فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۴٬۰۲۰ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
20 - 52
حوزه های تخصصی:
The Middle East region has been a longstanding major source of concern for American leaders due to its eternal religious and cultural relevance, a strategically pivotal location, huge oil reserves, interlocked and intractable conflicts, and the persistence of major security threats such as terrorism and the risk of nuclear proliferation. <br />The Middle East region is undergoing security shifts. Regional security in the Middle East will be changed in Trump era. Security and power in each region has connected, empowered and influenced a new generation of young people, who are questioning political authority with new intensity. <br />The outcomes of the Arab Spring mostly disappointed the world and its policymakers. The region is violent; disfigured by inter and intrastate conflict and by sectarian divisions. Power and security in Middle East countries has been fragmented. The nature of security in Middle East policy is based on Proxy war and Non-state actor’s initiation. Non-state actor who are active in the region, are both a symptom of state weakness and amplify the threats to states. <br /> The Middle East region recognize with economic bedrock of the regional security as exports of hydrocarbons is under threat. Surveying the region shows that, in the throes of historic turmoil and facing massive challenges. The US, UK and other European countries has critical interests in the region, both economic and security. Moreover, what is happening in the Middle East, it will be expanded to other regions and does not stay in the Middle East. In this situation, Trump’s policy and strategy lead to instability, turmoil and power transition. For control and leading this process, world politics to need co-operational security model with other great powers and regional actors like Iran, Turkey and Saudi Arabia. <br />This article, by descriptive-analytical method, seeks to study the "Trump’s Grand strategy in the Middle East". the main hypothesis emphasis that “U.S strategy on Middle East in Donald Trump policy based on offshore balancing, proxy war and increasing chaos’’. <br /> <br />
The Role of Fossil Fuels (Oil and Gas) in the World Geopolitics of Energy (Case Study: Iran 2000-2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
76 - 91
حوزه های تخصصی:
The energy plays a significant role in human life and almost it is not possible to continue the life without it. This is why energy has a key role in our national and international policies and has shaped up patterns of rivalry, cooperation, conflict, violation, interaction, convergence, and divergence in the international arena and relations between countries and authorities. Therefore, interestingly the sources of energy provision, energy corridors, and consumer markets, energy trade, energy technology, and things like them increase in value. This study investigated energy resources in Iran and Middle East in library research method. In addition to have a unique geopolitical position, Iran is located in ellipse of energy and there is more than 70 percent of world resources of oil and 60 percent of world resources of gas in Iran. In addition, Iran has located in the energy corridor of north to south and east to west and all of the ways pass through this wide country. Hence, it can pump money into the country not only by selling energy, but also with transmitting of energy and accordingly, it can evolve the country economy with a correct planning and engagement with countries. <br /> <br />
Analysis of the Role of Border Villages in Border Security; Case Study: Zaam and Golbanoo Rural Districts of Torbat-e Jam(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
121 - 148
حوزه های تخصصی:
Border security is a major influence on internal sustainability and stability of countries; thus, countries take various military and non-military measures to control their borders and secure them. Residents of border villages and the support they can provide could play a key role in securing borders and bringing profit to them as the main beneficiaries. Therefore, the present study intends to investigate and analyze the roles residents of border villages could play on border security. In order to do so, descriptive-analytical research method is used in both field and library levels and the data are collected and analyzed from 63 local experts in different levels. Findings revealed that, from the point of view of state experts, villagers could be of more significance in economic, social- cultural, political, physical- environmental and defensive- military security. Confirmatory factor analysis on the other hand demonstrated that villagers’ maximum impact on border security could be their political collaboration. Economic, social and physical-environmental factors are in the next level and the defensive-military dimension has the lowest impact for border guards give military aids and the need for military tools and other special conditions makes it impossible for local people. <br /> <br />
ارزیابی خطر فرسایش خاک و پتانسیل رسوبدهی حوضه آبریز گابریک استان هرمزگان با استفاده از مدل EPM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شدت فرسایش با استفاده از فناوری برآورد فرسایش (که همان مدل های فرسایشی هستند) ارزیابی می گردد. هدف از این تحقیق، به دلیل احداث سد بر ری رودخانه گابریک، برآورد شدت فرسایش و میزان رسوب در حوضه آبریز گابریک با استفاده از مدل تجربی EPM به کمک سیستم های اطلاعات جغرافیایی و کارایی این سیستم ها در مطالعات فرسایش و رسوب حوضه های آبریز و در نهایت کاهش رسوبات در سطح حوضه و نهایتاً پشت سد و به جهت انجام طرح های کنترلی و عمرانی می باشد. در این تحقیق ازاسناد و مدارک مختلف از جمله نقشه 1:250000 زمین شناسی، لایه های خاک شناسی، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، آمارهای مختلف مربوط به ایستگاه های باران سنجی واقع در اطراف حوضه و مدل ارتفاعی رقومی (DEM) به عنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفت که نتایج نشان می دهند رسوب ویژه و رسوب کل حوضه آبریز گابریک به ترتیب 64/40 مترمکعب در کیلومتر مربع در سال و 8/227725 مترمکعب در سال می باشد، همچنین میزان رسوب ویژه و میزان کل رسوب تولید شده در حوضه مورد مطالعه به ترتیب 84/243 تن در کیلومترمربع در سال و 1666355 تن در سال می باشد که با قرار گرفتن حوضه آبریز در کلاس شدید اعمال روش های مختلف کنترل فرسایش را در سطح حوضه ضروری می نماید.
شبیه سازی اثر تغییر اقلیم بر جابه جایی زمانی تاریخ وقوع اولین و آخرین یخبندان های پاییزه و بهاره ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش کنونی بررسی دورنمایی از اثرات احتمالی تغییر اقلیم بر جابه جایی زمانی تاریخ وقوع اولین و آخرین یخبندان های پاییزه و بهاره ایران است. بدین منظور از داده های دیده بانی 43 ایستگاه همدید کشور (1981-2010) و داده های شبیه سازی شده LARS WG در دو مدل آب وهوای جهانی GFCM21 و HadCM3 در بازه های زمانی (2065-2046) و (2099-2080)، تحت سه سناریوی انتشار A1B، A2 و B1استفاده گردید. نتایج، بیانگر جابه جایی اولین یخبندان پاییزه به سمت اوایل زمستان و جابه جایی آخرین یخبندان بهاره به سوی اواخر زمستان در گستره ایران است. پراکنش زمانی-مکانی تغییرات متفاوت است؛ به گونه ای که بیشترین جابه جایی های مثبت در رخداد اولین یخبندان پاییزه در دوره (2065-2046) در ایستگاه هایی چون خرم آباد، رشت و گرگان مشاهده می شود. میزان تغییرات در ایستگاه های شمال شرقی (سبزوار و سمنان)، نیمه جنوبی (کرمان، بم و آباده) و بیشتر ایستگاه های شمال غرب نسبت به دیگر مناطق کمتر است. در دوره (2080-2099) بیشترین روند منفی در ایستگاه های گرگان، رشت، اردبیل و شهرکرد خواهد بود. خوی، قزوین، بم و کاشان کمترین جابه جایی منفی خواهند داشت.
کرنوپلیتیک مناسبات انرژی ایران و ترکیه پس از فروپاشی شوروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرنوپلیتیک (ژئوپلیتیک زمان) به معنی مدیریت زمان و استفاده از فرصت های ژئوپلیتیک است. موقعیت ژئوپلیتیک کشورها با عوامل متعددی چون منازعه، انقلاب، و تغییر در موازنه های قدرت متغیر است. از سال ۱۹۹2در پی فروپاشی اتحاد شوروی ایران و ترکیه، پل ارتباطی مناطق پراهمیت دنیا شدند و این تحول ژئوپلیتیک همگون سبب رﻗﺎﺑﺖ دو کشور شد. به دلیل سیاست های خصمانه غرب، جایگاه ایران در منطقه براساس توانمندی های واقعی شکل نگرفت، از طرف دیگر ژئوپلیتیک جدید ترکیه براساس مسیرلوله های انتقال انرژی پدید آمد. امروزه ترکیه در حال تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه است. این مقاله باروش توصیفی- تحلیلی بدنبال پاسخ به این سئوال است که: «کرنوپلیتیک مناسبات انرژی ایران و ترکیه پس از فروپاشی شوروی چگونه بوده است»؟ «دشمنی های آمریکا ، ناکامی های ایران در دیپلماسی و نگاه رهبران ترکیه باعث شد تا ترکیه، با وجود فقیر بودن منابع انرژی، در کرنوپلیتیک موقعیت ممتازی را برای خود رقم بزند.» روابط اقتصادی، بویژه انرژی نفت و گاز بازدارنده ی قطع رابطه سیاسی دو کشور است. امروزه کﺸﻮری کﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻨﺎﺑﻊ و ﺧﻄﻮط اﻧﺘﻘﺎل اﻧﺮژی ﺑﻮیﮋه ﻧﻔﺖ و ﮔﺎز ﺗﺴﻠﻂ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، در شمار قدرت های برتر جهانی خواهد بود.
مدل علی تطبیقی میان فرهنگی روابط ارزش های نوع دوستانه و خودخواهانه بر رفتارهای حفاظتی زیست محیطی گردشگران: نقش واسطه ای آگاهی و هنجار شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
48 - 63
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل روز جهان مسئله حفظ محیط زیست است. دوران معاصر دوران افزایش آگاهی های محیط زیستی و توجه بر نقش محیط زیست سالم در ارتقاء کیفیت و کمیت حیات انسان است. عوامل بسیاری در توفیق طرح ها و برنامه های مرتبط با محیط زیست سالم مورد نظر ایفای نقش می کنند. نیروی انسانی یکی از مهمترین آن ها می باشد و با توجه به تأثیر انسان بر محیط اطراف خود، به طور کلی یکی از مهمترین اقدامات برای رفع مشکلات محیط زیستی، ارتقاء فرهنگ عمومی در این زمینه است که این خود نیازمند آموزش درباره محیط زیست می باشد. بنابراین ما محتاج آنیم که آگاهی های محیط زیستی را به صورت جزیی از فرهنگ عمومی درآوریم. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر بر نگرش محیط زیستی گردشگران در سال 1395انجام یافت. بدین منظور برای جامعه آماری این تحقیق پیمایشی که شامل گردشگران داخلی و خارجی استان فارس بود، از ابزار پرسشنامه استفاده و در مجموع 260 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها حاکی از آن بود که متغیرهای ارزش نوع دوستانه و خودخواهانه به ترتیب به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق متغیرهای واسطه ای آگاهی محیط زیستی و هنجارهای شخصی بر رفتارهای حفاظتی محیط زیستی گردشگران داخلی و خارجی اثر معنی دار داشته اند.
تعیین آسیب پذیری آبخوان با روش دراستیک استاندارد و روش های داده مبنا (مطالعة موردی: آبخوان کوچصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، افزایش جمعیت و به تبع آن، افزایش نیازهای آبی و کاهش کیفیت و آلودگی آب های زیرزمینی، به دلیل توسعة صنعت و کشاورزی، موجب توجه به کیفیت منابع آب زیرزمینی شده است. شناسایی و تهیة نقشة پهنه بندی مناطق آسیب پذیر آبخوان، یعنی مناطقی که در آنها امکان نفوذ و پخش آلاینده ها از سطح زمین به سیستم آب زیرزمینی وجود دارد، ابزار مدیریتی مناسبی برای پیشگیری از آل ودگی من ابع آب زیرزمینی است. در این پژوهش، برای تهیة نقشة پهنه بندی پتانسیل آسیب پذیری آبخوان دشت آستانه، در منطقة کوچصفهان از تواب ع استان مازندران، روش دراستیک ((DRASTIC به ک ار گرفته شد که یکی از کاربردی ترین روش ه ای هم پوش انی است. برای صحت سنجی مدل، از داده های غلظت نیترات در منطقه استفاده شد. در این منطقه، استفاده از آب های زیرزمینی برای کشاورزی و تأمین آب شرب اهمیت بسیاری دارد. از سوی دیگر، استفادة بی رویه ازکودهای شیمیایی، به ویژه کودهای نیتروژن دار، برای افزایش محصول و نداشتن دقت لازم در تصفیة فاضلاب شهری و صنعتی و رهاسازی آن از پارامترهای مؤثر بر افزایش مقدار نیترات در آب های زیرزمینی منطقه شمرده می شود. ازاین رو، بررسی آلودگی نیترات که یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی در آب های زیرزمینی است، به صورت منظم و دوره ای، بسیار مهم و ضروری خواهد بود. به همین علت، نیترات عامل اصلی آسیب پذیری این منطقه معرفی شد. نتایج نشان داد آسیب پذیری آبخوان دشت آستانه کوچصفهان در چهار محدوده ق رار دارد. 18/56% دشت دارای آسیب پذیری ک م، 51.29% دارای آسیب پذیری اندک تا متوسط، 28.46% دارای آسیب پذیری متوسط تا زیاد و 1/67% دارای آسیب پذیری زی اد اس ت. میزان همبستگی ب ین ش اخص دراس تیک (شاخص آسیب پذیری) با غلظت نیترات 80% به دست آمده است. در ادامه، با کمک چهار روش هوش مصنوعی، شامل شبکة عصبی مصنوعی، مدل فازی، مدل ماشین بردار پشتیبان و فازی- عصبی، مقدار نیترات تخمین زده شد. برای این منظور، داده های ورودی (پارامترهای دراستیک) و خروجی (مقدار نیترات اندازه گیری و پهنه بندی شده در سی حلقه چاه موجود در منطقه ) مدل و مقادیر نیترات مربوط، به دو دستة آموزش و آزمایش، تقسیم شد. نتایج نشان داد که تمامی مدل های هوش مصنوعی به کار گرفته شده تخمین مناسبی از مقدار نیترات می دهند اما، در این میان، مدل شبکة عصبی بهترین نتایج را دربر داشت؛ به طوری که بین نیترات محاسباتی و مقدار نیترات مشاهداتی همبستگی 98 درصدی دیده شد. در ادامه، با انتخاب مدل شبکة عصبی به منزلة مدل برتر، کوشش شد با کاهش پارامترهای ورودی، مقدار نیترات تخمین زده شود. درنهایت، مشخص شد که با پنج پارامتر محیط خاک، محیط غیراشباع، محیط اشباع، تراز آب، هدایت هیدرولیکی و حذف دو پارامتر تغذیه و توپوگرافی مقدار همبستگی نیترات تخمین زده شده با مقدار واقعی نیترات اندازه گیری شده برابر 0.90 است. درنتیجه، می توان تخمین مناسبی از مقدار نیترات و نیز آسیب پذیری این منطقه داشت. این نکته برتری روش های هوش مصنوعی در بررسی آسیب پذیری را، ور مقایسه با روش دراستیک، نشان می دهد. نتایج نشان داد که مدل های هوش مصنوعی روشی کارآ در تخمین آسیب پذیری آبخوان محسوب می شوند و نتایج دقیقی از برآورد پتانسیل آلودگی در منطقة مورد مطالعه می دهند.
تحلیل شبکه مهاجرت های بین استانی در ایران (90-1385)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت از نخستین نیروهای نهان تغییرات تکنولوژیکی و اجتماعی در سرتاسر جهان است. بر این اساس بسیار مهم است که هر کشوری نسبت به تغییرات فضایی جمعیت خود آگاهی یافته و در جهت پیشگیری از وضعیت های ناخواسته اقدام نماید. مهاجرت های بین استانی یکی از مهمترین نمودها و انعکاس فضایی ساختارهای حاکم است که پرداختن به آن می تواند شناخت مناسبی از پویایی های جمعیت در سطح ملی، فراهم آورد. جهت حصول چنین شناختی، در پژوهش حاضر با عنایت به روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و با استفاده از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1390)، به تحلیل شبکه و تحلیل شاخه درختی مهاجرت های بین استانی با استفاده از نرم افزار UCINET 6 پرداخته شده است. نتایج تحلیل های انجام یافته به صورت نمودارهای تحلیلی ارائه شده و حاکی از وجود چند خوشه ی اصلی در مهاجرت های بین استانی است که با میزان جریان متفاوتی شکل گرفته و در نهایت به شاخه ی اصلی (استان های تهران و البرز) می پیوندند. بعلاوه برخی استان ها توانسته اند نقش منطقه ای قابل توجهی در جذب مهاجر از استان های همجوار ایفا نمایند که شامل استان های البرز، اصفهان، آذربایجان شرقی، بوشهر و خراسان رضوی است.
تحلیل عوامل موثر بر توسعه و تکامل مقصدهای گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
135 - 149
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، پیش بینی و تشریح سیر تحول و تکامل توسعه مقصدهای گردشگری، موضوعی چالش برانگیز برای پژوهشگران حوزه گردشگری بوده است. اهمیت این موضوع در آن است که پیش بینی و تشریح این فرآیند، عملا امکان هدایت توسعه به سوی روندی مطلوب و نظام مند را ممکن می سازد. شناسایی عوامل تاثیرگذار بر توسعه مقصدها و تعیین و تبیین نحوه تعامل آن ها با یکدیگر، نقش مهمی در ادراک مناسب از فرآیند توسعه مقصدهای گردشگری و پیش بینی مراحل توسعه و تکامل آن ها خواهد داشت که در پژوهش های پیشین، کمتر به آن پرداخته شده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، شناسایی عوامل و عناصر تاثیرگذار بر توسعه و تکامل مقصدهای گردشگری و بررسی ارتباط بین آن ها است. این پژوهش، بر مبنای مخاطب پژوهش، بنیادین (نظری) و بر مبنای هدف، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش شامل اساتید دانشگاهی و پژوهشگران رشته گردشگری بوده اند. روش گردآوری داده ها، آرشیوی و پیمایشی (مصاحبه) بوده است. برای نظرسنجی از خبرگان از مصاحبه پیمایشی در قالب ابزار پرسشنامه دیمتل و برای تجزیه و تحلیل داده ها در زمینه بررسی ارتباط و وابستگی بین عوامل موثر بر توسعه و تکامل مقصدهای گردشگری از تکنیک دیمتل خاکستری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که پنج عامل، نوع و فعالیت گردشگران، ظرفیت تحمل و محدودیت های رشد، تعداد گردشگران/ساکنان، رقابت و توسعه تسهیلات و خدمات، به ترتیب دارای بیشترین میزان اهمیت در فرآیند توسعه و تکامل مقصدهای گردشگری هستند. همچنین عامل سیاست ها و پشتیبانی دولت، دارای بیشترین تاثیر بر سایر عوامل بوده، و عوامل رقابت و توسعه زیرساخت ها و فناوری های نوین، بیشترین تاثیر را از سایر عوامل می پذیرند.
تاثیر ارزش ویژه برند گردشگری بر وفاداری گردشگران موزه (مورد مطالعه: موزه ملی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
190 - 207
حوزه های تخصصی:
در قرن بیست و یکم که اقتصاد گردشگری همچنان به روند روبه رشد خود ادامه می دهد، وفاداری گردشگران به مقاصد سفر به عنوان محرکه توسعه صنعت گردشگری شناخته می شود. مولفه های تاثیرگذار بر این وفاداری از مطالعات بنیادین این حوزه به شمار می رود تا با اولویت بندی کردن آن ها قدرت رقابت پذیری مقاصد را، بخصوص در بخش هایی که تاکنون کمترین سهم را در بخش اقتصاد گردشگری داشته است، افزایش داد. از آنجاییکه در میان جاذبه های گردشگری کشور بخش گردشگری فرهنگی و هنری کمتر مورد توجه بوده، به همین مبنا این پژوهش با تأکید بر گردشگری موزه ملی ایران، ارتباط میان برندسازی به عنوان متغیر مستقل و وفاداری گردشگران به مقصد به عنوان متغیر وابسته را بدست خواهد آورد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف کاربری-توسعه ای می باشد. حجم نمونه به تعداد 200 گردشگر و بصورت غیرتصادفی-دردسترس می باشد. داده ها و اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. در ابتدا با استفاده از نرم افزار spss، ارزش ویژه برند گردشگری موزه ملی با آزمون T-test تک نمونه ای مستقل محاسبه شده است نتایج این بخش گویای آن است که برند موزه ملی با امتیاز 3.37 دارای ارزش نسبتاً بالایی است و معناداری آن در زیر شاخص های مختلف با سطح آلفای 5 درصد قابل تائید است. در بخش دوم با ضریب همبستگی اسپیرمن ارتباط میان برند گردشگری موزه ملی و وفاداری گردشگران با مقدار 0.0629 بدست آمده است که در مرحله بعد نتایج آزمون رگرسیون نشان می دهد عناصر ثانویه بیشترین تاثیر را بر وفاداری گردشگران موزه دارد.
رتبه بندی استان های کشور از نظر ایجاد ارزش افزوده زیر بخش های اقتصادی بر اساس مدل تصمیم گیری چند معیاره (VIKOR)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی از منابع و پتانسیل های اقتصادی مناطق در جهت رشد و پیشرفت آنها، ضروری است. یکی از شاخص های مهم اقتصادی، که نشان دهنده ی نحوه ی بهره گیری از ظرفیت منابع انسانی و طبیعی متناسب با هر منطقه در جهت رشد اقتصادی و تولید آن است، ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی می باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، دستیابی به مزیت های نسبی هر استان از طریق رتبه بندی ارزش افزوده ایجاد شده فعالیت های اقتصادی مختلف است. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش آنتروپی شانون به وزن دهی هر یک از 15 زیر بخش اقتصادی پرداخته، سپس به منظور دستیابی به نتایج تحقیق، با استفاده از داده های موجود در مرکز آمار و استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره (VIKOR) برای داده های سال1390 تحلیلی صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که استان خوزستان به دلیل سهم بالای 48 درصدی ارزش افزوده در بخش معدن و مقدار عددی شاخص ویکور معادل 290/0 بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است، تهران به دلیل داشتن سهم زیاد در بخش «واسطه گری مالی» و «مستغلات، کرایه و خدمات کسب و کار»، با مقدار عددی 472/0 از شاخص ویکور، رتبه دوم را به خود اختصاص داده است و استان کهگیلویه و بویر احمد به دلیل دارا بودن سهم بالا (11درصدی) بخش معدن و مقدار عددی 538/0 شاخص ویکور، رتبه سوم را به خود اختصاص داده است. استان های قم (مقدار شاخص 993/0)، سمنان (993/0) و چهارمحال و بختیاری (993/0) به دلیل پایین بودن سهم آنها از بخش های مختلف اقتصادی، کمترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند. بنابراین در راستای سیاست عدالت اجتماعی، به عنوان هدف محوری برنامه های توسعه کشور، لازم است که وضعیت مناطق مختلف کشور (استان های کشور) از نظر نحوه پخشایش خدمات و میزان برخورداری از شاخص های مختلف اقتصادی-اجتماعی و زیربنایی، بررسی شود و نارسائی ها برای برنامه های آتی توسعه در نظر گرفته شود.
پهنه بندی و مکانیابی نیروگاه های خورشیدی در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات قابل توجه در بحث انرژی، روند کاهشی منابع تجدیدناپذیر با اثرات مخرب زیست محیطی بالاست. پژوهش های متعدد با هدف یافتن منابع انرژی تجدیدپذیر جایگزین ، همگان را متوجه خورشید و استفاده از انرژی آن ( با هزینه کمتر نسبت به سایر صورتهای انرژی ) نموده است. با هدف پهنه بندی و مکان یابی نقاط مستعد استقرار پنلهای خورشیدی در مقیاس منطقه ای ، نقشه پهنه بندی دریافت انرژی خورشید تهیه شده توسط سازمان انرژی های نو در ایران بررسی و استان اصفهان با پتانسیل ساعات آفتابی زیاد در طول سال برای پژوهش انتخاب شد. این پژوهش از نظر ماهیت و هدف کاربردی و از نظر روش انجام ، ترکیبی از روشهای کتابخانه ای ،توصیفی و تحلیلی است . اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری و سپس با استفاده از نقشه های طبیعی و با بهره گیری از نرم افزار GIS لایه های مختلف تهیه و با برهم گذاری نقشه های مکانهای مناسب از طریق همپوشانی وزنی ، پهنه های مناسب اقلیمی مکانیابی شدند. سپس از بین گزینه های مختلف با استفاده از روش تاپسیس بهینه ترین مکان انتخاب شده است. نتایج نشان داد که حدود 17 درصد از مساحت استان در وضعیت بسیار مطلوب از لحاظ استقرار پنلهای خورشیدی قرار دارد. بهترین مکانها برای بهره برداری از انرژی خورشیدی به ترتیب شهرستانهای نایین ، میمه ، گلپایگان و شهرضا تشخیص داده شدند. در نهایت پژوهش پیشنهاد می کند به منظور استفاده بیشتر از انرژی تولید شده، کاربری های پر مصرف ، در نزدیکی مراکز جمع آوری و ذخیره انرژی مکانیابی شوند.
ارائه مدل ترکیبی نوین به منظور افزایش دقت تهیه نقشه های حساسیت زمین لغزش با تأکید بر مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR) (مطالعه موردی: حوضه دزعلیا، استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش یک مدل ترکیبی نوین به منظور افزایش دقت تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش در حوضه دزعلیا، استان اصفهان که یک منطقه حساس نسبت به زمین لغزش می باشد ارائه شده است. بدین منظور در ابتدا با استفاده از مطالعه ادبیات تحقیق، تفسیر عکس های هوایی و خصوصیات منطقه مطالعاتی ۲۳ فاکتور مؤثر در زمین لغزش شامل فاکتورهای ژئومورفولوژیکی، زمین شناختی، هیدرولوژیکی و محیطی انتخاب گردید، سپس با استفاده از مدل AHP به غربالگری پارامترها پرداخته شد و تعداد ۱۲ پارامتر به منظور اجرای مدل انتخاب گردید. با توجه به این که میزان تأثیر پارامترها در زمین لغزش در بخش های مختلف یک حوضه یکسان نمی باشد به منظور رفع این مشکل از مدل رگرسیون وزنی جغرافیایی به منظور قطعه بندی حوضه موردمطالعه استفاده گردید و حوضه با استفاده از ۳ پارامتر لیتولوژی، TPI و انحنای سطح به ۲۵ قطعه تقسیم گردید و سپس مدل SVM-FR برای هر یک از قطعه ها اجرا گردید و درنهایت از تلفیق قطعه ها، نقشه نهایی پهنه بندی حساسیت زمین لغزش حاصل گردید. از ۸۴ زمین لغزش موجود در منطقه ۷۰ درصد (۵۹ زمین لغزش) به منظور اجرای مدل و ۳۰ درصد (۲۵ زمین لغزش) به منظور صحت سنجی مورداستفاده قرار گرفت. به منظور بررسی دقت و صحت مدل، به مقایسه مدل با مدل های SVM-FR و FR با استفاده از منحنی ROC پرداخته شد و نتایج نشان داد مدل ترکیبی دارای دقت پیش بینی بالاتری (۸۵۱/۰) نسبت به مدل SVM-FR (۷۴۲/۰) و مدل FR (۷۱۴/۰) می باشد. بر اساس نتایج حاصل از مدل ترکیبی ۵۱/۳۴۵۰ هکتار (۷۴/۲۰ درصد) از منطقه مطالعاتی در رده خطر زیاد و ۹۴/۴۴۱ هکتار (۶۶/۲ درصد) در رده خطر خیلی زیاد قرار دارد. با توجه به تأثیر شگرف مدل GWR در بالا بردن دقت نقشه های حساسیت زمین لغزش، استفاده از آن در پژوهش های مربوط به زمین لغزش توصیه می گردد.
Cold Season’s Air Temperature Geostatistical Modeling: Considering the Landsat Thermal Band and Snow Cover Area(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Providing climatic data like temperature in good spatial resolution is a key requirement for many geographical, ecological and bioclimatic research. With this in mind, various related studies use thermal remote sensing images as auxiliary data to enhance the air temperature interpolation outcomes. That’s while normally summer season images are used as auxiliary data and less attention has been paid to winter season acquired images which are often covered by snowy areas. With this in mind, the Snow Covered Area (SCA) extent impacts on air temperature interpolation were investigated. The data used were temperature data and four Landsat thermal images of December 1986 and 1999. To calculate the area of snow cover, band combination and NDSI index were used. Results show that Thermal Co-Kriging (TCK) of December 1986 provide better results with more snow affected thermal image. While in 1999 although different results were obtained but the best selected output did not show impacts of different snow cover area. These results revealed that probably the SCA extent threshold could be different and could be found with more research. Finally, we know that number of our observation stations are too low and considering the Kriging requirements like normal distribution and stationarity are toilsome but we should consider that this problem exists in the regions with low density of gauges and should find a way to enhance the air temperature interpolation in these cases. At the end, using high resolution, Landsat thermal bands improve our ability to explain and visualize local temperature variability into a variety of applications such as deriving temperature dependent climatic variables, species distribution modelling and assessments of fire risk.
تحلیل تاثیر نزاع های طایفه ای- قبیله ای بر توسعه نیافتگی روستایی (مطالعه موردی: استان کهگیلویه و بویراحمد دهستان بهمئی سرحدی شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناهمگنی در طوایف همواره از انسجام جامعه در سطوح مختلف می کاهد و موجب بروز نزاع های طایفه ای- قبیله ای می شود و در پی آن مشارکت و انسجام اجتماعی به حداقل خود می رسد که نمود آن در سطح محلی بسیار بالا می باشد. به ویژه ضعف در انسجام و مشارکت مردمی در جامعه روستایی از پویایی روستاها می کاهد و رشد و توسعه روستایی را با دشواری مواجه می سازد. براین اساس هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه نزاع های طایفه ای- قبیله ای و توسعه نیافتگی روستایی در استان کهگیلویه و بویراحمد می باشد. به همین منظور با روش شناسی کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی تعداد 300 نفر سرپرست خانوار از طریق نمونه گیری در 9 نقطه روستایی که بیشترین تعداد نزاع به عنوان جامعه آماری انتخاب گردید و پرسشنامه های تدوین شده از طریق شاخص های تحقیق تکمیل گردید. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از روشهای آماری استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که نزاع های طایفه ای- قبیله ای در محدوده مورد مطالعه همچنان یک چالش اساسی در فرایند توسعه یافتگی بشمار می رود. همچنین میان نزاع های طایفه ای- قبیله ای و توسعه نیافتگی روستایی ارتباط عمیقی وجود دارد. علاوه بر این در بین طوایف و روستاهای مختلف تفاوت معناداری به لحاظ سطح نزاع طایفه ای- قبیله ای و توسعه نیافتگی روستایی مشاهده شده است.
تبیین بنیادهای جغرافیایی صلح در خاورمیانه (مطالعه موردی: ایران، ترکیه و عربستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
79 - 102
حوزه های تخصصی:
امنیت و به موازات آن همزیستی و صلح که از دیرپاترین موضوعاتی بوده که ذهن انسان را به خود مشغول کرده است، ضرورت برقراری آن در دوره مدرن و به طور ویژه در سده بیست و یکم بیش از هر زمانی برای خاومیانه غرق آشفتگی احساس می شود. این موضوع (یعنی صلح) تاکنون از ابعاد گوناگونی مورد توجه واقع شده، در این پیوند، پژوهش حاضر تلاشی علمی است تا برقراری صلح و همزیستی بین واحدهای سیاسی را از بعد تازه و آن هم جغرافیایی درمنطقه خاورمیانه و بین سه کشور ایران، ترکیه و عربستان مورد بررسی قرار دهد. پژوهش حاضر با رویکرد اسنادی وروش توصیفی - تحلیلی برای درک بهتر مسئله بنیادهای جغرافیایی مؤثر بر صلح را بررسی کرده و سرانجام اقدام به تحلیل داده ها کرده است. نتایج پژوهش گویای این مطلب است که جغرافیا؛ موقعیت جغرافیایی، بنیادهای فرهنگی، همسایگی و حتی ایدئولوژی را نیز به نوعی تعیّن می دهد، جغرافیا همچنین نقاط قوت و ضعف را هم شکل داده و مثلث (ایران، ترکیه و عربستان) مورد پژوهش را به سمت اهداف و منافع مشترک هدایت می کند. از این مرحله به بعد این سازه های سیاسی هستند که با تشخیص درست خود باید اهداف و منافع مشترک را مشخص کنند و به سمت همزیستی و همگرایی و سرانجام صلح گام بردارند.<br /> <strong> </strong><br />
ایجاد خدمات اقامتی تجربه محور از طریق باز زنده سازی خانه های تاریخی(نمونه مورد مطالعه: محله تاریخی علی قلی آقا، اصفهان، ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
99 - 117
حوزه های تخصصی:
مراکز اقامتی تجربه محور زمینه کسب تجربه های جدیدی را برای گردشگر ایجاد می کنندکه در هیچ جای دیگری نظیر آن وجود ندارد. در خدمات تجربه محور هدف آن است که اقامت و پذیرایی با درگیر کردن حواس پنج گانه گردشگر رویدادی خاطره انگیز و به یاد ماندنی شود. نتیجه این عمل باعث ایجاد محتوای جدیدی در خاطرات گردشگران شده و موجب می گردد که گردشگران به کسب مجدد آن تجربه ها تمایل داشته باشند. در این راستا، خانه های تاریخی به واسطه فراهم آوردن زمینه کسب تجربیات متفاوت می توانند فضاهای مناسبی جهت ایجاد مراکز اقامتی تجربه محور باشند. از این رو، محله علی قلی آقا با دارا بودن میراث فرهنگی غنی و بافت تاریخی ارزشمند ظرفیت بالایی جهت ایجاد مراکز اقامتی تجربه محور دارد. با این حال، خانه های تاریخی این محله در بدو امر برای چنین منظوری قابل استفاده نیستند و نیاز به نوعی باززنده سازی دارند. از این رو، هدف اصلی این پژوهش بررسی چگونگی ایجاد مراکز اقامتی تجربه محور از طریق باززنده سازی خانه های تاریخی است. روش این پژوهش، کیفی و ابزار جمع آوری داده ها مشاهده و مصاحبه بوده است. تحلیل داده های مصاحبه نیز به روش تحلیل تماتیک صورت گرفته است. در فرایند این پژوهش، پتانسیل خانه های تاریخی محله جهت ایجاد هتل های تجربه محور شناسایی شد و مواردی مانند همجواری خانه های تاریخی، دسترسی، ارزش معمارانه ی بنا و سازگاری با بلوک های مسکونی همجوار به عنوان شاخص هایی برای انتخاب محدوده مناسب جهت ایجاد هتل ها لحاظ گردید. افزون بر این، مشخص گردید که بهره گیری از میراث ملموس و ناملموس محله در باززنده سازی خانه های تاریخی می تواند زمینه ایجاد مراکز اقامتی تجربه محور را فراهم آورد.
ارزیابی روابط درونی بین توانمندسازهای گردشگری پزشکی با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
18 - 38
حوزه های تخصصی:
توسعه گردشگری پزشکی باعث بهبود اشتغال زایی و موجب افزایش جذب بیماران در سطح ملی و بین المللی می گردد. براساس آمار، ایران با وجود مزیت ها وتوانمندی ها در زمینه گردشگری پزشکی، به دلیل عدم شناخت و توجه به عوامل موثر بر توسعه ی گردشگری پزشکی (توانمندسازها)، نتوانسته از جایگاه مناسبی در این صنعت برخوردار شود. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی روابط بین توانمندسازهای گردشگری پزشکی با روش مدلسازی ساختاری تفسیری است.جامعه پژوهش را خبرگان گردشگری پزشکی به تعداد 15 نفر تشکیل می دهند. پژوهش از نظر ماهیت و روش از نوع توصیفی- پیمایشی و از نظر نتایج کاربردی است. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه است.با مرور جامع پیشینه پژوهش و نظرخواهی از خبرگان، تعداد ۱۵ توانمندساز گردشگری پزشکی در ایران شناسایی و سپس روابط درونی بین این توانمندسازها با استفاده از روش ISM، بررسی گردید. پس از تحلیل داده ها، این توانمندسازها در6 سطح مختلف طبقهبندی شدند. توانمندساز سیاست سلامت ملی در سطح زیرین (سطح6) قرارگرفت،که اساسی ترین و مهم ترین توانمندساز در مدلتوسعه یگردشگری پزشکی ایران میباشد،که به طور مستقیمو غیرمستقیم بر سایر توانمندسازها تاثیرمی گذارد، از این رو ضروری است مورد توجه جدی مدیران این صنعت قرارگیرد. نتایج این پژوهش به سیاستگذاران کمک میکند تا بتوانند جهت توسعه ی گردشگری پزشکی،تصمیمات هوشمندانه تری اتخاذ و مسیر مناسب تری را جهت توسعه این صنعت در ایران، انتخاب نمایند.
تحلیل نقش خدمات و زیرساخت های گردشگری بر وفاداری و تمایل به بازدید مجدد گردشگران (مورد مطالعه: مناطق روستایی شهرستان ساوجبلاغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
154 - 176
حوزه های تخصصی:
برای مدیران گردشگری، شناسایی راههای وصول به اهداف صنعت گردشگری می تواند نقطه عطفی در برنامه ریزی توسعه گردشگری باشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش بررسی آن توصیفی - تحلیلی و پیمایشی است. هدف، تحلیل اثر امکانات و زیرساختهای گردشگری بر وفاداری و تمایل به بازدید مجدد گردشگران در مناطق روستایی شهرستان ساوجبلاغ است. جامعه آماری تحقیق گردشگران روستایی شهرستان و حجم نمونه محاسبه شده با استفاده از نرم افزار Sample power، 200 نفر است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای است که روایی آن با استفاده از نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به تأیید رسید. به منظور حصول به اهداف پژوهش از آزمون های آماری تی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. در راستای تشخیص متغیرها و عوامل تبیین کننده زیرساختها و امکانات گردشگری و اثر آن بر وفاداری و تمایل به بازدید مجدد گردشگران از مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده و با توجه به مبانی تئوریکی تحقیق مدل ساختاری تنظیم شد. نتایج نشان می دهد از نگاه گردشگران امکانات و زیرساختهای گردشگری در حد مناسب و رضایتبخشی قرار ندارند. یافته های حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری بیانگر آن است اثرگذاری عامل پنهان زیرساخت های گردشگری بر وفاداری و تمایل به بازدید مجدد گردشگران با بارعاملی 74/0 معنادار بوده است. سطح معناداری 002/0 برای این اثرگذاری نشانگر حمایت داده های تجربی از ارتباط بین دو شاخص مذکور در سطح اطمینان 95 درصد است.