فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
میراث دینی از مهم ترین ساختمایه های شعری و از پربارترین منابع الهام گیری شاعران در جهت واگویه ی احساسات درونی و اندیشه های ایشان محسوب می گردد. در این بین قرآن کریم به واسطه ی عمق معانی، غنای واژگانی و ویژگی های منحصر به فرد هنری و بلاغی، در مقام ارزشمندترین منبع دینی الهام بخش نزد شاعران و ادیبان مسلمان قرار دارد. به گونه ای که ایشان در شعر خویش با کلام وحی رابطه ی بینامتنی برقرارکرده، از این آبشخور سرشار در سطوح مختلف مفهومی، لفظی و اسلوبی بهره برده اند. یکی از شاعرانی که عبارات و معانی قرآنی از اصلی ترین دستمایه های هنری او محسوب می گردد، «صفی الدین حلی» است. در جستار پیش رو، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، پس از بررسی نظرات گوناگون ناقدان غربی و عربی پیرامون نظریه ی بینامتنیت وانواع آن، انواع رابطه ی بینامتنی قرآنی در شعر«صفی الدین حلی» نقد وواکاوی خواهد شد که شامل هفت نوع رابطه ی بینامتنی کامل متنی، کامل تعدیلی، جزئی، واژگانی، اسلوبی، الهام گیری و اشاره ای(تلویحی)می باشد. نتایج جستار حاضر حاکی از آن است که رابطه ی بینامتنی قرآنی در مدائح نبوی و مراثی شاعر از بسامد بیشتری برخوردار است. از طرفی بینامتنی کامل تعدیلی، اشاره ای و جزئی بیشتر مورد توجه صفی الدین حلی بوده است.
وجوه ابهام یا ایهام نحوی در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمة قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابهام به دو نوع زبانی و ادبی تقسیم می شود. ابهام نحوی که با عنوان ابهام دستوری مطرح می شود و برخی آن را ایهام ساختاری نامیده اند، یکی از وجوه ابهام زبانی به شمار می رود که به دو نوع گروهی و ساختاری تقسیم شده است. مقصود از این نوع ابهام آن است که گاه زنجیرة کلام به گونه ای چیده می شود که وجوه معنایی متفاوتی را متبادر می سازد. این معانی می تواند قابل جمع باشد. اضافة مصدر به فاعل یا مفعولٌ بِه، مرجع ضمیر، عطف به مضاف یا مضافٌ إلیه، خبریه یا انشائیه بودن جمله، متعلق شبه جمله، قابلیت تعدد در صاحب حال، تشابه نقش های حال، مفعول مطلق، مفعولٌ له، مفعولٌ فیه و مفعولٌ به، امکان مقول قول یا استینافیه بودن، تشابه عطف و استیناف، تشابه تابع و خبر، تعدد معانی حروف جر، از جمله وجوه ابهام نحوی است که در این پژوهش بدان توجه شده است و در ترجمه های قرآن کریم تأثیرگذار بوده است. توجه به بافت زبانی و غیرزبانی کلام می تواند تا حد چشمگیری مشکل فهم معنا را برطرف سازد، اما مشکل آنجاست که قراین کافی و یا مستدل برای یک معنا وجود نداشته باشد و از سوی دیگر، نتوان میان معانی مختلف جمع کرد.
نقد و بررسی آراء قرآن گرایان شبه قارّه درمورد نماز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسلمانان از همان آغازین روزهای بعثت رسول الله(ص) با تأسی از وجود مبارک ایشان به اقامه نماز همّت گماشته و درآن اختلافی نداشتند. با رخت بربستن رسول الله(ص)ازجهان خاکی اندک اندک اندیشه «حَسبُنا کتاب الله» درذهن برخی دگراندیشان – به ویژه خوارج – ریشه دواند و با گرایش به رأی، در تعداد رکعات نماز اختلاف نمودند. جریان قرآن گرایی اگرچه نوظهور و حاصل رویکرد بخشی از جنبش های نوگرایانه در دو قرن اخیر می باشد، اما شواهدی بر بروز رگه هایی از قرآن بسندگی و بی اعتنایی به سنّت، در قرن اول و دوم هجری گزارش شده است. نوشتارحاضر با روش توصیفی-تحلیلی به طرح ونقد استدلال های قرآنیّون درباره نماز از آیات قرآن پرداخته و ضمن آسیب شناسی دیدگاه ها، نتیجه می گیرد: قرآن گرایان با انکار حجیّت سنّت باب رأی گروی و عقل گرایی افراطی را به روی خود گشوده و با نادیده انگاری نقش سنّت و عقل برهانی دست به برداشت های ذوقی از آیات قرآن کریم زدند. آنها در بسیاری موارد از ظواهر معتبر قرآنی دست کشیده و به تأویل جهت دار و توجیه رأی مدارانه و غیر متکی به عقل برهانی روی آورده اند.گرچه آنها نام «اهل قرآن» را بر خود گذاشته اند، اما تفکر و عمل آنان بر خلاف نص و مضامین قرآن می باشد.
نماز در آئینه متون عرفانی ادب فارسی
حوزه های تخصصی:
نقد رویکردهای ادبی- قرآنی اشاعره و معتزله با تکیه بر واژه ""نَظَر"" و"" اِلی""در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله کلامی امکان یا امتناع رویت خداوند، سبب اختلافات زیادی در تفسیر ادبی آیات مختلف قرآنی گردیده است. یکی از این موارد، همراهی فعل ""نظر"" با حرف اضافه ""الی"" می باشد که از دیدگاه ادیبان اشعری مسلک، چنین ترکیبی به معنای رویت و دیدن است، در مقابل از دیدگاه ادیبان معتزلی، این ترکیب به معنای دیدن نیست بلکه به معنای گرداندن حدقه چشم در جهت شیء دیدنی می باشد. هر یک از این دو گروه، در اثبات نظریه ادبی خویش، به آیات قرآنی، اشعار عربی و مکالمات روزمره مردم عرب زبان استشهاد جسته اند. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که در ادبیات عرب و بالتبع زبان فصیح قرآنی، فعل نظر همراه با حرف اضافه الی به معنای دیدن و رویت است و گرداندن حدقه چشم از لوازم آن می باشد نه معنای لفظی و ادبی فعل نظر. از این جهت ادیبان معتزلی در ارائه نظریه خویش میان معنای لفظی با لوازم خارجی آن خلط نموده اند و دچار مغالطه گشته اند.
بازتاب امثال قرآن در اشعار دیوان فیض (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین نظرة سعدی ومفکری الغرب حول ظاهر الأفراد وباطنهم)
حوزه های تخصصی:
دانشمند برجسته ایرانى، فیض کاشانى که از نوابغ علمى عصر خویش به شمار مى رفت، نه تنها در علوم عقلى و نقلى از تبحر و تضلعى خاص برخوردار بود، بلکه در حوزه ادب و عرفان دستى توانا داشت و به موازات آثار علمى گرانقدرش، دیوان شعرى از خود به یادگار نهاد که مضامین بکر حکمى، عرفانى و توحیدى مبتنى بر دو اصل متین قرآن و حدیث به وفور در آن یافت مى شود. هدف از نگارش و تدوین این مقاله، بررسى میزان تاثیر امثال قرآن در اشعار دیوان فیض است. ابتدا هر بیت از دیوان که به زیور مثلى قرآنى آراسته است، استخراج و سپس ذیل مثل مورد نظر ذکر مى شود و در پى آن، از گستره جغرافیایى کاربرد مثل و وجوه اغراض عملى مترتب بر آن سخن مى رود. بدیهى است که مجموعه مثل هاى تاثیرگذار بر اساس ترتیب قرآنى سور و آیات تنظیم شده است.چکیده عربی:یحاول الأفراد دائما تقدیم صورة جیدة عن أنفسهم للآخرین وذلک لأنهم یهتمون بآراء الغیر. ویمیل الأفراد إلی تقدیم صورة إیجابیة، إلی جانب طموحهم إلی قبول الآخرین وجلب آراءهم الإیجابیة، بغض النظر عن منافع شخصیة معینة. تزخر حیاة الإنسان بمواقف یواجه الفرد مشاکل إذا لم یستخدم فن تدبیر الاستنتاج فی تعامله واحتکاکه بالآخرین.ویجب علی الأشخاص الذین یبحثون عن العلاقات الجیدة المؤثرة أن یبدعوا فی اختیار الکلمات ونبرات الصوت وحرکاتهم الظاهریة، وذلک لیعرضوا صورة أکثر قبولا. فالأشخاص دون انتباههم یخلقون عن طریق ملابسهم وکلامهم و... صورة فی ضمیر المخاطب، قدتکون إیجابیة وقدتکون سلبیة.وقدیتصور البعض أن تقدیم الصورة الجیدة یرتبط بحظوظ الأشخاص إلا أن الأمر لیس کذلک. ویعتقد مفکرو الغرب أن تدبیر الاستنتاج مهارة یمکن للأشخاص معرفتها واستخدامها. غیر أن سعدی الشیرازی الذی یهتم بالباطن أکثر اهتماما، یعتقد أن علی المرء إصلاح باطنه دون أن یزین ظاهره للآخرین وذلک لأنه إذا کان یمتلک الکفاءات اللازمة فإن تلک المحاسن سوف تظهر تدریجیا للآخرین ویکتفی بظاهر الأشخاص فی التعامل معهم ولایستحسن دخول التفاصیل فی هذا المجال. یهدف هذا المقال إلی دراسة نظرة مفکری الغرب وسعدی الشیرازی فی هذا المضمار.