گفتاشنود نمایشی، از عناصر اساسی و تفکیک ناپذیر هنر تیاتر است که دیگر عناصر نمایشی در آن نمود می یابند. تیپ سازی شخصیت ها، کنش ها و کارکردهای نمایشی در سایه گفتگوهای نمایشی معنا و مفهوم می پذیرند؛ به عبارتی، نمایش، بیش از آنکه در گرو نشان دادن حالات افراد و بازنمایی شخصیت ها باشد، سعی در شناسایی آن ها به کمک زبان دارد. سه نمایشنامه «صندلی ها»، «زاویه» و « یا طالع الشجره » (ای درخت شانس) جزء آثار پرمایه و ماندگار تیاتر پوچی اند که به ترتیب، اوژن یونسکو، غلامحسین ساعدی و توفیق الحکیم در آن ها والاترین شگردهای نمایشی و به ویژه گفتاشنود را به کار برده اند. نگارندگان در این پژوهش، با روشی توصیفی - تحلیلی و با توجه به مفاهیم تیاتر پوچی، به تطبیق رویکردهای زبانی و گفتاشنود نمایشی پرداخته اند. در تحلیل نهایی آشکار شد که هر سه این نمایشنامه نویسان، در کاربرد دامنه های زبانی و معنایی گفتاشنود نمایشی، اشتراکاتی داشتند؛ هرچند شباهت های زبانی «زاویه » اثر ساعدی و «صندلی ها»ی یونسکو بیش از « یا طالع الشجره » توفیق الحکیم نمود یافته است؛ اما هرسه نمایشنامه، از لحاظ دامنه معنایی شباهت بسیاری به هم دارند.