آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۶

چکیده

امروزه شهرهای بزرگ به دلیل فشارها و تورمهای مختلف جمعیتی، اقتصادی، آلودگی و ... بیش از آنکه مهاجر پذیر باشند، مهاجر فرست هستند. اگر چه مالکیت خانه های دوم روستایی در قالب مهاجرت معکوس با قید فصلی و موقت بحساب می آیند، اما در قالب پدیده تمرکز زدایی اجتماعی و مهاجر فرستی شهرها بحساب می آید. خانه های دوم به عنوان یک پدیده اجتماعی یکی دو دهه اخیر به نوعی ادامه حیات شهری در مناطق روستایی بشمار می آیند، ضمناً گسترش و رواج این پدیده می تواند راه حل مؤثری برای تجدید حیات نواحی روستایی باشد. این تحرک جغرافیایی-جمعیتی و تعامل شهر و روستا، منتج به شکل گیری موج مهاجرت دیگری در خارج از قلمرو شهرها و ایجاد خانه های دوم در روستاهای خوش آب و هوای نزدیک شهرهای بزرگ از جمله کرمان (منطقه دلفارد) شده است. در این مطالعه از نظریه های روابط شهر و روستا و سبک زندگی بهره برده ایم. به لحاظ روشی، از قالب روشی آمیخته بهره برده و روش کیفی اساس کار و روش کمی در کنار آن استفاده شده است. جامعه آماری، روستاهای بخش مرکزی شهرستان جیرفت(دهستان دلفارد) شامل 137 روستا که 21 روستا بعنوان نمونه ارزیابی شدند.نتایج مطالعه حاکی از آن است که موج مهاجرت معکوس فصلی بیشتر در روستاهای مرکزی دهستان گسترش یافته. مالکان جوان و میانسال اغلب ساکن جیرفت و کرمان بوده و از هر موقعیتی جهت بهره برداری از خانه ها استفاده میکنند در حالیکه مالکین و مهاجرین کرمان و بندرعباس اغلب بیش از 60 سال سن داشته و اغلب مناسبتها مراجعه می کنند. تمامی مالکان با ساکنین نسبت فامیلی داشتند، صاحبان خانه های دوم روستایی را می توان بر اساس سبک های زندگی، نوع و اولویت انگیزه ها، شرایط و عوامل زمینه ای به سه دسته فراغت جویان، هویت جویان و منزلت جویان با ویژگی های خاص خود تقسیم نمود که به اختصار آن را فَهم نامیدیم.

تبلیغات