فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۴٬۰۲۰ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
194 - 219
حوزه های تخصصی:
In the present study, the impact of U.S. foreign policy strategies on Iran's regional power and influence is investigated. The main question is how U.S. foreign policy strategies on the Middle East and Iran during George W. Bush, Barack Obama and Donald Trump's presidencies affected Iran's regional power and influence. The hypothesis is that various principles and strategies of U.S. foreign policy during Bush, Obama and Trump administrations have led to the greater regional power and influence of Iran. In order to test this hypothesis, after investigating the historical context and selecting a conceptual framework, the impact of U.S. foreign policy on Iran's regional power and influence has been studied. Next, the impact of the U.S. foreign policy strategy on Iran’s regional power and influence, such as aims, interests, behaviors, actions, costs, achievements, effects, and implications are analyzed.
بررسی تاثیر دولت مدرن بر ابداع هویت ملی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
330 - 357
حوزه های تخصصی:
با ظهور ترک های جوان در سال ۱۹۰۸ میلادی، بحث محوری محافل روشنفکری ترک این بود که با چه ایده ای می توان امپراطوری عثمانی را حفظ کرد. در این دوره سه ایده اسلام گرایی، عثمانی گرایی و پان ترکیسم برای بقای امپراتوری مطرح شدند که با توجه به شکست های نظامی عثمانی در بالکان و کودتای جناح تندرو ترک های جوان به رهبری طلعت پاشا، انور پاشا و جمال پاشا، دو ایده اول توسط نخبگان سیاسی کنار گذاشته شدند و ایده سوم یعنی پان ترکیسم توسط آنها برگزیده شد. سوال اصلی پژوهش این است که چرا از میان سه ایده مذکور، پان ترکیسم توسط نخبگان سیاسی وقت برگزیده شد؟ شناخت ریشه های جریان پان ترکیسم به جهت ملاحظات سیاسی و امنیتی ناشی از همجواری مناطق آذری زبان ایران با کشورهای ترکیه و آذربایجان، امری ضروری در راستای حفظ و تامین منافع ملی ایران می باشد. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی می کوشیم تا استدلال نماییم که این ایده جعلی توانست با بهره گیری از نهاد دولت مدرن، دست به تحریف واقعیات تاریخی بزند و از این طریق هویتی متناسب با مرزهای کشور نوین ترکیه خلق و ابداع نماید.
ارزیابی تأثیر رفاه اجتماعی _ اقتصادی بر سرمایه اجتماعی خانوارهای روستایی (مطالعه موردی: شهرستان دهگلان، روستاهای بخش بلبان آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۳
53 - 72
حوزه های تخصصی:
در عصر کنونی جهت رسیدن به توسعه هر چه بیشتر در سکونتگاه های روستایی تدابیر و اقدامات گوناگونی به کار گرفته شده است؛ که سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری و راهی در جهت نیل به توسعه پایدار، یک اصل کلیدی در جامعه محلی و یکی از مهم ترین عنصرهای حیاتی و انسجام بخش جامعه به حساب می آید. امروزه سرمایه اجتماعی به-ویژه در ارتباط با رفاه اجتماعی و اقتصادی می تواند نتیجه اصلی توسعه متعادل و به عنوان رهیافتی جامع برای تحقق توسعه پایدار مناطق روستایی باشد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی تأثیر رفاه اجتماعی _ اقتصادی بر سرمایه اجتماعی خانوارهای روستایی در دهستان ئیلاق جنوبی تابع بخش بلبان آباد واقع در شهرستان دهگلان صورت گرفته است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت در چارچوب روش توصیفی _ تحلیلی قرار می گیرد. آمار و اطلاعات لازم به دو صورت، کتابخانه ای و پیمایش میدانی جمع آوری شدند که در بخش مطالعه میدانی تمرکز اصلی مبتنی بر ابزار پرسشنامه بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه روستاهای دارای بیش از 20 خانوار دهستان ئیلاق جنوبی است. به منظور تعیین حجم نمونه ها با بهره گیری از فرمول کوکران 220 خانوار به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و همچنین رگرسیون چند متغیره در محیط نرم افزاری SPSS استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین رفاه اجتماعی و رفاه اقتصادی با سرمایه اجتماعی، رابطه معنی دار و مثبتی وجود دارد؛ و با توجه به میزان ضریب همبستگی به دست آمده، رفاه اقتصادی از همبستگی بیشتری با سرمایه اجتماعی برخوردار است. همچنین یافته ها حاکی از آن است که با توجه به ضریب تعیین در رگرسیون، رفاه اجتماعی و اقتصادی بر سرمایه اجتماعی اثر مستقیم دارند. در نتیجه رفاه اجتماعی و رفاه اقتصادی با ایجاد شبکه ای از ارتباط و هماهنگی ها با سرمایه اجتماعی، زمینه را جهت رسیدن به توسعه و به ویژه توسعه پایدار روستایی فراهم می آورند.
تحلیل رضایت مندی از مشترکان شرکت توزیع نیروی برق بم نظور تبیین الگوی مصرف براساس نوع انشعاب و محل زندگی(مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۳
101 - 111
حوزه های تخصصی:
صنعت برق یکی از صنایعی است که به طور سنتی انحصار آن در دست دولت ها بوده است و در بخش برق بسیاری از نقاط جهان همچنان این انحصار وجود دارد. از طرفی، ماهیت صنعت برق به گونه ای است که برخی بخش های آن انحصار طبیعی دارد و معرفی رقابت در این بخش ها امکان پذیر نیست و یا به بیان بهتر موجب رونق کسب و کار فعالیت های این بخش ها نمی شود. با اینحال، تبیین کیفیت و کمیت خدمات ارائه شده از سوی این صنعت و میزان رضایت مشترکین از خدمات اهمیت بسزایی در ارتقاء کیفیت خدمات دارد. مقاله حاضر با روش توصیفی-پیمایشی بدنبال تحلیل رضایت مندی از مشترکان شرکت توزیع نیروی برق بمنظور تبیین الگوی مصرف براساس نوع انشعاب و محل زندگی در شهر زنجان است. گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای و میدانی انجام شد. جامعه آماری شامل مشترکین شرکت توزیع نیروی برق در شهر زنجان و حومه شهر است. با استفاده از توزیع جغرافیایی از هر منطقه شهر زنجان 1درصد از مشترکین بصورت تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. در نهایت برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون تک نمونه ای t و آزمون تحلیل واریانس و آزمون همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که شاخص افکارسنجی مشترکین با آزمون تک نمونه ای T با میانگین 31/3 (2/66 درصد) و ضریب t (72/44 =t) بوده، که این آمار در وضعیت مطلوب قرار دارد . از نظر منطقه شهری، بیشترین سطح رضایت از خدمات شرکت توزیع برق در منطقه اشراق با میانگین 11/3 و کمترین سطح رضایت نیز متعلق به منطقه گلشهر با میانگین 53/2 است. از نظر نوع انشعاب، بیشترین سطح رضایت از خدمات شرکت توزیع برق در مشترکین با انشعاب تجاری و خانگی با میانگین 35/3 و انشعاب کشاورزی با میانگین 38/3 ؛ و کمترین سطح رضایت نیز متعلق به مشترکین با انشعاب صنعتی با میانگین 03/3 و انشعاب عمومی با میانگین 32/3 است. در نهایت، بمنظور تقویت عملکرد شرکت توزیع برق تقویت اطلاع رسانی؛ پاسخ گویی مناسب؛ تقویت کارایی ارائه خدمات سامانه برق من؛ و ساده نویسی و مختصر و مفید نمودن فرمت الکترونیکی ضروری است
ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب با استفاده از تکنیک چند معیاره آراس و هیدروگراف واحد (مطالعه ی موردی:حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
115 - 138
حوزه های تخصصی:
یکی از بزرگ ترین و رایج ترین اشکال مخاطرات طبیعی سیلاب می باشد و شناخت نواحی مستعد وقوع سیلاب، از اقدامات اساسی در مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعه ای محسوب می گردد. بنابراین هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر، از لحاظ پتانسیل وقوع سیلاب می باشد. برای رسیدن به این هدف با بررسی های میدانی و مرور منابع، ابتدا 11 عامل موثر وقوع سیلاب منطقه شامل شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، فاصله از گسل، بارش، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، سرعت جریان، زمان جریان و خاک، شناسایی و در محیط GIS، استخراج شدند. استانداردسازی نقشه ها با استفاده از روش فازی انجام و سپس به منظور وزن دهی معیارهای مطرح، از روش کرتیک استفاده گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از مدل آراس، انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد، عوامل شیب، لیتولوژی، کاربری و ارتفاع به ترتیب با مقادیر وزنی؛ 164/0، 156/0، 118/0 و 116/0 بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل در منطقه مطالعاتی دارند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده به ترتیب 46/20 و 02/32 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارندکه نشانگر پتانسیل بالای این حوضه برای وقوع سیلاب می-باشد. ضمنا نتایج نشان داد، زمان لازم برای جریان آب به خروجی از 0 ثانیه (بارانی که بر خود خروجی می بارد) تا 68000 ثانیه (در طول 17 ساعت)، متغیر است. در این صورت مناطق صاف و هموار در نزدیکی حوضه با بیشترین زمان و کمترین سرعت و همینطور در مراتع در سمت شمال شرقی با کمترین زمان و بیشترین سرعت به نقطه خروجی ابخیز می رسد. لذا پهنه بندی خطر سیلاب، می تواند در انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی این حوضه کمک موثری را داشته باشد.
تغییرپذیری و روند تغییرات شدت- گستره ی ترسالی و خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
129 - 150
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تغییرپذیری و روند تغییرات گستره ی شدت های ترسالی- خشکسالی در مقیاس های سالانه، فصلی و ماهانه در ایران است. برای این منظور، از شاخص ZSI ، آزمون روند من-کندال و داده های بارش ماهانه بازکاوی شده (ERA5) مرکز پیش بینی میان مدت اروپا (ECMWF) در بازه زمانی 2021-1979 استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در گستره شدت های ترسالی – خشکسالی سالانه کشور، سه دوره مشخص: دهه 80 با گستره های تقریباً برابر ترسالی- خشکسالی، دهه 90 گستره های ترسالی و دو دهه اول قرن 21 میلادی که در شروع آن در سال آبی 2000-1999 بیش از 97 درصد کشور (70 درصد مساحت خشکسالی بسیارشدید) تحت شرایط خشکسالی بوده، بیشتر گستره های خشکسالی مشاهده می گردد. الگوی تغییرپذیری گستره های شدت ترسالی- خشکسالی در فصل زمستان و بهار تقریباً مشابه سالانه بوده، اما در فصل پاییز متفاوت از الگوی سالانه، در اواخر دوره، افزایش گستره های ترسالی بیشتر مشاهده می گردد. در این فصل در ماه نوامبر مساحت شدت های مختلف خشکسالی به ویژه (متوسط و شدید) کاهشی و در مقابل مساحت شدت های ترسالی افزایشی بوده است. اما در زمستان و بهار به خصوص ماه های ژانویه و تا حدودی مارس روند گستره های شدت ترسالی-خشکسالی برعکس بوده است. شدت شاخص نیز در برخی دوره های زمانی دارای روند بوده که افزایش شدت طبقات خشکسالی (افزایش شدت منفی شاخص) بارزتر است. در کل در هر سه مقیاس ماهانه، فصلی و سالانه، رخداد خشکسالی های ضعیف و متوسط اما متوالی زیاد، درحالی که ترسالی های بسیارشدید و شدید با توالی کم، بیشتر بوده است. افزایش گستره های خشکسالی شدید مشهودتر و شدت طبقات خشکسالی نیز کمی افزایش یافته است. افزایش شدت شاخص و گستره های ترسالی در فصل پاییز شاید گویای تغییر رژیم بارشی و در مقابل افزایش گستره های خشکسالی به خصوص خشکسالی های شدید در دو فصل اصلی بارشی ایران (زمستان و بهار) هشداری برای مدیریت منابع آب در دوره گرم سال باشد.
Veto Power: A Legal Debate in the United Nations Security Council(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ویژه
37 - 58
حوزه های تخصصی:
Historically, the United Nations Security Council has been the dominant international venue for discussing on matters relevant to the maintaining of global security and peace. The term “rule of law” refers to a political and social structure in which everyone is held to the same legal standards. On the other hand, the concept that everyone is equal before the law is undermined when the veto power gives the Permanent Members the opportunity to disregard its accountability. This article aims to overview the use of veto powers in the United Nations Security Council that reflects the Rule of Law. Due to the fact that this method of research is qualitative, the data that was gathered and analysed came from non-numerical sources such as journals, articles, and news reports. The goal is to gain a deeper understanding of the conventional notions of Rule of Law as well as the ways in which the veto system is in opposition to Rule of Law. According to the findings of the research, there is a contradiction between the veto system and the Rule of Law, notably the notion that all individuals ought to be treated with equal regard to the law.
تحلیل وضعیت تکتونیکی طاقدیس های شمال غربی زاگرس و ارتباط آن با کانون های زمین لرزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
275 - 290
حوزه های تخصصی:
عوامل تکتونیکی نقش مهمی در تغییرات لندفرمی مناطق دارند و بر مبنای این تغییرات نیز می توان وضعیت تکتونیکی مناطق را ارزیابی کرد؛ بنابراین تحلیل وضعیت تکتونیکی لندفرم ها جهت مدیریت محیطی و برنامه ریزی های مختلف، حائز اهمیت است. بر این اساس، در این پژوهش به بررسی وضعیت تکتونیکی طاقدیس های مناطق شمالی و غربی استان کرمانشاه و ارتباط آن با کانون های زمین لرزه پرداخته شده است. در این تحقیق از مدل رقومی ارتفاعی ۳۰ متر SRTM، نقشه های توپوگرافی ۱:۵۰۰۰۰، نقشه های ۱:۱۰۰۰۰۰ منطقه و همچنین اطلاعات مربوط به کانون زلزله های رخ داده در منطقه در طی سال های ۱۹۰۰ تا ۲۰20، به عنوان داده ها تحقیق استفاده شده است. این تحقیق در سه مرحله کلی انجام شده است. در مرحله اول با استفاده از 8 شاخص ژئومورفیک، به تحلیل وضعیت تکتونیکی 5 طاقدیس ازگله، دنه خشک، سنجابی، ماهیدشت و ویس پرداخته شده است. در مرحله دوم، نقشه موقعیت کانون های زمین لرزه های رخ داده در منطقه طی سال های 1990 تا 2020 تهیه شده است و در مرحله سوم نیز رابطه بین فعالیت تکتونیکی طاقدیس ها از نظر شاخص های مختلف و کانون های زمین لرزه های رخ داده مورد ارزیابی قرار گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصله، طاقدیس های مناطق غربی (طاقدیس ازگله و دنه خشک) دارای وضعیت تکتونیکی فعال تری نسبت به طاقدیس های مناطق شرق هستند. همچنین با توجه به اینکه مناطق غربی منطقه دارای بیش ترین تعداد کانون های زمین لرزه بوده است؛ بنابراین می توان گفت بین کانون های زمین لرزه و وضعیت تکتونیکی طاقدیس ها، رابطه مستقیمی برقرار است.
منابع متقابل نگرانی ایران و عربستان سعودی؛ چرایی و چگونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
273 - 298
حوزه های تخصصی:
روابط دو کشور ایران و عربستان سعودی همواره دچار تنش و نوسان بوده و چند مورد قطع روابط دیپلماتیک را تجربه کرده است. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده می شود به همین منظور از منابع کتابخانه ای، مقالات و پایان نامه ها کمک گرفته شده و برای تبیین آن از روش رئالیسم تهاجمی استفاده شده است. سؤال اصلی این مقاله: دلایل نگرانی بین دو کشور ایران و عربستان سعودی از یکدیگر چیست؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال مورد آزمون قرار می گیرد این است که تضادهای هویتی، سیاسی_ امنیتی و رقابت منطقه ای از منابع متقابل نگرانی دو طرف است که آنها را به سوی پیشبرد سیاست خارجی تهاجمی، رقابتی و در مواردی خصومت گرا سوق داده است و عامل اصلی این تنش ها، تضادهای داخلی و رقابت منطقه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد ایران و عربستان به خاطر ترس مداوم از فعالیت های مخرب یکدیگر و همچنین کاهش نفوذ و قدرت طرف مقابل در خاورمیانه، از تضادهای بین خود جهت پیشبرد سیاست خارجی استفاده می کنند که این عامل ایجاد تنش و نگرانی بین دو کشور است
Counterterrorism in Middle Eastern Foreign Policy of Iran (1971-2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
246 - 267
حوزه های تخصصی:
In the last half-century, Iran has emerged as a regional power in the Middle East. One of the indicators of a country's regional power is regional custodianship that includes fighting intra-regional threats, such as terrorism. The aim of the current paper is to study Iranian Foreign Policy approach on fighting terrorism. Confronting terrorist groups in the Middle East has been one of the major aspects of Iran's foreign policy under two different political regimes. The Iranian government's struggle with the Dhofar Liberation Front (DLF) in Oman during the Pahlavi era and the fight against the Taliban terrorist group in Afghanistan and ISIS in Iraq and Syria can be seen as examples of this inter-regional struggle after Islamic revolution. Using David Rapoport (2004) and Robert Stewart's theory (2012), the paper seeks to investigate Iran’s foreign policy stance on fighting terrorism in West Asia. The main question of this article is How have the waves of international terrorism, effected Iran's regional foreign policy in the Middle East over the past half century? The findings show that Iran's foreign policy has been countered by the waves of international terrorism and has protected the security of the Middle East against terrorist groups and shows how a strong Iran has always reduced the cost of major powers in the fight against terrorism.
تحلیل الگوی فضایی- زمانی حملات تروریستی در ایران بین سال های 1357 تا 1397(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
152 - 175
حوزه های تخصصی:
حملات تروریستی در ایران طی چهار دهه گذشته از نظر الگوی فضایی- زمانی، گروه های تروریستی عمل کننده و ابزارهای مورد استفاده ویژگی های متفاوتی داشته است. مساله این پژوهش که با رویکرد تحلیل فضایی و روش کمی انجام شده است، این است که حملات تروریستی در ایران دارای چه الگوی فضایی- زمانی بوده است؟ و نحوه پراکنش حملات گروه های تروریستی مختلف و روش های آنها چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که ایران در فاصله زمانی سال های 1357 تا 1397 با سه موج بلند و دو موج کوتاه حملات تروریستی مواجه بوده است. حملات گروه های تروریستی ضدحکومتی از الگوی پخش سلسله مراتبی پیروی کرده است. در حالی که حملات گروه های تروریستی تجزیه طلب تابع الگوی پخش یا سرایت مجاورتی بوده است. در موج اول و دوم بلند و موج اول کوتاه حملات تروریستی عمدتاً از روش هایی مانند حمله مسلحانه و بمب گذاری استفاده شده است، اما در موج سوم بلند و موج دوم کوتاه حملات تروریستی، حملات انتحاری متداول بوده است.
سنجش میزان تأثیر ایدئولوژی نو سلفی بر افراطی گری در قاره آفریقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
176 - 206
حوزه های تخصصی:
قاره آفریقا با توجه به ویژگی های منحصر به فرد خود دارای شرایطی مناسب در راستای گسترش ایدئولوژی نوسلفی وهابی و جریان های افراطی است؛ به گونه ای که تهدیدات ناشی از گسترش آن منجر به بسط و توسعه شبکه های اسلام گرای رادیکال در این قاره شده است. در همین راستا، این نوشتار زمینه وسیع تری از جریان های مختلف عملکرد اسلامی در آفریقا و عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که در منطقه شکل گرفته اند را مورد شناسایی قرار داده و به تجزیه و تحلیل عوامل موثر در شکل گیری آن ها پرداخته است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر ایدئولوژی نوسلفی وهابی بر جریان های افراطی در قاره آفریقا می باشد که می تواند برای برنامه ریزی و مدیریت جریان های نوسلفی به عنوان الگویی مدنظر قرار گیرد. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از روش میدانی و بهره گیری از تکنیک دیمتل درصدد بررسی تأثیر ایدئولوژی نوسلفی وهابی بر جریان های افراطی در قاره آفریقا است. یافته های تحقیق نشان داد متغیرهایی مانند ایدئولوژی حذف، مداخلات سازمان ملل و نهادهای بین المللی، فقر فرهنگی و ایدئولوژی مسلمانان آفریقایی، ناکارآمدی دولت، جنبش ضدآپارتاید برای مبارزه تبعیض نژادی در منطقه نشان دهنده تعامل بالا و ارتباط سیستمی قوی با سایر متغیرها هستند. عواملی مانند عدم فعالیت منسجم جریان بیداری اسلامی، دیدگاه منفی نسل جدید آفریقایی از استعمار غرب، ضعف ساختاری آن با سایر مناطق جهان، فقدان درآمد کافی به عنوان معلول نمایش داده شده است.
تحلیل عاملی مسئله حکمرانی منابع آب در بخش کشاورزی و تأثیر آن بر جغرافیای سیاسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
183 - 208
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های جدی جغرافیای سیاسی ایران، مساله آب و وضعیت بحرانی مدیریت منابع آبی در بخش کشاورزی کشور است. عدم مدیریت بهینه منابع آب به عنوان نهاده اصلی بخش کشاورزی، چالشی اساسی بر سر راه تحقق کشاورزی پایدار در جغرافیای سیاسی ایران است. راهکارهای مختلفی برای این چالش جدی پیشنهاد شده است که در بیشتر موارد، به اصلاح روند حکمرانی در مدیریت منابع آب در ایران تاکید دارند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی چالش های حکمرانی آب در بخش کشاورزی در جغرافیای سیاسی ایران است. روش پژوهش حاضر روش ترکیبی و حل مساله است. جامعه آماری این پژوهش حل مساله، شامل کارکنان سازمان آب منطقه ای، جهاد کشاورزی، امور آب و اساتید و دانشجویان صاحب نظر در مساله حکمرانی آب در بخش کشاورزی است که به وسیله نمونه گیری غیراحتمالی و به شکل هدفمند انتخاب شدند. در مجموع 90 پرسش نامه محقق ساخته که حاصل مصاحبه حضوری با هفت کارشناس خبره حوزه حکمرانی آب در بخش کشاورزی کشور بود، در میان جامعه مورد مطالعه توزیع شد که پس از گردآوری آن ها 83 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های گردآوری شده در دو بخش آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و استنباطی(تحلیل عاملی اکتشافی) به کمک نرم افزار، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج پژوهش، چالش های حکمرانی آب در بخش کشاورزی ایران در شش عامل شامل چالش های اجتماعی، سیاسی، اداری و قانونی، تمرکزگرایی، غفلت از دانش بومی و نهادهای محلی و چالش های طبیعی و جمعیتی خلاصه شدند که در مجموع 35/60 درصد از واریانس کل را تبیین نمودند. در این بین چالش های اجتماعی بیشترین (63/25) و چالش های طبیعی و جمعیتی کمترین (46/4) سهم را در تبیین واریانس کل متغیرهای تحت بررسی داشته است. همچنین با توجه به ماهیت مشارکتی حکمرانی و نتایج این پژوهش در چالش های اجتماعی، پیشنهاد شد نقش ها و اختیارات کنشگران درگیر در حکمرانی آب با دقت تعیین و ظرفیت سازی ذینفعان با جدیت در دستور کار برای بهبود حکمرانی مدیریت منابع آب در بخش کشاورزی ایران قرار گیرد.
پایش زمانی- مکانی تغییرات پلایای دریاچه نمک و اثرات زیست محیطی آن بر نواحی پیرامونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
163 - 182
حوزه های تخصصی:
محدوده دریاچه نمک میان سه استان اصفهان، قم و سمنان قرار گرفته است اما کارکرد دریاچه نمک و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آن بر محیط طبیعی، محیط زیست و محیط اقتصادی و اجتماعی پیرامون آن و استان های دیگری را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. طبیعتاً شکل گیری بحران در این دریاچه، می تواند از نظر زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی، تأثیرات منفی بر جوامع انسانی و ساکنان نواحی پیرامون داشته باشد. پژوهش حاضر بر آن است که تغییرات زمانی- مکانی پلایای دریاچه نمک و در وهله بعدی بررسی و تحلیل اثرات تغییرات پلایا بر امنیت زیست محیطی نواحی پیرامونی را بررسی و واکاوی کند. برای دستیابی به این هدف، در ابتدا، با استفاده از شاخص های شوری خاک از جمله شاخص شوری استانداردشده (NDSI)، شاخص شوری 1 (SI1)، شاخص شوری 2 (SI2 ) و شاخص درجه روشنایی(BI)، پهنه های نمکی طی بازه زمانی 30 ساله (1992-2021) با فواصل زمانی پنج ساله شناسایی شد. سپس با استفاده از روش حداکثر احتمال (Maximum Likelihood) پهنه پلایای نمک پهنه بندی شد و به چهار نوع پوشش اراضی، شامل پهنه آبی، پهنه مرطوب، پهنه نمکی و کاربری دیگر طبقه بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد به دلیل کاهش ورودی آب به دریاچه در نتیجه احداث سد در بالادست حوضه و اثرات تغییر اقلیم، پهنه آبی یا دریاچه فصلی دریاچه نمک از میان رفته و پهنه نمکی در این بخش گسترش یافته است. بیشترین تغییرات دریاچه مربوط به بخش شمال غربی دریاچه است که مهم ترین رودخانه ها از جمله جاجرود، شور، قره چای و قمرود به این بخش از دریاچه، زهکشی و تخلیه می شوند. ازاین رو، در نتیجه سدسازی روی رودخانه های مذکور، جریان آب به داخل دریاچه، روندی کاهنده را نشان می دهد. همچنین به دلیل فقدان سکونتگاه ها و جوامع انسانی در نزدیکی دریاچه نمک با توجه به وضعیت طبیعی و اقلیمی منطقه، نمی توان در کوتاه مدت بروز رخدادهای زیست محیطی که مسائل امنیتی و سیاسی را تحت شعاع قرار دهد انتظار داشت.
بررسی و ارزیابی نظریه های قدرت دریایی و ارائه مدل نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
116 - 154
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اول قرن بیست و یکم، شاهد تغییرات و تحولات عظیمی در استراتژی دریایی کشورها، محیط ژئوپلیتیکی دریاها و نظام بین المللی هستیم. قدرت دریایی کشورها باید با این تحولات هماهنگ باشد. امروزه دیدگاه صرف نظامی از قدرت دریایی، با اهداف چندگانه و استراتژی دریایی و ملی کشورها هم خوانی ندارد. بررسی پیشینه نظریه های قدرت دریایی بیانگر آن است که این نظریه ها در قالب تشریح ماهیت قدرت دریایی، عوامل و عناصر آن و یا ارائه مدل بوده است. این تحقیق با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی، نظریه های قدرت دریایی را از لحاظ ساختار و محتوا، ارزیابی و عوامل و عناصر قدرت دریایی را در قالب مدل نظری پیشنهاد کرده است. یافته های تحقیق و مدل نظری حاصل از آن، نشان می دهد که قدرت دریایی از 7 عامل یا مؤلفه: جغرافیایی و سرزمینی؛ ژئوپلیتیکی؛ انسانی و اجتماعی؛ اقتصادی و صنعتی؛ نظامی؛ سیاسی و نهادی (داخلی و بین المللی)؛ تکنولوژیک و فن آوری اطلاعات، شکل یافته است. هر یک از این عوامل به تعدادی نماگر یا عناصر تقسیم می گردد. عوامل 7 گانه قدرت دریایی با یکدیگر تعامل دارند و تفکیک آنان از یکدیگر سخت است؛ به عبارت دیگر قدرت دریایی محصول ترکیبی از اجزاء به هم پیوسته و خروجی عوامل 7 گانه است.
The Role of Iran and Russia as Regional Powers in the Middle East (2011-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
151 - 172
حوزه های تخصصی:
Since the beginning of the Arab Spring in the Middle East, the region has undergone major changes, with regional and transnational powers shifting their foreign policy orientations based on their national interests. Meanwhile, Iran and Russia, as two major players, have focused on these developments. Therefore, using this Kinderman's Neorealism theory, the authors of the article seek to answer the question of what was the role of Iran and Russia in the Middle East region. The main hypothesis is that given the geopolitical developments, the strategic importance of the region, the tensions between Iran and the US in the Strait of Hormuz, the recent withdrawal of US forces from Syria, Iran and Russia as Regional Powers in the Middle East have played a key role to integrate their interest and deter U.S, in the Middle East. Indeed, the results show that Iran and Russia disagree in some areas, but given recent crises in the region, Trump's withdrawal from a nuclear deal with Iran and the imposition of more sanctions, opposed to unilateralism lead these two countries to cooperate politically and militarily to prevent influence of U.S in the region. The research method in this research is descriptive-analytical.
ارزیابی پتانسیل تخریب اکولوژیکی منطقه حفاظت شده کوسالان با استفاده از سنجش ازدور و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
41 - 61
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف ارزیابی تخریب اکولوژیکی منطقه حفاظت شده کوسالان در شهرستان مریوان در استان کردستان با استفاده از فن آوری های سنجش ازدور و GIS انجام شده است. برای این منظور تصاویر دو دوره زمانی مربوط به سال های 1989 و 2020 تهیه گردید. پس از انجام تصحیحات رادیومتریک و اتمسفریک، تغییرات شاخص NDVI که بیان کننده تغییرات پوشش گیاهی در دو بازه زمانی موردبررسی است، مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور مدل سازی تخریب اکولوژیک از 4 معیار کلی پوشش گیاهی، زمین شناسی، فیزیوگرافی و فعالیت های انسانی و 8 زیر معیار شامل فاصله از روستا، فاصله از جاده، محدوده های زمین لغزش، شدت فرسایش، شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا و پوشش گیاهی استفاده گردید. زیر معیارها با مدل Fuzzy استاندارد شدند و با روش AHPوزن دهی گردیدند. تغییرات پوشش گیاهی در آستانه های مختلف شاخص NDVI شامل سه آستانه 1-3/0، 1-4/0 و 1-1/0 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که کیفیت و تراکم پوشش گیاهی دارای روند کاهشی در طول این 31 سال بوده است. نتایج مدل سازی پتانسیل تخریب اکولوژیکی نشان داد مؤثرترین معیار در ایجاد تخریب، فاصله از روستا است. به طورکلی 50 درصد از مساحت منطقه دارای پتانسیل بالای تخریب اکولوژیکی است. نتایج این مطالعه نشان داد استفاده از مدل های دقیق و تجزیه وتحلیل نتایج آن ها در محیط GIS می تواند روش دقیقی در برآورد پتانسیل تخریب اکولوژیکی مناطق حفاظت شده باشد.
بررسی همدیدی سیل حوضه آبخیز بالیخلوچای اردبیل (مطالعه موردی: 16 اسفند 1388 و 17 آذر 1389)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
117 - 135
حوزه های تخصصی:
سیلاب به عنوان یکی از بلایای طبیعی با داشتن بیش ترین فراوانی نسبی وقوع همواره زندگی بشر را تهدید نموده است. هدف از انجام این تحقیق کشف روابط الگو های گردش جوی با سیلاب های حوضه آبخیز بالیخلو چای اردبیل به منظور جلو گیری از مخاطرات آن با رویکرد محیطی به گردشی است. برای این کار داده های دبی برای سه ایستگاه پل الماس، نیر، گیلانده از سال (1353-1392) از اداره آب منطقه ای استان اردبیل اخذ شد و با استفاده از روش خوشه بندی سلسله مراتبی ward دو مورد از سیلاب رخداده در تاریخ 16 اسفند 1388 و 17 آذر 1389 به عنوان فرین انتخاب و تحلیل گردید. داده های مربوط به سطوح فوقانی جو از سایت مرکز ملی پیش بینی محیطی (NCEP-NCAR) تهیه شد و نقشه های ترکیبی فشار تراز سطح دریا با ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال، بردار باد با آب قابل بارش، امگا با تاوایی و هاف مولر رطوبت ویژه در محیط نرم افزار گردس ترسیم گشت. نتایج تحلیل سینوپتیکی نشان داد حاکمیت سامانه کم فشار حرارتی مدیترانه ای و پر فشار حرارتی چین عامل مهمی در اغتشاش جوی بوده و در کنار آن قرار گیری منطقه موردمطالعه در جلوی محور فرود ناوه ی شرق مدیترانه حرکات چرخندی هوا را در پی داشته و وضعیت سرعت قائم هوا و تاوایی روی منطقه موردمطالعه بیانگر جوی ناپایدار بوده است. مقدار نم ویژه نیز از روز قبل از وقوع سیل در لایه های پایینی اتمسفر افزایش یافته و شار رطوبت دریای مدیترانه از طریق باد های غربی جنب حاره ای بر جو منطقه موردمطالعه در ایجاد بارش های سیل آسا نقش مهمی داشته است.
آشکارسازی کانون های جدید گردوخاک گسترش یافته در شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۷۴-۱۵۷
حوزه های تخصصی:
فرایند مستمر و رو به گسترش گرمایش جهانی به ویژه در منطقه آسیا، شرایط را برای افزایش خشکی و گسترش پدیده بیابان زایی فراهم کرده است. بسیاری از بیابان هایی که تا چندی پیش در تعادل اکولوژیک، شرایط حفاظت خاک را داشتند، امروزه به عنوان کانون های تازه ای از ایجاد مخاطره گردوخاک گسترش یافته تبدیل شده اند. نمونه های متعددی در ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص اش، در میان برخی از بیابان های مهم دنیا، اتفاق افتاده است. ناهنجاری دمایی 8 درجه ای در زمستان سال گذشته در حوضه آبخیر دریای کاسپین، کانون های گردوخاک جدیدی برای سواحل جنوبی این دریا فراهم کرده است. در تاریخ 30 الی 31 اردیبهشت 1400، گردوخاکی کم سابقه از لحاظ وسعت منطقه درگیر و همچنین غلظت، در ایستگاه های هواشناسی استان گیلان به ثبت رسید. اجرای مدل های پسگرد شیمیایی جو HYSPLIT نشان از گسیل گردوخاک از منطقه شمال غربی دریای کاسپین برای اولین بار به سواحل جنوبی دریای کاسپین (استان گیلان) با چنین شدتی دارد. کانون و منشاء این گردخاک بیابان راین در شمال غربی دریای کاسپین شناسایی شد. گرمایش مستمر و کم سابقه در منطقه و همراهی با جریان های قوی شمالی-جنوبی شرایط را برای گسیل این گردوخاک فراهم کرد. به دلیل منشاء گردوخاک گسیل شده و همچنین وضعیت جغرافیایی و توپوگرافیکی حوضه دریای کاسپین، تراز این گردوخاک از سطح زمین تا ارتفاع کمتر از 1500 متر ارزیابی شد. تحلیل شرایط همدید با استفاده از داده های بازتحلیل NCEP/NCAR با تفکیک مکانی 1 درجه، بیانگر استقرار توده هوای پرفشار با مرکز 1018 هکتوپاسکال روی بخش های شمال غربی دریای کاسپین و نفوذ زبانه پرفشار تا سواحل جنوبی دریای کاسپین است. با توجه به گرادیان مناسب فشاری و افزایش سرعت باد، چشمه های مولد گردوخاک روی مناطق بیابانی راین شکل گرفته و با حاکمیت جریان های شمالی (جنوب سو) توده گردوخاک به سمت استان گیلان گسیل می یابد.
تحلیل نقش تغییرات زیرساخت سبز شهری در تاب آوری اکولوژیک منطقه یک شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
59 - 78
حوزه های تخصصی:
تاب آوری اکولوژیک مفهومی است که بر قابلیت بازگشت پذیری ساختارها و کارکردهای اکولوژیکی در مقابل شوک های وارده دلالت دارد. پهنه شمالی تهران به مثابه مهم ترین پشتوانه های اکولوژیک این شهر در دهه های اخیر دچار تغییرات کاربری زیادی شده است. تحقیق حاضر تحلیل نقش تغییر کاربری در تاب آوری اکولوژیک زیرساخت های سبز (به عنوان یکی از ارکان ساختاراکولوژیکی) منطقه یک شهرداری تهران پرداخته است. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی تحلیلی محسوب می شود. از داده های ماهواره ای لندست (2021-1976) برای کشف تغییرات مورد نظر و از سنجه های سیمای سرزمین برای تحلیل وضعیت تاب آب وری اکولوژیک استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، سنجه اندازه لکه ها(CA) و تعداد لکه های(NP)، سبز در طی دوره مورد بررسی، از نظر وسعت کاهش یافته و از نظر تعداد دچار افزایش چشم گیری شده اند. این تغییرات بیانگر فرایند خرددانگی و از بین رفتن انسجام ساختاری لکه های سبز است. نتایج حاصل از متریک پیوستگی(ENN و GYRATE) نیز پیوستگی کمی بین لکه های سبز منطقه را نشان می دهد. بعلاوه نتایج سنجه CONTAG، بیان می کند که درصد سرایت به خاطر پیوستگی کم، پایین است. بنابراین می توان گفت که زیرساخت های سبز منطقه در مقابل تغییرات کاربری اراضی انسجام ساختاری خود را از دست داده و در نتیجه کارکردها و خدمات اکولوژیکی مورد انتظارِ آن ها نیز دچار نارسایی شده اند. بنابراین زیرساخت های سبز منطقه مورد مطالعه در مقابل تغییرات کاربری آسیب پذیر بوده و به نحو بارزی از تاب آوری اکولوژیک آن ها کاسته شده است.