فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
93 - 109
حوزه های تخصصی:
گسترش شهرنشینی و رشد شتاب زده شهرها و تغییر الگوهای زندگی به سمت مدرنیته شدن، مشکلاتی را برای شهرها به وجود آورده طوری که شهر به مثابه موجودی زنده، شادابی و سرزندگی خود را از دست داده است؛ بنابراین با توجه به آشفتگی و تغییرات پرشتاب و مداوم و ظهور مسائل جدید در سال های اخیر، تجدیدنظر در رویکردهای کلانِ مدیریتی بیش ازپیش مورد نیاز است. آینده پژوهی به عنوان رویکردی نوین برای ساختن آینده مطلوب، فرآیندی است که منجر به نتیجه پایدار عمل برنامه ریزی می شود. در این راستا پژوهش حاضر، با بهره گیری از رویکرد آینده پژوهی به شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر و بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت تحقق شهر شاد در کلان شهر کرمانشاه می پردازد. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روش های متداول و مورد پذیرش آینده پژوهی است و با استفاده از نرم افزار میک مک به تحلیل متغیرهای شهر شاد در کلان شهر کرمانشاه پرداخته است. بدین منظور ابتدا با مطالعه اسناد فرادست تمامی عوامل دخیل در تحقق و شکوفای شهر شاد مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و با استفاده از روش دلفی 23 متغیر به عنوان متغیرهای اولیه اثرگذار بر شهر شاد استخراج شدند، در ادامه تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل/ساختاری به وسیله نرم افزار Micmac صورت گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که کلان شهر کرمانشاه با توجه به پراکندگی متغیرها دارای سیستمی ناپایدار است و در صفحه پراکندگی پنج دسته (متغیرهای تأثیرگذار، دووجهی، تنظیمی، تأثیرپذیر و مستقل) قابل شناسایی هستند. در نهایت از میان 23 متغیر شناسایی شده، پس از بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این متغیرها بر هم دیگر و بر وضعیت آینده کلان شهر کرمانشاه با روش های مستقیم و غیرمستقیم، 10 عامل کلیدی (توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری و امکان دسترسی متعادل برای استفاده کنندگان از فضا، وجود فضاهای مناسب جهت گذراندن اوقات فراغت، تجهیزات مبلمان شهری (سطل زباله، نیمکت، جدول، سایبان ایستگاه ها و ...)، ایجاد مکان های جمعی به منظور جشن و شادی و رویدادهای شادی آفرین، استفاده از نورپردازی شبانه، برخورداری از فضا و فروشگاه های مختلف با عرضه کالاهای متنوع) و ...که بیشترین نقش را در تحقق شهر شاد در آینده کلان شهر کرمانشاه دارند، انتخاب شدند.
ارزیابی شاخص های تحقق توسعه حمل ونقل شهری عمومی محور (موردمطالعه: منطقه 11 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
197 - 237
حوزه های تخصصی:
توسعه حمل ونقل عمومی محور، یکی از راهکارهای مهم و مصادیق توسعه پایدار شهری است که به منظور حل معضلات ترافیکی و بهبود شرایط حمل ونقل در شهرها مورداستفاده قرار می گیرد. در این رویکرد، برنامه ریزی و گسترش حمل ونقل عمومی، به عنوان جایگزینی برای استفاده از خودروهای شخصی و حمل ونقل خصوصی مطرح شده است. منطقه 11 شهرداری تهران یکی از مناطق مرکزی شهر تهران است که دارای بار ترافیکی بالایی است و به تبع آن با مشکلاتی در سیستم حمل ونقل شهری خود مواجه است. در تحقیق مذکور، باهدف انطباق شاخص های توسعه حمل ونقل عمومی محور با وضعیت فعلی منطقه 11 شهر تهران و بازپس گیری شهر از فضای خودرو محور به فضای انسان محور، شاخص های استاندارد توسعه حمل ونقل عمومی محور به عنوان مبنای تحلیل و رتبه بندی بررسی شده اند. در این رویکرد، با توجه به شاخص های مختلف، میزان قابلیت منطقه برای تحقق توسعه حمل ونقل عمومی محور ارزیابی گردیده است. به این ترتیب، این تحقیق به مسئولین و برنامه ریزان شهری کمک می کند تا بر اساس نتایج به دست آمده، راهکارهای مناسبی برای بهبود حمل ونقل در منطقه 11 شهر تهران ارائه دهند. روش تحقیق پژوهش حاضر ازنظر هدف؛ کاربردی و ازنظر متدولوژی توصیفی و ازنظر روش جمع آوری اطلاعات مبتنی بر روش های کتابخانه ای – اسنادی و مطالعات میدانی بوده و در تحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش های رتبه بندی و در مقایسه تطبیقی، از ضریب ناموزونی موریس و روش بی مقیاس خطی و از نرم افزار Choice Expert برای تحلیل سلسله مراتبی AHP استفاده شده است. با توجه به نتایج حاصله، می توان گفت که منطقه 11 شهرداری تهران، به رغم داشتن پتانسیل بالا برای تحقق توسعه حمل ونقل عمومی محور، در شرایط فعلی ظرفیت تبدیل شدن به یک مرکز توسعه حمل ونقل عمومی محور را ندارد و جهت تبدیل شدن باید تغییرات وسیعی در ساختارهای فضایی آن ایجاد شود.
خلق فضاهای شهری همه شمول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی دهه های گذشته بحث مشارکت مساوی افراد کم توان و به حاشیه رانده شده در زندگی اقتصادی، اجتماعی و مدنی در رأس دستور کار سیاسی بسیاری از کشورها قرار گرفته است. با توجه به اینکه با افزایش امید به زندگی در سرتاسر جهان، شهرها می باید جمعیتی که هم در حال پیری و هم در حال افزایش هستند را به نحو شایسته ای در خود جای دهند؛ ازاین رو نیاز به توسعه محیط های شهری همه شمول که از ساکنان خود با توانایی های مختلف در تمام مراحل زندگی حمایت کنند، ضرورتی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. بازگرداندن عزت نفس و استقلال افراد ناتوان و درعین حال تشویق توسعه و اجرای طراحی کاربرپسند، فراگیر و دربرگیرنده از اهداف مترقی چنین رویکردی است. در این راستا پژوهش حاضر که از حیث هدف کاربردی- توسعه ای است و از روش اسنادی و پیمایشی برای جمع آورده داده ها بهره برده است، به تحلیل عوامل مؤثر بر خلق فضاهای شهری همه شمول می پردازد. با بررسی ادبیات نظری پژوهش و با توسل به نظرات 20 خبره جغرافیای شهری که با روش نمونه گیری هدفمند به مشارکت دعوت شدند، ابعاد و مؤلفه های محوری خلق چنین فضاهایی استخراج گردید. سپس با استفاده از مدل سازی ساختاری -تفسیری ارتباطات میان ابعاد و همچنین میزان نفوذ و وابستگی هر یک تعیین و با نرم افزار میک مک بررسی و تحلیل گردید. بر اساس یافته های پژوهش عوامل مؤثر بر خلق فضاهای شهری همه شمول در 7 سطح و متشکل از 36 مؤلفه ارائه شد که تأثیرگذارترین آن ها شامل دسترسی، استفاده ساده و قابل درک، راحتی و انعطاف پذیری بوده است.
شناسایی پیشران های کلیدی موثر بر آینده تغییر اقلیم و تاب آوری شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بزرگ ترین چالش های قرن حاضر، پدیده تغییر اقلیم می باشد. افزایش تعداد و شدت بروز بلایای طبیعی تحت تأثیر تغییر اقلیم منجر به پیامدهای ناگوار در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در شهرها شده است. از طرفی دیگر، در دهه های اخیر، تلاش های جهانی و دیدگاه های مختلفی برای کاهش عواقب مخرب تغییرات اقلیمی ارائه شده است. یکی از مهم ترین راهکارها در مقابله با این مسائل، رویکرد تاب آوری شهری در پاسخ به تغییرات اقلیمی است که تحت عنوان تاب آوری اقلیمی مطرح می باشد. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی، ازنظر روش ترکیبی و ازنظر ماهیت بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، است. با توجه به ماهیت این پژوهش، از روش تحلیل ساختاری، MIC MAC و دلفی بهره گرفته شده است. برای تکمیل پرسشنامه ها از روش گلوله برفی استفاده شد که درنهایت تعداد 80پرسشنامه الکترونیکی با پاسخ صحیح به دست آمد. یافته های پژوهش نشان می دهد تفاوت عددی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ابعاد زیست محیطی در مقایسه با ابعاد دیگر قابل توجه تر می باشد. بالاترین رتبه های اثرگذاری غیرمستقیم به متغیرهای ناحیه اول به خصوص تأمین آب آشامیدنی و غذای سالم و توجه به افزایش فضاهای باز شهری مربوط است. در حالت کلی از میان 66 متغیر بررسی شده این پژوهش،30 متغیر به عنوان متغیرهای کلیدی مؤثر برتاب آوری شهر اصفهان انتخاب شده است. همچنین فقط متغیر اعتبارات در این تحقیق، نقش متغیر راهبردی را به دست آورد و نحوه پراکنش متغیرها در محورهای تأثیرگذاری - تأثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم، نشان از ناپایداری سیستم دارد. درنهایت، می توان نتیجه گیری کرد که جهت هرگونه برنامه ریزی در راستای تاب آوری شهر اصفهان در برابر تغییرات اقلیمی، باید به نقش کلیدی و اساسی این متغیرها و عوامل توجه نمود.
بازشناسی آیندهِ مراکز خرید از منظر هویت شهر ایرانی-اسلامی بارویکرد تحلیل ساختاری و سناریونگاری (مطالعه موردی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
163 - 178
حوزه های تخصصی:
تغییر شکل فضاهای سنتی خرید از بازار و خیابان به ساخت و ساز بی رویه مراکز خرید، باعث شده تا «مال سازی» تبدیل به رویکرد غالب مدیریت شهری شود. انواع فضاهای خرید، بی آن که شناخت جامعی نسبت به فلسفه شکل گیری و گونه شناسی آنها وجود داشته باشد در حال تسخیر شهر هستند. از روی بررسی آینده این شیوه توسعه مراکز خرید در شهرهای امروزین ضرورتی غیرقابل انکار است. با توجه به این مهم، در مقاله حاضر آینده مراکز خرید از منظر هویت شهرهای ایرانی-اسلامی بررسی شده است. در راستای پاسخگویی به سوالات پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد استدلال منطقی (فرهنگی-گفتمانی) و رویکرد تحلیل ساختاری به صورت توأمان، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و دو پرسشنامه (در جهت تدقیق مدل مفهومی و ارزیابی پایایی و روایی آن (25نفر) و همچنین استفاده از تکنیک تحلیل ساختاری(15نفر)) و مصاحبه (در جهت سناریو نویسی(5 نفر)) استفاده شده است. با توجه به بررسی های انجام شده و مدل مفهومی پژوهش، متغیرهای مطلوبیت مراکز خرید از منظر هویت شهرهای ایرانی-اسلامی مشتمل بر بیست و دو (22) متغیر در قالب شش (6) مولفه می باشد. نتایج حاصل از مقاله حاضر نشان دهنده جهتگیری بالای سناریو ادامه وضع موجود به سمت سناریو پادآرمان شهری است. این امر حاکی از بی توجهی به بستر و زمینه شهرها در توسعه مراکز خرید در لایه های مدیریت و تصمیم ساز شهر است. توجه به نکات مطروحه در الگوهای شهر ایرانی-اسلامی می تواند مسیری آگاهانه از توسعه در پیش روی متخصصان و برنامه ریزان شهر قرار دهد.
شبیه سازی آینده گردشگری ایران وچین بر اساس تحلیل سناریوهای خوش بینانه و بدبینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
111 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تدوین الگوی تطبیقی وفاداری گردشگری با تأکید بر هوشمند سازی است.،.روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل گردشگران ایرانی و چینی و ۱۸ نفر از اساتید برجسته دانشگاهی و خبرگان انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه محقق ساخته رضایتمندی گردشگری بود که پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ ۸۱/۰ می باشد. داده ها با استفاده از نرم افزار نت لوگو انجام شده است و ۵ مؤلفه که بیشترین تأثیرگذاری را برجذب توریسم دو کشور داشته بررسی گردید. بر اساس نظرات خبرگان در پاسخ به پرسشنامه های مربوطه، از بین عوامل تأثیرگذار، در پژوهش بر رضایتمندی گردشگران، روابط داخلی مؤلفه ها و زیر مؤلفه ها را با این نرم افزار سنجیده شد. در این پژوهش ابتدا پنج عامل با ابعاد بیان شده در مدل بر رضایت مندی مورد سنجش قرار گرفت، همچنین اثرات متقابل عوامل شناسایی گردید. همچنین جهت تطبیق وفاداری گردشگری با استفاده از نرم افزار عامل بنیان سناریوهای مختلف (بدبینانه، مطلوب و خوش بینانه) اجرا شد. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که هرچه سطح امکانات به روز ازجمله فناوری هوشمند، تسهیلات، آموزش نیروی انسانی و اعتدال سیاست سخت گیرانه دولت ها و سطح تبلیغات را بالا برده و توقعات گردشگر را به سطح اعتدال نزدیک نماییم منجر به انجام بیشترین سفرها بین دو کشور ایران و چین می گردد. بیشترین تأثیرگذاری متغیر هوشمند سازی که به صورت رویکردی نوین برای توسعه گردشگری و جذب گردشگران در کشورها بوده و ارائه خدمات باعث رضایت گردشگران و در نتیجه تداوم وفاداری گردشگری در آینده این صنعت ایفا می کند.
بهینه سازی فرم با هدف دستیابی به ساختمان با عملکرد بالا در شهرهای آینده (مورد پژوهی: کاربری های اداری بزرگ مقیاس شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرم به عنوان خط مقدم مواجهه با محیط بیرونی، نحوه تماس ساختمان با عناصر اقلیمی از جمله تابش خورشیدی را تعریف می کند. بنابراین، مؤلفه های مختلف فرم نیز بر میزان دریافت فاکتورهای خورشیدی توسط ساختمان اثرگذار بوده و موجب تغییر در عملکرد انرژی ساختمان می گردند. با توجه به وجود دو مؤلفه بهره حرارت خورشیدی (SHG) و أمواج مرئی (Tv) در رابطه با تابش خورشیدی و هم زمانی فعالیت کاربری های اداری با حضور نور روز، عدم توجه هم زمان به این دو مولفه می تواند موجب خروج از شرایط آسایش حرارتی و آسایش بصری نوری گردد. بنابراین ضروری است تا در راستای افزایش بهره وری در کاربری های اداری، رفتار گونه های فرم در برابر تابش خورشیدی بررسی و انواع نامناسب حذف گردند. با هدف دست یابی به فرم شکلی بهینه جهت کاربری های مذکور در شهرهای آتی، این پژوهش قصد دارد تا با بررسی گونه شکلی پر تکرار، به ارزیابی عملکرد انرژی آن بر مبنای ویرایش چهارم مبحث 19 مقررات ملی ساختمان بپردازد. اینپژوهش با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی انجام شده است. داده های اسنادی مورد نیاز از پایگاه های اطلاعاتی معتبر استخراج شده و پس از مدل سازی با نرم افزار دیزاین بیلدر، خروجی ها مورد توصیف و تحلیل قرار گرفته اند. به عنواننتیجه، اشکال مستطیل و مربع به ترتیب با فراوانی 38 و 31 درصد، %69 از فرم این بناها را شکل داده اند. گونه پیشنهادی A2 با نسبت طول به عرض 2 به 1 از منظر آسایش حرارتی و آسایش بصری نوری بهینه ترین عملکرد را در برابر حرارت خورشیدی و امواج مرئی دارا می باشد.
پیش بینی و بررسی آینده ی تغییرات آب و هوایی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
179 - 197
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف پیش نگری روند تغییر اقلیم در شهر تهران نوشته شد. در این مقاله وضعیت بارش و دمای ( حداقل و حداکثر)تهران در ایستگاه های سینوپتیک ژئوفیزیک، شمیرانات و مهرآباد طی دوره (1992 تا 2018) بررسی و برای شناسایی وجود جهش و آشکارسازی سالهای رخداد جهش از آزمون ناپارامتریک من کندال استفاده شد. همچنین برای پیش یابی تغییرات عناصر اقلیمی در تهران از داده های cmip5 و مدل Lars برای سه سناریوی RCP2.6,RCP4.5,RCp8.5، بهره گرفته شد. نتایج حاصل از بررسی روند سری زمانی دما و بارش سه ایستگاه مورد بررسی شهر تهران، با استفاده از آزمون تحلیل روند من کندال، نشان داد که در مورد هیچ کدام از فاکتورهای اقلیمی در سه ایستگاه مورد بررسی، تغییر معنی داری در سطح اطمینان P_value = 0.05رخ نداده است. اما جهش ها و نوسانات سالانه زیادی در سری زمانی دما و بارش ایستگاه ها مشاهده شد. همچنین نتایج حاصل از پیش یابی پارامترهای اقلیمی دمای حداقل، حداکثر و بارش در منطقه مورد بررسی نشان داد که، دمای حداقل و حداکثر تا سال 2050 نسبت به دوره پایه (1992 تا 2018) در هر سه خط سیر انتشار دی اکسید کربن RCP2.6,RCP4.5,RCp8.5، بصورت معنی داری در هر سه مورد مطالعه افزایش خواهد یافت. اما بارش در سال 2050 نسبت به دوره پایه سالهای 1992 تا 2018 در هرسه خط سیر انتشار دی اکسید کربن میزان بارش بصورت معنی داری در هر سه ایستگاه به میزان 7/1 میلیمتر در ماه کاهش خواهد یافت.
تدوین سناریو های توسعه شهر شاندیز با تأکید بر نظریه شهر اکولوژیک در افق 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضعف زیرساختهای لازم برای ایجاد شهرهای اکولوژیک در کشورهای در حال توسعه از یک طرف و عدم اطمینان ناشی از مشکلات محیطی، پیشبینی آینده را با مشکل مواجه کرده است به گونهای که برنامهریزی سنتی دیگر قادر به پاسخگویی نیست. ولی میتوان از روش سناریونویسی در جهت پیشبینی آینده و تبیین جایگزینهای ممکن در شرایط متفاوت استفاده کرد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف توسعه سناریو های محتمل در شکل گیری شهراکولوژیک در شهر شاندیز ستاره گردشگری استان خراسان رضوی، و ارائه راهبرد هایی در جهت رسیدن به شهر اکولوژیک در افق 1410 است. روش پژوهش بر اساس روش ماتریس سناریو می باشد.برای رسیدن به این هدف 6 گام اصلی سناریو نویسی دنبال شد که در این راستا مطالعات کمی و کیفی صورت گرفت. در ابتدا در قالب پرسشنامه ( در دو بعد درجه تاثیر گذاری و عدم قطعیت) از 24 نفر از متخصصین در حوزه شهر اکولوژیک در مشهد نظر خواهی شد و به وسیله آزمون های آماری توصیفی و استنباطی نظیرFriedman عوامل موثر اولویت بندی و سپس پیشرانهای بحرانی شکل دهنده سناریو ها تعیین شد و در جهت تعیین منطق سناریو ها، توسعه سناریوها، بررسی پیامدها و همچنین تعیین راهبردها با ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته با 15 نفر از متخصصین که به روش اشباع نظری انتخاب شدند مصاحبه به عمل آمد. نتایج تحقیق نشان میدهد که سه سناریوی ستاره گردشگری اکولوژیک، شهر گردشگری ماشین مدار ناپایدار و جنگل آهن برای آینده شهر شاندیز در رابطه با شهر اکولوژیک قابل تصور است. در نهایت، راهبردهایی جهت رسیدن شهر شاندیز به سناریو مطلوب ارائه گردیده است.
آینده نگاری مقاصد گردشگری ورزشی بر اساس رهیافت سناریو (مطالعه موردی: استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
147 - 162
حوزه های تخصصی:
عدم توجه به آینده در سیاست های گردشگری کشور و اصرار بر الگوی «برنامه ریزی بر اساس وضع موجود» باعث شده است تا سیاست هایی بسیار ناکارآمد برای مدیریت مقاصد گردشگری ورزشی اتخاذ شود. لذا هدف این مطالعه تحلیل آینده مقاصد گردشگری ورزشی بر اساس شناسایی عوامل و پیشران های منتهی به سناریوهای محتمل و ممکن تا افق زمانی 1410 می باشد که از طریق یک مطالعه موردی در استان اصفهان انجام شده است. روش تحقیق این مطالعه، از نوع پیمایشی است. داده ها با استفاده از سه روش مصاحبه، مرور ادبیات نظری و پرسشنامه های وزن دهی شده گردآوری شد. جامعه آماری شامل 14 نفر از متخصصین حوزه گردشگری ورزشی بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش های تحلیل ساختاری و تحلیل سناریو انجام گردید. یافته ها نشان داد سیستم گردشگری ورزشی استان اصفهان یک سیستم ناپایدار با 16 سناریو می باشد که شامل دو سناریوی غیرمحتمل، هفت سناریوی ناسازگار، دو سناریو با احتمال وقوع ضعیف، سه سناریوی با احتمال وقوع متوسط و دو سناریو با احتمال وقوع قوی است. سناریوی ششم محتمل ترین سناریو برای آینده 10 ساله استان اصفهان است. بر اساس این سناریو، سرمایه گذاری در زیرساخت های گردشگری ورزشی در حالت راکد یا رو به کاهش بوده و سیاست گذاری هوشمندانه ای برای توسعه انواع گردشگری ورزشی وجود نخواهد داشت. بر این اساس، فقدان سیاست گذاری واحد و منسجم با قابلیت به روزرسانی مداوم و پویا در سطح ملی، منجر به آسیب پذیر شدن مقاصد گردشگری ورزشی استان اصفهان شده است. لذا مهمترین راهبردها و اقدامات برنامه ریزانه آینده، بایستی حول محور «سیاست گذاری در سطح استانی» متمرکز شود.
تدوین راهکارهای آینده نگر در ارتقاء کیفیت کالبدی ساختمانهای مسکونی معماری شهری با نگاهی به ابعاد روانشناسانه (مورد پژوهی: منطقه 10 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
129 - 146
حوزه های تخصصی:
باتوجه به آنکه کیفیت کالبدی معماری شهری در منطقه 10 شهر تهران با مشکل مواجه است، تدوین راهبردهای ارتقاءکیفیت کالبدی معماری شهری از طریق تغییر مولفه های روانشناسانه محیط در این منطقه حائز اهمیت است. هدف اصلی تحقیق، تدوین راهبردهای ارتقای کیفیت کالبدی معماری شهری(ساختمان های مسکونی) از طریق تجزیه و تحلیل ابعاد روانشناسانه محیط در منطقه 10 شهر تهران در راستای بهبود معماری شهری برای استفاده کنندگان است و سوال مطرح این است که چگونه می توان با تجزیه و تحلیل ابعاد روانشناسانه محیط، راهبردهای ارتقای کیفیت کالبد معماری شهری (ساختمان های مسکونی) را برای استفاده کنندگان تدوین نمود؟ درراستای پاسخ به این سوال از روش کیفی- کمی استفاده شد. روش پژوهش به لحاظ هدف توصیفی- تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و میدانی با ابزار پرسشنامه است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش استدلال استقرائی و استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون انجام گرفت. نتایج نشان داد که اصلی ترین ابعاد در حیطه های عملکردی، محیطی، فرهنگی و انگیزشی دسته بندی می شوند و هر یک از این ابعاد دارای ریز مولفه های مختلفی است که بکارگیری تک تک این ریز مولفه ها در کنار یکدیگر موجب ارتقاء کیفیت کالبد ساختمان های مسکونی و به دنبال آن معماری شهری می شود. براین اساس راهبردهای ارتقاءکیفیت کالبدی معماری ساختمان های مسکونی از طریق تغییر مولفه های روانشناسانه محیط در شهر منطقه 10 تهران عبارتند از: فهم ماهیت مصالح ساختمانی که در سرشت خود پایدار باشند و به صورت هماهنگ با منطقه باشند. ضمن آنکه توجه به نقش نمادین رنگ و فرم در کالبد ساختمان های مسکونی، چه از منظر کیفیت کالبدی و چه از منظر بهبود و ارتقاء مولفه های انگیزشی ساکنین منطقه 10 شهر تهران و چه به مثابه عنصر معنادار در معماری شهری این منطقه که می تواند احساسات و ادراکات افراد را درگیر کند و ذهنیت ایشان را نسبت به کیفیت معماری شهری این منطقه بهبود بخشد.
واکاوی نقش مکان های سوم شهری در کیفیت محیطی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۹
187 - 223
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی نقش مکان های سوم شهری در کیفیت محیطی شهر اهواز است. این پژوهش با رویکردی کمَی، به روش پیمایشی و متکی بر مطالعات کتابخانه ای- اسنادی در سال 1402 در شهر اهواز انجام شد. جامعه آماری کلیه شهروندان اهوازی (885000 نفر) در سال 1395 می باشند که به وسیله فرمول کوکران تعداد 390 نفر به عنوان حجم نمونه و به صورت تصادفی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون های ANOVA، تحلیل رگرسیون، T تک نمونه ای، تحلیل مسیر و... استفاده شد. یافته ها نشان می دهد، تمامی 10 شاخص بررسی شده بالاتر از میانگین مبنا (3) بودند. همچنین در مدل رگرسیونی مشخص شد، متغیرهای پیش بین حدود (741/0= R2) از واریانس متغیر ملاک (کیفیت محیط) را تبیین می کنند؛ و منطقه 6 (میانگین 08/4) برتری بیشتری نسبت به سایر مناطق 8 گانه اهواز ازلحاظ کیفیت محیطی داشت. نتایج نشان داد؛ کیفیت محیط و میزان رضایت شهروندان اهوازی از مکان های سوم شهری با توجه به فرهنگ بومی ساکنین این شهر، ارتباطی تنگاتنگ با وضعیت مکان های سوم این شهر (با بار عاملی 722/0) دارد.
تمرکز بر کارکرد جدید محلات: ارزیابی برنامه ریزی محلات 20 دقیقه ای در بافت قدیمی و جدید شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
6 - 25
حوزه های تخصصی:
مقدمه کرونوشهرسازی تجلی اخیر شهرسازی نوین است و سیاست های برنامه ریزی محیطی را متحول کرد. این نوع سیاست شهرسازی بر زمان و شهرسازی زمانی تأکید دارد و در کنار این موضوع محلات قابل سکونت با سناریوی درست زمانی بر سلامت و توانایی داشتن یک زندگی سالم تأثیر می گذارد. در همین راستا، مفهوم محلات 20 دقیقه ای با تأکید بر ابعاد سلامت، ریشه در رویکرد شهر فشرده دارد که توسعه مناطق شهری را با فاصله های پیاده روی کوتاه از ساکنان خانه برای دسترسی به حمل ونقل عمومی، فضای باز عمومی، دسترسی خوب به مقصد، امکانات و خدمات برای زندگی روزمره محلی تشویق می کند. این ایده که نیازهای روزانه فرد در یک مسافت مسافرتی فعال برآورده می شود، تبدیل به ذائقه جهانی سیاست و برنامه ریزی شهری شده است. سرعت روزافزون زیست در شهر به دلیل مسائل اقتصادی، شهروندان را مجبور به تغییر و تطبیق سبک زندگی خود و حداکثر استفاده از امکانات رفاهی کرده است و در کنار این چالش، وجود نابرابری های فضایی و اجتماعی یکی از مسائل اصلی در محلات به خصوص در بافت های قدیمی شهر است که مفهوم محلات 20 دقیقه ای در جهت پاسخ و رفع این مسائل ایجاد شد. این رویکرد در حال حاضر توسط تعدادی از دولت های محلی و ملی اروپایی به گونه ای انتخاب شده است که از یک اصل برنامه ریزی و طراحی به یک خط مشی فراگیر برای حکومت شهری آینده تبدیل شود. این محلات در سطح جهانی به عنوان یک راه خوب برای بهبود زندگی و کاهش سفر با ماشین با داشتن بیشتر چیزهایی که در نزدیکی شما نیاز دارید، شناخته شده اند [17 و 21]. بعد اجرایی این جریان به پیش نویس استراتژی برنامه ریزی شهری که اوایل امسال برای ملبورن منتشر شد، باز می گردد و شهری را پیشنهاد می کند که از محله های 20 دقیقه ای تشکیل شده باشد [2 و 22]. برنامه ملبورن یک برنامه بلندمدت تا سال 2050 است که بر اساس همین محلات برنامه ریزی شده است. از طرف دیگر، می توان بیان داشت که محله های ۲۰ دقیقه ای مکان هایی هستند که همه می توانند به خدمات محلی ضروری و فضاهای باز دسترسی بهتری داشته باشند [24]. در حالی که از حمل ونقل عالی و لینک های سفر فعال به بقیه شهر نیز لذت می برند [4 و 26]. این رویکرد به افراد این امکان را می دهد که از طریق خدمات و فرصت های موجود در منطقه خود، به خوبی در محلی زندگی کنند [18]. محبوبیت سیاسی محلات20 دقیقه ای ناشی از رفتار یکسان آن با همه شهروندان است و همچنین، برند محلات 20 دقیقه ای یک نام تجاری ویژه در جهان شده است که البته ریشه جدید ندارد و از ایده قبلی باغ شهر هاوراد پیروی می کند [27 و 31]. وعده محله 20 دقیقه ای افزایش پایداری شهرها با امکان دسترسی شهروندان به خدمات با کمترین تأثیر حمل ونقل مبتنی بر کربن و حمایت هم زمان از سلامت شهروندان است [28 و 32]. این مفهوم با فراخوانی از سوی جوامع لیبرال و سوسیالیستی از اقتصادهای سیاسی فراتر می رود [30]. این محلات بر اهمیت محله و اجتماعات در کنار خدمات ضروری و فضاهای باز نیز تأکید می کنند [36و 21]. بنابراین می توان بیان کرد که مزایای این رویکرد چندگانه است که شامل افراد فعال تر و سلامت روحی و جسمی می شود [4 و 32]. در ادامه نیز باید تأکید کرد که ماهیت این محلات به معنای ایجاد محدودیت برای سفر افراد در خارج از محدوده خود نیست، بلکه حمایت از جوامع و مشاغل محلی است [22]. این محلات توسط جوامعی که در آنجا زندگی می کنند تعریف می شوند و یکی از اهداف مهم آن ها، همسویی بهتر برنامه ریزی فضایی و شهری با برنامه ریزی حمل ونقل است [17]. حال سؤال مهم این است که چرا 20 دقیقه؟ مردم کمتر از گذشته پیاده سفر می کنند، زیرا فاصله تا چیزهایی که نیاز دارند، طولانی تر شده است [2 و 15]. محله های زیادی پیرامون سفر با ماشین در جهت تأمین خدمات برنامه ریزی شده است، در کنار این بسیاری از افراد که وسایل نقلیه ندارند با دسترسی ضعیف به خدمات روزمره منزوی می شوند. همچنین باید در نظر داشت فضاهای تحت تسلط خودرو به سلامت و محیط زیست آسیب می زنند [14]. هدف این پژوهش، ارزیابی رویکرد محلات 20 دقیقه ای به صورت مقایسه تطبیقی در بافت قدیمی (محله جنت) و بافت جدید شهر (محله امامت) مشهد است، تا میزان قابلیت تحقق پذیری آن در دو گونه متفاوت مورد واکاوی قرار گیرد. مواد و روش هاروش پژوهش از نوع کمی است و رویکرد قیاسی فرضیه ای دارد. برای گردآوری اطلاعات و داده های میدانی از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 2633 نفر در محله جنت و 3375 نفر در محله امامت هستند، که حجم نمونه انتخابی با استفاده از فرمول کوکران به ترتیب 335 و 344 محاسبه شده و ضریب آلفای کرونباخ نیز 0/759 محاسبه شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون مقایسه میانگین دو جامعه مستقل در نرم افزار Spss صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد محله امامت (محله جدید) با میانگین 49/28 در مقابل محله جنت (بافت قدیمی) با میانگین 44/4 نسبت به میانه 47، میزان نزدیکی بیشتری به شاخص های محلات 20 دقیقه ای دارد. همچنین برای ارزیابی تحلیل فضایی زمانی رویکرد محلات 20 دقیقه ای، نرم افزار تبلو ابزار سنجش بوده است. در نهایت برای واکاوی واقعیت های موجود و مؤلفه های مکانی مدل مفهومی از تحلیل مکانی فضایی استفاده شده است، به این ترتیب که ابتدا چک لیستی منطبق بر ویژگی محلات 20 دقیقه ای از قبیل کارکردهای مورد نیاز، شبکه دسترسی مورد نیاز و... تهیه شده است، سپس با توجه به ویژگی رویکرد محلات 20 دقیقه ای (10 دقیقه رفت و 10 برگشت) و شعاع دسترسی 800 متر، اطراف هر محله بافرهای (حائل های) 800 متری رسم شده است (منطبق بر مرکز هندسی محلات). در نهایت، ملاک بررسی استانداردهای موجود در واقعیت هر محله، عملکردهای موجود در این حائل تلقی می شود. بر این اساس، برای هر دو محله با استفاده از برداشت های میدانی و اطلاعات آماری نرم افزار GIS شرایط موجود مورد سنجش واقع شده است تا میزان نزدیکی هر محله به استانداردهای رویکرد مورد واکاوی قرار گیرد.یافته هانتایج بررسی تطبیقی دو محله (جنت و امامت) که بافت قدیمی و جدید شهر مشهد محسوب می شوند، نشان دهنده آن است که هر دو محله دارای پتانسیل و مسائلی برای تبدیل به یک محله 20 دقیقه ای موفق برای ساکنان هستند. همچنین وجود نفودپذیری بالا، دسترسی به خدمات، سفرهای فعال، امکانات و خدمات بهداشتی محلی، دارای نمود قوی تری در محلات جدید (محله امامت) نسبت به محلات قدیمی است، اما در مقابل اقتصاد محلی، فرصت های شغلی بومی و تعاملات اجتماعی در محلات قدیمی (محله جنت) بسیار فعال تر عمل می کند. در مجموع، می توان اشاره داشت که محله امامت (بافت جدید)، دارای پوشش رسانی مناسب تری از منظر عملکردی است و این عملکردها در ارتباط با شبکه پیوسته دوچرخه و حمل ونقل عمومی وجود دارد، در حالی که محله جنت (بافت قدیمی)، به دلیل نوع گونه بافت دارای نفوذپذیری کمتری است و شبکه حمل ونقل عمومی درون بافت کمتر تردد دارد که خود یک ضعف اساسی در رویکرد محسوب می شود.نتیجه گیریمحله های 20 دقیقه ای فقط برای دسترسی به امکانات رفاهی نیستند، آن ها می توانند مزایای واقعی برای سلامت، محیط زیست و اقتصاد محلی داشته باشند. کاهش استفاده از ماشین و تشویق به استفاده بیشتر از سایر مدهای حمل ونقلی درون مایه مثبت این رویکرد مهم تلقی می شود. بنابراین، باید در نظر داشت این محلات جایی است که مردم می خواهند در آن زندگی کنند، بنابراین مهم تر از همه وجود مسکن به صرفه است. اما همه این موضوعات در راستای ایجاد «مکان های قابل زندگی» است، محلاتی که کیفیت زندگی را بهبود می بخشد و لایه ای از انعطاف پذیری در برابر چالش ها فراهم می سازد. بنابراین، بیشتر ماهیت این رویکرد به این معناست که فرد با پای خود به تمام نیازهای خود در فاصله ای که راحت و مایل به سفر است برسد. آنچه این محلات را ویژه می کند، تعریف فضاهای متنوع و جذاب است. طبق یافته های تحقیق حاضر، در درجه نخست باید بیان کرد فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه محله امامت شهر مشهد (بافت جدید شهر) پتانسیل بیشتری برای تبدیل به محله 20 دقیقه ای نسبت به محله جنت (بافت قدیمی شهر) دارد؛ تأیید می شود، زیرا بر اساس ماهیت رویکرد که مبتنی بر تفکرات دنیای مدرن طراحی و برنامه ریزی شده است، پتانسیل بیشتری برای همپوشانی با ویژگی های اصلی آن دارد.
شناسایی و اولویت بندی ابعاد گسترش گردشگری شهری در شهر کلاردشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
115 - 135
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین اصول توسعه گردشگری شهری در شهر کلاردشت صورت پذیرفته است. این تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، پیمایشی و اکتشافی است. روش گردآوری اطلاعات شامل روش های کتابخانه ای و میدانی است که ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه می باشد که روایی پرسشنامه را اساتید محترم راهنما و مشاور تائید کرده و پایایی پرسشنامه ها نیز بر مبنای آلفای کرونباخ برابر 872/0 است که نشان از پایایی درونی خوب پرسشنامه دارد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه گردشگران کلاردشت بوده که بر مبنای فرمول کوکران به انتخاب 384 نمونه مبادرت شده است که به روش نمونه گیری غیر احتمالی میان گردشگران توزیع و گردآوری شده است. ضمن اینکه در راستای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS (آزمون های میانگین حسابی و آزمون t زوجی) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داده که در اولویت بندی ابعاد توسعه گردشگری در شهر کلاردشت مشخص شده که بعد توسعه سیاسی و اسناد فرادستی با اختلاف میانگین (2.44983 -)، دارای بالاترین اولویت در میان ابعاد پنج گانه موردبررسی بوده است. پس ازآن، سایر ابعاد نیز به ترتیب اهمیت بر اساس تفاوت های زوجی عبارت اند از بعد مدیریتی و زیرساختی (48865/1-)، بعد اقتصادی و سرمایه ای (34430/1-)، بعد محیطی و طبیعی (19094/1-) و بعد اجتماعی و فرهنگی (85110/0-) که به ترتیب بیشترین نقش را در توسعه گردشگری شهری در شهر کلاردشت دارند. نتایج نشان داده است که یکی از عوامل مؤثر در توسعه گسترش گردشگری کلاردشت، تقویت زیرساخت های گردشگری اعم از جاذبه های طبیعی (چشم انداز و اقلیم منحصربه فرد، قلل مرتفع، رودخانه خروشان و ...) می باشد
تبیین اثرات رفتار مصرفی شهروندان دوران معاصر در شکل گیری فضاهای شهری در مراکزخرید (نمونه موردی: مگامال اکباتان – کلانشهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با ورود جریانات مدرنیسم به شهرهای ایران و به موازات فرایند توسعه روند جهانی شدن، فضاهای تجاری ساختار جدیدی به خود پیدا کرده و به صورت مال ها(مراکزخرید بزرگ مقیاس) جایگزین فضای تجاری گردیده اند.هم چنین رفتار کاربران فضایی با توجه به تغییر نقش فضاهای شهری دگرگون شده است و رفتار مصرفی به عنوان یکی از رفتارهای جامعه در نظر گرفته شده است. لذا؛ شناسایی مؤلفه های شکل گیری فضاهای شهری در مراکزخرید بزرگ مقیاس با تأکید بر رفتار مصرفی دوران معاصر هدف اصلی این مقاله می باشد. ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، رویکرد حاکم بر این پژوهش "توصیفی-تبیینی" و "بنیادی"است. روش انجام پژوهش به صورت کیفی می باشد. با توجه به جمع آوری داده ها از روش پیمایشی استفاده شده است که برای گردآوری داده ها از مصاحبه به عنوان ابزار اصلی بهره برده شده است. جامعه آماری نیز شامل کلیه کاربران استفاده کننده از فضا در مگامال اکباتان تهران در نظر گرفته شده است. حجم نمونه نیز با توجه به سطح اشباع نظری30 نفر در قالب فوکوس گروه های 5-6 نفر به صورت تصادفی بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تفاوت رفتاری نسبت به گذشته و نیز نسبت به اسلوب های رفتار در دیگر بازارهای سنتی را یکی دیگر از ویژگی های مگامال ها و مال ها در نظر گرفت به طوری که که تأثیرات فضای مال ها بر سرشت و کیفیت حرکات و ژست های پرسه زنی جوانان قابل رویت و فضایی است که به وسیله حجم انبوه ویترین ها، تبلیغات های تجاری، مشوق مصرف و غیره بازتولیدگر و سامان دهنده این نوع اعمال قدرت درون پرسه زنی ها و قوانین نامکتوب می باشد.
پراکندگی هویتی در شهرهای جدید و راهکارهای شکل دهی به هویت مستقل (مطالعه موردی: شهر جدید پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت، تمرکز آن در کلان شهرها، با سیاست ایجاد شهرهای جدید همراه شد. بی توجهی به بافت فرهنگی و هویتی جمعیت مهاجر سبب ایجاد مسائلی در پایداری اجتماعی همچون عدم دستیابی به جمعیت پیش بینی شده و پس ازآن عدم وجود برنامه ریزی اقتصادی، منجر به عدم خوداتکایی اقتصادی در شهر جدید پردیس شد. هدف از این پژوهش بررسی پراکندگی هویتی در شهر جدید پردیس و یافتن راهکارهایی جهت ایجاد هویت مستقل است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، به لحاظ هدف و روش یک پژوهش کاربردی و کیفی با راهبرد تحلیل محتواست. جامعه ی هدف، دو گروه شهروندان و بدنه مدیریت شهری بوده که پس از مصاحبه با 38 نفر، تشخیص اشباع نظری داده شد. ابزار جمع آوری داده ها و اطلاعات، مصاحبه هدفمند و نیمه ساختاریافته، مشاهده، اسناد شهری و ابزار تحلیل داده ها MAX QDA بوده است. پس از کدگذاری، 10 مقوله فرعی و 2 مقوله اصلی تحت عناوین «مهاجرت» و «تصویر متمایز شهر» به دست آمده است. نتایج حاصل نشان داد که بدنه مدیریت شهری «تعاملات دوسویه بخش شمالی و جنوبی شهر» و پس ازآن «گسترش پارک فناوری» را مؤثر بر ایجاد یک هویت مستقل دانسته اما شهروندان «به کارگیری بومیان» در پارک فناوری و پس ازآن «بهره از نقاط مشترک اقوام» در تعریف فعالیت های جاذب را بر خلق هویتی خودمختار اثرگذار دانسته اند.
تحلیل فضایی جدایی گزینی اجتماعی- فضایی در بافت های ناکارآمد شهری موردکاوی: محله قیطریه کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
158 - 179
حوزه های تخصصی:
مقدمه تصمیم های عجولانه مدیریتی، مدیریت شهری غیرمتخصص و نبود مطالعات دقیق در طرح های توسعه، در شهرها و به خصوص کلان شهرها، منجر به به وجود آمدن محله هایی با بافت ناکارآمد شده است. یکی از عواقب این تصمیم ها، ایجاد مسئله ای به نام جدایی گزینی در محله های شهری است که به جدایی گروه های مختلف جمعیتی منتج شده است که این مسئله می تواند باعث کاهش تعاملات اجتماعی - اقتصادی ساکنان محله های اطراف آن، کاهش ورود بخش سرمایه گذاری برای توسعه این بافت ها، تغییر نگرش در بیشتر شهروندان نسبت به انتخاب فضای سکونتی خود، مهاجرت ساکنان اصلی و ورود جمعیت غیربومی به بافت و ایجاد مشکلات فراوان برای ساکنان بافت یادشده می شود. در نتیجه این جدایی گزینی، تماس های میان اعضای این طبقه فقیر، زیاد و ارتباط بین طبقه ای، کاهش می یابد و با کاهش طبقه متوسطِ ساکن در بافت ناکارآمد، نابهنجاری های اجتماعی در محله ها شدید می شود. بافت فرسوده واقع در محله قیطریه با جمعیتی حدود 3 هزار نفری، واقع در بافت قدیمی این محله است. دلیل انتخاب محله قیطریه، وجود فرسودگی بافت در بخشی از محله و هسته مرکزی آن و وجود ویژگی های اقتصادی – اجتماعی یکسان در دو قسمت محله (محدوده بافت ناکارآمد و بقیه محله) است. البته، توجه به اهمیت محله به عنوان عنصر پایه نظام شهرسازی در مبانی و مباحث برنامه ریزی شهری و میزان رضایت شهروندان از محل سکونت و مشارکت آن ها در روند بهبود محله ها و نبود توجه کافی در این زمینه، اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق را چندین برابر می کند. در این راستا، با وجود مسائل متعدد در این بافت ها، بررسی مسئله ارتباط این نوع بافت ها با مسئله جدایی گزینی فضایی – اجتماعی، می تواند از مهم ترین مسائل محله های شهری تلقی شود. بنابراین، در این پژوهش، به بررسی جدایی گزینی کالبدی و اجتماعی در بافت فرسوده و ناکارآمد محله قیطریه تهران پرداخته می شود.
مواد و روش روش تحقیق در مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده های تحقیق از اطلاعات موجود در بلوک های آماری سال 1395 شهر تهران، داده های طرح تفصیلی و پرسشنامه استفاده شده است. برای بررسی نحوه توزیع و پراکنش پدیده های اجتماعی و فضایی کالبدی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مدل های مختلفی تعریف شده اند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی، مدل خودهمبستگی فضایی محلی موران و مدل تحلیل لکه های داغ و سرد از جمله این مدل ها هستند که در این پژوهش به کار گرفته شده اند. ابزار تحلیل خودهمبستگی فضایی آماره موران نیز الگوی توزیع فضایی عوارض و پدیده ها را با در نظر گرفتن هم زمان موقعیت مکانی و خصیصه های درونی این عوارض ارزیابی می کند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی هم از جمله آزمون های خوشه بندی است که برای تعیین الگوی پراکندگی پدیده ها از آن استفاده می شود. براساس این روش، شاخصی به نام Rn (میزان مجاورت) به دست می آید که دامنه آن بین عدد صفر تا 2/15 متغیر است. این شاخصِ پراکندگی، نحوه و چگونگی الگوی توزیع فضایی پدیده ها و عناصر را در محدوده مطالعاتی بیان می کند.
یافته ها در این قسمت از پژوهش برای سنجش جدایی گزینی، از 30 شاخص در سه بُعد اقتصادی با شش شاخص، بعد اجتماعی- جمعیتی با 15 شاخص و بعد کالبدی- فیزیکی با نه شاخص استفاده شده است. شاخص های مورد استفاده برای سنجش جدایی گزینی بعد اقتصادی از بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن 1395 استفاده شده، عبارت اند از: نرخ اشتغال، بار تکفل، نرخ فعالیت، نرخ اجاره نشینی، نرخ مالکیت و نسبت جنسی اشتغال. برای سنجش طبقات بعد اقتصادی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 پیوست شد و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی طبقه بندی گروه های جمعیتی انجام شد که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. طبق مدل موران، به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. برای جداشدگی بُعد اجتماعی 15 شاخص استفاده شده است، که چهار شاخص حس تعلق، آرامش و سکون، روابط اجتماعی و اعتماد، از طریق پرسشنامه محاسبه شده و 11 شاخص دیگر (نرخ سواد، بعد خانوار، نسبت جنسی، تراکم جمعیت، نسبت مهاجرنشینی، نسبت طلاق، نسبت جنسی سواد، نسبت جنسی جمعیت محصل، درصد سالمندان، نسبت جنسی سالمندان، نسبت زنان سرپرست خانوار) از طریق محاسبه شاخص ها روی بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن محاسبه شده اند. برای سنجش طبقات بُعد اجتماعی- جمعیتی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 متصل و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. میزان شاخص موران جهانی برابر 0/007 و الگوی توزیع نیز تصادفی است. برای سنجش طبقات بُعد کالبدی فضایی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 مرتبط و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی، اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است؛ که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است.
نتیجه گیری در بُعد اقتصادی، بین شش شاخص مورد مطالعه وزن نرخ اجاره نشینی برابر 0/354 دارای بیشترین وزن و نرخ فعالیت با وزن 0/052 دارای کمترین وزن است. بر اساس شاخص های اقتصادی 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و طبق مدل موران به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. بر اساس خروجی وزن دهی مدل AHP از شاخص های مورد بررسی در بُعد اجتماعی- جمعیتی، نسبت مهاجرنشینی با وزن 0/171 دارای بیشترین وزن و شاخص بُعد خانوار با وزن 0/019 دارای کمترین امتیاز است. در بُعد کالبدی- فیزیکی 11 شاخص بررسی شد، که شاخص فرسودگی قطعات دارای بیشترین امتیاز و اثر آن برابر 0/224 است و خانوار در واحد مسکونی با ارزش 0/028 دارای کمترین ارزش در جدایی گزینی شده است. از مجموع بلوک های محله که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بُعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است. جدایی گزینی بعد اجتماعی- جمعیتی شاخص های تک گروهی در بُعد یکنواختی برابر میانگین آن در سطح محله برابر 0/6 است، در واقع در مرز ورود به جداشدگی بالا واقع شده است. از نظر سطح جداشدگی طبقه متوسط با امتیاز 0/6964 در رتبه اول و طبقه بالا با امتیاز 0/6776 در رتبه دوم و طبقه پایین با امتیاز 0/658 در رتبه سوم جداشدگی قرار دارند. به طور کلی، میانگین این شاخص برای هر سه طبقه برابر 0/67 است. از نظر دسته بندی ایسلند و همکاران در طبقه بالا واقع شده است؛ اما چون فاصله کمی با 0/6 دارد، کمی فراتر از حد آستانه قرار دارد. اما بر اساس شاخص آنتروپی که میانگین آن برابر 0/18 است و چون کمتر از 0/3 است، جدایی شدگی در سطح پایینی اتفاق افتاده است. شاخص جینی نیز برابر 0/683 است و چون بالاتر از 0/6 است، جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده است. بیشترین جداشدگی در طبقه متوسط با امتیاز 0/697 و در رتبه دوم طبقه بالا با امتیاز 0/68 و طبقه پایین به نسبت با میزان کمتر جداشدگی مقدار آن برابر 0/66 است و در تمامی سطوح شاخص آتکینسون نیز جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده و میانگین شاخص نیز برابر 0/678 است.
بررسی نقش رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای زیست محیطی شهروندان (مورد مطالعه: شهر جم- استان بوشهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی نقش متغیرهای فردی در رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای زیست محیطی شهروندان شهرستان جم بوده است. این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان بالای 18 سال شهرستان جم بودند که تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان، تعداد 397 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش نیز پرسشنامه های استاندارد رفتارهای زیست محیطی (Shahabadi and colleagues, 2017 Zare)، سرمایه اجتماعی (Gorji Karsami, 2016) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری Smart PLS 2 استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که در رابطه بین ابعاد سرمایه اجتماعی و رفتارهای زیست محیطی شهروندان، متغیرهای فردی نقش تعدیل گر را دارند، هم چنین نتایج نشان داد که ارتباط بین ابعاد سرمایه اجتماعی یعنی تعامل اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و رفتارهای زیست محیطی، مثبت و معنادار است.
بررسی چالش های هوشمند سازی اقامتگاه های بوم گردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
17 - 35
حوزه های تخصصی:
پیشرفت روزافزون تکنولوژی ها و فناوری های نوین و سبب شده که گردشگری از شکل سنتی خود فاصله گرفته و بهره گیری از گردشگری هوشمند به عنوان یکی از مؤلفه های کلیدی توسعه صنعت گردشگری بسیار موردتوجه قرار گیرد. و سازمان های مهم، از جمله سازمان جهانی گردشگری و مجمع جهانی اقتصاد، نیز با توجه به تأثیر فزاینده فناورهای هوشمند در صنعت گردشگری، خود را متعهد به ارتقاء گردشگری هوشمند دانسته اند؛ در این میان اقامتگاه های بوم گردی به عنوان یکی از تسهیلات اقامتی با تقاضای روبه رشد در سال های اخیر؛ لازم است تا جهت پاسخگویی به نیازهای جدید گردشگران، بهبود تجربه گردشگر و افزایش مزیت رقابتی خود، به سوی هوشمند سازی حرکت کنند. بااین وجود تاکنون تحقیقات کافی در این زمینه صورت نگرفته است. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های هوشمند سازی اقامتگاه های بوم گردی صورت گرفته است. روش این پژوهش ازنظر نوع هدف، کاربردی و ازلحاظ جمع آوری اطلاعات از نوع توصیفی-تحلیلی است و برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش، از رویکرد کیفی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 12 تن از صاحبان و مدیران اقامتگاه های بوم گردی باسابقه مدیریت چندین ساله به مصاحبه می باشد. با تحلیل تم صورت گرفته از متون مصاحبه ها، 28 کد استخراج شده و کدهای استخراجی 5 مفهوم را تشکیل دادند. نتایج پژوهش نشان داد که؛ چالش های تکنولوژی، چالش های اقتصادی، چالش های دانش تخصصی، چالش های روانی و چالش های اجرایی، چالش های هوشمند سازی اقامتگاه های بوم گردی از دیدگاه صاحبان و مدیران هستند. پژوهش حاضر از یک سو می تواند پیش زمینه پژوهش های بعدی جهت شناسایی راه حل های غلبه بر چالش های هوشمند سازی بوم گردی ها باشد و از سوی دیگر می تواند در سیاست گذاری ها و برنامه های توسعه گردشگری به خصوص برنامه های توسعه گردشگری هوشمند و توسعه گردشگری پایدار مورداستفاده قرار گیرد و همچنین می تواند دیدگاه روشنی را جهت حرکت به سمت هوشمند سازی برای صاحبان کسب وکارهای گردشگری و به خصوص اقامتگاه های بوم گردی فراهم نماید.
ارزیابی نقش بهبود فضای کسب وکار با تأکید بر رویکرد آینده پژوهی: مورد مطالعه منطقه 6 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
18 - 32
حوزه های تخصصی:
مقدمه از مهم ترین پیامدهای تخلیه مراکز شهری می توان به رکود اقتصادی، تخلیه جمعیتی، حکمروایی نامطلوب شهری، کاهش تقاضای خرید و کمبود سرمایه گذاری های زیربنایی اشاره کرد؛ بنابراین احیا و باززنده سازی مراکز شهری، به عنوان قلب تپنده شهرها در بهبود کیفیت زندگی ساکنان نقش بسزایی دارد. بهبود فضای کسب وکار ((BID یکی از روش های موفق با رویکرد اقتصادی به مراکز شهری محسوب می شود. هدف تحقیق حاضر، سنجش و استخراج پیشران های بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران با رویکرد آینده پژوهی است. در استفاده از روش بهبود فضای کسب وکار در احیای مراکز شهری، داشتن نگاه آینده پژوهی برای برنامه ریزی و سیاست گذاری امری منطقی و ضروری است. منطقه ۶ شهر تهران به علت قرارگیری در مرکز ثقل ارتباطی شهر تهران و رواج مشاغل اقتصادی غیررسمی، خصوصیات خاص ترافیکی را در این منطقه سبب شده است. با توجه به الگوی سفرهای روزانه شهر تهران، منطقه ۶ ضمن آنکه از بیشترین میزان جذب سفرهای روزانه برخوردار است. روش تحقیق این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش کمی و از نظر ماهیت، بر اساس روش جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی بوده که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش برای آینده پژوهی بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران، تعداد 15 نفر از مدیران و کارشناسان متخصص در حوزه شهری بوده است. در پردازش اطلاعات از روش تحلیل اثرات متقابل به متغیرها، بر مبنای تأثیرگذاری و تأثیرپذیری مستقیم و غیرمستقیم هر یک از عناصر در نرم افزار MICMAC استفاده شده است. با استفاده از روش دلفی تعداد 31 پیشران اولیه شناسایی شده است. یافته ها نتایج تحقیق بیانگر آن است که پیشران کلیدی تأثیرگذار بر ایجاد فضای کسب وکار در منطقه 6 تهران شناسایی نشده است. همچنین، عوامل دووجهی نظیر حکمروایی خوب شهری، عملکرد شهرداری در ارائه خدمات و تسهیلات، وضعیت سرمایه گذاری بخش خصوصی و دولتی، کیفیت ابنیه و مصالح بخش مسکن و ساختمان و غیره ظرفیت بسیار زیادی برای تبدیل شدن به بازیگران کلیدی سیستم را دار ند. متغیرهایی همچون بهره وری مناسب از ظرفیت های فرهنگی و تفریحی، میزان جذب سفر منطقه، میزان جذب مشتری منطقه، روند توسعه ساخت وسازهای تجاری منطقه و امنیت کل منطقه تحت عنوان «متغیرهای هدف» استخراج شده اند که نشان دهنده این است که می توان به تکامل سیستم مطابق برنامه و هدف خود دست یافت. سایر متغیرها تحت زیرمجموعه عوامل تنظیمی، مستقل و تأثیرپذیر استخراج شده اند که جایگاه تأثیرپذیر و منفعل دارند و نمی توانند در پویایی فضای کسب وکار منطقه نقش حیاتی داشته باشند. از این رو، ایجاد فضای کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران تابع توجه ویژه به پیشران های کلیدی هستند که در مجموع روابط مستقیم بالقوه و روابط غیرمستقیم بالقوه بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. از این رو، پیشران «نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده» دارای بیشترین میزان تأثیرگذاری مستقیم بالقوه بر دیگر متغیرهای پژوهش است. در جایگاه دوم پیشران «میزان مشارکت اجتماعی» و «پیشران وضعیت ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی» در مرتبه سوم اثرگذاری قرار دارد. از این رو، می توان گفت که در جهت مدیریت شهری بهتر و دیدگاه آینده پژوهی بر رویکرد فضای کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران منطقی و عقلانی است که این سه شاخص به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر پویایی و کسب وکار این منطقه در نظر گرفته شود. نتیجه گیری با اتخاذ رویکرد آینده پژوهی و با مد نظر قرار دادن پیشران های کلیدی به دست آمده در پژوهش حاضر، تصمیمات و برنامه ریزی های مدیریت شهری در راستای بهبود نواحی کسب وکار منطقه 6 شهر تهران جهت دار شده و در مسیر هدفمند قرار خواهد گرفت. در این راستا با گرفتن تصمیمات و انجام اقداماتی ازجمله تربیت و آموزش سرمایه انسانی متخصص، افزایش انگیزه، رقابت پذیری، مشارکت اجتماعی و کاستن ناهنجاری های اجتماعی در سطح منطقه می توان زمینه های پویایی و بهبود نواحی کسب وکار در محدوده مطالعاتی را فراهم آورد. این پژوهش می تواند آغازی برای پژوهشگران بعدی در زمینه بهبود نواحی کسب وکار باشد. ارزیابی وضعیت موجود پیشران های کلیدی استخراج شده در منطقه مطالعاتی و ارائه برنامه راهبردی به منظور پیاده سازی رویکرد بهبود نواحی کسب وکار در منطقه 6 شهر تهران می تواند به عنوان سرفصلی برای پژوهشگران در سال های آتی باشد.