فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
125-147
حوزه های تخصصی:
گفتاشنود نمایشی، از عناصر اساسی و تفکیک ناپذیر هنر تیاتر است که دیگر عناصر نمایشی در آن نمود می یابند. تیپ سازی شخصیت ها، کنش ها و کارکردهای نمایشی در سایه گفتگوهای نمایشی معنا و مفهوم می پذیرند؛ به عبارتی، نمایش، بیش از آنکه در گرو نشان دادن حالات افراد و بازنمایی شخصیت ها باشد، سعی در شناسایی آن ها به کمک زبان دارد. سه نمایشنامه «صندلی ها»، «زاویه» و « یا طالع الشجره » (ای درخت شانس) جزء آثار پرمایه و ماندگار تیاتر پوچی اند که به ترتیب، اوژن یونسکو، غلامحسین ساعدی و توفیق الحکیم در آن ها والاترین شگردهای نمایشی و به ویژه گفتاشنود را به کار برده اند. نگارندگان در این پژوهش، با روشی توصیفی - تحلیلی و با توجه به مفاهیم تیاتر پوچی، به تطبیق رویکردهای زبانی و گفتاشنود نمایشی پرداخته اند. در تحلیل نهایی آشکار شد که هر سه این نمایشنامه نویسان، در کاربرد دامنه های زبانی و معنایی گفتاشنود نمایشی، اشتراکاتی داشتند؛ هرچند شباهت های زبانی «زاویه » اثر ساعدی و «صندلی ها»ی یونسکو بیش از « یا طالع الشجره » توفیق الحکیم نمود یافته است؛ اما هرسه نمایشنامه، از لحاظ دامنه معنایی شباهت بسیاری به هم دارند.
ادبیات تطبیقی
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی پیرنگ در داستان های «مالون می میرد» و «بوف کور» با اتکاء به مؤلفه های سوررئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
215 - 238
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی پیرنگ در داستان های «مالون می میرد» و «بوف کور» با اتکاء به مؤلفه های سوررئالیسم چکیده در میان داستان های معاصر، «مالون می میرد» اثر ساموئل بکت و «بوف کور» اثر صادق هدایت جایگاه ویژه ای دارند. این دو اثر با درون مایه رازآلود خود، ساختار نامنسجم و روایت های گسیخته که ترتیب و تسلسل زمانی خاصی هم ندارند، پیرنگ داستان ها را نیز تحت تأثیر قرار داده اند. هدف نویسندگان در این مقاله، بررسی تطبیقی تأثیر مؤلفه های سوررئالیسم بر پیرنگ «مالون می میرد» اثر بکت و «بوف کور» اثر هدایت است. نوع پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و یادداشت برداری است. مطالب جمع آوری شده مورد تحلیل نشان می دهد که بکت و هدایت توانسته اند با استفاده از مؤلفه های سوررئالیستی از قبیل: رؤیا، نگارش خودکار، شک و ابهام، خلق فضای شگفت، گسست و بی نظمی و تصاویر سوررئالیستی، مرزهای پیرنگِ سنتی را کنار بزنند و پیرنگی تازه، نامتعارف و گاهی هنری خلق نمایند.
از طرد تا حذف شدن سیاوش از منظر نشانه شناسی فرهنگی در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی فرهنگی مفهومی است که در پی گزینش عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانه شناسان ایجاد شد. این دانش با بهره جستن از عناصر فرهنگی، فهم و درک بهتری از فرهنگ خود و دیگری ارائه می دهد. شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که به واسطه برخورد با اقوام مختلف در زمره متون چند فرهنگی است. از این رو تلاش می شود، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی از طرد تا حذف شدن سیاوش در شاهنامه از منظر نشانه شناسی فرهنگی و تبیین جایگاه او از نظر خود و دیگری بررسی گردد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چرا سیاوش در نزد خاندان خود نیز دیگری انگاشته می شود. و نیز هدف این پژوهش گسترش دامنه مطالعات نشانه شناسی فرهنگی و فراهم کردن ابزارهای تحلیلی و نظریه بنیاد در تحلیل متن است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سیاوش نه تنها از دیدگاه تورانیان «دیگری» انگاشته شده؛ بلکه در درون کشور خود نیز از دیده نزدیک ترین کس به او (پدرش) فردی مساله ساز است و باید از مرکز حکومت دور گردد. و به نوعی او خودی دیگری محسوب می شود
«طاهر احمد مکی» و جایگاه او در ادبیات تطبیقی عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.1236
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی، مطالعه ادبیّات فراسوی مرزهای کشوری خاص و مطالعه روابط میان ادبیّات از یک سو و سایر قلمروهای دانش و معرفت مانند هنرها، فلسفه، تاریخ، علوم اجتماعی، علوم، دین و جز این ها ازسوی دیگر است. به طور کلّی ادبیّات تطبیقی مقایسه ادبیّاتی با یک یا چند ادبیّات دیگر و مقایسه ادبیّات با سایر قلمروهای بیان انسان است. تأسیس اصول ادبیّات تطبیقی در کشورهای عربی با محمّد غنیمی هلال صورت گرفت. آنچه در این میان مهم است، مطرح شدن اندیشه ادبیّات تطبیقی اسلامی ازسوی نویسندگانی، چون اقبال لاهوری، طه ندا، مجیب مصری و بعد طاهر احمد مکّی است؛ نظریّه ای که رهیافتی نوین در عرصه ادبیّات و نقد محسوب می شود و ملّت های اسلامی را ازراه بررسی مناسبات آثار ادبی آنان، به یکدیگر نزدیک تر می سازد. طاهر احمد مکّی که به مثابه بزرگ ترین نظریّه پرداز در این زمینه شناخته شده است، نقش قابل ملاحظه ای در معرّفی آن ازراه آثار و دیدگاه های ارزشمند خود داشته است. وی همچنین باب نوینی را درزمینه مطالعات ادبیّات تطبیقی پایه گذاری کرد و پژوهش در حوزه ادبیّات تطبیقی را تنها براساس مکتب فرانسه مقبول ندانسته و به دیگر مکاتب ادبیّات تطبیقی، ازجمله مکتب آمریکایی، نیز پرداخته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی درپی معرّفی طاهر احمد مکّی با معرّفی آثار و دیدگاه وی درباره ادبیّات تطبیقی به طور کلّی و ادبیّات تطبیقی اسلامی به طور خاص است.
التناص القرآنی فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هذه الدراسة تسعى لبحث الشعر العربی والفارسی فی العصر الحدیث، وذلک من خلال دراسة التناص عند شاعرین متقاربین فی الزمن وفی الأدبین العربی والفارسی، وهما الشاعر العربی المعاصر أحمد مطر، والشاعر الإیرانی مهدی أخوان ثالث، فقد تشابهت ظروفهما المعیشیة والمؤثّرات على حیاة کلّ منهما، وکان لذلک انعکاسات وآثار بدت واضحة فی الإنتاج الفنی لکل منهما.
وقد هدفت هذه الدراسة لمعرفة التناص، والعلاقة بین بنیة اللغة الشعریة والمواضیع فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث. وقد تبیّن أنّهما یکّونان التناص عن طریق توظیف الإمکانات الفنیة کافّة، وبذلک فإن شعرهما یسعى إلى بناء عالم بدیل، یتجه مباشرة إلى التناص القرآنی، دون الاتکاء على عناصر أخرى.
ورصدت الدراسة التناص الذی انطلق منها الشاعران، لتشکل هذه الدراسة محاولة نقدیة ووقفة للأدب المقارن على تحولات الرؤیا فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث وأثر هذه التحولات فی التناص، ویعتبر التناص القرآنی من الجوانب المهمة فی دراسة الشعر ونقده، وتشکل عنصراً کبیراً للوقوف على التجربة الشعریة التی تتجاوز مظاهر الحیاة فی مجتمعنا العربی والإسلامی إلى روح الذات الإنسانیة وواقعها، الواقع الذی یستمد الشاعران منه مادتهما ویعدّ النص القرآنی مصدراً غنیا للتناص وللإلهام الشعری على مستوى الدلالة والرؤیة لدى الشاعرین وذلک أنّ استحضار الخطاب الدینی فی الخطاب الشعری المعاصر؛ یعنی إعطاء مصداقیة وتمیز لدلالات النصوص الشعریة، انطلاقاً من مصداقیة القرآن، وقداسته وإعجازه.
وحاولت الدراسة للکشف عن معالم البنیات للتناص ومظاهر التعبیر الشعری، وانشاء تعبیر جمالی للتراکیب وتشکیلاتها اللغویة على حد سواء فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث.
بررسی تطبیقی اتوپیای اجتماعی در« تاتار خندان » غلامحسین ساعدی و «دنیای شجاع جدید »آلدکس هوکسلی از منظر تئوری آشوب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵
100 - 118
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی با کنار هم قرار دادن افراد، افکارو آثار، بستری برای روشنفکری فراتر از مرزهای یک ادبیات فراهم کرده است. دراین تحقیق دو اثر معرفی شده از دو نویسنده ،در دو نقطه دور از هم از منظر شخصیت پردازی و فضا سازی به عنوان دونوع از مهمترین عناصر رمان با هم مقایسه می شوند تا وجوه اشتراک و تفاوت های این دو از نظر موضوع آرمانشهر حیاتی و جلوه نمایی آن معرفی شوند. ساعدی با انتخاب شخصیتی گریزان از زندگی پر قیل و قال شهری به فضای داستان یعنی روستای تاتار خندان نقل مکان می کند و قهرمان هوکسلی از دنیای مرفه ساختگی به زندگی پر از مشقت واقعی بر می گردد. هر دو از منظر آرمانشهر زندگی و حیات پراز رنج روحی و دغدغه ی زندگی، برای حصول آرمانشهر زندگی خود در فضای بستر سازی شده قهرمانان ،داستانی خلق میکنند تا از این طریق تسخیر تم مورد نظر برایشان میسر شود.معرفی جلوه های ذهنی، مکانی و فلسفه حیاتی این شخصیت ها و فضای فیزیکی تلاش آن ها در کشمکش درونی و بیرونی و تجلی آنها در این دو رمان و توجیه آنها از منظر تئوری آشوب هدف این تحقیق بوده تا مشترکات تم، تفکر حیاتی و نحوه تلاش این دو نویسنده در قالب ژانر رمان پیش رو گذاشته و فضای نویسندگی داستان نویسان شرقی و غربی در کنار هم مقایسه شود. تحقیق، اتوپیای اجتماعی مشترک دو نویسنده از منظر دوالمان معرفی شده را بر حول لولای تئوری آشوب تایید و نشان می دهد
اللغه الشعریه فی دیوان "رساله إلی سیف بن ذی یزن" لعبد العزیز المقالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
100 - 90
حوزه های تخصصی:
اللغه الشعریه من المصطلحات الأدبیه الجدیده التی اهتم بها النقاد ودارسو الأدب. فهی تدُل علی أن الشعر تعبیر لغوی عن الأحاسیس والمشاعر وتجارب الحیاه التی یعیشها الشاعر ویرسمها بریشته اللغویه الخلابه. وتکمن عبقریه الشاعر فی کیفیه توظیف اللغه، ولا یتأتی هذا إلا من خلال علاقه المفردات والألفاظ بعضها ببعض. بناء علی هذا فلکل شاعر ألفاظ وکلمات مألوفه خاصهً به ترتبط بثقافته وتجربته وحساسیته، معبره عن أحاسیسه وأفکاره فی ضوء صور مثیره. یعتمد هذا البحث المنهج الوصفی-التحلیلی فی دراسه اللغه الشعریه فی الدیوان الثالث للمقالح وهو "رساله إلی سیف بن ذی یزن" عبر ثلاثه مستویات: المستوی الأول یشمل دراسه المعجم الشعری ولکون هذا القسم یعکس العصر الذی عاش فیه الشاعر، یُعتمد فیه علی أکثر الحقول الدلالیه تردداً فی خطابه، وفی المستوی الثانی تدرس الصوره الشعریه بتقاناتها الحداثیه وعلاقتها بالبنیه اللغویه ومن ثم ینتقل البحث إلی دراسه الإیقاع الداخلی المتمثله بتکرار الحرف واللفظه وتکرار العباره وبیان دورها فی تشکیل البنیه اللغویه للدیوان. من النتائج التی وصل إلیها البحث، أن الألفاظ الحزینه قد وردت کثیراً فی المعجم الشعری للشاعر، بحیث غطت حاله الحزن النص، فیمکننا تسمیه دیوان المقالح "دیوان الحزن"، وهذا الدیوان وما فیه من الأحاسیس والتجارب وصوره الشعریه لدی الشاعر یعبر عن هموم الشعب الیمنی علی وجه الخصوص وهموم الإنسان علی وجه العموم بترکیزها علی الرموز والأساطیر الشعریه بأسلوب أدبی درامی والحوار الذی یجری بین الشاعر وبطل قصیدته سیف بن ذی یزن والترکیز علی الإیقاع الحزین من خلال تکرار الکلمات والعبارات لإثراء اللغه الشعریه.
اللغه والجنس فی القصص القصیره لفضیله الفاروق و زویا بیرزاد علی ضوء آراء روبن لاکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یقع البحث عن جوانب التقاء اللغه النسویه على اللغه المنطوقه والمکتوبه فی مجال اللسانیات الاجتماعیه من جانب ومن جانب آخر فی مجال النقد النسوی، بحیث یعبر البعض من النقاد النسویه أسلوباً خاصا للکاتبات. ولهذا الأسلوب میزاته الخاصه برزت فی ثنایا مجموعه «لحظه لاختلاس الحب» القصصیه لفضیله الفاروق (1967) القاصه الجزایریه ومجموعه «ثلاثه کتب» القصصیه لزویا بیرزاد (1952) القاصه الإیرانیه. تسعى هذه الدراسه البحث عن میزات الکتابه النسویه لبنیه القصص القصیره للفاروق وبیرزاد وذلک وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی. تعتمد الدراسه علی نظریه روبن لاکوف الألسنه الاجتماعیه بوصفها نظریه أکادیمیه تدرس عن أثر الجنس على العلاقات الاجتماعیه. تدل النتایج علی أن القاصتین قد وظفتا خطابهما السردی توظیفا یناسب سمات الجنسیه النسویه. أما المستوى اللغوی، فتشمل غالبیه کلمات القاصتین علی کلمات متلطفه مزیجه بعالم المرأه العاطفی مع خلیط من اللغات الداله علی الألوان النسویه. وفی المستوى النحوی، فتنتمی القاصتان إلی توصیفات جزییه تختص والأسلوب النسوی، وذلک عبر استخدام جمل وصفیه، والمؤکدات، وعبارات تدل علی التشکیک، والاستفهام.
قراءه أدبیه فی روایات "بلقیس سلیمانی" على أساس نظریه "ساره میلز" اللغویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
49 - 76
حوزه های تخصصی:
اللغه هی أهمّ وسیله للتواصل بین البشر، وقد اعتُبرت موضوعاً مهمّاً یستحقّ الاهتمام ومن ثمّ البحث والدراسه. کما أن العدید من المفکّرین درسوا اللغه، واعتبرت مجموعه من اللغویین أن اللغه هی نظام من الأدلّه، بینما یرى آخرون أنها مجموعه من العلامات التقلیدیه. وضع منظّرو اللغویات الاجتماعیه وکذلک النقاد النسویون، وخاصه النسویات ما بعد الحداثه مثل ساره میلز، نظریاتٍ حول السمات اللغویه فی أعمال النساء وبیّنوا وجوه افتراقها عن أعمال الرجال؛ وقد درسوها بشکل دقیقٍ ما أدى إلى تبیین أن الاختلافات بین الجنسین، والعرق، والطبقه، وما إلى ذلک، تؤثر بشکل جلیّ فی طریقه استخدام اللغه عند کلا الجنسین. قام هذا البحث أولاً بدراسه نظریات النقد النسوی ثم النظریه اللغویه ل "ساره میلز" وتحلیلها فی روایات "بلقیس سلیمانی" فی ثلاثه مستویات معجمیه ونحویه وخطابیه، معتمداً المنهج التحلیلی الوصفی اللغوی. تظهر نتائج البحث أن لغه الشخصیات فی روایات سلیمانی متأثره بشده بجنس الکاتبه، وتمکّنت الکاتبه من ابتکار لغه تتناسب مع جنس الشخصیات فی روایاتها.
قراءه لروایه "أسطوره النداهه" لأحمد خالد توفیق فی ضوء المنهج البنیوی التکوینی لغولدمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
95 - 80
حوزه های تخصصی:
یعتبر النقد الاجتماعی محاوله لإبراز العلاقه بین المجتمع والأدب، فهناک علاقه متبادله بین الأثر الأدبی وبین المجتمع من حیث التأثیر والتأثر. "أحمد خالد توفیق" من رواد أدب الخوف فی الأدب العربی. إنه کتب فی التسعینات من القرن الماضی مجموعه ضخمه سمیت "ماوراء الطبیعه" فی هذا المجال. ومن الناحیه الاجتماعیه، اهتم توفیق فی مجموعه ماوراء الطبیعه خاصه فی روایته "أسطوره النداهه" ببعض القضایا الاجتماعیه المتعلقه بالأریاف المصریه فی القرن الماضی بصبغه من الرعب. ومن هذا المنطلق یرمی هذا المقال إلی قراءه أحداث الروایه اعتماداً علی المنهج البنیوی التکوینی النقدی لغولدمان مستخدماً الوصف والتحلیل لمناقشه الموضوع هادفًا الکشف عن معرفه الجوانب الاجتماعیه المکنونه فیها. سعى غولدمان فی طریقته النقدیه لإقامه علاقه ذات مغزى بین الشکل الأدبی وأهم جوانب الحیاه الاجتماعیه. ومن أهم النتائج التی توصلنا إلیها فی دراستنا هذه، أن الروائی أحمد خالد توفیق یبحث فی روایته عن سر تخلف المصریین وکیفیه مواجهتهم بالعلوم فی عصر تقدم العلوم البشریه ویعتقد أن أهم المشاکل الاجتماعیه فی الأریاف المصریه وهی القضایا المتعلقه بالفقر والعادات الخرافیه والحرمان من التعلیم. فعلی الرغم أن روایه أسطوره النداهه هی روایه خیالیه ولکن تعالج مشاکل المجتمع المصری الریفی فی التسعینات، بما فی ذلک وجود ظاهره الخرافه فی الأریاف المصریه، والفقر، والحرمان، ومخاوف تکنولوجیا، وما إلى ذلک وهذا ینطبق علیه الکثیر من المکونات وعناصر المنهج البنیوی التکوینی لغولدمان.
بررسی تطبیقی مؤلفه های شعر پسامدرن ایران و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز وز مستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
241 - 261
حوزه های تخصصی:
تأثیراتی که شعر پسامدرن ایران از مکاتب ادبی و فلسفی اواسط قرن بیستمِ غرب پذیرفته نیازمند بررسی موشکافانه تر است. پژوهش حاضر، پسامدرنیسم را در شعر دهه هفتاد ایران و در راستای یکی از برجسته ترین جنبش های شعر پسامدرن آمریکا، «شعر زبان»، تحلیل می کند. هدف از این مقاله بررسی دو مفهوم کلیدی در بوطیقای «شعر زبان» است که تأثیری انکارناپذیر بر شعرپردازی پسامدرن ایران داشته است: »روایت» و «روزمره پردازی». این بررسی تطبیقی از آن جهت حائز اهمیت است که هر دو سبک، روایت را خودزندگی نامه نویسی تجربه گرا می دانند که در آن تکه تکه های زندگی روزمره، تصاویر و اصوات برآمده از رسانه ها و فرهنگ مصرف گرا، خاطرات مبهم، اساطیر و ذهن ناخودآگاه هویت را درهم می تنند. تحلیل این دو سیاق شعری نشان می دهد که شعر پسامدرن ایران رویکردی ساختارشکن به رابطه شعر، روایت و هویت دارد. این بررسی از رسانه زدگی در خصوصی ترین لحظات زندگی فارغ از فرهنگ و جغرافیا پرده برمی دارد. شعر پسامدرن ایران با زدایش احساسات و تغزل، به قصه های رنگ باخته از روزمرگی می پردازد و از انواع حماسی، تعلیمی، عاشقانه و انقلابی، به نوعی از شرح حال نویسی ازهم پاشیده روی می آورد. این درجه از گسست در زبان و معنا بیانگر تغییرات سریع، فنّاورانه و روان پریشانه در زندگی معاصر چه در ایران و چه آمریکا است.
مراتب انسانی از منظر مولوی و کی یرکگارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تطبیق آرای اندیشمندان سبب می شود تا به درک مشترکی از نوع بینش آنان برسیم. در این پژوهش با روش تطبیقی، مراتب انسانی را از منظر جلال الدین محمد مولوی (604 672ه.ق)، عارف و شاعر شرقی و سورن کی یرکگارد (1855 1813م)، پدر مکتب اگزیستانسیالیسم بررسی کرده ایم. مولوی و سورن کی یرکگارد، دو تن از متفکران تاریخ بشرند که به دلیل اشتراک و همگونی نوع نگاهشان به هستی، آرای مشترکی داشته اند و این اشتراک آرا به ویژه درباره انسان و مراتب انسانی جای تأمل دارد. آنان در مقام متفکران دینی، از دو سوی عالم و در دو زمان ناهمگن، فرد را مسئول سرنوشت خود می دانند. هر دو برای کمال انسانی مراتب و مراحلی قائل اند؛ مولوی برای تبدیل شدن به انسان کامل که مقام والای انسانی است عبور از دو مرحله ی انسان ناقص و مجاهد را متذکر می شود و کی یرکگارد نظر خود را در قالب سه سپهر زیباشناسانه، اخلاقی و دینی مطرح می کند. این مراحل و مراتب، قرابت زیادی با هم دارند که به شرح آن پرداخته ایم.
بررسی مقابله ای نظام وجه امری در زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی مقابله ای کاربردی تفاو تها و شباهتهای نظام وجه امری فعل در زبان فارسی و معادل آن با مقوله امر در زبان عربی از جنبه های ساختار، معنا وکاربرد است. این بررسی بر پایه نظریه میانه زبانشناسی است و با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی به پیش بینی دشواریها و مشکلات و خطاهای عربی آموزان فارسی زبان در یادگیری مقوله امر در زبان عربی می پردازد که خود بهبود فرایند یادگیری را به دنبال دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که وجه امری زبان عربی از لحاظ ساختار، معنا و کاربرد تنوع بیشتری نسبت به زبان فارسی دارد. هم چنین مقوله وجهیت الزامی در مبحث امر عربی در اسم فعل امر، مصدر جانشین امر و فعل امری که دارای نون تأکید است بسیار مشهود است در حالی که زبان فارسی فاقد این ویژگی است و برای وجهیت الزامی از قید بهره می گیرد. در امر عربی برخلاف فارسی محدوده درخواست امر کننده مشخص است؛ به همین علت زبان آموز در به کارگیری چنین مقوله های امری دچار سردرگمی خواهد شد.
جلوه های دراماتیکی اشعار ابونواس و ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
179-197
حوزه های تخصصی:
درام یکی از شگردهای بیانی در شعر عربی و فارسی است. رواج این شیوه از بیان در میان شاعران عرب و ایرانی، به تأثیرپذیری آنها از ادبیات و فلسفه یونان بازمی گردد. ترجمه آثار یونانی و حضور اندیشه آنان در میان ادبای عرب و ایرانی، از اسباب گسترش این شیوه از بیان است. ابونواس و ناصرخسرو، دو شاعر ایرانی تبارند که یکی به زبان عربی و دیگری به زبان فارسی شعر می سرودند. این دو اگرچه در زمان، جغرافیا و چگونگی زیست و عقیده، با هم بسیار متفاوت اند، در سرودن اشعار ستیزوار دراماتیکی در زمره پیشروان این گونه از بیان به شمار می آیند. آنان کشمکش های عصر خود را در اشعار خویش بازمی تابانند. نوشتار حاضر با استفاده از روش تطبیقی به بررسی و نقد سروده های دراماتیکی ابونواس و ناصرخسرو می پردازد و دستاورد پژوهش نشان می دهد که در اشعار هر دو گوینده، برخی از انواع درام (افقی، عمودی و دینامیکی) مشهود است.
بازخوانی کارکرد اسطوره در اشعار فارسی و عربی با تکیه بر اشعار شاملو و البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
239 - 268
حوزه های تخصصی:
اسطوره و ادبیات به سبب دارا بودن خاستگاه مشترک؛ یعنی نشأت گرفتن از ناخودآگاه آدمی، با یکدیگر پیوندی ناگسستنی دارند. همانگونه که اسطوره از ظرفیت ادبیات به ویژه شعر برای استمرار حیات خود استفاده می کند، شاعران نیز از ظرفیت اسطوره اغلب برای غنا و زیبایی اشعار خویش بهره می گیرند؛ اما کارکرد اسطوره در ادبیات تنها معطوف به عنصر زیبایی شناختی نیست. شاملو در شعر فارسی و البیاتی در شعر عرب نمونه دو شاعری هستند که با آگاهی از ظرفیت اسطوره ها، با تکیه بر تجربه های زیستی مشترک به کارکرد سیاسی و اجتماعی اسطوره ها، در کنار کارکرد زیبایی و ساختاری در شعر نیز توجه کردند. این مقاله به شیوه توصیفی – تحلیلی به کارکرد اساطیر در شعر این دو شاعر می پردازد. از نتایج این پژوهش تطبیقی برمی آید که اگرچه این دو شاعر معاصر در کاربرد اساطیر همانندی هایی دارند، اساطیر در اشعار شاملو از کمیت و کارکرد متنوع تری در قیاس با اشعار البیاتی برخوردار است. نوآوری های شاملو در بازآفرینی اسطوره ها در مقایسه با اشعار البیاتی آشکار است؛ درحالی که البیاتی بیشتر از اسطوره برای بازنمایی جامعه عرب و موقعیت خود در آن جامعه استفاده کرده است؛ شاملو با بازخوانی اسطوره ها، به ماهیت یا کارکرد معرفت شناسانه اساطیر توجه کرده و تلاش کرده از رهگذر آن، جهان بینی ایرانی و انسان معاصر را بازنمایی کند.
رثاء الأولاد بین ابن نباتة المصری و الخاقانی الشروانی؛ دراسة مقارنة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعتبر ابن نباتة المصری من شعراء العصر المملوکی الذی اتجه إلی غرض الرثاء وذلک لأنه واجه وفاة أحبائه من أبنائه وزوجته وجارته فی حیاته الشخصیة وصوّر فی شعره الرثائی مدی الفاجعة وأثرها علیه. رثاء ابن نباتة لأولاده یتصف بالأوصاف الصادقة وینبع من ألم الفراق، فرثاهم بقلب مفجوع حیث کاد قلبه یتفجر من الحزن. من ناحیة أخری نری أن الشاعر الفارسی ""الخاقانی الشروانی"" یرثی أحبائه وأقربائه الذین فارقوا الحیاة. إنه فقد ابنه أمیر رشید الدین وذلک دفع الشاعر إلی إنشاد قصائد رثائیة التی سمیت أبرزها ""بترنم المصائب."" من خلال هذه الدراسة نهدف إلی مقارنة الرثاء وخصائصه فی شعر ابن نباتة المصری والخاقانی الشروانی علی أساس المدرسة الأمریکیة للأدب المقارن للإجابة علی بعض الأسئلة، منها: کیف تکون القصائد الرثائیة للشاعرین، وأیهما الأفضل فی هذا الغرض؟ وما هو وجوه التفارق والتشابه بین مراثی الشاعرین لأولادهما؟ وحصلت نتائج البحث علی أن الخاقانی تفوق نظیره العربی فی رثائه لأولاده حیث أن الخاقانی یبرز العواطف الإنسانیة فی رثائه أکثر من ابن نباتة وقام الخاقانی بالإبداع فی هذا الفن.
بررسی تطبیقی دیدگاه سنایی و مولوی در مورد سفر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
81 - 102
حوزه های تخصصی:
در ادبیات فارسی، سفر با دو بعُد جسمانی و عرفانی در اشعار شاعران آمده است، بُعد معنوی که از آن با عنوان سفر درونی، روحانی و باطنی یاد می کنند، اصل اندیشگانی ادبیات عرفانی است، این سفر، سیرالی الله است که در نهایت با فنای فی الله به نوعی به تولد دوباره ی سالک (بقای بعد فنا) ختم می شود، تمام تلاش عرفا در یک کلام، هدایت انسان به این مسیر هست، چناچه اگر اندیشه های عارفان را در طی قرن ها بررسی کنیم به یک پیوند اندیشگانی در این رابطه می رسیم. هرکدام در بیانی دیگر اما مفهومی یکسان بر سفر درونی تأکید دارند. در این مقاله اندیشه های دو قطب بزرگ عرفان: سنایی و مولوی در این رابطه بررسی شده است، سفر در بُعد جسمانی و عرفانی در شعر آن ها بسیار توصیه شده اما اهمیتی که سفر باطنی دارد، سفر جسمانی ندارد، حاصل تحقیق نشانگر این است، هر دو شاعر رسالت عرفانی خود را در این دیده اند که انسان را در مسیر شناخت هویت الهی خود قرار بدهند. بنابراین توصیه به سفر درونی دارند، سفر اجباری انسان هبوط او از عالم علوی به این جهان است و انسان با سفر درونی باید تلاش کند دوباره به آن عالم برگردد؛ آداب آن نیز ترک شهوات دنیایی و سیر و سلوک عرفانی با پیروی از پیر راهنما است، از این منظر می توان آن را با کهن الگوی سفر قهرمان بررسی کرد.
بررسی ادبیّت سبک مجموعه شعری «قالت لی السّمراء» نزار قبانی و «رستاخیز» سیمین بهبهانی براساس معادله بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین شاخه های سبک شناسی، سبک شناسی آماری است که به تازگی مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است. سبک شناسی آماری به زبان ریاضی و آمار، ادبیّت یک اثر را مشخّص می کند، معادله بوزیمان ازجمله پژوهش هایی است که در حوزه سبک شناسی آماری مورد توجّه قرار می گیرد. معادله بوزیمان، معادله ای عاطفه سنج است که میزان ادبیّت اثر را تعیین می کند. هدف نوشتار پیش رو، بررسی ادبیّت سبک دو شاعر معاصر سوریه و ایران، نزار قبانی و سیمین بهبهانی در دو مجموعه «قالت لی السّمراء» و «رستاخیز» است؛گفتنی است پژوهش حاضر با روش تحلیلی - آماری و با رویکرد سبک شناسانه مورد پژوهش قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که سبک سیمین بهبهانی نسبت به سبک نزار قبانی از ادبیّت بیشتری برخوردار است. دلیل این امر را می توان افزون بر عامل جنسیّت، در عوامل محیطی و درونی نیز جستجو کرد.
بررسی تطبیقی مؤلّفه های معنایی «سرزمین مادری» در شعر صلاح عبدالصّبور، عبدالوهّاب البیاتی و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
93 - 106
حوزه های تخصصی:
عشق به وطن، از مهم ترین مؤلّفه شعری صلاح عبدالصبور و عبدالوهاب البیاتی است، آن ها به خوبی شور و اشتیاق خود را نسبت به وطن بیان کرده اند. از شاعران وطن گرای ادب فارسی می توان به نیما یوشیج اشاره کرد که با تمام عشق و علاقه، وطن خود را به تصویر می کشد. پژوهش حاضر، مبتنی بر روش تحلیلی - تطبیقی است. نتیجه پژوهش این است که وطن، موضوع اصلی شعر صلاح عبدالصّبور، البیاتی و نیما یوشیج است. زادگاه برای آنان که چندین سال به اجبار شرایط سیاسی از آن دور مانده اند، به سان مدینه فاضله است. آن ها همگان را به وطن دوستی و دفاع از وطن فرامی خوانند؛ لذا این پژوهش می کوشد تا نحوه بازیابی و به کارگیری مؤلّفه وطن را به روش تطبیقی در آثار و اندیشه های صلاح عبدالصّبور، عبدالوهّاب البیاتی و نیما مورد بررسی قرار دهد.