فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۵٬۱۴۷ مورد.
حوزه ضرب المثلها و گفتگوی فرهنگ ها
حوزه های تخصصی:
بت عیار هنر
حوزه های تخصصی:
شیوه لغوی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ویژگی زبان قرآن که زبان عربی است (بلسان عربی مبین) در تفسیر آیات قرآن به معنی و مفهوم الفاظ و مفردات آیات توجه می شود . در این جهت ، هر یک از مفسران روش خاصی دارند و علامه طباطبایی نیز در کتاب المیزان فی تفسیر القرآن برای تفسیر آیات قرآن ، در اکثر موارد ، به تشریح معنای الفاظ و مفردات آیات پرداخته است ، ولی متفاوت با شیوه تفسیر لغوی برخی از مفسران ، با رد «استشهاد به شعر عرب» ، و با تکیه بر «قرنیه های مقام ، تقابل ، سیاق» و «استمداد از آیات قرآن و استشهاد به آنها برای تعیین معانی الفاظ» ، معانی واژه ها را توضیح می دهد .
نحوست بی معنی کواکب
نقد و بررسی: فرهنگ عامه اردکان
حوزه های تخصصی:
مسیح و مریم در دیوان خاقانی
حوزه های تخصصی:
مانی و مانویت در روایات کهن پارسی تا سده پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، هفت متن فارسی کهن از سده های چهارم و پنجم هجری که درباره مانی و مانویت بحث کرده اند، مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. این آثار عبارتند از تاریخ بلعمی، حدودالعالم، شاهنامه، زین الاخبار، لغت فُرس، بیان الادیان، و کشف المحجوب. بررسی این آثار نشان می دهد که نویسندگان ایرانی سده های مذکور درباره مانویت، سه گونه اطلاعات به دست داده اند: 1) اطلاعاتی که با متون اصیل مانوی همخوانی دارد، 2) اطلاعاتی که با هاله های افسانه ای همراه است، 3) اطلاعات نادرست و بی ماخذ. متون مذکور از مانی دو چهره مثبت و منفی ارائه داده اند. چهره مثبت او نگارگری و هنرهای خلاّقه اوست که حتی مخالفان را به دیده اعجاب وا می دارد، و چهره منفی اش که همان بدعت ثنوی نور و ظلمت اوست و بیش تر با لفظ "زندیق" به باد انتقاد گرفته شده است. مقاله حاضر کوششی است در جهت اثبات دیدگاه ایرانی مانویت که پایه هایش در سده های نخستین بعد از اسلام شکل گرفته است.
بخش ادبیات بین الملل زبان شناسی و ادبیات
حوزه های تخصصی:
صد و ده واژه قرآن کریم در زبان محاوره مردم تهران (در چهل سال قبل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حضور قرآن کریم در ادبیات ایران، اعم از شعر و نثر، کم نظیر است. این حضور منحصر به بهره گیری از مفاهیم قرآنی نیست بلکه از الفاظ و تعبیرات و امثال قرآنی هم، به صورت مستقیم یا نوعی اقتباس و با اندکی جا به جایی در الفاظ، بی آن که مفهوم و معنی را دگرگون سازد، استفاده شده است. پژوهش های صورت گرفته در این باب گوناگون و پرشمارند؛ اما موردی که ظاهرا کمتر در میدان بررسی قرار گرفته است حضور قرآن، یعنی مفاهیم و الفاظ و تعبیرات و امثال آن، در فرهنگ عامیانه یا، به تعبیری دیگر، در گویش و گفتار مردم (زبان و روزمره یا زبان محاوره یا تداول عامه) است. شاید پرداختن به این پژوهش در گوشه و کنار ایران بی فایده نباشد. صاحب این قلم، که در گذشته به نسبت دور برخی از کلمات و اصطلاحات و تعبیرات زبان روزمره و عامیانه تهرانی را به تفنن یادداشت می کرد، در ایام اخیر، که فرصتی بیشتر برای انس با قرآن و نیز رسیدگی به یادداشت های پراکنده و اندک گذشته خود یافت، به چند اصطلاح مرتبط با قرآن برخورد و، در نتیجه، به فکر افتاد که الفاظ و اصطلاحات و تعبیرات قرآنی چهل سال پیش را که در گفتگوهای مردم تهران، به تواتر، به کار می رفته است گردآوری کند. روشی که برگزیده است قرائت قرآن با توجه به این معنی و یادداشت لغات و اصطلاحات قرآنی موجود در زبان محاوره عامه مردم تهران است. البته، تکیه گاه قسمت عمده این یادداشت ها حافظه است و روشن است که دستاورد ما در این مورد نمی تواند جامع باشد؛ یعنی احتمال دارد موارد متعددی از الفاظ و تعبیرات در حافظه کنونی نویسنده حضور نداشته باشند. نویسنده، از سوی دیگر، سعی دارد از این مجموعه واژه هایی را کنار بگذارد که احتمال می دهد از واژگان متعلق به اصحاب قلم و مطالعه کنندگان آثار ادبی باشد. در عین حال، ممکن است خواننده از ملاحظه برخی اصطلاحات فنی فقهی و حقوقی تعجب کند، اما، نباید شگفت زده شد؛ زیرا اصطلاحات یاد شده ناظر به برخی از امور اجتماعی، به ویژه وقایع چهارگانه تولد و ازدواج و طلاق و مرگ و، با اندکی واسطه، مربوط به وقایع همسایه مجموعه آنها، یعنی ارث و وصیت است که، به هر حال، همه مردم در زندگی روزمره خود با آنها سروکار دارند و، در گذشته بیشتر از امروز، با این قبیل اصطلاحات به طور مستقیم- نه با واسطه وکلا و کارگزاران حقوقی- رو به رو می شده اند. به نکته دیگری نیز، که مربوط به محدوده کار از لحاظ زمانی است، باید اشاره کرد. نویسنده پایان محدوده زمانی این لغات و اصطلاحات را چهل سال پیش گرفته است؛ از آن رو که، در حدود چهل سال قبل، به سفری تقریبا دور و دراز رفته و، پس از بازگشت نیز، بیشتر با زبان رسمی و نه محاوره تهرانی سروکار داشته است. بنابراین، محدوده اطلاعات خود را در چهل سال پیش متوقف می داند......
تاملی در باره مثل «زیره به کرمان بردن» و معادل های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیره را من سوی کرمان آورم گر به پیش تو دل و جان آورم (مثنوی، دفتر اول، بیت 3195) درآمد: زیره به کرمان بردن یکی از رایج ترین مثل های فارسی است. این مثل، نه تنها در گفتگوهای عوام، که در سخنان و نوشته های خواص نیز کرارا می آید. معادل های بسیاری برای آن در زبان فارسی و فرهنگ مردم (فولکلور) ایران وجود دارد، که شاعران و سخنوران آنها را به کار برده اند و نشانه بارز غنای حیرت آور زبان فارسی است. با یک برآورد مقدماتی، بیش از پنجاه مثل با مضمونی مشابه و برابر با آن احصا شده است (? دهخدا، ج 2، ص 706، 934، 935، 1147؛ ج 3، ص 205 و در جاهای دیگر) و، حال آن که، شمار امثال معادل آن در زبان عربی هفت (همو، ص 935) و در زبان های اروپایی عموما یکی دوتاست. در این مقاله، تلاش می کنیم معادل های متعددی را که، از دیرباز، برای این مثل در زبان فارسی متداول شده است، همراه با شواهد منثور و منظوم و نیز معادل های عربی و اروپائی آنها، ارائه کنیم، اما پیش از آن، جا دارد که به بررسی معنای خود مثل و موارد کاربرد آن بپردازیم. مثل زیره به کرمان بردن، چه در تداول و چه در زبان خواص، به مفهوم کاری بیهوده و نامعقول به کار می رود. گاهی نیز، از روی شکسته نفسی گوینده، در بیان آن که سخنش در خور مخاطبان نیست و برای آنان تازگی ندارد ادا می شود. استنباط بیهودگی از فحوای این مثل کاملا طبیعی و منطقی است. وقتی کسی کالایی را به جایی برد که خود به تولید آن معروف باشد، کاری عبث و دور از اقتضای مقام کرده است. آن کالا، اگر هدیه باشد، برای گیرنده ارج و منزلتی ندارد و، اگر برای عرضه در بازار باشد، از آن سود که هیچ زیان هم به بار خواهد آمد. به کان خویش بسی بی بها بود گوهر به شهر خویش بسی بی قدر بود مردم (انوری) ...
کلاغ در هزارتوی فرهنگ عامه
حوزه های تخصصی: