پژوهش های جغرافیای برنامه ریزی شهری
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره 9 زمستان 1400 شماره 4 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا دلالت بر شکل گیری نظمی است که با انتقاد همراه است؛ زیرا نظم شکل یافته بر حقیقتی متفاوت از نظم آشکار دلالت دارد. این امر به ویژه در سکونتگاه های مسئله دار به عنوان نوعی سکونتگاه غیررسمی از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا این سکونتگاه ها تجسم عینی نظم نهادهایی هستند که تحت مناسبات قدرت حقایق را آشکار نمی کنند؛ از این رو هدف پژوهش حاضر واکاوی نظم مکنون مدیریت قدرت در تولید متن/ فضا در سکونتگاه های مسئله دار با رویکرد گفتمان انتقادی در محله اسلام آباد شهر زنجان است. پژوهش حاضر کیفی و از نوع واکاوی است. به منظور گردآوری داده ها از مشاهده مشارکتی، مصاحبه ساخت نیافته از ساکنان و جامعه متخصصان در قالب پنل دلفی استفاده شد. برای شناخت نظم حاکم بر تولید متن/ فضا در محدوده مورد مطالعه از آزمون t تک نمونه ای و کشف متغیرهای مکنون از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج نشان می دهد مطلوبیت بعضی از متغیرهای حقوق فضا در تجربه زندگی ساکنان محله اسلام آباد، به دلیل بافت موقعیتی و دسترسی به خدمات اولیه است. شاخص های مؤثر در نظم تولید شده متن/ فضا در محله اسلام آباد در 8 طبقه تقسیم بندی شده که حقوق شهروندی با 9/19 درصد بیشترین تأثیر را در میان عوامل داشته است. همچنین تقابل ساختارهای زبانی سکونتگاه های مسئله دار در متن شهر با مفاهیم متفاوتی معنا شده است که آمال و خواسته های ساکنان را به نمایش می گذارند. پیام ناشی از این محله ها در متن شهر عمدتاً پذیرش سرنوشتی متفاوت با نظم آشکار است؛ فضاهایی که با فقر و نبود آگاهی شناخته شده و تلاش تحمیلگران برای طبیعی شوندگی و سرنوشت ابدی این سکونتگاه هاست؛ سرنوشتی که در سایه ایدئولوژی بازیگران مسلط در شرایطی مانند رکود اقتصادی، افزایش قیمت ها، بیکاری، ضعف در دسترسی به خدمات، رفع نیازهای اساسی و کاهش عدالت اجتماعی به افزایش فقر و عقب ماندگی ساکنان این فضاها منجر می شود.
ارائه الگوی منطقه بندی شهری بهینه در ایران (نمونه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعدد سازمان های موجود در کنار نوع سیستم اداری کشور باعث شده است تا اداره شهرها در ایران از سوی نهاد واحدی صورت نگیرد. از طرفی هریک از این سازمان ها برای تسهیل عملکردی و خدمات رسانی و همچنین پوشش کامل محدوده تحت مدیریت خود، با استفاده از دستورالعمل های سازمان بالادست خود اقدام به منطقه بندی اداری می کنند که تعدد قوانین موجود در این زمینه و بی توجهی به مقوله مدیریت یکپارچه شهری، هم پوشانی مناطق اداری را در شهرهای بزرگ سبب شده است. پژوهش حاضر به منظور بررسی وضعیت منطقه بندی شهری و ارائه الگوی بهینه منطقه بندی در راستای مدیریت یکپارچه شهری ایران در شهر رشت صورت گرفته است. روش انجام این پژوهش، توصیفی تحلیلی بوده که با استفاده از روش های آماری و زمین آماری اجرا شده است. نتایج بررسی وضع موجود مناطق اداری تحت نظارت پنج سازمان برق، گاز، آب و فاضلاب، مخابرات و شهرداری، نشان از منطقه بندی تصادفی و ناهمگن آن ها دارد که آزمون اسپیرمن وجود رابطه مستقیم بین وسعت مناطق موجود- تعداد تداخل آن ها و نیز مساحت هم پوشان مناطق اداری- فاصله از مرکز شهر را تأیید می کند. همچنین مشخص شد، شاخص های مورد استفاده سازمان ها، مناسب منطقه بندی نیستند؛ درحالی که شاخص پیشنهادی تراکم جمعیت از ضریب خودهم بستگی قابل قبولی در مناطق بهینه پیشنهادی برخوردار است، مناطق ارائه شده از نظر شکل هندسی و جمعیت تحت پوشش متوازن تر و همگن تر هستند. همچنین سنجش میزان تداخل مناطق اداری پیشنهادی نشان از وجود 9 محدوده هم پوشان بدون تلاقی مرز بین مناطق پیشنهادی است که هشت مورد از محدوده های فوق، بر مناطق پیشنهادی شرکت مخابرات منطبق هستند.
تبیین اهمیت کیفیت مکان در بازآفرینی شهری با رویکرد آینده پژوهی، مورد مطالعه منطقه 10 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان شهرها در ایران در ادوار مختلف، مشکلات و نارسایی هایی را در پی داشته است. یکی از این مسائل، بافت های ناکارآمد شهری است که زندگی در چنین مکان هایی را مشکل کرده است. بازآفرینی رویکردی نوین برای تولید سازمان فضایی به منظور ایجاد یا تجدید روابط شهری است. موضوع کیفیت مکان های شهری یکی از محورهای اساسی در برنامه ریزی و مدیریت شهری است. هدف از تحقیق حاضر تبیین اهمیت کیفیت مکان های شهری با توجه به جنبه های بازآفرینی شهری با رویکرد آینده پژوهی در منطقه 10 شهر تهران است. ابتدا با مطالعات کتابخانه ای به شناسایی مؤلفه ها و متغیرهای مؤثر بر کیفیت مکان های شهری پرداخته و سپس پیشران ها و سناریوهای پیش روی آن تدوین شد. یافته های تحقیق نشان می دهد، عوامل تحرک پذیری، نشاط و پویایی (خاطره انگیزی)، رضایت از تنوع ارائه محصولات (تنوع فعالیت های اقتصادی)، ارتباط معنادار استقرار کاربری های مختلف، میزان نظارت طبیعی، محدودیت های فرهنگی، فیزیکی، خوانایی مسیر، جانمایی مناسب روشنایی معابر، وجود شهرت و خوش نامی فضاهای فراغتی، زیبایی شناسی بنا و سبک معماری ساختمان های موجود و وجود فضاهایی برای مطالعه مهم ترین عوامل کیفیت مکان برای بازآفرینی شهری در منطقه 10 شهر تهران هستند. برای تحقق کیفیت مکان در بازآفرینی شهری نیاز است تا با برنامه ریزی و مدیریت صحیح طرح ها و برنامه های توسعه شهری، از حرکت به سمت وضعیت های احتمالی که شرایط نامطلوب دارند، جلوگیری کرده و با اقداماتی شرایط خیزش به سمت وضعیت های مطلوب را فراهم کرد تا درنهایت شاهد اجرای سناریوهایی باشیم که به بهبود کیفیت مکان های شهری منجر شود.
تبیین مفهوم عدالت فضایی در اجرای طرح های جامع شهری (نمونه موردی: شهر گلپایگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات مشهود در برنامه ریزی شهری در ایران، ارائه نشدن الگوهای مؤثر در زمینه کاهش نابرابری های موجود شهری و ترویج عدالت فضایی است. تبیین مفهوم عدالت فضایی در شهر و کاربردی کردن آن می تواند به برنامه ریزی شهری کمک شایانی داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی عدالت فضایی در اجرای طرح های توسعه در شهر گلپایگان می پردازد. پژوهش از نوع کاربردی است و گردآوری اطلاعات با استفاده از روش میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) صورت گرفته است. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای و فریدمن انجام شده است. شاخص های عدالت فضایی با استفاده از تحلیل ثانویه در مفاهیم برابری و مساوات، تنوع فضایی، منافع عام، آزادی و مشارکت مردمی، شفافیت، تفاوت، سازش و عمومیت داشتن بررسی شده است. نتایج بررسی طرح ها نشان می دهد معیارهای عدالت فضایی این طرح ها در سطح پایینی قرار دارند و شاخص های عدالت فضایی در طرح جامع شهر گلپایگان دارای اولویت چندانی نسبت به یکدیگر نیستند. همچنین راهکارهای توزیع عادلانه منافع در طرح جامع شهر پیش بینی نشده و در مراجع تصویب نیز به آن ها اشاره نشده است. تحلیل محتوای برنامه ها و سیاست های طرح توسعه شهر گلپایگان، آسیب شناسی وضع موجود و شناسایی کمبودها و نهادهای خدماتی نشانگر تبیین نشدن جایگاه عدالت فضایی در طرح های توسعه شهری و حوزه های تصمیم سازی به خصوص در طرح های توسعه و عمران است.
تحلیل ارتباط بین پایداری اجتماعی و دلبستگی مکانی ساکنان بافت تاریخی شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند برنامه ریزی شهری، توجه به مباحث اجتماعی جزء جدایی ناپذیر طرح های شهری محسوب می شود؛ چرا که انسان ها در تعامل با فضاهای شهری به عنوان محیطی پاسخگو به نیازها و فعالیت هایشان به آن ها معنا می بخشند و سرانجام به آن ها دلبسته می شوند که در این صورت پایداری اجتماعی در فضاهای شهری نمود می یابد. پایداری اجتماعی، فرایندی برای ایجاد مکان های پایدار و موفق، درواقع به معنای ارتقای کیفیت زندگی و درنهایت توانمندسازی اجتماعات محله ها است. هدف اصلی پژوهش، تحلیل ارتباط بین پایداری اجتماعی و دلبستگی مکانی ساکنان بافت تاریخی شهر ارومیه است. رویکرد حاکم بر پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش شناسی «توصیفی-تحلیلی» است. به منظور گردآوری داده ها، از مطالعات و اسناد کتابخانه ای و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون های تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون کولموگروف اسمیرنوف و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد بافت تاریخی ارومیه از پایداری اجتماعی و معیار های آن (هویت، مشارکت، ایمنی، امنیت و کیفیت زندگی) برخوردار است و تنها معیار سرمایه اجتماعی در این محدوده از وضعیت مناسبی برخوردار نیست؛ زیرا میانگین آن کمتر از حد متوسط است. این آزمون نیز نشان می دهد میزان دلبستگی مکانی از نظر شهروندان، مطلوب ارزیابی شده است و بافت در وضعیت مناسبی قرار دارد. همچنین مطابق نتایج تحلیل واریانس یک طرفه، میانگین معیار های پایداری در بافت تاریخی ارومیه با هم متفاوت هستند و بین آن ها ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنوف بیانگر آن است که متغیرهای پایداری اجتماعی و دلبستگی مکانی نرمال است. یافته های آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان دهنده آن است که بین پایداری اجتماعی و دلبستگی مکانی بافت تاریخی شهر ارومیه همبستگی وجود دارد. شدت همبستگی به دست آمده متوسط و جهت رابطه بین آن ها مثبت و مستقیم است.
تحلیلی بر تأمین زیرساخت های اجتماعی پایدار در مقیاس محلی در راستای مدیریت پایدار (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نقش و اهمیت زیرساخت ها در شهرها بر کسی پوشیده نیست. زیرساخت اجتماعی زیرمجموعه ای از زیرساخت ها و شبکه پیچیده و درهم تنیده ای از دارایی های ملموس و غیرملموس است که سطح کیفی زندگی را در یک اجتماع محله ای ارتقا می دهد و نقش مهمی در ایجاد جامعه ای منسجم، تاب آور و پایدار دارد. با این حال در کشور ما به دلیل کمبود زیرساخت های متناسب با نیازها و لحاظ نکردن ابعاد اجتماعی پروژه ها، شاهد اتلاف طیف وسیعی از دارایی ها هستیم. به این ترتیب، پژوهش حاضر در پاسخ به ضرورت فوق و بنا به اهمیت زیرساخت های اجتماعی انجام شده و هدف اصلی آن ارائه راهکارهایی برای تأمین زیرساخت های اجتماعی پایدار در سطح محلی و در راستای مدیریت پایداری پروژه به منظور نیل به اهداف توسعه پایدار شهری است. روش تحقیق در این پژوهش کیفی است و مطالعه موردی در آن، پروژه فرهنگی، مسکونی و ورزشی جوانان یزد است. داده های مورد نیاز پژوهش با استفاده از دو روش مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و نیز مطالعات میدانی (مصاحبه با افراد آگاه و فعال در پروژه و متخصصان صاحب نظر در حوزه پژوهش و اجرا) گردآوری شده است. سپس برای تحلیل داده ها از روش کیفی تحلیل محتوا استفاده شده است. پس از تحلیل داده های پژوهش، مهم ترین راهکارهای پیشنهادی در راستای توسعه پایدار و همسو با مدیریت پایداری پروژه و برای تأمین زیرساخت های اجتماعی پایدار در پروژه های زیرساختی ارائه شده اند که عبارت ا ند از: استفاده از نیروی انسانی متخصص و تجهیزات کافی، همکاری بخش خصوصی با دولتی، درنظرگرفتن موقعیت هایی ایمن و راحت برای حمل و نقل، برنامه ریزی برای چشم انداز آینده و نیازهای روبه رشد، بهره برداری بهینه از امکانات موجود، برنامه ریزی جامع مورد توافق عوامل اصلی پروژه. جمع بندی نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، در مقیاس محلی می توان با اطمینان از تأمین عوامل فوق با اتکا بر اصول مدیریت پروژه، گام مهمی در صنعت ساخت برداشت. همچنین با تعمیم مباحث فوق از جنبه های پژوهشی و اجرایی می توان به تدریج بستر لازم برای تأمین زیرساخت های اجتماعی پایدار را برای سایر پروژه های مشابه و در سطح کشور مهیا کرد.
تحلیلی بر ارتباط مشارکت آنلاین شهروندان و سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر سازمان های عمومی شهری به صورت روزافزونی از پیشرفت های فناوری اطلاعات و ارتباطات برای گشودن فرایندهای سازمانی و اجرایی به روی کنشگران بیرونی و شریک کردن آنان در این فرایندها استفاده می کنند. دسترسی آنی به فناوری های ارتباطاتی، شکل های متفاوتی از مشارکت در تصمیم سازی های شهری را مطرح کرده و به بهبود ارائه خدمات عمومی کمک می کند. در این تحقیق، تأثیر سرمایه اجتماعی، انگیزه های مشارکت و قصد استفاده از ابزار مشارکت بر مشارکت آنلاین شهروندان در شهر رشت بررسی و تحلیل شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری این پژوهش، شامل ساکنان شهر رشت در سال 1399 است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر درنظر گرفته شد که پس از تعیین نمونه ها براساس نمونه گیری هدفمند، بین نمونه آماری توزیع شد. همچنین برای سنجش متغیرهای تحقیق از پرسشنامه های سرمایه اجتماعی، انگیزه های مشارکت، قصد استفاده از ابزار مشارکت آنلاین و مشارکت آنلاین استفاده شد. شاخص های پرسشنامه های تحقیق از مطالعات مرتبط و پیشینه تحقیق اخذ شد. سپس براساس شرایط تحقیق و شهر مورد مطالعه بومی سازی صورت گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد، سرمایه اجتماعی تأثیر معنا داری بر قصد استفاده از ابزار مشارکت و نیز مشارکت آنلاین دارد . علاوه براین نتایج تحقیق نشان می دهد که انگیزه های مشارکت تأثیر معنا داری بر قصد استفاده از ابزار مشارکت و نیز مشارکت آنلاین دارد . همچنین قصد استفاده از ابزار مشارکت نیز تأثیر معنا داری بر مشارکت آنلاین دارد.
تبیین نقش سازمان های غیردولتی در افزایش تاب آوری اجتماعی در برابر پاندمی کرونا (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان های غیردولتی می توانند نقش اساسی در ارائه خدمات دست اول به جوامع در کاهش اثرات و آسیب پذیری در برابر بحران ها ایفا کنند؛ بنابراین در پژوهش حاضر به بررسی نقش سازمان های غیردولتی در افزایش تاب آوری اجتماعی در برابر پاندمی کرونا پرداخته شده است. پژوهش حاضر کیفی و توصیفی- تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و مقالات استفاده شده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل نیز از تکنیک دلفی فازی و روش معادلات ساختاری بهره گرفته شده است. در مرحله اول دلفی از 26 مؤلفه، 22 مؤلفه بالاتر از 7/0 به دست آمده است و در مرحله دوم نیز همه مؤلفه های بررسی شده تأیید شده است. نتایج نشان می دهد متغیرهای مستقل پژوهش حاضر مشارکت، پیشگیری، توانمندسازی و حمایت طلبی به ترتیب بر متغیر مستقل پژوهش (تاب آوری)، تأثیر مثبت و معناداری داشته است، یافته های پژوهش نیز حاکی از آن است که در افزایش تاب آوری اجتماعی در بحران کرونا شاخص پشتیبانی مالی و خدماتی برای ممانعت از گسترش و واگیری ویروس و تسهیلگری شفافیت در اطلاع رسانی از آخرین وضعیت و موارد مربوط به کرونا و رایزنی با بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری برای توجه بیشتر آن ها به اقشار آسیب پذیر بیشترین اثرگذاری را داشته است.
تحلیل و شناخت ظرفیت تاب آوری زیرساخت های حیاتی شهری براساس مدل چرخه سازگاری تاب آوری (RAC) در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاب آوری رویکردی راهبردی برای افزایش ظرفیت مانایی و برگشت پذیری دارایی های توسعه در گستره های فضایی کلان یعنی شهرهاست. در این فرایند دارایی های زیرساختی حیاتی از دو جنبه تأثیرگذاری در روند حیات توسعه و آمایش شهرها و جذابیت آن ها برای تهدید اهمیت دوچندانی دارند. پژوهش حاضر با روش شناسی «توصیفی- تحلیلی» و با هدف شناخت ظرفیت تاب آوری زیرساخت های حیاتی در آمایش شهری براساس ساختار مدل چرخه سازگاری تاب آوری ( RAC ) در کلان شهر اهواز انجام شده است. سؤال اصلی پژوهش این است که ظرفیت مورد نیاز زیرساخت های حیاتی در کلان شهر اهواز برای افزایش تاب آوری آن ها براساس مدل چرخه سازگاری تاب آوری چگونه است. برای گردآوری داده ها از روش پیمایشی به صورت ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه نمونه 100 نفر از کارشناسان و استادان دانشگاهی در کلان شهر اهواز هستند که به روش دلفی و نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. براساس شاخص های تبیین کننده میزان تأثیرگذاری دارایی، ساختار شبکه ای دارایی، پوشش کالبدی دارایی، اهمیت مصرفی دارایی و سرانه مصرف دارایی، زیرساخت حیاتی برق براساس ساختار مدل تاب آوری در مرحله فروپاشی و سازمان دهی مجدد، زیرساخت حیاتی مخابرات در مرحله بهره وری و زیرساخت حیاتی حمل ونقل در مرحله تعادل قرار دارد. براساس یافته های پژوهش به نظر می رسد زیرساخت حیاتی برق نیازمند ایجاد ظرفیت مانایی و بازیابی مجدد، زیرساخت حیاتی مخابرات نیازمند ایجاد ظرفیت رشد و زیرساخت حیاتی حمل ونقل نیازمند ایجاد ظرفیت توسعه در این کلان شهر هستند.
تحلیل و سطح بندی فضایی در سطح مناطق شهری برای دستیابی به گردشگری پایدار؛ مطالعه موردی: شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطح بندی و توسعه فضایی چگونگی گسترش یک پدیده از کانون یا دامنه و پهنه سرزمینی گسترش آن است. دراین بین، گردشگری به عنوان یکی از پدیده های مهم فضایی شهر است. ارزیابی وضعیت حاضر و نحوه پیشرفت به سوی پایداری گردشگری باعث توسعه در ابعاد اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، کالبدی-محیطی و نهادی در پهنه سرزمینی شهر می گردد. لازمه رسیدن به پایداری در ابعاد مختلف آن مستلزم وجود سنجه ها، شاخص ها و معیارهای سنجش گردشگری در جهت تحلیل، ارزیابی و تبیین وضعیت پایداری گردشگری است. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی و رویکرد و نگرش آن، توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری داده ها و اطلاعات موردنیاز به دو روش کتابخانه ای (اسنادی) و پیمایشی (میدانی) صورت گرفته است. پایایی ابزار تحقیق از طریق روش آلفای کرونباخ آزمون گردیده و نشان دهنده سطح بالای پایایی پرسشنامه است. این پژوهش با بهره گیری از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره ویکور[1]، الکتره[2]، [3] SAW و مدل ادغامی کپلند، مناطق چهارگانه شهر اردبیل ازلحاظ ارزیابی توسعه فضایی گردشگری شهری در سطح مناطق برای دستیابی به گردشگری پایدار با تأکید بر شاخص های اجتماعی – فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی رتبه بندی و اولویت بندی آن انجام گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد بااینکه نتایج هرکدام از مدل های بکار گرفته شده دارای تفاوت در اولویت و رتبه هستند ولی مدل ادغامی با ترکیب اهمیت هرکدام به نتیجه نهایی رسید و این مهم نشان دهنده یکسانی و ترکیب مدل ها با همدیگر جهت رسیدن به جواب واحد است. درنهایت ارزیابی و توزیع فضایی در مناطق شهری اردبیل به ترتیب شامل مناطق دو، یک، سه و پنج، چهار دارای اولویت هستند. [1]: VIKOR (Vlse Kriterijumsk Optimizacija Kompromisno Resenje) [2]: ELECTRE (Elimination et Choice in Translating to Reality) [3]: SAW
تحلیل تأثیرات همه گیری کرونا بر پایداری اجتماعی (نمونه موردی: محدوده بافت فرسوده ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه گیرشدن ویروس کرونا و پیامدهای منفی آن نه تنها جامعه ایران، بلکه جامعه جهانی را تحت تأثیر قرار داده است. پیامدهای منفی این اپیدمی در بهداشت و سلامت جوامع به گونه ای است که سبب گرفتارشدن جامعه به بحرانی همه گیر شده و تعاملات اجتماعی و برخی آداب و رسوم (فرهنگ)، به عنوان کنشگران اجتماعی، زمینه و بستر تسهیلگر در شیوع و تکثیر این ویروس بوده که ماهیتی اجتماعی و فرهنگی به آن بخشیده است. هدف از این تحقیق، تحلیل تأثیرات کرونا بر پایداری اجتماعی محدوده بافت فرسوده شهر ارومیه است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، اولویت بندی و میانگین رتبه های هر شاخص از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. به منظور بررسی شاخص های عدالت و سلامت از تحلیل های مکانی به عنوان سنجش عدالت در دسترسی به فضاهای خدماتی استفاده شده است. با توجه به نتایج تحلیل فضایی، شاهد توزیع نامتعادل کاربری های خدماتی هستیم که مغایر با اهداف پایداری اجتماعی هستند. دسترسی به مراکز درمانی شرایط به نسبت مطلوبی دارند؛ به طوری که بیشتر افراد ساکن دسترسی مناسب به فضاهای درمانی درون بافت دارند و بقیه افراد به مراکز درمانی واقع در خارج از بافت دسترسی مناسب دارند. محدوده مورد مطالعه به لحاظ توزیع کاربری های فضای سبز و باز با مشکل جدی رو به روست؛ به طوری که بیشتر افراد ساکن به این گونه فضاها دسترسی ندارند و با کمبود سرانه مواجهند. همچنین به لحاظ توزیع کاربری های ورزشی و آموزشی به منظور استفاده دومنظوره از این کاربری ها، شاهد توزیع متعادلی در سطح محدوده هستیم، اما از منظر سطح و سرانه با محدودیت هایی روبه رو هستیم. با توجه به تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها به روش تحلیل مسیر شاخص های آموزش، کیفیت، مشارکت، امنیت و عدالت به ترتیب بیشترین شاخص های پایداری اجتماعی هستند که تحت تأثیر ویروس کووید 19 قرار گرفته اند.
تحلیل رویکردهای حاکم بر مدیریت شهری مشهد درباره توان یابان و معلولان شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، تصویری کامل از فعالیت پنج دوره شورای اسلامی شهر مشهد درباره «شهر و معلولان در شهر مشهد» ارائه شده است. شیوه مطالعه توصیفی-تحلیلی بوده و با بهره گیری از روش های کمی-کیفی انجام شده است. در گام اول، با مطالعه منابع داخلی و خارجی، جهت گیری های کلی برنامه ریزی ها در راستای حضور معلولان در فضای شهر مشخص شد. در ادامه، در قالب تکنیک های تحلیل فضایی، الگوی پراکنش معلولان در شهر مشهد سنجیده شد. نتایج بیانگر الگوی خوشه ای در استقرار توان یابان در شهر و ضرورت توجه به این الگو در برنامه ریزی ها را مطرح کرده است. سپس با مراجعه به آرشیو مصوبات شورا (شامل 4530 مصوبه و بررسی هریک از آ ن ها) به شناسایی مصوبات مرتبط با معلولان، شامل 89 مصوبه (96/1 درصد کل مصوبات و میانگین ۱۸ مصوبه برای هر دوره) و ذخیره سازی آن ها در فایل اکسل اقدام شد. دسته بندی از داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی صورت گرفت. در ادامه بهره گیری از روش تحلیل محتوا (در قالب کدگذاری باز، محوری و انتخابی)، رویکردهای حاکم بر برنامه ریزی هر دوره و درنهایت کل دوره درباره ارتقای فضای شهر برای توان یابان را آشکار کرد. نتایج در کدگذاری باز، شناسایی ۱۲ موضوع کلیدی در کدگذاری محوری، چهار محور مهم و در کدگذاری انتخابی، سه مقوله مرکزی حضورپذیری، توجه به نیازهای اولیه و توجه به ارتقای جایگاه اجتماعی، سلامت و بهداشت توان یابان بود. تفسیر اطلاعات، حاکی از تغییر در رویکردهای هر دوره شورا در موضوعات گوناگون بود. نتایج بیانگر نبود رویکرد منسجم و هماهنگ در دوره های موردنظر در مواجهه با معلولان در فضای شهر مشهد است. از دیگر سو، محور رویکردها، عمدتاً حمایتی (تکیه بر وابستگی فرد توان یاب به دیگران در فضا)، به جای مناسب سازی (تکیه بر بهبود وضعیت فضای شهر برای حضور قائم به ذات و مستقل فرد توان یاب) است. در همین راستا پیشنهادهایی در قالب سه دوره زمانی کوتاه، میان مدت و بلندمدت ارائه شده است.