فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
ملال از بن مایه های اصلی فلسفه شوپنهاور است.او برای فائق آمدن بر آن، دو راهکارِ «ژرف اندیشی هنری» و «انکار خواستِ زندگی» (طریق زهد و پارسامنشی) را پیشنهاد کرده است.در نگاه متافیزیکی سنایی به هستی نیز ملال وجود دارد و راه های استحاله وگریز از آن، و مرگ هراسی- که در نظر او پیوند تنگاتنگی با ملال دارد- پناه بردن به ساحت شعر صوفیانه و نیز تجربه مرگ ارادی است. در این جستار با رویکردی تطبیقی- تحلیلی به این نتیجه رسیده ایم که در تجربه سنایی، ساحت عشق و حضور عاشقانه در هستی، راه حل دیگرِ گریز از ملال است؛ چیزی که در اندیشه شوپنهاور به اخلاق مبتنی بر شفقت و عشق شباهت دارد.
بررسی تطبیقی کهن الگوی نقاب در آراء یونگ و ردپای آن در غزل های مولانا (غزلیات شمس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقاب در اصل و در کاربرد مفهومی و اصطلاحی، در دایرة مفاهیم روان شناسی به کار می رود؛ اما در نوشته های یونگ تمایز معناداری یافته است که امروزه، هر گاه از آن سخن در میان باشد، به گونه ای با آرا و افکار یونگ، در پیوند است. از نظر او، نقاب به دو دسته قابل تقسیم بندی ا ست؛ دستة اول، صورتکی است که انسان بر چهره اش می زند و خود را آن طور که نیست، نشان می دهد. دستة دوم، دربرگیرندة پندارها و خیالاتی غیر واقعی است که مانع از رشد و نمو خود حقیقی او می شود. یونگ با دقیق شدن در امور روانی و جان آسمانی انسان، مسئلة نقاب را به گونة نظریه ای می پرورد و پیش روی ما می گذارد. او یکی شدن با نقاب را در جلوگیری از رشد شخصیت و رسیدن به فردیت، بزرگ ترین زیان می داند و افراد را از یک سوشدن بر حذر می دارد. از سویی در ادبیات عرفانی ما از جمله در غزلیات شمس، مفاهیمی وجود دارد که ژرف ساخت آن، با الگوییکه یونگ تعریف می کند، هم خوانی و هم پوشانی دارد. ما در این مقاله، رمزها و سمبل هایی را که مولانا در غزلیات برای بیان مفهوم نقاب به کار برده است، بررسی کرده و درعین حال از آوردن نمونه هایی از دیگر آثار عرفانی ناگزیر بوده ایم.
ازدواجیّه الأنا والآخر فی التکوینات الرمزیّه لشعر الخمر الصوفیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یتناول البحث مجموعه من نصوص الخمر الصوفیّه فی القرنین السادس والسابع الهجریّین، فیقف على خصائص الخمر وثیماتها وأوصافها، على المستویین الحسّیّ والروحیّ، کما لو أننا بصدد نصّین اثنین: الأوّل منهما ذو دلالات ظاهره مباشره، تکون الخمر فیه حسیّه تقتضی السکر، وتؤدی بمعاقرها إلى الهذیان والجنون، والثانی منهما ذو دلالات محجوبه باطنه، تکون الخمر فیه رمزاً للمعرفه والمحبّه والخلق، ممّا یعنی أنّنا إزاء ازدواجیّه بین المعنى الموجود والمعنى المفقود، بوصف الأوّل منهما یحیل على ما أحال علیه أهل الفقه والشریعه، والثانی منهما یحیل على ما أحال علیه أهل التصوّف، مثلما نحن إزاء جدلیّه تدور رحاها حول علاقه الأنا بالآخر ""الذات الإلهیّه""، صعوداً وقد تمثّل بالاتصال معه، أو هبوطاً وقد تمثّل بالانفصال عنه، فی محاوله جادّه من قبل الشاعر الصوفیّ للحفاظ على دیمومه التجربه وحمایتها من الموت والبوار.
عارف ربانی در ذهن و زبان سعدی
حوزه های تخصصی:
عارف ربّانی روایت دیگری است از انسان مطلوب و در حقیقت کمال طلبی که در ذهن و زبان سعدی وجود دارد که سعدی در قصیده چهارم خود به آن اشاره می کند. از سویی دیگر، بر اساس بررسی تطبیقی بین تصوف و عرفان، عارف در ذهن سعدی صدرنشین و صوفی مقامی نازل دارد. در این مقاله کوشیده شده است تا ضمن بررسی ویژگی عارف ربّانی از دیدگاه سعدی و مطابقت آن با مفاهیم قرآنی و نیز صوفی و جایگاه آن در ذهن و زبان سعدی به تبیین جایگاه هر یک پرداخته شود.
بررسی اوصاف و شخصیت پیامبر اعظم در متون منثور عرفانی فارسی
حوزه های تخصصی:
یکی از مضامین اصلی در آثار ادبی جهان، بهویژه متون عرفانی و اخلاقی، تقریر احوال پیامبران الهی است که غالباً حاصل تجربیات ناب و شهود عرفانی است. عرفان نیز که از یک منظر، نوعی نگاه هنری به مذهب است، این زمینه را فراهم کرده تا گزارهها و مؤلفه های دینی، از جمله: بحث نبوّت، با رویکرد زیباشناختی و هنری بازپرورده شود. در این میان متون عرفانی منثور فارسی به دلایل فرهنگی و زبانی این امکان را داشته و یافته است که به بحث نبوت بویژه نبوّت پیامبر خاتم از زوایا و ابعاد مختلف بنگرد؛ متون منثوری که به نسبت قالب دیگر یعنی شعر، عمیقتر و بیشتر به مسئله نبوّت و اقوال و احوال حضرت محمّد پرداخته است. عارفان در این دسته از متون با نگاه موشکافانه سعی کردهاند از یکسو مضامین مختلف را با کلام الهی و احادیث نبوی همراه کنند و از دیگر سو، به گفتار و اقوال خویش اعتبار بیشتری ببخشند. نویسنده در این مقاله سعی میکند با توجه به فقدان اثر پژوهشی جامع به صورت مقایسهای و تاریخی در حوزه جایگاه، وضع و حال پیامبر خاتم در مجموعه متون عرفانی منثور، پانزده متن از امّهات متون عرفانی را از سده آغازین تألیف متون عرفانی فارسی تا سده هشتم، انتخاب و اقوال، کردار و سلوک پیامبر اعظم را به صورت مقایسهای مطالعه و نقطه اشتراک و افتراق آنها را در حوزه مورد نظر تبیین کند.
بررسی تطبیقی سیمای زن در عرفان مولانا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
جایگاه لوح و قلم در جهان شناسی عرفانی ابن عربی و عطار نیشابوری
حوزه های تخصصی:
در جهان شناسی عرفانی ابن عربی «قلم اعلی» همان «عقل اول»، «روح کلی» و «حقیقت محمدیه» است که در تدوین و نگارش سطور کتاب آفرینش نقشی اصلی دارد،
اما ایجاد قلم مستلزم وجود قابلیت است که به صورت «لوح محفوظ» یا «نفس کلی» آشکار می گردد. ابن عربی کوشیده
تا از طریق تمثیل، نقش لوح و قلم را در تجلی صفات علم و اراده الهی روشن سازد. او
در این راه، آیات قرآن را بر اساس شهود و مبانی عرفانی تفسیر می کند، اما افزون بر
این، آنها را با اصول و قواعد حکمی و نیز طبیعیات قدیم تطبیق می نماید؛ کوششی که
برخی از حکیمان مسلمان در تبیین نظریه فیض انجام داده اند. عطار نیشابوری در نقطه
اوج تبیین جهان شناسی خود در «مصیبت نامه» لوح و قلم را به ترتیب مظهر صفات علم و قدرتِ «جان» معرفی می کند و اصل «جان» را نور مصطفی یا حقیقت
انسان کامل می بیند. او نیز در توصیف ها و تمثیل های خود درباره لوح و قلم هم به
اصول عقلی حکمت و هم به مبانی هیئت قدیم یا نظریة افلاک نه گانه نظر دارد. توضیح
مبانی و بیان نقاط اشتراک و تفاوت این دو عارف برجستة مسلمان از جمله نتایج این
مقاله است.
تحلیل مفهوم هبوط در نوبه سوم تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار میبدی
حوزه های تخصصی:
«میبدی» در نوبت سوم کشف الاسرار به تأویل آیات قرانی پرداخته است و با توجه به مذاق عرفانی خویش، دریافت هایی را از آیات قرآن، مفاهیم و موضوعات آن عرضه کرده است؛ البته تأویلات وی درباره همه آیات نیست، بلکه مفسر با توجه به زمینه های مختلف متنی و فرامتنی اغلب به آیاتی پرداخت که چنین تأویلاتی را پذیرا باشند. یکی از موضوعاتی که در این بخش، دیدگاهی تأویلی را به خود معطوف کرده داستان «هبوط» آدم و حواست. به نظر می رسد از نظر میبدی هبوط، تنزّل مرتبت والای وجود است که به صورت تجلی و تجافی تحقق و بروز می یابد و اساس آن درباره انسان و خلافت او بر روی زمین مطرح است. در این پژوهش ضمن تبیین معانی واژه هبوط در فرهنگ ها، معانی و مصادیق هبوط، سیر هبوط وگونه گونی آن، اغراض و اهداف هبوط، تفاوت هبوط کریمانه با لعینانه و نفی جنسیّت، چگونگی هبوط آدم، شیطان و تمتّع شیطان از آن و... بر اساس تفسیر کشف الاسرار بررسی شده است. حاصل پژوهش نشان می دهد هبوط از نظر میبدی برای امتحان انسان بوده که هم به صورت تجلی و هم تجافی روی داده، جنسیت در آن نقش نداشته و هدف آن رسیدن آدم به مقام خلیفة الهی بوده است.
زبان و مسائل پیرامون آن در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به زبان یکی از آراء و اندیشه های مولوی در مثنوی معنوی است. در تفکر عرفانی مولوی، حقیقت زبان نه چیزی از جنس لفظ که از جنس معنا است و آن معنا که سرچشمة اصلی کلمات است، ""بانگ حق"" است.
بر اساس آنچه که در سنت عرفانی «زبان در مقام تحلیل» نامیده می شود، مولوی خلافِ بسیاری از متفکران مسلمان دربارة زبان رویکردی صرفاً ظاهری و مبتنی بر قرارداد اتخاذ نمی کند، زیرا چنین تفسیری بیرون از عرصة آرا و اندیشه هایی است که او پیرامون زبان به دست می دهد.
این مقاله می کوشد با نگاهی تازه، فلسفه زبان و مسائل پیرامون آن را از منظر عرفانی در قالب طرح بسیاری از پرسش ها بحث و بررسی کند.
خورخه لوئیس بورخس و اسطورة گاومَرد (مینوتور) در داستان «خانه آستریون»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه خانه آستریون، یکی از داستان های زیبای معاصر است که خورخه لوئیس بورخس، نویسنده و شاعر آرژانتینی، آن را نوشته است. بورخس در این داستان عملی فرااسطوره ای انجام داده، بدین معنا که اسطوره ای جدید برمبنای اسطوره ای قدیم ساخته است. داستان، اسطورة مینوتور(گاومرد) ـ فرزند یکی از پادشاهان یونان ـ است. این هیولا مجازات پوزئیدون خدای دریاهاست که شاه مینوس به دلیل نافرمانی بدان مبتلا شده است. شاه مینوس برای رهایی از شرم، این فرزند عجیب و هولناکش را در لابیرنت یا هزارتویی زندانی می کند. این هیولای مردم خوار سرانجام به وسیلة تزئوس کشته می شود. بورخس در بازسازی این اسطوره خودش را درجای گاومرد قرارداده و با راوی اول شخص، داستان را به گونه ای دیگر روایت کرده است. آنچه از روایت بورخس برمی آید، این است که انسان معاصر در چنبر هزارتوهای مختلف که محصول تجدد امروزی است، گرفتاراست. بورخس در این داستان می کوشد مخاطبانش را به درون این هزارتوها بکشاند تا باور کنند که راه خروج از آنها آسان است و تنها اندکی جسارت می خواهد. در این پژوهش عمل فرااسطوره ای بورخس از داستان مینوتور نقد و بررسی می شود
مطالعة تطبیقی «خرق عادت» در ادبیّات عرفانی و سوررئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی سورئالیسم
نقد تطبیقی اسطوره آفرینش در شاهنامه فردوسی و مهابهاراتای هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شباهت های فراوانی که در باورهای باستانی دینی و حماسی ایران و هند یافت می شود، نشانگر هم ریشه بودن فرهنگ و تمدن ایرانی و هندی است. بیشترین شباهت را میان ایران و هند می توان در حماسه مهابهاراتا و شاهنامه فردوسی یافت. حتی در آیین زردشت نیز شباهت هایی فراوان با آیین هندو به چشم می خورد. خوردن گیاه هوم و قربانی کردن ها همه به یکدیگر شباهت دارد. در دو حماسه ایرانی و هندی، بسیاری از شخصیت ها شبیه به یکدیگرند. زبان ایرانیان نیز با سنسکریت تفاوت های کمی دارد. در این پژوهش مسئله آفرینش در شاهنامه و مهابهاراتا مورد بررسی و تطبیق قرارگرفته است. آفرینش جهان، زمین، موجودات وانسان، که محور اصلی این پژوهش است، شباهت ها و هم ریشه بودن دو فرهنگ را به خوبی نشان می دهد.
در اسطوره های آفرینش، جهان با تقابل نیکی و بدی آغاز می شود و پایان جهان نیز با پیروزی نیکی همراه خواهد بود. این تقابل در شاهنامه و مهابهاراتا به خوبی تصویر شده است.
اسطوره های ترکیبی پیکرگردانی در هزار و یک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره های ترکیبی پیکرگردانی موجوداتی هستند که انسان در تماس با حیوانات، گیاهان، طبیعت و حتی انسان های دیگر و به تجربه یا تخیل خود، خلق می کند. موجوداتی با سر ماهی و تن پلنگ و برخی با پای گور و تن پلنگ و یا موجوداتی که نیمة پایین تن شان اسب یا بز و نیمة بالای تن شان انسان است. داستان های هزار و یک شب منبعی گران قدر برای حفظ انواع این موجودات به شمار می رود. حضور همیشگی این غول ـ انسان ها، عفریت ـ اجنه ها، پریان خاکی و آبی، دوال پایان و موجودات دوجنسیتی در داستان ها، دلیلی بر نیاز بشر به بازنمایی تخیل فعال وی است که در گروه ناخودآگاهی جمعی گرفتار است. بررسی و طبقه بندی این دسته از شخصیت های داستان های هزار و یک شب با تکیه بر روان شناسی قصه هدف مقالة پیش ِ رو است
از سیمرغ قاف تا خداوندگار دژ درون بررسی تطبیقی ساختار و محتوای منطق الطّیر و دژ درون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نظم
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
مقام تسلیم در مثنوی و گیتا بهاشیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله شامل سه بخش است. در بخش اول ضمن بیان مقدمه ای کوتاه به این بحث پرداخته ایم که در مثنوی معنوی و گیتا بهاشیه مباحث و مفاهیم بسیاری مطرح شده اند که یکی از آنها مقام تسلیم است. در این بخش نویسنده بر این باور است که شأن حقیقی انسان در این جهان آن است که در برابر حق تسلیم باشد. در بخش دوم مقاله، ضمن بیان سخنانی درباره چیستی تسلیم، مراتب مختلف تسلیم در مثنوی و گیتا بهاشیه بیان شده اند. آن مرتبه ای از تسلیم که نتیجه زهد و مجاهدت است، مرتبه فروتر تسلیم است، در حالی که مرتبة برتر تسلیم، نتیجه فیض و رحمت حق است. در بخش سوم به تفسیر مقام تسلیم پرداخته شده است. در این بخش آمده است که مقصود اصلی مثنوی و گیتا بهاشیه از طرح مقام تسلیم، بیان فراموشی تدبیر و اراده و پناه جستن به حق است؛ یعنی انسان به جای تکیه بر پیچیدگی اندیشه های فلسفی و مقولات ذهنی باید عاشقانه خود را تسلیم حق کند تا زودتر و آسان تر به نجات دست یابد.
جایگاه سماع در امهات متون عرفانی تا قرن پنجم(هـ ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سماع، اصطلاحی است که از زمان رشد عرفان در ایران در آثار صوفیانه درباره آن سخن گفته شده است.بسیاری از عارفان متشرع یا علاقه چندانی به سماع نشان نداده اند و یا برای آن شرایط سختی قایل شده اند.در مقابل، بسیاری از عارفان نیز سماع را وسیله ای برای جذب واردات قلبی از جانب محبوب دانسته و شرایط آن را ذکر کرده اند.از آغاز تا قرن پنجم(هـ ق) تفکر و رفتار صوفیانه در ذهنیت جامعه ایرانی در حال شکل گیری و نمو بود؛ از این رو دیدگاه نویسندگان کتاب های تئوریک صوفیانه در این دوره بر عرفان دوره های بعد تأثیر فراوان گذاشت.در این مقاله نظر نویسندگان مهم این دوره درباره سماع و شرایط آن در تصوف بررسی شد تا روشن شود انجام سماع در آن دوره چگونه و با چه شرایط و اعتقاداتی در تصوف رواج داشت.به این منظور پس از ذکر مقدماتی در زمینه سماع، بررسی و تحلیل بحث سماع تا قرن پنجم(هـ ق) انجام شد.اساسِ این پژوهش بر نظر نویسندگانی است که چارچوب متصوفه به کتابهای نظریِ آن ها وابسته بوده است.در پایان روشن شد تا قرن پنجم هنوز پایکوبی در مجالس سماع چندان جایگاهی نداشته و تا آن زمان منظور متصوفه از سماع تنها گوش دادن به آواز و شعر و خرقه کردن جامه و بیخود شدن و فریاد زدن و نوعی حرکت بوده است نه بیش تر از آن.
از زبان نار تا زبان نور چگونگی تکوین نثر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از شکل گیری زهد تحت تأثیر علل و اسبابی چند، جریان فربه تصوف به دنبال درآمیختن اکسیر عشق با مس زهد پدید آمد و نثر عرفانی نیز از بطن نثر زاهدانه متولد شد و رشد و نمو یافت.این نثر نیز شاخه ای از نثر دینی است که از گونه های پرکاربرد نثر سده های نخست و دوم هجری در شکل های مختلف حدیث، تفسیر، خطابه و نامه بوده است.این نوشتار چگونگی شکل گیری و پدید آمدن نثر عرفانی از درون نثر زاهدانه و رشد و نمو آن را بررسی و تبیین می کند؛ بنابراین پس از بحث درباره علل و اسباب تکوین زهد به بررسی نثر زاهدانه و ویژگی ها، چهره های برتر و آثار آن پرداخته شده و در ادامه از چگونگی تکوین نثر عرفانی بعد از وارد شدن عشق در نثر زاهدانه، سخن به میان آمده است.با توجه به مهم ترین ویژگی های نثر عرفانی، این نتیجه حاصل شد که هم جریان های زهد و تصوف و هم نثرهای مربوط به این دو نحله، محصول دیالکتیک وابستگی به سنت و گریز از آن بوده است.
کرده ام توبه به دست صنم باده فروش... (تحلیل یک آیین فراموش شده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توبه اولین مقام سیر و سلوک و از اصطلاحات عرفانی است که به صورت ترکیب «توبه کردن بر دست...» در گذر زمان کارکردها و معانی متفاوتی یافته و از دربار پادشاهان تا جامعة دین داران و حکومتیان و حتی در ادبیات مغانه و قلندری بازتاب گوناگونی را به نمایش گذاشته است. توبه، دو وجه درونی و بیرونی دارد. در وجه درونی، شخص توبه کار از خطایی که مرتکب شده در پیشگاه پروردگار استغفار می کند و از عمل خویش پشیمان است و پروردگار نیز توفیق توبه را شامل حال بنده خطاکار می کند. امّا وجه بیرونی، صورت نمودیافته و انفعالی وجه درونی است. در این وجه، توبه کار برای احیای حیثیت و ترمیم هویت اجتماعی خویش، در عمل به توبه خود با مراجعه به شخصیتی مقبول رسمیت می¬بخشد و بر دست پیر و...توبه می نماید.
در این مقاله وجه بیرونی توبه با رویکردی به ترکیب «توبه کردن بر [= به] دست...» بررسی و تحلیل شده و بازتاب ترکیب یادشده از آیین تا تعبیرات کنایی در میان متصوّفه، جامعه دین داران، حکومتیان، ادبیات مغانه و... نیز طبقه بندی و تحلیل شده است. نیز به آیین هایی که با محوریت «بر دست کسی» شکل گرفته اند، اشاره شده است.
شخصیت و شخصیت پردازی در حکایات اسرارالتوحید
حوزه های تخصصی:
علم ناآموخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم در دیدگاه فیلسوفان و عارفان به انواع مختلف تقسیم بندی می شود. یکی از این تقسیم ها، تقسیم علم به حصولی (آموخته) و حضوری (ناآموخته) است: علم حصولی، علمی است که با واسطة صورت هایی از معلوم خارجی به دست می آید و شامل آن دسته از یافته ها و دستاوردهای بشری است که تحقیقات و ادراکات حسی آن را تأیید کند و از طریق منابع بیرونی به دست میآید. اما علم حضوری، به عکس علم حصولی، علمی است بیواسطه و غیرمکتسب. طالبان هر یک از این دو علم به منظور رسیدن به مطلوب خود ناگزیرند که طریق یا طرق خاصی را در پیش گیرند.
در این نوشتار تلاش شده است تا ضمن نگاهی به پیشینه معرفت شهودی یا علم ناآموخته و تبیین تفاوت های علم حصولی و حضوری، با تکیه بر آموزه ها و تجربه های برخاسته از سیر و سلوک عارفان، به ویژه آموزه های مثنوی معنوی، به این پرسش ها پاسخ داده شود که منابع، جلوه ها و خاستگاه های علم لدنی و ناآموخته چیست و چگونه میتوان به آن نایل شد؟