فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۶۱ تا ۲٬۱۸۰ مورد از کل ۱۱٬۲۵۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
نقد ساختاری طرح روایی در داستان، روشی برای نقد داستان است. در این مقاله،
ابتدا تعریف روایت و ساختمان آن ارائه شده و سپس تمایز آن با عناصر زبانی مطرح می شود.
روایت، عنصری از داستان است که در حیطه زبان قرار ندارد و به عنوان جوهره و اساسِ
داستان، قصه، نمایش نامه و دیگر قالب های ادبی مربوط، ساختار محوری اثر هنری را
تشکیل می دهد. طرح روایی شامل مواردی از عناصر داستان می شود که در بررسی ساختمان
روایت اهمیت به سزایی دارند. طرح روایی در ساختارشناسی داستان بسیار اهمیت دارد و در
اینجا به منظور تحلیل طرح روایی و ساختار آن، عناصر طرح بررسی می شوند. ساخت شناسی
روایت موتیف های هنری داستان را آشکار می سازد و نحوة ارتباط مخاطب با داستان و
روایت از این دیدگاه مطرح خواهد شد. در پایان، روش و شیوه این نقد به صورت مستقل و
کاربردی ارائه می شود و اهمیت و ارزش این روش بررسی می گردد
معرفی مثنوی بلقیس و سلیمان، احمدخان صوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی غنایی ""بلقیس و سلیمان""، اثر ""احمد خان صوفی""، شاعر هندی قرن دوازدهم و سیزدهم ﻫجری قمری، به تقلید از ""خسرو و شیرین"" نظامی سروده شده است. در این پژوهش، نسخه ی چاپ سنگی این اثر به همراه شرح احوال و آثار دیگر این مؤلف معرّفی شده، ضمن تبیین مستند داستان قرآنی بلقیس و سلیمان به ویژگی های معراجیّه و ساقی نامه ی آن نیز پرداخته و جنبه های ادبی، زبانی و بلاغی متن مورد تحلیل قرار گرفته است. پس از بررسی زبانی و محتوایی این نسخه، معلوم گشت که شاعر در ایجاد فضای غنایی داستان بلقیس و سلیمان موفّق بوده است. فصاحت و بلاغت منظومه، در حدّ قابل قبولی است و سخن دان پارسی گوی شبه قارّه به زوایا و ظرافت های صورخیال نیز آگاهی و اشراف داشته است.
ضرورت بررسی، تحلیل و تصحیح مجدّد بستان العارفین و تحفة المریدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بستان العارفین و تحفة المریدین از متون منثور عرفانی قرن پنجم حوزه خراسان است که در میان آثار فارسی برای بسیاری از حکایات و کرامات و اقوال صوفیان منبعی کهن به شمار می آید. افزون بر این، فواید زبانی کتاب نظیر بسیاری از واژه های خاص و وجوه سبک شناختی نثر نزدیک به گفتار قرن پنجم از ارزش های دیگر این اثر است. بستان العارفین و تحفة المریدین، به همراه منتخب رونق المجالس و پیوست هایی در سال 1354(ه. ش.) به اهتمام دکتر احمدعلی رجایی بخارایی منتشر شده و اخیراً به چاپ دوم نیز رسیده است. نگارنده در این نوشتار با استفاده از نسخ خطّی شناخته شده و دست یاب بستان العارفین و نیز دیگر منابع کهن، به بررسی متن چاپی آن پرداخته و نشان داده است که وجود سهوهای گوناگون در متن، ضرورت تصحیح مجدّد آن را به روشنی تأیید می کند.
بررسی ساختاری مجموعه ی داستانی «ترس ولرز» غلامحسین ساعدی
حوزه های تخصصی:
برای ارزیابی جامع یک داستان لازم است آنرا بهتر بشناسیم.باید زوایای مختلف آن را در نظر بگیریم؛ارزشهای ذهنی مولف،دخالتهای تاریخی،معماری و صحنه پردازی و دیگر مولفه های تاثیر گزار در آفرینش اثر را مدنظر قرار دهیم تا ارزیابی جامع صورت پذیرد و مورد استقبال اذهان واقع شود.
این مقاله بررسی ساختاری مجموعه ی داستانی (ترس و لرز) غلامحسین ساعدی را به عهده دارد و با استفاده از قواعد ساختارگرایان زوایای نهفته و ناشناخته آنرا به ما می نماید.نقاط قوت و ضعف اش را تفسیر، و درقالب ارائه نمونه های مقتضی حال و هوای نوشته را تبیین می کند.
زمینه داستان اقلیمی است،اصطلاحات بومی و بررسی محتوای متن با ارزیابی قدرت کلام و تکنیک زبانی خواننده را بهتر در جریان کار قرار می دهد. در این مقاله ابتدا به معرفی مختصر مجموعه ی داستانی «تر س و لرز» پرداخته شده و پس از آن ساختار طرح داستان، در قالب ارایه ی شواهدی از داستان، مورد تحلیل قرار گرفته است.
ابزار کار تئوریهای ساختار گرایان است.شیوه تحقیق درباره این نوشته مسبوق به سابقه نمی باشد.
تحلیل ساختاری طرح داستان کیومرث بر اساس الگوهای تودوروف، برمون و گریماس
حوزه های تخصصی:
نگاه ساختاری به آثار ادبی به سبب بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی پیوند آنها، زمینه های دریافت شایسته تر از ماهیت ادبیات را فراهم می آورد و با ارائه ی شگردهای خلق آثار برتر ادبی می تواند به گسترش الگوهای پردازش اثر ادبی کمک کند. گروهی از منتقدان ساختارگرا به فرمهای روایی و بررسی عناصر داستان و قوانین ترکیب آنها پرداخته اند. از جمله «تزوتان تودوروف»، «کلود برمون» و «گریماس» با ابداع نظام های مبتنی بر نمایش شکل واره ای برای روایت، هر یک طرحی ،بر پایه ی چگونگی روابط بین کوچک ترین واحدها ،پیشنهاد می کنند. در پژوهش حاضر طرح داستان کیومرث (از شاهنامه فردوسی) به عنوان یکی از اجزاء تشکیل دهنده ی آن، بر اساس الگوهای این ساختارگرایان، بررسی و تحلیل شده است. هدف این پژوهش شناساندن هر چه بهتر نظریات تودوروف، برمون و گریماس و بررسی میزان انطباق داستانی از شاهنامه با پژوهش های آنان و تحلیل ساختار آن داستان بر پایه آن نظریات است.روش تحقیق کتابخانه ای و تحلیلی است و نشان می دهد که ساختار روایی داستان کیومرث با نظریات ساختارگرایان مورد بحث منطبق است.
بررسی و مقایسه رئالیسم در عناصر داستانی دوستی خاله خرسه جمالزاده و زار صفر رسول پرویزی
حوزه های تخصصی:
انتشار یکی بود، یکی نبود در سال 1300شمسی، جمال زاده را به عنوان بیانگذار داستان کوتاه ایرانی در دوره معاصر مطرح کرد و افراد زیادی به پیروی از شیوه وی پرداختند؛ رسول پرویزی از جمله کسانی است که به تقلید از سبک جمال زاده، اساس آثار خویش را بر ساده نویسی و طنزپردازی بنا نهاده و بدین طریق به نقد مسائل اجتماعی پرداخته است؛ مسائلی چون عشق، بی عدالتی و ظلم، فساد اخلاقی و خرافه پرستی، درون مایة داستان های اورا تشکیل می دهد. می توان گفت واقع گرایی و طنز، دو مختصه برجسته آثار او محسوب می شود.
در این پژوهش ضمن بیان ویژگی های رئالیسم، چگونگی به کارگیری آنها را در دو داستان دوستی خاله خرسه جمال زاده و زار صفر پرویزی نشان داده ایم، به جز این میزان تأثیرپذیری یا تقلید پرویزی از جمال زاده نیز بررسی شده است. حاصل تحقیق نشان می دهد که پرویزی مقلد محض آثار جمال زاده نبوده، در عین حال داستان های او پختگی و برجستگی آثار جمال زاده را ندارد؛ داستان های پرویزی بیشتر خاطره گویی یا طرحی ناتمام در شرایط اقلیمی خاص همراه با زبانی طنزآمیز است.
گونه شناسی بیش متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی نظریه شعری محمد تقی بهار و ابراهیم عبدالقادر المازنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه شعری یعنی بحثی روشمند درباره آثاری که هم جوهرشان زبان است و هم ابزارشان. محمدتقی بهار(ملک الشعرا) و ابراهیم عبدالقادر المازنی در عصری که ستیز میان سنت و تجدد در همه بخش ها و حوزه ها به شدت جریان داشت، در ایران و مصر به تبیین نظریه شعری خود پرداختند. هر دو به عنوان عضوی تأثیرگذار از یک جنبش برجسته ادبی(انجمن دانشکده در ایران و جماعت دیوان در مصر) در تبیین نظریه شعری مورد نظر خود و جنبشی که بدان تعلق داشتند، نقش ایفا کردند. در این پژوهش که خود می تواند زمینه را برای مقایسه شرایط جریان های ادبی در سرزمین های مختلف و نیز تحلیل دقیق و علمی چرایی موفقیت آنها در یک سرزمین و شکستشان در سرزمین دیگر(یا دست کم کندی و تندی حرکتشان در محدوده های ادبی ملل مختلف) برای تحلیل گران ادبی فراهم کند، به مقایسه نظریه شعری بهار و المازنی پرداخته شده است. پس از استخراج و طبقه بندی روشمند آراء بهار و المازنی درباره تعریف شعر، نقش و جایگاه شاعر و مخاطب در خلق شعر و معنایش، با رویکردی تطبیقی، نظریه شعری این دو مقایسه و تبیین شده است و از جمله آشکار شده است که هر دو بیشتر به کارکرد شعر پرداخته اند تا جنبه های ساختاری اش، اما از لحاظ مبنای فکری، بهار رویکردی درون گرایانه دارد و المازنی رویکردی برون گرایانه. البته نقش ترجمه آثار ادبی اروپایی و نیز تأثیرپذیری از مکتب های ادبی اروپایی، در نظریه شعری المازنی آشکار است. در مجموع می توان گفت بهار به سنت پایبندتر است و المازنی بیشتر رو سوی آینده و تجدد دارد.
بررسی دیالکتیک خدایگان و بندة هگل در مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و سارداناپولس اثر لرد بایرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی دلایل اجتماعی تشتّت روایات در باره پادشاهی همای چهرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همای چهرزاد به روایت حماسه ملی نخستین پادشاـ زن ایرانی است که سرگذشتش آمیزه ای از افسانه، حماسه و تاریخ است. او دختر،همسر و جانشین بهمن اردشیر، پسر اسفندیار و پادشاه ایران بود. حضور همای در نقش پادشاهی و رهبری سیاسی کشور، حضوری غیر متعارف و چالش برانگیز بود. تکثر و اختلاف روایات در مورد او چون ضبط 8 نامِ متفاوت، هویت یکسان پدر و همسر، رها کردن فرزند در رودخانه، یافتن فرزند، اختلاف در پادشاهی و مدت سلطنت و حتی ساختگی بودن شخصیت و پادشاهی او، موضوعی قابل بحث در حماسه، تاریخ و مطالعات زنان ایران است. از این رو در این جستار عامل این پراکندگی آرا و اطلاعات ریشه یابی و با خوانشی نو نقشِ جنسیتی همای و نگرش و واکنش سنتی جامعه به این تغییرِ نقش بیان شده است. در این تحلیل به این نتیجه رسیده ایم که موقعیت اجتماعی همای به عنوان زن ـ پادشا سبب تکثر روایات و رویدادهای زندگی او شده است.
طرح دستوری قید
روند تکوین سبک زنانه در آثار زویا پیرزاد: تحلیلی بر پایه سبک شناسی فمنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره ویژگیهای زبانی آثار ادبی زنان دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. در پژوهش حاضر بر ضرورت تحلیل سبکی آثار داستانی زنان به عنوان روشی برگزیده در تحلیل ویژگی های زبانی، ادبی و اندیشگانی این آثار تأکید شده است. در ادامه، برجسته ترین وجوه سبکی آثار زویا پیرزاد، با رهیافت سبکشناسی فمنیستی، بررسی و تحلیل شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد از نخستین اثر نویسنده یعنی مجموعه داستان مثل همه عصرها تا رمان عادت می کنیم، در سطوح مختلف متن (واژگان، جملات و سطح گفتمان) دیدگاه زنانه نمود یافته است. سیر تحول اندیشه که به تحول زبان منجر میشود، در آثار پیرزاد اینگونه است: در مجموعه داستانهای مثل همه عصرها، طعم گس خرمالو و یک روز مانده به عید پاک زنان اسیر روزمرگیاند و از خود ارادهای ندارند؛ در رمان چراغها را من خاموش میکنم جایگاه زن مورد پرسش قرار میگیرد و در رمان عادت میکنیم با تحول نقش زن به عرصه کنشگری و فعالیت اجتماعی، توصیفی دیگرگون از هویت زنانه در نقش فاعلی ارائه شده است.
نقش غزل های سعدی در آرمانشهر او
حوزه های تخصصی:
سعدی شاعری است متفکر یا متفکری است شاعر و مُصلحی است که با هدف اصلاح نارسایی ها و کاستی ها می نویسد و می سراید و در مقام متفکری شاعر، یا شاعری متفکر، چونان دیگر متفکران بزرگ از وضع موجود با همة مطلوب بودن نسبی اش چنان که باید، راضی نیست و می کوشد تا طرحی از جامعة آرمانی خود به دست دهد. نویسنده ضمن تبیین این ویژگی ها در آثار سعدی با توجه به سه رویکرد: دعوت به زندگی عاشقانه و شادخوارانه؛ انجام دادن وظیفه یا وظایفی که به عهدة موسیقی است و انجام دادن وظیفة آموزش دائمی مردم آرمانشهر؛ به بررسی نقش غزل در آرمانشهر سعدی می پردازد.
کتاب شناسى کتاب های نظرى ادبیات تطبیقى در کشورهاى عربى و ایران از آغاز تا سال1391 ﻫ.ش/2012م
حوزه های تخصصی:
چکیده: در این مقاله سعى شده است تا کتاب شناسى نسبتاً کاملى از کتاب هاى نظرى ادبیات تطبیقى در دو حیطه ترجمه و تألیف ارائه شود. دامنه مکانى تحقیق دربرگیرنده کشورهاى عربى و ایران و دامنه زمانى تحقیق از آغاز تا ابتداى سال 1391ﻫ.ش/2012م، و دامنه زبانى آن شامل زبان هاى عربى و فارسى است. در این کتاب شناسى، علاوه بر شناسه کتاب، به مهم ترین نکات موجود در رابطه با پیوندهاى زبانى و ادبى عربى ـ فارسى اشاره شده است. در برخی موارد نیز اشتباهات و کم دقتی هاى سایر پژوهشگران ایرانى و عرب زبان در این زمینه گوشزد شده است.
مقاله به زبان عربی: سبک شناسی مقامات حریری (مطالعه موردی: مقامه سمرقندیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی «ساختار زمانی» در رمان ""چشمهایش"" علوی
حوزه های تخصصی:
«ساختار زمانی» نظریهای است که به چگونگی شکلگیری ساختار داستان به تأثیرپذیری از زمان می پردازد. در رمان چشمهایش، ارتباط علی و معلولی بین وقایع، با استفاده از عامل زمان برقرار می شود. بر هم خوردن توالی قراردادی زمان، باعث شده است این رمان شروعی از میانه داشته باشد. بازگشت های مکرر به گذشته در خاطرات فرنگیس، زمانی غیرخطی و مدور در رمان ایجاد کرده است. هر حادثة این رمان، مانند حلقه ای است که از یک نقطه شروع می شود (زمان حال و محیط مادی؛ اتاق فرنگیس) و پس از شرح ماجرا (بازگشت به گذشته) به همان نقطة آغاز (زمان حال) باز میگردد. به این ترتیب، نویسنده به نوعی در زمان داستانی، سنتشکنی میکند. هدف این پژوهش، بررسی «ساختار زمانی (زمان غیرخطی)»، در رمان چشمهایش است و هدف از انتخاب این موضوع، انطباق این نظریه بر گونة ادبی رمان است.