فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۶۷۶ مورد.
منبع:
حصون ۱۳۸۵ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامى ایران یکى از رخدادهاى بى نظیر دوران معاصر و فجر جدیدى در تاریخ بشریت است که منشأ آثارى بس شگرف در ابعاد فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و... در داخل و خارج از ایران گشت. به یقین شجره طیبه این انقلاب با بهره گیرى از چشمه زلال معارف و اعتقادات دینى مردم نستوه و فداکار ایران و با تکیه بر ریشه هاى استوار پیشینه فرهنگى و سیاسى و اجتماعى آنان بارور و پرثمر گشت. ضرورت بررسى چیستى و نیز علل و عوامل ظهور این پدیده و شناخت آثار و برکات آن بر کسى پوشیده نیست. آنچه در این نوشتار تقدیم مى گردد، اشاراتى به دیدگاه مقام معظّم رهبرى درباره این انقلاب است که به موضوعاتى از قبیل مفهوم انقلاب اسلامى، ضرورت آن، اُلگو و رمز پیروزى و پیام آن و نیز آرمان، اهداف، اصول و ارکان انقلاب اسلامى و همچنین مخالفین، دستاوردها، آسیب ها، تهدیدات و رمز تداومش مى پردازد.
آمریکا، انگلیس و کودتای 28 مرداد
حوزه های تخصصی:
انگلیس پس از آن که با ملی شدن صنعت نفت در ایران از این ثروت محروم گردید با طراحی کودتایی با هدف سرنگونی دولت مصدق، دولت آیزنهاور را به بهانه «خطر نفوذ کمونیست در ایران» به اجرای این کودتا متمایل ساخت.
بررسی اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب مشروطه، یکی از دغدغه های روحانیت و مردم، اداره کشور بر اساس قوانین و مقررات اسلامی بود. ازاین رو، با توجه به اوضاع و احوال آن روز، تنها راهکار آن را تأمین این هدف در متمم قانون اساسی دیدند که این مهم نیز با مجاهدت شیخ فضل الله نوری تحقق یافت و اصلی موسوم به اصل دوم متمم قانون اساسی به تصویب رسید. آنچه پس از تصویب این اصل مهم به نظر می رسید، اجرای آن بود.
این نوشتار ضمن تحقیق درباره شرایط و اوضاعی که سبب شد این اصل به تصویب رسد، به بررسی شیوه اجرای آن در سه دوره نمایندگی مجلس با توجه به شواهد تاریخی می پردازد و سپس به این نتیجه می رسد که این اصل دست کم یک بار، آن هم در دوره دوم مجلس به صورت کامل به اجرا درآمده است.
فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی آیتالله شهید سید حسن مدرس
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، نویسنده با نگاهی گذرا به دوران زندگی شهید آیتالله مدرس، فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی ایشان در دو دوره سلطنت قاجار و سلطنت پهلوی را بررسی کرده است. بخش اول مقاله به فعالیتهای ایشان در عصر مشروطه در قالب مبارزه با ظلم و ستم حکام، انتخاب بهعنوان مجتهدان ناظر بر قوانین مجلس شورا، مقابله با اقدامات زیادهخواهانه بیگانگان مانند اولتیماتوم روس، قرارداد 1919، تلاشهای ایشان در دوران جنگ جهانی اول و مقابله با زیادهخواهیهای رضاخان همچون جمهوریخواهی و تغییر سلطنت اشاره دارد. بخش دوم نیز به مقابله ایشان با اقدامات ضددینی و غیرقانونی رضاخان و مقابلههای رضاخان با این عالم بزرگوار تا مرز شهادت ایشان پرداخته است.
جریان شناسی گروه های مذهبی سازمان مجاهدین خلق پس از انشعاب ایدئولوژیکی (( از سال 1354 تاتا 1360)
حوزه های تخصصی:
یکی از سازمان های سیاسی و مخفی دوران پهلوی با رویکردی مذهبی، سازمان مجاهدین خلق بود ، که در سال 1344 تشکیل شد، سازمان مجاهدین خلق بود. اعضای اصلی آن این سازمان، جوانان مسلمانی بودند که هدفشان مبارزه بر علیه ضدعلیه حکومت با طرد هرگونه خط مشیخط مشی مسالمت آمیز و اتخاذ روش مسلحانه بود. بنیان گذاران آن محمد حنیف نژاد، سعید محسن و عبدالرضا نیک بین بودند. بر اثر ضربه ای که در سال 1350 از طرف ساواک به سازمان وارد شد، رهبران اصلی آن اعدام شدند و با نفوذ افراد مارکسیست در کادر رهبری، آنان به این جمع بندی رسیدند که دین اسلام جواب گوی اهداف سازمان برای عملیات چریکی و مسلحانه نیست. آنان با اذعان به اینکه مارکسیسم می تواند جایگزین ایدئولوژی اسلامی شود، از اسلام به سمت مارکسیسم تغییر ایدئولوژی داده دادند و دچار انشعاب فکری شدند.
در پی این اتفاق افراد مذهبی، مانند سید مجید شریف واقفی از گروه مارکسیستی جدا شدند و به شیوه های مختلف گوناگون به مخالفت با سازمان مخالفت پرداختندکردند. در پی به شهادت رسیدن شریف واقفی توسط به دست بخش مارکسیستی ، شاخه یه مذهبی رسماً از سازمان جدا شد.
اکنون پرسش علمی پژوهش این است، با توجه به انشعاب در سازمان، جناح مذهبی سازمان چه عملکردی از خود نشان داد؟ به چند جریان تقسیم شد و هرکدامهر کدام از این گروه ها، چه تفکری را برگزید و چه نقشی در انقلاب ایفا کرد.
پژوهش پیش ِرو با استفاده از روش مصاحبه ای، کتابخانه ای و اسنادی به شیوه ی شیوه توصیفی- تحلیلی به ابهامات مقاله پاسخ خواهد داد. ازاین رو،از اینرو فرضیه ی فرضیه پژوهش این است، گروه های مذهبی سازمان مجاهدین خلق پس از انشعاب ایدئولوژیکی در سال 1354 هرکدام با تفکرات خاص خود در راه پیشبرد انقلاب تلاش کروشیدند، برخی از این گروه ها (( مهدویون- فریاد خلق- هسته های مذهبی- میثمی و امت واحده) با الهام از آراء و اندیشه های امام خمینی و دکتر شریعتی برای پیوستن به انقلاب، به رهبری امام به راه خود ادامه دادند و برخی دیگر (گروه رجوی) با تفکر برتری جوییبرتری جویی و اصل پیشتازی، خود را صاحب اصلی انقلاب برشمردند و به مبارزه با انقلاب پرداختند.
چرایی ناتوانی رژیم پهلوی در جلوگیری از وقوع انقلاب اسلامی
منبع:
حصون ۱۳۸۶ شماره ۱۱
حوزه های تخصصی:
مـطـالعـه انقلاب هاى بزرگ جهانى از جمله فرانسه ، روسیه و چین ، توجه پژوهشگر را بـه ایـن نـتـیـجـه سـوق مـى دهـد کـه انـقلاب ها معمولاً در شرایط ضعف رژیم هاى سیاسى صـورت مى گیرند. امّا این قاعده درباره رژیم پهلوى صادق نبود. انقلاب اسلامى ایران (1341 ـ 1357 ش .) در شـرایـط قـوت و قـدرت رژیـم پهلوى واقع شد. بر این اساس پرسش اصلى این مقاله به قرار زیر است : چـرا با وجود موقعیت بسیار مناسب رژیم پهلوى از نظر اقتصادى ، سیاسى و نظامى ، این رژیم در کنترل انقلاب اسلامى ایران عاجز ماند؟ مـقـاله حـاضـر، در پـى اثـبـات ایـن فـرضـیـه است که رژیم پهلوى در عین بهره مندى از ابـزارهـاى قـدرتـمـند سیاسى و نظامى ، به دلیل عدم شناختِ ماهیت انقلاب و قدرتِ رهبرى انـقـلاب و نـیـز تـوجـه نـکـردن بـه روحـیـه مـذهـبـى نـیـروهـاى مـسـلح خـود، نـتـوانـسـت در مقابل نهضتِ اسلامى دوام آورد و در مدت کوتاهى شکست خورد.
شیخ فضل الله نوری و مخالفت مبنایی با مشروطه
حوزه های تخصصی:
با پیروزی جنبش مشروطه خواهی، دوران جدیدی در حوزة اندیشه سیاسی در ایران آغاز گردید. این حادثة تاریخی، تنها وقوع تحول در صحنة مناسبات سیاسی و اجتماعی نبود، بلکه از همان آغاز دارای عناصر مفهومی نوآیینی بود که به ضرورت واکنش دو گروه از علما و فقهای دینی را در موافقت یا مخالفت با آن برانگیخت. در این میان، شیخ فضل الله نوری که در ابتدای جنبش با آن همراهی می کرد، در ادامة مسیر به مخالفت با آن برخاست. این مقاله درصدد آن است تا به این پرسش اساسی پاسخ دهد که دلایل مخالفت شیخ نوری با مشروطه چه بود و او با اتکا به چه مبنایی رأی به حرمت مشروطه داد؟ فرضیة مقالة حاضر این است که مخالفت شیخ نوری با مشروطه نه از موضع دفاع از استبداد، بلکه برای دفاع از اقتدار شرع بود که به زعم وی با مشروطه خواهی به خطر افتاده بود. براین پایه، او با وفاداری به صورت شریعت و مبانی فقهی و نظام سنت قدمایی خود، از همان ابتدا اصل را بر اجرای احکام شرعی گذارده بود که به زعم وی مقرر بود تا با برپایی مشروطه عملی شود. اما ادامة مسیر و روشن شدن اختلافات در وظایف تقنینی مجلس شورا و میزان دخالت یا نظارت فقها در امر قانون گذاری و مباحثی چون نمایندگی، مساوات و حریت شیخ را به این نتیجه رساند که این اساس جدید با مبانی نظری و شرعی وی نسبتی ندارد و در این میان قرائت شرعی مشروطه خواهان دینی نیز نتوانست بر مخالفت های مبنایی وی فائق آید.
نگاهی به رفتار مدیریتی و رهبری امام خمینی در انقلاب اسلامی
منبع:
حصون ۱۳۸۴ شماره ۶
حوزه های تخصصی:
مدیران و رهبران در رویارویى با موقعیت ها، از یک مدل یا چارچوب ذهنى پیروى مى کنند. زیرا باورها، ارزشها و پیش فرضها همگى در نهایت، خود را در رفتارها متجلى مى سازد. بدین خاطر رفتارها بازتابى از مفروضات اساسى است. از این رو آگاهى از مفروضات اساسى، تا حدود زیادى ما را به تحلیل و حتى پیش بینى رفتار قادر مى سازد. بنابراین در یک چارچوب ارزشى مى توان رابطه میان مفروضات و رفتار رهبرى امام راحل را مورد مداقه قرار داده و با تعمیم مدلى که به دست مى آید، ملاکهاى شایستگى براى عهده دارى جایگاه مدیریتى در نظام جمهورى اسلامى را شناخت تا در نهایت، راه اصلاح و تکمیل خود و دیگران را بازشناسیم. این مقاله، ضمن تبیین جایگاه و اهمیت موضوع، به اختصار مفروضات اساسى امام راحل درباره هدف هاى متعالى، ماهیت اساسى انسانها، گرایش و نگرش او نسبت به زمان و اغتنام فرصت، نگرش به عمل گرایى، الگوى ارتباطى یا مردم گرایى، تکلیف گرایى، حرمت به قانون و اجتناب از تبعیض را مورد توجه قرار داده است.
نقش خواص و عوام در انقلاب اسلامی
منبع:
حصون ۱۳۸۳ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
خواص یعنى صاحبان بصیرت و تحلیل به عنوان متغیرى مستقل و عوام به عنوان متغیرى وابسته یعنى، پیروان محور خواص، نقش آفرین در تحولات سیاسى اجتماعى اند. پرسش اصلى این مقاله به نقش خواص و عوام در انقلاب اسلامى ایران معطوف است. پس از مقدمه و مباحث نظرى که طى آن کلیاتى درباره نقش خواص و عوام در تحولات تاریخى بیان مى شود، نقش فرهنگى، سیاسى خواص جبهه حق در ابعاد ایجابى و سلبى و نقش خواص جبهه باطل در انقلاب اسلامى ایران به همراه نقش عوام در آن، با رویکرد توصیفى ـ تحلیلى و به شیوه کل نگر، نه جزء نگر، مورد بررسى قرار گرفته است.
تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 یکی از تحولات سیاسی و بین المللی مهم به شمار می رود. ماهیت فراملی انقلاب اسلامی، موقعیت بین المللی ایران و اهمیت راهبردی خلیج فارس و خاورمیانه، حکایت از آن دارد که انقلاب ایران یک رویداد و پدیده بین المللی است.
هدف این مقاله، پاسخگویی به این پرسش اساسی است که انقلاب اسلامی ایران چه بازتابی در نظریه روابط بین الملل داشته است؟ انقلاب اسلامی ایران از طریق ارایه ارزش ها، هنجارها، باورها و نظم سیاسی ـ اجتماعی نوین از یک سو و احیای اسلام سیاسی، بیداری اسلامی، تقویت جنبش های اسلامی و برانگیختن واکنش ایدئولوژی های معارض از سوی دیگر، نقش تعیین کننده ای در تضعیف بنیادهای نظری سنتی روابط بین الملل و ظهور و توسعه نظریه های انقلاب، جنبش های اسلامی و دین در چارچوب معناگرایی داشته است.
نقش روحانیت در انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشریح جوانب تاریخ مشروطه، همچنان لازم و ضروری است تا با شناخت آن، از عوامل فاجعه آفرین و انحراف زا که عملاً همه فداکاری ها و رشادت ها و شهادت ها را بی نتیجه گذاشت، درس بگیریم.
در این نوشتار به نقش روحانیت به عنوان مهم ترین عامل در ساماندهی جامعه ایران در زمان انقلاب مشروطه می پردازیم. روحانیت به مثابه یک طبقه موثر در انقلاب مشروطه به دلیل وابسته نبودن به هیئت حاکم، نکته مثبت و نمایانی است و حضور این قشر در میان تمام گروه های مردمی، یکی از عوامل مهم تاریخ معاصر ایران به حساب می آید که موجب شد درمواقع حساس و سرنوشت ساز، همراه و همگام با مردم بتوانند با جهت گیری صحیح، براساس خواسته های مردم حرکت کنند و نبض خیزش های مردمی را در دست داشته باشند.
گفتمان هویتی تجددگرایان ایرانی در انقلاب مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطیت نقطه عطف رویارویی هویتی ایرانیان با مدرنیته است که از آن به عنوان انقلابی برگرفته از مفاهیم مدرن در تمایز با سپهر اندیشه و هویت سنتی یاد می شود. مشروطیت، سرفصلی جدید از تاریخ ایران است که تحولات آن بر تاریخ سیاسی ایران در قرن بیستم سایه افکنده است و بر فرهنگ، اقتصاد و سیاست کشور ما تأثیری غیرقابل انکار نهاده است. یکی از گفتمانهای هویتی مندرج در گفتمان مشروطه، گفتمان تجددگرائی است که درک آن میتواند به فهم زوایای نامکشوف هویت ایرانی در این مقطع یاری رساند. طیف تجددگرایان متشکل از گروهی کوچک اما رو به گسترش از روشنفکران و نخبگان بودند که یا دارای زمینه تحصیلاتی جدید، یا اغلب صاحب منصب دولتی، بازرگان، سیاح، دیپلمات و یا افرادی «خود ساخته» بودند که با اندیشه های مدرن آشنایی یافتند.