صالح روشنی

صالح روشنی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

تحول برنامه ریزی شهری و پیوندهای آن با مسئله ایران در نظام دانش جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه ریزی شهری نظریه برنامه ریزی امر فنی امر سیاسی مسئله ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 525 تعداد دانلود : 34
بیان مسئله: پرسش این مقاله در ارتباط با رابطه میان نحوه صورت بندی مسئله ایران در نظام دانش جدید ما (به طور عمده در علوم اجتماعی) و شکل گیری خوانش های موجود از تجربه برنامه ریزی شهری در ایران است. در نظام دانش جدید ما، توضیح وضعیت تاریخی ایران ذیل دو رویکرد کلان شرق شناسانه (با نگاهی اروپامحور) و بومی گرایانه (عکس العملی در برابر اولی) استوار شده است. هر دو این رویکردها بر مبنای ساختن «غیر» و با نگاهی ذات گرایانه ممکن شده اند و در آنها به پیچیدگی های واقعیت تاریخی و ابعاد گستره آن کمتر توجه شده است. هدف: این مقاله به دنبال شناسایی خوانش ها و روایت های موجود از تجربه تاریخی برنامه ریزی شهری در ایران است. روش: با پرسشی هستی شناختی، این مقاله با پرهیز از کاربست پیشینی و بلاواسطه نظریه و روش، به خود پرسش پژوهش متعهد است و از این رو با استراتژی پس کاوانه و رهیافتی مبتنی بر واقع گرایی انتقادی به دنبال ساختارها و مکانیزم هایی غیرقابل رؤیت در روایت های غالب است. یافته ها: روایت های شناسایی شده عبارتند از:  الف- موفقیت نسبی برنامه ریزی در بعد فنی ب- شکست برنامه ریزی در ایران ج- عدم شکل گیری برنامه ریزی در ایران، د- ذات ویژه برنامه ریزی در ایران و ه-قرارگیری برنامه ریزی ذیل فرآیند گذار (که دارای دو وجه تمرکز بر گذشته و آینده و در نتیجه تعلیق حال و نیز فضایِ نوظهور خوانش مؤثر است). تغییر در نگاه به برنامه ریزی از امر فنی به امر سیاسی نیز امکان رؤیت ابعاد جدیدی از تعامل برنامه ریزی با سایر حوزه های دانش (در قلمرو علوم اجتماعی) را ممکن کرده است نتیجه گیری: روایت های فوق در برنامه ریزی شهری با توضیحِ وضعیت ایران در نظام دانش جدید ما پیوند دارند و با مکانیزم هایی خاص، مفهوم پردازی وضعیت تاریخی برنامه ریزی شهری ذیلِ آنها دشوار شده است. هم راستا با علوم اجتماعی، در اینجا نیز در برخی روایت های متاخر نشانه هایی از فضایی جدید برای خوانشی مؤثر از تجربه برنامه ریزی شهری به چشم می خورد.
۲.

سنجش و رتبه بندی حس تعلق مکانی محلات بافت تاریخی گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حس تعلق مکانی تکنیک سلسله مراتبی فازی تاپسیس بافت تاریخی گرگان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 161 تعداد دانلود : 655
حس تعلق به مکان به عنوان حسی بالنده میان مردمی که از اهداف مشترکی برخورداند، متضمن علاقه و دلبستگی افراد به آن مکان است و فضاهای دارای این کیفیات در ذهن فرد نقش بسته و منجر به بازگشت فرد به آن مکان می شود. جاری کردن احساس تعلق به زیستگاه های شهروندان، رویکرد نسبتا جدیدی در مدیریت فضاهای عمومی شهر است که به دنبال مکان های سرزنده است. بافت تاریخی گرگان بعنوان هسته اصلی شهر، در معرض مشکلات زیادی قرار دارد که بخشی از آن ناشی از کاهش حس تعلق مکانی ساکنان است. در این میان، پی بردن به عوامل تشکیل دهنده حس تعلق و جایگاه محلات بافت تاریخی گرگان اهمیت دارند. لذا با مطالعات کتابخانه ای، هنجارهای موثر گردآوری شده و با بکارگیری تکنیک سلسله مراتبی فازی (FAHP)، وزن دهی شده اند. در مرحله بعد گویه های مورد سنجش از طریق پرسش نامه در محلات ارزیابی شده و نتایج حاصل با روش TOPSIS رتبه بندی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد در رابطه با هنجارهای بررسی شده نسبت به تعلق مکانی بیشترین اهمیت را به ترتیب معیارهای سرزندگی، دلبستگی به مکان، رضایتمندی از مکان و خاطرات جمعی کسب کرده اند. همچنین رتبه بندی با روش تاپسیس نشان می دهد که به ترتیب محلات سرچشمه (681/0)، نعلبندان (662/0)، پاسرو (625/0) و دباغان (533/0) دارای بیشترین نمره نهایی تعلق مکانی هستند. و از سوی دیگر محلات باغ پلنگ و شازده قاسم، میر کریم و چهارشنبه ای دارای کمترین نمرات نهایی تعلق مکانی هستند. محلات سرچشمه، نعبندان و پاسرو در بخش هایی از بافت تاریخی قرار گرفته اند که دارای بیشترین سرزندگی هستند و مجموعه ای از فعالیت های متنوع که در ساعات مختلف فعال هستند در آنها استقرار پیدا کردند. همچنین ابعاد ذهنی (خاطرات جمعی، دلبستگی و وابستگی به مکان) و فعالیتی (رضایتمندی و سرزندگی)، بیشتری تاثیر را در سنجش حس تعلق مکانی محلات بافت تاریخی گرگان داشته اند.
۳.

ارزیابی تعامل میان فرد و محیط زندگی در محلات جدید با استفاده از سنجش کیفیت عینی و ذهنی مطالعه موردی: شهرک نفت تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیفیت محیط مسکونی تعامل فرد و محیط کیفیت عینی و ذهنی محله های جدید شهرک نفت تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 509 تعداد دانلود : 365
رشد بی سابقه شهرنشینی در دهه های اخیر موجب شده تا محله های بی شماری در اطراف هسته اصلی شهر تهران بر اساس الگوهای منظم شکل بگیرند. یکی از موضوعات مورد توجه و نگران کننده در این محله ها، مسئله عدم تطابق میان محیط های جدید ساخته شده و انسان به عنوان استفاده کننده از این محیط هاست. هدف اصلی این مقاله، ارزیابی کیفیت ادراکی محیط بر مبنای میزان رضایت مندی ساکنان از محیط ساخته شده و کیفیت فیزیکی محیط در راستای سنجش نحوه ارتباط میان ذهنیت و عینیت محیط محلی است. محله مورد مطالعه، شهرک نفت در شمال غرب تهران است. روش مورد استفاده در این پژوهش، روش ترکیبی سنجش شاخص های ذهنی و عینی و مقایسه میان آن هاست. معیارهای کیفیت ذهنی محیط از مدل سلسله مراتبی چند شاخصه کیفیت محیط مسکونی به دست آمده و متناظر با آنها، معیارهای سنجش کیفیت عینی محیط بر اساس شاخص های مطرح در برنامه ریزی شهری بسط داده  شده اند. نتایج یافته ها نشان می دهد که در بیشتر زیرشاخص ها، تعامل میان فرد و محیط و سطح رضایت فرد به امکانات و وضعیت فیزیکی محیط بستگی دارد. همچنین میان کیفیت ادراکی از محله و کیفیت عینی آن بر اساس آزمون T مستقل اختلاف معناداری وجود دارد. این مسئله نشان دهنده تفاوت در ویژگی های فیزیکی محیط و ادراک افراد از آن است و با توجه به بالاتر بودن میزان کیفیت عینی محیط، می توان نتیجه گرفت، سطح انتظارات ساکنان در این محله بیش از وضعیت فیزیکی محیط می باشد. از سوی دیگر، اختلاف در سطوح محاسبه شده کیفیت ذهنی و عینی می تواند به تدقیق شاخص های مورد استفاده کمک کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان