مقالات
حوزه های تخصصی:
با شروع فصل بهار سیلاب ها به عنوان مهم ترین مخاطره ژئومورفیک در سطح کشور مطرح می شوند که خسارت های جانی و مالی فراوانی را به بار می آورند. حوضه آبریز الندچای واقع در شهرستان خوی و شمال غرب کشور نیز به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی جزو حوضه های با پتانسیل بالای خطر وقوع سیل شناخته می شود. هدف از پژوهش حاضر مدل سازی تغییرات فضایی حساسیت خطر وقوع سیل در این حوضه با استفاده از مدل ترکیبی نوین FURIA-GA-LogitBoost می باشد. به همین منظور از 13 پارامتر مؤثر در وقوع سیل شامل لیتولوژی، گروه های هیدرولوژیکی خاک، شاخص پوشش گیاهی، کاربری اراضی، ارتفاع، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه، بارش، شاخص رطوبت توپوگرافیک، شاخص قدرت آبراهه و شاخص حمل رسوب استفاده شده است. جهت اجرای مدل تحقیق از نرم افزار WEKA استفاده شده و نقشه نهایی حساسیت خطر وقوع سیل تهیه گردید. یافته های پژوهش نشان می دهد مناطق پایین دست حوضه حساسیت بالایی را از نظر خطر وقوع سیل دارند. این مناطق محل تمرکز مهم ترین اجتماعات انسانی حوضه آبریز (شهر خوی) و زمین های کشاورزی و باغات است که سیلاب به عنوان یک مخاطره ژئومورفیک، تهدید جدی برای این مناطق محسوب می شود. بررسی میزان دقت نقشه نهایی با استفاده از منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) نشان داد که مدل به کار رفته در تحقیق به ترتیب با ضرایب 861/0 و 895/0 از نظر داده های آموزشی و اعتبارسنجی از عملکرد خوبی در تهیه نقشه حساسیت خطر وقوع سیل برخوردار بوده است.
ارزیابی فعالیت های نئوتکتونیکی در گستره آتشفشانی-رسوبی راوه-راهجرد (سلفچگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکتونیک ژئومورفولوژی یکی از دانش های مورداستفاده مهم در بررسی زمین ساخت جنبا است. تحلیل های کمی مبتنی بر شاخص های مورفومتری تعریف شده از روش های در دسترس و نسبتاً ارزان محسوب می شود که برای درک تفاوت ها در میزان فعالیت زمین ساختی در چشم اندازهای جوان کاربرد دارد و با توجه به سرعت بالا و هزینه پایین در استفاده از این گونه روش ها، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این شاخص ها به صورت ابزار شناسایی پایه برای تشخیص تغییر شکل های تکتونیکی یا تخمین ناپایداری نسبی فعالیت های تکتونیکی در منطقه ای ویژه به کار می روند. البته این بررسی ها در مناطق متشکل از سنگ های آتشفشانی از حساسیت بیشتری به ویژه در تعریف دقیق مرز زیرحوضه ها برخوردار است. در این مطالعه گستره ای متشکل از رخنمون سنگ های آتشفشانی و نهشته های جوان که در جنوب سلفچگان و در مرز استان های قم-مرکزی قرار دارد، برای مشخص کردن فعالیت های نئوتکتونیکی بر اساس شش شاخص مورفومتری گرادیان طولی رودخانه (SL)، نسبت پهنای کف دره به عمق (Vf)، انتگرال هیپسومتری (Hi)، شکل حوضه آبریز (Bs)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af) و تقارن توپوگرافی عرضی (T) موردبررسی قرار گرفت. درنهایت پس از محاسبه شاخص ها با میانگین گرفتن از آن ها و محاسبه شاخص فعالیت نسبی (Iat) گستره از لحاظ فعالیت به چهار رده تقسیم شد که در این تقسیم بندی رده های 1 تا 4 به ترتیب بیانگر بیشترین تا کم ترین فعالیت زمین ساختی است که بر این اساس مشخص شد که 86/2 درصد حوضه ها در رده 2، 43/51 درصد حوضه ها در رده 3 و 71/45 درصد حوضه ها در رده 4 جای می گیرند.
ارزیابی پتانسیل تخریب اکولوژیکی منطقه حفاظت شده کوسالان با استفاده از سنجش ازدور و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف ارزیابی تخریب اکولوژیکی منطقه حفاظت شده کوسالان در شهرستان مریوان در استان کردستان با استفاده از فن آوری های سنجش ازدور و GIS انجام شده است. برای این منظور تصاویر دو دوره زمانی مربوط به سال های 1989 و 2020 تهیه گردید. پس از انجام تصحیحات رادیومتریک و اتمسفریک، تغییرات شاخص NDVI که بیان کننده تغییرات پوشش گیاهی در دو بازه زمانی موردبررسی است، مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور مدل سازی تخریب اکولوژیک از 4 معیار کلی پوشش گیاهی، زمین شناسی، فیزیوگرافی و فعالیت های انسانی و 8 زیر معیار شامل فاصله از روستا، فاصله از جاده، محدوده های زمین لغزش، شدت فرسایش، شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا و پوشش گیاهی استفاده گردید. زیر معیارها با مدل Fuzzy استاندارد شدند و با روش AHPوزن دهی گردیدند. تغییرات پوشش گیاهی در آستانه های مختلف شاخص NDVI شامل سه آستانه 1-3/0، 1-4/0 و 1-1/0 مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که کیفیت و تراکم پوشش گیاهی دارای روند کاهشی در طول این 31 سال بوده است. نتایج مدل سازی پتانسیل تخریب اکولوژیکی نشان داد مؤثرترین معیار در ایجاد تخریب، فاصله از روستا است. به طورکلی 50 درصد از مساحت منطقه دارای پتانسیل بالای تخریب اکولوژیکی است. نتایج این مطالعه نشان داد استفاده از مدل های دقیق و تجزیه وتحلیل نتایج آن ها در محیط GIS می تواند روش دقیقی در برآورد پتانسیل تخریب اکولوژیکی مناطق حفاظت شده باشد.
تأثیر انتقال رسوب در عرض پهنه بندی سیلاب رودخانه آجی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقشه های پهنه بندی سیلاب، یکی از اطلاعات پایه و مهم در مطالعات طرح های عمرانی در جهان محسوب می شوند. در روش مرسوم تهیه نقشه های پهنه بندی سیلاب، محاسبات بر اساس جریان دائمی با فرض بستر ثابت (بدون در نظر گرفتن انتقال رسوب) انجام می شود. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تأثیر فرسایش و انتقال رسوب رودخانه بر روی پهنه بندی سیلاب رودخانه ها است. در این راستا محاسبات پهنه بندی سیلاب رودخانه آجی چای در مدل HEC-RAS در حالت مرسوم (جریان دائمی با بستر ثابت) محاسبه گردید. در گام بعدی، محاسبات پهنه بندی سیلاب با استفاده از جریان شبه غیردائمی با بستر متحرک انجام شد و با نتایج حاصل از مرحله قبل مقایسه گردید تا میزان تأثیر انتقال رسوب در پهنه بندی سیلاب مشخص گردد. مقایسه بین نتایج به دست آمده در دو حالت جریان دائمی (بستر ثابت) و جریان شبه دائمی با بستر متحرک نشان داد که در مقاطع رسوب گذار، عرض سطح آب در حالت جریان با بستر متحرک افزایش می یابد. بیشترین میزان این افزایش عرض، 19 درصد است؛ به عبارت دیگر در رودخانه مذکور، عرض پهنه بندی سیلاب در روش مرسوم کمتر محاسبه می شود. این موضوع ضرورت بررسی شرایط رودخانه از نظر فرسایش و رسوب گذاری را تأیید می نماید تا زمانی که رودخانه حالت رسوب گذاری دارد میزان پهنه سیلاب با دقت بیشتری تعیین شود. افزایش پهنه سیلاب در مقاطع رسوب گذار، به دلیل انباشت رسوبات در مقطع و به دنبال آن افزایش سطح جریان و عرض پهنه بندی سیل است؛ بنابراین پیشنهاد می شود در رودخانه های رسوب گذار از مدل شبه غیردائمی (بستر متحرک) جهت تهیه نقشه های پهنه بندی سیلاب جهت تأمین ایمنی بیشتر استفاده شود. نتایج این تحقیق نشان دهنده اهمیت ریخت شناسی رودخانه در تهیه نقشه های پهنه بندی سیلاب رودخانه ها به منظور مدیریت سیل است.
آتش سوزی ها در توده های جنگل کاری تنک شده و تنک نشده در شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جنگل کاری های پهن برگ و سوزنی برگ، تیمارهای جنگل شناسی برای افزایش تاب آوری از طریق بهبود تنوع ساختاری و کلاسه سنی در شمال ایران، اعمال شده است. این تیمارها شامل دست کاری های مکانیکی مانند تنک کردن بود که با تیمارهای کاهش ماده سوختنی سطحی مانند سوزاندن تجویزی همراه نبود. هدف از این مطالعه تجزیه وتحلیل چگونگی اثر تنک کردن جنگل شناسی در سطح توده بر رفتار آتش در مقیاس سیمای سرزمین است. از سیستم مدل سازی آتش FlamMap با الگوریتم حداقل زمان حرکت (MTT) برای شبیه سازی اثر تنک کردن بر رشد آتش بر اساس الگوهای مکانی و زمانی احتراق تاریخی و شرایط آب وهوا و رطوبت ماده سوختنی مرتبط در سیمای سرزمین جنگل سیاهکل استفاده شد. شبیه سازی ها تحت دو سناریو مختلف رطوبت ماده سوختنی انجام شد: 1) رطوبت ماده سوختنی ثابت با تنک کردن توده ها و 2) رطوبت ماده سوختنی کاهش یافته با همان درجه تنک کردن. نتایج نشان داد که تنک کردن به تنهایی می تواند تا حدودی در کاهش شدت آتش مؤثر باشد، به نحوی که سهم سیمای سرزمین با مقادیر کم احتمال سوختن، طول شعله شرطی و اندازه آتش، افزایش یافت. این روند در مقادیر زیادتر این مؤلفه ها یکسان نبود. اگرچه رطوبت ماده سوختنی ریز در توده های تنک شده کمتر از توده های تنک نشده بود، این تفاوت رطوبت ماده سوختنی ناشی از تنک کردن توده بر رفتار آتش در سطح سیمای سرزمین تأثیر مهمی نداشت. یافته های این مطالعه برای ارزیابی اثربخشی کاهش ماده سوختنی ناشی از تنک کردن (بدون آتش تجویزی) می تواند از طریق مدیریت بهتر آتش و ماده سوختنی و سایر اهداف استفاده از زمین در مناطق مستعد آتش سوزی موردتوجه قرار گیرد.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل های نسبت فراوانی و منطق فازی (مطالعه موردی: آزادراه خرم آباد-اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی خطر زمین لغزش نقش مهمی در توسعه زیرساخت های ایمن و قابل دوام، شهرنشینی، کاربری زمین و برنامه ریزی زیست محیطی ایفا می کند. شناسایی و تعیین مناطق حساس و مستعد لغزش می تواند ضمن جلوگیری از بروز آسیب ها، زمینه را برای اجرای طرح های پایدارسازی دامنه ها فراهم سازد. هدف اصلی این مطالعه تهیه نقشه پراکنش زمین لغزش ها، شناسایی عوامل مؤثر بر لغزش و پهنه بندی خطر آن در آزادراه خرم آباد-اراک (قطعه خرم آباد تا بروجرد) است. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای و مطالعات میدانی نقشه پراکنش لغزش ها تهیه و با استفاده از مدل نسبت فراوانی (FR) عوامل مؤثر بر لغزش شامل شیب، لیتولوژی، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، کاربری زمین، بارندگی و فاصله از عوامل گسل و شبکه آبراهه ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. در این مطالعه به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش از روش منطق فازی (گامای 9/0) استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده نقشه خطر زمین لغزش حاصل به پنج طبقه، مناطق خطر بسیار کم (%55/18)، کم (%67/30)، متوسط (%51/26)، زیاد (%15/18) و بسیار زیاد (%12/6) تقسیم بندی و درنهایت با استفاده از منحنی Receiver Operating Characteristic (ROC) اعتبارسنجی شد. نتایج تحلیل منحنی ROC برای روش گامای فازی نشان داد که نقشه حساسیت زمین لغزش تهیه شده در منطقه موردمطالعه با سطح زیر منحنی 94/0AUC= دارای قدرت پیش بینی عالی است.
بررسی همدیدی سیل حوضه آبخیز بالیخلوچای اردبیل (مطالعه موردی: 16 اسفند 1388 و 17 آذر 1389)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیلاب به عنوان یکی از بلایای طبیعی با داشتن بیش ترین فراوانی نسبی وقوع همواره زندگی بشر را تهدید نموده است. هدف از انجام این تحقیق کشف روابط الگو های گردش جوی با سیلاب های حوضه آبخیز بالیخلو چای اردبیل به منظور جلو گیری از مخاطرات آن با رویکرد محیطی به گردشی است. برای این کار داده های دبی برای سه ایستگاه پل الماس، نیر، گیلانده از سال (1353-1392) از اداره آب منطقه ای استان اردبیل اخذ شد و با استفاده از روش خوشه بندی سلسله مراتبی ward دو مورد از سیلاب رخداده در تاریخ 16 اسفند 1388 و 17 آذر 1389 به عنوان فرین انتخاب و تحلیل گردید. داده های مربوط به سطوح فوقانی جو از سایت مرکز ملی پیش بینی محیطی (NCEP-NCAR) تهیه شد و نقشه های ترکیبی فشار تراز سطح دریا با ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال، بردار باد با آب قابل بارش، امگا با تاوایی و هاف مولر رطوبت ویژه در محیط نرم افزار گردس ترسیم گشت. نتایج تحلیل سینوپتیکی نشان داد حاکمیت سامانه کم فشار حرارتی مدیترانه ای و پر فشار حرارتی چین عامل مهمی در اغتشاش جوی بوده و در کنار آن قرار گیری منطقه موردمطالعه در جلوی محور فرود ناوه ی شرق مدیترانه حرکات چرخندی هوا را در پی داشته و وضعیت سرعت قائم هوا و تاوایی روی منطقه موردمطالعه بیانگر جوی ناپایدار بوده است. مقدار نم ویژه نیز از روز قبل از وقوع سیل در لایه های پایینی اتمسفر افزایش یافته و شار رطوبت دریای مدیترانه از طریق باد های غربی جنب حاره ای بر جو منطقه موردمطالعه در ایجاد بارش های سیل آسا نقش مهمی داشته است.
شناسایی مناسب ترین نقاط دیده بانی در پایش عرصه های منابع طبیعی با استفاده از تحلیل های مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی نقاط مناسب دیده بانی و پایش عرصه های منابع طبیعی برای تهدیداتی نظیر آتش سوزی با میدان دید وسیع یکی از مراحل اصلی پایش یک حوزه آبخیز با استفاده از تحلیل رؤیت پذیری سامانه های اطلاعات مکانی است. تعبیه برج های دیده بانی علاوه بر تشخصی تخریب های صورت گرفته دارای کاربردهای دیگری با توجه به توسعه تکنولوژی می باشند. در این تحقیق 30 روستای قرار گرفته در حوزه آبخیز چهل چای همراه با 26 نقطه با چشم انداز مناسب و قابل دسترس به عنوان نقاط مشاهده گر انتخاب شدند. بدین منظور، تجزیه وتحلیل رؤیت پذیری منطقه موردمطالعه با استفاده از نرم افزار QGIS جهت تعیین درصد مناطق رؤیت پذیر انجام گرفت. رؤیت پذیری این نقاط در چهار سناریو (ارتفاع نقطه مشاهده گر برابر 6/1 متر و شعاع دید 1200 متر، ارتفاع نقطه مشاهده گر برابر 6/11 متر و شعاع دید 1200 متر، ارتفاع نقطه مشاهده گر برابر 6/1 متر و شعاع دید 10000 متر و ارتفاع نقطه مشاهده گر برابر 6/11 متر و شعاع دید 10000 متر) برای پایش غیرمستقیم حوزه آبخیز با استفاده از برنامه جانبی Viewshed در محیط نرم افزار QGIS موردبررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که برنامه جانبی Viewshed مکان یابی مناطق قابل رؤیت و غیرقابل رؤیت را از نقاط مشاهده گر با توجه به سناریوهای مختلف امکان پذیر می کند. به علاوه با ترکیب این نقاط با همدیگر می توان پوشش مناطق قابل دید برای پایش کل حوضه را افزایش داد. علاوه بر این، تجزیه وتحلیل رؤیت پذیری یک روش بسیار مفید و کاربردی برای ارزیابی برج های مراقبتی و تعیین موقعیت بالقوه این برج ها است. درنهایت، علاوه بر تعیین برج های دیدبانی، رویکردهای مبتنی بر GIS که شامل تجزیه وتحلیل رؤیت پذیری و فناوری های سنجش ازدور می شود، با هدف برنامه ریزی بهینه سیستم های نظارتی از نظر اقتصادی، فنی و کاربردی، پیشنهاد می شود.
بررسی داده های مرکز ECMWF در پایش و پیش بینی توفان های گرد و غباری جنوب غرب ایران (مطالعه موردی: جلگه خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی توفان های گردوغبار جلگه خوزستان از آمار 13 ایستگاه سینوپتیک در بازه 17 ساله (2016-2000) استفاده شد. روزی به عنوان روز توفانی انتخاب شد که دید افقی کمتر از 200 الی 100 متر، در بیش از 70 درصد ایستگاه ها گزارش شده باشد. برای تحلیل شرایط جوی از داده های شبکه بندی شده مرکز پیش بینی های میان مدت جوی اروپا و برای نمایش الگوی فضایی گردوغبار از مقادیر AOD سنجندِ MODIS استفاده گردید. بررسی ها نشان دادند که 4 الگوی فضایی در منطقه سبب رخداد چنین شرایطی می شوند. انتقال گردوغبار از کانون های شمال و غرب عراق و شرق سوریه به عنوان کانون های اصلی و مناطق خشک شده مرزی بین استان خوزستان و کشور عراق به عنوان تشدیدکننده فعالیت های ریزگردها به شمار می روند. افزایش شرایط ناپایداری در ترازهای زیرین و وجود یک سری اغتشاشات جوی که به صورت بی دررو خشک صورت پذیرفته، سبب خیزش گردوغبار از مناطق احتمالی و سرازیر شدن آن به منطقه شده است. با انجام شاخص سازی، پارامتر تاوایی نسبی تراز 850 هکتوپاسکال در شناسایی کانون های احتمالی ریزگردها مناسب یافت شد. بدین صورت که برای پیش بینی گردوغبار در منطقه زمانی که سرعت باد به بیشینه خود بر روی کانون های ریزگردها می رسد، انتظار می رود با تأخیری 24 الی 48 ساعته در منطقه شاهد رخداد توفان های شدید گردوغبار بود؛ اما وجود ناپایداری ها و افزایش تاوایی نسبی بر روی کانون ها سبب شده تا فرآیندِ مذکور افزایش یافته و در کمتر از 24 ساعت ذرات به منطقه شارش نمایند. درنهایت پیشنهاد می شود جهت پایش و پیش بینی توفان های گردوغباری در منطقه از داده های با توان تفکیک بالا استفاده گردد تا بتوان در پیش بینی ها به یک دقت قابل قبول دست یافت.
بازسازی تغییرات اقلیمی هولوسن در جنوب غرب ایران با استفاده از «واکاوی بارش گرده معاصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبنای درک آب وهوای آینده شواهد آب وهوایی امروز هستند و هرقدر این شواهد طولانی تر باشد می توان درک دقیق تری از تغییرات آب وهوایی آینده داشت. آب و هواشناسی دیرینه با بازسازی آب وهوای گذشته بین صدها تا میلیون ها سال گذشته می تواند کمک مؤثری در بازسازی اقلیم آینده داشته باشد. در این پژوهش برای انجام تحلیل گرده معاصر و درک روابط بین گرده ها و متغیرهای اقلیمی از تعداد 120 نمونه سطحی استفاده شد. استخراج گرده ها از نمونه های سطحی با استفاده از ترکیبی از روش های استاندارد فائگری و ایورسن[1]، 1975 و موور[2] و همکاران، 1991 انجام شد. برای بازسازی متغیرهای اقلیمی نیز از روش MAT در نرم افزار PAST به عنوان تابع انتقال محیطی استفاده شد. بدین صورت که با پیاده سازی نتایج تحلیل بارش گرده ای معاصر بر روی گرده های فسیل دریاچه پریشان، متغیرهای اقلیمی منطقه در هولوسن بازسازی شد. نتایج نشان داد از حدود 10 هزار سال قبل در جنوب غرب ایران دما و بارش دارای نوسانات زیادی بوده اند. در این زمان بارش بین 316 تا 750 میلی متر نوسان داشته است که در سه مقطع زمانی 9500-8000، 6800-6200 و 4500-2200 سه دوره پر بارش در جنوب غرب ایران بوده است. در تمامی این سه دوره بارش بیش از میانگین امروز بوده است و حداقل بارش 550 و حداکثر 750 میلی متر بوده است. در تمامی دوره های با افزایش بارش دما نیز کاهش داشته است و رابطه معکوس قوی بین آن ها وجود دارد و هرقدر میزان کاهش دما بیشتر بوده میزان افزایش بارش نیز بیشتر بوده است. کاهش دما در هولوسن حداقل تا 19 درجه سلسیوس رخ داده و حداکثر نیز تا 26 درجه افزایش داشته است. افزایش دما که مصادف با کاهش میزان بارش است، در سه دوره رخ داده که شامل اوایل هولوسن تا 9500 سال پیش، 8000-6800 سال قبل و 6200-4500 سال قبل است.
بررسی دامنه شبانه روزی دما در ایران با استفاده از مجموعه داده AgERA5(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی دمای شبانه روزی در ایران انجام شده است. برای این منظور کمینه و بیشینه دما طی دوره آماری 40 ساله (2020-1981) با استفاده از برونداد مجموعه داده AgERA5 بررسی و سپس دامنه شبانه روزی دما (DTR) محاسبه گردید. جهت درستی سنجی مجموعه داده AgERA5 از داده های 56 ایستگاه هواشناسی همدید و سنجه های آماری RMSE و R2 و برای بررسی متوسط روند از آزمون Theil-Sen استفاده گردید. نتایج درستی سنجی دمای کمینه و بیشینه نشان داد که مجموعه داده AgERA5 از دقت بالایی برای برآورد دما برخوردار است و روند ماهانه دمای کمینه و بیشینه در ایران افزایشی است. روند افزایش دما در طول زمان ثابت نبوده و در ماه های مختلف متفاوت است. بااین حال روند افزایشی دما طی ماه های مختلف سال برای دو متغیر دمای کمینه و دمای بیشینه هماهنگ است. در تمامی ماه ها، بیشینه روند افزایشی دما در فصل زمستان و ماه مارس مشاهده می شود. شاخص DTR در ایران حداقل 48/0 و حداکثر 6/16 درجه سلسیوس است که به ترتیب در ماه های دسامبر و ژوئیه اتفاق می افتد. بیشینه شاخص DTR در مناطق خشک داخلی و کمینه آن در مناطق شمالی و شمال غربی کشور رخ می دهد. بیشینه روند افزایشی دمای کمینه و بیشینه در ماه مارس است که به ترتیب 8/0 و 2/1 به ازای هر دهه افزایش می یابد. در مقابل بیشینه روند کاهشی دمای کمینه و بیشینه در ماه نوامبر است که به ترتیب با 1/0- و 2/0- به ازای هر دهه کاهش می یابد
بررسی توزیع زمانی- مکانی و امکان پیش بینی جست باد در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شاهد انبوهی از پدیده های مخرب طبیعی هواشناسی و هیدرولوژیکی هستیم که هرساله تلفات و خسارات مالی و زیست محیطی بیشتری به زندگی بشر وارد می کنند. یکی از پدیده های جوی که می تواند بر ایمنی پرواز، حمل و نقل، سازه ها، انرژی و بسیاری دیگر از جنبه های زندگی بشری اثر مستقیم داشته باشد، جست باد است. هدف از این مطالعه، بررسی توزیع زمانی-مکانی جست باد در کشور ایران در یک بازه زمانی 15 ساله و ارزیابی یک روش تجربی تحت عنوان WPD جهت پیش بینی این پدیده با استفاده از برونداد مدل WRF است. بدین منظور داده های ثبت شده در 32 ایستگاه همدیدی بین سال های 2004 تا 2018 میلادی موردمطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد تعداد دفعات وقوع جست باد در مناطق جنوب شرق و شمال غرب کشور به مراتب بیشتر از سایر مناطق بوده است؛ درحالی که فراوانی وقوع جست بادهای همرفتی در نیمه غربی کشور بیشتر بود. به طور کلی، فراوانی وقوع جست باد در بازه موردمطالعه روندی صعودی داشته و اغلب گزارش های جست باد همرفتی مربوط به فصل بهار بوده است. در مجموع، 67 درصد جست بادها در نیمه اول سال گزارش گردیده اند و تنها 13 درصد از آن ها در فصل پاییز اتفاق افتاده اند. همچنین محتمل ترین زمان وقوع جست باد بین ساعت های 18-12 محلی بوده است. در ادامه و از میان روش های پیش بینی جست باد، رابطه مورداستفاده در سامانه پس پردازش یکپارچه مدل WRF (WPD) انتخاب و عملکرد آن در کشور ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از روش پیش گفته بر روی 885 مورد جست باد غیرهمرفتی، حاکی از عملکرد مطلوب این روش جهت پیش بینی جست باد در ایران بود.
ارزیابی عملکرد محصولات PDIR-Now و PERSIANN CCS برای بارش های منجر به خسارت بارترین سیلاب های کشور ایران در سال های 1396 الی 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارش یکی از اصلی ترین اجزای چرخه هیدرولوژی است. علاوه بر این، توزیع بارش نقش بسیار مهمی را در توازن انرژی کره زمین و دسترسی بشر به منابع آبی ایفا می کند؛ اما بارندگی همواره برای بشر ثمربخش نیست. هرساله وقوع سیل در کشور ایران خسارات جانی و مالی بسیاری را به مردم و زیرساخت ها تحمیل می نماید. برای به حداقل رساندن این خسارت ها لازم است مقدار بارش های وقوع یافته اندازه گیری شود، تا بتوان برای کاهش خسارت ها برنامه ریزی کرد. ازآنجایی که اندازه گیری بارش با دقت مکانی و زمانی بالا هزینه بسیاری دارد، مدل های بسیاری برای تخمین مقادیر بارش توسعه یافته اند؛ اما برای استفاده از داده های خروجی این مدل ها لازم است ابتدا عملکرد آن ها مورد ارزیابی قرار گیرد. در این پژوهش به ارزیابی عملکرد دو محصول تخمین بارش PERSIANN-CCS و PDIR-Now با استفاده از بارش های تمامی ایستگاه های سینوپتیک کشور برای خسارت بارترین سیلاب های ایران در سال های 1396 الی 1398 اقدام گردید. برای ارزیابی عملکرد از شاخص های آماری PC، BIAS، FAR، POD، HSS، R2، ME، MAE و RMSE استفاده شد. نتایج به دست آمده بیان گر تغییرپذیری بالای شاخص ها در وقایع مختلف است. به طور میانگین ملاحظه شد که محصولات PERSIANN-CCS و PDIR-Now اگرچه دارای میانگین PC بالا هستند اما به ترتیب دارای ضریب تعیین 16/0 و 19/0 و RMSE برابر با 38/9 و 78/12 بوده که مقادیر بسیار مطلوبی نیستند. با توجه به شاخص های آماری خطا در تاریخ های موردبررسی ملاحظه می شود که این دو محصول برای تخمین مقادیر بارش تمامی ایستگاه ها عملکرد مناسبی نداشته و برای تخمین بهتر بارش های منجر به سیلاب های سنگین، بررسی های بیشتر پیشنهاد می شود.
شناسایی و اولویت بندی تهدیدات جوی مؤثر بر آمادگی رزمی یگان های نظامی منطقه جنوب شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آمادگی رزمی در یگان های نظامی نشان دهنده توانایی و قابلیت آن یکان در انجام مأموریت های نظامی است. جهت انجام پژوهش و استخراج تهدیدات جوّی در منطقه جنوب شرق از داده های مربوط به سرعت باد، دید افقی، بارش، فشار بخارآب و دما در مقیاس روزانه مربوط به 19 ایستگاه سینوپتیک با دوره آماری 22 (2021-2000) ساله استفاده شده و برای اولویت بندی تهدیدات جوی از معیارهای آمادگی رزمی (تحرک، نیروی انسانی، سلاح و تجهیزات، آموزش، اطلاعات، مهمات، مهندسی، جنگ نوین، فاوا) استفاده شده است. طوفان های گردوغبار، تنش گرمایی، بارش های سنگین و شرایط شرجی به عنوان مهم ترین تهدیدات جوی مؤثر بر آمادگی رزمی در منطقه شناسایی شد. بر اساس تحلیل سلسله مراتبی انجام شده طوفان های گردوغبار مهم ترین و مؤثرترین تهدید بر آمادگی رزمی یگان های نظامی تشخیص داده شد. نقشه پهنه بندی هر یک از تهدیدات جوی در نرم افزار جی آی اس تهیه و درنهایت با استفاده از وزن هر یک از تهدیدات جوی به دست آمده و با ترکیب نقشه های پهنه بندی تهدیدات شناسایی شده و با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی، نقشه جامع تهدیدات جوی در منطقه به صورت فصلی و سالیانه تهیه شد. ایستگاه های سینوپتیک زابل و زهک در فصل بهار، تمام منطقه در فصل تابستان، ایستگاه سراوان در فصل پاییز و ایستگاه های ایرانشهر، سراوان، میناب و کهنوج در فصل زمستان بدترین مکان برای استقرار یگان های نظامی است و همچنین در فصل پاییز کمترین فراوانی مخاطرات را در منطقه شاهد بودیم و بر اساس نقشه های ترسیمی تهدیدات جوی، این فصل بهترین فصل برای استقرار و فعالیت یگان های نظامی در منطقه تشخیص داده شد.
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر کاربست اصول گفتمان های نوظهور تاب آوری (هیوگو) در باب نظام مدیریتی شهرها (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستم های شهری در حال حاضر با چالش های بزرگی در ارتباط با افزایش انواع مخاطرات و اثرات آن ها روبه رو هستند؛ ازاین رو برنامه ریزی در راستای ارتقای تاب آوری سیستم های شهری با توجه به اصول مطرح شده در سازمان ها و گفتمان های بین المللی و کاربست آن ها در نظام مدیریتی شهرها ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بدین منظور هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر کاربست اصول گفتمان های نوظهور تاب آوری (هیوگو) در باب نظام مدیریتی کلان شهر تبریز است. روش تحقیق آمیخته (کمی-کیفی) با هدف توسعه ای-کاربردی و ماهیت توصیفی-تحلیلی است که به منظور گردآوری اطلاعات از روش پیمایشی یعنی پرسشگری از نخبگان دانشگاهی و مدیران و مسئولان حوزه مدیریت بحران شهر تبریز که بر اساس روش دلفی هدفمند 100 نفر به عنوان حجم نمونه برآورد گردیده و مشاهدات میدانی استفاده شده است. همچنین در راستای بررسی روایی تحقیق از روش اعتبار محتوا، سنجش پایایی تحقیق از روش آلفای کرونباخ و تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اصول 10 گانه مدیریتی تاب آوری بر مبنای دیدگاه هیوگو به ویژه در ابعاد ساماندهی و هماهنگی، به روزرسانی اطلاعات، آموزش جوامع محلی و اقدامات بازرسی در نظام مدیریتی کلان شهر تبریز دارای وضعیت مساعدی نیست. مهم ترین مؤلفه تأثیرگذار بر کاربست اصول 10 گانه این رویکرد در باب نظام مدیریتی کلان شهر تبریز، تحقق مدیریت واحد و حمایت کننده با ضریب 83/0 است. پس ازآن نیز به ترتیب بیشترین اثرگذاری مربوط به مؤلفه های دیدگاه سیستمی، هماهنگی و هم افزایی نهادی و مشارکت و ساختار تشکیلاتی یکپارچه با ضرایب 69/0، 63/0 و 58/0 بوده است.