فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
127 - 140
حوزه های تخصصی:
ارتقاء کیفیت فضاهای گردشگری شهری در مناطقی که پتانسیل و ظرفیت درونی گردشگری دارند توسط پروژه های محرک توسعه به عنوان یکی از رویکردهایی که در مناطقی که نشانه هایی از زوال در آن ها مشاهده می شود ضروری است. پژوهش حاضر با بررسی شاخص های پروژه های محرک توسعه با کمک مبانی نظری، به بررسی و تحلیل این شاخص ها در راستای توسعه فضاهای گردشگری پرداخته است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش اجرا توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان که شامل اساتید و دانشجویان دکتری رشته های جغرافیا، برنامه ریزی شهری و شهرسازی است، می باشد که بر مبنای نرم افزار Sample Power، تعداد 30 نفر که در دسترس بودند به عنوان نمونه تخمین زده شد. به منظور جمع آوری داده های میدانی از ابزار پرسشنامه استفاده شد، که روایی آن ازنظر محتوایی و ظاهری به تأید خبرگان رسید و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. در این پژوهش به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار ایموس استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد ابعاد اقتصادی، کالبدی- فضایی، اجتماعی و زیست محیطی بر پروژه های محرک توسعه و در نهایت پروژه های محرک توسعه با ضریب مسیر 63/0 بر توسعه گردشگری تأثیر مثبت و معناداری دارد. به گونه ای که هر تغییری به صورت مثبت در ابعاد موردنظر باعث ارتقا کیفیت فضای گردشگری شهری خواهد شد و می توان گفت اجرای پروژه های محرک توسعه تأثیر بسزایی بر توسعه گردشگری خواهد داشت.
ارزیابی گسترش کالبدی شهری با رویکرد رشد هوشمند شهری (مورد مطالعه :شهر جویبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد هوشمند روشی پیشنهادی برای اصلاح پراکندگی است. توسعه پراکنده شهری به توسعه بی رویه و بی برنامه شهرها اطلاق می گردد .که موجب توسعه نامتوازن و بی قواره شهرها می شود. بنابراین راهبرد رشد هوشمند سعی در شکل دهی مجدد شهرها و هدایت آنها به سوی اجتماع مطلوب دارد. هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی گسترش کالبدی شهر جویبار با رویکرد رشد هوشمند شهری می باشد. برای دستیابی به این هدف از 7 شاخص اجتماعی- اقتصادی، آموزشی، کالبدی، زیست محیطی، خدماتی، حمل ونقل ودسترسی استفاده شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد. اطلاعات اولیه از طریق روش کتابخانه ای و داده های آماری گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازروش ARAS و مدل هلدرن استفاده شده است. بررسی های صورت گرفته نشان داد که براساس مدل هلدرن، در دهه های 1375 تا 1395 حدود 83 درصد از رشد مساحت شهر با رشد جمعیت هماهنگ بوده و 17 درصد باقیمانده دارای رشدی ناموزون بوده است. همچنین محاسبات انجام گرفته در روش ARAS بیانگر آن است محله های3، 1، 5 بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری بالاترین رتبه ها را به دست آوردند و محله های توسعه یافته محسوب می شوند و محله های 6، 9، 8 پایین ترین رتبه را به دست آوردند و محله های محروم محسوب می شوند . همچنین محله های 2، 7، 10و 4 رتبه های چهارم تا هفتم را به دست آوردند و در حد متوسط توسعه قرار دارند.
رنسانس خیابانی، تبیینی بر بازخوانی حیات اجتماعیِ بخش مرکزی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
121 - 133
حوزه های تخصصی:
پژوهشِ حاضر مبتنی بر نگرش دیالکتیکی، تفسیری هرمنوتیکی از رنسانس خیابانی به عنوان ابزاری در دستیابی به استراتژی های نوزاییو برنامه ریزی های انسان محور به منظور بهبود کیفیت زیست اجتماعی و ارتقای روزمرگی شهروندان در قلمروهای باز شهری است. این مطالعه درصدد است تا تأثیرپذیری فضاهای باز شهری را از مقوله های متنوعِ اقتصادی، اجتماعی _ فرهنگی، کالبدی و زیبایی شناسانه که سابقاً به واسطه رنسانس شهری به عنوان متأخرترین پارادایم در حل پرابلماتیک شهر شناخته شده است را در قالب استراتژی هایی بیان نماید. از آنجایی که این قلمروها تجلّیگاه حیات اجتماعی شهر و مکانی بر تبلور اندیشه های مدنی شهروندان هستند، این مطالعه گامی در راستای نوزایی، تحولات فضایی و تولید و بازتولید فضاهای اجتماعی از دست رفته شهر و ایده ای برخاسته از نظریه با رویکرد انسان محوری است. در حالی که گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی با استفاده از پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه و شاخص سازی تجزیه وتحلیل داده ها به روش کیفی با تحلیل محتوای متن، کدگذاری و تحلیل با نرم افزار MAXQDA انجام می گیرد، به دلیل موردی بودن پژوهش، تجزیه وتحلیل یافته های کمی در راستای توجیه یافته های کیفی با Amos انجام شد. جامعه آماری پژوهش، پانل های هموژن از متخصصان امر هستند. نتایج حاصل از واکاوی ها، حکایت از وجود توان های بالقوه و پتانسیل های بالای محدوده موردمطالعه و البته مطلوبیتِ شرایط در انسانی شدن فضا دارند که به واسطه استراتژی های رنسانس مبنای ارائه شده در متن محقق می شوند. این پژوهش رنسانس خیابانی را به عنوان پاسخی بر ارتقای این پتانسیل ها معرفی می نماید، در حالی که رنسانس خیابانی منجر به پایداری اجتماعی در محدوده مطالعاتی و درنهایت در کل شهر خواهد شد.
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی بر بهبود ابعاد زیست پذیری فضاهای روستایی (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه سکونتگاه های روستایی با چالش های بسیاری در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و محیطی – اکولوژیک مواجه هستند. از این رو، سرمایه اجتماعی به مثابه یک ویژگی مثبت در سکونتگاه های روستایی تعریف می شود که با آسان سازی همکاری ها در یک محدوده جغرافیایی می تواند به درک گوناگونی های پنهان زیست پذیری کمک نماید. براین مبنا، پژوهش حاضر به روش کمی و توصیفی تحلیلی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه، در 30 روستا و 400 خانوار نمونه انجام شد؛ ازفرمول کوکران برای تعیین حجم نمونه و از روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار آموس گرافیک رابطه میان سرمایه اجتماعی و بهبود ابعاد زیست پذیری پایدار روستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت را آشکار ساخت. یافته ها بیانگر اثرگذاری سازگار و مثبت میان سرمایه اجتماعی و زیست پذیری پایدار روستایی است. افزون براین، از میان شاخص های سرمایه اجتماعی، شاخص انسجام اجتماعی با کمترین میانگین معادل 81/2 و تشکل اجتماعی با مقدار 40/3 بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است، و از وضعیت بهتری نسبت به سایر ابعاد برخوردار است. و در میان ابعاد زیست پذیری بعد اقتصادی با میزان 17/3 در این راستا، با بهبود و ارتقای ابعاد آگاهی، انسجام، اعتماد، شبکه و روابط اجتماعی، مشارکت روستاییان در انجام برنامه های اقتصادی، اجتماعی و محیطی اکولوژیک افزایش یافته و سبب بهبود زیست پذیری پایدار روستایی می شود.
تحلیل مقایسه ای مهاجرت معکوس (شهری- روستایی) ایران در مقیاس استانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت معکوس بیانگر مهاجرت از نقاط شهری به مناطق روستایی است که در سرشماری های عمومی ایران با عنوان مهاجرت شهر به روستا داده هایی را ارائه می دهد که در واقع، مجموع مهاجران بازگشتی از شهر به محل تولد خود یعنی روستا،با مهاجرانی است که در شهر متولد ولی به روستا مهاجرت دائم کرده اند.هدف این تحقیق، بررسی و تحلیل تطبیقی مهاجرت معکوس- شهر به روستا، در مقیاس استانی بر پایه روش توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز از سرشماری های سالهای 1385 و1395 از سایت مرکز آمار ایران برداشت شده است. طبق یافته های تحقیق، در مقطع 95-1385 در کل کشور، موازنه مهاجرت بین روستا و شهر برخلاف دهه های قبل از آن، متعادل شده است. از نظر حجمی، استانهای تهران، خراسان رضوی، مازندران و گیلان به تنهایی 33 درصد از کل مهاجران معکوس را جذب کرده در کل استانهای کشور، ضریب همبستگی منفی 477/0 بین شاخص محرومیت و نسبت مهاجران معکوس به جمعیت روستایی، نشان داده است که استانهای دارای مناطق روستایی محروم تر از نظر شاخص های محیطی، اجتماعی، اقتصادی، مهاجر معکوس کمتری داشته اند. در نهایت شکل های حاصل از نرم افزار ARC GIS نشان می دهد تباینات فضایی در سطح کشور از نظر مهاجرت معکوس، بسیار شدید و به نفع نواحی پرتراکم شمالی گیلان، مازندران و بوشهر و پیرامون کلان شهرهای تهران، مشهد، قم و یزد می باشد. بنابراین در یرنامه ریزی فضایی سرزمین ایران، کاهش سطح محرومیت مناطق روستایی استانهای چهارمحال و بختیاری، زنجان، کردستان، خراسان شمالی و هرمزگان از اولویت بالایی برخوردار است.
تبیین نقش سازمان های غیردولتی در افزایش تاب آوری اجتماعی در برابر پاندمی کرونا (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1079 - 1102
حوزه های تخصصی:
سازمان های غیردولتی می توانند نقش اساسی در ارائه خدمات دست اول به جوامع در کاهش اثرات و آسیب پذیری در برابر بحران ها ایفا کنند؛ بنابراین در پژوهش حاضر به بررسی نقش سازمان های غیردولتی در افزایش تاب آوری اجتماعی در برابر پاندمی کرونا پرداخته شده است. پژوهش حاضر کیفی و توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و مقالات استفاده شده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل نیز از تکنیک دلفی فازی و روش معادلات ساختاری بهره گرفته شده است. در مرحله اول دلفی از 26 مؤلفه، 22 مؤلفه بالاتر از 7/0 به دست آمده است و در مرحله دوم نیز همه مؤلفه های بررسی شده تأیید شده است. نتایج نشان می دهد متغیرهای مستقل پژوهش حاضر مشارکت، پیشگیری، توانمندسازی و حمایت طلبی به ترتیب بر متغیر مستقل پژوهش (تاب آوری)، تأثیر مثبت و معناداری داشته است، یافته های پژوهش نیز حاکی از آن است که در افزایش تاب آوری اجتماعی در بحران کرونا شاخص پشتیبانی مالی و خدماتی برای ممانعت از گسترش و واگیری ویروس و تسهیلگری شفافیت در اطلاع رسانی از آخرین وضعیت و موارد مربوط به کرونا و رایزنی با بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری برای توجه بیشتر آن ها به اقشار آسیب پذیر بیشترین اثرگذاری را داشته است.
تحلیل و شناخت ظرفیت تاب آوری زیرساخت های حیاتی شهری براساس مدل چرخه سازگاری تاب آوری (RAC) در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
1103 - 1123
حوزه های تخصصی:
تاب آوری رویکردی راهبردی برای افزایش ظرفیت مانایی و برگشت پذیری دارایی های توسعه در گستره های فضایی کلان یعنی شهرهاست. در این فرایند دارایی های زیرساختی حیاتی از دو جنبه تأثیرگذاری در روند حیات توسعه و آمایش شهرها و جذابیت آن ها برای تهدید اهمیت دوچندانی دارند. پژوهش حاضر با روش شناسی «توصیفی- تحلیلی» و با هدف شناخت ظرفیت تاب آوری زیرساخت های حیاتی در آمایش شهری براساس ساختار مدل چرخه سازگاری تاب آوری ( RAC ) در کلان شهر اهواز انجام شده است. سؤال اصلی پژوهش این است که ظرفیت مورد نیاز زیرساخت های حیاتی در کلان شهر اهواز برای افزایش تاب آوری آن ها براساس مدل چرخه سازگاری تاب آوری چگونه است. برای گردآوری داده ها از روش پیمایشی به صورت ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه نمونه 100 نفر از کارشناسان و استادان دانشگاهی در کلان شهر اهواز هستند که به روش دلفی و نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. براساس شاخص های تبیین کننده میزان تأثیرگذاری دارایی، ساختار شبکه ای دارایی، پوشش کالبدی دارایی، اهمیت مصرفی دارایی و سرانه مصرف دارایی، زیرساخت حیاتی برق براساس ساختار مدل تاب آوری در مرحله فروپاشی و سازمان دهی مجدد، زیرساخت حیاتی مخابرات در مرحله بهره وری و زیرساخت حیاتی حمل ونقل در مرحله تعادل قرار دارد. براساس یافته های پژوهش به نظر می رسد زیرساخت حیاتی برق نیازمند ایجاد ظرفیت مانایی و بازیابی مجدد، زیرساخت حیاتی مخابرات نیازمند ایجاد ظرفیت رشد و زیرساخت حیاتی حمل ونقل نیازمند ایجاد ظرفیت توسعه در این کلان شهر هستند.
ارزیابی پیامدهای محیط زیستی مجتمع های تجاری بزرگ در کلانشهرها با استفاده از ماتریس RIAM و برنامه EMP، نمونه مورد مطالعه: مرکز تجاری ارگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
99 - 112
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر تغییرات فضایی ناشی از گسترش کاربری های تجاری در شهرها، نقش برنامه ریزی فضایی را دو چندان کرده است. اگر مراکز بزرگ خرید در مکان های مناسب شهر مکانیابی و احداث نشوند، مشکلات متعدد محیط زیستی را ایجاد خواهند کرد. ارگ تجاری تجریش یکی از مجتمع های تجاری شهر تهران است که در محیطی جغرافیایی به نام باغ گیاهی احداث گردیده است. احداث این مجتمع با قطع درختان تنومند و قدیمی باغ همراه بوده است. در مقاله پیش رو هدف ارزیابی اثرات محیط زیستی ناشی از احداث مجتمع های تجاری بزرگ در کلانشهرهای کشور و همچنین ارائه برنامه ای مدون برای مدیریت و پایش آنها با تأکید بر ارگ تجریش است. این پژوهش به روش توصیفی و با کاربست مدل های ارزیابی محیطی انجام شده است. از تکنیک ارزیابی پیامدهای محیط زیستی (EIA) با روش ماتریس سریع پاستاکیا (RIAM) بهره گرفته شده و در نهایت برنامه مدیریت محیط زیست (EMP) نیز به منظور کاهش آثار سوء بر محیط تدوین شده است. از نتایج ماتریس RIAM و مجموع امتیازات به دست آمده در چهار محیط فیزیکی _ شیمیایی، بیولوژیکی _ اکولوژیکی، اجتماعی _ فرهنگی و اقتصادی _ فنی با عدد 737- ، چنین استنباط می شود که اثرات منفی (30 اثر) دارای چیرگی بر اثرات مثبت (11 اثر) بوده است. پس از تحلیل و بررسی تفصیلی هر یک از چهار محیط تحت تأثیر مشخص شد که محدوده –D (در بین کلاس ها از +E تا –E) با بازه امتیاز محیط زیستی "36- تا 71-"، دارای بیشترین تعداد اثر سوء است که نشان دهنده شدت پیامدهای منفی به وجود آمده ناشی از احداث مرکز تجاری ارگ در تجریش است؛ افزون بر آن محیط فیزیکی _ شیمیایی دارای بیشترین تعداد مؤلفه منفی در بین سایر محیط هاست. به عنوان نتیجه نهایی با استناد به تمامی تحقیقات صورت گرفته، به این مهم دست یافته ایم که ساخت ارگ تجاری در محل باغ گیاهی با اصول محیط زیست هماهنگ نبوده و از شاخص های توسعه پایدار پیروی نکرده است. به بیان دیگر بستر مجتمع ارگ و محل استقرار آن دارای توان اکولوژیکی و اجتماعی _ اقتصادی لازم نبوده است؛ بنابراین اقداماتی کاهشی برای این پیامدها در حوزه های آلودگی هوا، صدا، آب، پسماند، صرفه جویی در انرژی، محیط بیولوژیکی، محیط اجتماعی _ اقتصادی و همچنین خدمات آتش سوزی در قالب برنامه EMP و مختص مرحله بهره برداری ارگ تجاری ارائه شده است.
واکاوی حکمرانی خوب شهری در جغرافیای سیاسی شهرستان ایرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از طریق حکمرانی خوب شهری نوعی از توسعه پدید می آید که در آن فقرا حق تقدم دارند، امور زنان بهبود می یابد، محیط زیست پایدار ایجاد می شود و فرصت های اشتغال و عوامل رفاهی پدید می آیند. به این ترتیب مفهوم حکمرانی خوب و توسعه پایدار انسانی جدایی ناپذیر است. هدف از شاخص های حکمرانی خوب شهری سنجش اندازه گیری و کیفیت اداره امور شهری است. سوال اصلی مقاله حاضر این است که با توجه به نقش حکمرانی خوب در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشورها، از دید نخبگان استان سیستان و بلوچستان؛ به کدام یک از شاخصه های حکمرانی خوب در جهت توسعه شهرستان ایرانشهر بایستی اولویت داد؟ روش این مقاله توصیفی- تحلیلی است. یافته های مقاله نشان می دهد که توسعه یافتگی و رفع محرومیت در استان سیستان و بلوچستان نیازمند تبیین یک الگوی جامع حکمرانی خوب و اجرای آن است در پژوهش پیشرو با توجه به ظرفیت سنجی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با نگاه به آینده می توان یک الگوی جامع و هماهنگ با شرایط زیست جامعه شهرستان ایرانشهر ارائه نمود. در تحقیق حاضر سعی شده است ابتدا شاخص های حکمرانی خوب شهری با توجه به وضعیتاین شهر، اولویت بندی شود و سپس فاصله وضع موجود و مطلوب، مشخص گردد.
تحلیلی بر وضعیت مهاجرت استان های کشور با تأکید بر عوامل اجتماعی و فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل مؤثر بر شکل دهی یا تغییرات ساختار جمعیتی، شامل سه عامل: باروری، مرگ ومیر و مهاجرت در مقیاس های مختلف فضایی است؛ به نحوی که در هر برهه زمانی، نقش و تأثیر هرکدام می تواند متفاوت باشد؛ اما امروزه مهاجرت نقشِ به مراتب مهم تری در رشد جمعیت ایفا می کند؛ زیرا علاوه بر تأثیر مستقیمی که بر ساختار جمعیتی یک محدوده جغرافیایی می گذارد، بر نحوه پراکنش نیروی کار نیز تأثیرگذار خواهد بود؛ علاوه براین مهاجرت می تواند از عدم تعادل های اجتماعی و فرهنگی تأثیر پذیرفته و از طرف دیگر خود باعث تشدید این نابرابری ها می شود. نتیجه این برهم کنش، عدم توزیع مناسب جمعیت و به تبع آن، نابرابری در سرمایه گذاری های ملّی، عدم تعادل های منطقه ای، تفاوت امکانات شغلی و سایر امکانات اجتماعی و فرهنگی می شود که این امر به دنبال خود مشکلات متعددی را ایجاد می کند. هدف این پژوهش استخراج و تحلیل رابطه بین مهاجرت و متغیرهای اجتماعی و فرهنگی است که این پدیده را تشدید می کند. این متغیرها ازطریق تحلیل عاملی اکتشافی گروه بندی شده و عوامل اجتماعی و فرهنگی تشدیدکننده مهاجرت استخراج شده است؛ سپس ارتباط میان هریک از این عامل ها و مهاجرت استان های کشور ازطریق روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره خطی تببین شده است. تحلیل های صورت گرفته نشان می دهد که نرخ خالص مهاجرت بیشترین همبستگی را به ترتیب با ویژگی های جمعی و فردی توسعه در وهله اول، با درآمد، رفاه و امنیت اجتماعی در وهله دوم و سپس با تنوع امکانات شهری و قومیت ها داشته است. بررسی میزان تأثیر زیربعدها یا معیارهای اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی نیز این واقعیت را آشکار می سازد که همه این مؤلفه ها تأثیرات برابری بر میزان مهاجرت شکل گرفته در استان های کشور نداشته و اثرات آن ها بر میزان نرخ مهاجرت متفاوت بوده است.
چارچوب مفهومی توسعه مسکن روستایی پایدارمبتنی بر جهت گیری نظری مقاله های علمی
حوزه های تخصصی:
مسکن پدیده ای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مکانی- کالبدی است که با هدف فراهم کردن شرایط مناسب زیست و زندگی بر پا می شود. یکی از مسائلی که به شدت توجه همگان را به خود معطوف داشته، مسکن پایدار همگام با توسعه انسانی است. پژوهش حاضر با هدف ارایه چارچوب مفهومی مسکن روستایی پایدار در ایران مبتنی بر جهت گیری نظری مقاله های علمی تهیه شده است. بدین منظور محتوای تعداد 47 مقاله علمی مرتبط با موضوع توسعه مسکن روستایی در ایران که در بازه زمانی1399- 1386 در نشریات و کنفرانس های داخلی به چاپ رسیده بودند، با بهره گیری از روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر روش فرا ترکیب، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. یافته های، پژوهش نشان می دهد که چارچوب مفهومی توسعه یکپارچه مسکن روستای، مناسب ترین چارچوب برای بهره برداری در برنامه ریزی توسعه مسکن روستایی است که اغلب ویژگی هایی کلیدی مورد تاکید در مقالات مورد بررسی را در بر می گیرد. چارچوب پیشنهادی مؤلفه های انطباق پذیری با محیط زیست، بهینه گی در مصرف انرژی، داشتن احساس سرزندگی، خاطره معنا، وحدت انسانی و واقع بودگی، مناسبت با موقعیت اجتماعی روستاییان، مشارکت جامعه روستایی، استطاعت مالی در ساخت، هزینه نگهداری مسکن، اشتغالزایی در بازار مسکن، دسترسی به خدمات، داشتن روح و هویت مکانی، دوام و ماندگاری مصالح ساخت را، در قالب پنج بعد محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی– فرهنگی، روان شاختی و کالبدی– فضایی مورد توجه قرار می دهد.
جامعه شناسی تمایل شهرنشینان به داشتن خانه های دوم در روستاهای زادگاهی-اجدادی (مورد مطالعه روستاهای دهستان دلفارد استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرهای بزرگ به دلیل فشارها و تورمهای مختلف جمعیتی، اقتصادی، آلودگی و ... بیش از آنکه مهاجر پذیر باشند، مهاجر فرست هستند. اگر چه مالکیت خانه های دوم روستایی در قالب مهاجرت معکوس با قید فصلی و موقت بحساب می آیند، اما در قالب پدیده تمرکز زدایی اجتماعی و مهاجر فرستی شهرها بحساب می آید. خانه های دوم به عنوان یک پدیده اجتماعی یکی دو دهه اخیر به نوعی ادامه حیات شهری در مناطق روستایی بشمار می آیند، ضمناً گسترش و رواج این پدیده می تواند راه حل مؤثری برای تجدید حیات نواحی روستایی باشد. این تحرک جغرافیایی-جمعیتی و تعامل شهر و روستا، منتج به شکل گیری موج مهاجرت دیگری در خارج از قلمرو شهرها و ایجاد خانه های دوم در روستاهای خوش آب و هوای نزدیک شهرهای بزرگ از جمله کرمان (منطقه دلفارد) شده است. در این مطالعه از نظریه های روابط شهر و روستا و سبک زندگی بهره برده ایم. به لحاظ روشی، از قالب روشی آمیخته بهره برده و روش کیفی اساس کار و روش کمی در کنار آن استفاده شده است. جامعه آماری، روستاهای بخش مرکزی شهرستان جیرفت(دهستان دلفارد) شامل 137 روستا که 21 روستا بعنوان نمونه ارزیابی شدند.نتایج مطالعه حاکی از آن است که موج مهاجرت معکوس فصلی بیشتر در روستاهای مرکزی دهستان گسترش یافته. مالکان جوان و میانسال اغلب ساکن جیرفت و کرمان بوده و از هر موقعیتی جهت بهره برداری از خانه ها استفاده میکنند در حالیکه مالکین و مهاجرین کرمان و بندرعباس اغلب بیش از 60 سال سن داشته و اغلب مناسبتها مراجعه می کنند. تمامی مالکان با ساکنین نسبت فامیلی داشتند، صاحبان خانه های دوم روستایی را می توان بر اساس سبک های زندگی، نوع و اولویت انگیزه ها، شرایط و عوامل زمینه ای به سه دسته فراغت جویان، هویت جویان و منزلت جویان با ویژگی های خاص خود تقسیم نمود که به اختصار آن را فَهم نامیدیم.
تصویر پردازی از آینده منابع انسانی شهرداری قزوین با تأکید بر حکمرانی الکترونیک از طریق سناریو پردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه سازمان ها به شدت وابسته به منابع انسانی است حتی می توان گفت منابع انسانی مهم ترین منابع هر سازمان هستند؛ بنابراین نیازمند رویکردی نوین در نظام برنامه ریزی و تصمیم گیری به نام آینده نگاری راهبردی است. چراکه رویکردهای سنتی برنامه ریزی راهبردی در مواجهه با آشفتگی و عدم قطعیت محیطی منعطف نبوده و از پاسخگویی مناسبی برخوردار نیستند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی-توسعه ای و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی است. جهت انجام پژوهش از روش آمیخته با راهبرد غالب اکتشافی متوالی استفاده شده است. در این راستا پژوهش حاضر می کوشد با استفاده از دو روش آینده نگاری یعنی تحلیل اثرات متقاطع و سناریو پردازی ابتدا به شناسایی و تحلیل عوامل پیشران کلیدی پرداخته و سپس سناریوهای پیش روی منابع انسانی در شهرداری قزوین را ترسیم می کند. درنتیجه شناسایی دو عدم قطعیت کلیدی"بانک اطلاعاتی و نرم افزارهای کامپیوتری برای مدل سازی اطلاعات منابع انسانی" و " تعهد مدیریت و کارکنان "راست که سناریوهای شهرداری دیجیتالی، شهرداری برفکی و شهرداری خاموش از برهم کنش این دو عامل شکل گرفته است. ترسیم سناریوها ما را متوجه این مسئله می نماید که در حال حرکت به سمت کدام سناریو (شهرداری دیجیتال) هستیم و اگر بخواهیم به سمت سناریوی مطلوب یعنی سناریو شهرداری دیجیتال حرکت کنیم، باید به چه پیشران هایی توجه شود.
تأثیر اقتصاد سیاسی بر ثبات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران (با تأکید بر تحریم ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحریم ایران توسط غرب از قدمتی طولانی در تاریخ معاصر ایران به ویژه پس از انقلاب اسلامی برخوردار است. این پژوهش با عنوان تحلیل اقتصاد سیاسی بر ثبات اقتصادی با تأکید بر جغرافیای تحریم های دهه اخیر در جمهوری اسلامی ایران وبا هدف بررسی نقش تحریم های غیرقانونی غرب و آمریکا طی یک دهه همراه با خسارات وارده به اقتصاد ملی کشور انجام پذیرفته است. سوال اساسی پژوهش حاضر عبارت است از اینکه تحلیل اقتصاد سیاسی بر ثبات اقتصادی با تأکید بر تحریم های دهه اخیر در جمهوری اسلامی ایران چگونه است؟ روش پژوهش در این مقاله توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر پیمایش است. داده های مورد نیاز پژوهش از منابع کتابخانه ای و مقالات و نیز اسناد راهبردی گردآوری شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که که امروزه صنایع دانش بنیان می تواند فعالیت های اقتصادی درآمدزای دیگر را جایگزین فروش نفت خام نماید و اقتصاد تک محصولی و مبتنی بر درآمد نفت را متحول کرده و به سمت عدم وابستگی به نفت حرکت کند و بر طبق نظر پاسخ دهندگان، نوع نگرش به تحریم های بین المللی، سیاست های جمعی اقتصاد مقاومتی را تقویت می کند.
ارزیابی کیفیت خدمات رسانی به عشایر براساس مدل سروکوال مورد مطالعه: منطقه ییلاقی دیزاب در دهستان چورزق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زندگی عشایری با الهام از الگوهای طبیعت شکل گرفته که نقش مهمی نیز در تاریخ فرهنگ و اقتصاد کشورمان داشته اند. اما در خصوص مشکلات و سختی زندگی این جوامع، امروزه توجه به رشد و توسعه در سال های اخیر در کشورمان این موضوع به جامعه عشایر نیز تسری یافته است. تأمین و توسعه خدمات اولیه از جمله مهمترین فعالیت های انجام شده در این ارتباط بوده است. اما به نظر می رسد به رغم توسعه این فعالیت ها از سوی سازمان های متولی برای جامعه عشایر، این فعالیت ها هنوز نوپا بوده و بررسی و برنامه ریزی مناسب تری نیاز است.
هدف پژوهش: بررسی کیفیت خدمات رسانی به عشایر منطقه ییلاقی دیزاب در دهستان چورزق، هدف تحقیق است.
روش شناسی تحقیق: تحقیق کاربردی، از نظر بررسی متغیرها توصیفی و از جنبه روش گردآوری اطلاعات، میدانی بود. به دلیل محدودیت هزینه و زمان، از نمونه گیری برای انتخاب نمونه های تحقیق استفاده و 102 نفر به عنوان افراد نمونه انتخاب شد. روش تجزیه و تحلیل نیز براساس مدل سروکوال بود.
قلمروجغرافیایی پژوهش : منطقه ییلاقی دیزاب در دهستان چورزق(استان زنجان) قلمرو جغرافیایی تحقیق بود. این دهستان تنها نواحی است که در شهرستان طارم، گروه های عشایر در آن قرار دارند و به صورت فصلی در مراتع ییلاقی مناطق کوهستانی آن همراه با دام خود کوچ می کنند.
یافته ها و بحث: عشایر مورد مطالعه اهمیت، ادراک و انتظارات متفاوتی نسبت به کیفیت خدمات رسانی دارند. از نظر آنان درک مشکلات و شرایط افراد عشایر، تعدد انواع خدمات ارائه شده و اطمینان از توزیع مناسب خدمات، مهم ترین شاخص های کیفیت خدمات رسانی هستند. بیشترین انتظارات آنان نیز از کیفیت خدمات رسانی در ابعاد ملموس و همدلی بوده که بیشتر در تعداد خدمات و همکاری مناسب سازمان های ارائه دهنده خدمات با افراد بزرگ عشایر است. در سوی دیگر رابطه معنی داری نیز براساس جنسیت و سن افراد عشایر با ادراک و انتظارات آنان از کیفیت خدمات رسانی بود.
نتایج: تأثیر سیاست ها و برنامه های اجرایی بر جامعه عشایری که خدمات رسانی نیز جز یکی از این برنامه ها و سیاست ها بوده، در صورتی آشکار خواهد شد که تمام برنامه ریزی و اجرا با اولویت کامل نیازهای آنان و تأمین منابع کافی انجام گردد. تا مشکلات این جوامع نیز کاهش و از مهاجرت و تخریب پتانسیل های تولیدی آنان اجتناب گردد.
گون گزی به عنوان پیش بینی کننده کارکردها و خدمات اکوسیستم های مرتعی در قلمرو زاگرس نشینان بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین راه های شناخت خصوصیات هر منطقه، مطالعه پوشش گیاهی آن می باشد. از این رو، شناسایی ویژگی های پوشش گیاهی، تبیین خدمات، کارکردها و ارزش های اکولوژیکی و اقتصادی آن می تواند راهنمای خوبی برای تفکیک و تمایز پتانسیل مناطق باشد. جنس گون یکی از جنس های گیاهی با تنوع و وفور فراوان است. این جنس در ایران و اکثر مناطق جهان پراکنش و رویش دارد. از مهم ترین گونه های این جنس، گونه گون گزی است که به عنوان گیاه مولد کتیرا و تنها میزبان حشره پسیل گز که محصول انحصاری به نام گزانگبین تولید می کند شناخته شده است. هدف پژوهش: تنوع گیاهی در مراتع و به تبع آن، وفور فون جانوری می تواند پتانسیل ها و ارزش های خدماتی و کارکردی متنوعی را ارائه دهد. با توجه به شرایط اقلیمی و شیوه های بهره برداری مراتع خشک و نیمه خشک این گونه گیاهی اهمیت ویژه ای یافته است. روش شناسی تحقیق: با توجه به ماهیت مروری بودن تحقیق، با بهره گیری از روش گردآوری داده ها و اطلاعات به شیوه اسنادی- کتابخانه ای استفاده شده است. قلمروجغرافیایی پژوهش: با توجه به وسعت و پراکنش گونه گون گزی در منطقه زاگرس و قلمرو ایل بختیاری ضروری است بوم شناسی، توزیع جغرافیایی و کارکردهای این گونه مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها و بحث: این پژوهش به مطالعه بوم شناسی، توزیع جغرافیایی و کارکردها و خدمات اکوسیستمی گونه گون گزی پرداخته است. نتایج: با معرفی و شناسایی نیازها و ارزش های اکولوژیکی و کارکردهای این گونه در قالب کالا و خدمات اکوسیستمی و شناسایی عوامل تهدیدکننده این گونه و حشره پسیل آن بهتر می توان به راهبردهای موثر و کارآمد برای حفاظت و مدیریت این گونه دست یافت.
Evaluating the Vulnerability of Agricultural Land Use to the Landslide Risk in Rural Areas (Case Study: Tarom County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose- Landslides are major hazards to human activities, which often wreak havoc on economic resources, damaging properties and facilities in rural areas. The present study, considering that a prerequisite of any development and planning is the recognition of the geographical features in an area, investigated the risk of landslide due to the expansion of agricultural land uses in rural areas. Design/Methodology/Approach- This is applied research that sought to examine the research background and select the most appropriate methods. Accordingly, it adopted a mixture of quantitative methods (fuzzy Delphi and fuzzy best-worst method), GIS, and remote sensing techniques to achieve the research goal. Findings- According to the research findings, with increasing height, slope, and vicinity to the fault lines, the risk of landslides rises in the study areas. These areas are mostly located in the highlands and the eastern and western regions, where rural areas are chiefly distributed. However, the majority of rural areas are distributed in the middle areas, which have better access to water resources and are in more favorable conditions due to topographic factors. Meanwhile, agricultural lands, due to the use of river water resources, have been distributed in the middle areas, which are classified as low-risk areas in terms of landslides. In contrast, due to the limited flatlands in highlands, agricultural gardens have developed in highlands with a moderate slope, which subsequently poses the risk of landslide. Therefore, the regular monitoring of land use development to increase the safety factor in new housing construction and agricultural lands is one of the planning requirements for land use development in mountainous rural areas.
مکانیابی بهینه فضای سبز شهر اردبیل با استفاده از مدل فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر مکانیابی بهینه فضای سبز شهر اردبیل با استفاده از مدل فرآیند تحلیل شبکهای (ANP) و سیستم اطلاعات جغرافیایی بوده است و تلاش گردید، از معیارهای اقتصادی، موقعیتی و همجواری در قالب مدل ANP با استفاده از توابع همپوشانی سیستم اطلاعات جغرافیایی، مکان های مناسب برای احداث فضای سبز شهر اردبیل، ارایه شود. تحقیق حاضر از نوع تحلیلی- توصیفی با ماهت کاربردی ارائه شده است. با توجه به نقشه خروجی، زمین های شهر اردبیل برای انتخاب مکان مناسب کاربری فضای سبز، به پنچ گروه با اولویت بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیار کم طبقه بندی شده است. به منظور تطبیق نتایج بدست آمده از الگوی ارائه شده در مکان یابی فضای سبز شهری با واقعیات موجود در محدوده مورد پژوهش، نقشه کاربری اراضی آن در محیط GIS تهه شده و نتایج بدست آمده الگوی مذکور در نقشه کاربری اراضی منعکس گردیده است. با توجه به نقشه خروجی مدل ANP و مقایسه آن با نقشه کاربری اراضی محدوده مورد مطالعه، مشخص شد که زمین های مناسب برای ایجاد فضای سبز تناسب زیادی با کاربری اراضی دارند. استفاده توام از مدل ANP و سیستم اطلاعات جغرافیایی در اولویت بندی و تعیین بهترین مکان های شهر برای تعیین کاربری ها نوآوری این تحقیق می باشد.
ارزیابی سطح زیست پذیری در سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: محله فلاحت، شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: سکونتگاه های غیررسمی به دلیل رشد دیمی با مشکلات متعددی روبه رو هستند به طوری که از سرانه های پایین خدماتی رنج می برند و فضایی برای گذران اوقات فراغت ندارند. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی ادراک ذهنی افراد از وضعیت تأمین نیازهای زیستی و به طورکلی سطوح زیست پذیری در محله فلاحت می باشد. این محله به دلیل کم برخوردار بودن، شرایط زندگی نابسامانی دارد. روش: روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی-تحلیلی می باشد که به دو صورت اسنادی و برداشت میدانی به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. مؤلفه های زیست پذیری در این پژوهش شامل مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و زیست محیطی می باشد. جامعه آماری این پژوهش اهالی محله فلاحت می باشد که طبق آمار پایگاه بهداشت در سال 1397، 15000 نفر جمعیت دارد. برای نمونه گیری از فرمول کوکران استفاده شده است که حجم نمونه 374 نفر به دست آمده به صورت تصادفی در محدوده پخش گردیده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کمی و از طریق روش های آماری (آزمون t تک نمونه ای و فریدمن) انجام گرفته است. روایی پرسشنامه توسط متخصصین و پایایی پرسشنامه از طریق آزمون آلفای کرونباخ با مقدار 0/732 تائید شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشانگر این است که در بعد اجتماعی سه شاخص ملاحظات و مراقبت های پزشکی و بهداشتی، امنیت فردی و اجتماعی و مشارکت و همبستگی، در بعد اقتصادی شاخص کالاهای مصرفی و در بعد کالبدی و زیست محیطی نیز شاخص های امکانات و خدمات زیربنایی، آلودگی و بهداشت محیطی، چشم انداز، فضای سبز و بایر دارای سطح متوسطی هستند. همچنین ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و زیست محیطی دارای رتبه بندی یکسانی می باشند. نتایج: نتایج پژوهش نشانگر این است که وضعیت زیست پذیری محله فلاحت ارومیه طبق سه بعد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی و زیست محیطی در سطح متوسطی قرار دارد که این موضوع نیازمند اتخاذ راهکارهای توانمندسازی می باشد.
سنجش معیارهای سرزندگی در مکان های تاریخی با تأکید بر رویکرد توسعه گردشگری میراثی، مطالعه موردی: سراهای تاریخی منطقه 12 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
103 - 115
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان سومین صنعت اقتصادی جهان در زمینه رونق بخشیدن به شهرها و احیا و باززنده سازی بافت های تاریخی شناخته شده است. از طرفی مداخلات کالبدی نامناسب در محدوده های ارزشمند تاریخی موجب کاهش سرزندگی و زیست پذیری آن ها گشته و حاصلِ چنین اقداماتی، ظهور محلاتی ناامن و ناسالم اند شده است. ازاین روی مطالعه حاضر درصدد "بررسی میزان تأثیر معیارهای سرزندگی در راستای بهبود و ارتقای سطح گردشگری شهری در مکان های تاریخی" برآمده است. به منظور دست یابی به این هدف، از راهبرد کمی با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. اطلاعات کیفی بر پایه مطالعه منابع مکتوب پیرامون سه مفهوم "سرزندگی شهری"، "گردشگری شهری"و "مکان های تاریخی"، و اطلاعات کمی مبتنی بر پیمایش میدانی (مشاهده و پرسشنامه) در محدوده مکانی تحقیق حاصل گردیده است. یافته های استنباطی SPSS در خصوص ارزیابی میزان اثرگذاری پارامترهای سرزندگی بر ارتقا گردشگری در سراهای تاریخی منطقه 12 تهران حاکی از آن است که معیارهای (تنوع بصری، زیبایی و جذابیت بصری، تنوع کاربری) و (زیبایی و جذابیت بصری) به ترتیب از منظر 2 گروه آماری متخصصین و گردشگران، از بیشترین میزان اثرگذاری برخوردارند. همچنین نتایج حاصل از بررسی نوع و میزان ارتباط میان معیارهای سرزندگی و گردشگری در مکان های تاریخی منتخب، مبین وجود رابطه ای مستقیم و معنادار میان این دو متغیر می باشد. علاوه بر این شدت این رابطه قوی می باشد، زیرا ضرایب همبستگی اسپیرمن برای هر دو شاخص بیشتر از 7/0 و نزدیک به 1 می باشند. رتبه بندی معیارهای سرزندگی در 4 سرای تاریخی به لحاظ میزان اهمیت نشان داد که ازنظر متخصصین، این 4 مکان ازلحاظ زیبایی و جذابیت های بصری در یک سطح بوده ولیکن از دید گردشگران، وضعیت هر عامل در هر یک از سراهای تاریخی با هم تفاوت دارند.