برنامه ریزی منطقه ای
برنامه ریزی منطقه ای (دانشگاه آزاد مرودشت) سال هفتم تابستان 1396 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
آگاهی از منابع و پتانسیل های اقتصادی مناطق در جهت رشد و پیشرفت آنها، ضروری است. یکی از شاخص های مهم اقتصادی، که نشان دهنده ی نحوه ی بهره گیری از ظرفیت منابع انسانی و طبیعی متناسب با هر منطقه در جهت رشد اقتصادی و تولید آن است، ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی می باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر، دستیابی به مزیت های نسبی هر استان از طریق رتبه بندی ارزش افزوده ایجاد شده فعالیت های اقتصادی مختلف است. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش آنتروپی شانون به وزن دهی هر یک از 15 زیر بخش اقتصادی پرداخته، سپس به منظور دستیابی به نتایج تحقیق، با استفاده از داده های موجود در مرکز آمار و استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره (VIKOR) برای داده های سال1390 تحلیلی صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که استان خوزستان به دلیل سهم بالای 48 درصدی ارزش افزوده در بخش معدن و مقدار عددی شاخص ویکور معادل 290/0 بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است، تهران به دلیل داشتن سهم زیاد در بخش «واسطه گری مالی» و «مستغلات، کرایه و خدمات کسب و کار»، با مقدار عددی 472/0 از شاخص ویکور، رتبه دوم را به خود اختصاص داده است و استان کهگیلویه و بویر احمد به دلیل دارا بودن سهم بالا (11درصدی) بخش معدن و مقدار عددی 538/0 شاخص ویکور، رتبه سوم را به خود اختصاص داده است. استان های قم (مقدار شاخص 993/0)، سمنان (993/0) و چهارمحال و بختیاری (993/0) به دلیل پایین بودن سهم آنها از بخش های مختلف اقتصادی، کمترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند. بنابراین در راستای سیاست عدالت اجتماعی، به عنوان هدف محوری برنامه های توسعه کشور، لازم است که وضعیت مناطق مختلف کشور (استان های کشور) از نظر نحوه پخشایش خدمات و میزان برخورداری از شاخص های مختلف اقتصادی-اجتماعی و زیربنایی، بررسی شود و نارسائی ها برای برنامه های آتی توسعه در نظر گرفته شود.
اولویت بندی امکانات توسعه گردشگری و توزیع فضایی آن (نمونه موردی: شهرستان های استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه گردشگری یکی از مهم ترین، پرسودترین و امیدبخش ترین فعالیت های انسان معاصر است، به گونه ای که از آن به عنوان گذرگاه رشد و توسعه یاد می کنند. در بسیاری از کشورهای دنیا امروزه صنعت گردشگری نیروی اصلی پیشبرد و توسعه اقتصادی به شمار می رود و به اندازه ای در رشد اقتصادی- اجتماعی کشورها اهمیت دارد که بسیاری از برنامه ریزان و اقتصاددانان آن را صادرات نامرئی نامیده اند. پس باید به ظرفیت فضاهای گردشگری به ویژه زیرساخت ها و خدمات مورد نیاز گردشگران توجه ویژه و وافری داشت. سطح بندی و رتبه بندی زیرساخت های گردشگری در نواحی گردشگری و توزیع متعادل زیرساخت ها، یکی از اقدامات اساسی توسعه گردشگری و معیاری برای تعیین مرکزیت و همچنین تعیین امکانات مورد نیاز و تعدیل نابرابری بین نواحی مختلف یک استان است. هدف پژوهش حاضر، سطح بندی شهرستان های استان گلستان بر اساس توزیع فضایی زیرساخت های گردشگری با بهره گیری از تکنیک های تصمیم گیری VIKOR ، SAW وTOPSIS است. جهت تعیین اهمیت هر یک از شاخص ها از روش آنتروپی شانون و برای تجزیه و تحلیل داده ها از صفحه گسترده Excel استفاده گردید. همچنین برای رسیدن به یک اجماع کلی و دقیقتر در نتایج از تکنیک ادغام کپ لند بهره گرفته شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و رویکرد حاکم بر فضای تحقیق، کاربردی است. نتایج حاصل از تکنیک کپلند نشان می دهد که شهرستان های گرگان با ضریب امتیاز (13) و گنبد کاووس با ضریب امتیاز (11) با کسب رتبه اول از نظر برخورداری از شاخص های گردشگری از وضعیت مطلوبی برخوردارند و شهرستان های گمیشان با ضریب امتیاز (11-) و مراوه تپه با ضریب امتیاز (13-) در وضعیت محروم و 10 شهرستان دیگر استان در وضعیت نیمه برخوردار قرار دارند.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه نیافتگی منطقه ای (مطالعه موردی: استان کهگیلویه وبویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه های توسعه برای ساخت آینده ای بهتر و یا به تعبیری شکل دهی به ساخت اجتماعی واقعیت آینده کشورها انجام می شود. بخش بسیار مهم این برنامه، مربوط به توسعه منطقه ای است. استان کهگیلویه و بویراحمد با وجود اینکه دارای پتانسیل رشد و توسعه بوده ولی به عنوان یک استان توسعه نیافته و محروم تلقی می شود، هدف این تحقیق شناسایی موانع اصلی توسعه این استان می باشد. جامعه آماری، شامل مدیران ارشد استان است. که از این میان 23 نفر به صورت نمونه انتخاب شدند. نوع این پژوهش، کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تشریحی - تبینی می باشد و برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز، تلفیق دو روش اسنادی و دلفی به کار گرفته شد. جهت سنجش و تحلیل داده ها، از نرم فزار MICMAC استفاده شد. این نرم افزار ابتدا متغیرها مهم در حوزه مورد نظر را شناسایی کرده و سپس آن ها را در ماتریس تحلیل اثرات وارد نموده و میزان ارتباط میان این متغیرها با حوزه مربوطه توسط خبرگان، تشخیص داده می شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که ابتدا 35 متغیر در حوزه توسعه نیافتگی استان شناسایی گردید سپس با توجه به نظر کارشناسان در ماتریس مذکور، از این میان 12 عامل به عنوان موانع اصلی توسعه استان شناخته شد که 6 عامل، مدیریت قومی و قبیله ای- نصب و عزل زیاد مدیران - عدم درک صحیح شرایط روز توسط مدیران - عدم توجه مدیران به خواسته های مردم - عدم نگاه کلان مدیران جهت توسعه کل استان - تعصبات بی جا و تنگ نظرانه مدیران جهت توسعه مناطق به عنوان ضعف مدیریت داخلی استان و 3 عامل، عدم تخصیص بودجه مناسب- دور بودن از مرکز - عدم تسهیلات مناسب برای جذب سرمایه گذاران، به عنوان ضعف مدیریت کلان کشور و 3 عامل، تقابل فرهنگ ایلیاتی با فرهنگ مدون- اختلافات بین اقوام مختلف- پایینی نرخ باسوادی هم به عنوان ضعف فرهنگی استان مربوط می شود.
تبیین اثرات رضایتمندی گردشگران در بازاریابی گردشگری دریایی (مورد مطالعه: نواحی ساحلی استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر گردشگری دریایی به عنوان یکی از شاخه های گردشگری، طرفداران بسیاری را به خود جذب کرده است. دریا و سواحل آن به علت داشتن جاذبه های زیبا و جذاب از دیرباز مورد توجه عموم مردم قرار گرفته و همواره در کشورهای مختلف برای گذران اوقات فراغت با انگیزه تفریح و استراحت انتخاب می شود. در این میان بازاریابی گردشگری دریایی به عنوان یکی از مهم ترین فعالیت های توسعه گردشگری محسوب می شود. در این خصوص، رضایتمندی گردشگران از جمله مؤلفه های اساسی در موفقیت بازاریابی گردشگری است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف گروه بندی و اولویت بندی میزان رضایتمندی گردشگران از زیرساخت ها و کارکردهای گردشگری دریایی در سواحل استان گلستان تدوین شده است. داده های مورد نیاز به صورت میدانی از طریق پرسشنامه و همچنین به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده است. به منظور سنجش سطح رضایتمندی گردشگران با حجم نمونه 384 نفر و 21 شاخص ارزیابی، از مدل کانو استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در گروه الزامات اساسی، بیشترین میزان رضایت مربوط به شاخص امنیت با ضریب رضایت 712/0 و بیشترین میزان عدم رضایت مربوط به شاخص اماکن اقامتی با ضریب عدم رضایت 721/0- می باشد. همچنین در گروه الزامات عملکردی، بیشترین میزان رضایت مربوط به شاخص آرامش و آسایش گردشگران با ضریب رضایت 512/0 و بیشترین میزان عدم رضایت مربوط به شاخص رستوران، غذاخوری و کافه با ضریب عدم رضایت 518/0- می باشد. در گروه الزامات انگیزشی نیز، بیشترین میزان رضایت مربوط به شاخص حفظ شرایط طبیعی ساحل در پیوند با دریا با ضریب رضایت 612/0 و بیشترین میزان عدم رضایت مربوط به شاخص تنوع فعالیت ها در فضا و امکان گزینش با ضریب عدم رضایت 864/0- می باشد.
ارزیابی روند تغییرات فراوانی روزهای شرجی در نیمه جنوبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی روند تغییرات پدیده های اقلیمی و هواشناسی در درازمدت اهمیت ویژه ای در مطالعات تغییر اقلیم و آشکار سازی آن دارد. در این پژوهش جهت شناسایی و دستیابی به روند تغییرات فراوانی روزهای شرجی در نیمه جنوبی ایران، داده های ساعتی فشار جزئی بخار آب مربوط به 15 ایستگاه همدید نیمه جنوبی ایران برای یک دوره آماری 30 ساله (2009 - 1980) از سازمان هواشناسی ایران اخذ شد. بعد از اخذ دادها و تشکیل بانک اطلاعاتی آن، بر اساس آستانه فشار جزئی بخار آب برابر یا بیشتر از 8/18 هکتوپاسکال فراوانی روزهای شرجی در دو مقیاس زمانی فصلی و سالانه برای تمام ایستگاه های مورد مطالعه استخراج شدند. جهت آشکار سازی روند تغییرات فراوانی روزهای شرجی نیز از روش ناپارامتریک برآورد کننده شیب سنس بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که در سه فصل پاییز، زمستان و بهار هیچگونه روند معناداری در فراوانی روزهای شرجی در ایستگاه های مورد مطالعه در سطح احتمالاتی 95 درصد مشاهده نشد. در فصل تابستان تنها ایستگاهی که روند معناداری در آن مشاهده شد ایستگاه دزفول (شیب روند: 05/1-) بود که جهت روند آن نیز کاهشی بوده است. در مقیاس سالانه هم تنها در چهار ایستگاه کرمان (شیب روند: 1/0-)، دزفول (شیب روند: 46/1-)، ایرانشهر (شیب روند: 08/1-) و زاهدان (شیب روند: 16/0-) روند معناداری در فراوانی روزهای شرجی مشاهده شد که این روند برای هر چهار ایستگاه یک روند کاهشی بوده است.
تحلیل توانمندی ها و قابلیت های منطقه ای بخش تعاون استان همدان در جذب سرمایه از دیدگاه کارشناسان بخش تعاون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محدویت منابع مالی جهت تخصیص سرمایه و بالا بودن ریسک سرمایه گذاری در فعالیت های تولیدی، برنامه ریزی، تعیین اولویت های سرمایه گذاری و شناخت قابلیت های محیطی، بخشی و منطقه ای را اجتناب ناپذیر کرده و ضرورت امر ایجاب می نماید که در طراحی برنامه های توسعه، قابلیت ها و توانمندی های بخش های مختلف اقتصاد از جمله بخش تعاون مورد شناسایی قرار گیرند. در این راستا این تحقیق با هدف تحلیل توانمندی ها و قابلیت های پیش روی بخش تعاون استان همدان در جذب سرمایه از دیدگاه کارشناسان بخش تعاون استان همدان انجام گرفته است. روش انجام این تحقیق پیمایشی و از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کارشناسان شاغل در سازمان ها و حوزه های مختلف تعاونی استان بود که از میان آنها تعداد 55 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه ی آماری تحقیق انتخاب شدند و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده گردآوری شد. پایایی ابزار تحقیق از طریق ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن با استفاده از نظرات متخصصین موضوعی مورد تأیید قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار 18spss و روش های آماری توصیفی و تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج آمار توصیفی نشان می دهد که میانگین سن پاسخگویان 20/38 سال بوده، جوان ترین آن ها 26 و مسن ترین آن ها 54 سال سن داشته اند. 5/74 درصد پاسخگویان لیسانس و 5/25 درصد آنها فوق لیسانس بوده اند. میانگین سابقه ی کاری این افراد 5/17 سال و سابقه کاری آن ها بین 2 تا 19 سال متغیر بوده است. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که توانمندی ها و قابلیت های بخش تعاون استان همدان مجموعاً در پنج عامل استخراج شدند و این عوامل در مجموع 296/66 درصد واریانس مشترک بین متغیرها و عامل های مورد نظر را تبیین می کنند. همچنین نتایج نشان داد که عامل زیربنایی با 744/16درصد، بیشترین و در مقابل عامل احتماعی، فرهنگی با 688/9 درصد، کمترین سهم واریانس کل را تبیین کرده است.
تحلیل ریسک آسیب پذیری سکونتگاههای انسانی در برابر زلزله (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مراحل برنامه ریزی فضایی، شناسایی و رتبه بندی مخاطرات طبیعی و پیامدهای آن در مناطق مختلف جغرافیایی است. ضروری است که در این زمینه با اتخاذ رویکرد توسعه پایدار مبتنی بر مدیریت ریسک، به کاهش آثار نامطلوب مخاطرات طبیعی در مناطق روستایی نیز اقدام شود. بر این مبنا در سال های اخیر استفاده از روش های تصمیم گیری چند شاخصه در مطالعات محیطی، گستره زیادی داشته است؛ بطوری که در دهه های اخیر، کشورهای توسعه یافته با بهره گیری از مدل های بسط یافته تصمیم گیری در شاخه های مختلف مطالعات محیطی، این مدل ها را معرفی کرده اند. امروزه شهرستان لامرد در استان فارس با دارا بودن موقعیت خاص جغرافیایی، همواره در برابر این نوع از آسیب های محیطی (زلزله) آسیب پذیر می باشد. با توجه به اهمیتی که روستا و روستانشینی در سطح این شهرستان دارد، لازم است که سکونتگاه های روستایی این شهرستان از نظر درجه ریسک آسیب پذیری در برابر زلزله مورد ارزیابی قرار گیرند. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی– تحلیلی است که در آن با استفاده از مستندات آماری به تحلیل موضوع پرداخته می شود. پس از جمع آوری داده های مورد نظر از سطح روستاهای این شهرستان، با استفاده از مدل TOPSIS نسبت به رتبه بندی و سطح بندی دهستان های این شهرستان براساس 22 شاخص مورد مطالعه، اقدام گردید. نتایج حاصل از این پژوهش در سطح شهرستان لامرد نشان داده است که از نظر سطح آسیب پذیری لرزه ای با استفاده از مدل TOPSIS، دهستان کال با امتیاز 5284/0، دهستان سیگار با امتیاز 5221/0 و دهستان اشکنان با امتیاز 4754/0 دارای رتبه های اول تا سوم می باشند. همچنین درسطح شهرستان لامرد، 2 دهستان با ریسک بالا، 1 دهستان با ریسک متوسط و 4 دهستان با ریسک پایین از نظر آسیب پذیری در برابر خطر زلزله قرار دارند.
نقش مدیریت پسماند بر بهبود شرایط توسعه در سکونتگاه های روستایی (مورد: بخش ساربوک، شهرستان قصرقند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش بی رویه جمعیت در روستاها از یکسو و به مثابه آن تولید حجم انبوهی از زباله های پراکنده روستایی از سوی دیگر منجر به بحران جدی و جدیدی در سکونتگاه های روستایی شده است. این مساله ضرورت حفظ محیط زیست و به نوبه خود، بهبود شرایط توسعه سکونتگاه های روستایی از طریق سیستم مدیریت پسماند ایجاد کرده است. لذا هدف پژوهش، پیاده سازی رهیافتی جدید و کاملاً متفاوت از بقیه پژوهش ها به دنبال بررسی نقش مدیریت پسماند و عوامل مؤثر آن به منظور توسعه سکونتگاه های روستایی در ابعاد زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی در جنوب شرق کشور (واقع در استان سیستان و بلوچستان بخش ساربوک) پرداخته است. پژوهش حاضر برای رسیدن به هدف ذکرشده از روش شناسی بر مبنای ماهیت روش، توصیفی – تحلیلی (همبستگی) و ازلحاظ هدف کاربردی از طریق شیوه مطالعه کتابخانه ای- اسنادی و پیمایشی برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش در منطقه روستایی بخش ساربوک پرداخته شد. با در نظر گرفتن ضریب خطای معیار(65/0)، تعداد 226 سرپرست خانوار روستایی در 15 روستای داراری دهیاری به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی(خانوارهای روستایی) است. برآورد حجم نمونه نیز از طریق فرمول کوکران انجام شد. داده ها و اطلاعات پژوهش از طریق پرسشنامه ای گردآوری شد و از روش های آماری (میانگین، مدل تحلیل عاملی و آزمون همبستگی پیرسون) در نرم افزار SPSS استفاده گردید. به طوری که نتایج حاصله از تحلیل شاخص های یازده گانه مدیریت پسماند نشان داد که شاخص های مربوط رضایت مندی از سکونت در روستا و حفظ تنوع زیستی در روستا به ترتیب با مقادیر 10.73، 9.12 و 8.60 درصد بیشترین تأثیرگذاری و کمترین میزان تأثیرگذاری شاخص های مربوط به رشد محصولات زراعی، تولید بیوکمپوست خانگی و تولید انرژی با مقادیر میانگین 5.62، 5.78 و 0.098- درصد، سه رتبه آخر را به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج به دست آمده مرتبط با مقدار آماره 0.999 شاخص های یازده گانه مدیریت پسماند نشان داد که رابطه مستقیم و معنی داری بین مدیریت پسماند و توسعه سکونتگاه های روستایی بخش ساربوک وجود دارد. با توجه به یافته های پژوهش و جهت جلوگیری از آلودگی در سکونتگاه های روستایی و همچنین تسریع در روند توسعه ای با رهیافت نوین و جدید، برقراری و ایجاد یک سیستم مدیریتی منسجم، هدفمند و برنامه ریزی شده جهت ساماندهی پسماندهای تولیدی محدوده موردمطالعه امری لازم و ضروری است. در ضمن توانمندسازی مردم از طریق آگاه سازی و اطلاع رسانی، آموزش، استفاده توانمندی های محلی در رمینهمدیریت پسماند و... می تواند راهگشا، کاربردی و عملیاتی باشد.
سنجش میزان برخورداری سکونتگاه های روستایی شهرستان بروجرد (با بهره گیری از مدل های ترکیبی فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت توجه به محرومیت مشهود برخی سکونتگاه های روستایی و خلاء یک بررسی جامع در زمینه توسعه روستایی در شهرستان بروجرد، موجب گردید تا پژوهش حاضر ضمن تبیین دقیق وضعیت توزیع خدمات و امکانات روستایی در شهرستان، میزان توسعه یافتگی مناطق مستقر در قلمرو پژوهش را بصورت دقیق به تصویر بکشد. در همین راستا هدف کلی این پژوهش تحلیل فضایی توسعه روستایی در دهستان های شهرستان بروجرد و ارائه راهکارهایی جهت برقراری توسعه متوازن بین نواحی مورد مطالعه بوده است. این مطالعه به لحاظ ماهیت یک پژوهش کاربردی و از منظر روش شناسی در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی قرار می گیرد. شیوه گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و ابزار جمع آوری مبتنی بر ابزارهای استانداردشده در قالب فرم ها و جداول رسمی آمارنامه سرشماری عمومی نفوس و مسکن (بویژه سالنامه آماری سال1390 استان لرستان) بوده است. جامعه آماری پژوهش نیز کل روستاهای قابل سکونت واقع در شهرستان های شهرستان بروجرد، برابر با 192 روستا بوده است. در ادامه 47 مولفه از شاخص های توسعه از آمارنامه رسمی استخراج و پس از وزن دهی با روش های آنتروپی شانون و تحلیل مولفه های اصلی، با بهره گیری از تکنیک های ویکور فازی، تاپسیس فازی، تحلیل سلسله مراتبی خوشه ایی و ضریب پراکندگی مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل کلی شاخص های توسعه نشان داد، طبق محاسبات تکنیک ویکور فازی دهستان گودرزی با ضریب 07/0 توسعه یافته ترین و دهستان و همت آباد با ضریب 86/0 محروم ترین منطقه شهرستان به لحاظ توسعه روستایی بوده اند. همچنین نتایج حاصل از محاسبات تکنیک تاپسیس فازی نیز نشان داد: بیشترین ضریب توسعه با 48/0 مربوط به دهستان گودرزی و کمترین ضریب توسعه مربوط به دهستان دره صیدی 28/0 بوده است. نتایج حاصل از رتبه بندی دهستان های مورد مطالعه به لحاظ توسعه روستایی نیز نشان داد دهستان های گودرزی، شیروان، برده سر، والانجرد، اشترینان، همت آباد و دره صیدی به ترتیب در رتبه های اول تا هفتم قرار گرفتند.
تحلیل و ارزیابی وضعیت کاربری اراضی شهری با تأکید بر پایداری کاربری مسکونی (مورد مطالعه: شهر سامان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جهت ارائه تصویری گویا ازنظر سیمای شهری و هم چنین تخصیص فضای شهری به کاربردهای مختلف موردنیاز در طی زمان و در جهت رسیدن به اهداف توسعه ی شهری ارزیابی چگونگی کاربری اراضی شهری امر مهمی به شمار می رود چراکه نشان دهنده نقاط قوت و ضعف در کمیت و کیفیت کاربری اراضی شهری می باشد، مطالعه دیدگاه های مختلف در مورد کاربری اراضی شهری نشان می دهد که دیدگاه توسعه پایدار به کاربری اراضی از اهمیت شایانی برخوردار می باشد چراکه به لحاظ ساختاری بر اصل عدالت در توزیع فضایی کاربری ها در شهر تأکید می کند هدف این پژوهش تحلیل و ارزیابی کمی و کیفی کاربری اراضی شهری با تأکید بر پایداری کاربری مسکونی در شهر سامان می باشد، این پژوهش بر اساس ماهیت از نوع پژوهش های کاربردی- توسعه ای است و روش انجام این پژوهش توصیفی تحلیلی می باشد، در این پژوهش جهت ارزیابی کمی کاربری ها به مقایسه سرانه کاربری ها در وضع موجود و مقایسه این سرانه ها با طرح تفضیلی پرداخته شده است و جهت ارزیابی کیفی کاربری ها از دو ماتریس سازگاری و همجواری مطلوب کاربری های شهری با کاربری مسکونی، از توابع نرم افزار ARCGIS و مدل تحلیل شبکه ANP استفاده گردیده است، یافته های پژوهش حاکی از آن است که گرچه به لحاظ کمی کاربری مسکونی در شهر سامان سرانه مطلوبی دارد اما به لحاظ کیفی کمبود خدمات شهری امری محسوس می باشد و عدم تعادل فضایی و نابرابری در توزیع خدمات شهری و کاربری ها در نواحی چهارگانه این شهر مشهود می باشد
بررسی و تحلیل اثرات زیست محیطی گسترش پراکنده شهری نمونه موردی: شهر هادیشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر شهر ها به شکلی بی برنامه ای رشد کرده اند و محدوده های شهری در مدت کوتاهی به چندین برابر وسعت اولیه خود رسیده و یا توسعه آنها در قطعاتی مجزا، بدون برنامه ریزی، جسته و گریخته بوده است، این معضل به الگوی گسترش یا پراکنش افقی شهری(Sprawl) معروف گردیده و به موازات این الگوی گسترش شهری، اراضی کشاورزی پیرامون با تغییر کاربری مواجه شده اند. شهر هادیشهر که یکی از شهر های استان آذربایجان شرقی و در بخش مرکزی شهرستان جلفا واقع شده، هم مانند سایر شهرها در طول دهه های اخیر رشدی نامتوازن و به شکلی پراکنده داشته است، بطوریکه این رشد منجر به آثار زیست محیطی مخربی مانند از بین رفتن اراضی کشاورزی مرغوب شده است. هدف از این پژوهش در وهله ی اول شناخت الگوی توسعه و گسترش فیزیکی شهر هادیشهر بوده و در وهله ی دوم تبیین پیامدهای زیست محیطی گسترش فیزیکی این شهر می باشد. بدین منظور با بهره گیری از روش های آمار فضایی در نرم افزار Arc/ Gis به تحلیل الگوی توسعه و گسترش فیزیکی شهر هادیشهر پرداخته شده و در ادامه برای پی بردن به پیامدهای زیست محیطی گسترش فیزیکی و همچنین نوع و میزان تغییر و تبدیل کاربری اراضی زراعی و عرصه های سبز به سایر استفاده های شهری ناشی از توسعه فیزیکی شهر، از دو تصویر سنجنده TM، OLI ماهواره لندست 5 و 8 طی سالهای 1998 میلادی (1377 ه.ش) و 2013 میلادی (1392ه.ش) حاصل از پردازش تصاویر ماهواره ای شهر هادیشهر بهره گیری شده است. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که الگوی توسعه فیزیکی شهر هادیشهر در طی 15 سال بصورت پراکنده بوده است و همچنین در اثر این الگوی گسترش، بیشترین تغییرات با 62درصد مربوط به کاربری کشاورزی و باغات بوده که حدودا 48درصد آن تبدیل به کاربری شهری و 5/14درصد آن تبدیل به زمین های بایر شده است. با توجه به پیامدهای نامطلوب رشد پراکنده و در راستای دستیابی به توسعهی پایدار و شکل پایدار شهری، الگوی رشد فشرده به عنوان الگوی توسعه آتی شهر پیشنهاد می شود.
تحلیل عوامل مؤثر بر کاهش کیفیت محیطی بخش مرکزی شهرها (مورد پژوهی: بخش مرکزی کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش مرکزی کلانشهر شیراز از گذشته تا کنون، نقش پررنگی در حیات و عملکرد اجتماعی-اقتصادی کلانشهر شیراز ایفا کرده است. دگرگونی های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی به عمل آمده در این بخش در طی چند دهه گدشته، موجبات کاهش کیفیت محیطی آن را فراهم آورده است. از آنجا که بخش مرکزی کلان شهر شیراز، کماکان نقش اقتصادی پررنگی را در حیات و پویایی شهرها ایجاد می کند و میراث تاریخی و فرهنگی آن از اساسی ترین عوامل کارکرد شهر در سیستم های شهری محسوب می شود، ضرورت دارد تا ساز و کار رخداد و چگونگی کاهش کیفیت محیطی در آن بخش، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و پراکندگی فضایی آن در قالب پهنه بندی سطوح کیفیت محیط شهری، مشخص گردد. بنابراین، این سوال اساسی مطرح می شود که عوامل موثر بر کاهش کیفیت محیطی (بروز زوال) هسته مرکزی شهر شیراز کدامند و رفتار فضایی آن از چگونه است؟این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که در آن 15 متغیر (داده) در حوزه های مسکن، اشتغال و فعالیت، ساختار جمعیتی و عوامل اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شده اند. جامعه آماری این پژوهش را کلیه 375 بلوک آماری بخش مرکزی شیراز تشکیل می دهد. ابزار تحلیل داده ها که در این پژوهش مورد استفاده شده، عبارتند از: تکنیک تحلیل عاملی و شاخص KMO بارتلت. نتایج نشان داد که از 375 بلوک آماری تشکیل دهنده محلات عرفی بخش مرکزی شیراز، 238 بلوک آن دارای کیفیت محیطی متوسط به پایینی هستند که اصلی ترین دلایل آن به اسکان مهاجرین خارجی، وجود آسیب های اجتماعی به ویژه اعتیاد و پایین بودن نرخ اشتغال مردان و زنان برمی گردد.
ارزیابی و رتبه بندی محلات شهری در نماگر های تفکیک از مبدأ پسماند با استفاده از مدل VIKOR در GIS (مطالعة موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی شتابان و افزایش مصرف مواد، کالاها و تولید پسماند، به کاهش سلامت و بهداشت محیطی در شهرها منجر شده است. از آنجایی که تفکیک از مبدأ روش مناسبی برای کاهش مشکلات حوزة پسماند شهری است، ازاین رو، بررسی وضعیت محلات شهری از نظر نماگر های تفکیک از مبدأ می تواند کمک شایان توجهی به مدیریت پسماند شهری نماید. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری داده های تحقیق از روش پیمایشی استفاده شده است. قلمرو تحقیق شامل محلات 44 گانة شهرداری اردبیل هستند. با استفاده از روش کوکران 386 واحد ملکی به عنوان حجم نمونه تعیین شد ه اند. نتیجة آزمون پایایی، به روش آلفای کرونباخ، 0.79 محاسبه شده است که پایایی ابزار تحقیق را تأیید می کند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، ضریب تغییرات (C.V) و برای رتبه بندی محلات از مدل VIKOR استفاده شده است. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهند که تنها حدود 47% از واحدهای ملکی، تفکیک از مبدأ را انجام می دهند. نتایج روش ضریب تغییرات هم نشان می دهند که مقدار این ضریب در بیش از 70% نماگر ها بیش از مقدار 100 است که از این نظر، نماگر ها از توزیع همگن برخوردار نیستند. نتایج روش VIKOR نشان می دهند که فقط 8/18% از محلات شهر اردبیل از نظر نماگر های تفکیک از مبدأ پسماند، وضعیت مطلوبی دارند. نتایج تحقیق نشان می دهند که بیش از 80% محلات شهر اردبیل از نظر تفکیک از مبدأ پسماندها در وضعیت نامطلوب قرار دارند. در پایان تحقیق بر مبنای یافته ها و مؤلفه های تحقیق، پیشنهادهایی برای تأمین زیرساخت ها، آموزش، توانمندسازی شهروندان و اجرای برنامة مدیریت جامع پسماند شهر اردبیل ارائه شده اند.