فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۲۱ تا ۵٬۵۴۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه تعیین بهترین مکان ها برای احداث بوستان شهری با استفاده از یک مدل مکان یابی ماکسی-مین و مینی-ماکس است که در این مطالعه توسعه داده شده است. در این پژوهش به منظور مکان یابی بوستان های جدید، نحوه ی تعامل نقاط نامزد، با کاربری های شهری سازگار و ناسازگار مدنظر قرار گرفته است. بدین ترتیب بهترین نقاط برای احداث فضای سبز نقاطی هستند که کمترین فاصله را با مشتریان خود، یا به عبارت دیگر کاربری های سازگار با فضای سبز، و همچنین بیشترین فاصله را با کاربری های ناسازگار داشته باشند. مدل مکان یابی که در این پژوهش توسعه داده شد به دنبال یافتن نقاط بهینه به گونه ای است که مجموع فاصله ی آن ها از کاربری های سازگار کمینه و از کاربری های ناسازگار بیشینه شود. این مدل مکان یابی با استفاده از نرم افزار CPLEX نوشته و حل شد. در این پژوهش محل کاربری های سازگار و ناسازگار با استفاده از شیپ فایل های موجود در محیط GIS موردبررسی قرار گرفت. در پایان بهترین مکان ها برای احداث بوستان های شهری جدید از بین پهنه های سبز طرح تفصیلی جدید شهر تهران برای منطقه 17 معرفی شد. در این پژوهش شش سناریو برای مکان یابی بوستان های جدید توسعه داده شد. در سناریوی اول تا چهارم به ترتیب 19، 23، 31 و 43 بوستان جدید مکان یابی شد. اما سناریوی پنجم و ششم نتوانستند به جواب بهینه دست پیدا کنند. این بدان معنی است که امکان انتخاب و استقرار بهینه ی بوستان های شهری از بین نقاط نامزد برای افزایش بیش از چهار متر سرانه در سطح این منطقه امکان پذیر نیست. اما می توان سرانه را به صورت غیر بهینه تا میزان 18/6 مترمربع به ازای هر شهروند افزایش داد.
ارزیابی وضعیت پایداری محله ها در شهرهای مرزی (مطالعه موردی: محله های شهر پیرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعة پایدار شهری مقوله ای با ابعاد گسترده و پیچیده است که در رشد و تکوین شهرها تأثیر گذار بوده است و ارتباط تنگاتنگی با آسیب های اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و معیشت شهری، امنیت، مشارکت، شکل بافت و مدیریت شهری دارد. توسعة پایدار شهری و اندازه گیری کمّی و نمایش فضایی آن موضوعی مهم در برنامه ریزی شهری محسوب می گردد. هدف پژوهش حاضر سطح بندی فضایی و تحلیل میزان پایداری و ناپداری محلات شهر مرزی پیرانشهر به لحاظ 4 شاخص اقتصادی، اجتماعی، زیست_ محیطی و نهادی_ کالبدی می باشد. نوع تحقیق کاربردی_ توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی، کتابخانه ای و نیز برداشت های میدانی و پیمایشی است. جامعة آماری کلیة محله های شهر پیرانشهر می باشد که از بین آنها تعداد 380 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونة آماری انتخاب شده اند و داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و GIS تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج کلی تحقیق نشان می دهند؛ به لحاظ شاخص های توسعة پایدار، 3 محلة (آزادی، بازارچه و زمین های شهرداری) در وضیعیت پایدار و محله های (آزادگان، زرگتن و فرمانداری) در سطح نیمه پایدار و 9 محلة (ساحلی، کمربندی، جاده سردشت، بازار سیگاران، کمربندی جدید، کهنه خانه، پاداش، فرهنگیان و شین آباد) در وضعیت ناپایدار قرار دارند.
بررسی شاخص های زیست پذیری در بافت های فرسوده و تاریخی محلات شهری مطالعه موردی: منطقه 12 کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
87 - 95
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده و تاریخی درون بخش های قدیمی و میانی شهرها به دلیل شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی و کالبدی خود، موجبات فرسودگی و شکاف عمیق با سایر بخش های شهری را پدید آورده است. پایین آمدن منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانی های کارکردی و کالبدی این بافت ها به همراه افت بسیار شدید کیفیت محیطی زیست شهری، ضرورت توجه به زیست پذیری این محدوده ها از شهر را بیش از پیش نموده است. در این راستا تحقیق حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر زیست پذیری بافت های فرسوده و تاریخی منطقه 12 شهر تهران در راستای پایداری محلات شهر پرداخته است. جامعه آماری ساکنین بافت فرسوده و تاریخی منطقه 12 است که حجم آنها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر می باشد. روش جمع آوری داده ها اسنادی کتابخانه ای و با استفاده از ابزار پرسش نامه است. برای تجزیه و تحلیل و همچنین آزمون فرضیه های تحقیق از مدل های ویکور، روش درون یابی داده های (idw) و همچنین آزمون t test استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که منطقه 12 به طورکلی به لحاظ شاخص های زیست پذیری در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد. در بین محلات محله بهارستان در وضعیت مطلوب در مقابل محله های بازار و پامنار در وضعیت نامطلوبی به لحاظ شاخص های زیست پذیری قرار دارند. با توجه به یافته های پژوهش، مؤلفه های امکانات زیرساختی وحمل و نقل به ترتیب با بیشترین میزان مطلوبیت، اثرگذارترین مؤلفه ها در زیست پذیری منطقه 12 بوده و مؤلفه های امنیت اجتماعی و فردی، هویت و حس مکان با کم ترین میزان مطلوبیت،کم اثرترین مؤلفه ها در زیست پذیری منطقه بوده اند.
اولویت بندی توان توسعه گردشگری در مناطق کویری و بیابانی مطالعه موردی: استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
79 - 98
حوزه های تخصصی:
استان کرمان از جمعیت بالای جوان، وسعت قابل توجه و زمین های حاصلخیز به ویژه در حوزه جنوبی، منابع زیرزمینی غنی و ارزشمند و قابلیت ها و جاذبه های متنوع گردشگری (طبیعی و انسانی) برخوردار می باشد. بااین وجود، معضلات متعدد اجتماعی– فرهنگی، اقتصادی و کالبدی- فضایی و توسعه ناپایدار (به خصوص در مناطق کویری و بیابانی) به عنوان چالشی اساسی فراروی مدیران و برنامه ریزان ملی، منطقه ای و محلی می باشد. این پژوهش با توجه به ماهیت آن، از نوع کاربردی است. روش پژوهش به صورت اکتشافی و توصیفی - تحلیلی است. برای گردآوری داده های موردنیاز از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در پژوهش حاضر، برای نخستین بار، به منظور اولویت بندی و پهنه بندی منطقه موردمطالعه (استان کرمان) ازنظر توان توریسم، از پیاده سازی مدل تصمیم گیری چند شاخصه ویکور (Vikor) در محیط GIS استفاده شده است. کارایی بسیار بالای مدل ویکور نسبت به مدل های پیشین (تاپسیس، و ...) در کسب نتایج با کمترین خطا و درنهایت قابلیت به کارگیری این نتایج در تصمیم گیری های نهایی توسط مدیران باعث انتخاب مدل مزبور گردیده است. نتایج حاصله از بررسی خروجی نهایی مدل ویکور حاصل از تلفیق و تحلیل لایه های مختلف اطلاعاتی نشان می دهد که شهرستان های کرمان، بم، جیرفت، سیرجان و رفسنجان به دلیل داشتن جاذبه های انسانی- فرهنگی و طبیعی گوناگون از توان بالاتری نسبت به سایر مناطق استان برخوردار هستند. همچنین، مناطق محروم تر و کمتر توسعه یافته استان مانند: فهرج، ریگان، رودبار جنوب، قلعه گنج، منوجان، کهنوج و ...، که با محدودیت های طبیعی و همچنین چالش های انسانی مواجه هستند؛ با توجه به وجود جاذبه های طبیعی و جاذبه های انسانی- فرهنگی مناطق مستعدی جهت توسعه انواع توریسم (طبیعت گردی، فرهنگی، قومی، روستایی، ورزشی، سلامت، رویداد، برای دیدار بستگان، کشاورزی، نیاشناسی، فروشگاه کتاب، و ...) می باشند.
مطالعه نقش عوامل محیط انسان ساخت در فعالیت پیاده روی افراد در محلات مسکونی مطالعه موردی: منطقه 7 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
65 - 78
حوزه های تخصصی:
علی رغم اینکه افزایش فعالیت بدنی در میان مردم تبدیل به یکی از اولویت های بهداشت عمومی شده است، میزان فعالیت بدنی افراد پایین و ناکافی است. در این میان پیاده روی رایج ترین و قابل دسترس ترین نوع فعالیت بدنی است که تقریباً تمامی گروه های سنی بدون پرداخت هزینه می توانند از آن بهره مند گردند. این پژوهش باهدف اصلی، بررسی اثرات محیط انسان ساخت در میزان پیاده روی افراد در منطقه 7 تهران انجام گردید. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جمع آوری اطاعات به دو صورت اسنادی و میدانی انجام گرفت. جامعه آماری این تحقیق شامل افراد بالای 15 سال منطقه 7 تهران و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد. واحد تحلیل فرد و سطح تحلیل محله می باشد. فرایند کار در دو مرحله کلی انجام گرفت: در مرحله اول ابتدا محلات منطقه 7 تهران بر اساس شاخص پیاده مداری، در سه سطح محلات باقابلیت پیاده مداری بالا، قابلیت پیاده مداری متوسط و قابلیت پیاده مداری پایین طبقه بندی گردید. سپس در مرحله بعد میزان پیاده روی افراد در داخل محدوده محله خود از طریق پرسشنامه و خود اظهاری پاسخگویان به دست آمد. نتایج حاصل نشان داد که تفاوت معناداری بین میزان پیاده روی ساکنان محلات باقابلیت پیاده مداری متفاوت وجود دارد. به این صورت که افراد ساکن در محلات باقابلیت پیاده مداری بالا در محدوده محله خود، بیشتر اقدام به پیاده روی می کنند. همچنین نتایج حاکی از این است که بین تراکم مسکونی و پیوستگی خیابانی با پیاده روی ارتباط معنادار وجود دارد ولی ارتباطی بین اختلاط کاربری و میزان پیاده روی افراد وجود ندارد.
ارزیابی تأثیر کیفیت محیط شهری بر روابط اجتماعی استفاده کنندگان از فضا (مطالعه موردی: پیاده راه بوعلی سینا شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت محیط شهر اساسا یک مفهوم چند بعدی بوده و شامل ابعاد فیزیکی، فضایی، اقتصادی و اجتماعی محیط زیست شهری می شود. بر این اساس کیفیت محیط شهری می تواند بر روابط اجتماعی شهروندان تاثیرگذار باشد. افراد بر اساس منافع خود، ارتباطات اجتماعی را شکل داده و بر اساس توقعات، هنجارها و نقشهای معین خ ود، ب ه آن م ی پردازند. از این رو هدف پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر کیفیت محیط شهری بر روابط اجتماعی استفاده کنندگان از فضا در پیاده راه بوعلی سینا شهر همدان است تا گام مثبتی در جهت افزایش کیفیت محیطی فضاهای شهری و همچنین بهبود و ارتقاء سطح روابط و تعاملات اجتماعی در این فضاهاست. نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی _ تحلیلی است حجم نمونه نیز به دلیل پویایی و نامشخص بودن جمعیت پیاده راه بوعلی سینا از فرمول (تعیین حجم نمونه جامعه نامعلوم) برابر با 225 انتخاب گردید. روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده بوده است. برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار SPSS ) تحلیل واریانس یک طرفه Tو آزمون همبستگی خی دو Chi-Square Tests) بهره برده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین کیفیت محیطی و روابط اجتماعی استفاده کنندگان از فضا ارتباط بالایی وجود دارد و دو متغیر سرزندگی و کیفیت عرصه های همگانی در کیفیت محیطی بیشترین تاثیرگذاری را بر سطح روابط اجتماعی در پیاده راه بوعلی سینا دارند. در واقع می توان از نتایج این پژوهش چنین استنباط کرد که این کیفیت محیط است که باعث ماندگاری فرد در فضا و ایجاد کنش اجتماعی در آن می شود. و ارتقاء و بهبود این کیفیت باعث ارتقاء سطح و بهبود روابط اجتماعی در فضاست به همین دلیل پیشنهادهای این پژوهش در جهت افزایش کیفیت محیطی در فضا ارائه شده است.
بررسی و مقایسة تطبیقی تمایل به مشارکت در بین ساکنان بافت های قدیم و جدید شهری با استفاده از مدلAHP (مورد شناسی: محله های بافت قدیم و جدید شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهادینه سازی مشارکت و حضور مردم در فرایند مدیریت شهرها، رمز اصلی موفقیت طرح های توسعة شهری و از عوامل کلیدی ارزیابی عملکرد نظام مدیریتی شهری است که می تواند منجر به توسعة پایدار شهری شود؛ به همین دلیل امروزه در سطح جهانی، رویکرد «مشارکت محوری» در برنامه های شهری تقویت شده است. در این رویکرد مقتضیات هر جامعه بسیار مهم بوده که سیاست گذاری ها، برنامه ریزی ها و طراحی الگوها باید متناسب با آن صورت گیرد. به عبارتی، برای پیاده کردن برنامه ریزی مشارکتی نقطة آغازین، سنجش و اندازه گیری میزان تمایل به مشارکت در محله های مختلف شهری است تا فرایند برنامه ریزی شهری متناسب با تفاوت های موجود، نظام داده شده و عملیاتی شود؛ از این رو، هدف اصلی این نوشتار واکاوی و شناخت تمایل به مشارکت در محله های مختلف شهری است. پژوهش با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و کمّی، در چارچوب مدل تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و تحلیل همبستگی سعی کرده است ابتدا تأثیر ویژگی های شخصی و خانوار بر روی میزان مشارکت پذیری را بررسی کند و سپس به مقایسة تطبیقی تمایل به مشارکت شهروندان در بافت های قدیم و جدید شهر کرمان بپردازد. در نهایت به این نتیجه می رسد که در بین ویژگی های شخصی، جنسیت، میزان علاقه به محله و عضویت در نهادها با میزان تمایل به مشارکت ارتباط وجود دارد. از بین سطوح مختلف مشارکت، بالاترین میزانِ تمایل به مشارکت مربوط به مشارکت سیاسی و پایین ترین سطح مربوط به مشارکت مالی است. در آخر اینکه، میزان تمایل به مشارکت در بین ساکنان بافت جدید (محلة مطهری) بیش تر از ساکنان بافت قدیم (محلة مسجد ملک) است .
Barriers to the Promotion of Agricultural Land Consolidation in Rural Areas from Farmers' Point of View (Case Study: Fash Dehedtan of Kangavar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose- The present study aimed to investigate the most important obstacles to the promotion of agricultural land consolidation in the rural areas of Kangavar County. This study seeks to answer a key question: What are the main obstacles to the implementation of agricultural land consolidation policy in the villages of the study area? Design/methodology/approach - The present research is an applied one conducted in a descriptive-analytical method; field work was used for data collection and factor analysis was used for data analysis. The population of the study included 1216 land users. Using Cochran's formula, 211 questionnaires were developed and randomly distributed among the users. The stratified sampling method was used to determine the number of samples in the villages. Cronbach's alpha was used to determine the coefficient of validity of the questionnaire in the village; the validity of the questionnaire was 0.816, which indicated the data were suitable for the research. Findings- The findings show that ‘the factor of investment and fund’ accounts for 14.445% of the variance, which is the most important obstacle to the development of land consolidation in the rural areas. However, the lack of support of government agencies and organizations, infrastructural weaknesses, individual factors, lack of creativity, lack of intellectual participation and trust, lack of management and production practices, lack of knowledge and awareness, and lack of access to communication facilities in rural areas are important constraints on land consolidation in the rural areas of the study.
تحلیل پیامدهای همه گیری کرونا بر اقتصاد روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۹)
391 - 413
حوزه های تخصصی:
با توجه به اصول جغرافیای اقتصادی، قانون محدودیت ها از مهم ترین و چشم گیرترین قوانین جغرافیای اقتصادی است؛ بدین سان که گاهی محیط فیزیکی محدودیت هایی در مکان زیست موجودات زنده فراهم می آورد و زمانی نیز بستر مساعدی برای فعالیت های مختلف انسان و پرورش و تولید محصولات گوناگون تهیه می کند. از جمل ه این محدودیت ها می توان به بحران های طبیعی و انسانی مانند سیل، زلزله، آتش سوزی، خشک سالی، طوفان، بیماری های مسری، جنگ، و تحریم اشاره کرد. در طول تاریخ زندگی جوامع بشری، بیماری ها به طرق مختلف بر زندگی فردی و اجتماعی انسان ها تأثیر داشته اند. ب ُ عد اقتصادی زندگی انسان نیز از این تأثیر مستثن ا نبوده است و زمانی که این بیماری ها جنب ه همه گیری داشته باشند وسعت بحران ایجادشده نیز بسیار زیاد خواهد بود. پژوهش یادشده با هدف بررسی ت أ ثیر پاندمیک کرونا بر اقتصاد روستایی انجام شده است که از نظر هدف جز و تحقیقات کاربردی است و بر اساس ماهیت و روش تحقیق توصیفی است. جامع ه آماری موردمطالعه همه نقاط روستایی در سطح جهان است که از بین آن ها دو کشور هند و کانادا به عنوان نمونه انتخاب شده اند. نتایج حاکی از آن است که هزینه های تحمیل شده در اثر اپیدمی کرونا و همچنین کاهش تولید و عرضه در سطح داخلی و خارجی ناشی از آن می تواند اقتصاد را با تورم های بالاتر و رشدهای اقتصادی پایین تر مواجه کند؛ درواقع ، کرونا با تأثیر بر زنجیر ه تأمین، تقاضا ، و نقدینگی بر بنگاه ها و با تأثیر بر عرض ه نیروی کار، مصرف کالاها و خدمات ، و به ویژه با کاهش درآمد مصرف کنندگان و تولیدکنندگان محصولات کشاورزی، گردشگری ، و صنایع دستی در کوتاه مدت و بلندمدت بر اقتصاد روستا تأثیرگذار است.
تحلیل و ارزیابی شاخص های رفاه اجتماعی در نواحی شهری با تأکید بر رویکرد عدالت (مطالعه موردی: نواحی منطقه 1 شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین بسترهای ایجاد جامعه پویا و رو به رشد، تحقق رفاه شهروندان در اجتماع است. با تکیه بر تقویت شاخص های رفاه اجتماعی و در سایه عدالت اجتماعی می توان مسائلی مانند نابرابری های غیرعادلانه را در شهر به حداقل رساند. پژوهش حاضر کاربردی است و با هدف ارزیابی و تعیین سطح شاخص های رفاه اجتماعی در نواحی منطقه 1 شهر قزوین با تأکید بر رویکرد عدالت اجتماعی تدوین شده است. این نواحی هسته شکل گیری شهر را در خود جای داده است و ممکن است با گذشت زمان و تزریق شاخص های مربوط، در مقایسه با سایر مناطق شهر به سطح عادلانه رفاه رسیده باشد. روش پژوهش، آمیخته و از نوع «تحلیل محتوا» و «پیمایشی» است. با نظرخواهی از صاحب نظران، 22 شاخص رفاه اجتماعی در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و کالبدی انتخاب، و برای بررسی توزیع عادلانه این شاخص ها، از آزمون t استفاده شد که با توجه به نتایج، شاخص های رفاه اجتماعی در منطقه 1 عادلانه نیست؛ بنابراین، برای شناسایی تأثیرگذارترین عامل برقرارکننده رفاه اجتماعی با بهره گیری از آزمون فریدمن، تمام شاخص ها اولویت بندی می شود که سه شاخص درآمد سرانه، وضعیت اشتغال و رضایت شغلی به ترتیب بیشترین تأثیر را دارد. درنهایت با توجه به محدوده های ضعیف تر در هریک از شاخص ها در دو ناحیه درمی یابیم که در تقویت شاخص های ضعیف، رفاه اجتماعی و تزریق شاخص های مکمل در نواحی شهری برای رسیدن به سطح عادلانه زندگی ضروری است.
ارزیابی کمّی و کیفی کاربری اراضی شهر با استفاده از ماتریس چهارگانه جهت رسیدن به اهداف توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموماً ارزیابی چگونگی کاربری اراضی شهری منعکس کننده تصویری گویا از نظر سیمای شهری، تخصیص فضای شهری به کاربری های مختلف مورد نیاز در طی زمان، و در جهت رسیدن به اهداف توسعه شهری است. هدف از این پژوهش ارزیابی کمّی و کیفی کاربری اراضی در شهر مرند است. روش پژوهش میدانی و توصیفی- تحلیلی است. براساس کار میدانی، کاربری اراضی در شهر مرند از لحاظ کمّی و کیفی، چگونگی توزیع، و جانمایی فضایی آن در سطح شهر بررسی شده است. برای تحلیل توزیع و پراکنش کاربری ها از شاخص ویلیامسون (یا ضریب اختلاف CV)، ماتریس ها (سازگاری، مطلوبیت، ظرفیت، و وابستگی) استفاده شده است. همچنین، برای تخمین فاصله مناسب یک کاربری از کاربری های دیگر از نرم افزارهای رایانه ای Auto cadبهره گرفته شده است. نتایج پژوهش گویای این مطلب است که در شهر مرند در بخش کاربری حمل و نقل و انبارداری سرانه 5 / 25 متر مربع است که بیشتر از استاندارد است و وضعیت مطلوبی دارد. اما متأسفانه سرانه کاربری های دیگر مطابق با استانداردهای رایج در کشور نیست و حتی کمتر از آن است. بنابراین، با توجه به نتیجه نهایی تحلیل ماتریس های چهارگانه و تنظیم ماتریس ترکیبی، می توان بیان کرد که کاربری های شهر مرند به لحاظ کیفی روند توزیع، استقرار، و کارکردهای متقابل کاربری های شهری در شرایط فعلی منتفی و نامناسب است و توزیع ناعادلانه برخی خدمات شهری باعث تمرکز بیشتر جمعیت در برخی نواحی شهر شده است.
نقش نخبگان تولیدی - تجاری در ارتقاء محلات رو به زوال شهری (نمونه موردی: محله ایثار شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی جمعیت شهر مشهد طی سال های 1365 تا 1390 نشان می دهد، این شهر طی سال های گذشته شاهد کاهش جمعیت در بخش مرکزی و افزایش آن در لبه ها بوده است. پدیده خروج جمعیت و مشاغل، با عنوان زوال شهری مشخص می شود. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که بر خلاف این روند کلی، محله ایثار در محدوده رو به زوال شهر، موفق به نوسازی و ارتقاء شده است. بررسی نقش نخبگان اقتصادی در این ارتقاء، موضوع اصلی این پژوهش است. این تجربه به جهت مستند سازی الگویی به نسبت وفق و وسعت بخشیدن به ادبیات احیای بافت های نابسامان شهری، توسعه بر مبنای بخش خصوصی، مشارکت خصوصی– عمومی و حکمروایی خوب شهری دارای اهمیت می باشد. این تحقیق بر حسب نوع، توصیفی- تحلیلی و از نظر روش، علی پس از وقوع می باشد که از بررسی های کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی در تبیین موضوع استفاده نموده است. علاوه بر داده های میدانی و سرشمارهای رسمی، در این پژوهش، 97 پرسشنامه بین مدیران فروشگاه های راسته بازار ایثار توزیع گردید که به 53 درصد از آنها پاسخ داده شد. همچنین روابط فضایی و غیر فضایی به وسیله رگرسیون عمومی و فضایی آزمون گردید. بررسی ها نشان می دهد، ائتلاف نخبگان تجاری – تولیدی محله ایثار(ماشین رشد)، با سرمایه گذاری اولیه و توسعه کسب و کار، موجب افزایش ارزش املاک، جذب و نگاه داشت جمعیت، همچنین ارتقاء کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و افزایش سرانه کاربری های خدماتی محله شده اند.
ارزیابی اکوسیستم کارآفرینی گردشگری روستایی (مورد مطالعه: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
556 - 575
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی در گردشگری روستایی یکی اهرم های توسعه روستایی است که به عنوان راه حلی برای برخی از مسائل روستاییان همواره موردتوجه بوده است. بر این اساس، هدف این پژوهش ارزیابی اکوسیستم کارآفرینی گردشگری در روستاهای استان تهران و شناخت مهم ترین عوامل مؤثر بر توسعه آن است. پژوهش از نوع پیمایشی است که با روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته و ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه و جامعه آماری «صاحبان کسب وکار روستایی»، «مدیران روستایی» و «خبرگان و متخصصان» تکمیل شده است. در ارتباط با توسعه اکوسیستم کارآفرینی در گردشگری روستایی، نتایج نشان داد هر سه گروه صاحبان کسب وکار، مدیران روستایی و خبرگان، بعد اقتصادی را مهم ترین بعد دانسته و نتایج مدل تحلیل عاملی در ارزیابی مهم ترین شاخص های مؤثر بر توسعه اکوسیستم کارآفرینی در گردشگری روستایی از طریق خلاصه سازی 24 شاخص مورد بررسی به 5 عامل، مهم ترین شاخص را در توسعه اکوسیستم کارآفرینی در گردشگری روستایی، شاخص «سرمایه گذاری» تعیین می کند. سایر شاخص های عامل اول شامل مشارکت، سرمایه گذار، دسترسی (بازار یا اقتصادی)، دولتی، آگاهی و آموزشی (سیاستی) می شود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که مهم ترین لازمه تحقق توسعه کارآفرینی گردشگری در روستاهای موردمطالعه، نیاز به همکاری دو گروه سرمایه گذار (برای سرمایه گذاری و بازاریابی) و دولت (برای ارائه آموزش و افزایش آگاهی) در بستر روستاهای دارای قابلیت کارآفرینی گردشگری و مشارکت با ساکنان این روستاها است.
تبیین نقش هیدروپلیتیک بر سیاست خارجی افغانستان و ایران (2015 الی 2019)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره ارزش های جغرافیایی در یک کشور جزو منافع ملی تلقی می شوند و دولت ها به آسانی نمی توانند بر سر منافع ملی دست به معامله بزنند.علاوه بر این مسائل اختلافات آبی در سیاست خارجی کشورها در تقابل با یکدیگر نیز تاثیر گذار بوده است.در این راستا جمهوری اسلامی ایران نیز در طی دهه های گذشته اختلافات هیدروپلیتیکی گسترده ای نیز با همسایگان خود داشته است که از جمله مهمترین این اختلافات ، اختلافات این کشور با کشور افغانستان بر سر دو رود هیرمند و هریر رود بوده است . افزایش این اختلافات در طی سال های گذشته سبب کمبود آب و کاهش فعالیت های صنعتی،کشاورزی و دامی در استان های شرقی ایران را به همراه داشته است . پژوهش حاضر نیز در این زمینه با روش توصیفی-تحلیلی و از نوع پژوهش های کاربردی و توسعه ای به ارزیابی نقش هیدروپلیتیک بر سیاست خارجی افغانستان و ایران می پردازد.نتایج تحقیق نشان داد که تغییر مسیر رودخانه ها ، آلودگی منابع آب رودخانه ها ، دست درازی به آب رودخانه ها و کنترل منابع آب بالادست کشور افغانستان بر علیه جمهوری اسلامی ایران ، از جمله مهمترین عوامل هیدروپلیتیکی تنش زا در روابط ایران و افغانستان است و همچنین اقدامات هیدروپلیتیکی افغانستان در ساختار توسعه نوین روابط بین الملل ، تبعات سیاسی و اقتصادی را در روابط دو کشور ایران و افغانستان به دنبال خواهد داشت .
آسیب شناسی اقتصادی توسعه گردشگری در نواحی روستایی شهرستان لنگرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طی دهه های اخیر صنعت گردشگری و به ویژه شاخه روستایی آن، جایگاه خاصی را در اقتصاد کشورها بدست آورده و نقش فعال و مؤثری را در ارتقاء ساختار اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشورها به خصوص در کشورهای رو به توسعه ایفا می کند. نواحی روستایی شهرستان لنگرود، یکی از نواحی پر جاذبه در استان گیلان است که همواره مقصد گردشگری بسیاری از گردشگران و علاقمندان را به خود اختصاص داده است. آسیب شناسی فعالیت های گردشگری در نواحی روستایی این شهرستان، هدف اصلی این پژوهش است که به منظور دستیابی به آن از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش 15 روستای دارای زمینه های گردشگری روستایی شهرستان لنگرود بوده که به شیوه هدفمند و قضاوتی انتخاب شده اند. حجم نمونه با استفاده از روش کوکران، 342 نمونه برآورد شده که به روش تصادفی- سهمیه ای بین ساکنان محلی، مدیران و کارشناسان اداری شهرستان لنگرود توزیع شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های افزایش قیمت زمین و حتی بورس بازی زمین و گسترش دلالی ها با میانگین وزنی 19/4، افزایش اجاره بهای مسکن و یا کالا هایی که برای زندگی روزمره مردم لازم اند با میانگین وزنی 94/3 و تغییر ماهیت مغازه های عرضه کننده کالاهای لازم و مورد نیاز ساکنان به مغازه هایی برای عرضه کالا به گردشگران با میانگین وزنی 63/3 بیش از سایر مؤلفه ها باعث ایجاد ناپایداری و آسیب های اقتصادی در روستاهای مورد مطالعه شده اند. همچنین در بین مؤلفه های مورد بررسی پیامدهای نامطلوب اقتصادی، مؤلفه افزایش دستمزدها با میانگین وزنی 20/3، کمترین تأثیر را داشته است.
Investigating the Role of Non-Governmental Organizations in Achieving Sustainable Rural Development (Case Study: Golestan Province)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose - The importance of non-governmental organizations in underdeveloped or developing countries such as Iran is more than anything due to the ability of such organizations in advancing culture in the most basic sectors of society. The purpose of this research is to analyze the role of non-governmental organizations in Golestan province in achieving sustainable rural development. Design/methodology/approach - This research is descriptive-correlative. The experts of consulting firms of Golestan province constituted the statistical population (n=706) of whom 249 were selected as the sample using stratified random sampling method. The validity of the research instrument was evaluated by faculty members and experts. The pre-test and questionnaire validation were conducted by giving the questionnaires to 30 subjects other than the statistical sample. A Cronbach's alpha of 0.88 was calculated for the reliability coefficient. Finding- According to the results, collective performance of tasks, the use of information and communication technology in providing services, the promotion of skills in producers and beneficiaries of the agricultural sector, improvement of agricultural knowledge in producers and beneficiaries, agricultural technical-vocational training, teaching of management skills and administration of entrepreneurial business along with group dynamics were the major roles of non-governmental organizations in achieving sustainable rural development. The results showed that the communicative and economic knowledge factor and economy with a specific value of 6.86 had the highest power in explaining variables, followed by the educational-promotional factor with a specific value of 6.38 and the social-facilitating factor with a specific value of 5.97. In total, about 65.2% of the total variance was explained. Practical implications- In order to achieve sustainable rural development, it is suggested that non-governmental organizations play their roles in raising income and improving the living standards of farmers, accessing resources and facilities for providing services, diversifying agricultural and agricultural activities, reducing costs and establishing contact with farmers. It also promotes the level of knowledge and skills of producers and beneficiaries in the agricultural sector.
آینده پژوهی مدیریت شهری زمینه ساز تحقق رقابت پذیری در عرصه گردشگری (مطالعه موردی: شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: مدیریت واحد شهری، زمینه ساز رشد هماهنگ و هم افزا در ساختارهای گوناگون شهری می گردد. با توجه به ماهیت چند بعدی صنعت گردشگری و وابستگی زیاد آن به وجود زیرساخت های شهری در ارائه خدمات به گردشگران در راستای برنامه ریزی، حفظ آثار ارزشمند تاریخی، ایجاد سازه های متناسب با فضای شهری در کنار دسترسی مناسب گردشگران به امکانات گردشگری، نقش مدیریت شهری بیشتر آشکار می گردد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد. اطلاعات جمع آوری شده، طبقه بندی و در دو بخش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش اول ضمن تجزیه و تحلیل نظریات در نرم افزار تحلیل آماری SPSS از طریق آزمون تحلیل عاملی، همبستگی عوامل تاثیرگذار نیز مورد بررسی قرار گرفت. در جهت نیل به رقابت پذیری در عرصه گردشگری شهر زاهدان، مدل استراتژیک SOAR مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که مدیریت شهری دچار نوسانات و ضعف شدیدی می باشد. عدم هماهنگی در بین عوامل تصمیم گیرنده و اجرایی، عدم مشارکت مردم، ضعف زیرساخت ها و نیاز به تشویق سرمایه گذاری بخش خصوصی، از عوامل اساسی موثر در کاهش روند توسعه گردشگری شهری زاهدان می باشد. نتیجه گیری: لذا مدیریت یکپارچه شهری ضرورتی جهت دستیابی به رقابت پذیری گردشگری شهری در محدوده مورد مطالعه محسوب می شود.
تحلیلی بر سطح توسعه یافتگی مناطق روستایی شهرستان های استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند برنامه ریزی و توسعه نواحی روستایی، شناخت و تحلیل وضع موجود روستاها و بررسی امکانات و تنگناهای آن ها در زمینه های مختلف ضروری است که این امر برنامه ریزان را در تعیین اهداف توسعه و مشخص کردن سیاست ها، خط مشی ها و راهکارهای دستیابی به آن ها یاری می رساند. در این فرایند تعیین سطوح برخورداری و توسعه نواحی روستایی، همچنین بررسی قوت و ضعف شرایط هر ناحیه در زمینه های آموزشی، فرهنگی، بهداشتی، زیربنایی و خدماتی، زمینه تخصیص بهینه منابع و امکانات را برای توسعه هماهنگ، یکپارچه و متوازن روستاها فراهم می کند. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف تعیین سطوح توسعه مناطق روستایی شهرستان های استان کرمانشاه انجام شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، و جامعه آماری شامل مناطق روستایی چهارده شهرستان استان کرمانشاه براساس سالنامه آماری سال 1392 است. در تحلیل داده ها نیز از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره TOPSIS، SAW، KOPRAS وNumerical Taxonomy استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بین شهرستان های استان کرمانشاه از نظر خدمات دهی به روستاهای تابع، تفاوت چشمگیری وجود دارد؛ به گونه ای که توسعه مناطق روستایی شهرستان کرمانشاه در بالاترین سطح قرار دارد. مناطق روستایی شهرستان های صحنه، دالاهو، سنقر و کلیایی، کنگاور، سرپل ذهاب و پاوه در سطح متوسط، و مناطق روستایی شهرستان های گیلان غرب، هرسین، روانسر، جوانرود، قصر شیرین، اسلام آباد غرب و ثلاث باباجانی در سطح محرومی از توسعه قرار گرفته اند که در راستای توسعه و تحقق عدالت در سطح استان تقویت نواحی روستایی محروم ضروری است.
بررسی راهبرد های توسعه صنعت گردشگری در بستر ICT در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری، به عنوان گسترده ترین صنعت خدماتی جهان، از منابع مهم رونق اقتصادی ( اشتغال زایی، کسب درآمدهای ارزی، کاهش فقر و غیره) و افزایش تبادل و تعامل اجتماعی محسوب می شود. از این رو، مناطقی که از ظرفیت های گردشگری برخوردار هستند، باید راهبرد های مناسبی انتخاب کنند تا از مزایا و فواید اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی صنعت مذکور برخوردار شوند. هدف تحقیق حاضر تدوین راهبرد های توسعه صنعت گردشگری در بستر ICT در استان آذربایجان شرقی بوده است. جهت تدوین راهبرد گردشگری در استان آذربایجان شرقی، ابتدا کلیه نقاط ضعف، قوت، فرصتها، تهدید ها و اهمیت هریک طی یک پرسشنامه ای توسط کارشناسان و مدیران سازمان گردشگری این استان تعیین شد. سپس در مرحله ورودی، ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (IFE) و ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (EFE) تدوین گردید. نتایج نشان داد که وضعیت استراتژیک استان مورد بررسی در حالت رقابتی بوده و با توجه به نظرات کارشناسان، استراتژی های مورد نظر تدوین شده موجب توسعه صنعت گردشگری این استان خواهد شد.
بررسی ویژگی های اقتصادی مسکن و برآورد نرخ سودآوری و بهره وری عوامل تولید مسکن (مطالعه موردی: سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
571 - 586
حوزه های تخصصی:
مسکن در ایران از نظر اقتصادی دووجهی است؛ یعنی در عین مصرفی بودن، با توجه به شرایط اقتصادی کشور، همواره کالایی سرمایه ای محسوب می شود. ارزش سرمایه ای مسکن در شرایطی که سایر بخش های تولیدی و تجاری کشور در حال رکود هستند و این کالا یکی از بخش های محدود جذب کننده نقدینگی های مردم به شمار می آید، بیشتر می شود. با توجه به جایگاه و اهمیت مسکن در اقتصاد خانوارها و اقتصاد کلان کشور، تحولات هریک از بخش های کلان اقتصادی کشور در بازار مسکن تأثیرگذار است و هر تغییر در ویژگی های اقتصادی بخش مسکن، پیامدهای زنجیره ای در اقتصاد کلان به دنبال دارد. در شهر سنندج با توجه به شرایط توپوگرافی و محدودیت در عرضه زمین مرتبط با نرخ رشد جمعیت (به ویژه مهاجرت پذیری)، اقتصاد مسکن شرایط ویژه و مهمی دارد. تأمین مالی و سهم پس انداز خانوارها نیز عاملی تعیین کننده است. در این مقاله، با بررسی اجمالی بازار تولید و عرضه زمین و مسکن، سهم مسکن در سبد هزینه ای خانوارها تحلیل شده است. همچنین با بررسی نرخ حمایت در بازار زمین و حجم یارانه ها، نرخ سودآوری اقتصادی در بازار زمین و ساخت وساز محاسبه شده است. بررسی برآورد بهره وری عوامل تولید، به عنوان یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار در رونق یا رکود این بخش در پایان صورت گرفته است. پژوهش حاضر به صورت کتابخانه ای و میدانی است و نتایج آن نشان می دهد میان تقاضای مؤثر و تقاضای بالقوه شکاف معناداری وجود دارد. همچنین درحالی که نرخ سودآوری در بازار زمین و ساخت وساز بسیار بالاست، بهره وری عوامل تولید مسکن درمجموع مثبت و روبه رشد است.