فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله: امروزه علاوه بر سرمایه انسانی، مالی و اقتصادی، سرمایه دیگری نیز سرمایه اجتماعی نامیده می شود. این مفهوم از سرمایه به تعاملات و ارتباطات بین اعضای یک شبکه به عنوان منبعی ارزشمند می نگرد که با ایجاد هنجارها و اعتماد متقابل، به تحقق اهداف جمعی و فردی اعضا می انجامد. همچنین سرمایه اجتماعی یک فرصت مهم برای جامعه شهری محسوب می گردد که می تواند در جامعه مد نظر محققان جهت مطالعات کاربردی شهری تلقی گردد بر این مهم است که سرمایه اجتماعی هم می تواند به عنوان یک ابزاری اثر گذار باشد.این سرمایه با وجود یک جامعه آگاه شهری قابل دسترس است و توانایی این را دارد که در جامعه تغییرات مثبتی به نفع مردم در محله ها ایجاد نماید و زمینه ساز تحول جوامع شهری و محله های شهری باشد.هدف: هدف این پژوهش ارزیابی توزیع فضایی سرمایه اجتماعی در محله های شهری، بندر بوشهر است. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی – پیمایشی بوده است. ابزار به کاررفته به منظور جمع آوری داده ها، پرسشنامه هست. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه شهروندان شهر بوشهر می باشد. نمونه آماری پژوهش بر اساس فرمول کوکران، 384 نفر به دست آمده است، اما به منظور کسب اطلاعات دقیق تر، 403 پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج: نتیجه سؤالات پژوهش حاکی از آن است که اعتماد اجتماعی، امنیت اجتماعی و هنجارگرایی اجتماعی در محله های شهری تفاوت معناداری وجود ندارد. مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، شبکه و نهادهای محلی، مسئولیت پذیری اجتماعی، رضایتمندی اجتماعی و تعامل اجتماعی در محله های شهری تفاوت معناداری وجود دارد. نوآوری: جنبه نوآوری پژوهش، ارزیابی مؤلفه های سرمایه اجتماعی در محله های شهر بوشهر است.
تدوین راهکارهای آینده نگر در ارتقاء کیفیت کالبدی ساختمانهای مسکونی معماری شهری با نگاهی به ابعاد روانشناسانه (مورد پژوهی: منطقه 10 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
129 - 146
حوزه های تخصصی:
باتوجه به آنکه کیفیت کالبدی معماری شهری در منطقه 10 شهر تهران با مشکل مواجه است، تدوین راهبردهای ارتقاءکیفیت کالبدی معماری شهری از طریق تغییر مولفه های روانشناسانه محیط در این منطقه حائز اهمیت است. هدف اصلی تحقیق، تدوین راهبردهای ارتقای کیفیت کالبدی معماری شهری(ساختمان های مسکونی) از طریق تجزیه و تحلیل ابعاد روانشناسانه محیط در منطقه 10 شهر تهران در راستای بهبود معماری شهری برای استفاده کنندگان است و سوال مطرح این است که چگونه می توان با تجزیه و تحلیل ابعاد روانشناسانه محیط، راهبردهای ارتقای کیفیت کالبد معماری شهری (ساختمان های مسکونی) را برای استفاده کنندگان تدوین نمود؟ درراستای پاسخ به این سوال از روش کیفی- کمی استفاده شد. روش پژوهش به لحاظ هدف توصیفی- تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و میدانی با ابزار پرسشنامه است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش استدلال استقرائی و استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون انجام گرفت. نتایج نشان داد که اصلی ترین ابعاد در حیطه های عملکردی، محیطی، فرهنگی و انگیزشی دسته بندی می شوند و هر یک از این ابعاد دارای ریز مولفه های مختلفی است که بکارگیری تک تک این ریز مولفه ها در کنار یکدیگر موجب ارتقاء کیفیت کالبد ساختمان های مسکونی و به دنبال آن معماری شهری می شود. براین اساس راهبردهای ارتقاءکیفیت کالبدی معماری ساختمان های مسکونی از طریق تغییر مولفه های روانشناسانه محیط در شهر منطقه 10 تهران عبارتند از: فهم ماهیت مصالح ساختمانی که در سرشت خود پایدار باشند و به صورت هماهنگ با منطقه باشند. ضمن آنکه توجه به نقش نمادین رنگ و فرم در کالبد ساختمان های مسکونی، چه از منظر کیفیت کالبدی و چه از منظر بهبود و ارتقاء مولفه های انگیزشی ساکنین منطقه 10 شهر تهران و چه به مثابه عنصر معنادار در معماری شهری این منطقه که می تواند احساسات و ادراکات افراد را درگیر کند و ذهنیت ایشان را نسبت به کیفیت معماری شهری این منطقه بهبود بخشد.
راهکارهای رونق تولید در مناطق روستایی استان خوزستان: کاربرد تحلیل سلسله مراتبی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
165 - 177
حوزه های تخصصی:
این پژوهش از فرایند سلسله مراتبی برای اولویت بندی گزیدارها و معیارهای رونق تولید در مناطق روستایی استان خوزستان بهره گرفته شده است. بدین منظور در ابتدا با توجه به معیارها و نیز گزیدارهای شناسایی شده داده های مورد نیاز از طریق نمونه ای برگزیده از کارشناسان در سازمان های ذیربط دارند بر مبنای مقایسه های زوجی گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار Expert Choice انجام شد. نتایج پژوهش بر مبنای مقایسات زوجی نشان داد که راهکارهای اقتصادی، زیرساختی، اجتماعی و محیطی به ترتیب مهمترین راهکارها بودند. علاوه بر این، نتایج اولویت بندی راهکارهای اقتصادی رونق تولید در مناطق روستایی استان خوزستان نتایج نشان داد که دو راهکار تنوع مشاغل و توسعه فعالیت های پسین و پیشن کشاورزی و توسعه بنگاه های زودبازده و صنایع تبدیلی، در راهکارهای زیرساختی، راهکار توسعه شبکه های حمل و نقل و بازاریابی و توسعه عدالت فضایی و ارایه خدمات جدید به روستاها، در راهکار اجتماعی دو راهکارهای جلوگیری از مهاجرت و توسعه مهارت های حرفه ای و آموزشی کشاورزان و در نهایت براساس راهکارهای محیطی گزینه جلوگیری از تغییرات کاربری اراضی و سازگاری با تغییرات اقلیمی مهمترین راهکارها بود.
تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری در شهرهای مذهبی، مطالعه موردی: شهر مهران، مراسم اربعین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراسم اربعین یکی از رسومات آیینی-مذهبی بوده، و با قدمت طولانی که دارد حضور پرشور آن در شهر مهران دیده می شود. مهران با داشتن جاذبه های گردشگری در توسعه گردشگری مهم بوده، و با اینکه شهر مهران هرساله با استقبال و حضور پرشور مردم و همچنین گردشگران مذهبی همراه می باشد، اما زیرساخت ها و امکانات لازم برای رشد و توسعه این صنعت در شهر مهران کافی نمی باشد. در این پژوهش سعی شده باتوجه به نقاط قوت و ضعف به همه امکانات اعم از زیرساخت های شهر مهران توجه شود و راهکارهایی را پیشنهاد داد. روش پژوهش توصیفی - پیمایشی (پرسش نامه) است. جامعه آماری پژوهش را گردشگران ورودی به شهر مهران تشکیل می دهد که تعداد 300 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری هدف مند و در دسترس انتخاب و بین آن ها پرسش نامه توزیع شد. پرسش نامه پژوهش محقق ساخته است که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیلی عاملی در نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج حاکی از شناسایی 6 عامل مؤثر بر گردشگری در شهر مذهبی مهران داشت که اولین اولویت آن ها عامل امنیت با مقدار ویژه 79/21 و ششمین اولویت عامل اجتماعی و فرهنگی با مقدار ویژه 89/12 بوده است. ازاین رو، در توسعه گردشگری شهر مذهبی مهران، عوامل امنیت، اقتصاد، تبلیغات، زیرساخت، عوامل طبیعی - محیطی و عوامل اجتماعی فرهنگی نقش مهمی ایفا می نمایند.
استراتژی سیاست خارجی ج.ا.ایران در جنوب آسیا با استفاده از مدل swot و sdm(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استراتژی سیاست خارجی ج.ا.ایران در جنوب آسیا با استفاده از مدل swot و sdm مناطق ژئوپلیتیکی پیرامونی، نقش ویژه ای در سیاست خارجی کشورها ایفا می کنند. در این میان، یکی از مناطق ژئوپلیتیکی مهم پیرامونی ایران منطقه جنوب آسیا است. آنچه که در جنوب آسیا رخ می دهد بر منافع ایران تاثیر گذار می باشد. بنابراین داشتن استراتژی مناسب در سیاست خارجی، توانایی لازم را برای حفظ و تقویت منافع ملی ایران در منطقه جنوب آسیا فراهم می نماید. هدف این پژوهش تبیین استراتژی سیاست خارجی ایران در منطقه جنوب آسیا می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نوع روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و با استفاده از مدل های برنامه ریزی استراتژیک(SWOT و SDM) انجام گرفته است. یافته های پژوهش ضمن شناسایی متغیرهای تاثیرگذار شامل 5 قوت، 5 ضعف، 16 تهدید و 12 فرصت، در نهایت استراتژی تدافعی را به عنوان استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد و در پایان هرکدام از محورهای استراتژی تدافعی را اولویت بندی می کند. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نوع روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و با استفاده از مدل های برنامه ریزی استراتژیک(SWOT و SDM) انجام گرفته است. یافته های پژوهش ضمن شناسایی متغیرهای تاثیرگذار شامل 5 قوت، 5 ضعف، 16 تهدید و 12 فرصت، در نهایت استراتژی تدافعی را به عنوان استراتژی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد و در پایان هرکدام از محورهای استراتژی تدافعی را اولویت بندی می کند. کلمات کلیدی: سیاست خارجی، ج.ا.ایران، جنوب آسیا، استراتژی، برنامه ریزی استراتژیک کلمات کلیدی: سیاست خارجی، ج.ا.ایران، جنوب آسیا، استراتژی، برنامه ریزی استراتژیک
تحلیل عوامل مؤثر بر بهره مندی دامداران نواحی روستایی جنوب کرمان از دوره های آموزشی و ترویجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه های آموزشی و ترویجی، ابزار اصلی تحقق هدف های توسعه کشاورزی و توانمندسازی دامداران می باشند. این تحقیق، با هدف الگوی پیروی دامداران از آموزش های ترویج دامپروری در شهرستان های جنوب کرمان انجام شد. بدین منظ ور از دیدم ان تحقی ق کمّی بر پایه بررسی میدانی اس تفاده ش د. جامعه آماری تحقیق، 250 واحد دامپروی جنوب کرمان بودند که با استفاده از فرمول کوکران،حجم نمونه، 154 واحد برآورد و از این شمار، دامدارانی که در کلاس های ترویجی شرکت کرده بودند، با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود که روایی محتوای آن توسط گروهی از استادان دانشگاه و کارشناسان جهاد کشاورزی و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شد. از الگوی لاجیت ترتیبی تعمیم یافته جهت بررسی عوامل مؤثر بر بهره مندی دامداران از دوره های آموزشی و ترویجی استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای سن دامدار، تحصیلات، رضایت دامدار از فروش و بازاریابی محصولات، نگرش دامدار نسبت به کارشناسان ترویج، شغل اصلی و هزینه خوراک دام، تأثیر معنی دار بر بهره مندی دامداران از دوره های آموزشی و ترویجی دارند. موفقیت برنامه های ترویجی و رضایت دامداران از این برنامه ها، در گرو کارکرد بهینه همه ی عاملان نظام آموزش های ترویجی می باشد. بنابراین باید تمهیدات لازم برای دسترسی دامداران به امکا ن ها و نهاده های موردنیاز برای به کارگیری و استفاده از توصیه های ترویجی درنظر گرفته شود.
ساماندهی فضایی مراکز امدادرسانی اورژانس با استفاده از تحلیل شبکه در محیط ArcGIS (مطالعه موردی: پایگاه های فوریت های پزشکی شهر سنندج)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
718 - 732
حوزه های تخصصی:
مراکز امدادرسانی و اورژانس به عنوان مکانی جهت استقرار و انتظار خودروهای امداد و نجات، ازجمله مراکز مهم و حیاتی خدمات رسانی هستند که نقش مهمی را در تأمین ایمنی و آسایش شهروندان و توسعه اقتصادی – اجتماعی شهرها ایفا می کنند. بدیهی است که خدمات رسانی به موقع و مطمئن توسط این مراکز، مستلزم آرایش مناسب فضایی آن ها و مسیریابی بهینه سرویس های امدادرسانی و اورژانس در حدفاصل بین محل پایگاه اورژانس تا محل حادثه و محل حادثه تا محل بیمارستان می باشد. در تحقیق حاضر با انتخاب شهر سنندج به عنوان مطالعه موردی، سعی شده است ضمن استفاده عملیاتی از قابلیت های تحلیل شبکه در محیط ArcGIS ، به ارائه الگوی مناسب در ساماندهی فضایی مراکز امدادرسانی اورژانس در این شهر پرداخته شود. در همین راستا ابتدا به آماده سازی و پردازش داده ها و لایه های اطلاعاتی مورداستفاده در فرایند تحلیل شبکه همچون طول مسیر، سرعت مسیر، یک طرفه و دوطرفه بودن مسیر، تقاطع های غیر همسطح، و موقعیت پایگاه های اورژانس در سطح شهر، در محیط ArcGIS پرداخته شده و بعد از ایجاد Dataset مربوطه، به بارگذاری آن ها در چهارچوب مدل تحلیل شبکه به عنوان یک مدل قابل اجرا و نمایش در محیط ArcGIS اقدام شد. طبق نتایج حاصل از پژوهش، عواملی چون وجود محدوده های ترافیکی، کمبود مراکز امدادرسانی و همچنین عدم مکان گزینی مطلوب مراکز امدادرسانی موجود ؛ باعث می شود عملکرد مراکز اورژانس در خدمات رسانی در حوزه فعالیت خود با ضعف همراه باشد. در برآیند اجرای تحقیق، ضمن ارائه الگوی بازنمایی شده از مسیرهای مناسب و تعیین پایگاه های ارجحیت دار برای اعزام واحدهای امدادی به محل حادثه در حداقل زمان ممکن، نواحی واقع در خارج از شعاع عملکرد بهینه پایگاه های اورژانس، مشخص شده و با توجه به آن موقعیت های بهینه برای استقرار واحدهای اورژانس، در راستای پوشش خدمات امدادرسانی، در آستانه های زمانی تعیین شده مشخص گردیدند.
ارزیابی پایداری محله ای در روستاهای الحاقی به شهر (نمونه موردی: شهر اردبیل)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
539 - 559
حوزه های تخصصی:
در فرآیند شهرنشینی شتابان روستاهای پیرامون شهرها در شهرها ادغام می شوند و محلات متفاوتی در شهرها ظهور می کنند و به دلیل عدم توانایی مسئولان شهری در مدیریت این محلات هسته های ناپایدار شهری شکل می گیرند. ناپایداری محله به عنوان مهم ترین مانع فراروی توسعه پایدار شهری می باشد که این معضل در سطح محلات با هسته های روستایی به اوج خود می رسد. از این رو در این پژوهش پایداری روستاهای ادغامی به شهر اردبیل و سطح بندی وضعیت پایداری آن ها در ابعاد مختلف جهت برنامه ریزی آتی مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق 5 محله از مجموع محلات شهر اردبیل که قبلا" روستا بودند و در سال های اخیر به شهر الحاق شده اند می باشد. نمونه گیری به طور تصادفی انجام شده و برای برآورد حجم نمونه از رابطه کوکران با احتمال 95/0 درصد اطمینان استفاده شده و حجم نمونه387 نفر برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزارهای Excel و SPSS به کار گرفته شد و با بهره گیری از مدل بارومتر پایداری سطوح پایداری محلات هدف در 4 بُعد (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) تعیین شد .بر اساس سنجه های به کار رفته و نتایج حاصل از پیاده سازی مدل بارومتر پایداری در پژوهش حاضر تمامی محلات هدف در هریک از ابعاد پایداری در وضعیت ناپایداری قرارگرفته اند. متوسط میزان پایداری از لحاظ رفاه اکوسیستم در محدوده مورد مطالعه برابر 205/0 و رفاه انسانی نیز برابر 237/0 است که نشان از وضعیت ناپایدار هر دو دارد؛ رفاه انسانی اندکی پایدارتر از رفاه اکوسیستمی می باشد .
تحلیل ساختاری عوامل مؤثر بر توسعه میان افزا در اراضی قهوه ای مبتنی بر رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: پادگان برونسی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
143 - 177
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین دغدغه ای مهم در توسعه شهری برای پاسخگویی به نیازها، رفع چالش کمبود زمین و تعیین نحوه گسترش فیزیکی شهر است. بازتوسعه شهری با احیاء اراضی قهوه ای که به سبب عملکردی، امروزه متروکه و بلااستفاده مانده اند، به بهره برداری بهینه از اراضی درون شهری، کاهش آلودگی ها و بهبود فضای اجتماعی- اقتصادی شهر می انجامد؛ لذا این پژوهش کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد آینده نگاری به تحلیل ساختاری عوامل مؤثر بر توسعه میان افزا در اراضی قهوه ای پادگان برونسی مشهد و شناسایی اولویت های مداخله پرداخته و توسط مطالعات اسنادی و پیمایشی، اطلاعات را گردآوری نموده است. نمونه آماری پژوهش 8 نفر خبره شهری است که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. تعداد 15 متغیر مؤثر بر برنامه ریزی پایدار اراضی قهوه ای در حوزه های کالبدی- فضایی، اجتماعی- اقتصادی، مدیریتی- نهادی و زیست محیطی شناسایی و در پنج دسته تأثیرگذار، دو وجهی، تأثیرپذیر، مستقل و تنظیمی طبقه بندی و با نرم افزار میک مک ارزیابی شدند و سناریوهای محتمل و مطلوب تبیین گردید. نتایج بیانگر ترتیب درجه تأثیرگذاری عوامل قیمت زمین، دسترسی به امکانات و خدمات و نیز تعداد کاربری در اراضی بلااستفاده، بر پایداری برنامه ریزی است؛ لذا توجه به آن ها در مداخلات توسعه ای محدوده مطالعاتی و محدوده های مشابه می بایست در اولویت های تصمیم سازی و تصمیم گیری مدیران شهری قرار گیرد.
واکاوی رهیافت های برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
733 - 767
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، توجه به دو مقوله محله محوری و بازآفرینی اجتماع محور جوامع در برنامه ریزی ها مطابق با امکانات و شرایط فعلی در بین برنامه ریزان شهری افزایش یافته است. محلات به مثابه یک محدوده کوچک که دارای ساز و کارهای خاص خود است، طرح ریزی و برنامه ریزی ویژه خود را طلب می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مرور دو رویکرد برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور است. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. به منظور گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، اسنادی و دیجیتالی بهره گیری شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین دو رویکرد برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور جوامع شهری هماهنگی و تجانس وجود دارد. به نحوی که مقوله توجه به خواسته ها و نیازهای همگانی در هر دو رویکرد به عنوان اصلی اساسی و تعیین کننده مطرح می شود. برنامه ریزی مشارکتی، آموزش عمومی / آموزش برای تغییر اجتماعی و توسعه دارایی مبنا به عنوان مهم ترین نظریات پایه در رویکرد برنامه ریزی محله محور قلمداد می شوند. همچنین برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر چشم انداز که توسط جوامع محلی تعیین می گردد؛ رسیدن به توافق عمومی حاصل همکاری اجتماعات محله ای و در نهایت مشارکت و رهبری گروه های ذی نفع در فرآیند بازآفرینی شهری به عنوان مهم ترین مؤلفه های بازآفرینی شهری اجتماع محور تعیین می شوند. به طور کلی می توان گفت برنامه ریزان شهری امروزه لاجرم بایستی با بهره گیری از مدیریت محله محوری و همچنین بازآفرینی جوامع شهری مبتنی بر رویکرد اجتماع محوری با همکاری اجزا مدیریت محلی (مردم محلی، سرمایه گذاران محلی، گروه های محلی و مسئولین برنامه ریزی محلی) در راستای نیل به جوامع شهری دموکراتیک چاره اندیشی کنند.
تهیه نقشه حساسیت پذیری سیلاب با رویکرد مبتنی برGIS -AHP؛ مطالعه موردی: حوزه آبخیز الموت رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۱۳۸-۱۲۵
حوزه های تخصصی:
نقشه حساسیت به سیلاب اقدامی نرم یا غیرسازه ای و منبعی جامع برای پیش بینی و جلوگیری از آثار مخرب سیلاب در سراسر جهان به ویژه در مناطقی با پبشینه وقوع سیلاب های مکرر، است. این نقشه ها برای بسیاری از حوزه های آبخیز کشورهای درحال توسعه تاکنون تهیه نشده و وجود ندارند. ازآنجایی که هنوز درک درستی از عوامل اصلی ایجادکننده سیلاب وجود ندارد، بنابراین این مخاطره همچنان به عنوان یک مشکل حل نشده در سطح جهان باقی مانده است. این تحقیق با بهره گیری از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و نرم افزارPro ArcGIS پاسخی به برخی پارامترهای ایجادکننده سیلاب و آثار آن بر حساسیت به سیلاب در حوزه آبخیز الموت رود ارائه می دهد. بدین منظور ابتدا مجموعاً چهار پارامتر به عنوان عوامل مؤثر بر وقوع سیلاب در این حوضه به ترتیب فاصله از رودخانه، بارندگی سالیانه، شیب و کاربری اراضی، در سامانه اطلاعات جغرافیایی آماده سازی شده و پس از ایجاد ماتریس زوجی و انجام رتبه بندی، درنهایت وزن نهایی عوامل تهیه شدند. از ترکیب همه این پارامترهای ایجادکننده سیلاب بر اساس وزن و رتبه آن ها، نقشه پهنه بندی خطر سیلاب به دست آمد. بر این اساس منطقه موردمطالعه به پنج پهنه خطر طبقه بندی شده است. 3/7 درصد و 2/8 درصد وسعت حوضه به ترتیب در پهنه های خطر خیلی زیاد و خطر زیاد قرار گرفته است. این نقشه نسبت به داده های سیلاب تاریخی گردآوری شده در منطقه موردمطالعه و بهره گیری از روش ارزیابی آماری ماتریس درهم ریختگی، به طور دقیق ارزیابی شد و نتایج مؤید دقت بالای نقشه تولید شده است. یافته های این تحقیق می تواند در پیدا کردن درک مناسبی از مشکل فعلی سیلاب در این حوضه، شناسایی علل واقعی آن و برنامه مدیریت آب سودمند واقع گردد.
توسعه کارآفرینی زنان روستایی؛ چشم اندارها و چالشها
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
545 - 565
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر توجه بسیاری از کشورهای جهان به مقوله کارآفرینی و توسعه آن موجب شکل گیری موجی از سیاستهای توسعه کارآفرینی در دنیا شده است. کشورهای دنیا برای غلبه بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی خود راه حلهای متفاوتی را در نظر گرفته اند. به دلیل نقش و جایگاه مهم روستاها در فرآیند توسعه همه جانبه و پیامدهای ناگوار بی توجهی به آن مانند شکاف عمیق بین زندگی شهری و روستایی، رشد جمعیت، فقر گسترده و افزایش مهاجرت بی رویه روستائیان به شهرها باعث شده توسعه روستایی بر توسعه شهری اولویت داشته باشد. در این بین، توانمندسازی زنان روستایی از طریق فعالیتهای کارآفرینانه، به عنوان یکی از گروههای تاثیرگذار در فرآیند توسعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است .کارآفرینی به عنوان یکی از کم هزینه ترین ابزارها، بهترین نتیجه و بیشترین کارایی جهت توسعه جامعه را به همراه دارد، از این رو فراهم کردن بستر اجتماعی لازم برای توسعه آن از اهمیت خاصی برخوردار است. اما علی رغم این موضوع، ورود زنان به عرصه کارآفرینی همواره با موانع و محدودیتهای زیادی روبه رو بوده است و عوامل گوناگونی مانع از بروز و رشد استعدادهای بالقوه زنان در عرصه کارآفرینی شده است. پرسشی که در این زمینه مطرح می شود این است که چگونه می شود در زنان تمایل به کارآفرینی را ایجاد کرد تا در آنها مقاصد و نیت کارآفرینانه و طبع روحیه کارآفرینانه، برای تصمیم به راه اندازی یک کسب وکار ایجاد شود.
ارزیابی مخاطرات نهشته های بادی دشت سیستان و تأثیر آن بر مخازن حیاتی چاه نیمه زابل
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
610 - 627
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این تحقیق ارزیابی مخاطرات رسوبات بادی دشت سیستان و تأثیر آن بر مخازن حیاتی چاه نیمه در دو کانون بحرانی نیاتک و جزینک با وسعتی در حدود 131660 هکتار در جنوب شرقی زابل واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان است. این عرصه قطاعی در جهت جنوب شرق به شمال غرب را شامل می شود که ازنظر ژئومورفولوژی دارای 2 واحد دشت سر و پلایا است. از اهداف مهم این پژوهش ارائه راهکارهای مناسب برای به حداقل رساندن آسیب های ناشی از مخاطرات نهشته های بادی و خسارات ثانویه آن، در بخش های تأسیسات، کشاورزی، جاده ها و خسارات وارده به منطقه به ویژه برمخازن آبی چاه نیمه است.روش شناسی پژوهش: روش انجام این پژوهش، بررسی های میدانی، عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای با دوره های زمانی مختلف، بررسی مورفولوژی عمومی و بادهای منطقه (120روزه) و مکان یابی به لحاظ مطالعه ژئومورفولوژی منطقه انجام شد. در این پژوهش از نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی، نرم افزارهای رایانه ای ازجمله ENVI و GIS استفاده شد. نمونه برداری از رسوبات (رسوب شناسی و ترسیم نمودارهای مربوطه) و مطالعات آزمایشگاهی XRF (فلوئورسانس اشعه ایکس)، تحلیل مقایسه ای و روش تجزیه وتحلیل داده ها صورت خواهد پذیرفت. یافته ها: بر اساس نتایج تحقیق، عامل اصلی مخاطرات، بادهای فرساینده منطقه بوده که جهت شمال تا شمال غربی با زاویه 330 تا 360 درجه (باد120روزه سیستان) دارند و مهم ترین رخساره های برداشت، اراضی رهاشده، اراضی ماسه زار و عرصه های شور و پف کرده بستر دریاچه هامون و دشت های شمالی (کشور افغانستان) هستند. تفسیر نقشه های توپوگرافی و تصاویر ماهواره ای در سال های مختلف نشان داد که سرعت و جهت حرکت تپه های ماسه ای منطقه متناسب با باد غالب 120روزه و در جهت شمال غربی-جنوب شرقی هستند. علاوه برآن، ارتفاع تپه های ماسه ای و حجم ماسه ها فاکتور مهمی در سرعت حرکت و میزان پیشروی تپه های ماسه ای در سطح دشت سیستان و ورود به مخازن چاه نیمه هستند.
مروری بر اثرات اقتصادی صنعت گردشگری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
304 - 316
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یکی از صنایع خدماتی اهمیت بسیار زیادی در اقتصاد کشورها دارد. به مانند هر پدیده ی دیگری، گردشگری نیز دارای اثراتی بر جوامع است. اثرات اقتصادی یکی از مهم ترین آثار گردشگری است که می تواند تأثیرات توأمان مثبت و منفی بر مقاصد و جوامع میزبان داشته باشد. ازاین رو، بررسی اثرات اقتصادی صنعت گردشگری از اهمیت بالایی برخوردار است. بر این اساس، هدف از این پژوهش، مروری بر اثرات اقتصادی مثبت و منفی صنعت گردشگری بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت روش کار از نوع توصیفی-تحلیلی بود. روش گردآوری داده ها در این پژوهش نیز از نوع اسنادی-کتابخانه ای بود. نتایج پژوهش داد که صنعت گردشگری در یک منطقه می تواند به طور همزمان اثرات اقتصادی مثبت و منفی به همراه داشته باشد. به طوری که به موازات هر اثر اقتصادی مثبت در یک منطقه، می توان شاهد بروز اثرات منفی اقتصادی نیز بود و لازم است به گونه ای عمل شود که اثرات مثبت تقویت شده و تا حد امکان از بروز اثرات منفی جلوگیری شود.
شناخت و مطالعه تسهیل کننده هایِ توانمندسازیِ روستاییان در فراگردِ کارآفرینی گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی روستائیان در عرصه کارآفرینی گردشگری روستایی می تواند به عنوان یک انتخاب راهبردی، گذار موفقیت آمیز توسعه روستایی را به ارمغان آورد. پژوهش حاضر با هدفِ مطالعه تسهیل کننده های توانمندسازی در فراگردِ کارآفرینی گردشگری در شهرستان شاهرود انجام شده است. از روش تحقیق آمیخته در انجام این پژوهش استفاده شد. نمونه آماری در بخشِ کمی 373 خانوار از روستائیان بودند که پرسش نامه به عنوان ابزار پژوهش، به صورت نمونه گیری در دسترس در اختیار جامعه آماری قرار داده شد. آنالیز داده ها با استفاده از ضریب تغییرات، آزمون T، رگرسیون گام به گام و تکنیک COPELAND انجام شد. تکنیک کاپلند نشان می دهد که دو شاخصِ بسترهای فرهنگی و دارایی و سرمایه اولویت بالاتری در بین شاخص های تسهیل کننده توانمندسازی دارند. با کمک ضریب تغییرات، گویه های شاخص های تسهیل کننده توانمندسازی روستائیان در فراگرد کارآفرینی گردشگری بررسی شد که نتیجه آن نشان داد کمک به ایجادِ فضای فرهنگی اولویت اول را داراست. خروجی T نشان از معنی داری ابعاد و شاخص ها دارد. بر اساس میزان بتای استاندارد، گویه بستر فرهنگی روستا (214/0) و سرمایه های مشهود و نامشهود (158/0) بیشترین اهمیت را دارند. در مرحله دومِ این پژوهش، از روش کیفیِ تئوری داده بنیاد و از نوع رهیافت نظام مند استراوس - کوربین به منظور شناسایی و تبیینِ ابعاد و مؤلفه های مؤثر بر توانمندسازیِ کارآفرینانه در روستاها استفاده شد. تعداد 15 نفر از اساتید و خبرگان به صورت ترکیبیِ از روش های هدف دار و گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند. داده ها از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تحلیل شد. بسترسازی فرهنگی در کنار آموزش، آگاهی بخشی و تأمین اعتبارات مالی می تواند به شناخت مزیت های نسبی، افزایش مسئولیت پذیری، پایبندی به اخلاق حرفه ای و سازمان دهی مناسب منابع منجر شود.
تحلیل عوامل تشخیص فرصت های کارآفرینی روستایی از نظر مهاجران افغانستانی (مطالعه موردی: شهرستان ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت پدیده ای است که اثرات مهمی در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی از خود به جای می گذارد. اثرات متقابل عوامل اقتصادی و پدیده مهاجرت دارای جایگاه ویژه ای است. برای توسعه کارآفرینی، ایجاد زمینه مناسب برای به کارگیری مهاجرین و شکل گیری بوم زیست مناسب کارآفرینی روستایی از ابزار های موثر در کشور های توسعه یافته می باشد. در همین چارچوب تعداد بسیاری از مهاجران افغانستانی که در روستا های ایران ساکن شده اند و در گذر زمان به عنوان نیروی فعال در ساختار اشتغال روستایی قرار گرفته اند. بر این پایه پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر تشخیص فرصت های کارآفرینی روستایی از نظر مهاجران افغانستانی می پردازد. پژوهش حاضر از نظر هدف توصیفی-تحلیلی و به لحاظ ماهیت کاربردی است. برای گردآوری داده ها از روش برداشت میدانی (پرسشنامه) بهره گرفته شده است. تعداد نمونه آماری 374 نمونه از بین مهاجران مقیم در محدوده مورد مطالعه است که برای بررسی تشخیص فرصت های کارآفرینی روستایی از نگاه مهاجران افغانستانی از چهار بعد اقتصادی-مالی، فرهنگی-اجتماعی، شخصیتی-فردی و سیاسی-اداری مورد پرسش قرار گرفته اند. به منظور تحلیل و پیش بینی اثر شاخص ها از آزمون رگرسیون استفاده شد؛ مهمترین عوامل تاثیرگذار به ترتیب شامل شاخص های سخت کوشی، دسترسی، خلاقیت، اجتماعی، مشارکت و تجربیات هستند، که مربوط به بعد شخصیتی- فردی و فرهنگی-اجتماعی هستند و مهمترین موانع شامل ابعاد اقتصادی-مالی و فرهنگی-اجتماعی است که به ترتیب شامل شاخص های حامی و پشتیبانی مالی، سرمایه گذاری، مشاغل و قوانین و فرهنگی هستند. افزایش تشخیص فرصت های کارآفرینی در ابعاد اقتصادی-مالی و فرهنگی-اجتماعی شامل ، تامین سرمایه های لازم در قالب ارائه تسهیلات، افزایش مشارکت در فعالیت های خلاقانه، افزایش سطح سواد شغلی، آشنایی با قوانین کسب و کار، استفاده از خدمات مشاوره ای و بهره گیری از تجربیات کارآفرینان شاخص، راهکار های پیشنهادی این پژوهش است.
تبیین مؤلفه های مطلوبیت فضای شهری در تحقق حق به شهر، مطالعه موردی: ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند روبه رشد جمعیت شهرها باعث ظهور مشکلات گسترده شده است. دراین ارتباط از مهم ترین راهکارهای شناسایی شهروندی محلی، وضع قانون شهر با رویکرد مبتنی بر حق به شهر است، که جوانب مختلف جهت تحقق این مهم مورد کنکاش قرارگرفته است. در همین چارچوب تحقیق حاضر سعی در بررسی مطلوبیت فضای شهری در تحقق حق به شهری در شهر ارومیه داشته است. بدین منظور نیز از روش های کتابخانه و میدانی برای جمع آوری اطلاعات بهره برده شده است و برای تجزیه وتحلیل نیز از نرم افزار Smart Pls برای بررسی سطح معنی داری رابطه مطلوبیت در حق به شهر و از مدل IPA جهت تبیین تفاضل اهمیت و عملکرد شاخص های مطلوبیت در راستای تحقق حق به شهر استفاده شده است. لازم به ذکر است که ازآنجاکه نمونه تحقیق حاضر مبتنی بر خبرگان بوده است، حجم نمونه به روش هدفمند (گلوله برفی) به میزان 20 نفر انتخاب شده اند. نتایج تحقیق نشان داده است که مطلوبیت در تحقق حق به شهری در شهر ارومیه موثر بوده و در سه برازش اعتبار اشتراک واریانس (R2) ، میزان توان پیش بینی (Q2)، قدرت مدل ساختاری (GOF) مورد تأیید قرارگرفته است، اما براساس نتایج حاصل از مدل IPA اختلاف بین اهمیت شاخص های مطلوبیت و اولویت عملکرد توسط نهادهای ذی ربط در ارومیه وجود داشته است و اهمیت زیادی به شاخص های با اولویت پایین داده شده است؛ درحالی که اولویت اول شاخص های مطلوبیت جهت تحقق حق به شهر شامل پاسخگویی به نیازهای شهروندان، امکان حضور اقشار جامعه در بستر شهر، مسئولیت پذیری، تعلق خاطر، سازگاری و قانونمندسازی شهروندان بوده است.
معیارهای مؤثر در ارتقای کیفیت محیطی بافت های ناکارآمد شهری بر اساس ترجیحات ساکنین، موردمطالعه: محله بیسیم شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، مسئله بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری به عنوان اصلی ترین دغدغه برنامه ریزان و مدیران شهری مورد توجه محافل علمی و دانشگاهی قرار گرفته است. ازاین رو در پژوهش حاضر سعی گردیده است که ضمن شناسایی معیارهای مؤثر در مداخله بافت های ناکارآمد و راهکارهایی برای ارتقای کیفیت محیطی محله بیسیم شهر زنجان به عنوان مورد مطالعاتی بر پایه ترجیحات ساکنین ارائه گردد. این پژوهش که باهدف ارتقای کیفیت محیطی در بافت های ناکارآمد تهیه شده است، ازنظر ماهیت کاربردی و ازنظر روش انجام تحقیق ترکیبی است. در بخش اول پژوهش (کیفی)؛ داده های پژوهش بامطالعه مبانی نظری و ادبیات پژوهش، معیارها و شاخص های مؤثر بر ارتقای کیفیت محیطی در بافت های ناکارآمد شناسایی شدند. در بخش دوم پژوهش (کمی)؛ 376 پرسشنامه میان ساکنین محله بیسیم توزیع و پس از تکمیل در نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون T تک نمونه ای و مدل تحلیل عاملی تأییدی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد محله بیسیم در وضعیت نامناسبی از کیفیت محیطی قرار دارد که بهبود آن مستلزم توجه هم زمان به همه عوامل دخیل در کیفیت محیط بوده و نیازمند یک برنامه ریزی جامع و رسیدگی اساسی است. در رابطه با اولویت بندی معیارها نیز، معیار «اقتصادی» با میزان بار عاملی 621/0 در رتبه نخست اولویت و معیارهای «عملکردی» و «مدیریتی» با میزان بار عاملی 592/0 در رتبه بعدی قرار دارند. در خصوص زیرمعیارها نیز مؤلفه های «اشتغال ساکنین و درآمد خانوار» و «دسترسی و ارتباط فضایی» و «سازمان فضایی و نفوذپذیری» به ترتیب در رده های نخست تا سوم ترجیحات ساکنین به منظور ارتقای کیفیت محله بیسیم قرارگرفته اند.
نقش مدیریت منابع آب بر توسعه اقتصادی روستاهای جلگه ای ناحیه مرکزی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در توسعه اقتصادی روستاهای کشور ایران، آب نقش محوری و غیر قابل انکاری دارد. حجم قابل توجهی از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مورداستفاده قرار می گیرد و به همین جهت دسترسی به منابع آبی دارای اهمیت است. در واقع مدیریت منابع آب بر توسعه اقتصادی مناطق روستایی شمال کشور نقش بسیار مهمی دارد. به همین جهت در این پژوهش به تحلیل تاثیر مدیریت آب بر توسعه اقتصادی مناطق روستایی پرداخته شد. مقاله حاضر از نوع پژوهش های پیمایشی - تحلیلی به شمار می آید. بنابراین مانند اغلب پژوهش های پیمایشی بر روی نمونه محدودی از کل جامعه متمرکز شده و با استفاده از پرسشنامه اطلاعات مورد نیاز از جامعه نمونه (مسئولان روستایی و خانوارهای بهره بردار کشاورز روستاهای منطقه مورد مطالعه) گردآوری شده است. جامعه آماری تحقیق روستاهای جلگه مرکزی گیلان است که شامل مسئولان روستایی و خانوارهای بهره بردار کشاورز روستاهای منطقه مورد مطالعه بوده و تعداد 384 پرسشنامه بصورت تصادفی تکمیل شد. داده های فراهم شده، با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون های آماری مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مدیریت منابع آب کشاورزی بخش جلگه ای ناحیه مرکزی استان گیلان و توسعه اقتصادی روستاهای آن رابطه مستقیم وجود دارد. مدیریت منابع آب توانسته است تا موجب ارتقاء شاخص های اقتصادی در جوامع روستایی مورد مطالعه شده و در اشتغال و درآمد و سطح رفاه جامعه روستایی تاثیر گذار بوده است.
بررسی عوامل موثر بر رضامندی کشاورزان از اعتبارات بانک کشاورزی (مورد مطالعه: کشاورزان شهرستان باغملک)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
304 - 317
حوزه های تخصصی:
کشاورزی به عنوان یکی از فعالیت های تولیدی عمده در بیش تر کشورهای جهان، به ویژه کشورهای در حال توسعه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. یکی از موانع عمده ی رشد و توسعه ی اقتصادی فعالیت های این بخش، کمبود سرمایه است. هدف این پژوهش بررسی عوامل موثر بر رضامندی کشاورزان از اعتبارات بانک کشاورزی است. نمونه این تحقیق شامل 200 نفر از کشاورزان شهرستان باغملک است به تصادفی ساده انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته انجام گرفت. پس از تهیه پرسش نامه و تایید روایی صوری آن توسط متخصصان امر، پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای مختلف تحقیق تایید شد. بافنه های تحقیق نشان داد که آزمون همبستگی بین متغیر های پژوهش رابطه مثبت و معنی دار شده است. در پایان، به منظور افزایش رضا مندی کشاورزان از اعتبارات بانک کشاورزی آن ها پیشنهاد هایی ارائه شد. در پایان، به منظور افزایش رضا مندی کشاورزان از اعتبارات بانک کشاورزی آن ها پیشنهاد هایی ارائه شد.