۱.
یکی از مضامین اصلی در آثار ادبی جهان، بهویژه متون عرفانی و اخلاقی، تقریر احوال پیامبران الهی است که غالباً حاصل تجربیات ناب و شهود عرفانی است. عرفان نیز که از یک منظر، نوعی نگاه هنری به مذهب است، این زمینه را فراهم کرده تا گزارهها و مؤلفه های دینی، از جمله: بحث نبوّت، با رویکرد زیباشناختی و هنری بازپرورده شود. در این میان متون عرفانی منثور فارسی به دلایل فرهنگی و زبانی این امکان را داشته و یافته است که به بحث نبوت بویژه نبوّت پیامبر خاتم از زوایا و ابعاد مختلف بنگرد؛ متون منثوری که به نسبت قالب دیگر یعنی شعر، عمیقتر و بیشتر به مسئله نبوّت و اقوال و احوال حضرت محمّد پرداخته است. عارفان در این دسته از متون با نگاه موشکافانه سعی کردهاند از یکسو مضامین مختلف را با کلام الهی و احادیث نبوی همراه کنند و از دیگر سو، به گفتار و اقوال خویش اعتبار بیشتری ببخشند. نویسنده در این مقاله سعی میکند با توجه به فقدان اثر پژوهشی جامع به صورت مقایسهای و تاریخی در حوزه جایگاه، وضع و حال پیامبر خاتم در مجموعه متون عرفانی منثور، پانزده متن از امّهات متون عرفانی را از سده آغازین تألیف متون عرفانی فارسی تا سده هشتم، انتخاب و اقوال، کردار و سلوک پیامبر اعظم را به صورت مقایسهای مطالعه و نقطه اشتراک و افتراق آنها را در حوزه مورد نظر تبیین کند.
۲.
نظریة ارتباطی یاکوبسن بر شش اصل استوار است که سه اصل اساسی و سه اصل فرعی دارد: (فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه، رمز، تماس). این نظریه شعر را از جنبه های بلاغی، دستور زبان، معنا و... تحلیل می کند. در این مقاله، نظریه یاکوبسن دربارة شعر با بیان نمونه هایی از اشعار نظامی، تطبیق داده شده است. شعر نظامی از نظر علم بلاغی ارزش چشمگیری دارد، این پژوهش به توجه شاعر به این اصول بلاغی و نیز نظر او دربارة ارتباط شاعر با مخاطب می پردازد. به این طریق می توان دانست که این شاعر توانا به هنر خود و تأثیرگذاری آن بر خواننده چگونه می نگریسته است. این امر بدون توجه به صورت و معنای شعر و شیوة کاربرد آنها میسر نمی شود. در خمسه و دیوان نظامی، حضور مخاطب و توجه گوینده به وی مشهود است و بین گوینده و شنونده ارتباطی دو سویه برقرار است؛ یعنی مخاطب نیز بر شاعر اثر می گذارد. در بخش دوم مقاله به شش عنصر ارتباطی یاکوبسن پرداخته شده که کارکردی ویژه دارد و در شعر این شاعر به خوبی می توان این کارکردها (مخصوصاً کارکرد ادبی و هنری) را دید.
۳.
این مقاله می خواهد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی نشان دهد که تعلق فردوسی به عصر طلایی تمدن ایرانی که خرد گرایی ویژگی ممتاز آن به شمار می آید، درخشش خرد در فرهنگ باستانی ایران که وی میراث دار آن است و جایگاه خرد در مذهب تشیع که مذهب مختار اوست، هیچ یک خاطر فرزانه طوس را که خود نیز بنا بر استعداد شخصی حکیمی خردباور و خردپذیر است، از توجه به وجوه منفی و ناپسندیده خرد منصرف نساخته است. از این رو به رغم باور غالب، شاهنامه تنها عرصه ستایش خرد نیست، بلکه از خردِ ناستوده و آسیب های آن نیز سخن ها دارد.
یافته های مقاله حاضر، هم چنین ابهام موجود در خوانش و مفهوم بیتی از مقدمه شاهنامه را که عبارتست از:
ازو شادمانی و زویت غمیست
و زویت فزونی و هم زو کمیست
مرتفع می سازد و نظر مخاطبان را به آسیب شناسی خرد از منظر فردوسی جلب کند.
نگارنده با وجود جست و جو در حاصلِ تتبعات شاهنامه پژوهان، قرائت و معنی پیشنهادی مقاله حاضر برای بیت یادشده و نیز بحث «نقد خرد در شاهنامه» را فاقد پیشینه یافته است.
۴.
یکی از ویژگیهای ادبیات مشروطه، تغییر حیطة مخاطب است. مقاله حاضر بر آن است تا به اثبات این نظریه بپردازد که تغییر حیطة مخاطب در ادبیات مشروطه، تنها محدود به مخاطب برونمتنی نبوده، مخاطب درونمتنی را نیز شامل میشود. پرسشی که این پژوهش میکوشد به آن پاسخ دهد این است: نگرشهای جدید اجتماعی- سیاسی در روزگار مشروطه چه نقشی در گزینش مخاطب درون متنی و شیوة خطاب داشته است؟ به منظور دستیابی به پاسخ، نگرشهای نوین اجتماعی- سیاسی عصر مشروطه در هفت بررسی شده و در هر بخش تأثیر محورهای یاد شده بر گزینش مخاطب درونمتنی در دیوان چند شاعر برجستة دورة مشروطه، تحلیل شده است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که در بحبوحة انقلاب مشروطه، تحولات اجتماعی- سیاسی، منجر به ظهور مخاطبان جدیدی در عرصة شعر شد و شیوة رویارویی با بعضی مخاطبان را تغییر داد؛ اما ناکام ماندن این انقلاب و بازگشت دوباره به حکومت فردی (دیکتاتوری رضاخان) باعث گرایش شاعران به سوی مخاطبان شناخته شدة ادبیات کلاسیک گردید.
۵.
هنرمندان به شیوه های مختلف، نگرش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در آثار خود عرضه می کنند. قیصرامین پور از شاعران فصل آغازین انقلاب است. او ملتزم به ایدئولوژی و ارزش های دینی است و اعتقاد راسخی به اصول انقلاب و آرمان های جمعی دارد، تا جایی که گویی در درون یک گفتمان خاص و عمیق ایدئولوژیک به آفرینش شعر دست می زند. این تعامل و ارتباط بین شعر قیصر امین پور با تغییرات و تحول سیاسی- اجتماعی زمانه اش ما را وارد قلمرو تحلیل گفتمان می کند. از آنجا که کلمات، آیینة معنا هستند و نقش واژگان و گزینش آنها در فرایند تحلیل گفتمان مهم و اساسی است، در این پژوهش موضوع واژه گزینی در اشعار قیصر امین پور از دیدگاه تحلیل انتقادی گفتمان بررسی شده است. در این مقاله پس از مطالعه آثار شعری قیصر امین پور از دیدگاه تحولات تاریخی، سیاسی و اجتماعی زمانه، واژگان اشعار او را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی شده و با استفاده از تحلیل انتقادی گفتمان، لایه های زیرین معانی واژگان آشکار می شود تا از این طریق به نگرش ایدئولوژیک شاعر نزدیک شویم.
۶.
نماد، نشانه ای است که هم ارجاع به خود دارد و هم مفاهیمی فراتر از وجود عینی خود است. با نگاهی دقیق به نمادها، در می یابیم که ثبت نمادها در فرهنگنامه های موجود، معنای لغوی آنها را درپی داشته است و نزد اکثر فرهنگ نویسان، نوزایی مفهومی نمادها در عرصة هنری شعر مغفول مانده است. هدف اصلی مقالة زیر نشان دادن تقابل بین معنای نمادها در فرهنگنامه ها با نوزایی هنری آنها در اشعار دوره های مختلف سبکی است.
در این مقاله، ضمن معرّفی نمادها و بیان تاریخچة نمادهای گیاهی در دو فرهنگ شرق و غرب از دیدگاه فلاسفه، روان شناسان و اسطوره گرایان، نخست به تبیین اهمیت معانی و کاربرد نمادین واژه ها، سپس به طور اختصاصی به معانی لاله و توسیع هنری آن براساس اشعار منوچهری، سعدی، صائب و سپهری به عنوان نمایندگان شعری سبک های خراسانی، عراقی، هندی و نونیمایی پرداخته ایم تا سیر تحول و تکامل معنای آن از قالب قاموسی و محدود، به کاربرد گسترده و نمادین به طور جامع آشکار گردد و از طرفی، ظرفیت ها و امکانات زبان هنری و ادبی در خلق و گسترش معنای واژه ها با نقل شواهدی، بیش از بیش مشخص و برجسته شود.
۷.
محمود دولت آبادی یکی از داستان نویسان بزرگ ایران است. او با تلاش و جدیت در امر خلاقیت ادبی توانسته است خود را در جامعه ادبی ایران و تا حدی جهان تثبیت کند. دولت آبادی مانند هر نویسنده بزرگ دیگر مراحل رشد و تکامل هنری خود را گام به گام پیموده و از پیچ و خم های دراز دامنی گذشته است. تحت تأثیر گفتمان های متعدد و مدام نوشونده تاریخ معاصر ایران قرار گرفته و آثارش را در واکنش و پاسخ به این گفتمان ها خلق کرده است. در این پژوهش، داستان های بلند او را که به یک اعتبار میان داستان کوتاه و رمان معلق مانده اند، از نگاه تأثیر مستقیم و غیر مستقیم ایدئولوژی و گفتمان های رایج در دهه های چهل و پنجاه هجری بررسی کرده ایم. این آثار به لحاظ زیباشناختی دارای ضعف هایی است، اما نویدبخش نویسنده ای بزرگ هستند که با نگارش کلیدر، جای خالی سلوچ و روزگار سپری شده مردم سالخورده به حقیقت می پیوندد. اما از نظر درونمایه و پرداخت شخصیت های داستانی، دولت آبادی شاید بدون آنکه خود اشرافی بر این امر داشته باشد، در دامنه اثرگذاری ایدئولوژی و گفتمان های روزگار خود قرار می گیرد و مضامینی را به دنیای داستان هایش وارد می کند که با محیط فرهنگی خود چندان سنخیتی ندارند و آدم های او نیز ریشه های خود را از سرزمین فرهنگ بومی کنده اند و غرب پروردگانی هستند که تنها زبان و لباس بومی بر تن کرده اند.
۸.
یکی از موضوعات نقد جدید، بررسی زبان در آثار ادبی است. الگوی بررسی زبان حماسی، چگونگی زبان شعر حماسی را در سطوح گوناگونِ آوایی و موسیقایی، واژگانی و نحوی، بلاغی و ادبی، محتوایی و درون مایه ای بررسی می کند تا چگونگی تجلّی نوع ادبی حماسه در زبان را کشف و توصیف کند. به همین منظور نگارنده در این مقاله، با استفاده از نظریات نقد جدید، به ویژه صورت گرایی و بر اساس زبان حماسی معیار (شاهنامة فردوسی) یک الگو برای بررسی زبان حماسی در سطوح گوناگون، طراحی نموده است و در هر سطح، شاخص های لازم را تبیین کرده و سپس چگونگی ظهور آن شاخص ها در زبان حماسی را، با بیان شواهدی از متون حماسی، به ویژه شاهنامة فردوسی نشان داده است تا بر اساس آن بتوان اولاً به ویژگی های زبان حماسی دست یافت و ثانیاً این شاخص ها را در متون حماسی منظوم آزمود و به میزان موفقیّت یا عدم موفقیّت شاعران حماسه سرای پس از فردوسی، در به کارگیری زبان حماسی پی برد. بر اساس همین الگو و در این مقاله مشخص شده است که مثلاً باذل مشهدی، به عنوان یکی از مقلدان زبان حماسی معیار، در استفاده از زبان حماسی موفقیّت چشمگیری کسب نکرده است و در برخی از وجوه زبان حماسی از جمله انواع موسیقی شعر حماسی، ترکیب سازی، جزالت شعر حماسی و تصویرسازی دچار ضعف و کاستی است.