فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۲۱ تا ۵٬۳۴۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
منظرشهری به عنوان اولین سطح برخورد و ارتباط شهروندان با محیط شهری نقش مهم و تأثیرگذاری در ادراک محیط و ارتقای تعلق مکانی شهروندان به فضاهای شهری دارد. ارتقای عوامل منظر شهری به عنوان محرک توسعه ابعاد هویتی و تعلقی مکان های شهری زمانی می تواند مفید باشد که بتوان ابعاد و مؤلفه های تأثیرگذار آن را شناخت و مقدار تأثیر این عوامل را در میزان تعلق به مکان از دیدگاه شهروندان در جهت رفع نقاط ضعف و ترفیع نقاط قوت مکان، مورد بررسی قرار داد. در این راستا هدف از این پژوهش ارتقای ارزش های کیفی منظر فضاهای شهری و همچنین بررسی تأثیر مؤلفه های منظرشهری در میزان حس تعلق مکانی شهروندان به فضاهای شهری از دیدگاه کاربران فضا می باشد. بدین منظور در پ ژوهش حاضر از روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. با توجه به یافته های تحقیق می توان ابعاد حس تعلق منظر شهری را در سه مؤلفه انسانی، معنایی – ادراکی، کالبدی – فیزیکی و 21 شاخص طبقه بندی و ارائه نمود. از بین این مؤلفه ها و عوامل تحقیق، شاخص های بافت و ترئینات، نمادها و نشانه ها، رویدادهای جمعی و فردی در میدان امام خمینی، شاخص های پوشش سبز و طبیعی، هویت، ارزش های فرهنگی و تاریخی در میدان باباطاهر، شاخص های رنگ و فرم عناصر، نمادها و نشانه ها، ارزش های فرهنگی – تاریخی در میدان بوعلی سینا و شاخص های پوشش های سبز و طبیعی، یادمان های تاریخی، تعاملات اجتماعی در میدان شیر سنگی بیشترین بار مؤثر را در میزان حس تعلق مکان نسبت به میدان های مورد مطالعه داشته اند. با توجه به نتایج به دست آمده و می توان پیشنهادهایی مبنی ارتقای کیفی نماها و بدنه ها، استفاده از نمادها و نشانه های تاریخی، فراهم نمودن امکان تجمیع و تعاون و همکاری شهروندان، استفاده از موتیف های معماری در ساخت اجزای کالبدی میدان و فراهم نمودن امکان ایجاد رنگ تعلق شهروندان در ارتقای حس تعلق عوامل منظر شهری در میدان های مورد مطالعه ارائه داد.
تحلیل رفتاری پذیرش طرح ایران کد در صنایع تبدیلی و بسته بندی کشاورزی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تحلیل عواملی است که باعث پذیرش ایران کد از سوی صنایع تبدیلی و بسته بندی کشاورزی استان گیلان در سه گروه برنج، چای و زیتون می گردد. طی پژوهشی توصیفی همبستگی، متغیرهای تحقیق در قالب نظریه رفتار برنامه ریزی شده اولویت بندی شدند، همبستگی بین متغیرها با پذیرش محاسبه و عوامل تعیین کننده در تمدید عضویت ایران کد، از روش رگرسیون لجستیک تعیین گردید. نتایج نشان داد از 20 متغیر مورد استفاده، 15 متغیر بر پذیرش طرح ایران کد مؤثر بودند و از این تعداد، پنج متغیر در تمدید عضویت سالیانه بیشترین نقش را داشتند که مربوط به هر سه عامل باور رفتاری (نگرش)، باور اصولی (هنجار ذهنی) و باورکنترلی (کنترل رفتاری درک شده) بودند. متغیرهای رضایت از درآمد و کاربرد روزانه فناوری اطلاعات، بیشترین سهم را بر تمدید داشتند که مربوط به باور کنترلی پاسخ دهندگان می شد. بعد از آن تأثیرپذیری از شرکت های عضو ایران کد، متغیری بود که به عامل باور اصولی اختصاص داشت و در نهایت زمینه سازی ایران کد در ورود به تجارت الکترونیک و تأثیر در تبلیغ واحد، از موثرترین متغیرها بودند که در شکل گیری نگرش مدیران صنایع روستایی نقش مهم تری داشتند. در نهایت 36 درصد پاسخ دهندگان مایل به تمدید عضویت سالیانه طرح بودند و 64 درصد در این ارتباط پاسخ منفی داشتند. همچنین کاهش هزینه تمدید سالیانه طرح و ارسال کد کالا در حداقل زمان از مهم ترین دغدغه های پاسخ دهندگان در رابطه با این طرح بوده است.
تحلیل و پیش بینی ساختار فضایی منطقه کلانشهری مشهد طی دوره 1420-1375(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۸
51 - 62
حوزه های تخصصی:
در چند دهه ی اخیر مناطق کلانشهری کشور دچار تغییر و تحولاتِ گسترده ای شده اند. منطقه کلانشهری مشهد نیز به عنوان یکی از مهمترین قطبهای توسعه در شرق کشور در حال تجربه این تحولات می باشد. این منطقه با بیش از سه میلیون نفر جمعیت، از عدم تعادل فضایی، پراکنده رویی و تمرکزِ شدید رنج می برد. پیامد منطقیِ این تمرکز، رشد کالبدی شهر مرکزی، پدیدار شدنِ نابرابری های اجتماعی و اقتصادی، تخریبِ اراضی سبز و کشاورزی، بورس بازیِ زمین و رانت خواری، آسیب هایِ اکولوژیکی و... می باشد. از این رو تحلیل و پیش بینی ساختار فضایی یکپارچه در این منطقه ضرورت دارد. برای این منظور با تکیه بر بعدِ ریخت شناسی ساختار فضایی، ابتدا تغییراتِ کاربری اراضی برای دو دوره 1405 و 1420 شبیه سازی می شود. در گام دوم، با استفاده از سه شاخص توزیع، خوشه بندی و تجمع، بر پایه داده های پیش بینی شده جمعیت در سال های مزبور، سیمای فضایی منطقه ترسیم می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد که روندِ تغییرات به سمتِ از بین رفتنِ هر چه بیشترِ اراضی کشاورزی و مراتع پیش می رود، به طوری که در سال 1405 مساحتی معادل 247 کیلومترمربع به مساحتِ اراضی ساخته شده در سال 1390 اضافه می شود، در سال 1420 این رقم به 1004 کیلومترمربع می رسد. نتایج حاصل از تحلیل داده های جمعیت و اشتغال بر اساس سه شاخصِ مزبور، نیز حاکی از پیش رفتنِ منطقه به سوی قطبیتِ بیشتر است. لذا لازم است نظام مدیریتِ منطقه ای در راستای جلوگیری از تحقق این پیامدها تمهیدات لازمی بیندیشد.
تحلیلی برعوامل موثر بر شکل گیری تصویر مقصد در گردشگری شهری مطالعه موردی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
5 - 16
حوزه های تخصصی:
اهمیت تصویر گردشگری برای همگان چه محققین و چه متولیان در صنعت گردشگری روشن است، این اهمیت عمدتاً بدلیل تأثیر بر روی درک ذهنی گردشگران و رفتار منتج از آن (انتخاب مقصد) مورد توجه قرار گرفته است. از این رو پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر تصویر ذهنی گردشگران از شهر ارومیه و الگوی رفتاری منتج از آن پرداخته است. رویکرد پژوهش حاضر توصیفی-پیمایشی است. بدین منظور ابتدا مدل مفهومی پژوهش بر اساس مبانی نظری، پیشینه تحقیق و سوالات طراحی گردید و سپس با استفاده از روش پیمایشی از طریق پرسشنامه محقق ساخته به گردآوری اطلاعات درمورد تصویر ذهنی گردشگران قبل و بعد از سفر به شهر ارومیه بر اساس شاخص ها و متغیرهای مورد مطالعه و در انتها آزمون فرضیات گردید. جامعه آماری شامل کلیه گردشگران داخلی بوده که در شش ماهه اول سال 1393 به شهرارومیه سفرکرده اند. حجم نمونه براساس جدول مورگان به تعداد 350 نفرانتخاب گردید. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار Spss صورت گرفت. نتایج حاصل از پژوهش بر اساس صورتبندی مدل مفهومی پژوهش و سوالات تحقیق نشان دهنده اینست که ارزش درک شده بر تصویر مقصد گردشگران تاثیر مستقیم داشته یعنی با توجه به میزان ضریب تبیین بدست آمده در مدل رگرسیونی می توان گفت که 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته (تصویر مقصد) متاثر از تغییرات متغیرهای وارد شده در مدل یعنی کیفیت سفر و ارزش درک شده می باشد . همچنین نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم موید این مطلب است که تصویر ذهنی قبل و بعد از سفر به شهر ارومیه بعنوان مقصد گردشگری در برخی از شاخصهای مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان می دهد،آزمون فرضیه سوم نیز حاکی از اینست که رابطه مستقیم و نسبتاً قوی(75/0) مابین دو متغیر تصویر استنباط شده از شهر ارومیه و تمایل گردشگران به سفر مجدد وجود دارد، بنحوی که آزمون رو اسپیرمن نشان می دهد که رابطه رضایت از سفر و تمایل به سفر مجدد در فاصله اطمینان 95 درصد معنا دار است و می توان گفت با بهبود تصویر ذهنی گردشگران تمایل گردشگران به سفر مجدد نیز افزایش پیدا می کند. بنابراین طراحی راهبردهای مؤثر برای ایجاد یک تصویر قوی و مثبت در ذهن گردشگر ضروری به نظر می رسد.
ارزیابی فضاهای گمشده و ارائه راهکارهایی برای شکل گیری فضاهای خلاق (نمونه موردی: میدان عالی قاپو اردبیل)
حوزه های تخصصی:
فضای جمعی شهری از مهم ترین عناصر ساخت فضایی شهر و بستر شکل گیری فعالیت های مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی بوده و همیشه با قلب تاریخ شهر تپیده و سرگذشت آن را روایت کرده است. اقدام ها و برنامه های شهرسازی گذشته، بدون هیچ توجهی زمینه های نابودی این ارزش ها را فراهم آورده اند که اقدامات باعث شده است تا میدان، معنا و مفهوم اصلی خود را از دست بدهد و نقش آن کمرنگ تر شود. مخصوصاً میدان های که در زمان های گذشته به محلی برای تجمع مردم بوده است (هویت شهرها) که با روی کار آمدن مدرنیته و به تبع آن ماشینیسم که بر تضعیف بنیادهای زیست اجتماعی دامن میزند، حضور پیاده در فضای شهری را، کمرنگ و زمینه حضور سواره را قوت بخشیده است. ازاین رو، عمده گره های شهری در قالب فلکه ها به وجود آمده و میدان ها قربانی این تحول شده اند. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر بنیان، تعریف میدان و مفاهیم میدان با تأکید بر الگوهای ایرانی، شناخت ماهیت میدان، ضرورت کشف و بازشناسی فضاهای گمشده، عوامل مؤثر بر دگرگونی میدان در وضع حاضر و توقعات موردی از میدان بیان شده است. هدف اصلی، استفاده از مبانی به منظور بهتر کردن و مناسب کردن فضای میدان عالی قاپو است. جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای) اسنادی(، مشاهدات میدانی و تکمیل پرسشنامه با حجم نمونه ای 50 نفر و به شیوه تصادفی تدوین شده و سپس به منظور تحلیل متغیرهای موردمطالعه از جدول SWOT برای نتیجه گیری در مورد وضع کنونی و گذشته میدان عالی قاپو اردبیل استفاده شده است. در ادامه با استفاده از طیف لیکرت پرسشنامه را ارزش گذاری کرده و ضریب نهایی به دست آوردیم. بر طبق نتیجه به دست آمده، راهبردهای میدان عالی قاپو به راهبردهای تهاجمی نزدیک است و مسئولین باید سعی کنند از نقاط قوت و فرصت نهایت استفاده را برده و نقاط ضعف را بپوشانند و به سمت این راهبردها گام بردارند تا به فضایی خلاق و پایدار برسیم.
ارزیابی کیفیت زندگی شهری از منظر توسعه پایدار در مجتمع های مسکونی مهر (نمونه موردی: مساکن مهر شهید بهشتی همدان)
حوزه های تخصصی:
مساکن مهر جز بزرگ ترین پروژه های بعد از انقلاب کشور درزمینه مسکن شهری بوده است که از دید کارشناسان دارای مزایا و معایبی بوده است. در شهر همدان هم بمانند بسیاری از شهرها، مساکن مهر طراحی و اجرا شد. در این تحقیق به بررسی کیفیت زندگی ساکنان این مساکن با رویکرد ذهنی پرداخته شده است تا نگاه ساکنین را با رویکرد پایین به بالا بررسی شود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی توسعه ای و ازنظر شیوه انجام، توصیفی تحلیلی بوده و بر اساس مطالعه کتابخانه ای و تکمیل پرسشنامه انجام شده است. در این پژوهش تعیین حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به دست آمد. در بخش مطالعات میدانی، داده های موردنیاز به شیوه های مختلف مشاهده و تکمیل پرسشنامه و از طریق مراجعه به محل، تهیه شده، پرسش نامه در طیف لیکرت 5 مقیاسی، طراحی شد در این راستا و در جهت اهداف تحقیق، از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون T پرداخته شد. بر اساس اطلاعات به دست آمده، این مساکن دارای میانگین پایینی از رضایت ساکنان است و امکانات تفریحی و ورزشی مبرم ترین نیاز ساکنین می باشد.
سنجش الگوی پراکنده رویی و شناسایی حوزه های عمل توسعه درونی شهر (نمونه موردی: شهر اهواز)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش سنجش الگوی پراکنده رویی و شناسایی حوزه های عمل توسعه درون زا در شهر اهواز می باشد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع اسنادی و کتابخانه ای است. جهت سنجش پراکنده رویی در شهر اهواز ابتدا با استفاده از داده های مربوط به مساحت و جمعیت در دوره های اخیر و پردازش آن ها، تغییرات فضایی- کالبدی شهر نشان داده شد. با استفاده از آمار فضایی (موران I،G عمومی (خوشه بندی زیاد/کم)، موران محلی، تحلیل لکه های داغ) نحوه پراکنش جمعیت بررسی گردید. بخش دوم پژوهش که مربوط به شناسایی حوزه های عمل توسعه درون زای در شهر اهواز بود با استفاده از داده های کاربری اراضی شهر اهواز بررسی گردید. نتایج آمار و مدل ها نشان داد که شهر اهواز از دهه 1335 تا زمان حاضر تغییرات فضایی –کالبدی وسیعی داشته است که منجر به شکل گیری الگوی پراکنده رویی در شهر شده است. همچنین بافت هایی که جهت توسعه درون زای شهر شناسایی شد شامل بافت فرسوده، بافت مخروبه، بافت حاشیه نشین، اراضی بایر و بافت های ناکارآمد شهری به ترتیب با مساحت 1101.96، 68.59، 2051، 5773.11،2323.03 و به تفکیک بافت های ناکارآمد شهری (کاربری های فرا شهری) شامل اراضی نظامی، زندان ها؛ اراضی صنعتی، قبرستان ها، اراضی انبار و پایانه به ترتیب دارای مساحت 543.84، 7.23، 1463.21، 5.87، 302.85 می باشد.
سنجش عملکرد کمیته امداد در فقرزدایی از مناطق روستایی با تأکید بر پارامترهای توسعه (مورد مطالعه: شهرستان شیراز)
حوزه های تخصصی:
حذف فقر و برقراری عدالت اجتماعی در کشور ایران با توجه به دستورات صریح دینی و قانونی در مقایسه با سایر کشورها از اهمیت بیشتری برخوردار است، به نحوی که از سال 57 به این سو نهادهای مدنی - رفاهی فراوانی در راستای ایجاد رفاه و توزیع خدمات عمومی به جامعه تأسیس شده است. یک از مهم ترین این نهادها کمیته امداد امام خمینی (ره) می باشد که با هدف رفع فقر و محرومیت از چهره ی نواحی روستایی کشور برپا گردیده است. تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش کمیته امداد در فقرزدایی از مناطق روستایی شهرستان شیراز انجام گرفته است. نمونه ای 363 نفری از مددجویان تحت پوشش کمیته امداد شیراز، به عنوان نمونه انتخاب گردید، که از طریق پرسشنامه فقرسنجی محقق ساخته بررسی گردیدند. یافته ها حاکی از آن است که پاسخگویان از نظر پارامترهای اقتصادی و اجتماعی هنوز خود را فقیر می دانند و تنها از نظر پارامتر فرهنگی خود را فقیر ندانسته اند. به طوری که بین مؤلفه های اقتصادی دریافت مستمری و متوسط درآمد ماهیانه خانوار با کاهش فقر روستائیان مورد بررسی رابطه معنادار وجود داشته و بقیه روابط در شاخص اقتصادی با کاهش فقر رد شد. همچنین در بررسی روابط بین مؤلفه های اجتماعی و کاهش فقر، هیچ کدام از مؤلفه های اجتماعی با کاهش فقر روستائی ارتباط معناداری نداشتند. در بررسی روابط بین مؤلفه های فرهنگی و کاهش فقر، تنها بین آموزش های کمیته امداد و کاهش فقر رابطه معناداری برقرار بوده و مؤلفه سطح تحصیلات با کاهش فقر ارتباط معناداری نداشت. می توان بیان کرد که کمیته امداد اگرچه تاحدودی توانسته در برخی از شاخص های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زمینه های رشد را در بین روستائیان تحت پوشش فراهم آورد، ولی نتوانسته فقر در بین آنان را به طور محسوسی کاهش داده و یا از بین ببرد.
رهیافت هم تکمیلی، مبانی و کارکردهای آن با تأکید بر منطقه جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان و نحوه توزیع منابع محیطی و جغرافیایی در سطح زمین فاقد الگوی همسان بوده و از نابرابری های گسترده برخوردار است .به همین جهت، هیچ مکان جغرافیایی بر روی زمین وجود ندارد که به تنهایی قادر به تأمین همه نیازهای ضروری ساکنان خود باشد. از این رو همه مکانها برای به دست آوردن نیازمندیهای خود به طور جدی به مکانهای دیگر وابسته اند. پرسشی که در این زمینه مطرح می شود آن است که، مکانهای جغرافیایی چگونه و با اتکا به چه مکانیسمی می توانند به رفع نیازهای خود بپردازند؟ در پاسخ به این پرسش، طی نوشته حاضر، رهیافتی موسوم به «رهیافت هم تکمیلی» پیشنهاد و ارائه شده و هدف اصلی این مقاله نیز تبیین و معرفی ابعاد نظری و کارکردی رهیافت فوق است. از آنجا که همه مکانها ی جغرافیایی واجد دو دسته از مؤلفه های محیطی شامل: 1- منابع و مزیت های محیطی؛ 2- کاستی، ضعف و محدودیت های محیطی می باشند، لذا می توانند از طریق برقراری همکاری و مناسبات دو سویه، چرخه ای از تعاملات هم تکمیلی را پدید آورند که طی آن، هر مکان جغرافیایی مکمل مکان دیگر محسوب گردد. در حقیقت هدف اصلی این رهیافت آن است که، روابط مبتنی بر رقابت های غیرسازنده میان مکانها را به روابطی توأم با رفاقت و همکاری تبدیل نماید و روشن است در این صورت، دستیابی به سطوح قابل قبولی از توسعه متوازن ، ثبات و امنیت پایدار در محیط های جغرافیایی در دسترس خواهد بود.
از آنجا که رهیافت مزبور ماهیتی کاربردی و حل مسأله دارد؛ لذا از قابلیت تبیین کنندگی نظری و سازماندهی عملی بالایی برخوردار بوده و امکان به کارگیری آن در همه مقیاس های جغرافیایی از خردترین سطوح فروملی تا بالاترین سطوح فرا ملی وجود دارد. همچنین به طور مشخص در چهار حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و امنیت قابل پیاده سازی است. طی مقاله حاضر، نحوه پیاده سازی رهیافت مذکور در خصوص ناحیه جنوب شرق ایران و با هدف حل مسأله توسعه نیافتگی این منطقه از کشور و نیز تعیین مناطق مکمل داخلی و خارجی آن و زمینه های مشارکت و هم تکمیلی این منطقه با مناطق مکمل، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
مدلسازی توسعه شهری و تحلیل اثر همسایگی با استفاده از تلفیق مدل اتوماسیون سلولی و روش Majority OWA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها مانند موجودات زنده از لحاظ کالبد بزرگتر و از لحاظ ساخت پیچیده تر می شوند و به دنبال این رشد فیزیکی، توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنها نیز بتدریج دگرگون می شود. همواره فضای کالبدی شهرها تحت تأثیر مکانیزم ها وعواملی قرار دارد که در طی زمان با پیشرفت ها و تحولات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، زیست محیطی و ... متحول می شوند و در ضمن این تأثیرات، تغییرات جدیدی نیز برچهره و منظر کالبدی شهر تحمیل می کنند. در این میان جلوگیری از رشد بی رویه و نامتوازن شهرها به دلیل ارزش بالای زمین از اهمیت بسزایی برخوردار است و به همین دلیل جایگاه مدلسازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی برای مدیریت شهری، بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. مدل اتوماسیون سلولی به سبب ساختاری ساده و پویا و نیز برخورداری از ویژگی های قدرتمند مکانی، به طور گسترده در شبیه سازی تغییرات مکانی- زمانی از جمله گسترش شهرها مورد استفاده قرار گرفته است. در مقاله حاضر از اتوماسیون سلولی برای محاسبه فاکتور اثر همسایگی در مدلسازی توسعه شهری استفاده شده و با در نظر گرفتن محدودیت های موجود در الگوهای رایج سلولی، به ارائه مدل اتوماسیون ترکیبی به صورت آمیزه ای از ساختار محاسباتی سلولی و روش تصمیم گیری چند معیاره Majority OWAپرداخته شده است. روش اتوماسیون سلولی برای ترکیب نقشه های تناسب کاربری و محاسبه تناسب کلی از روش میانگین گیری استفاده می کند که در بیشتر کاربردها روش مناسبی نیست؛ اما روش Majority OWA برای ترکیب معیارهای مختلف ارزیابی یک گزینه نظر اکثریت را درنظر می گیرد؛ بنابراین، تلفیق دو روش ذکر شده می تواند یکی از ضعف های مهم روش اتوماسیون سلولی را پوشش دهد. در این مقاله ابتدا با به کارگیری داده های مورد نیاز، مدل پیشنهادی برای شبیه سازی گسترش شهر شیراز بین سال های 1383 تا 1388 هجری خورشیدی، پیاده سازی شده و سپس نتایج به دست آمده مورد ارزیابی قرار گرفته است. مقایسه نتایج مدلسازی این تحقیق برای سال 1388 با داده های به دست آمده از تصاویر ماهواره ای در این سال نشان می دهد، استفاده از روش Majority OWA می تواند با دقت 60% فرایند توسعه شهری را مدلسازی نماید که در مقایسه با دقت حدود 53% روش CAنتایج بهتری حاصل می شود. نتایج تحقیق، گامی به سمت جلو است؛ زیرا مدل پیشنهادی با افزایش قابلیت اتوماسیون سلولی در مدلسازی پروسه های پیچیده مکانی به دقت مطلوبتری نیز دست پیدا کرده است. نتایج حاصل از این مدلسازی می تواند به عنوان ابزاری مناسب جهت اخذ تصمیم های بهینه در اختیار برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
شناسایی و طراحی یک الگوی بهینه مکانیابی با تأکید بر تلفیق روش های داده مبنا و دانش مبنا در سطح تصمیم گیری با GIS (با تأکید بر پهنه بندی اقتصادی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از GIS در مکان یابی دارای قدمتی تقریبی برابر با ظهور این فناوری است و در مطالعات مختلفی که به نوعی با عوارض مکانی سروکار دارند، به کار گرفته می شود. استفاده از این سیستم در مکان یابی دارای مزایای فراوانی است که باعث صرفه جویی در زمان و هزینه های اجرایی می شود. از این رو استفاده از فناوریGIS در مکان یابی و سایر فعالیت های مرتبط با آن، تضمینی برای دستیابی به نتایج بهتر، دقیق تر و سریعتر با هزینه های کمتر است.تاکنون روش های مختلفی با استفاده از مدل های گوناگون برای مکان یابی به کار گرفته شده است. در اغلب این مطالعات و همچنین مطالعاتی که در آن به پهنه بندی فضا پرداخته می شود، از روش های مبتنی بر نظرات متخصصین (روش های ذهنی) استفاده می شود و شاهد تحقیقات اندکی با استفاده از روش های مبتنی بر داده ها (روش های عینی) هستیم. از اینرو، بررسی و شناخت یک الگوی بهینه مکان یابی در تلفیق روش ها و مدل های گوناگون مبتنی بر نظرات متخصصین (روش های ذهنی) و مبتنی بر داده ها (روش های عینی) در GIS و نحوه تلفیق این نتایج (تلفیق در سطح تصمیم گیری) در جهت رسیدن به مناسب ترین مکان با دقتی مطلوب ضروری می نماید. علاوه بر این نحوه تلفیق نتایج به دست آمده حاصل از روش های مختلف در GIS از جمله مواردی است که کمتر در تحقیقات به آن پرداخته شده است. در این تحقیق پهنه بندی اولیه فضای جغرافیایی (غربالگری) و اولویت بندی مکان های بهینه شناسایی شده (مکان یابی) با روش های مبتنی بر نظرات متخصصین (روش های ذهنی) و روش های مبتنی بر داده ها (روش های عینی) مورد بررسی قرار می گیرد. الگوی پیشنهادی جهت شناسایی ویژگی های هر کدام از این روش ها با توجه به نتایج به دست آمده در یک نمونه مطالعاتی (پهنه بندی اقتصادی فضای شهری واولویت بندی پهنه های بهینه) به عنوان یافته های تحقیق تشریح می گردد. نتایج ارزیابی بیانگر آن است که به ترتیب هر سه روش عینی (RBFLN، Fuzzy Clustring و PNN ) نسبت به سه روش ذهنی ( SAW، GCA و Fuzzy Logic ) عملکرد بهتری داشته اند. همچنین از میان پهنه های بهینه حاصل از تلفیق این روش های (غربالگری اولیه)، پهنه های میدان تجریش، انقلاب و 15 خرداد در رتبه بندی حاصل از روش های چند شاخصه با معیارهای کیفی اولویت اول در استقرار خدمات را به خود اختصاص داده اند.
از پراکنده رویی تا رشد هوشمند: تحلیلی بر الگوی گسترش فضایی سکونت گاه های روستایی (مطالعه موردی: روستاهای آخوند محلّه و سلیمان آباد، ناحیه تنکابن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تجلّی فضایی افزایش جمعیت سیاره خاکی به تبع صنعتی شدن، بهبود استانداردهای زندگی و کاهش بیماری های همه گیر طی سده گذشته، گسترش کالبدی- فضایی سکونت گاه های شهری و روستایی بوده است.
روش: بر این اساس، پژوهش حاضر، با بهره گیری از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و استفاده از روش های کتاب خانه ای و میدانی برای گردآوری اطلاعات، بر آن است تا ضمن تحلیل الگوی گسترش فضایی روستاهای آخوند محلّه و سلیمان آباد به ترتیب، طی سال های 92-1389 و 92-1386 بر مبنای الگوی پراکنده رویی روستایی به بررسی مزایای احتمالی کار بست راهبردهای رشد هوشمند به عنوان رهیافت بدیل پایدار در گسترش کالبدی- فضایی سکونت گاه های روستایی بپردازد. جامعه آماری مورد بررسی، خانوارهای ساکن دو روستای سلیمان آباد و آخوند محلّه است که در سال 1390 دارای 894 خانوار بوده است. حجم نمونه مورد مطالعه نیز 286 خانوار است. شاخص هایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است؛ شامل: نیروها و عوامل اقتصادی (اشتغال و سرمایه گذاری)، اجتماعی (جمعیت و مهاجرت) و فرهنگی (جدایی گزینی و تملک اتومبیل) است.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که تحولات جمعیتی و ورود مهاجران که با خود سرمایه به همراه آورده اند و تغییر ساختار اشتغال و نوع سرمایه-گذاری های ساکنان و تملک بیشتر اتومبیل شخصی از جمله عوامل مؤثر در پدیده رشد پراکنده هستند. هدایت رشد به درون بافت، تقویت پیوندهای روستایی- شهری و تقویت خدمات و امکانات روستایی، اولویت بندی اصلی رشد هوشمند در سکونت گاه های روستایی مورد مطالعه است.
محدودیت ها: محدودیت اصلی که حاکم بر این پژوهش، دسترسی نداشتن به داده ها و نبود پژوهش های مرتبط در ارتباط با سکونت گاه های روستایی بود.
راهکارهای علمی: جلوگیری از رشد بیرونی با هدایت رشد به درون بافت، افزایش خدمات و مراکز تأمین نیازهای اصلی روستاییان جهت کاهش رفت و-آمد، تقویت پیوند روستا- شهری جهت تأمین نیازهای دو طرفه و نه صرف شکل گیری جریان یک طرفه، تهیه استراتژی های توسعه اقتصاد زراعی که بر چشم انداز سنتی روستا تکیه می کند، احیای محلّه های قدیمی با تکیه بر ویژگی های فرهنگی و کالبدی برگرفته از محل به منظور تقویت حس تعلق مکانی.
اصالت و روش: انجام نشدن کار پژوهشی در حوزه رشد هوشمند روستایی از نوآوری های این مقاله است. به جرأت می توان گفت این پژوهش در این حوزه، جزو اولین پژوهش ها است.
سنجش سطح دارایی های معیشتی در مناطق روستایی با رویکرد معیشت پایدار (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان تایباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در رویکرد معیشت پایدار روستایی، هدف اصلی، اتکا بر دارایی ها و سرمایه های اصلی (انسانی، اجتماعی، مالی، طبیعی، نهادی و فیزیکی) موجود در روستا به عنوان منابع اولیه و اساسی تأمین معاش روستایی است. بر این اساس، هدف این تحقیق، سنجش سطح دارایی های معیشتی و اولویت بندی روستاهای دهستان های دشت تایباد و کرات با هدف برخورداری از شاخص های معیشت پایدار می باشد.
روش: نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده، توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری داده ها از مطالعات کتاب خانه ای و میدانی استفاده شده است. حجم کل جامعه آماری 5079 خانوار روستایی بود که حجم جامعه نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 94 خانوار در 16 نقطه روستا بوده است که پس از اصلاح تعداد آن به 162 خانوار افزایش یافت. برای تحلیل داده ها از روش های آماری و همچنین، مدل ویکور استفاده شده است.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین روستاهای مورد مطالعه از نظر برخورداری از دارایی های معیشتی تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج آزمون فریدمن نشان می دهد که سهم دارایی اجتماعی با میانگین رتبه 3.59 در مقایسه با سایر دارایی ها در بین روستاهای مورد مطالعه بیشتر است که نشان از یک پارچگی، همبستگی و انسجام اجتماعی در بین روستاهای مورد مطالعه است. دارایی انسانی نیز با میانگین رتبه 1.11، در رتبه آخر قرار می گیرد که نشان از مهاجرت نیروی های فعال و جوان روستایی می باشد. سایر دارایی ها به ترتیب اهمیت، شامل دارایی فیزیکی، دارایی طبیعی، دارایی مالی، دارایی نهادی و دارایی انسانی است. در نهایت، نتایج مدل تصمیم گیری ویکور با هدف اولویت بندی روستاهای مورد مطالعه از لحاظ برخورداری از دارایی های معیشتی نشان داد که روستای پشته و روستای رهنه از مجموعه روستاهای دهستان کرات در مقایسه با سایر روستاهای مورد مطالعه از نظر برخورداری از دارایی های معیشتی به ترتیب، در رتبه اول و رتبه آخر قرار گرفتند.
محدودیت ها/ راهبردها: تنوع معیشتی در مناطق روستایی و نبود آمارهای رسمی از محدودیت های اصلی تحقیق بوده است.
راهکارهای عملی: یکی از مهم ترین راهکارها، تأکید برنامه ریزان و مدیران روستایی به چند بعدی بودن معیشت روستاییان است. راهکار بعدی، تقویت دارایی های روستاییان در زمینه های مختلف است. راهکار سوم، تقویت نحوه و روش های استفاده از دارایی ها در روستاها می باشد.
اصالت و ارزش: نوآوری مطالعه در بررسی و تحلیل دارایی های معیشتی در مناطق روستایی است که می تواند در پایدار سازی مناطق روستایی مؤثر باشد.
اولویت بندی و تعیین استراتژی های توسعه شهر (CDSs)شیراز با استفاده از AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تغییر دیدگاه های برنامه ریزی شهری، روش های رایج مربوط به تهیه طرح های توسعه شهری نیز مورد بازنگری جدی قرار می گیرند. استراتژی های توسعه شهر (CDSS)از دیدگاه های جدید و تاثیرگذار در بهبود روند برنامه ریزی شهر استو هدف پژوهش تعیین استراتژی های توسعه شهری شیراز و اولویت بندی آنها با استفاده از مدل AHP است. برنامه های کنونی شهر شیراز کالبدی و ایستا بوده و در تدوین آنها ابعاد اجتماعی، اقتصادی لحاظ نشده و پاسخگوی نیازهای فعلی نبوده و تحقق اهداف پیش بینی شده در آنها بسیار کم است، در این پژوهش ابتدا 6 استراتژی اصلی، ساماندهی فضایی، تقویت اقتصاد شهری، زیست پذیری اجتماعی، دسترسی پایدار، محیط زیست و حکمروایی خوب شهر، به همراه استراتژی های فرعی بر اساس درخت سلسله مراتبی ترسیم گردید و پس از تهیه پرسشنامه از متخصصان و مدیران شهری خواسته شد تا بر اساس مقایسه زوجی اولویتها را مشخص سازند. در کل نتایج حاصل از تلفیق معیارها و زیر معیارها با هدف (استراتژی توسعه پایدار شهری) نشان می دهد که کسب درآمدهای پایدار اولویت اول، عدالت فضایی و توزیع بهینه امکانات دارای اولویت دوم، گسترش توریسم اولویت سوم و در راستای دسترسی پایدار تکمیل مترو شهر در اولویت چهارم برنامه ریزی قرار داشته و اولویت پنجم برنامه ریزی نیز تدوین چشم انداز است و جلوگیری از گسترش کالبدی و شهر فشرده در اولویت اخر برنامه ریزی قرار گرفته است. در انتها نیز راهکارها و برنامه های اجرایی ده استراتژی اول شهر شیراز ارائه می گردد.
ارزیابی آثار اجتماعی پیاده راه سازی خیابان 15خرداد واقع در منطقه 12 شهرداری تهران (فاز دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر در پی آن است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که ساخت پیاده راه خیابان 15خرداد (واقع در منطقه ی 12 شهرداری تهران) چه پیامدهای اجتماعی به دنبال خواهد داشت و با چه تغییرات یا تعدیل هایی می توان به بهترین وجه نظر ذی نفعان و متاثرین را تامین نمود. این پژوهش از نظر مسیر توصیفی و از نظر هدف کاربردی بوده و برای گردآوری اطلاعات نیز از روش میدانی و اسنادی استفاده گردیده است. در بخش اسنادی، کلیه ی اسناد موجود تمام شماری شده و در بخش میدانی نیز 880 نفر از بین ساکنان، کسبه ی فعال در محدوده ی اجرای طرح و مراجعان به بازار به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه ی مد نظر برروی آن ها اجرا گردیده است. در عین حال با مدیران محلی و نهادهای ذی نفع نیز به صورت هدفمند و در دسترس و با گروه های مردمی به صورت گلوله برفی مصاحبه صورت پذیرفته است. ابزار به کار رفته در این پژوهش، فیش های اطلاعاتی، پرسش نامه ی پژوهش گر ساخته، مصاحبه ی نیمه باز و مشاهده بوده است. یافته های پژوهش گویای آن است که اگر چه این پیاده راه می تواند به رونق اقتصادی محدوده و یا گسترش فضاهای فراغتی، سیاحتی و فعالیتی منجر گردد، در عین حال می تواند به انتقال آلودگی های زیست محیطی به دیگر نقاط شهر و تغییر هویت محله های اطراف نیز دامن زند. در انتها ایجاد پهلوگاه جهت بارگیری، استفاده از مبلمان و المان های تاریخی تهران قدیم و... نیز به عنوان راه کار جهت حصول به اهداف پروژه به عنوان فضای عمومی قابل بیان خواهند بود.
تحلیل فضایی رابطه میان کیفیت محیط شهری و سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: محله های شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت فضاهای شهری به عنوان ابزار طراحان شهری درجهت ارتقا و ساماندهی محیط، قابلیت فراهمکردن بسترهای لازم برای شکل گیری و ارتقای سرمایه اجتماعی را دارند. وظایف فضاهای عمومی و شهری را می توان ابزاری برای ارتباطات شبکه های اجتماعی، مکانی برای رویارویی مراسم شهروندی و مدیریت و هماهنگ سازی فعالیت های شهروندی بیان کرد. هدف از این پژوهش، ارزیابی رابطه میان کیفیت محیط شهری و سرمایه اجتماعی در شهر یزد است. این پژوهش، توصیفی از نوع رابطه ای و مقایسه ای است و در آن، به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه و فرم برداشت میدانی، از دو روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی، آزمون همبستگی، آزمون رگرسیون و آزمون واریانس) در نرم افزار SPSS استفاده شد. جامعة آماری، شامل ساکنان شهر یزد با جمعیت 582,652 نفر است که 322 نفر از آنها در پنج محله به عنوان نمونه درنظر گرفته شدند. براساس یافته ها، بین کیفیت محیط شهری و سرمایه اجتماعی، رابطهای به میزان 748/0- وجود دارد. بهعبارتی، در محلههایی با کیفیت محیط شهری بالا، میزان سرمایه اجتماعی پایین و در محلههایی با کیفیت محیط شهری پایین، میزان سرمایه اجتماعی بالاست. در زمینه عوامل تشکیل دهندة سرمایه اجتماعی در کیفیت محیط شهری، اعتماد نهادی با میزان 275/0 بیشترین تأثیر را بر تبیین تغییرات کیفیت محیط شهری دارد. همچنین از میان عوامل تأثیرگذار بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی در کیفیت محیط شهری، نوع اشتغال با میزان 414/0 بیشترین ارتباط را با کیفیت محیط شهری داشته است.
تحلیلی بر تأثیر ابعاد توسعه پایدار اجتماعات محلی بر توسعه گردشگری طبیعی با نظرسنجی از ساکنان روستایی شهرستان نقده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کلی مطالعه تأثیر ابعاد توسعة پایدار اجتماعات محلی بر توسعة گردشگری طبیعی در اجتماعات روستایی شهرستان نقده، از توابع استان آذربایجان غربی صورت گرفته است. جامعة آماری این پژوهش، ده روستای دارای جاذبه های طبیعی در شهرستان نقده است که از میان آنها 384 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. این پژوهش «توصیفی- تحلیلی» است و گردآوری دادهها با استفاده از روش های مشاهده، مصاحبه با کارشناسان و با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل خوشه ای سلسلهمراتبی، آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. یافته ها نشان می دهد روستاهای حسنلو، بالیقچی، گرده قیط و درگه سنگی، بهعلت برخورداری از پتانسیل های طبیعت گردی، در بالاترین سطح پایدار (فراجذاب) قرار دارند و روستاهای طالقان و ساخسیتپه، بهعلت فقر منابع طبیعی، در مکان ناپایدار (فروجذاب) واقع شده اند. در گروه بندی شاخص های مورد مطالعه با استفاده از تحلیل خوشه ای به روش ادغام «وارد» بر نمره های شاخص های ابعاد سه گانه توسعه پایدار، چهار خوشه در هر بعد مشخص شد که بهترتیب عبارت اند از: بعد اقتصادی (اشتغال و درآمد، برنامه ریزی دولتی، ارتقای کیفیت زندگی و کشاورزی)، بعد اجتماعی (دانش و مشارکت، رضایت و الگوبرداری، امنیت و تبلیغات و اطلاع رسانی) و بعد اکولوژی- زیست محیطی (حفاظت از منابع طبیعی، حساسیت های زیست محیطی، تغییر کاربری اراضی و خدمات ارتباطی و زیرساختی). درنهایت، نتایج آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون توکی از دیدگاه اجتماعات محلی نشان داد که بعد اجتماعی- فرهنگی با میانگین 5229/4، از اهمیت بیشتری در توسعه گردشگری طبیعی برخوردار است. برایناساس، می توان گفت توسعه از طریق ابعاد متعدد خود (اقتصادی- نهادی، اجتماعی- فرهنگی، اکولوژیکی- زیست محیطی) توسعه گردشگری طبیعی را محقق می سازد.
موقعیت مساجد جامع و ارتباط آن ها با سایر فضاهای مهم در شهرهای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان و موقعیت استقرار مساجد جامع در شهر و چگونگی ارتباط و همجواری آنها با سایر فضاهای مهم شهری مانند دارالاماره، بازار و آرک و همچنین نحوة قرارگیری کف مسجد نسبت به محوطة پیرامون آن، موضوع این پژوهش است. اهمیت این موضوع در این است که اغلب بهنظر می رسد رابطة مسجد جامع با سایر فضاهای شهری در شهرهای اسلامی همانند و یکسان بوده است؛ درحالی که چنین نیست. هدف از این تحقیق، بررسی موقعیت مسجد جامع در شهر و رابطة آن با سایر فضاهای مهم شهری است. پرسش پژوهش آن است که مسجد جامع در چه نقاطی از شهر و در چه ارتباطی با سایر فضاهای مهم شهری مانند دارالاماره، بازار و آرک ساخته می شد و رابطة آن با بافت همجوار خود چه بود. مبانی نظری تحقیق بر این نکته استوار است که چگونگی استقرار مسجد جامع در نسبت با سایر فضاهای مهم شهری، از عوامل و پدیده هایی مانند ویژگی های محیط طبیعی، کارکرد اصلی شهر و بعضی از ویژگی ها و ساختار نظام دیوانی تأثیر پذیرفته است. روش تحقیق، تاریخی- تفسیری است و جامعة آماری آن، بعضی از شهرهای جهان اسلام را دربرمی گیرد. نتایج نشان می دهد بسیاری از مساجد جامع نخستین، در شهرهای تازه ساز در قرن های نخست هجری قمری در نزدیکی دارالاماره ساخته می شدند. رابطة مسجد جامع با آرک در بعضی از موارد به شکلی بود که جامع در بیرون آرک، اما با فاصله ای گاه اندک از آن قرار داده می شد.
امکان سنجی تولید برق از پنل خورشیدی پشتبام در مناطق روستایی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق امکان سنجی تولید برق خورشیدی با سامانه فتوولتائیک در مناطق روستایی و با استفاده از پشت بام واحدهای مسکونی در استان خوزستان به عنوان سامانه ی کمک یار شبکه ی تأمین برق است. بررسی واحدهای مسکونی روستایی این استان نشان داد که بیشترین سطوح قابل استفاده پشت بام این واحدها، جهت نصب پنل های خورشیدی، به ترتیب با 56/22، 08/10، 58/8 و 73/7 درصد از کل مساحت مفید، در شهرستان های اهواز، دزفول، شوش و شادگان، قرار دارند. همچنین مقدار سطح مفید پشت بام واحدهای مسکونی روستایی، جهت نصب سامانه فتوولتائیک، 45 درصد محاسبه شد. بر اساس نقشه ی تهیه شده در محیط GIS، میانگین سالانه ی شدت تابش روزانه آفتاب در کل روستاهای استان خوزستان، 219/5 کیلووات ساعت به دست آمد.
بیشترین میانگین سالیانه شدت تابش آفتاب در روستاهای شهرستان های رامهرمز و هندیجان، به ترتیب با 37/5 و 36/5 کیلووات ساعت بر مترمربع در روز به دست آمد. با فرض استفاده از 25 درصد از سطح پشت بام و بازده 48/6 درصدی سامانه تبدیل انرژی خورشیدی، امکان تولید برق در پشت بام واحدهای مسکونی روستایی استان خوزستان، 5/766 گیگاوات ساعت در سال می باشد که این مقدار، 29/7درصد از مصرف کل برق خانگی استان و 80/28درصد سرانه مصرف برق خانگی در استان خوزستان است. همچنین در استان خوزستان بیشترین مصرف برق همزمان با بیشترین تابش خورشیدی است. بنابراین، می توان با استفاده از سامانه های فتوولتائیک در پشت بام منازل روستایی، فشار بر خطوط انتقال برق و قطعی برق را کاهش داد.
ارائه الگوی اکوویلج جهت زیست پایدار در روستاهای حاشیه اکوسیستم تالاب، مورد تالاب میانکاله و لپوی زاغمرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکوسیستم تالاب بعنوان یکی از مهمترین اکوسیستم های زمین نقش مهمی را از دیرباز بر توسعه جوامع پیرامون خود در ابعاد محیطی، اقتصادی و اجتماعی داشته است، اما الگوی زیست ناپایدار جوامع حاشیه آنرا دچار مشکل کرده است. برای برون رفت از مشکل، مدل اکوویلج الگویی برای زیست پایدار با اجرای شیوه های پایدار جهت رفع بی ثباتی های محیطی، اجتماعی و اقتصادی شکل گرفت. با توجه به اهمیت تالابها و تأثیر آن بر زندگی روستاییان، مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی در پی پاسخگویی به این سؤال است که الگوی زیست پایدار براساس الگوی اکوویلج در روستاهای حاشیه تالاب چه نوع الگویی است؟ ابتدا با توجه به تجارب جهانی و نظرات خبرگان 15 شاخص ترکیبی بدست آمد، سهم هر یک از دیدگاه خبرگان سنجش شد و در 13 روستا در چهار شهرستان بهشهر، گلوگاه، بندرگز و ترکمن از حاشیه تالاب میانکاله و لپوی زاغمرز آزمون شد. برای تجزیه و تحلیل از آزمون های آماری میانگین و t-test استفاده شد. نتایج نشان می دهد بعد اکولوژیک با میانگین 3.71 از سهم بیشتری جهت زیست پایدار براساس الگوی اکوویلج در روستاهای حاشیه تالاب برخوردار است. همچنین هر چند در روستاهای مورد مطالعه سطح پایداری الگوی زیست براساس اکوویلج پایین است. اما الگوی پیشنهادی برای زیست پایدار در روستاهای مورد مطالعه بر اساس اصول بنیادی الگوی اکوویلج و ارتباط جوامع روستایی با اکوسیستم تالاب، الگویی یکپارچه از سه بعد اکولوژیک، اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی بصورت دوایر متداخل می باشد که بصورت فرایندی سازگار با منطقه مورد مطالعه و امکان پذیر است.