پـاسـداران بـرجسته انقلاب اسلامى براى خدا اخلاص داشتند. از هر فرصتى براى ذکر خـدا بـهـره مـى بردند، به نماز اول وقت اهمیت مى دادند و به قرآن مجید عشق مى ورزیدند. آنان به فهم حدیث اهمیت مى دادند، از قوانین نظام اسلامى اطاعت مى کردند، به رهبرى عشق مـى ورزیـدنـد و پـرداخـت خمس را جدى مى گرفتند. پاسداران برجسته انقلاب اسلامى در رابـطـه بـا انجام وظایف شغلى خود با جدیت عمل مى کردند. به شناسایى دقیق هدف اهمیت مـى دادنـد. بـا نـیـروهـاى خـود مـشـورت مـى کـردنـد. بـه سـؤ ال نـیـروهـا پاسخ درست مى دادند. گاه براى ثمر بخش شدن جلسات نماز مى خواندند. نـظم را جدى مى گرفتند، و در همان حال گاه با دوستان خود شوخى مى کردند. سرانجام این که در مصرف بیت المال اهل صرفه جویى و قناعت بودند. ایـنـان در رابـطـه بـا مـردم از روحـیـه مـهمان نوازى ، تواضع ، همدردى ، انفاق و گذشت بـرخوردار بوده اند. پاسداران برجسته انقلاب اسلامى همواره به خویشاوندان خود محبت مى کردند اما اجازه نمى دادند این محبت روى انجام وظیفه شان اثر منفى بگذارد. پـاسـداران بـرجـسـتـه انـقـلاب اسـلامى در رابطه با خود همواره تلاش مى کردند تا با مـطـالعـه مـداوم ، انـدیـشـه خـود را طراوت بخشند.اینان در جدالى مستمر با نفس خود قرار داشـتـنـد، نـیـازهـاى دیگران را بر نیاز خود ترجیح مى دادند و در یک سخن ، بر خود سخت گیرى مى کردند.
مـتـفـکـران و نـظـریـه پـردازان بـزرگ جـهـان ، مـقـالات و کـتـابـهـاى بـسـیـارى دربـاره ((عوامل موثر در پیروزى انقلاب اسلامى )) نوشته و اعتراف کرده اند که وقوع انقلاب در ایـران در سـال 1357 ش / 1979 م آنـان را بـه تـغـیـیر و تصحیح نظریاتشان درباره چگونگى شکل گیرى ، رهبرى و پیروزى انقلاب ها واداشته است . امام خمینى (ره ) که آگاه ترین مردم به اوضاع سیاسى ، فرهنگى و اجتماعى جامعه ایران در سـال اوج گـیـرى نـهـضـت و قـبـل از آن بـود، مـهـم تـریـن عـامل پیروزى و رمز موفقیت را همانا ((تحولى الهى )) مى داند که در روح مردم ایجاد شده بـود. مـردم بـا سـخـنـان حـضـرت امـام مـتـحـول شـدنـد و بـا تـوجـه بـه خـداونـد و اتـکـال بـه ذات قـادر مـتـعـال ، تـرس از رژیـم را به کنارى نهادند و با شجاعت تمام در مـقابل اسلحه سنگین حاکمان ظالم ایستادند. آنان براى خدا قیام کردند و کشته شدن در این راه را شـهـادت و فـوز عـظـیـم دانـسـتـنـد. مـجـمـوعـه ایـن عـوامـل ، مـعـنـویـتـى در کـشـور حـاکـم سـاخـت کـه ثـمـره آن نزول امدادهاى غیبى ، وحدت همه اقشار مردم و سرانجام پیروزى معجزه آسا بود. بررسى نظر امام خمینى (ره ) درباره نقش معنویت در پیروزى انقلاب ، موضوع مقاله حاضر است .
نفاق، پدیده ای است که در همه جوامع قابل پیگیری است. یکی از این عرصه ها، عرصه نظری مباحث نفاق است در این زمینه، بررسی عوامل ظهور نفاق شایسته پژوهش است. بی تردید، طرح این گونه مباحث از منظر دینی می تواند به تحکیم مبانی نظری مطالعات انقلاب اسلامی بینجامد. نفاق در صدر اسلام پدیده ای است که از نگاه بسیاری، معلول «ترس» و از دید برخی دیگر، معلول عوامل متعدد و گوناگونی چون طمع، ترس، تعصب، اخلال و ایجاد انحراف در برنامه انبیاست. لازمه این اختلاف آن است که در دیدگاه نخست، پیدایش نفاق، محدود به مدینه می شود، ولی در دیدگاه دوم، وقوع آن در مکه پیش از هجرت نیز قابل فرض و اثبات است. تدبر در آیات مربوط به منافقان، موید دیدگاه اخیر است.
بی تردید، روش شناسی فقه سیاسی پیوند تنگاتنگی با "اجتهاد" دارد. از این رو، فهم ویژگی ها و خصائص فقه سیاسی، به لحاظ روش شناسی، مستلزم فهم اجتهاد است. و فهم اجتهاد نیز به نوبه خود، مستلزم فهم پیوندهایی است که اجتهاد با "زبان" و "عمل" پیدا می کند. بر این اساس، می توان با فهم پیوندهای دوگانه مذکور، به ماهیت اجتهاد به عنوان روش شناسی فقه سیاسی راه یافت. مقاله حاضر، درصدد تبیین رابطه زبان و عمل با اجتهاد به منظور راهیابی به ماهیت اجتهاد و خصائص آن و در نهایت تبیین تأثیر آن بر ماهیت و جایگاه فقه سیاسی است. بدین منظور، با تحلیل محتوایی و مفهومی اجتهاد، پیوندهای مذکور را بررسی کرده، ماهیت اجتهاد و تأثیرات روش شناختی آن را در فقه سیاسی توضیح داده، ضمن بررسی تعاریف رایج از فقه سیاسی، تعریفی خاص از آن را با توجه به سرشت اجتهاد در حوزه سیاست ارائه می کند. اهمیت این تحلیل، به زعم نگارنده، از این روست که می تواند با کاوش در زوایای پنهان اجتهاد در حوزه سیاست و زندگی سیاسی، ضرورت تحول و تکامل آن را در جهت کارآمدتر ساختن آن در زندگی سیاسی امروزی مسلمانان مورد تأکید قرار داده، بر ضرورت ارتقاء جایگاه معرفت شناختی فقه سیاسی به عنوان یک دانش سیاسی اسلامی تأکید نماید.