقیق 92/0 بود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد ابعاد منافع مشترک با همبستگی ۰٫۸۸، رضایت اجتماعی با همبستگی 0٫86، نظم و کنترل اجتماعی با همبستگی 0٫86، روابط اجتماعی با همبستگی 0٫79 و هویت اجتماعی با همبستگی 0٫77، بر میزان همبستگی اجتماعی در بافت های تاریخی ناکارآمد تاثیرگذارند
۱۰.

کاربست روش میان یابی وزن دار در تحدید پهنه های بارزه مند میراثی و حفاظت کالبدی از منظر تاریخی شهر* (موردپژوهی: شهر قدیم لار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منظر تاریخی پهنه بارزه مند میان یابی وزن دار حریم اثر لار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۳ تعداد دانلود : ۱۵۰
"منظر تاریخی شهر" را لایه های متنوعی از ارزشمندی های نهان و آشکار تکوین می بخشند. این ارزش ها موجب تمایز منظر تاریخی هر شهری نسبت به سایر شهرها می شوند. حفاظت و ارتقا مبتنی بر شناخت دقیق و درک درست از زمینه، موجب تداوم بارزه ها و ارزشمندی های منظر تاریخی می شود. این مقاله، در خلأ روش شناسانه تعیین و تحدید پهنه های حفاظت از میراث و منظر تاریخی و پاسخ به نارسایی تعریف حریم عناصر ارزشمند میراثی، درصدد ارائه شیوه ای نوین با هدف حفاظت کالبدی از ویژگی های کالبدی (شامل ابعاد معماری و طبیعی) منظر تاریخی شهر قدیم لار بوده است. روش آغازین در این پژوهش، "ارزیابی بارزه مندی پهنه های حفاظتی" است که بر اساس چهار دسته معیار شامل؛ "ارزش مبتنی بر شواهد (کالبدی)"، "ارزش تاریخی"، "ارزش زیبایی شناختی و معماری" و "اصالت و یکپارچگی"، مورد سنجش قرار گرفته و بدین منظور، دو رویکرد حفاظت "نقطه-مبنا" (مبتنی بر تک عناصر واجد ارزش میراثی) و "پهنه- مبنا" (بر مبنای حریم عناصر و پهنه های حفاظت) هم زمان مورد توجه بوده اند. این پژوهش با بسط تعریف پهنه های حفاظتی، از جمله مطالعات کاربردی بوده و در پیشبرد آن، از روش های کیفی و کمی به شیوه تلفیقی استفاده شده است. در ابتدا، و با نگاهی نقطه-مبنا از طریق برداشت میدانی و مصاحبه با کارشناسان، نقاط ارزشمند و میراثی موجود در بافت (علاوه بر عناصر ثبتی) شناسایی شده اند. این مرحله، به منظور تدقیق و گسترش حوزه شمول عناصر ارزشمند میراثی بوده است. سپس به کمک وزن دهی معیارها توسط متخصصین و وارد کردن آن در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، نسبت به رتبه بندی اهمیت معیارها و زیرمعیارهای بارزه مندی اقدام شده است. در گام بعدی، با استفاده از شیوه درون یابی در نرم افزار GIS، پهنه های حفاظت بافت تاریخی شهر لار حول نقاط ارزشمند در قالب "پهنه های بارزه مند" تعیین شده اند. این پهنه ها در سه سطح؛ واجد بارزه مندی زیاد (درجه 1)، بارزه مندی متوسط (درجه 2) و بارزه مندی کم (درجه 3) پیشنهاد شده اند. تعیین این پهنه ها، ملاکی برای در نظر گرفتن ضوابط مداخله و نیز حفاظت از منظر تاریخی شهر خواهد بود.
۱۱.

بازخوانی مؤلفه های مؤثر بر ادراک جداره های فعّال در طراحی منظر خیابانی (مطالعه موردی بافت میانی شهر شیراز، خیابان خیام)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادراک محیطی منظر خیابانی جداره فعال خیابان خیام شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۱ تعداد دانلود : ۱۳۰۱
تمرکز بر ویژگی های کیفی جداره های فعال و مؤلفه های ادراک آن ها، از مهم ترین موضوعات طراحی منظر خیابانی است. کیفیت سطح همکف جداره ها تأثیر زیادی بر میزان و نحوه استفاده شهروندان از فضای شهری، مدت زمان حضور و رفتارهای احتمالی آن ها دارد. به منظور دست یابی به مؤلفه های مؤثر بر ادراک منظر خیابانی با تأکید بر جداره های فعال و امکان مطالعه دقیق تر آن ها، می توان عناصر تشکیل دهنده منظر خیابانی را به سه مؤلفه کالبدی، عملکردی و زمینه ای تقسیم نمود. کیفیت های طراحی شهری مناظر خیابانی متشکل از کیفیت های کاربردی منظر پیاده رو و کیفیت های زیبایی شناسی آن است. اجزاء تشکیل دهنده جداره های فعال متشکل از دو بعد عینی و ذهنی است که بعد عینی شامل عناصر خارجی و داخلی ساختمان؛ و بعد ذهنی شامل خوانایی، جهت دهی، حس خوش آمدگویی و ارتباط متقابل شهروندان با فضای خیابان است.  این پژوهش از شیوه تحقیق مشاهده و پیمایش در بستر مطالعات میدانی خیابان خیام در بافت میانی شیراز بهره گرفته است. روش تحلیل مورد استفاده تلفیقی از روش های کمی و کیفی ارزیابی ادراک منظر خیابانی است و داده های به دست آمده با استفاده از ماتریس سوات و امتیازدهی طیف لیکرت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و راهبردهای طراحی از طریق ماتریس راهبردهای کمی استراتژیک ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تأکید بر ارجاعات زمینه ای و تاریخی، ارتقاء کیفیت منظر عینی، ارتقاء مؤلفه های عملکردی و نظام فعالیتی، ساماندهی کالبدی جداره های سطح همکف، تأکید بر تجربه فضایی عابرین پیاده از سطح همکف و ارتقاء امنیت اجتماعی و حس حضورپذیری در طراحی منظر خیابانی ضروری است.
۱۲.

ﺳﻨﺠﺶ ﺳﺮزﻧﺪﮔﯽ ﺻﻮﺗﯽ در فضاهایﻫﻤﮕﺎﻧﯽ ﺷﻬﺮ (موردپژوهی: دروازه اصفهان، شیراز، ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اندازه گیری صوتی ادراک صوت کیفیت صوت سرزندگی صوتی شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۲ تعداد دانلود : ۴۰۲
اﻫﺪاف: ﻫﺪف ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ اﻧﺪازهﮔﯿﺮی ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت در ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ دروازه اﺻﻔﻬﺎن ﺷﯿﺮاز در دو ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻨﯽ و ذﻫﻨﯽ اﺳﺖ. ﻣﺸﺎرﮐﺖﮐﻨﻨﺪﮔﺎن و روشﻫﺎ: روش ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ در ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﯿﻨﯽ، اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﺮماﻓﺰار ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺻﻮﺗﯽ و ﺳﻨﺠﺶ ﭘﻨﺞ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﺻﻮﺗﯽ و ویﮋﮔﯽﻫﺎی ﺻﺪا ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺮاز ﺷﺪت ﺻﻮت، ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ ﺻﻮﺗﯽ و ﺷﺎﺧﺺ ﻋﺒﻮر ﺻﺪا اﺳﺖ. ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺑﻌﺪ ذﻫﻨﯽ، از ﻃﺮیﻖ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﺎ اﻓﺮاد ﺣﺎﺿﺮ در ﻓﻀﺎ در ﻃﯽ روز و در ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺻﺒﺢ، ﻇﻬﺮ و ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ اﻧﺠﺎم ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﻓﺮآیﻨﺪ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ از ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﺷﻮﻧﺪﮔﺎن ﺧﻮاﺳﺘﻪﺷﺪه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺳﻪ ﻣﻮﻟﻔﻪ ﺻﻮﺗﯽ اﻃﻼﻋﺎت ﺻﻮت، زﻣﯿﻨﻪ درک ﺻﻮت و درﺟﻪ ﺷﻨﯿﺪاری ﺻﻮت ﭘﺎﺳﺦ دﻫﻨﺪ. ﻫﻤﺰﻣﺎن ﺑﺎ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ، ﻣﺤﺘﻮای ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ ﺛﺒﺖ ﺷﺪه اﺳﺖ. یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: ﻧﺘﺎیﺞ ﺗﺤﻠﯿﻞﻫﺎ در ﺑﻌﺪ ﻋﯿﻨﯽ ﻧﺸﺎندﻫﻨﺪه ﻋﺪم ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎ در ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﺳﻨﺠﺶ ﺻﺪاﻫﺎی ﻣﯿﺎنزﻣﯿﻨﻪای و ﭘﺲزﻣﯿﻨﻪای اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮدی ﮐﻪ درﺟﻪ ﺷﻨﯿﺪاری ﺻﻮت در ﻫﺮ ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ، در ﺣﺎﻟﺖ ﻋﺎدی ﻗﺮار دارد، اﻣﺎ در ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮارد، ﺗﺮاز ﺷﺪت ﺻﻮت، ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب اﺳﺖ. ﺷﺎﺧﺺ ﻋﺒﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺻﺪا، در ﺷﺮایﻂ ﻋﺎدی ﻗﺮار دارد. در ﺑﻌﺪ ذﻫﻨﯽ، ﻣﺤﺘﻮاﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ در ﻣﺪت ﺳﻪ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺷﻨﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺻﺒﺢ، ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﺷﻮﻧﺪﮔﺎن، ﺻﺪای ﮔﺎری، ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮﺗﻮرﺳﯿﮑﻠﺖ، راهرﻓﺘﻦ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ را ﺗﺸﺨﯿﺺدادهاﻧﺪ. در ﻇﻬﺮ، ﻋﻼوه ﺑﺮ ﻣﺤﺘﻮاﻫﺎی ﺻﻮﺗﯽ ذﮐﺮﺷﺪه، ﺻﺪای ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻧﯿﺰ ﺷﻨﯿﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ. در ﺑﻌﺪ از ﻇﻬﺮ، ﺣﺮﮐﺖ ﻣﻮﺗﻮرﺳﯿﮑﻠﺖ، ﺧﻮدرو و ﮔﻔﺖوﮔﻮی اﻓﺮاد، اﺻﻠﯽﺗﺮیﻦ ﻣﺤﺘﻮای ﺻﻮﺗﯽ ﻓﻀﺎ ﺑﻮدهاﻧﺪ. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﺑﺮﻫﻢﻧﻬﺎد ﺗﺤﻠﯿﻞﻫﺎی ﻋﯿﻨﯽ و ذﻫﻨﯽ، زیﺮﻣﺤﺪودهﻫﺎی ﻓﻀﺎی ﻣﻮردﭘﮋوﻫﯽ ﮐﻪ در ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻞ ﻣﻮاﺟﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ را ﻣﺸﺨﺺ ﮐﺮده اﺳﺖ. در ﻣﺠﻤﻮع، راﻫﮑﺎرﻫﺎی ﻣﮑﺎنﻣﺒﻨﺎی ﻃﺮاﺣﯽ ﺷﻬﺮی ﺑﺮای ﺑﻬﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ ادراﮐﯽ ﺻﻮت در زیﺮﻣﺤﺪودهﻫﺎی دارای ﻣﺸﮑﻞ ارایﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﺑﺎ وﺟﻮد ایﻨﮑﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ یﮏ ﻓﻀﺎی ﺷﻬﺮ ی در ﺷﯿﺮاز ﻣﺤﺪود ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﺎ ﻧﺘﺎیﺞ آن ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺒﻨﺎی ﻣﻮﺛﺮ ی را ﺑﺮای ﺗﺪویﻦ راﻫﻨﻤﺎی ارﺗﻘﺎی ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺳﺮزﻧﺪﮔﯽ ﺻﻮﺗﯽ در ﻓﻀﺎﻫﺎی ﻫﻤﮕﺎﻧﯽ، ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﻨﺪ.
۱۳.

بررسی نقش جدایی گزینی در شکل گیری بافت های محنت زده شهری نمونه موردی: قاسم آباد مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جدایی گزینی شهری محنت زدگی بافت فرسوده فرسودگی یکپارچه محرومیت و قاسم آباد مشهد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۵ تعداد دانلود : ۵۰۰
عوامل گوناگونی سبب ساز بروز فرسودگی در بافت های شهری می شوند. هرچند درگذشته، فرسودگی های کالبدی مورد مداقه بیشتری بوده، و سایر انگیزه ها و مصادیق فرسودگی با اهمیت کمتری مورد توجه قرارداشته اند، اما پدیداریِ مفهوم فرسودگی فراگیر، و توجه به برآیند انگیزه های چندگانه فرسودگی و تبعات گوناگون آن، تصویر روشن تری ازآنچه در واقعیت سبب افول کالبدی و محتوایی بافت های شهری می شود را به دست داده است. اگربه ماهیت وسرشت بافت های فرسوده و شرایط گروه های ساکن در آن دقت شود، به نظر می رسد پدیده جدایی گزینی، بر عمق و دامنه فرسودگی ها افزوده، و موجب گسترش یافتن آن گردیده است. مقاله حاضر با بهره مندی از مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و اطلاعات اجتماعی–اقتصادی و کالبدی طرح تفصیلی مشهد، به دنبال بررسی رابطه بین جدایی گزینی و فرسودگی فراگیر با تکیه برنقشه هرکدام از این پدیده ها در قاسم آباد مشهد است.بدین منظور ابتدا مجموعه ای از معیارها و شاخص ها برای سنجش فرسودگی فراگیر وچگونگی جدایی گزینی در ابعادمختلف شناسایی شدند، سپس بابهره گیری از آنها، و باتکیه بر اطلاعات طرح تفصیلی و استفاده از پرسشنامه متخصصین، شرایط فرسودگی یکپارچه بافت ها، و کاربست مدل گتیس، چگونگی جدایی گزینی های شهری مورد بررسی قرار گرفت، تا در نهایت با یکدیگر مقایسه شود. نتایج نشان می دهند که هر دو پدیده جدایی گزینی و محنت زدگی شهری در محدوده مورد مطالعه با کیفیت های گوناگون روی داده اند. برهم نهاد این دو پدیده در محدوده قاسم آباد نیز نشان می دهد که بلوک های فرسوده و جدااُفتاده به لحاظ اقتصادی - اجتماعی و کالبدی تقریباً بر یکدیگر منطبق هستند. با این وجود حدود 24 درصد از بلوک های فرسوده نیز وجود دارند که جدایی گزینی درآنها روی نداده است.لذا دو پدیده مذکور با یکدیگر رابطه دوسویه و مستقیمی دارند. به این معنی که جدایی گزینی و تمرکز قشر ضعیف، و انزوای آنها از سایر گروه ها، از یک سو به گسترش فرسودگی در بافت های شهری می انجامد، و از دیگر سو وجود بافت های فرسوده در ابعاد مختلف، شرایط را برای جدایی گزینی و تمرکز اقشار کم برخوردار شهری مهیا می سازد.
۱۴.

بازخوانی پیوستار ریخت شناسیک پهنه مبنا در روند تکوین فُرم محیط انسان ساخت شهر ایرانی - ترسیم برش عرضی شیراز معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برش عرضی محیط انسان ساخت پهنه های ریخت شناسیک شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۲۶۴
گسترش نامتوازن، و درهم تنیدگی عناصر و پهنه های ناهمگون، یکی از اصلی ترین عوامل بروز آشفتگی و گسست در فُرم و پیوستار ریخت شناسیک شهرهاست. ارتباط میان شهر به مثابه بارزترین جلوه محیط انسان ساخت با پس زمینه طبیعی اش، طی تاریخ تکوین شهرهای ایرانی، همواره نمایانگر نوعی هماهنگی بوده است. سرشت تکامل شهر، وجود یک هسته آغازین و سازمان یابی واحدهای مشخص فضایی-کالبدی پیرامون آن را نشان می دهد. در این ترکیب، مقطع عرضی شهر به نحوی شکل می گیرد که بیشترین تراکم در مرکز نمود می یابد، و با گذار تدریجی به پیرامون، از فشردگی بافت کاسته می گردد. این روند تا رسیدن به آستانه پیوند محیط کالبدی و پس زمینه طبیعی ادامه یافته، و مرز باروها و حصارهای تاریخی شهر، به نوعی ورود به عرصه طبیعی را نمایان می سازد. این پژوهش آزمونی است در انطباق پذیری روش برش عرضی با تأکید بر وجه فرآیندی این روش و بومی سازی آن در شرایط شهری شیراز، به نحوی که پهنه های متفاوت بر پایه شناخت همه جانبه ویژگی های آن ها و با کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی از یکدیگر متمایز می شوند. در این مقاله با تکیه بر ادبیات شکل گرفته مبتنی بر لزوم تبعیت از نظمی منتج از سرشت تکوین شهرها، به ترسیم و تحلیل برش عرضی شهر شیراز پرداخته شده است. ضرورت ترسیم و ارائه این برش عرضی زمانی نمایان تر می گردد که نتایج نشان می دهند، روند دگرگونی و رشد شهر، مسیری بسیار متفاوت از پیوستار و نظم ریخت شناسیک شهر تاریخی را پیموده است. بر این اساس، برونداد پژوهش، ارائه برش عرضی شهر و تعیین پهنه های شش گانه و خاص ریخت شناسیک شیراز است. نتیجه پژوهش، تدارک بستر استفاده از ضوابط مبتنی بر فرم محیط انسان ساخت، در هریک از این پهنه ها با هدف پرهیز از منطقه بندی های رایج است. اقدامی که تأثیر به سزایی بر ایجاد نظم دوباره، و برقراری تعادل میان بستر طبیعی و محیط انسان ساخت خواهدداشت.
۱۵.

کاربست فرآیند یکپارچه طراحی شهری در بازآفرینی مکان مبنای بافت های تاریخی باززنده سازی تداوم مکانی گذر سنگ سیاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرآیند یکپارچه طراحی شهری مکان تاریخی- فرهنگی حفاظت و بازآفرینی شهری ارزیابی کیفیت های طراحی شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۳۵
طراحی شهری از بدو پای نهادن به عرصه شهرها، توجه به فرآیند را همزمان با تمرکز بر محتوا پی گرفته است. زمانی، اسطوره روش مندی علمی تاکید مضاعفی بر فرآیند داشت، در حالی که بنیان طراحی شهری، با تکیه بر سرشت و درونمایه شهرها، تکوین یافته بود. همگرایی این دو جریان، با فرآیند یکپارچه طراحی شهری و به این دلیل مورد توجه قرار می گیرد که از آن طریق بتوان در عین پایبندی به یک روند گام به گام و مبتنی بر اصول علمی، مختصات بستر اقدام و زمینه شهری را نیز مدنظر قرار داد. در این مقاله، مفهوم فرآیند یکپارچه طراحی شهری، خود را به مثابه شاکله ای مرکّب از فرآیند طراحی شهری با هدف بازآفرینی و احیاء مکان های تاریخی یا سازمان فضایی بخشی از بافت تاریخی شیراز، باز می نمایاند. در بازخوانی و تدوین فرآیند، مهم ترین بخش از چرخه را ارزیابی وضعیت و جلب مشاوره برشمرده، و به همین طریق، احصاء و وارد کردن کیفیت های فراگیر به زمینه بافت تاریخی، ماموریت طراحی شهری معطوف به بازآفرینی شهری است که در آن، حفاظت یا مدیریت تغییر، با توسعه یا طراحی منبعث از زمینه همگام می شود. به این ترتیب، فرآیند یکپارچه طراحی شهری در بازطراحی تداوم مکانی گذرسنگ سیاه شیراز با هدف بازآفرینی مکان مبنای بافت تاریخی، به آزمون نهاده شده است. نتایج نشان می دهد که فرآیند یکپارچه طراحی شهری، چگونه می تواند در قالب سیاست بازآفرینی فعال، به دو جریان حفاظت و توسعه، توازن ببخشد.
۱۶.

بررسی میزان تعامل پذیری واحدهای همسایگی با استفاده از رویکرد صمیمیت فضایی (نمونه موردی: محدوده خیابان جهان آرا، بولوار پاسداران، شیراز)

کلید واژه ها: صمیمیت فضایی تعامل پذیری فضای شهری واحد همسایگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۸۳
واحدهای همسایگی، تبلور کالبدی – فضایی اجتماع شهری، و نمایانگر شیوه های حضور و تعامل انسانی بر مبنای الگوی پایه سکونت اند. از این رو، شاید بتوان مهم ترین خلاء در واحدهای همسایگی امروزین شهرها را، فقدان ارتباط عمیق و تعامل مداوم دانست. از جمله ملاحظاتی که در بازسازماندهی فضاهای شهری، لازم است توجه قرار بگیرد، ابعاد اجتماعی فضا است که شامل کیفیت های فضایی انسان محور از جمله «تعامل پذیری» است. یکی از عوامل تأثیرگذار در تکوین و تقویت تعامل پذیری ، کیفیت «صمیمیت» فضایی است که خود، شامل مؤلفه ها و شاخص های گوناگونی است. آنچه در این مقاله به آن پرداخته شده، بررسی کیفیت تعامل پذیری با رویکرد صمیمیت فضایی، در محدوده خیابان جهان آرا که شامل محدوده ای با مختصات کلّی یک واحد همسایگی است. بدین منظور، مؤلفه های مؤثر در تکوین کیفیت تعامل پذیری بر اساس مبانی نظری و بازخوانی ادبیات مرتبط، استخراج گردیده و سپس، وضعیت مؤلفه های موردنظر با استفاده از پرسشنامه و مطالعات میدانی احصاء و بررسی شده است. سپس، با استفاده از روش های آماری و استفاده از آزمون همبستگی، ارتباط بین مؤلفه های مؤثر بر شکل گیری کیفیت صمیمیت فضایی و مؤلفه های کالبدی، زیست محیطی و اجتماعی محدوده مورد نظر مورد بررسی قرار گرفته است. در آخر، داده های به دست آمده، با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن، مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل نشان می دهد که مؤلفه های کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی مؤثر بر شکل گیری کیفیت صمیمیت فضایی در وضعیت نامطلوبی قرار داشته لذا می توان چنین نتیجه گیری کرد که محدوده مورد نظر در حال حاضر فاقد کیفیت صمیمت فضایی است، و در نتیجه تعامل پذیری نیز در این محدوده در ضعیت نامطلوبی قرار داشته، و لازم است به منظور تقویت تعامل پذیری اقداماتی نظیر بازطراحی فضای شهری و ارتقاء کیفیت های مرتبط با مفهوم تعامل پذیری، صورت بگیرد.
۱۷.

انگاره فرسودگی فراگیر و برآورد یکپارچه میزان فرسودگی در بافت​های شهری (مطالعه موردی: منطقه 10 شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بافت فرسوده فرسودگی کالبدی شاخص های فرسودگی فرسودگی فراگیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۸ تعداد دانلود : ۱۳۴
طرح موضوع فرسودگی کالبدی و توجه به بافت های فرسوده شهری در ایران، قدمتی چند دهه​ای دارد. انگاره مستولی در تعریف بافت فرسوده، تجزیه بافت به لایه های سه گانه کالبدیِ قطعه​بندی، گذر بندی و ترکیب بندی بناها یا همان مفهومی است که با سه ویژگی ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری سازه​ای شناخته می​شود. اصلی ترین بحث این مقاله، بیان این واقعیت است که فرسودگی، مفهومی است فراگیر که حتی نمود آن را باید در قالب طیفی از برون دادهای مرتبط با ناکارآمدی، در ساحت های گوناگونی از چرخه کارکردی و محتوایی شهر جستجو کرد. بدین معنا، فرسودگی از نوعی ارتباط درونی میان عوامل و به تبع از شاخص​هایی برخوردار است که آن را به واقعیتی گسترده و یکپارچه بدل می​سازد. آنچه در چارچوب فرسودگی کالبدی قابل تشخیص است، تنها نمودی از واقعیتی نهانی و درون مایه ای نیمه پنهان است که طی آن، فرسودگی در ابعاد اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی - معیشتی، کیفیت محیطی و زیست محیطی رخ نموده است. بخشی از برون خیزش این مجموعه از عوامل، فرسودگی کالبدی است که در محدودترین حالت می​توان آن را با همان معیارهای سه گانه بازشناخت. این مقاله ابعاد گسترده فرسودگی و بازتعریف فرسودگی یکپارچه را با نگاهی تحلیلی و کاربردی دنبال کرده است. طی این مقاله که با هدف تبیین مفهوم فرسودگی یکپارچه در بافت​های شهری و مقایسه​ آن با شیوه​های رایج تبیین فرسودگی صورت می​گیرد، ابعاد و شاخص​های فرسودگی از منابع معتبری که طی دو دهه اخیر تلاش نموده​اند تا فرسودگی شهری را در قالبی یکپارچه تبیین نمایند، استخراج گردیده و پس از انجام وزن دهی و تحلیل سلسله مراتبی، جهت تعیین میزان اثرگذاری مؤلفه های گوناگون بر ماهیت فراگیر فرسودگی، نقشه فرسودگی یکپارچه باز ترسیم شد و با نقشه مصوب بافت فرسوده منطقه (10) شهر مشهد مقایسه گردیده است. حاصل تحلیل نشان از پنهان ماندن واقعیت فرسودگی در شرایط فقدان نگاه یکپارچه به موضوع فرسودگی و ناکارآمدی بافت شهری دارد.
۱۸.

تدوین چارچوب مفهومی کاربست اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا (مورد پژوهی: بافت تاریخی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازآفرینی فرهنگ مبنا بافت های تاریخی قلمرو فرهنگی همگانی بافت تاریخی شیراز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۴ تعداد دانلود : ۴۲۱
بافت های تاریخی شهرهای ایران، در فرآیندی قهقرایی که بیش از هشت دهه از عمر آن می گذرد، تبدیل به محدوده هایی شده اند، با شرایطی ناسازنما [پارادوکسال] که علی رغم برخورداری از بیشترین بالقوگی توسعه فرهنگی و حضور پرتعداد عناصر ارزشمند میراثی، به دلیل دگرگونی و فروپاشی بنیان های دیرپای اجتماعی، امکان بهره مندی از امتیازات توسعه اقتصادی متوازن و استفاده بهینه از داشته ها و ثروت فرهنگی نهفته در بافت، از آن سلب گردیده است. بازآفرینی شهری، با تأکید بر لزوم توسعه یکپارچه شهری، امکان استفاده مؤثر و فعال از میراث تاریخی و معماری شهرها را در چرخه ای که می توان در آن به رونق و توان مضاعف اقتصادی دست یافت، و توجیهی محکم در امتداد و حفظ بنیان ها و ساختارهای تاریخی داشت، در دستور کار قرار داده است. بازآفرینی شهری، مجموعه ای از اقدامات و رویکردهای متنوع را در رویارویی با مسائل مربوط به توسعه معاصر شهری مدنظر د ارد، و به منظور بهترین و کارآمدترین استفاده از بافت های تاریخی، راهبردها و سیاست های منطبق با فرهنگ را طی گذاری از رویکردهای فرهنگی در بازآفرینی تا تثبیت بازآفرینی فرهنگ مبنا پشت سر نهاده است. بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا از جمله رویکردهای متأخری است که اهداف احیاء و تداوم حیات شهری در بافت های تاریخی را همزمان دنبال می کند ، و بر اهمیت نقش فرهنگ [در معنایی فراگیر و جامع] و به کارگیری صنایع خلاّق به مثابه عامل اصلی محرّک بازآفرینی و آفرینش مکان تأکید می ورزد. پژوهش حاضر که از نوع کاربردی بوده است، مطالعه ای تفسیری - تحلیلی را با هدف برقراری انسجام و پیوند میان اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا و راهبردها و سیاست های قابل اتخاذ در بافت های تاریخی به انجام رسانده است. بدین منظور، پس از استخراج و دسته بندی اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا که از طریق تحلیل محتوایی و جمع بست فهرستی از منابع معتبر به دست آمده، بخشی از بافت تاریخی شهر شیراز، به عنوان محدوده ی منتخب اقدامات بازآفرینی فرهنگ مبنا یا قلمرو فرهنگی همگانی، تعریف گردیده است. برشمردن معیارها و روند به گزینی محدوده هدف بازآفرینی، و بازخوانی ویژگی های زمینه ای، منجر به ارائه ی الگوی راهبردی چندلایه در تعریف شیوه ها و سیاست های اقدام در بافت تاریخی گردیده است.
۱۹.

کاربست روش سنجش «شاخص کیفیت طراحی مکان» در ارزیابی تطبیقی فضاهای تاریخی- فرهنگی بررسی موردی: دو فضای تاریخی بافت قدیم شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاخص کیفیت طراحی مکان مکان تاریخی- فرهنگی تشخّص مکانی ارزیابی کیفیت مکان تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۲۴
ارزیابی کیفیت طراحی شهری در بافت های تاریخی و سنجش میزان موفقیت طرح هایی که برای این پهنه ها تهیه می شود، در آفرینش و تأکید بر حس مکان، هدف واجد اهمیتی برای جریان مرمت و مدیریت میراث شهری به شمار می رود. از میان ابزارهایی که برای سنجش کیفیت طراحی به کار برده می شود، DQI یا روش سنجش «شاخص کیفیت طراحی» تمرکز خود را بر ارزیابی کیفیت طراحی بنا قرار می دهد و با تأکید بر سه مؤلفه «کیفیت ساخت»، «عملکرد» و «اثر»، کیفیت طراحی را از منظر طراحان و کاربران مورد سنجش قرار می دهد. بازخوانی شیوه تدوین این روش و مؤلفه های مورد استفاده در آن، نشان از ارزیابی ارزشمندی های طراحی در قالب انگاره مکان دارد. به همین ترتیب، مقاله حاضر تلاش می کند تا ضمن بسط روش شناسی «شاخص کیفیت طراحی»، به تدوین روشی بپردازد که در آن کیفیت طراحی مکان های تاریخی مورد سنجش قرار بگیرد. به این ترتیب، خیزشی از بنا به مکان و سپس مکان تاریخی در مدل پایه این روش وارد می گردد. در بسط روش شناسی، ضمن توجه به پیشینه نظری انگاره مکان، از تناظر مؤلفه های «اصالت و ارزش نسبی»، «یکپارچگی کالبدی» و «سرزندگی اقتصادی» با سه گانه مکان، مدلی با عنوان PDQI یا روش سنجش «شاخص کیفیت طراحی مکان» پیشنهاد گردیده است. در تشریح روش پیشنهادی، کیفیت طراحی شهری در دو مکان تاریخی یعنی فضای مقابل مسجد مشیر و فضای مقابل آرامگاه سیبویه در بافت تاریخی شیراز مورد سنجش قرار گرفته و روش پیشنهادی به صورت ابزاری تعمیم پذیر به منظور کیفیت طراحی در مکان های تاریخی تدوین و ارائه گردیده است.
۲۰.

ارزیابی میزان بازگشت پذیری ساختارهای واجد قدمت به چرخه حیات دوباره پیشنهاد مدل «بالقوّگی بازکاربست همساز» در نمونه ای از بافتِ میانی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چرخه حیات ساختمان ساختار واجد قدمت بالقوّگی بازکاربست همساز حفاظت فعّال بازگشت پذیری به چرخه حیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۴ تعداد دانلود : ۲۹۱
ذخیره های ساختمانی، مهمترین ظرفیت کالبدی توسعه درون زای شهری بوده، و برنامه ریزی برای مرمّت، ارتقاء و استفاده دوباره از آن، یکی از مهمترین سرفصل های حفاظت شهری فعّال طی دهه های اخیر بوده است. این روند، عاملی مهم در راه صیانت از هویّت کالبدی، و تقویت مکان بودگی هسته های تاریخی شهرها است. در ادبیات معاصرِ مرمّت شهری نیز، ویژگی های مثبتی مانند پایداری اجتماعی و زیست محیطی، تقویت حسّ مکان، به روزرسانی سازوکار برنامه ریزی، بهره وری اقتصادی و حفظ اصالت محیط انسان ساخت، از جمله مزیّت های استفاده دوباره از ساختارهای ارزشمند و واجد قدمت، شناخته شده است. این مقاله، ضمن بازخوانی همین روند، و استفاده از واژه ترکیبی بازکاربست همساز به مثابه معادلی برای عنوان Adaptive Re-use ، به بازخوانی و تطبیق پذیر نمودن مدل «بالقوّگی بازکاربست همساز» یا ARP (Adaptive Re-use Potential) می پردازد. بازخوانی معادله منحنی فرسودگی، و شناخت دقیق عوامل فرساینده-منسوخ کننده ساختارهای واجد قدمت، مدل «بالقوّگی بازکاربست همسازی» را به برآورد عمر مفید ساختار، و بهترین زمان مداخله با هدف مرمّت و روزآمدسازی آن نائل می کند. حاصل پیاده کردن این مدل برای یک بنای مشخّص، فهم شرایط منسوخ شدگی آن، و موقعیت کیفی-زمانی ساختار در ارتباط با میزان بازگشت پذیری به چرخه حیات دوباره است. استفاده از این مدل، در تعیین شرایط فرسودگی و بالقوّگی بازکاربست همساز برای نمونه ای از بناهای واجد ارزش بافت میانی تهران، به این فرضیه قوّت می بخشد که بسیاری از ساختارهای ارزشمند در بافت های تاریخی و میانی، در شرایطی قرار گرفته اند که امروز همچنان می توانند هدف طرح های موفّق بازکاربست همساز باشند، ولی در صورت از دست دادن فرصت، امکان بازگشت به چرخه حیات، و ارتقاء به منظور استفاده دوباره و منطبق با نیاز روز را از دست خواهند داد، و منحنی فرسودگی را به سوی درغلتیدن به وادی بازسازی اجباری، پیش خواهند برد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان