قرآن مترجم ماهان یکی از دهها ترجمه کهن قرآن است که تاکنون ناشناخته باقی مانده است. نسخه منحصر به فرد آن در موزه آستانه شاه نعمت ا... ولی در شهر ماهان محافظت می شود. در زیر هر واژه قرآنی، معادل فارسی نوشته شده که بر اساس رسم الخط کهن و ویژگی های آوایی، دستوری و واژگانی به نظر می آید این ترجمه مربوط به قرن پنجم یا ششم هجری باشد. به دلیل اهمیتی که این گونه ترجمه ها از لحاظ واژه های کهن فارسی دارند در این مقاله حدود شصت واژه مورد بررسی قرار گرفته است که با ذکر معادل قرآنی و شاهد یا شواهد از متن کتاب و نیز نقل شواهد از آثار و متون کهن، خصوصیت بارز اثر یعنی واژه های نادر و کمیاب و کهنه مشخص می شود.
"رنگ" به عنوان برجسته ترین و نمودارترین عنصر در حوزه محسوسات از دیر باز تاکنون مورد توجه انسان بوده و همواره روح و روان آدمی را مسحور قدرت نافذ خویش نموده است. رنگ، مایه آرایش جهان آفرینش و نمایانگر قدرت نقاش زبر دست هستی است. امروزه - به عقیده بسیاری از بزرگان ادب و هنر جهان - رنگ، مهمترین عنصر در بروز خلاقیت های هنری است. از آنجا که شعر، گزینش واژه هایا به تعبیر دقیقتر، نقاشی با واژه هاست، بی گمان انتخاب رنگها در عرصه هنرمندی شاعر نمی تواند بی تاثیر باشد و انتخاب آگاهانه یا ناآگاهانه هر رنگ از سوی شاعر، بیانگر دیدگاه وی نسبت به هستی و پدیده های آن محسوب می گردد. دقت نظر در میزان بسامد واژگان رنگین در آثار هر شاعر می تواند ما را به بسیاری از ویژگیهای اخلاقی و رفتاری شاعر و همچنین لایه های زیرین جهان بینی وی رهنمون سازد. در این مقاله کوشیده ایم با توجه به بسامد واژگانی رنگها از راهی علمی تر به پاره ای از ویژگیهای رفتاری، اخلاقی سهراب سپهری دست یابیم.
بررسی و توصیف گویشها نه تنها برای ثبت و ضبط گفتاری که بر اثر تاثیر رسانههای گروهی بخصوص تلویزیون، همگانی شدن تحصیلات ابتدایی و مهاجرت روستائیان به شهرهای بزرگ، به ویژه تهران، در آیندهای نه چندان دور از میان خواهد رفت سودمند است، بلکه از واژگان آن میتوان برای برطرف کردن مشکلاتی که در برخی متون کهن فارسی دری از نظر فهم و درک دیده میشود سود جست. زیرا گویشها به ویژه گویشهای خراسان، غالباً ادامه فارسی قرنهای چهارم و پنجم و ششم هجری است . در این مقاله برخی از واژههای گویش قاینی با برابرهای آن در فرهنگهایی مانند: برهان قاطع، فرهنگ جهانگیری و نیز بعضی از متون کهن فارسی دری مقایسه شده و نشان داده شده که تفاوت چندانی میان واژههای گویش قاینی و واژههای این فرهنگها و متون کهن فارسی دیده نمیشود و اگر اختلافی وجود دارد، اختلاف آوایی است که در طی این مدت در گویشها صورت گرفته است.
درباره "بودن" وسوم شخص مفرد مضارع این فعل که به صورت "است" و "هست" تبلور می یابد و نیز تفاوتهای موجود میان این دو بحث و تتبع فراوانی صورت نگرفته است. پژوهشهائی اندک نیز که در این زمینه انجام شده، بررسی خود را تنها به مقایسه "است" و "هست" آن هم صرفا در سطح معنایی، محدود کرده، صیغه های دیگر این فعل و تفاوت در سایر سطوح را به دست فراموشی سپرده و در نتیجه به برخی نتیجه گیری های خطا رسیده اند. در این مقاله، پس از بررسی پژوهشهای پیشین تلاش خواهد شد که علاوه بر صیغه سوم شخص مفرد، سایر صیغه ها نیز مورد بررسی قرار گیرد و نیز نشان داده شود که افزون بر تفاوت در سطح معنائی، این دو فعل، در سطوح نحوی و ساختواژی نیز دارای تفاوتهای عمیقند.