دریا نصرت پور

دریا نصرت پور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

تبیین معنا گرایی بدنمند در کیفیت بخشی جغرافیای شهری از منظر اندیشه های مارک ال جانسون و جرج لیکاف (نمونه موردی: میدان های تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناس ادراک بدنمند جسمانیت معناگرایی میدان های تهران کیفیت مکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۱
فضاهای کالبدی و شهری معاصر به واسطه محرومیت حسی ارتباط انسان با جهان پیرامون با نتایجِ ناگواری مواجه است و تاکید بیش از اندازه بر ابعاد ذهنی و مفهومیِ معماری بیشتر به نابودی ماهیت فیزیکی، حسی معماری می انجامد.مارک ال جانسون و جرج لیکاف با مطرح کردن موضوع جسمانیت معنا و تاکید بر اهمیت جایگاه بدن در فرایند ادراک و شناخت، به توانمندی پدیدارشناسی معماری در معنا دار کردن مکان های خلق شده توجه ویژه ای قائل هستند.این پژوهش در پی پاسخ به این سئوال است که کیفیت بنیادی پدیدارشناختی تجربه ادراک بدنمند از منظر اندیشه های جانسون و لیکاف بر اساس چه الگوهایی شکل می گیرد؟ و چه مولفه هایی را به مثابه دریافت معنای برآمده از تجربه حضور کشف می کند؟ برای پاسخ به این سؤال از روش کیفی پدیدارشناسی و بر اساس الگوی ماکس ون منن و همچنین با روش کدگذاری آزاد، محوری و گزینشی استفاده شده است که بر اساس آن از طریق مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته و باز با تعدادی از متخصصین انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ادراک حسی بدنمند، کانون تجربه و فهم ما از جهان پیرامون است . نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که یازده مولفه در جهت تعیین الگوهای کیفی درک جسمانیت معنا درفضای شهری چند میدان تهران، مبتنی بر مفاهیم پدیدارشناسانه ادراکات حسی استخراج شد که شامل فضای رویداد، الگوپذیری فعالیت ها، غنای حسی، خوانایی، خاطره و تخیل، حضور، احساسی از تاریخ، جزییات، فرم و تناسبات هندسی، محیط پیرامون و نشانه ها بودند.
۲.

بررسی مؤلفه های پدیدارشناختی یوهانی پالاسما در بستر جغرافیای تاریخی مکان (نمونه موردی: میدان حسن آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی ادراک چند حسی یوهانی پالاسما میدان شهری میدان حسن آباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۹۳
نگرشِ کیفی به معماری و فضاهای کالبدی شهر به عنوان یک مقوله میان رشته ای عمدتاً محصول کار فکری خلاقانه و دانش یک فرد یا یک گروه با تخصص یکسان همچون طراحی نیست. با توجه به این که معماری و شهرسازی معاصر، با نتایجِ ناامیدکننده و غیر صمیمانه ای از حس زدایی ارتباط انسان با واقعیت پیش می رود، تأکید بیش ازاندازه بر ابعاد ذهنی و مفهومی، به نابودی ماهیت فیزیکی و حسی معماری می انجامد. گفتمان پدیدارشناسانه برآمده از یک تجربه معمارانه است که به پتانسیل های مکان در توجه هم زمان به ذهن و بدن مخاطب بستگی دارد که به تجربه آگاهانه معنا بخش منجر خواهد شد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که اندیشه های پالاسما در تجربه مکان که از طریق مشارکت همه ی حواس در فرآیند ادراک، مرکزیت تن در دریافت محیط حاصل می شود،.بر اساس چه مؤلفه هایی شکل می گیرد؟ و آیا خوانش این مؤلفه ها در تجربه حضور در یک میدان شهری(حسن آباد) قابل روایت است؟ برای پاسخ به این سؤال از روش پدیدارشناسی و بر اساس الگوی ماکس ون منن و همچنین با روش کدگذاری آزاد، محوری و گزینشی استفاده شده است که بر اساس آن از طریق مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته و باز با 30 نفر از مشارکت کننده ها انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اولویت ادراک حسی، هسته مرکزی تجربه ما و فهم ما از جهان است تا تجربه ای ژرف از فضا و زمان و معنای معمارانه را کسب کند تا گسترش معماری ابژه گرا به معماری حاصل از کیفیات تجربیِ حاصل از بدن و سیستم های حسی اش تبدیل شود.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان