من در این مقاله بر این باورم جهان شمولی (جهان وطنی) یا کانتیانیسم بیشتر از 30 سال است بطور جدی برجسته شده و تغییراتی اساسی در این دوره به وقوع پیوسته است که ما آنها را تحت عنوان جهانی شدن پذیرفته ایم . بی شک بحث جهانی شدن قبل از بحث دولت ها ممکن نیست. آنچه من امروز فکر می کنم در حال وقوع است رابطه ی روبه رشد بین دولت ها و ظهور انفجار گونه حرکت ها و سازمان هائی است که درگیر بحث های فراملی شده اند و پرسش مربوط به اهمیت دولت را به چالش کشیده اند. ما این به معنای غروب آفتاب دولت ها نیست. بر این باورم که در دوران معاصر نیز دولت ها بعنوان منبع اقتدار قانونی ادامه خواهند یافت اگر چه این اقتدار همزمان و به موازات مشروعیت داخلی مقبولیت بین المللی می طلبد مضافاً اینکه مفهوم سیستم بین المللی (من دوست دارم سیستم بین الملل را به جای روابط بین الملل استعمال نمایم) بطور روزافزونی از نهادهای سیاسی، حقوق دان ها، افراد و گروه ها و حتی شرکت های همسنگ و برابر با دولت ها و نهادها تشکیل می شود. علی رغم اینکه کانت قبلاً اشاراتی به جامعه ی مدنی داشته است اما دوره ی جامعه ی مدنی جهانی در ده سال گذشته بوده است. هدف من در این مقاله کنکاش در ارزش این نظریه و چالش های مربوط به مفاهیم بین المللی است. و این کار را با شرح مختصری از تغییرات جامعه ی مدنی آغاز کرده و تعریف همزمان مفهوم جامعه ی مدنی در آمریکای لاتین و اروپای شرقی و تفاوت برداشت های گذشته و نوین در خصوص این مفهوم و سیر تحول و ظهور این ایده خصوصاً بعد از 1990 را بیان می نمایم و می خواهم بپرسم که آیا 11 سپتامبر و جنگ علیه عراق می تواند نشان دهنده شکست نظریه بازگشت به روابط بین الملل باشد؟
سال 1384 اولین سال آغاز برنامه چهارم توسعه و نخستین سال اجرای سند چشم انداز 20 ساله نظام جمهوری اسلامی ایران است . تبیین نسبت اهداف نظام در این سند با تغییر و تحولات فزاینده جهانی در ابعاد گوناگون سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی از مهمترین و ضروری ترین فعالیت های نظری است که می تواند هزینه های کشور را در دستیابی به اهداف این سند کاهش دهد . اگر توسعه ملی را یکی از راهبردهای توسعه از قبیل توسعه صنعتی ، توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی بدانیم در این پژوهش تلاش شده ضمن ترسیم وجود تمایز توسعه ملی با دیگر پارادایم های توسعه ، تاثیرات جهانی شدن به مثابه یک پروسه بر آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد .
تصمیم عالیترین فعالیت بشری است و نماد یک اراده محسوب می شود که دارای قدرت الزام است . سیاست خارجی نیز تابعی از سیاست داخلی و به ویژه تابعی از نظام اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی هر کشور است که می توان آن را سیاست یک دولت در عمل متقابل با سیاست دیگر دولتها نامید . جامعه مدنی هم عبارت از محیط ویژه ای است که به صورت یک فضای تهی در میانه وضعیت سقف و کف ساختار سیاسی ، یا فرمانروایان و مردم قرار گیرد تا بتواند مانع تبدیل پیوند آمریت و اطاعت به زورگویی و ستم پذیری گردد ..
نویسنده با تبیین نظریه مهدویت و برشمردن ویژگیهای جهان حاضر کوشیده است تا میان تئوری جهانیشدن و مسئله مهدویت سازگاری به وجود آورد و در این راستا میگوید تئوری جهانیشدن و همچنین رسالت عمومی ادیان، ظهور مصلح جهانی نیز به عنوان فلسفه تاریخ ادیان، امری قابل توجه است. از نظر نویسنده، ادیان باید ویژگیهای عصر جدید را منطبق بر سنتهای تاریخی خویش تفسیر کنند.