فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۵٬۱۴۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
رمان ثلاثیه نجیب محفوظ، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1988 م. رنگین کمانیست از واقعیت های اجتماعی که نجیب محفوظ درآن تصویری زنده و کامل از ارزش ها و گرایش های طبقه متوسط مصری را ارایه داده و کوشیده تاجامعه را در قالب یک خانواده به تصویر بکشد و پیوند آن را با حرکت اجتماعی و تاثیر و تاثر ناشی از آن را نشان بدهد. در این میان نویسنده با به تصویر کشیدن شخصیتی به نام کمال عبدالجوادکه قهرمان رمان و نماینده نسل فرهیخته مصری است مسایل و مشکلات روانی و فکری خود و نسل فرهیخته را بیان می کند،که اساسی ترین آن ها عبارتند از: بحران دینی و شخصیتی، احساس غربت و بی هویتی، تحیر و سرگردانی در شناخت ارزش ها، احساس عدم وجود وطن در زندگی و عدم ثبات و استقرار در داخل وطن به گونه ای که ارزش های پیرامون آن هانه تنها امنیت و آرامش را به ارمغان نمی آورد، بلکه بر عذاب آن ها نیز بیشتر از پیش می افزاید و احساس به پوچی و بی هدفی رانسبت به نسل های دیگر بیشتر می کند. کمال قهرمان رمان در نتیجه این بحران ها دچار عدم هماهنگی با جهان و جامعه خود می شود و از پذیرش ارزش های آن سر باز می زند، و از جامعه، دین و دولت روی برمی گرداند و دچار نوعی غربت اجتماعی می شود.
جادو و جادوشناسی
جادو و خرافات در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۵ شماره ۵۷
حوزه های تخصصی:
خرافات درواقع نتیجة عکس العمل نفس بشری دربرابر رموز ناشناختة طبیعت است. حوادث مرگبار طبیعی و هزاران واقعة وحشت انگیز دیگر بشر را در طول تاریخ به حیرت واداشته و اینجا است که انسان برای علتیابی وقایع به اوهام و خیالات روی آورده است، از این رو نادانی و جهل بشر را میتوان بزرگ ترین دلیل وجود و شیوع خرافات دانست.اینک اگر خرافات را به حال خود واگذاریم به تدریج در نزد مردم قداست میگیرند، پس باید دربارة آنها تحقیق کنیم و آنها را بشناسیم و بشناسانیم تا پرده از روی آنها برداشته و به تدریج نابود شوند.بر این اساس، نگارنده در مقالة حاضر، عقاید خرافی و مسائل مربوط به سحر و جادو در قصاید خاقانی را بررسی کرده است. به امید اینکه طرح این مسائل ما را در شناخت بهتر فرهنگ عامه یاری کند و قدمی باشد در جهت نابودی افکار خرافی.شایان ذکر است که خاقانی از این گونه عقاید و اصطلاحات مربوط به آنها جهت مضمون آفرینی و آفرینش هنری در شعر استفاده کرده است، وگرنه ـ آن گونه که از اشعارش برمیآید ـ خود هیچ گونه اعتقادی به آنها نداشته است.
کُهن الگویِ پرورشِ شخصیّت های اساطیری توسّط حیوانات و موجودات اسطوره ای (در حماسه ها و روایات ایرانی و غیر ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان که ن الگوهای اساطیری با وجودِ تمام پیچیدگی ها و گوناگونی نوعی هم خوانی و نزدیکی در بُن مایه های اصلی دیده می شود که بررسی تطبیقیِ این روایات را ممکن می کند. در میان این کهن الگوها، موضوع پرورشِ برخی از شخصیّت های اساطیری توسّط حیوانات و موجوداتِ اسطوره ای، جای گاه و اهمّیّتی ویژه دارد. بررسیِ دقیق روایات اساطیری، مشخّص می سازد که در آغاز، انسان و حیوانات با هم و چون هم می زیستند و چه بسا بسیاری از خدایانِ نخستین، سرشتی انسانی حیوانی داشته اند. در این میان، در بسیاری از روایات، انسان ها و پرسوناژهای اسطوره ای، توسّط برخی حیواناتِ برگزیده، پرورش یافته اند و در اثر همین پرورندگی، سرشتِ نیک یا بدِ آن حیوانات، در زندگیِ مادّیِ پرورش یافتگانِ آن ها، ظهور و بروز کرده است. گستردگیِ این روایات تا به حدّی است که تشابهاتِ آن را از اساطیر شرقِ دور تا اسطوره های غربی شاهد هستیم. در این میان تکوین شخصیّت افراد به واسطة تأثیر پردامنة حیوانات پراهمّیّت است.
موضوعِ مقالة حاضر اگرچه به شکلِ محدود، در کتاب هایی هم چون
«فرهنگ اساطیر یونان و رم» در ذیل مداخلِ «پاریس» و «روملوس»، «شاهنامه» در داستان فریدون و زال، «فرهنگِ اساطیرِ یونانی» در داستان پرورشِ اسکندر و نظایرِ آن ها، بازتاب یافته و به نقشِ حیوانات در پرورشِ این شخصیّت ها اشاره شده است، امّا با احصایی که نگارنده بعمل آورد، اثری دیده نشد که به شکلی مستقل، جوانبِ مختلفِ پرورشِ شخصیّت های اساطیری توسّطِ حیوانات را در اساطیرِ مللِ مختلف بررسی کند. پژوه ش حاضر، با درکِ چنین ضرورتی، در پی آن است تا با نگرشی تطبیقی، این روایاتِ اسطوره ای را بررسی کند.
بازتاب اسطوره هابیل و قابیل در برخی از رمان های ادبیات ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان هابیل و قابیل در ادامه و کنار داستان آفرینش، یکی از اصلی و اصیل ترین اساطیر انسانی است که جریان روایت آن در حصار زمان و مکان خاص، متوقف نمانده و در سرشت و سرنوشت اعصار، ردپایی ژرف برجای نهاده است.مقاله پیش رو کوششی است برای بررسی داستان هابیل و قابیل در برخی از رمان های ایرانی و غیر ایرانی از جمله «هابیل»، «افسانه فلوت بداغ»، «سمفونی مردگان» و «فریدون سه پسر داشت»؛ و نیز بررسی تاثیر نوع ادبی رمان به عنوان قالب ادبی غالب در ادبیات این روزگار، با امکانات و ویژگی های خاص خود، در روند بازخوانی و بازآفرینی این اسطوره.
نگرش دینی شاعران دوره مشروطه
حوزه های تخصصی:
در دوره مشروطه که فرهنگ اسلامی و تمدن نوین با یکدیگر روبرو شدند، به دلیل تفاوت هایی که میان آن دو وجود داشت، روشنفکران و روحانیون که نیروهای مؤثر اجتماعی بودند هر یک در مقابل تجدد و دین دیدگاه های خاصی ابراز کردند. روشنفکران به سه گروه مخالف دین، طرفدار استفاده ابزاری از دین و معتقد به سازگاری اسلام وتمدن نوین و روحانیون به دو گروه محافظه کاران مخالف تجدد و مشروطه خواهان طرفدار سازش اسلام و دموکراسی تقسیم شدند. این مقاله با روش تحلیل محتوای کیفی و با تامل در اشعار هفت تن از شاعران مردمی این دوره، به بررسی نگرش دینی آنها پرداخته است و به این نتیجه رسیده که سه جریان فکری عمده در میان شاعران وجود داشته است. یک جریان، دین را در مقابل تجدد قرار می دهد و متجدد شدن را منوط به حذف دین از جامعه می داند. جریان دیگر، به حذف بسیاری از سنت های دینی و تغییر در کارکرد آن معتقد است و بیشتر بر بعد ایمانی دین تاکید می کند. جریان سوم تجدد را بر بستر سنت های دینی می پذیرد و با استفاده از ابزار اجتهاد، خواهان تغییر در بعضی از سنت ها و اصلاح آنهاست. این جریان به حفظ دین در جامعه تاکید می کند.
مطالعة تطبیقی اشعار جامی بر تصویر گری نگارة «نجات یوسف از چاه» در هفت اورنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخة مهم هفت اورنگ سلطان ابراهیم میرزا از نمونه های بی بدیل هنر نگارگری است که توسط هنرمندان مکتب مشهد مصوّر شده است. داستان نجات حضرت یوسف (ع) از چاه، یکی از موضوعات مثنوی هفت اورنگ است که توسط نگارگران آن زمان به تصویر کشیده شده است.
در این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی به تطبیق و مقایسة اشعار جامی در مثنوی «یوسف و زلیخا»ی هفت اورنگ با نگارة «نجات حضرت یوسف از چاه» منسوب به مظفر علی، پرداخته شده است. این تحقیق در صدد پاسخ به این پرسش ها است: الف. آیا ادبیات و شیوة بیان ادبی جامی در هفت اورنگ بر تصویر سازی نگارة نجات حضرت یوسف از چاه تأثیر گذار بوده است؟ ب. تطابق تصاویر مصوّر شده با متن اشعار بر اساس معیار کمّی به چه میزان است؟ به این منظور نگارة «نجات یوسف از چاه» منسوب به مظفر علی، به عنوان یکی از نمونه های این نسخه انتخاب شد. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که نگاره های ذکر شده با اشعار جامی 22 درصد تطابق دارد و به میزان 78 درصد عدم تطابق اشعار با نگاره های یاد شده وجود دارد که نشان دهندة آزادی عمل نگارگران در تصویر گری داستان ذکر شده، عدم سر سپردگی آنان به شعر، استفاده از قوة تخیّل خود و بهره گرفتن از محیط پیرامون و آنچه دیده اند، در خلق این آثار است.
تأثیرات سیاسی و اجتماعی دوره کمونیستی بر ادبیات معاصر فارسی دری افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در افغانستان پس از نظام جمهوری 1357-1352) ش( رژیم کمونیستی روی کار آمد. این نظام بر همه روابط سیاسی و اجتماعی از جمله فرهنگ و ادب تاثیر گذاشت. یکی از تاثیرات منفی این رژیم، رویارویی با مقدسات دینی بود. از دیگر تاثیرات این رژیم، استفاده افراطی از «رنگ سرخ» در جهت تبیین اهداف کمونیستی و ورود واژه «سرخ» در متون ادبی بویژه شعر و داستان بود. ورود آثار نویسندگان روسی مثل پوشکین، داستایوفسکی و ... نیز از دیگر پیامدهای عملکرد فرهنگی این رژیم به حساب می آید. از تاثیرات دیگر این دوره، رشد کمی و کیفی آثار فرهنگی در گستره مطبوعات کشور است. این پدیده نسبتا مثبت فرهنگی در اواخر عمر رژیم کمونیستی بخصوص در دهه 60 تا 70 اتفاق افتاده است. از سوی دیگر در خارج از کشور نیز تحولاتی به وجود آمد که از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ به بیان دیگر می توان گفت نتیجه عملکردهای منفی و مثبت رژیم کمونیستی در افغانستان، آغاز تحول فرهنگی و ادبی جدیدی در خارج از کشور به شمار می رود که از آن با عنوان «ادبیات مقاومت و مهاجرت» یاد می شود.
ناصرخسرو و سنایی پیشگامان روشن نگری و روشن گری در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
گذشته پرفراز و نشیب کشور ایران از روزگاران کهن تا به امروز قلمرو مردان بزرگ و شاعران و دانشمندان بوده است که برخی از آنان با مبارزات عقیدتی، سیاسی و ... بخشی از صفحات تاریخ این سرزمین را به خود اختصاص داده اند. ناصرخسرو و سنایی در شمار این شاعران اند، آنها به عنوان متفکران اجتماع به روشن گری پرداختند و مردم را در شرایط پیش آمده هدایت کردند، این حکیمان نسبت به مسایل اجتماعی و دغدغه های فضای سیاسی حاکم بر جامعه حساسیت نشان دادند و بر این اعتقاد بودند که برای سامان دادن به اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، به آرا و اندیشه های نو و تازه ای نیاز است و برای خروج از بحران باید فکر و اندیشه عوض شود، البته سیاست و اجتماع هم بسیار مهم است چرا که تفکر در کالبد این ساختارها رشد و نمو می کند. نظر به اهمیت مولفه روشن گری به عنوان یکی از مفاهیم و مضامین ارزنده در جوامع بشری، در این مقاله نگارنده بر آن است به تحقیق و تبیین علل و اسباب پیدایش روشن گری و جلوه های آن در عرصه های گوناگون دینی، سیاسی و اجتماعی با توجه به آثار منظوم ناصرخسرو و سنایی دو شاعر گران مایه زبان فارسی بپردازد.
ریخت شناسی داستان حسنک وزیر به روایت بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله ارائه تبیینی جامع از هندسه و رمزهای هندسی و نسبت آنها با معارف باطنی و روحانی؛ بویژه اصل «توحید» در فرهنگ و هنر اسلامی است. این مقاله به سه مبحث مرتبط به هم می پردازد. ابتدا هندسه و نسبت آن با تناظر میان عوالم سه گانه هستی «عالم عقول، عالم خیال مطلق، عالم ماده » مورد بررسی قرار می گیرد. در آراء بدست آمده از فیثاغوریان، افلاطون، ابن سینا، ابوریحان بیرونی و رنه گنون، هندسه با زبانی فلسفی به توصیف قلمرو مابعد الطبیعی و حیات کیهانی افلاک می پردازد و با ارائه معارف باطنی روح را به سوی هستی راستین هدایت می سازد. در آراء اخوان الصفا، هندسه به دو مقوله محسوس و معقول تقسیم و هر دو بابی برای درک گوهر حکمت و جوهر نفس تلقی می گردند. بخش دوم به جایگاه هندسه نظام هستی در ایجاد نظم و وحدت اجزاء عالم می پردازد. در این بخش انتظام و تناسب کیهان، جلوه رمزی عدالت خداوند در نسبت با استحقاق ذاتی و به عبارتی «قدر» هر چیز تعبیر می گردد. بخش سوم به نسبت میان هندسه با معارف توحیدی و نیز برخی مصادیق رمزهای هندسی اختصاص یافته است. حضور ساختار هندسی در شیوه تجریدی تزئینات هندسی، اسلیمی، ختایی یا اشکال و احجام معماری برگرفته از اصل مقدّس توحید است. جوهر توحید در ساحت تخیل بصری در صور بلورین هندسی تبلور می یابد و جوهر هنر اسلامی را پدید می آورد. در انتهای این بخش به مصادیق مهمترین رمزهای هندسی:نقطه، مثلث، دایره و مربع پرداخته می شود.
کردارشناسی گرشاسپ در گذاراز اسطوره به حماسه و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرشاسپ از روزگار اوستا تا دوران تدوین متون تاریخی کهن و حماسه¬های ملّی ایران، مسیری دراز آهنگ را پیموده است. اژدها کشی و دیواوژنی و دیگر کردارهای این پهلوان اساطیر کهن ایرانی، بخش مهمّی از مضامین پهلوانی مندرج در اوستا را تشکیل می دهد، امّا با ورود به قلمرو متون ادب پهلوی، بنا به عللی چون پری کامگی و اهانت به آتش، بخشی از فرّ و فروغ اوستایی خود را از دست داده و در ایران عهد اسلامی نیز در اغلب متون تاریخی و حماسه های ملّی - جز گرشاسپ نامه– رنگ باخته است. در این جستار به توضیح و تبیین کردار شناسی گرشاسپ از اسطوره تا حماسه و تاریخ پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که مهم ترین دلایل این رنگ باختگی و حضور کم رنگ گرشاسپ در حماسه های ملّی و متون تاریخی این است که در گذار از اسطوره به حماسه در شاهنامه و اغلب متون حماسی به سه شخصیّت مستقل (سام، نریمان و گرشاسپ) تبدیل و برخی داستان-های رستم جایگزین اساطیر گرشاسپی شده است. بعلاوه سیمای گناهکارانه گرشاسپ (پری کامگی، اهانت به آتش مقدّس و خوارداشت آیین مزدیسنا) در برخی متون پهلوی، جهان پهلوانی دربار ضحّاک در گرشاسپ نامه و برخی متون تاریخی، و تلاش فردوسی برای جاودانه کردن رستم به عنوان جهان پهلوان و نگهداشت نظم و وحدت داستانی شاهنامه، از دلایل مهمّ این رنگ باختگی است.
تجلّیات الهی در نگاه تفسیری ابن عربی از سوره توحید و بازتاب آن در ادبِ عرفانیِ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث تجلّی یکی از مباحث مهم در عرفان اسلامی به شمار می رود که از طریق آن چگونگی خلقت عالم مورد بحث قرار می گیرد. بر طبق این نظریّه، وجود، یکی است و آن تنها وجود حضرت حق است و همة کثرات و عوالم، در حقیقت تجلّیاتِ آن وجود حقیقی به شمار می روند. تعمّق در مبحث تجلّی، یکی از راههای دستیابی به توحید حقیقی به شمار می رود. در دین اسلام و قرآن کریم نیز، فهم درست سوره اخلاص به عنوان راهی برای درک توحید حقیقی بیان شده است. از این رو، در پژوهش حاضر به بررسی تفاسیر عرفانی ابن عربی و برخی شارحان او از این سوره، بر اساس مبحث تجلّی و سپس، میزان انعکاس و بازتاب دیدگاه های تفسیری وی در اشعار و آراء شاعرانی پرداخته شده که به نوعی از مکتب ابن عربی تأثیر پذیرفته یا از شارحان آثار او به شمار می روند. ابن عربی در تفسیر آیه نخست سوره توحید، «هو» را به مقام ذات تعبیر کرده و «الله» را نشان از مقام واحدیّت و تجلّیات اسمائی و صفاتی حق دانسته است. همین مطالب با به کارگیری عینِ اصطلاحِ خاصِ ابن عربی، در ادبیات عرفانی فارسی بازتاب یافته است.
بر اساس نتایج این پژوهش، مشخص می شود که شاعران و عارفان بسیاری از دیدگاه های تفسیری ابن عربی تأثیر پذیرفته اند که از آن جمله می توان به فخرالدین عراقی، اوحدی مراغه ای، شیخ محمود شبستری، شاه نعمت الله ولی، عبدالرحمن جامی، بیدل دهلوی و صائب تبریزی اشاره کرد. دلیل این امر بسامد بالای استفاده این شاعران از اصطلاحات ویژه و خاص ابن عربی همچون، مقام ذات، احدیّت، واحدیّت و امثال آن است که این اصطلاحات را ابن عربی به منظور شرح و بسط مبحث تجلّی، مورد استفاده قرار داده است.
استفاده از رنگدانه های هنری (شنگرف، لاجورد و زنگار) در شعر شاعران ایرانی بر اساس تذکره عذری بیگدلی (قرن12)
حوزه های تخصصی:
تذکره عذری بیگدلی، مجموعه شعری است که در قرن دوازدهم هجری توسط اسحق بیگ عذری بیگدلی نگاشته شده که در آن بیش از هشت هزار بیت، تقریباً از هفتصد شاعر ایرانی از دوره های مختلف ثبت شده است. شعرای ایرانی در هر دوره به تناسب دانش خود، با اشعار، مضامین و مفاهیم را در ذهن خواننده تبیین می کردند. آن ها جهت القاء تصاویر رنگی در ذهن خواننده، معمولاً از موادی که رنگ ثابتی در طبیعت داشتند، بصورت استعاره استفاده می کردند. از این مواد رنگی که به وفور هم برای توصیف اشیای مورد نظرشان در اشعار شعرا استفاده شده است می توان شنگرف، زنگار و لاجورد را نام برد. در این مقاله با مطالعات کتابخانه ای و بررسی اشعار موجود در این تذکره، به ابیاتی از اشعار شعرای مختلف که در آن ، این رنگ ها به کار رفته اند، پرداخته شده است. از آنجا که در کشور ما در ساخت اشیاء و آثار تاریخی و هنری (هم برای ساخت اشیا و هم بعنوان رنگدانه) این مواد مورد استفاده بوده، و برای حفظ این آثار نیاز به شناخت فن ساخت آن هاست، و همچنین بخشی از فن شناسی مطالعه متون کهن است، از این رو این پژوهش، قدم کوچکی است در این زمینه. و شناسایی شعرها و ابیاتی که در دوره های تاریخی مختلف از این اصطلاحات استفاده کرده اند و همچنین منظور از استفاده از این کلمات، از نتایج این تحقیق است.
مقایسه ماهیت پری در ایران باستان با ماهیت آن در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت پری در منابع و مراجع فارسی، مبهم و درهم آمیخته است. یونانیان، ایرانیان دورة باستان و ایرانیان بعد از اسلام، هرکدام باورهای خاصی در باب پری داشته اند. تداخل این باورها، سبب ابهام ماهیت و مدلول پری در اذهان گردیده است. هدف این نوشتار، به دست دادن تصویری روشن از ماهیت پری است که به درک و فهم بیشتر و صحیح تر از متون ادبی و دینی و تاریخی کمک خواهد کرد. برای این کار، مدلول این واژه از قدیم ترین ایام تا دورة جدید، در منابع مربوط مورد مطالعه قرار گرفته و مدلول و ماهیت آن در دورة باستان و مدلول و ماهیت و معانی حقیقی و مجازی آن در ادبیات فارسی، نشان داده شده است. بر این اساس، «پری» در دورة باستان، موجودی اهریمنی، شرور و دشمن روشنان و مزدیسنان بوده و انواعی داشته است. از دورة باستان و میانه که به ادبیات فارسی رسیده، از موجودی شرور و منفی به موجودی مثبت و نیکوکار تغییر ماهیت داده است. «پری» در ادبیات فارسی، عمدتاً بر «جنّ مسلمان» اطلاق شده که موجودی مؤمن و نیکوکار است. می توان گفت که پری، تنها واژة بدبختی است که خوشبخت شده است، چراکه از تاریکی به روشنایی، از زشتی به زیبایی، از بدکرداری به نیکوکرداری و از یاوری اهریمن به پیروی از یزدان رسیده است. نتیجه اینکه هم آموزه های اسلامی مثبت گرا بوده و هم زبان فارسی، ظرفیت مناسبی را برای گنجاندن اندیشه ها و تصورات نو در قالب واژه های اصیل خود داشته است.
چندآوایی و منطق گفتگویی در نگاه مولوی به مسألة جهد و توکّل با تکیه بر داستان شیر و نخچیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولوی، دریای بیکران و پر رمز و راز از جویبارهای مفاهیم ناب است که با هدف ترسیم و تحقّق زندگی مطلوب برای به بار نشستن نهال استعدادهای انسان کمال مند سروده شده است. رازوارگی و رمزگونگی مثنوی تنها در عرصة برخورداری از تجربه های خاصِّ عرفانی و مفاهیم اسرار آمیز الهی نیست که بر مخاطب پدیدار می شود، که شیوه و شگرد مولوی در چگونگی بیان مفاهیم کلامی، فلسفی و عرفانی که بحث های درازدامنی را سبب گشته اند، رمز و راز آن را دو چندان کرده است. در این میان، «جهد و توکّل» از آن گونه مفاهیم متقابلی است که مولوی در باب آن، دیدگاه ثابتی ارائه نداده است. برخورد چندگانة مولوی در داستان ها و حکایت هایی که به جهد و توکّل اختصاص داده است، جلوه ای چندآوایانه بدان بخشیده است. این پژوهش برآن است، دیدگاه مولوی را در باب مسأله جهد و توکّل در داستان شیر و نخچیران از منظر نظریّة چندآوایی و منطق گفتگویی باختین بازکاود. فرضیّة پژوهش بر این امر استوار است که مولوی در داستان مزبور به شیوة چندآوایی به جهدو توکّل نگریسته است. این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی، بر اساس یافتن تقابل های دوگانی و اصل همزیستی تضادها و روابط گفتگویی آنها که تلفیقی از روش ساختارگرایان در جستجوی تقابل های دوگانی و عنصر غالب همزیستی تضادها در چندآوایی باختین است، صورت گرفته است.
عناصر فرهنگ عامه در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر با هدف بررسی «عناصر فرهنگ عامه در غزلیات حافظ»، به روش کتابخانه ای به نگارش در آمده است. نگارنده پس از جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، عناصر فرهنگ عامه را به ترتیب الفبایی تنظیم کرده و آنها را به روش توصیفی ـ تحلیلی ارائه داده است. اهمیت موضوع از آنجا است که پرتوی بر یکی از گوشه های فراموش شدة غزلیات حافظ میافکند و نشان میدهد که تا چه حد این شاهکار ادب فارسی با فرهنگ عامه پیوند دارد؛ ازسوی دیگر نشان میدهد که بسیاری از عناصر فرهنگ عامه همچنان به حیات خود ادامه میدهند و از این نظر انسان معاصر تفاوتی با انسان گذشته ندارد. همچنین با مرور مقالة حاضر مشخص میشود که باورهای مردمی بیشتر جنبة آیینی و مذهبی داشته و به تدریج، با تکامل مذاهب بشری، ریشه های دینی باورها به فراموشی سپرده شده، اما از رواج آنها در میان ملّت ها کاسته نشده است.
نقد ترجمة آیة هفتم سورة حمد با بهره گیری از روایات تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیة هفتم سورة مبارکة حمد یا فاتحةالکتاب از جمله آیاتی است که در معنای آن، میان مفسّران و مترجمان قرآن کریم اختلاف است. در این جستار، قسمت پایانی این آیة کریمه، یعنی «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّین» مورد توجّه می باشد که هم در اِعراب و نقش کلمات و هم در تفسیر و ترجمة آنها تفاوت قابل توجّه میان عالمان قرآنی مشاهده می شود. پرسش مقالة حاضر این است که آیا «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّین» نقش وصفی برای «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» دارد، یا عبارتی متمایز از آن است. با بررسی تفاسیر، کُتُب مربوط و تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که عدّه ای معتقدند تعبیر فوق، وصف همان «الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِم» یعنی کسانی است که مغضوب خداوند نبوده اند و گمراه نشده اند، ولی غالب آنها، تمایز بین این دو قسمت از آیه را پذیرفته اند و آیة مبارکه را بدین صورت ترجمه کرده اند: «ما را به راه کسانی که به آنها نعمت دادی، هدایت فرما، نه غضب شدگان و نه گمراهان». این پژوهش با بهره گیری از روایات تفسیری، بر ترجمه و تفسیر دوم تأکید دارد و آن را ترجیح می دهد.