انقلاب اسلامی از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی
آرشیو
چکیده
انقلاب اسلامى ایران یکى از رخدادهاى بى نظیر دوران معاصر و فجر جدیدى در تاریخ بشریت است که منشأ آثارى بس شگرف در ابعاد فرهنگى، سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و... در داخل و خارج از ایران گشت. به یقین شجره طیبه این انقلاب با بهره گیرى از چشمه زلال معارف و اعتقادات دینى مردم نستوه و فداکار ایران و با تکیه بر ریشه هاى استوار پیشینه فرهنگى و سیاسى و اجتماعى آنان بارور و پرثمر گشت. ضرورت بررسى چیستى و نیز علل و عوامل ظهور این پدیده و شناخت آثار و برکات آن بر کسى پوشیده نیست. آنچه در این نوشتار تقدیم مى گردد، اشاراتى به دیدگاه مقام معظّم رهبرى درباره این انقلاب است که به موضوعاتى از قبیل مفهوم انقلاب اسلامى، ضرورت آن، اُلگو و رمز پیروزى و پیام آن و نیز آرمان، اهداف، اصول و ارکان انقلاب اسلامى و همچنین مخالفین، دستاوردها، آسیب ها، تهدیدات و رمز تداومش مى پردازد.متن
مفهوم انقلاب اسلامى
نخستین گام در مطالعه هر پدیده، تبیین مفهومى آن است. شاید به تعداد اندیشمندانى که در مورد انقلاب قلم زده اند، تعاریفى از انقلاب ارائه شده باشد. این تعاریف کم و بیش وجوه اشتراک و اختلاف نسبت به یکدیگر دارند و هر یک از آنها زاویه اى از زوایاى انقلاب را آشکار مى سازد. آنچه مسلم و قطعى است این که بر روى هیچ تعریف مفهومىِ رضایت بخش و مورد پذیرش عموم، اتفاق نظر وجود ندارد.
در کالبدشکافى تعاریف انقلاب به مؤلفه هایى نظیر دگرگونى بنیادین و ساختارى، تغییر نهادها، جابه جایى نخبگان، خشونت و بى نظمى و... برمى خوریم که بر اساس تحلیل انقلاب هاى جهان، در تعریف انقلاب جاى گرفته اند. وقوع انقلاب اسلامى ایران که یکى از بزرگ ترین پدیده هاى تاریخ در قرن بیستم بوده و در زمره مهم ترین جنبش هاى سیاسى ـ اجتماعى به شمار مى آید، تعاریف موجود و نیز نظریه هاى انقلاب را به چالش کشید و ضرورت ارائه تعریف جدیدى از انقلاب را به دنبال آورد.
وجه عدم اتفاق نظر در درک مفهومى انقلاب، مربوط به پیچیدگى آن به عنوان یک پدیده اجتماعى است که به پیچیدگى و ناشناختگى انسان برمى گردد. با این وجود گفتنى است که شاید بتوان از طریق درک اشارت و رمزهاى ضمنى اینگونه دگرگونى ها، به تصورى رضایت بخش از معناى انقلاب دست یافت.
انقلاب اسلامى خصوصیات منحصر به فردى دارد که آن را از دیگر انقلاب هاى جهان ممتاز مى سازد و مفهوم جدیدى از انقلاب به دست مى دهد. برخى از این خصوصیات از نظر خلف صالح معمار بزرگ انقلاب اسلامى از این قرارند:
1 ـ برخوردارى از پشتوانه عظیم فلسفه و فقه و معارف شیعه در طول هزار سال،
2 ـ انقلاب اجتماعى همه جانبه همراه با تحول بنیادین در زندگى انسان ها،
3 ـ استوارى بر پایه فرهنگ و اعتقاد و ایمان در مراحل اوج گیرى و سازندگى انقلاب،
4 ـ بهره مندى از رویکرد ارزشى و هدف گیرى اصلاح مفاسد جهانى و بشرى،
5 ـ حاکم سازى فرهنگ توحیدى به جاى فرهنگ الحادى و استبدادى،
6 ـ شکل گیرى بر مبناى نظم و انضباط انقلابى.
با توجه به این خصوصیات است که انقلاب اسلامى یک تفسیر اسلامى و الهى بوده و به معنى زنده کردن دوباره اسلام است؛ چنان که رهبر معظم انقلاب مى فرماید:
انقلاب یک تفسیر اسلامى و الهى است. ما انقلاب را یک تحوّل اخلاقى، فرهنگى و اعتقادى مى دانیم که به دنبال آن ها تحول اجتماعى، اقتصادى و سیاسى و آنگاه رشد همه جانبه ابعاد انسان ها مى آید. همان طور که در آیه قرآن است «ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم» هر وقت انسان ها خصلتهاى بد، ضعفها، نقص ها و بى ایمانى ها را در خودشان تغییر دادند، اوضاع و احوال اجتماعى آنها تحول پیدا خواهد کرد. هیچ چیز هم جلوگیر آن نخواهد بود. براى شروع این حرکت و تحول همگانى، انسان ها باید احساس تکلیف کنند.
ضرورت انقلاب اسلامى
بسیارى از صاحب نظران علل وقوع انقلاب اسلامى در ایران را بررسیده اند و به نحوى کوشیده اند تا یکى از نظریه هاى ابراز شده از سوى اندیشمندان غربى درباره انقلاب را بر انقلاب اسلامى تطبیق نمایند. آنان ضرورت وقوع انقلاب اسلامى را بیشتر در عواملى نظیر مدرنیزاسیون، توطئه ى خارجى، اقتصاد و مسائل سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و مذهبى دانسته اند. در حالى که با کالبدشکافى دقیق انقلاب اسلامى ایران به تطبیق ناپذیرى این نظریات بر آن حکم خواهیم نمود.
در دیدگاه مقام معظّم رهبرى، انقلاب یک ضرورت طبیعى بر اساس سنّت هاى الهى بود. توضیح اینکه؛ نظام هستى به عنوان مظهر و تجلّى اراده و مشیّت الهى، مشمول قوانین و سنّت هایى است که نه تغییرپذیرند و نه جایگزین بردار. بشر چه بخواهد و چه نخواهد و قدرتمندان چه راضى باشند و چه نباشند، این سنّت ها تحقق مى پذیرند. یکى از این سنّت ها تجلّى حق و پیروزى آن بر باطل است. یعنى جریان هستى و اداره امور عالم و نیز اعمال اختیارى انسان باید با تدبیر الهى و متکى بر معرفت صحیح اداره شود تا سعادت او تأمین و تضمین گردد.
بنابر این اگر روزى جامعه اسلامى که نماد جریان حق است منحرف شود و به جایى برسد که هم مردم به فساد کشیده شوند و هم حکومت ها فاسد گردند و در نتیجه جابجایى خوب و بد، معروف و منکر و حق و باطل در عرصه حیات اجتماعى صورت گیرد، خداوند شرایط را به گونه اى محقق مى سازد که گروه خداپرستان و مؤمنان قیام کنند و جامعه را از فساد به صلاح برگردانند؛ همان طور که حادثه عظیم عاشورا در تاریخ اسلام از مصادیق روشن آن است. مقام معظم رهبرى با توجه به این سنت الهى است که مى فرماید:
من احساس مى کنم که انقلاب اسلامى یک ضرورت بود براى اسلام. یک نیاز بود براى مسلمین. سنّت الهى بود براى حفظ دین و حفظ احکام الهى. مطلب بعدى این است که انقلاب اسلامى یک حادثه تاریخى است نه یک حادثه منطقه اى. اساساً انقلاب، هر انقلابى در جغرافیاى انسانى مثل زلزله و آتشفشان در جغرافیاى طبیعى است. زلزله و آتشفشان از لحاظ اصل بروز ناشى از تکاثف انرژى هاى مختلف طبیعى است. انقلاب هم در جغرافیاى انسانى، ناشى از انباشته شدن انرژى هاى انسانى و انفجار این انرژى هاست.
بر اساس این قانون الهى بود که اوضاع و احوال جهانى و نیز اوضاع و احوال تاریخى کشور ایران اقتضا مى کرد این تحول عظیم رخ دهد و نظام سلطنتى به نظام الهى و مردمى تبدیل شود، یعنى نظامى بر پایه ارزشهاى معنوى که دنیا در نهایت درجه از آن دور بود، به وجود آید. دنیایى که غرق در مادى گرى و فساد و فحشا شده و معنویتش ضعیف و ضعیف تر شده بود، هرگز باور نمى کرد و نمى کند که بتوان انقلابى بر مبناى حکم خدا به وجود آورد. امّا این معجزه در ایران رخ داد و پایگاه نجات دنیا از فساد و تباهى و رنجهاى روحى شد و چنان شد که مستضعفان جهان، آمال و آرزوهاى خود را در آن قابل تحقق یافتند.
براى تحقق وعده الهى که پیروزى اسلام بر همه کفر و الحاد و پیروزى ارزشهاى الهى بر همه مادى گرى هاى کوته نظرانه است، ضرورت داشت اسلام خودش را در عصر غربت دین بنمایاند و در عرصه حیات اجتماعى بشر مطرح سازد. از اینجا بود که خداى متعال چنین مقدّر کرد که این کار به دست یکى از شایسته ترین و برترین بندگانش عملى شود و شد.
بر پایه این سنّت الهى گرچه قدرتمندان و زورمداران جهان در مسیر دستیابى انقلاب به اهدافش سنگ اندازى و مانع تراشى مى کنند، ولى به فضل الهى اگر مردم شریف ایران ایمان را با عمل صالح قرین سازند، هیچ قدرتى یاراى مقاومت در برابر آنان را ندارد و چنین ملّتى قله هاى مرتفع عزّت و افتخار را یکى پس از دیگرى فتح خواهد کرد. زیرا در کار خدا طفره نیست و طبیعت و فطرت عالم این است که به سمت کمال برود. به همین دلیل است که رهبر و ملت ایران، توحید، معنویت و دین دارى را که شعار انقلاب حضرت مهدى(عج) است، شعار انقلاب اسلامى قرار داده و آن را زمینه و مقدمه اى براى انقلاب حضرت مهدى (عج) مى دانند. شکى نیست، چون این انقلاب بر طبق سنّتهاى الهى است، با صبر و توکّل به خدا پیش مى رود و به اهداف خود نیز خواهد رسید.
حاصل کلام اینکه انقلاب اسلامى بر اساس یک ضرورت طبیعى و تاریخى و مبتنى بر قواعد و سنن الهى به وقوع پیوست و بر اساس همین قاعده نیز به راه خود ادامه خواهد داد. مقام معظم رهبرى مى فرماید:
انقلاب ما و حرکت ما اسلامى است. از جهت دیگر براى مردم دنیا امروز بسیار مى تواند آموزنده باشد و به عنوان یک تجربه ملموس و عملى مطرح بشود. انقلاب ما از باب انطباق با سنت هایى که در قرآن براى نهضت ها و تحولات جهانى و تحولات اجتماعى ذکر شده، از جهت انطباق با این پیشگویى هاى قرآن و قوانینى که ذکر مى کند و سنن الهى نیز اسلامى است. تفسیر و تحلیل قرآن نسبت به تحولات اجتماعى عمیقاً مغایر با تحلیل و تفسیرى است که مکاتب مادى ذکر مى کنند. در قرآن کریم براى تحولات مادى یک اصول و نقاط عطف و انگیزه ها و اهرم ها و عوامل دیگرى ذکر شده، غیر از آنچه که در تحلیل ها و تفسیرهاى مادى وجود دارد. ما نگاه مى کنیم مى بینیم عیناً آنچه در انقلاب ما اتفاق افتاد منطبق بر همین تفسیرها و تبیین هاى الهى است که سنن آفرینش را براى ما بیان مى کند.
الگوى انقلاب اسلامى
قبل از وقوع انقلاب اسلامى ایران با توجه به حاکمیت دو تفکر اومانیسم و ماتریالیسم در جهان، چنان القا مى شد که نظام هاى حکومتى منحصراً باید به یکى از دو شیوه لیبرال دموکراسى یا سوسیال دموکراسى باشد و چنانچه انقلابى در جهان رخ دهد، چاره اى جز اتکا به تفکر اومانیسم و یا ماتریالیسم نداشته و باید تحت حمایت یکى از دو بلوک شرق یا غرب باشد. بر این اساس بسیارى از نظریه پردازان انقلاب بر آن بودند که انقلاب اسلامى ایران را در چارچوب یکى از این دو تفکر تحلیل نمایند در حالى که انقلاب اسلامى هم در تأسیس و پیروزى و هم در اهداف و سیر حرکت خود، جداى از این دو تفکر بود. بلکه چالشى علیه نظام اختاپوسى سرمایه دارى دنیا از یک طرف و نظام الحادى مارکسیستى از طرف دیگر بود و چون مستقل بود با هیچ کدام کنار نیامد.
در حقیقت انقلاب اسلامى در عصر غربت دین که دین به عنوان مخدّر جامعه معرفى مى شد، به وقوع پیوست و شعار ضرورت مهندسى دین در حیات فردى و اجتماعى بشر را سرلوحه خویش قرار داد و الگوى خود را بعثت پیامبر(ص) در صدر اسلام و رسالت خود را نیز رسالت انبیاء معرفى کرد. همان گونه که اسلام، یک مکتب و طرحى براى زندگى و اساساً یک انقلاب است، بالطبع انقلابى که متکى به آن باشد، خاصیتش نیز خاصیت اسلام است. نظر به الگوپذیرى انقلاب از بعثت پیامبر اعظم(ص)، رهیافت شباهت جویى بین این دو، ما را به یگانه و منحصر به فرد بودن انقلاب اسلامى در دوران معاصر رهنمون مى سازد. مقام معظم رهبرى مى فرماید:
عین همین بعثت با یک تفاوت در جامعه ما و در زمان ما به وجود آمده است، آن تفاوت این است که بعثت آن روز به معناى بیدار شدن یک انسان و پیغمبر شدن او بود و در بعثت امروز دیگر رسالت در آن نیست بلکه بعثتى در راستاى بعثت پیغمبر است؛ یعنى همینطور که پیغمبر اسلام وقتى مبعوث شد جامعه زمان خودش را بیدار کرد. ما امروز یک بار دیگر با نداى پیامبر، با فریاد بعثت رسول گرامى بیدار شدیم.
در تحلیل نهضت انبیاء روشن مى شود که پیامبران سه وظیفه عمده به عهده داشتند؛
الف ـ تعلیم معارف، جهان بینى، مقررات و احکام الهى،
ب ـ تربیت و تزکیه مردم و رشد دادن و شکوفا ساختن استعدادهاى آنان براى اداره خویش،
ج ـ مدیریت بالفعل جامعه و تشکیل و اداره نظام حکومتى.
ما نیز بر طبق حکم الهى امروز چنین الگویى را براى خود برگزیده ایم و انقلابمان را منطبق بر حرکت اسلامى صدر اسلام مى دانیم و شک نداریم که انقلاب اسلامى مثل بعثت و پیام نبوت منطبق با قوانین آفرینش و خواست و اراده الهى است و ملت رشید ایران در مبارزه خود چونان مسلمانان صدر اسلام با ایثار و فداکارى همان هدف را تعقیب کرده و خط بعثت آنان بر خط کفر و الحاد و طغیان و شیطنت به پیروزى مى پیوندد و پیروزى حق بر باطل آشکار مى شود.
مقام معظم رهبرى معتقدند امام راحل (ره) براى حیات دوباره اسلام درست همان راهى را پیمود که رسول اعظم(ص) پیمودند و فلسفه انقلاب نیز همان حرکت نبوت ها در طول تاریخ براى حمایت از مستضعفان و کوبیدن گردن کشان و سلطه گران و طاغوت ها به سنگ است. ایشان وجوه شباهت فراوانى را میان انقلاب اسلامى ایران و صدر اسلام در زمینه هاى دوران تبلیغ، کادرسازى، مبارزه، جنگ ها، شهدا و جانبازان، مخالفین و ترفندهاى آنها و... یادآور مى شود که حاکى از الگوپذیرى انقلاب ما از صدر اسلام و انقلاب پیامبر(ص) است.
پیام انقلاب اسلامى
هر انقلابى نظیر زلزله یا آتشفشان تأثیرات کم و بیش منطقه اى و بین المللى دارد و براى ایجاد عمق استراتژیک خود، پیامى را عرضه مى کند. هر چه پیام انقلاب پرجاذبه تر باشد، انسان هاى بیشترى به پذیرش و حمایت و الگوپذیرى از آن روى مى آورند. انقلاب اسلامى ایران که امتیاز اساسى اش، اتکاى به جهانبینى اسلامى بود، در زمانى به وقوع پیوست که حرکتهاى لیبرالى و سوسیالیستى جاذبه خود را از دست داده بودند. گرچه بسیارى از روشنفکران چپ گرا همچنان القا مى کردند که تنها ایدئولوژى بسیج کننده ملت ها، مارکسیسم است.
انقلاب اسلامى مردم ایران این پیام را به دنیا عرضه کرد که بسیج کننده ترین ایدئولوژى ها اسلام است و اسلام مکتبى است که نه تنها توانایى سازماندهى یک مبارزه عظیم را دارد، بلکه در دوران پیچیده عصر ماشینى با همه معارضه ها و تضادهایى که سیاستهاى جهانى دارد، قادر به حل مشکلات جامعه و اداره آن بوده و بقا و ماندگارى اش را تضمین مى کند. به عبارت دیگر انقلاب اسلامى ایران، گشودن جبهه تازه اى فراروى همه انسان هاى مظلوم و محرومى است که از نارسایى و نابسامانى تمدن تحمیلى استعمارى رنج مى برند و شعار نه شرق و نه غربى این انقلاب، بیانگر نفى هر گونه ظلم و ستم بر بشریت است. برخى از پیام هاى انقلاب اسلامى را مى توان به صورت زیر برشمرد:
1 ـ لزوم خروج انسان از یوغ بردگى و بندگى طاغوت و رستن از ذلت و خوارى،
2 ـ روى آوردن به عبودیت خدا و رستگارى،
3 ـ برآشفتن در مقابل همه بدى ها و کجى ها و نابسامانى ها،
4 ـ مبتنى بودن حکومت و قدرت سیاسى بر پرهیزکارى، عدالت و حقیقت،
5 ـ ضرورت دین گرایى و خدامحورى و نیز بازگشت از مسیر انحرافى دوران غرور جاهلانه شکوفایى علم.
حاصل سخن در یک کلام این که پیام انقلاب، پیام معنویت است، یعنى بشرِ سرگشته امروز که از عدم تأمین نیازهاى برتر و والاتر و ندیدن و نداشتن صفا و محبّت و مهربانى و نیافتن نوعى معرفت والا به ستوه آمده است، به دنبال مکتبى است که علاوه بر تأمین نیازهاى مادى، نیازهاى معنوى او را نیز برآورده سازد و چون شاهد بود هر جایى که این انقلاب نفوذ کرد، معنویت را هم با خود به آنجا برد، گمشده خود را در پیام انقلاب اسلامى یافتنى دید. بنابراین با قاطعیت مى توان گفت رویکرد دین گرایى حاضر که در اطراف و اکناف جهان معاصر روبه توسعه و گسترش نهاده، محصول و ثمره دریافت این پیام است.
آرمان و اهداف انقلاب اسلامى
ارزش و اهمیت هر انقلابى بسته به آرمان و اهدافى است که تعقیب مى کند. بزرگى و کوچکى آرمان ها و اهداف تا حدود زیادى تعیین کننده میزان هزینه اى است که براى هر انقلابى باید صرف کرد. هر چه آرمان ها و اهداف یک انقلاب، متعالى تر و پرجاذبه تر باشد، تحمل سختى ها و فشارها در مسیر دستیابى به آنها، آسان تر و شیرین تر خواهد بود. انقلاب اسلامى ایران نیز از ابتدا آرمان ها و اهداف مشخصى را براى خود ترسیم نمود و رهبر و ملت از آغاز تا کنون در جهت دستیابى به آنها از هیچ کوششى فروگذار نکرده اند. برخى از آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامى به دیدگاه مقام معظم رهبرى عبارتند از:
1 ـ عدالت خواهى،
2 ـ تربیت و تزکیه انسان و در نتیجه جامعه سازى بر مبناى آن،
3 ـ تشکیل نظام توحیدى و تلاش براى دستیابى به سعادت دنیوى و اخروى،
4 ـ دستیابى به حیات طیّبه،
5 ـ برخوردارى از رفاه، امنیت، دانش، عزت سیاسى، استقلال اقتصادى و رونق تجارى،
6 ـ حاکمیت اسلام و قرآن در زندگى بشر،
7 ـ تکریم انسان و نفى فقر و فساد و تبعیض و در نتیجه احساس خوشبختى و سعادت،
8 ـ باز گرداندن عزّت اسلامى به مسلمانان.
علاوه بر موارد یادشده، اهداف دیگرى نظیر استقلال، آزادى، رشد معنوى، تعالى مادى، ایجاد محیط امن و باکرامت و... نیز جزء اهداف انقلاب به حساب مى آیند. مقام معظم رهبرى در این باره مى فرماید:
دین یک نظام اجتماعى به بشر ارائه مى کند و نه فقط یک سلسله عبادات و عادات. هرچند عبادات و عادات نیز انباشته از روح زندگى و در جهت همان نظام است و این نظام اجتماعى مبتنى بر همان جهان بینى است و ساخته به شکل آن است. آزادى و برابرى انسان ها، عدل اجتماعى، خودآگاهى افراد جامعه، مبارزه با کژى و زشتى، ترجیح آرمان هاى انسانى بر آرزوهاى شخصى، توجه و یاد الهى، نفى سلطه هاى شیطانى و دیگر اصول اجتماعى نظام اسلامى و نیز اخلاق و رفتار شخصى و تقواى سیاسى و شغلى، همه و همه ملهم و زاییده آن جهان بینى و برداشت کلى از جهان و انسان است. اسلام، نظام هاى مبتنى بر زور و قلدرى و زاینده ظلم، جهل، اختناق، استبداد، تحقیر انسان و تبعیض نژادها، ملت ها، خون ها و زبان ها را رد مى کند و غلط مى شمرد و با هر آن نظام و کس که به ستیزه نظام اسلامى کمر بندد، با شدت و مقاومت مى ستیزد و به جز آن، با همه انسان ها چه هم کیش و چه ناهم کیش به محبت و مساعدت امر مى کند. بر چنین پایه ها و با چنان هدف هایى انقلاب اسلامى در ایران پدید آمد و نظام جمهورى اسلامى را بنا نهاد.
رمز پیروزى انقلاب اسلامى
شکل گیرى و پیروزى هر انقلابى به مؤلفه ها و عوامل گوناگونى وابسته است. بدیهى است برخى عوامل وجه غالب را به خود اختصاص داده و نقش مضاعفى را در پیروزى انقلاب ایفا مى کنند. به دیدگاه مقام معظم رهبرى، انقلاب اسلامى مردم ایران به نیروى اتحاد، اسلام و اتکاى به خدا و نیز قدرت اراده و تن دادن به فداکارى و مجاهدت پیروز شده است. برخى از عوامل پیروزى انقلاب عبارتند از:
1 ـ مطابقت انقلاب اسلامى با سنتهاى الهى،
2 ـ ایمان عمیق، آگاهانه و راسخ مردم به اسلام ناب،
3 ـ تکیه بر مفهوم واقعى شعار الله اکبر،
4 ـ تعظیم شعائر الهى و اسلامى به ویژه عزادارى ها در محرم و صفر،
5 ـ روشنگرى و فداکارى روحانیت اصیل و متعهد به عنوان جلودار نهضت.
در یک کلام مى توان رمز پیروزى انقلاب اسلامى را در ایمان و اعتقاد مردم به اسلام و نیز تسلیم در برابر فرمان خدا و صبر و فداکارى و استقامت در مسیر انقلاب جست وجو نمود.
اصول انقلاب اسلامى
نظر به اینکه انقلاب اسلامى زیربناى فعالیت خود را اسلام و قوانین خدا قرار داده است، مثل خود اسلام داراى احکام ثابت و متغیر بوده و هست. بنابراین با تکیه بر اصل توحید مى توان موارد زیر را جزء اصول انقلاب به شمار آورد:
1 ـ پایبندى به اسلام و قرآن،
2 ـ دفاع از محرومان و مستضعفان،
3 ـ عدم گرایش به قدرتهاى شرقى و غربى،
4 ـ تحقق عدالت اجتماعى،
5 ـ تعلیم و تربیت اسلامى،
6 ـ نفى سلطه و حاکمیت ظالمانه قدرت هاى زورگو،
7 ـ عدم خوف و هراس از تهدیدات قدرتهاى مادى و امیدوارى به نصرت و امداد الهى،
8 ـ تکریم انسان به معنى واگذارى حقیقى حق تصمیم گیرى و تعیین سرنوشت به انسان،
9 ـ فراهم سازى راه کمال جویى و تقرب انسان به خدا و جلوگیرى از منحصر و محدود سازى او در خواهشهاى جسمى و جنسى.
حاصل سخن این که همه مسائلى که به عنوان مبانى اندیشه سیاسى اسلام به حساب مى آیند، در زمره اصول انقلاب اسلامى به شمار مى روند.
ارکان انقلاب اسلامى
براى شکل گیرى هر انقلابى یک عنصر فکرى و دو عامل انسانى مورد نیاز است. عنصر فکرى همان ایدئولوژى و مکتبى است که انقلاب بر پایه آن استوار مى گردد و عنصر انسانى نیز یکى مردمند و دیگرى رهبرى. هرگاه این سه عنصر در کنار هم قرار گیرند و جهت گیرى یکسان داشته باشند، انقلاب شکل مى گیرد. بدیهى است هر چه قوت این سه رکن بیشتر باشد، سرعت شکل گیرى و پیروزى انقلاب نیز بیشتر خواهد بود:
الف ـ مکتب
انقلاب اسلامى ایران بر پایه اندیشه و جهان بینى اسلامى استوار است. تفسیر انسان، تفسیر تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت، تبیین همه علایقى که انسان را با دنیاى بیرون از وجود او، یعنى جهان، اشیاء و انسانها مرتبط مى کند و نیز فهم و درک آدمى از وجود خود و خلاصه همه چیزهایى که نظام ارزشى جامعه را مى سازد و آن را بر اداره مطلوب خود قادر مى سازد، از این جهان بینى الهى ریشه و مایه مى گیرد و منشعب مى شود.
نظر به اینکه دو برداشت انحرافى و متضاد از اسلام در جامعه وجود داشت، که یکى فهم کوته نظرانه، تعصب آمیز و متحجّرانه و دیگرى برداشت متجددانه و تساهل آمیز، رهبر انقلاب برداشت صحیح را با نام اسلام ناب به جامعه معرفى کرد و انقلاب را بر مبناى آن پیش برد. مقام معظم رهبرى در این باره مى فرماید:
در انقلاب اسلامى، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستى یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجّر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بى بند و بارى و بى تفاوتى؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بى حالى و افسردگى؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتى و بى خاصیت؛ اسلام نجات بخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه دست قدرت ها؛ و خلاصه اسلام ناب محمدى(ص) جایگزین اسلام امریکایى گردید.
اساسى ترین مبناى جهان بینى الهى و اسلامى، اصل توحید به معنى اعتقاد به وجود خدا و قدرت غیبى او و حاکمیت علم، قدرت، عزت، جلال، جمال مطلق، اراده و مشیّت او بر هستى، است و همه امور دیگر به نحوى از انحاء به توحید باز مى گردند. یکى از نکات برجسته و قابل توجه در زمینه انقلاب اسلامى ایران این بود که دین اسلام سازنده فرهنگ ملّى شد و به همین جهت امورى نظیر جهاد، شهادت، پیروى از انسان باتقوا و عادل، بیزارى از ظلم و ظالم، اتحاد و همبستگى، توکل به خدا و... در متن این فرهنگ قرار گرفت و خمیرمایه حرکت انقلابى مردم شد و پیروزى را براى مردم به ارمغان آورد.
ب ـ رهبر
قدرت و قوت رهبرى در انقلاب اسلامى با اتکاى به اسلام، ناشى از موقعیت دینى اوست که مشروط به برخوردارى از ویژگیهایى نظیر فقاهت، عدالت، علم، معرفت، زهد، مدیریت، شجاعت، بینش سیاسى و تدبیر است، بر خلاف انقلابهاى دیگر که غالباً انسان هایى به عنوان سیاستمدار حرفه اى با تکیه بر زر و زور و تزویر در جایگاه رهبرى قرار مى گیرند.
امام راحل با برخوردارى از همه ویژگیهاى مورد نیاز براى رهبرى دینى و الهى، سکانِ انقلاب اسلامى را به دست گرفت و هدایت پیامبرگونه خود را بر جهانیان آشکار ساخت. یکى از تفاوت هاى عمده ایشان با دیگر مصلحان تاریخ اسلام این بود که ضمن حضور در صحنه، اصول مکتب سیاسى خود را براى مردم تبیین نمود و آنان را به ایمان روشن بینانه و آگاهانه رساند و پس از اثبات حقانیت مکتب سیاسى خود، توانست ملت ایران را آرام آرام وارد میدان مبارزه کرده، به همراهى این اقیانوس عظیم پرتلاطم، انقلاب بزرگ اسلامى را شکل دهد و در نتیجه آثار شوم تسلط قدرتهاى طاغوتى را در این کشور برطرف و دنیا را متحول کند، به گونه اى که حرکت او با هیچ حرکتى از صدر اسلام تا کنون قابل مقایسه نیست.
ج ـ مردم
بزرگ ترین اهرم پیشبرد انقلاب اسلامى، حضور عظیم توده هاى میلیونى مردم در عرصه هاى انقلاب بود که با ایمان نافذ و عمیق از یک سو و معرفت و آگاهى بالا از سوى دیگر، به نداى رهبرشان لبیک گفتند و در پرتو هدایت هاى روشنگرانه و پیامبرگونه او، صبر و مقاومت و استقامت را پیشه خویش ساخته و عاقبت شهد گواراى پیروزى بر نظام سلطه را نوشیدند.
یکى از بارزترین ویژگى هاى انقلاب اسلامى که در کمتر انقلابى نظیر آن وجود داشته است، مردمى بودن آن است به گونه اى که همه ملت ایران در شهر و روستا، از کوچک و بزرگ، زن و مرد در آن مشارکت داشتند. بر خلاف انقلاب هاى بزرگ دنیا که طبقات خاصى از جامعه در آن نقش آفرینى کردند. مقام معظم رهبرى در بیان دلیل این که مردم صاحبان اصلى نظام و انقلابند اینگونه مى فرماید:
مردم صاحبان این نظام هستند به چند دلیل؛ اولاً چون اسلام بیشترین حق را در اداره نظام هاى اجتماعى به مردم مى دهد و هر دستگاه حاکم را یک دستگاه خدمتگزار براى مردم مى داند. ثانیاً چون مردم تشکیل دهندگان و به وجود آورندگان این نظام بودند زیرا این نظام مبتنى بر یک انقلاب بود و آن انقلاب را مردم به وجود آوردند. ثالثاً چون دخالت و نظارت مردم بیشترین تضمین را براى حفظ این نظام از انحراف مى کند.
مخالفان انقلاب اسلامى
یکى از سنت هاى الهى این است که هر قوم و گروهى اعم از حق یا باطل نتیجه تلاش خود را خواهد دید، یعنى مدد اولیه الهى پشت سر تلاش و اراده غیر حق هم وجود دارد. قرآن کریم مى فرماید «کلاً نمدّ هؤلاء وهؤلاء»(اسراء / 20). شاهدش اینکه در طول تاریخ وقتى طرفداران حق کناره گیرى، بى طرفى و قعود را انتخاب کردند، استکبار و طواغیت با بهره گیرى از این سنت الهى بر دنیا حکمروایى داشته اند. این امر تا زمانى تداوم دارد که جریان حق به معارضه با آنان برنخیزد. ولى وقتى جریان حق قیام کرد و با جریان طاغوتى به ستیز برخاست، آنگاه سنّت دیگر خداوند حاکم شده و با امدادرسانى به جریان حق، او را حتى با کمى عِدّه و عُدّه اش بر باطل علیرغم قدرت ظاهرى اش پیروز مى گرداند.
زمانى که انقلاب اسلامى ایران به عنوان مظهر حق در دوران معاصر بر مبناى اسلام و قرآن تحقق یافت، طبیعى بود که استکبار جهانى، حاکمیت اسلام را براى خود یک خطر جدى بداند و با انواع ترفندها و توطئه هاى استکبارى به مبارزه با آن برخیزد و همه نیرو و توان خود را براى به شکست کشانیدن آن بسیج نماید. مقام معظم رهبرى مى فرماید:
ما با دنیاى استکبار مواجهیم. همه آن سلطه هایى که از احیاء اسلام ناراحتند و رنج مى برند و همه آن دولت ها و قدرت هایى که عظمت اسلام را به زیان خودشان مى بینند، امروز در مقابل اسلام، صف آرایى کردند.
و نیز مى فرماید:
ملت ایران در حرکت خود مظلوم است. چرا؟ براى اینکه ملت ایران این مبارزه را براى تجاوز و تعدى به کسى یا تهدید به وجود نیاورد، بلکه این حرکت عظیم را براى دفاع از حق خود و مبارزه با دیکتاتورى و سلطه خارجى انجام داد. هر ملت و انسانى حق دارد از آزادى و کرامت خود دفاع کند و زندگى اش را بسازد. بنابر این کسانى که به ملت ایران از طرق مختلف سیاسى و غیر سیاسى حمله مى کنند، در واقع به ملت ایران ظلم مى کنند. چون حرکت ملت ایران منافع زیاده خواهانه و تجاوزگرانه آنها را تهدید کرده و آنها مى خواهند از ملت ایران انتقام بگیرند. پس حق با ملت ایران است.
با بررسى اندک در تاریخ انقلاب اسلامى به روشنى درمى یابیم که فشارها و سرسختى هاى خصمانه و عنودانه و نیز توطئه هاى کینه ورزانه و مغرضانه از سوى شرق و غرب و اروپا و ارتجاع با انواع شیوه ها و ابزار علیه آن سازماندهى و اجرا شده است. علاوه بر تحریم هاى اقتصادى، توطئه هاى سیاسى، تحریک و حمایت از غائله هاى قومى و ده ها حرکت تخریبى، صدام را براى تحمیل جنگ به ایران تشویق و حمایت کردند به گونه اى که هشت سال از بهترین اوقات این ملت را به نفع امریکا مشغول کرد و ضمن اینکه مجال بازسازى و کارهاى بزرگ بعد از انقلاب را از این ملت گرفت، خسارت هاى زیانبار و جبران ناپذیرى را به هر دو ملت ایران و عراق وارد آورد.
یکى از حرکتهاى اساسى و زیربنایى استکبار که از اوّل انقلاب تا به امروز با شدت و ضعف وجود داشته و از این پس هم وجود خواهد داشت، حمله به بنیانهاى فرهنگى و اعتقادى این انقلاب است. آنان در صدد برآمدند خدشه فکرى و علمى در مبانى انقلاب نظیر اسلام ناب، تلازم دین و سیاست، اصل انقلاب، قانون اساسى، ولایت فقیه و... وارد سازند و کوشیدند با تبلیغات فراوان و ایجاد جنگ روانى، فتنه گرى و شبهه افکنى کرده و زیر چتر مسائلى از قبیل حقوق بشر، دموکراسى، مبارزه با تروریسم، تهدید امنیت جهانى و بزرگ نمایى حوادث کوچک، آنها را نشانه ضعف، انحطاط و ناکارآمدى انقلاب قرار دهند تا در اراده پولادین ملت تردید ایجاد کرده، حرکت انقلابى آنان را متوقف کنند و سپس منحرف و آنگاه به شکست بکشانند. تأسف آورتر اینکه جریان هایى در داخل کشور که از اوّل هم با حاکمیت دین خدا در ایران موافق نبودند، مجرى سیاست هاى استکبار در کشور شدند. ولى به فضل خداوند بر اساس سنت الهى، ملت حق طلب ایران توفنده تر از گذشته به راه خویش ادامه خواهد داد و پیروزى نهایى را در کام خود خواهد چشید و انقلاب خود را نهادینه مى سازد. چنانکه رهبر معظم انقلاب مى فرماید:
در دنیاى اسلام، امروز فکر انقلاب اسلامى، حقوق انقلاب اسلامى، منطق انقلاب اسلامى، مکتب سیاسى و فرهنگ انقلاب اسلامى همین طور دارد نهادینه مى شود در ذهنها. هر چى باهاش مبارزه کرده اند نشده. انواع و اقسام مبارزه ها را خود شما شنیده اید، گویندگان هم خیلى گفته اند. انواع و اقسام مبارزه ها را هم کرده اند نشده. از این نگرانند دیگر؛ از این به شدت نگرانند. مى خواهند این را از پا دربیاورند.
دستاوردهاى انقلاب
هر پدیده اجتماعى پس از به ثمر رسیدن، دستاوردهایى را براى جامعه و حتى بشریت به ارمغان مى آورد. بدیهى است میزان و سطح دستاوردهاى هر پدیده نیز به بزرگى و اهمیت آن بستگى دارد. انقلاب اسلامى ایران به مصداق آیه شریفه «الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤتى اکلها کل حین باذن ربها» (ابراهیم / 24). که مبتنى بر توحید و تکریم انسان و عدالت اجتماعى است، دستاوردهاى فراوانى داشته و دارد که یکى پس از دیگرى آشکار خواهد شد. با یک نگاه مى توان دستاوردهاى انقلاب اسلامى ایران را در دو حوزه داخلى و خارجى مورد بررسى قرار داد.
الف ـ دستاوردهاى داخلى
مهم ترین دستاورد داخلى انقلاب اسلامى، تشکیل حکومت دینى در قالب «جمهورى اسلامى» است که بهترین الگو را در عصر دین ستیزى، فراروى جهانیان قرار داد. بخشى از دستاوردها و ثمرات ارزشمند آن عبارتند از:
1 ـ تبدیل رهبرى دنیایى به رهبرى الهى با الگوى ولایت فقیه،
2 ـ استخراج و ارائه الگوى مردم سالارى دینى و حکومت متکى به آراى مردم از متن تعالیم اسلام،
3 ـ حاکمیت ارزشهاى دینى و معنوى در نظام حکومتى در عصر غلبه زر و زور بر دیگر ارزشها،
4 ـ شکست طلسم جدایى مظاهر دین دارى و تجددخواهى و اثبات وحدت دین و تجدد به مفهوم دینى در قالب وحدت حوزه و دانشگاه،
5 ـ قطع دست بیگانگان و چپاولگران و سلطه گران نامشروع از ایران و ملت و منابع و ثروتهاى آن،
6 ـ برچیدن بساط ارتجاع و روشنفکرى و دریدن طومار خیانت آنان،
7 ـ نفى سلطه طاغوت و احیاى استقلال ملت ایران،
8 ـ نهادینه سازى استقلال و آزادى اسلامى در کشور ایران،
9 ـ احیاى هویت ملّى ـ اسلامى و حیات بخشى به ملت ایران،
10 ـ ایجاد اعتماد به نفس و خودباورى در ملت ایران،
11 ـ ایجاد جرأت و جسارت در مسائل علمى و شکستن مرزهاى دانش،
12 ـ پرورش استعدادها و ترویج روحیه خودآگاهى،
13 ـ ایجاد انقلاب علمى و رشد و توسعه علم و فناورى در کشور،
14 ـ گسترش روحیه تحقیق و شکوفایى استعدادهاى انسانى،
15 ـ تربیت انسان هاى صالح به عنوان فتح الفتوح انقلاب،
16 ـ تبیین و احیاى منزلت و شأن زن مسلمان،
17 ـ ایجاد وحدت شیعه و سنّى.
ب ـ دستاوردهاى خارجى
انقلاب اسلامى بسان زلزله اى بود که پس از ایران امواجش همه کره خاکى را درنوردید و تأثیرات شگرفى را به جاى نهاد. پاره اى از دستاوردهاى خارجى انقلاب اسلامى عبارتند از:
1 ـ ابطال نظریه هاى مادى گرایانه و الحادى در تبیین و تفسیر انقلاب ها،
2 ـ ارائه تلقى و فکر جدید مبتنى بر توحید و معنویت و تکریم انسان و عدالت اجتماعى به جهانیان،
3 ـ اثبات امکان پذیر بودن تشکیل جامعه اى مبتنى بر عدالت و معنویت،
4 ـ احیاى امید در دنیاى اسلام و عرب نسبت به شکست پذیرى استکبار و صهیونیسم،
5 ـ ایجاد پویایى در ملت ها و مشکل آفرینى براى استکبار جهانى،
6 ـ دمیدن روحیه گستاخى و جسارت به ملت هاى منطقه براى ایستادگى و مقاومت در مقابل قدرتهاى بزرگ،
7 ـ قوت یابى جبهه حق در برابر جبهه باطل،
8 ـ تغییر نقشه سیاسى جهان و ظهور عصر خمینى،
9 ـ بیدارى امت اسلام و تلاش در جهت تعیین سرنوشت خویش و دفاع از اسلام،
10 ـ ایجاد اعتماد به نفس در امت اسلامى براى حرکت به سوى آینده اى روشن،
11 ـ خلق فرهنگ روى آورى و تمسّک به اسلام و قرآن،
12 ـ احیاى عزّت اسلامى براى مسلمین جهان،
13 ـ تغییر معادلات قدرت در خاورمیانه و جهان،
14 ـ ارائه الگوى مبارزه به جنبش هاى آزادى بخش در جهان.
آسیب ها و تهدیدات انقلاب اسلامى
هیچ پدیده اى در نظام هستى از قواعد و سنّت هاى الهى مستثنى نیست. هر انقلابى به عنوان پدیده اجتماعى نیز مشمول این قواعد خواهد بود. یکى از سنّت هاى الهى این است که هر پدیده اى در معرض آسیب و تهدید قرار گیرد. منظور از آسیب، عوامل درونى پدیده است که آن را به سوى نابودى و اضمحلال سوق مى دهد. تهدید هم فشارهایى است که از سوى عنصر یا عامل خارج از پدیده به آن تحمیل شده، باعث فتور و سقوطش مى گردد. شناخت آسیب ها و تهدیدات هر پدیده و اقدام در جهت پیشگیرى از بروز آنها، زمینه بقاى آن پدیده را فراهم مى آورد.
از منظر قرآن کریم، تحولات اجتماعى و دگرگونى هایى که در زندگى بشر به شکل انقلاب ها، تکامل ها، انحطاط ها، شکست ها و پیروزى ها رخ مى دهد، مشمول قواعد و مقررات تکوینى به عنوان ضوابط تحول تاریخ هستند. قاعده طبیعت و تاریخ و تکوین الهى این نیست که خداى متعال نعمتى را که به یک ملت یا جمعى از انسان ها عطا فرموده، تغییر دهد، مگر اینکه آنها وضع خودشان را دگرگون سازند. بدین روى اگر ملت یا جامعه انقلابى بر اصول اساسى خویش پایدار باشد، نه آسیبى بروز خواهد کرد و نه تهدیدى مى تواند او را از پاى درآورد. با این نگاه، تغییر در آنچه که باعث شکل گیرى، پیروزى و ادامه حرکت انقلاب شد، عامل آسیب زاى انقلاب است. و از آنجا که استکبار جهانى، منافع و مطامع خود را از دست رفته مى بیند و ناخرسند از چنین وضعیت است، بزرگ ترین عامل تهدید به شمار مى رود.
براى پیشگیرى از بروز آسیب ها و نیز بى اثر ساختن تهدیدات دشمن اقدامات زیر ضرورى مى نماید.
1 ـ تقویت و تعمیق فرهنگ اسلام ناب و محکم سازى پایه هاى اعتقادى مردم،
2 ـ تبیین، ترویج و پاى بندى به فلسفه و مکتب سیاسى امام خمینى (ره)،
3 ـ تبیین علمى اصول و مبانى انقلاب و نظام اسلامى و حفظ هویت ملّى،
4 ـ حفظ وحدت و اتحاد ملّى به ویژه وحدت شیعه و سنّى.
رمز تداوم انقلاب اسلامى
بقا و تداوم انقلاب مهم تر و حتى مشکل تر از حدوث انقلاب است. تداوم هر انقلابى بسته به شرایط و قواعدى است که بقاى آن را تضمین مى کند. فلاسفه قاعده اى دارند که مى گویند «علت مُبقیه شى ء، همان علت موجده آن است» یعنى اگر عوامل پدیدآورنده هر حادثه، همچنان پایدار باشند موجب تداوم حیات آن حادثه خواهند شد. بنابراین آنچه باعث پیدایش و پیروزى انقلاب گردید، عامل بقاى آن نیز به شمار مى رود. برخى از عوامل پویایى انقلاب اسلامى را مى توان در امور زیر دانست.
1 ـ حفظ جهت گیرى الهى انقلاب اسلامى،
2 ـ درک و فهم صحیح از اسلام و پاى بندى به شعار اسلام خواهى،
3 ـ شناخت اصل مترقى ولایت فقیه و التزام به تبعیت از آن،
4 ـ حضور مردم در صحنه و مراقبت از جهت گیرى صحیح انقلاب،
5 ـ ایمان و عمل صالح و استقرار و گسترش اخلاق اسلامى به ویژه در بین مسئولین،
6 ـ زنده نگه داشتن ارزش هاى انقلاب نظیر؛ تقوى، زهد، جهاد، شهادت، ایثار، صفا، مروت و... ،
7 ـ اخلاص، صبر، استقامت، مقاومت و ایثار در مسیر حرکت به سوى اهداف نهایى انقلاب،
8 ـ حفظ اتحاد و یکپارچگى ملت و جلوگیرى از بروز تفرقه.
9 ـ تسلیم ناپذیرى در برابر دشمن.
10 ـ بارور نمودن نسل جدید و پرورش آنها با هویت صحیح.
خلاصه و نتیجه
انقلاب اسلامى یک تفسیر الهى و اسلامى به معنى تحول اخلاقى، فرهنگى و اعتقادى است که جامعه با یک چرخش 180 درجه اى، ارزشهاى مادى برآمده از فرهنگ الحادى و استبدادى مسلط بر جامعه را یکسره به کنارى نهاده و ارزشهاى متکى بر فرهنگ توحیدى را با همه لوازمش برمى گزیند و با یک انضباط والاى انقلابى ضمن تخریب بناى کهنه و پوسیده گذشته به نوسازى جامعه مبادرت مى ورزد.
انقلاب اسلامى ایران یک ضرورت طبیعى و تاریخى براساس سنّت هاى الهى بود که به عنوان مظهر و نماد حق در دوران معاصر جلوه گر شد. مؤمنان خالص و راستین با بهره گیرى از سنت امداد و نصرت الهى، در عصر غربت دین و غرق دنیا در مادى گرى، به یارى دین خدا برخاستند و به مثابه زلزله در جغرافیاى طبیعى انسان ها، انرژى هاى متراکم در وجود خود را انفجار گونه آزاد ساخته و تشعشات نور حق را بر جهانیان تاباندند.
با ظهور معجزه انقلاب اسلامى علاوه بر اثبات توانایى و کارآمدى دین در اداره حیات اجتماعى بشر، یک تجربه ملموس و طرح عملى براى اداره زندگى بشر برمبناى عدالت و معنویت فراروى بشریت قرار گرفت و الگوى بعثت انبیاء، دیگر بار با پیام معنویت به تحقق پیوست. شعار خروج انسان از یوغ بردگى و بندگى طاغوت ها و رستن از ذلت و خوارى و روى آوردن به عبودیت خدا و رستگارى و برآشفتن علیه همه بدى ها و کژى ها، جذابیت ویژه پیدا کرد و بشر سرگشته تمدن ماشینى، گمشده خود در تأمین نیازهاى برتر و والاتر را در مکتب اسلام و جهانبینى توحیدى یافت.
آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامى امورى نظیر عدالت خواهى اسلامى، تزکیه انسان، دستیابى به حیات طیبه، حاکمیت دین اسلام در زندگى، استقلال، آزادى و... است که پس از مطرح شدن، علاوه بر پذیرش از سوى جامعه ایران، مقبولیت بشرى نیز پیدا کرد و امت اسلامى راه دستیابى به مجد و عظمت خویش را در بازگشت به اسلام ناب و تمسک به قوانین مترقى آن دانست.
رمز و راز پیروزى انقلاب اسلامى با کمى عِدّه و عُدّه اش بر طاغوت و نظام سلطه با همه قدرت ظاهرى اش را تنها باید در ایمان خالص و آگاهانه ملت رشید ایران و نیز حضور در صحنه و صبر و استقامت و فداکارى آنان دانست که با پیروى بى چون و چرا از هدایت هاى روشنگرانه و پیامبرگونه رهبر الهى و دینى خویش امام خمینى(ره)، قدم در راه مبارزه نهادند و لحظه اى در جهت و مسیر دستیابى به اهداف متعالى انقلاب تردید، توقف و کوتاهى نکردند و سرانجام شاهد دل آراى استقلال و آزادى را در آغوش کشیده و شهد گواراى پیروزى را به کام خود چشیدند.
استکبار جهانى که با پیروزى انقلاب، همه منافع و مطامع مادى خود را از دست رفته یافت، از همان آغاز به فتنه گرى و توطئه پرداخت تا به خیال باطل خویش بتواند آن را متوقف، منحرف و در نتیجه به شکست بکشاند، غافل از آنکه در تقابل و تعارض حق و باطل، براساس الهى، غلبه و پیروزى جریان حق بر جریان باطل حتمى و تخلف ناپذیر است. به همین دلیل هر چه بیشتر به مقابله برخاستند کمتر نتیجه گرفتند و حاصلى جز سرشکستگى، آبروریزى، نفرت جهانى و شکست ابهّت پوشالى نصیبشان نگشت و انقلاب اسلامى ایران با دستاوردهاى گرانبهاى داخلى و خارجى، توفنده و بى مهابا به حرکت خویش ادامه داد به گونه اى که باعث بیدارى امت اسلامى شد و الگوى بى بدیل مبارزه با استکبار و سلطه براى نهضتهاى رهایى بخش قرار گرفت.
انقلاب اسلامى مثل هر پدیده اجتماعى دیگر در معرض آسیب ها و تهدیدات قرار دارد و انقلابیون وظیفه دارند آنها را شناسایى نموده و اقدامات پیش گیرانه براى حفظ انقلاب را صورت دهند و پویایى و پایایى و مانایى انقلاب را براساس حفظ جهت گیرى الهى و پاسدارى از ارزشهاى متعالى آن و نیز حضور در صحنه با روحیه تسلیم ناپذیرى در پرتو اتحاد و وفاق ملّى تضمین نموده و پرچم برافراشته اش را نسل به نسل و دست به دست بگردانند تا اینکه عاقبت به صاحب اصلى اش حضرت ولى عصر(عج) بسپارند و تحقق وعده الهى را که حکومت عدل جهانى است نظاره گر باشند.
نخستین گام در مطالعه هر پدیده، تبیین مفهومى آن است. شاید به تعداد اندیشمندانى که در مورد انقلاب قلم زده اند، تعاریفى از انقلاب ارائه شده باشد. این تعاریف کم و بیش وجوه اشتراک و اختلاف نسبت به یکدیگر دارند و هر یک از آنها زاویه اى از زوایاى انقلاب را آشکار مى سازد. آنچه مسلم و قطعى است این که بر روى هیچ تعریف مفهومىِ رضایت بخش و مورد پذیرش عموم، اتفاق نظر وجود ندارد.
در کالبدشکافى تعاریف انقلاب به مؤلفه هایى نظیر دگرگونى بنیادین و ساختارى، تغییر نهادها، جابه جایى نخبگان، خشونت و بى نظمى و... برمى خوریم که بر اساس تحلیل انقلاب هاى جهان، در تعریف انقلاب جاى گرفته اند. وقوع انقلاب اسلامى ایران که یکى از بزرگ ترین پدیده هاى تاریخ در قرن بیستم بوده و در زمره مهم ترین جنبش هاى سیاسى ـ اجتماعى به شمار مى آید، تعاریف موجود و نیز نظریه هاى انقلاب را به چالش کشید و ضرورت ارائه تعریف جدیدى از انقلاب را به دنبال آورد.
وجه عدم اتفاق نظر در درک مفهومى انقلاب، مربوط به پیچیدگى آن به عنوان یک پدیده اجتماعى است که به پیچیدگى و ناشناختگى انسان برمى گردد. با این وجود گفتنى است که شاید بتوان از طریق درک اشارت و رمزهاى ضمنى اینگونه دگرگونى ها، به تصورى رضایت بخش از معناى انقلاب دست یافت.
انقلاب اسلامى خصوصیات منحصر به فردى دارد که آن را از دیگر انقلاب هاى جهان ممتاز مى سازد و مفهوم جدیدى از انقلاب به دست مى دهد. برخى از این خصوصیات از نظر خلف صالح معمار بزرگ انقلاب اسلامى از این قرارند:
1 ـ برخوردارى از پشتوانه عظیم فلسفه و فقه و معارف شیعه در طول هزار سال،
2 ـ انقلاب اجتماعى همه جانبه همراه با تحول بنیادین در زندگى انسان ها،
3 ـ استوارى بر پایه فرهنگ و اعتقاد و ایمان در مراحل اوج گیرى و سازندگى انقلاب،
4 ـ بهره مندى از رویکرد ارزشى و هدف گیرى اصلاح مفاسد جهانى و بشرى،
5 ـ حاکم سازى فرهنگ توحیدى به جاى فرهنگ الحادى و استبدادى،
6 ـ شکل گیرى بر مبناى نظم و انضباط انقلابى.
با توجه به این خصوصیات است که انقلاب اسلامى یک تفسیر اسلامى و الهى بوده و به معنى زنده کردن دوباره اسلام است؛ چنان که رهبر معظم انقلاب مى فرماید:
انقلاب یک تفسیر اسلامى و الهى است. ما انقلاب را یک تحوّل اخلاقى، فرهنگى و اعتقادى مى دانیم که به دنبال آن ها تحول اجتماعى، اقتصادى و سیاسى و آنگاه رشد همه جانبه ابعاد انسان ها مى آید. همان طور که در آیه قرآن است «ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم» هر وقت انسان ها خصلتهاى بد، ضعفها، نقص ها و بى ایمانى ها را در خودشان تغییر دادند، اوضاع و احوال اجتماعى آنها تحول پیدا خواهد کرد. هیچ چیز هم جلوگیر آن نخواهد بود. براى شروع این حرکت و تحول همگانى، انسان ها باید احساس تکلیف کنند.
ضرورت انقلاب اسلامى
بسیارى از صاحب نظران علل وقوع انقلاب اسلامى در ایران را بررسیده اند و به نحوى کوشیده اند تا یکى از نظریه هاى ابراز شده از سوى اندیشمندان غربى درباره انقلاب را بر انقلاب اسلامى تطبیق نمایند. آنان ضرورت وقوع انقلاب اسلامى را بیشتر در عواملى نظیر مدرنیزاسیون، توطئه ى خارجى، اقتصاد و مسائل سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و مذهبى دانسته اند. در حالى که با کالبدشکافى دقیق انقلاب اسلامى ایران به تطبیق ناپذیرى این نظریات بر آن حکم خواهیم نمود.
در دیدگاه مقام معظّم رهبرى، انقلاب یک ضرورت طبیعى بر اساس سنّت هاى الهى بود. توضیح اینکه؛ نظام هستى به عنوان مظهر و تجلّى اراده و مشیّت الهى، مشمول قوانین و سنّت هایى است که نه تغییرپذیرند و نه جایگزین بردار. بشر چه بخواهد و چه نخواهد و قدرتمندان چه راضى باشند و چه نباشند، این سنّت ها تحقق مى پذیرند. یکى از این سنّت ها تجلّى حق و پیروزى آن بر باطل است. یعنى جریان هستى و اداره امور عالم و نیز اعمال اختیارى انسان باید با تدبیر الهى و متکى بر معرفت صحیح اداره شود تا سعادت او تأمین و تضمین گردد.
بنابر این اگر روزى جامعه اسلامى که نماد جریان حق است منحرف شود و به جایى برسد که هم مردم به فساد کشیده شوند و هم حکومت ها فاسد گردند و در نتیجه جابجایى خوب و بد، معروف و منکر و حق و باطل در عرصه حیات اجتماعى صورت گیرد، خداوند شرایط را به گونه اى محقق مى سازد که گروه خداپرستان و مؤمنان قیام کنند و جامعه را از فساد به صلاح برگردانند؛ همان طور که حادثه عظیم عاشورا در تاریخ اسلام از مصادیق روشن آن است. مقام معظم رهبرى با توجه به این سنت الهى است که مى فرماید:
من احساس مى کنم که انقلاب اسلامى یک ضرورت بود براى اسلام. یک نیاز بود براى مسلمین. سنّت الهى بود براى حفظ دین و حفظ احکام الهى. مطلب بعدى این است که انقلاب اسلامى یک حادثه تاریخى است نه یک حادثه منطقه اى. اساساً انقلاب، هر انقلابى در جغرافیاى انسانى مثل زلزله و آتشفشان در جغرافیاى طبیعى است. زلزله و آتشفشان از لحاظ اصل بروز ناشى از تکاثف انرژى هاى مختلف طبیعى است. انقلاب هم در جغرافیاى انسانى، ناشى از انباشته شدن انرژى هاى انسانى و انفجار این انرژى هاست.
بر اساس این قانون الهى بود که اوضاع و احوال جهانى و نیز اوضاع و احوال تاریخى کشور ایران اقتضا مى کرد این تحول عظیم رخ دهد و نظام سلطنتى به نظام الهى و مردمى تبدیل شود، یعنى نظامى بر پایه ارزشهاى معنوى که دنیا در نهایت درجه از آن دور بود، به وجود آید. دنیایى که غرق در مادى گرى و فساد و فحشا شده و معنویتش ضعیف و ضعیف تر شده بود، هرگز باور نمى کرد و نمى کند که بتوان انقلابى بر مبناى حکم خدا به وجود آورد. امّا این معجزه در ایران رخ داد و پایگاه نجات دنیا از فساد و تباهى و رنجهاى روحى شد و چنان شد که مستضعفان جهان، آمال و آرزوهاى خود را در آن قابل تحقق یافتند.
براى تحقق وعده الهى که پیروزى اسلام بر همه کفر و الحاد و پیروزى ارزشهاى الهى بر همه مادى گرى هاى کوته نظرانه است، ضرورت داشت اسلام خودش را در عصر غربت دین بنمایاند و در عرصه حیات اجتماعى بشر مطرح سازد. از اینجا بود که خداى متعال چنین مقدّر کرد که این کار به دست یکى از شایسته ترین و برترین بندگانش عملى شود و شد.
بر پایه این سنّت الهى گرچه قدرتمندان و زورمداران جهان در مسیر دستیابى انقلاب به اهدافش سنگ اندازى و مانع تراشى مى کنند، ولى به فضل الهى اگر مردم شریف ایران ایمان را با عمل صالح قرین سازند، هیچ قدرتى یاراى مقاومت در برابر آنان را ندارد و چنین ملّتى قله هاى مرتفع عزّت و افتخار را یکى پس از دیگرى فتح خواهد کرد. زیرا در کار خدا طفره نیست و طبیعت و فطرت عالم این است که به سمت کمال برود. به همین دلیل است که رهبر و ملت ایران، توحید، معنویت و دین دارى را که شعار انقلاب حضرت مهدى(عج) است، شعار انقلاب اسلامى قرار داده و آن را زمینه و مقدمه اى براى انقلاب حضرت مهدى (عج) مى دانند. شکى نیست، چون این انقلاب بر طبق سنّتهاى الهى است، با صبر و توکّل به خدا پیش مى رود و به اهداف خود نیز خواهد رسید.
حاصل کلام اینکه انقلاب اسلامى بر اساس یک ضرورت طبیعى و تاریخى و مبتنى بر قواعد و سنن الهى به وقوع پیوست و بر اساس همین قاعده نیز به راه خود ادامه خواهد داد. مقام معظم رهبرى مى فرماید:
انقلاب ما و حرکت ما اسلامى است. از جهت دیگر براى مردم دنیا امروز بسیار مى تواند آموزنده باشد و به عنوان یک تجربه ملموس و عملى مطرح بشود. انقلاب ما از باب انطباق با سنت هایى که در قرآن براى نهضت ها و تحولات جهانى و تحولات اجتماعى ذکر شده، از جهت انطباق با این پیشگویى هاى قرآن و قوانینى که ذکر مى کند و سنن الهى نیز اسلامى است. تفسیر و تحلیل قرآن نسبت به تحولات اجتماعى عمیقاً مغایر با تحلیل و تفسیرى است که مکاتب مادى ذکر مى کنند. در قرآن کریم براى تحولات مادى یک اصول و نقاط عطف و انگیزه ها و اهرم ها و عوامل دیگرى ذکر شده، غیر از آنچه که در تحلیل ها و تفسیرهاى مادى وجود دارد. ما نگاه مى کنیم مى بینیم عیناً آنچه در انقلاب ما اتفاق افتاد منطبق بر همین تفسیرها و تبیین هاى الهى است که سنن آفرینش را براى ما بیان مى کند.
الگوى انقلاب اسلامى
قبل از وقوع انقلاب اسلامى ایران با توجه به حاکمیت دو تفکر اومانیسم و ماتریالیسم در جهان، چنان القا مى شد که نظام هاى حکومتى منحصراً باید به یکى از دو شیوه لیبرال دموکراسى یا سوسیال دموکراسى باشد و چنانچه انقلابى در جهان رخ دهد، چاره اى جز اتکا به تفکر اومانیسم و یا ماتریالیسم نداشته و باید تحت حمایت یکى از دو بلوک شرق یا غرب باشد. بر این اساس بسیارى از نظریه پردازان انقلاب بر آن بودند که انقلاب اسلامى ایران را در چارچوب یکى از این دو تفکر تحلیل نمایند در حالى که انقلاب اسلامى هم در تأسیس و پیروزى و هم در اهداف و سیر حرکت خود، جداى از این دو تفکر بود. بلکه چالشى علیه نظام اختاپوسى سرمایه دارى دنیا از یک طرف و نظام الحادى مارکسیستى از طرف دیگر بود و چون مستقل بود با هیچ کدام کنار نیامد.
در حقیقت انقلاب اسلامى در عصر غربت دین که دین به عنوان مخدّر جامعه معرفى مى شد، به وقوع پیوست و شعار ضرورت مهندسى دین در حیات فردى و اجتماعى بشر را سرلوحه خویش قرار داد و الگوى خود را بعثت پیامبر(ص) در صدر اسلام و رسالت خود را نیز رسالت انبیاء معرفى کرد. همان گونه که اسلام، یک مکتب و طرحى براى زندگى و اساساً یک انقلاب است، بالطبع انقلابى که متکى به آن باشد، خاصیتش نیز خاصیت اسلام است. نظر به الگوپذیرى انقلاب از بعثت پیامبر اعظم(ص)، رهیافت شباهت جویى بین این دو، ما را به یگانه و منحصر به فرد بودن انقلاب اسلامى در دوران معاصر رهنمون مى سازد. مقام معظم رهبرى مى فرماید:
عین همین بعثت با یک تفاوت در جامعه ما و در زمان ما به وجود آمده است، آن تفاوت این است که بعثت آن روز به معناى بیدار شدن یک انسان و پیغمبر شدن او بود و در بعثت امروز دیگر رسالت در آن نیست بلکه بعثتى در راستاى بعثت پیغمبر است؛ یعنى همینطور که پیغمبر اسلام وقتى مبعوث شد جامعه زمان خودش را بیدار کرد. ما امروز یک بار دیگر با نداى پیامبر، با فریاد بعثت رسول گرامى بیدار شدیم.
در تحلیل نهضت انبیاء روشن مى شود که پیامبران سه وظیفه عمده به عهده داشتند؛
الف ـ تعلیم معارف، جهان بینى، مقررات و احکام الهى،
ب ـ تربیت و تزکیه مردم و رشد دادن و شکوفا ساختن استعدادهاى آنان براى اداره خویش،
ج ـ مدیریت بالفعل جامعه و تشکیل و اداره نظام حکومتى.
ما نیز بر طبق حکم الهى امروز چنین الگویى را براى خود برگزیده ایم و انقلابمان را منطبق بر حرکت اسلامى صدر اسلام مى دانیم و شک نداریم که انقلاب اسلامى مثل بعثت و پیام نبوت منطبق با قوانین آفرینش و خواست و اراده الهى است و ملت رشید ایران در مبارزه خود چونان مسلمانان صدر اسلام با ایثار و فداکارى همان هدف را تعقیب کرده و خط بعثت آنان بر خط کفر و الحاد و طغیان و شیطنت به پیروزى مى پیوندد و پیروزى حق بر باطل آشکار مى شود.
مقام معظم رهبرى معتقدند امام راحل (ره) براى حیات دوباره اسلام درست همان راهى را پیمود که رسول اعظم(ص) پیمودند و فلسفه انقلاب نیز همان حرکت نبوت ها در طول تاریخ براى حمایت از مستضعفان و کوبیدن گردن کشان و سلطه گران و طاغوت ها به سنگ است. ایشان وجوه شباهت فراوانى را میان انقلاب اسلامى ایران و صدر اسلام در زمینه هاى دوران تبلیغ، کادرسازى، مبارزه، جنگ ها، شهدا و جانبازان، مخالفین و ترفندهاى آنها و... یادآور مى شود که حاکى از الگوپذیرى انقلاب ما از صدر اسلام و انقلاب پیامبر(ص) است.
پیام انقلاب اسلامى
هر انقلابى نظیر زلزله یا آتشفشان تأثیرات کم و بیش منطقه اى و بین المللى دارد و براى ایجاد عمق استراتژیک خود، پیامى را عرضه مى کند. هر چه پیام انقلاب پرجاذبه تر باشد، انسان هاى بیشترى به پذیرش و حمایت و الگوپذیرى از آن روى مى آورند. انقلاب اسلامى ایران که امتیاز اساسى اش، اتکاى به جهانبینى اسلامى بود، در زمانى به وقوع پیوست که حرکتهاى لیبرالى و سوسیالیستى جاذبه خود را از دست داده بودند. گرچه بسیارى از روشنفکران چپ گرا همچنان القا مى کردند که تنها ایدئولوژى بسیج کننده ملت ها، مارکسیسم است.
انقلاب اسلامى مردم ایران این پیام را به دنیا عرضه کرد که بسیج کننده ترین ایدئولوژى ها اسلام است و اسلام مکتبى است که نه تنها توانایى سازماندهى یک مبارزه عظیم را دارد، بلکه در دوران پیچیده عصر ماشینى با همه معارضه ها و تضادهایى که سیاستهاى جهانى دارد، قادر به حل مشکلات جامعه و اداره آن بوده و بقا و ماندگارى اش را تضمین مى کند. به عبارت دیگر انقلاب اسلامى ایران، گشودن جبهه تازه اى فراروى همه انسان هاى مظلوم و محرومى است که از نارسایى و نابسامانى تمدن تحمیلى استعمارى رنج مى برند و شعار نه شرق و نه غربى این انقلاب، بیانگر نفى هر گونه ظلم و ستم بر بشریت است. برخى از پیام هاى انقلاب اسلامى را مى توان به صورت زیر برشمرد:
1 ـ لزوم خروج انسان از یوغ بردگى و بندگى طاغوت و رستن از ذلت و خوارى،
2 ـ روى آوردن به عبودیت خدا و رستگارى،
3 ـ برآشفتن در مقابل همه بدى ها و کجى ها و نابسامانى ها،
4 ـ مبتنى بودن حکومت و قدرت سیاسى بر پرهیزکارى، عدالت و حقیقت،
5 ـ ضرورت دین گرایى و خدامحورى و نیز بازگشت از مسیر انحرافى دوران غرور جاهلانه شکوفایى علم.
حاصل سخن در یک کلام این که پیام انقلاب، پیام معنویت است، یعنى بشرِ سرگشته امروز که از عدم تأمین نیازهاى برتر و والاتر و ندیدن و نداشتن صفا و محبّت و مهربانى و نیافتن نوعى معرفت والا به ستوه آمده است، به دنبال مکتبى است که علاوه بر تأمین نیازهاى مادى، نیازهاى معنوى او را نیز برآورده سازد و چون شاهد بود هر جایى که این انقلاب نفوذ کرد، معنویت را هم با خود به آنجا برد، گمشده خود را در پیام انقلاب اسلامى یافتنى دید. بنابراین با قاطعیت مى توان گفت رویکرد دین گرایى حاضر که در اطراف و اکناف جهان معاصر روبه توسعه و گسترش نهاده، محصول و ثمره دریافت این پیام است.
آرمان و اهداف انقلاب اسلامى
ارزش و اهمیت هر انقلابى بسته به آرمان و اهدافى است که تعقیب مى کند. بزرگى و کوچکى آرمان ها و اهداف تا حدود زیادى تعیین کننده میزان هزینه اى است که براى هر انقلابى باید صرف کرد. هر چه آرمان ها و اهداف یک انقلاب، متعالى تر و پرجاذبه تر باشد، تحمل سختى ها و فشارها در مسیر دستیابى به آنها، آسان تر و شیرین تر خواهد بود. انقلاب اسلامى ایران نیز از ابتدا آرمان ها و اهداف مشخصى را براى خود ترسیم نمود و رهبر و ملت از آغاز تا کنون در جهت دستیابى به آنها از هیچ کوششى فروگذار نکرده اند. برخى از آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامى به دیدگاه مقام معظم رهبرى عبارتند از:
1 ـ عدالت خواهى،
2 ـ تربیت و تزکیه انسان و در نتیجه جامعه سازى بر مبناى آن،
3 ـ تشکیل نظام توحیدى و تلاش براى دستیابى به سعادت دنیوى و اخروى،
4 ـ دستیابى به حیات طیّبه،
5 ـ برخوردارى از رفاه، امنیت، دانش، عزت سیاسى، استقلال اقتصادى و رونق تجارى،
6 ـ حاکمیت اسلام و قرآن در زندگى بشر،
7 ـ تکریم انسان و نفى فقر و فساد و تبعیض و در نتیجه احساس خوشبختى و سعادت،
8 ـ باز گرداندن عزّت اسلامى به مسلمانان.
علاوه بر موارد یادشده، اهداف دیگرى نظیر استقلال، آزادى، رشد معنوى، تعالى مادى، ایجاد محیط امن و باکرامت و... نیز جزء اهداف انقلاب به حساب مى آیند. مقام معظم رهبرى در این باره مى فرماید:
دین یک نظام اجتماعى به بشر ارائه مى کند و نه فقط یک سلسله عبادات و عادات. هرچند عبادات و عادات نیز انباشته از روح زندگى و در جهت همان نظام است و این نظام اجتماعى مبتنى بر همان جهان بینى است و ساخته به شکل آن است. آزادى و برابرى انسان ها، عدل اجتماعى، خودآگاهى افراد جامعه، مبارزه با کژى و زشتى، ترجیح آرمان هاى انسانى بر آرزوهاى شخصى، توجه و یاد الهى، نفى سلطه هاى شیطانى و دیگر اصول اجتماعى نظام اسلامى و نیز اخلاق و رفتار شخصى و تقواى سیاسى و شغلى، همه و همه ملهم و زاییده آن جهان بینى و برداشت کلى از جهان و انسان است. اسلام، نظام هاى مبتنى بر زور و قلدرى و زاینده ظلم، جهل، اختناق، استبداد، تحقیر انسان و تبعیض نژادها، ملت ها، خون ها و زبان ها را رد مى کند و غلط مى شمرد و با هر آن نظام و کس که به ستیزه نظام اسلامى کمر بندد، با شدت و مقاومت مى ستیزد و به جز آن، با همه انسان ها چه هم کیش و چه ناهم کیش به محبت و مساعدت امر مى کند. بر چنین پایه ها و با چنان هدف هایى انقلاب اسلامى در ایران پدید آمد و نظام جمهورى اسلامى را بنا نهاد.
رمز پیروزى انقلاب اسلامى
شکل گیرى و پیروزى هر انقلابى به مؤلفه ها و عوامل گوناگونى وابسته است. بدیهى است برخى عوامل وجه غالب را به خود اختصاص داده و نقش مضاعفى را در پیروزى انقلاب ایفا مى کنند. به دیدگاه مقام معظم رهبرى، انقلاب اسلامى مردم ایران به نیروى اتحاد، اسلام و اتکاى به خدا و نیز قدرت اراده و تن دادن به فداکارى و مجاهدت پیروز شده است. برخى از عوامل پیروزى انقلاب عبارتند از:
1 ـ مطابقت انقلاب اسلامى با سنتهاى الهى،
2 ـ ایمان عمیق، آگاهانه و راسخ مردم به اسلام ناب،
3 ـ تکیه بر مفهوم واقعى شعار الله اکبر،
4 ـ تعظیم شعائر الهى و اسلامى به ویژه عزادارى ها در محرم و صفر،
5 ـ روشنگرى و فداکارى روحانیت اصیل و متعهد به عنوان جلودار نهضت.
در یک کلام مى توان رمز پیروزى انقلاب اسلامى را در ایمان و اعتقاد مردم به اسلام و نیز تسلیم در برابر فرمان خدا و صبر و فداکارى و استقامت در مسیر انقلاب جست وجو نمود.
اصول انقلاب اسلامى
نظر به اینکه انقلاب اسلامى زیربناى فعالیت خود را اسلام و قوانین خدا قرار داده است، مثل خود اسلام داراى احکام ثابت و متغیر بوده و هست. بنابراین با تکیه بر اصل توحید مى توان موارد زیر را جزء اصول انقلاب به شمار آورد:
1 ـ پایبندى به اسلام و قرآن،
2 ـ دفاع از محرومان و مستضعفان،
3 ـ عدم گرایش به قدرتهاى شرقى و غربى،
4 ـ تحقق عدالت اجتماعى،
5 ـ تعلیم و تربیت اسلامى،
6 ـ نفى سلطه و حاکمیت ظالمانه قدرت هاى زورگو،
7 ـ عدم خوف و هراس از تهدیدات قدرتهاى مادى و امیدوارى به نصرت و امداد الهى،
8 ـ تکریم انسان به معنى واگذارى حقیقى حق تصمیم گیرى و تعیین سرنوشت به انسان،
9 ـ فراهم سازى راه کمال جویى و تقرب انسان به خدا و جلوگیرى از منحصر و محدود سازى او در خواهشهاى جسمى و جنسى.
حاصل سخن این که همه مسائلى که به عنوان مبانى اندیشه سیاسى اسلام به حساب مى آیند، در زمره اصول انقلاب اسلامى به شمار مى روند.
ارکان انقلاب اسلامى
براى شکل گیرى هر انقلابى یک عنصر فکرى و دو عامل انسانى مورد نیاز است. عنصر فکرى همان ایدئولوژى و مکتبى است که انقلاب بر پایه آن استوار مى گردد و عنصر انسانى نیز یکى مردمند و دیگرى رهبرى. هرگاه این سه عنصر در کنار هم قرار گیرند و جهت گیرى یکسان داشته باشند، انقلاب شکل مى گیرد. بدیهى است هر چه قوت این سه رکن بیشتر باشد، سرعت شکل گیرى و پیروزى انقلاب نیز بیشتر خواهد بود:
الف ـ مکتب
انقلاب اسلامى ایران بر پایه اندیشه و جهان بینى اسلامى استوار است. تفسیر انسان، تفسیر تاریخ، تحلیل حوادث حال و گذشته و آینده، تفسیر طبیعت، تبیین همه علایقى که انسان را با دنیاى بیرون از وجود او، یعنى جهان، اشیاء و انسانها مرتبط مى کند و نیز فهم و درک آدمى از وجود خود و خلاصه همه چیزهایى که نظام ارزشى جامعه را مى سازد و آن را بر اداره مطلوب خود قادر مى سازد، از این جهان بینى الهى ریشه و مایه مى گیرد و منشعب مى شود.
نظر به اینکه دو برداشت انحرافى و متضاد از اسلام در جامعه وجود داشت، که یکى فهم کوته نظرانه، تعصب آمیز و متحجّرانه و دیگرى برداشت متجددانه و تساهل آمیز، رهبر انقلاب برداشت صحیح را با نام اسلام ناب به جامعه معرفى کرد و انقلاب را بر مبناى آن پیش برد. مقام معظم رهبرى در این باره مى فرماید:
در انقلاب اسلامى، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جایگزین اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنیا و آخرت، جایگزین اسلام دنیاپرستى یا رهبانیت؛ اسلام علم و معرفت، جایگزین اسلام تحجّر و غفلت؛ اسلام دیانت و سیاست، جایگزین اسلام بى بند و بارى و بى تفاوتى؛ اسلام قیام و عمل، جایگزین اسلام بى حالى و افسردگى؛ اسلام فرد و جامعه، جایگزین اسلام تشریفاتى و بى خاصیت؛ اسلام نجات بخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه دست قدرت ها؛ و خلاصه اسلام ناب محمدى(ص) جایگزین اسلام امریکایى گردید.
اساسى ترین مبناى جهان بینى الهى و اسلامى، اصل توحید به معنى اعتقاد به وجود خدا و قدرت غیبى او و حاکمیت علم، قدرت، عزت، جلال، جمال مطلق، اراده و مشیّت او بر هستى، است و همه امور دیگر به نحوى از انحاء به توحید باز مى گردند. یکى از نکات برجسته و قابل توجه در زمینه انقلاب اسلامى ایران این بود که دین اسلام سازنده فرهنگ ملّى شد و به همین جهت امورى نظیر جهاد، شهادت، پیروى از انسان باتقوا و عادل، بیزارى از ظلم و ظالم، اتحاد و همبستگى، توکل به خدا و... در متن این فرهنگ قرار گرفت و خمیرمایه حرکت انقلابى مردم شد و پیروزى را براى مردم به ارمغان آورد.
ب ـ رهبر
قدرت و قوت رهبرى در انقلاب اسلامى با اتکاى به اسلام، ناشى از موقعیت دینى اوست که مشروط به برخوردارى از ویژگیهایى نظیر فقاهت، عدالت، علم، معرفت، زهد، مدیریت، شجاعت، بینش سیاسى و تدبیر است، بر خلاف انقلابهاى دیگر که غالباً انسان هایى به عنوان سیاستمدار حرفه اى با تکیه بر زر و زور و تزویر در جایگاه رهبرى قرار مى گیرند.
امام راحل با برخوردارى از همه ویژگیهاى مورد نیاز براى رهبرى دینى و الهى، سکانِ انقلاب اسلامى را به دست گرفت و هدایت پیامبرگونه خود را بر جهانیان آشکار ساخت. یکى از تفاوت هاى عمده ایشان با دیگر مصلحان تاریخ اسلام این بود که ضمن حضور در صحنه، اصول مکتب سیاسى خود را براى مردم تبیین نمود و آنان را به ایمان روشن بینانه و آگاهانه رساند و پس از اثبات حقانیت مکتب سیاسى خود، توانست ملت ایران را آرام آرام وارد میدان مبارزه کرده، به همراهى این اقیانوس عظیم پرتلاطم، انقلاب بزرگ اسلامى را شکل دهد و در نتیجه آثار شوم تسلط قدرتهاى طاغوتى را در این کشور برطرف و دنیا را متحول کند، به گونه اى که حرکت او با هیچ حرکتى از صدر اسلام تا کنون قابل مقایسه نیست.
ج ـ مردم
بزرگ ترین اهرم پیشبرد انقلاب اسلامى، حضور عظیم توده هاى میلیونى مردم در عرصه هاى انقلاب بود که با ایمان نافذ و عمیق از یک سو و معرفت و آگاهى بالا از سوى دیگر، به نداى رهبرشان لبیک گفتند و در پرتو هدایت هاى روشنگرانه و پیامبرگونه او، صبر و مقاومت و استقامت را پیشه خویش ساخته و عاقبت شهد گواراى پیروزى بر نظام سلطه را نوشیدند.
یکى از بارزترین ویژگى هاى انقلاب اسلامى که در کمتر انقلابى نظیر آن وجود داشته است، مردمى بودن آن است به گونه اى که همه ملت ایران در شهر و روستا، از کوچک و بزرگ، زن و مرد در آن مشارکت داشتند. بر خلاف انقلاب هاى بزرگ دنیا که طبقات خاصى از جامعه در آن نقش آفرینى کردند. مقام معظم رهبرى در بیان دلیل این که مردم صاحبان اصلى نظام و انقلابند اینگونه مى فرماید:
مردم صاحبان این نظام هستند به چند دلیل؛ اولاً چون اسلام بیشترین حق را در اداره نظام هاى اجتماعى به مردم مى دهد و هر دستگاه حاکم را یک دستگاه خدمتگزار براى مردم مى داند. ثانیاً چون مردم تشکیل دهندگان و به وجود آورندگان این نظام بودند زیرا این نظام مبتنى بر یک انقلاب بود و آن انقلاب را مردم به وجود آوردند. ثالثاً چون دخالت و نظارت مردم بیشترین تضمین را براى حفظ این نظام از انحراف مى کند.
مخالفان انقلاب اسلامى
یکى از سنت هاى الهى این است که هر قوم و گروهى اعم از حق یا باطل نتیجه تلاش خود را خواهد دید، یعنى مدد اولیه الهى پشت سر تلاش و اراده غیر حق هم وجود دارد. قرآن کریم مى فرماید «کلاً نمدّ هؤلاء وهؤلاء»(اسراء / 20). شاهدش اینکه در طول تاریخ وقتى طرفداران حق کناره گیرى، بى طرفى و قعود را انتخاب کردند، استکبار و طواغیت با بهره گیرى از این سنت الهى بر دنیا حکمروایى داشته اند. این امر تا زمانى تداوم دارد که جریان حق به معارضه با آنان برنخیزد. ولى وقتى جریان حق قیام کرد و با جریان طاغوتى به ستیز برخاست، آنگاه سنّت دیگر خداوند حاکم شده و با امدادرسانى به جریان حق، او را حتى با کمى عِدّه و عُدّه اش بر باطل علیرغم قدرت ظاهرى اش پیروز مى گرداند.
زمانى که انقلاب اسلامى ایران به عنوان مظهر حق در دوران معاصر بر مبناى اسلام و قرآن تحقق یافت، طبیعى بود که استکبار جهانى، حاکمیت اسلام را براى خود یک خطر جدى بداند و با انواع ترفندها و توطئه هاى استکبارى به مبارزه با آن برخیزد و همه نیرو و توان خود را براى به شکست کشانیدن آن بسیج نماید. مقام معظم رهبرى مى فرماید:
ما با دنیاى استکبار مواجهیم. همه آن سلطه هایى که از احیاء اسلام ناراحتند و رنج مى برند و همه آن دولت ها و قدرت هایى که عظمت اسلام را به زیان خودشان مى بینند، امروز در مقابل اسلام، صف آرایى کردند.
و نیز مى فرماید:
ملت ایران در حرکت خود مظلوم است. چرا؟ براى اینکه ملت ایران این مبارزه را براى تجاوز و تعدى به کسى یا تهدید به وجود نیاورد، بلکه این حرکت عظیم را براى دفاع از حق خود و مبارزه با دیکتاتورى و سلطه خارجى انجام داد. هر ملت و انسانى حق دارد از آزادى و کرامت خود دفاع کند و زندگى اش را بسازد. بنابر این کسانى که به ملت ایران از طرق مختلف سیاسى و غیر سیاسى حمله مى کنند، در واقع به ملت ایران ظلم مى کنند. چون حرکت ملت ایران منافع زیاده خواهانه و تجاوزگرانه آنها را تهدید کرده و آنها مى خواهند از ملت ایران انتقام بگیرند. پس حق با ملت ایران است.
با بررسى اندک در تاریخ انقلاب اسلامى به روشنى درمى یابیم که فشارها و سرسختى هاى خصمانه و عنودانه و نیز توطئه هاى کینه ورزانه و مغرضانه از سوى شرق و غرب و اروپا و ارتجاع با انواع شیوه ها و ابزار علیه آن سازماندهى و اجرا شده است. علاوه بر تحریم هاى اقتصادى، توطئه هاى سیاسى، تحریک و حمایت از غائله هاى قومى و ده ها حرکت تخریبى، صدام را براى تحمیل جنگ به ایران تشویق و حمایت کردند به گونه اى که هشت سال از بهترین اوقات این ملت را به نفع امریکا مشغول کرد و ضمن اینکه مجال بازسازى و کارهاى بزرگ بعد از انقلاب را از این ملت گرفت، خسارت هاى زیانبار و جبران ناپذیرى را به هر دو ملت ایران و عراق وارد آورد.
یکى از حرکتهاى اساسى و زیربنایى استکبار که از اوّل انقلاب تا به امروز با شدت و ضعف وجود داشته و از این پس هم وجود خواهد داشت، حمله به بنیانهاى فرهنگى و اعتقادى این انقلاب است. آنان در صدد برآمدند خدشه فکرى و علمى در مبانى انقلاب نظیر اسلام ناب، تلازم دین و سیاست، اصل انقلاب، قانون اساسى، ولایت فقیه و... وارد سازند و کوشیدند با تبلیغات فراوان و ایجاد جنگ روانى، فتنه گرى و شبهه افکنى کرده و زیر چتر مسائلى از قبیل حقوق بشر، دموکراسى، مبارزه با تروریسم، تهدید امنیت جهانى و بزرگ نمایى حوادث کوچک، آنها را نشانه ضعف، انحطاط و ناکارآمدى انقلاب قرار دهند تا در اراده پولادین ملت تردید ایجاد کرده، حرکت انقلابى آنان را متوقف کنند و سپس منحرف و آنگاه به شکست بکشانند. تأسف آورتر اینکه جریان هایى در داخل کشور که از اوّل هم با حاکمیت دین خدا در ایران موافق نبودند، مجرى سیاست هاى استکبار در کشور شدند. ولى به فضل خداوند بر اساس سنت الهى، ملت حق طلب ایران توفنده تر از گذشته به راه خویش ادامه خواهد داد و پیروزى نهایى را در کام خود خواهد چشید و انقلاب خود را نهادینه مى سازد. چنانکه رهبر معظم انقلاب مى فرماید:
در دنیاى اسلام، امروز فکر انقلاب اسلامى، حقوق انقلاب اسلامى، منطق انقلاب اسلامى، مکتب سیاسى و فرهنگ انقلاب اسلامى همین طور دارد نهادینه مى شود در ذهنها. هر چى باهاش مبارزه کرده اند نشده. انواع و اقسام مبارزه ها را خود شما شنیده اید، گویندگان هم خیلى گفته اند. انواع و اقسام مبارزه ها را هم کرده اند نشده. از این نگرانند دیگر؛ از این به شدت نگرانند. مى خواهند این را از پا دربیاورند.
دستاوردهاى انقلاب
هر پدیده اجتماعى پس از به ثمر رسیدن، دستاوردهایى را براى جامعه و حتى بشریت به ارمغان مى آورد. بدیهى است میزان و سطح دستاوردهاى هر پدیده نیز به بزرگى و اهمیت آن بستگى دارد. انقلاب اسلامى ایران به مصداق آیه شریفه «الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤتى اکلها کل حین باذن ربها» (ابراهیم / 24). که مبتنى بر توحید و تکریم انسان و عدالت اجتماعى است، دستاوردهاى فراوانى داشته و دارد که یکى پس از دیگرى آشکار خواهد شد. با یک نگاه مى توان دستاوردهاى انقلاب اسلامى ایران را در دو حوزه داخلى و خارجى مورد بررسى قرار داد.
الف ـ دستاوردهاى داخلى
مهم ترین دستاورد داخلى انقلاب اسلامى، تشکیل حکومت دینى در قالب «جمهورى اسلامى» است که بهترین الگو را در عصر دین ستیزى، فراروى جهانیان قرار داد. بخشى از دستاوردها و ثمرات ارزشمند آن عبارتند از:
1 ـ تبدیل رهبرى دنیایى به رهبرى الهى با الگوى ولایت فقیه،
2 ـ استخراج و ارائه الگوى مردم سالارى دینى و حکومت متکى به آراى مردم از متن تعالیم اسلام،
3 ـ حاکمیت ارزشهاى دینى و معنوى در نظام حکومتى در عصر غلبه زر و زور بر دیگر ارزشها،
4 ـ شکست طلسم جدایى مظاهر دین دارى و تجددخواهى و اثبات وحدت دین و تجدد به مفهوم دینى در قالب وحدت حوزه و دانشگاه،
5 ـ قطع دست بیگانگان و چپاولگران و سلطه گران نامشروع از ایران و ملت و منابع و ثروتهاى آن،
6 ـ برچیدن بساط ارتجاع و روشنفکرى و دریدن طومار خیانت آنان،
7 ـ نفى سلطه طاغوت و احیاى استقلال ملت ایران،
8 ـ نهادینه سازى استقلال و آزادى اسلامى در کشور ایران،
9 ـ احیاى هویت ملّى ـ اسلامى و حیات بخشى به ملت ایران،
10 ـ ایجاد اعتماد به نفس و خودباورى در ملت ایران،
11 ـ ایجاد جرأت و جسارت در مسائل علمى و شکستن مرزهاى دانش،
12 ـ پرورش استعدادها و ترویج روحیه خودآگاهى،
13 ـ ایجاد انقلاب علمى و رشد و توسعه علم و فناورى در کشور،
14 ـ گسترش روحیه تحقیق و شکوفایى استعدادهاى انسانى،
15 ـ تربیت انسان هاى صالح به عنوان فتح الفتوح انقلاب،
16 ـ تبیین و احیاى منزلت و شأن زن مسلمان،
17 ـ ایجاد وحدت شیعه و سنّى.
ب ـ دستاوردهاى خارجى
انقلاب اسلامى بسان زلزله اى بود که پس از ایران امواجش همه کره خاکى را درنوردید و تأثیرات شگرفى را به جاى نهاد. پاره اى از دستاوردهاى خارجى انقلاب اسلامى عبارتند از:
1 ـ ابطال نظریه هاى مادى گرایانه و الحادى در تبیین و تفسیر انقلاب ها،
2 ـ ارائه تلقى و فکر جدید مبتنى بر توحید و معنویت و تکریم انسان و عدالت اجتماعى به جهانیان،
3 ـ اثبات امکان پذیر بودن تشکیل جامعه اى مبتنى بر عدالت و معنویت،
4 ـ احیاى امید در دنیاى اسلام و عرب نسبت به شکست پذیرى استکبار و صهیونیسم،
5 ـ ایجاد پویایى در ملت ها و مشکل آفرینى براى استکبار جهانى،
6 ـ دمیدن روحیه گستاخى و جسارت به ملت هاى منطقه براى ایستادگى و مقاومت در مقابل قدرتهاى بزرگ،
7 ـ قوت یابى جبهه حق در برابر جبهه باطل،
8 ـ تغییر نقشه سیاسى جهان و ظهور عصر خمینى،
9 ـ بیدارى امت اسلام و تلاش در جهت تعیین سرنوشت خویش و دفاع از اسلام،
10 ـ ایجاد اعتماد به نفس در امت اسلامى براى حرکت به سوى آینده اى روشن،
11 ـ خلق فرهنگ روى آورى و تمسّک به اسلام و قرآن،
12 ـ احیاى عزّت اسلامى براى مسلمین جهان،
13 ـ تغییر معادلات قدرت در خاورمیانه و جهان،
14 ـ ارائه الگوى مبارزه به جنبش هاى آزادى بخش در جهان.
آسیب ها و تهدیدات انقلاب اسلامى
هیچ پدیده اى در نظام هستى از قواعد و سنّت هاى الهى مستثنى نیست. هر انقلابى به عنوان پدیده اجتماعى نیز مشمول این قواعد خواهد بود. یکى از سنّت هاى الهى این است که هر پدیده اى در معرض آسیب و تهدید قرار گیرد. منظور از آسیب، عوامل درونى پدیده است که آن را به سوى نابودى و اضمحلال سوق مى دهد. تهدید هم فشارهایى است که از سوى عنصر یا عامل خارج از پدیده به آن تحمیل شده، باعث فتور و سقوطش مى گردد. شناخت آسیب ها و تهدیدات هر پدیده و اقدام در جهت پیشگیرى از بروز آنها، زمینه بقاى آن پدیده را فراهم مى آورد.
از منظر قرآن کریم، تحولات اجتماعى و دگرگونى هایى که در زندگى بشر به شکل انقلاب ها، تکامل ها، انحطاط ها، شکست ها و پیروزى ها رخ مى دهد، مشمول قواعد و مقررات تکوینى به عنوان ضوابط تحول تاریخ هستند. قاعده طبیعت و تاریخ و تکوین الهى این نیست که خداى متعال نعمتى را که به یک ملت یا جمعى از انسان ها عطا فرموده، تغییر دهد، مگر اینکه آنها وضع خودشان را دگرگون سازند. بدین روى اگر ملت یا جامعه انقلابى بر اصول اساسى خویش پایدار باشد، نه آسیبى بروز خواهد کرد و نه تهدیدى مى تواند او را از پاى درآورد. با این نگاه، تغییر در آنچه که باعث شکل گیرى، پیروزى و ادامه حرکت انقلاب شد، عامل آسیب زاى انقلاب است. و از آنجا که استکبار جهانى، منافع و مطامع خود را از دست رفته مى بیند و ناخرسند از چنین وضعیت است، بزرگ ترین عامل تهدید به شمار مى رود.
براى پیشگیرى از بروز آسیب ها و نیز بى اثر ساختن تهدیدات دشمن اقدامات زیر ضرورى مى نماید.
1 ـ تقویت و تعمیق فرهنگ اسلام ناب و محکم سازى پایه هاى اعتقادى مردم،
2 ـ تبیین، ترویج و پاى بندى به فلسفه و مکتب سیاسى امام خمینى (ره)،
3 ـ تبیین علمى اصول و مبانى انقلاب و نظام اسلامى و حفظ هویت ملّى،
4 ـ حفظ وحدت و اتحاد ملّى به ویژه وحدت شیعه و سنّى.
رمز تداوم انقلاب اسلامى
بقا و تداوم انقلاب مهم تر و حتى مشکل تر از حدوث انقلاب است. تداوم هر انقلابى بسته به شرایط و قواعدى است که بقاى آن را تضمین مى کند. فلاسفه قاعده اى دارند که مى گویند «علت مُبقیه شى ء، همان علت موجده آن است» یعنى اگر عوامل پدیدآورنده هر حادثه، همچنان پایدار باشند موجب تداوم حیات آن حادثه خواهند شد. بنابراین آنچه باعث پیدایش و پیروزى انقلاب گردید، عامل بقاى آن نیز به شمار مى رود. برخى از عوامل پویایى انقلاب اسلامى را مى توان در امور زیر دانست.
1 ـ حفظ جهت گیرى الهى انقلاب اسلامى،
2 ـ درک و فهم صحیح از اسلام و پاى بندى به شعار اسلام خواهى،
3 ـ شناخت اصل مترقى ولایت فقیه و التزام به تبعیت از آن،
4 ـ حضور مردم در صحنه و مراقبت از جهت گیرى صحیح انقلاب،
5 ـ ایمان و عمل صالح و استقرار و گسترش اخلاق اسلامى به ویژه در بین مسئولین،
6 ـ زنده نگه داشتن ارزش هاى انقلاب نظیر؛ تقوى، زهد، جهاد، شهادت، ایثار، صفا، مروت و... ،
7 ـ اخلاص، صبر، استقامت، مقاومت و ایثار در مسیر حرکت به سوى اهداف نهایى انقلاب،
8 ـ حفظ اتحاد و یکپارچگى ملت و جلوگیرى از بروز تفرقه.
9 ـ تسلیم ناپذیرى در برابر دشمن.
10 ـ بارور نمودن نسل جدید و پرورش آنها با هویت صحیح.
خلاصه و نتیجه
انقلاب اسلامى یک تفسیر الهى و اسلامى به معنى تحول اخلاقى، فرهنگى و اعتقادى است که جامعه با یک چرخش 180 درجه اى، ارزشهاى مادى برآمده از فرهنگ الحادى و استبدادى مسلط بر جامعه را یکسره به کنارى نهاده و ارزشهاى متکى بر فرهنگ توحیدى را با همه لوازمش برمى گزیند و با یک انضباط والاى انقلابى ضمن تخریب بناى کهنه و پوسیده گذشته به نوسازى جامعه مبادرت مى ورزد.
انقلاب اسلامى ایران یک ضرورت طبیعى و تاریخى براساس سنّت هاى الهى بود که به عنوان مظهر و نماد حق در دوران معاصر جلوه گر شد. مؤمنان خالص و راستین با بهره گیرى از سنت امداد و نصرت الهى، در عصر غربت دین و غرق دنیا در مادى گرى، به یارى دین خدا برخاستند و به مثابه زلزله در جغرافیاى طبیعى انسان ها، انرژى هاى متراکم در وجود خود را انفجار گونه آزاد ساخته و تشعشات نور حق را بر جهانیان تاباندند.
با ظهور معجزه انقلاب اسلامى علاوه بر اثبات توانایى و کارآمدى دین در اداره حیات اجتماعى بشر، یک تجربه ملموس و طرح عملى براى اداره زندگى بشر برمبناى عدالت و معنویت فراروى بشریت قرار گرفت و الگوى بعثت انبیاء، دیگر بار با پیام معنویت به تحقق پیوست. شعار خروج انسان از یوغ بردگى و بندگى طاغوت ها و رستن از ذلت و خوارى و روى آوردن به عبودیت خدا و رستگارى و برآشفتن علیه همه بدى ها و کژى ها، جذابیت ویژه پیدا کرد و بشر سرگشته تمدن ماشینى، گمشده خود در تأمین نیازهاى برتر و والاتر را در مکتب اسلام و جهانبینى توحیدى یافت.
آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامى امورى نظیر عدالت خواهى اسلامى، تزکیه انسان، دستیابى به حیات طیبه، حاکمیت دین اسلام در زندگى، استقلال، آزادى و... است که پس از مطرح شدن، علاوه بر پذیرش از سوى جامعه ایران، مقبولیت بشرى نیز پیدا کرد و امت اسلامى راه دستیابى به مجد و عظمت خویش را در بازگشت به اسلام ناب و تمسک به قوانین مترقى آن دانست.
رمز و راز پیروزى انقلاب اسلامى با کمى عِدّه و عُدّه اش بر طاغوت و نظام سلطه با همه قدرت ظاهرى اش را تنها باید در ایمان خالص و آگاهانه ملت رشید ایران و نیز حضور در صحنه و صبر و استقامت و فداکارى آنان دانست که با پیروى بى چون و چرا از هدایت هاى روشنگرانه و پیامبرگونه رهبر الهى و دینى خویش امام خمینى(ره)، قدم در راه مبارزه نهادند و لحظه اى در جهت و مسیر دستیابى به اهداف متعالى انقلاب تردید، توقف و کوتاهى نکردند و سرانجام شاهد دل آراى استقلال و آزادى را در آغوش کشیده و شهد گواراى پیروزى را به کام خود چشیدند.
استکبار جهانى که با پیروزى انقلاب، همه منافع و مطامع مادى خود را از دست رفته یافت، از همان آغاز به فتنه گرى و توطئه پرداخت تا به خیال باطل خویش بتواند آن را متوقف، منحرف و در نتیجه به شکست بکشاند، غافل از آنکه در تقابل و تعارض حق و باطل، براساس الهى، غلبه و پیروزى جریان حق بر جریان باطل حتمى و تخلف ناپذیر است. به همین دلیل هر چه بیشتر به مقابله برخاستند کمتر نتیجه گرفتند و حاصلى جز سرشکستگى، آبروریزى، نفرت جهانى و شکست ابهّت پوشالى نصیبشان نگشت و انقلاب اسلامى ایران با دستاوردهاى گرانبهاى داخلى و خارجى، توفنده و بى مهابا به حرکت خویش ادامه داد به گونه اى که باعث بیدارى امت اسلامى شد و الگوى بى بدیل مبارزه با استکبار و سلطه براى نهضتهاى رهایى بخش قرار گرفت.
انقلاب اسلامى مثل هر پدیده اجتماعى دیگر در معرض آسیب ها و تهدیدات قرار دارد و انقلابیون وظیفه دارند آنها را شناسایى نموده و اقدامات پیش گیرانه براى حفظ انقلاب را صورت دهند و پویایى و پایایى و مانایى انقلاب را براساس حفظ جهت گیرى الهى و پاسدارى از ارزشهاى متعالى آن و نیز حضور در صحنه با روحیه تسلیم ناپذیرى در پرتو اتحاد و وفاق ملّى تضمین نموده و پرچم برافراشته اش را نسل به نسل و دست به دست بگردانند تا اینکه عاقبت به صاحب اصلى اش حضرت ولى عصر(عج) بسپارند و تحقق وعده الهى را که حکومت عدل جهانى است نظاره گر باشند.