فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
پر ریختن رمزی جهان شمول از مثال اعلایی واحد در فرهنگ عرفانی ملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمزهای مشترک در ادبیات عرفانی اقوام مختلف جهان از موضوع هایی است که میتوان در ادبیات عرفانی به آن پرداخت. دلیل این اشتراک چیزی جز وجود یک مثال اعلای واحد نمی تواند باشد، که هرجا رخ نموده، حتی در سنت های مختلف، چهره ای یکسان نشان داده است. یکی از این رمزها «پر ریختن» است که معانی گوناگون دارد، و دو معنی آن در ادبیات عرفانی بارزتر است؛ یکی، ترک قدرت و ساز و برگ دنیایی است، که شرطی است برای پذیرا شدن ارتباط با عالم الهی؛ دیگر، از دست دادن قدرت روحانی است و به دنبال آن، هبوط.
علت تحقق دومین معنا را یکی کاهلی در امور معنوی، و دیگر، پرداختن به شهوات می توان دانست. در این زمینه میتوان مصادیقی همسان در ادبیات عرفانی و حِکمی هندی، یونانی، عربی و فارسی یافت و آن را به منزلة رمزی مشترک در ادبیات، دین و ورای دین، یعنی حقیقت واحدی که همة ادیان از آن سرچشمه میگیرند، معرفی کرد.
تحقیق تطبیقی داستان حضرت یعقوب (ع) و فریدون و فرزندان آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه داستانهای دینی از جمله قرآن کریم و داستانهای شاهنامه فردوسی که حماسه ملی ایران است، با شخصیت هایی مواجه هستیم که در اعمال و رفتار و زندگی، وجه مشترک و همانندی زیادی بین آنها وجود دارد. این شباهتها یا به جهت وجود حقایق واحد و مشهوری است که در نقطه ای واحد پدید آمده، سپس به دلیل گردش در بین ملتهای دیگر در افکار و باورهای آنان تاثیر گذاشته و رنگ بومی و نژادی هریک از آن ملل را به خود گرفته و روایت دیگر از داستان اصلی است و شاید هم وجود حوادث مشابه و شخصیتهایی با اعمال مشابه در بین ملتهای مختلف و از سنخ تکرار تاریخ است. این نوشته از میان موضوعات متعدد قابل تطبیق، صرفاً تحقیق در داستانهای حضرت یعقوب و فرزندان او با استناد به سوره یوسف از قرآن کریم و داستان فریدون و فرزندان او، با تکیه بر شاهنامه فردوسی، را وجهه همت خود قرار داده است که با تامل بیشتر معلوم می گردد، این دو داستان بخوبی استعداد تطبیق با یکدیگر را دارا هستند. به اعتقاد مولف، این دو داستان را نه متاثر از یکدیگر می توان دانست و نه کار او قیاس بین اسطوره با وحی الهی است؛ زیرا اسطوره در قیاس با وحی چیزی شبیه خیال در مقابل یقین است و مبنای کار مولف تنها بررسی و بازنمایی وجوه تشابه و تمایز از صورت مکتوب و مشهور این دو داستان است. مقایسه و تطبیق دو داستان یاد شده، در یک مقدمه- با عنوان تحقیق تطبیقی- و در پانزده محور شامل نه وجه مشابهت و شش وجه تمایز و مغایرت عرضه می گردد.
قلب و خصوصیات آن از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن عربی حقیقت آدمی را «قلب» می داند؛ قلبی که تمامی قوای ظاهری و باطنی انسان رعیّت او هستند. قلب تجلی حق تعالی با همه صفات خود، از جمله اول و آخر و ظاهر و باطن است. همچنان که خداوند حدی ندارد، قلب نیز حدّ و تعریف حقیقی ندارد.
قلب، حقیقتی جامع است که روح آن، کمال قابلیت؛ سرّ آن، حق تعالی؛ صورت جسمانی آن، مضغه صنوبری؛ و صورت حقیقی آن، شخص انسان کامل است. قلب انسان کامل، عرش مطلق برای قرآن مطلق است. ابن عربی در تأویلی بر آیه اول سورة قدر، قلب پیامبر (ص) را شب قدر و مبارک شبی می داند که قرآن بر آن نازل شد. مقصود از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است (قدر: 3)، این است که پیامبر (ص) بهتر از همه است؛ زیرا انسان کامل، جامع تمام حقایق است.
در این مقاله، دیدگاه ابن عربی دربارة قلب و ویژگی های آن بررسی و تحلیل شده است. این دیدگاه در تصوف پیش از ابن عربی سابقه نداشته است، اما پس از وی، صوفیان بسیاری از آن متأثر شده اند.
بررسی تطبیقی «روایت پردازی» در «رسالة الطیر غزالی» و«منطق الطیر عطار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان تجربه ها و آموزه های عرفانی از طریق متون روایی نمادین، پیشینه ای طولانی دارد. متونی از این دست به دلیل بهره گیری از ابزاری کارآمد جهت انتقال مخاطب از حقیقت به عینیت و هدایت ذهن «روایت-گیر» در سیری استعلایی، موجبات استحالة وی را در جهت انفکاک از من تجربی و دست یافتن به جهانی آرمانی فراهم می آورد. در این میان «رسالة الطیر غزالی» و«منطق الطیر عطار» حکایت هایی تمام عیار و با پردازشی ماهرانه هستند که با نگرشی نمادین به قلم درآمده اند و در حقیقت نوعی «حماسة عرفانی» به شمار می روند که سفر فکرت قلبی را در قالب هجرتی پرمخاطره به تصویر می کشند.
با وجود وجوه افتراق در ساختار و پرداخت دو حکایت، از جمله توجه ویژه عطار به بهره گیری از حکایت های میانی، استفاده از عناوین ابتدایی، شرح و تفصیل ماجراها و بر صحنه آوردن شخصیت هایی گسترده و همه جانبه، عنایت خاص غزالی به خط روایی متصل، به تصویر کشیدن قهرمانان ناشناس و رعایت حداکثر ایجاز در روایت پردازی، موارد تشابه دو حکایت نیز درخور توجه هستند که از آن جمله اند: بهره گیری از راوی دانای کل و بن مایة «سفر» در هر دو حکایت، اشتراک مقصد نهایی سفر پویایی و استحالة شخصیت ها و حاکمیت بی چون و چرای اقتدار الهی که در نهایت راهگشای تفکر مخاطب در بررفتن از محسوس به معقول و تعین به شهود می شود.
هدف اصلی این نوشتار، انجام پژوهشی تطبیقی میان دو حکایت برای دست یابی به موارد اشتراک و افتراق دو اثر و واکاوی ابزار کارآمد روایت برای پردازش متنی اثرگذار است.
ازکلام محوری تا هرمنوتیک کلاسیک با تاملی بر آثار منثور ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنت فکری – فلسفی غرب از افلاطون و ارسطو و حتی پیش تر از آن، تا قرن بیستم و در اندیشه و آرای فردینان دوسوسور زبانشناس سوئیسی، تحت تاثیر رویکردی دو قطبی، گفتار را بر نوشتار ترجیح می داده است. در این نگره، انتقال کامل معنا از طریق «گفتار» امکان پذیر می نمود؛ حال آن که نوشتار تنها فرع و جانشین گفتار قلمداد می شد. بطور طبیعی، چنین رهیافت کلام محورانه ای، سرانجام عرصه را برای هرمنوتیک کلاسیک فراهم می کرد. آن جا که دغدغه وصول به نبت مولف، هدف تفسیری عنوان می شد. با نگاهی گذرا به تاریخ و فرهنگ ایرانی- اسلامی، می توان مدعی شد،که با چنین تجربه وتلقی ای مشابه ،در گفتمان اندیشگی زبان و ادب کلاسیک مواجه هستیم. چنان که بطور خاص، ناصرخسرو این مهم را سامان بخشیده است. وی از یکسو با تمهید مقدمات نظری و در قالب عناوینی چون «نام و نامدار»، «نطق و قول و کلام» و «قول و کتابت»، به دفاع ازکلام محوری می پردازد و سرانجام به برتری گفتار بر نوشتار رای می دهد و از دیگر سو، با تفکیک میان تنزیل به عنوان ظاهر کتاب و شریعت و تاویل به مثابه باطن و روح آن، حصول به نیت مولف را ،هدف غایی موول معرفی می نماید، این مقال طرح و شرح مبسوط این مدعا خواهد بود.
بررسی و تحلیل حکمت های تجربی در آثار منثور فارسی صوفیه تا قرن هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون دربارة ادبیات تصوف مطالب بسیار گفته و تحقیقاتی گوناگونی انجام شده و دربارة حکمت های موجود در آن نیز پژوهش هایی انجام گرفته است. در این مقاله، ویژگی های گونه ای خاص از حکمت بررسی شده است. این حکمت ها، که از آنها به ""حکمت تجربی"" یاد می شود، بیش از آنکه بر پایة اصول دینی یا مسلکی باشند، برگرفته از تجارب زیستی بشر در طی نسل ها هستند. تتبع در تحقیقات انجام شده بر آثار صوفیه، فقدان بحث و بررسی در این زمینه را به روشنی نشان می دهد. در پژوهش پیش رو، وضعیت این گونه از حکمت در سه اثر عمدة صوفیه کشف المحجوب هجویری، مرصادالعباد نجم رازی و مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه عزالدین محمود کاشانی از نظر کمی و کیفی بررسی شده است. گذشته از اینکه این آثار از مهم ترین مکتوبات اهل تصوف اند، سیر تحولات حدود چهار قرن، از قرن پنجم تا قرن هشتم هجری، یعنی دورة اصلی رواج تصوف و ادبیات مربوط به ایشان را دربر می گیرند.
شیوه های تفسیر و تاویل آیات قرآن کریم در معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب معارف بهاء ولد دربرگیرنده آیات فراوانی است که وی در فصول گوناگون کتاب به تفسیر و تاویل آن ها پرداخته است. در این مقاله، پس از مقدمه ای درباره تفسیر و تاویل، به رویکرد های تفسیری و تاویلی معارف به قرآن کریم می پردازیم. به این منظور، خاستگاه کلامی این رویکردها و شیوه های تفسیر و تاویل نزد بهاء ولد، همچنین شرایط آن از نگاه وی، به همراه بعضی از نکته های انتقادی مطرح شده است.
اندیشه های عرفانی سنایی در بابِ دعا (با تکیه بر حدیقه الحقیقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبادت، فطری و ذاتیِ انسان است. یکی از این عبادتها، دعا و نیایش است که هرکس ممکن است، نسبت بدان تلقّی و برداشتی متفاوت از دیگران داشته باشد؛ به همین جهت، دعا ممکن است عابدانه، زاهدانه یا عارفانه باشد. دعای عابدانه معمولاً با معامله گری و دعای زاهدانه با ترس و بیم همراه است؛ اما دعای عارفانه از آنجا که عاشقانه است، فی نفسه مطلوبیّت دارد و داعی با چنین نگرشی، دیگر منتظر برآورده شدنِ حاجت های خود؛ بخصوص، نیازهای مادّیِ خویش نیست، همین که معشوق به عاشق اذنِ گفتگو داده، لذّتبخش است.
در این مقاله سعی برآن است که ابتدا مباحثی چون: سرّ وجوبِ عبادتها، ذکر و یادِ حق تعالی و درجه عبادتها مطرح شود، سپس اندیشه های عرفانی سنایی شامل: خواسته های سنایی به دعا، رابطه دعا و رضا، ردّ درخواست هایِ مادّی، شرایطِ برآورده شدنِ دعا و رازهای عدم اجابتِ آن ذکر گردد. بنابراین، اوج لذّت و سرمستی سنایی را در مراحل مختلفِ دعاهای عرفانیِ وی (مرحله تجلّیِ افعالی، مرحله تجلّیِ صفاتی و مرحله تجلّیِ ذاتیِ پروردگار) ملاحظه می نماییم.
بررسی اجزای کلام در جنیدنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله بررسی های مفید برای آشکار شدن ساز و کار روایت ها و به طور خاص قصّه های عامیانه، روش تجزیه و تحلیل تودوروف، نظریه پرداز عرصه ساختارگرایی است که در تحلیل روایت های اسطوره ای به کار گرفته شده است. وی این نوع قصّه ها را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده و در بررسی اجزای کلام قصه ها، آنها را همچون پاره های گفتمان به سه دسته اسم، صفت و فعل تقسیم کرده است. بنابراین با تجزیه و تحلیل روایت، می توان به واحدهایی صوری دست پیدا کرد که با اجزای کلام دستوری شباهت چشمگیری دارند.
این نوشته «جنیدنامه» را از جنبه اجزای کلام بررسی می کند و می کوشد، با تکیه بر نظریه تودوروف به درک ارتباط متقابل شخصیت های «جنیدنامه» دست یابد. برای دستیابی به این هدف ابتدا توضیح مختصری در مورد نظریه تودوروف در زمینه اجزای کلام داده می شود و سپس اجزای کلام؛ یعنی اسم خاص (شخصیت)، فعل (کنش)، صفت (ویژگی) و همچنین چگونگی ارتباط شخصیت های قصّه با توجه به هریک از این اجزا مورد توجه قرار می گیرد. بررسی این ویژگی در درک پیکربندی روایت و نیز شناخت زنجیره ارتباطات شخصیت ها که قصه بر اساس آن پایه ریزی می شود مؤثّر خواهد بود.
خوانش شارحان گلشن راز از اعیان ثابته و تطبیق آن با آرای ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «اعیان ثابته» از برساخته های ذهن وقّاد محی الدین بن عربی است که پس از او، پیروان وی، مانند شیخ محمود شبستری از آن استفاده کرد ه اند. اعیان ثابته صورت های معقول اسمای الهی و حقایق اعیان خارجی، و به تعبیری، واسطة میان خدا و جهان محسوس اند؛ به بیانی دیگر، وقتی مشیت الهی بر آفرینش جهان و خلقت موجودات عالم قرار گرفت، ابتدا بر اعیان ثابته تجلی نمود و سپس، کائنات و موجودات از عالم علم الهی به جهان مادی قدم نهادند.
صاحب گلشن راز با اقتدا به شیخِ اکبر، ضمن به کارگیری امکان های اندیشة وی و ابزار بیانی و همچنین تمثیل های وی، به تبیین ماهیت اعیان همت گماشته است. این مقاله با هدف تبیین جایگاه اعیان ثابته درمنظومة هزاربیتی گلشن راز بر اساس خوانش پنج شارح و تطبیق آن با آرای شیخ اکبر شکل گرفته است؛ زیرا مفسران این منظومه توانسته اند بیان اجمالی و موجز شیخ دربارة اعیان ثابته را شرح و تفصیل دهند، و به خوبی از عهدة انجام دادن این مهم برآمده اند.
مقایسه تحلیلی طرح و محتوای نمایشنامه «پرنده آبی» از موریس مترلینگ با منظومه عرفانی «منطق الطیر» عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضرتحلیلی است، از نمایشنامه نمادین «پرنده آبی» اثر موریس مترلینگ نویسنده بلژیکی قرن نوزدهم و بیان مفاهیم نمادین حوادث و رویدادهای ذکر شده در این نمایشنامه و مقایسه طرح کلی و مفاهیم نهایی آن با «منطق الطیر» از آثار برگزیده عرفانی شیخ فریدالدین عطار نیشابوری شاعر بزرگ قرن ششم هجری. روح کلی موجود در این آثار که همان جستجو برای درک حقیقت و یافتن مطلوب مورد نظر، از جنبه های مشترک این دو اثر است که در نهایت قهرمانان هر دو داستان پس از سیر و سلوک بسیار، مطلوب خود را نزد خود می یابند و بررسی روند طرح این موضوع و پرورش این روح کلی یکسان در دو نوع ادبی متفاوت در این دو اثر، مطلبی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
عالم صغیر و عالم کبیر در آثار منثور ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلاسفه انسان را از جهت جامعیت خاص، عالم صغیر و جهان را ار جهت ارتباط میان موجودات و نظم و قاعده معینش، انسان کبیر نامیده اند و معتقدند، نمونه ای از آن چه در عالم وجود هست، در انسان نیز هست. خاستگاه نظریه عالم کبیر(Macrocosm) و عالم صغیر(Microcosm) و نظریه اندامواری اجتماع را عمدهً در نظریات افلاطون دانسته اند؛ اما ردپای آن را می توان در اندیشه های فلاسفه پیش از او و سایر ملل جست و جو کرد. حکیم ابومعین ناصر بن خسرو قبادیانی شاعر و نویسنده قرن پنجم هجری که در مباحث الهیات و حکمت عملی و نظری، نظریات دقیقی داشته با ترکیباتی چون جهان مهین و جهان کهین، مردم مهین و مردم کبیر به تبیین و اثبات اندیشه خود پرداخته و در آثار منثور خویش جامع الحکمتین،زادالمسافرین،خوان الاخوان،وجه دین،گشایش و رهایش، این نظریه را در تعلیم و بسط عقیده ایمانی خود به کار گرفته و در نهایت عالم صغیر را هدف نهایی آفرینش دانسته است.
چهرة انسان، تجلی گاه قرآن در نزد سیدعمادالدین نسیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حروفیه یکی از فرقه های تأویل محور پس از حمله مغول است که پیروان آن، شیوة تأویل را از اسماعیلیه آموخته بودند. حروفیان خودشان را اهل تأویل و اهل باطن می نامیدند. آنان انسان گرایانی بودند که همه چیز را به نفع انسان تأویل می کردند. نسیمی داناترین متفکر و موفق ترین شاعر این فرقه است که توانسته است اندیشه های آنان را به خوبی در قالب شعر بیان کند. عرفان حروفیان و نسیمی مبتنی بر یک رکن اساسی است و آن، انسان و شناخت نیروهای خلاق اوست. براساس دیدگاه آنان، انسان نمونة کامل خدا و خلیفة او در زمین و بیش از همة موجودات تجلی گاه پروردگار عالم است. نسیمی صورت انسان را تجلی گاه آیات قرآن و انسان را مظهر تام کلماتِ الهی معرفی می کند که تمام قرآن به ویژة سورة فاتحه بر چهرة وی نگاشته است. در این نوشتار با نشان دادن نمونه هایی در قالب چهار عنوان، به چگونگی بیان این تفکر و بررسی این اندیشة ناب سیدعمادالدین نسیمی، یکی از شگفت انگیزترین چهره های ادبی سرزمین مان، پرداخته شده است
بررسی کهن الگوی سایه و انطباق آن با نفس در مثنوی های عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرکی تایپ (کهن الگو) مهم ترین اصطلاح مکتب روانکاوی کارل گوستاویونگ، روان پزشک سوئیسی، (1875-1961 میلادی)، است و شامل تصاویر کهن و افکار غریزی است که در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها وجود دارد. این صور ازلی به شیوه¬ای نمادین در رویا و اسطوره خود را آشکار میکنند. با توجه به اینکه آثار حماسی و عرفانی با ناخودآگاه در ارتباط هستند، پس این آثار جایگاه مناسبی برای تجلی کهن الگوها است.
از آنجا که مثنوی های عطار در زمره آثار شگرف عرفانی است، می توان در آن به بررسی کهن الگوهای مختلف پرداخت. در پژوهشِ پیشِ رو، کهن الگوی سایه (Shadow) و انطباق آن با نفس در مثنوی های عطار ـ منطق الطیر، اسرارنامه، مصیبت نامه، الهی نامه ـ بررسی و تحلیل شده است
نقد و تحلیل پدیدارشناختی عرفان روزبهان با تأکید بر مبحث «تجلیات التباسی» در عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی با همة گستردگیای که دارد، نمیتواند با همة ابعاد برای بازنمایی و تشریح رخدادهای شهودی (تجلیات) به کار آید. از این رو، ما این مقاله را تنها به بحث و بررسی درباره برخی از وجوه آن، یعنی وجه التفاتی و فروکاست و نیز ارتباط عین و ذهن -که در عرفان روزبهان بقلی در قالب وصل و فصل بیان میشود- محدود کرده و کوشیده ایم تا آنجا که ممکن است، از امکان های این روش برای شکوفایی و فعلیت بخشیدن به ظرفیت های عرفان اسلامی، به ویژه نقش شناختی تجلیات عرفانی مدد جوییم؛ و سرانجام، با اتکا به مبانی عرفانی- فلسفی یادشده در این روش، به برداشتی متفاوت از بحث تجلیات جمالی و جلالی (در قالب پدیدارهای التباسی) دست یابیم.