فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از مقاطع تقابل عقل و عرفان، رویکرد شریعت گرای برخی علما و عرفا با رویکرد خردگرای برخی حکما و فلاسفه در قرون پنجم تا هفتم است. این تقابل به صورت تعارض های علمی و عقیدتی نامحسوس و عمیقاً اثرگذار، در زیر پوست خشن تاریخ آن قرن ها در جریان بود و برخی از فلاسفه و عرفا نمایندة دو جبهة آن تلقی می شدند. هدف این تحقیق، واکاوی تشابهات و تباین های دو جریان فکری متقابل سینوی و عطاری است که نمایندگان دو رویکرد یادشده بودند. این پژوهش با طرح پیش فرض هدفمندی تصنیف و تألیف رسالات نمادین سلوک مرغان، تباین های محتوایی رسالةالطیرابن سینا و منطق الطیرعطار را بررسی می کند. پس از نقل اختصاری متون معارض، موارد تباین و تقابل معرفی و شرح، علل و عوامل منجر به بروز تقابل ها بیان شده است. مغایرت در تلقی از جان و هبوط آن در جسم، رویکرد به ضرورت رهبری، نگاه به قوانین علمی و نفی منطق و علیت، تباین رویکرد به تعامل ملک مرغان با مرغان سالک، درون گرایی و شناخت برون گرای علمی-فلسفی، اختلاف نظر در شمار سالکان واصل به مقصد و توفیق برای دیدار حضرت ملک، تعارض در سنجش سلوک شناخت شناسانه به وسیلة عقل و عشق، از یافته های این تحقیق اند که می توان آن ها را بازنمایی مبانی تقابل تاریخی عرفان شریعت مدار با عرفان مبتنی بر خردورزی فلسفی تعریف کرد.
جغرافیای ملکوتی و اوقات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان رمزی و نمادین روایات و تمثیل های عرفانی علاوه بر انتقال شبکه ای از مفاهیم قدسی و تجریدی، مملو از تصاویر عینیِ مجردی است که ملکوت را با صورت های زمینی توصیف می کند. گرچه اصل اساسی لامکان و لازمان در مباحث جهان های بالاتر از فلک قمر، یعنی عالم ملکوت و بالاتر، همواره مورد توجه عرفا بوده است اما در برخی از رسایل فلاسفه اشراق گرا مانند ابن سینا یا عرفای اشراقی مانند سهروردی یا متکلمان عرفان گرا مانند امام محمد غزالی، زبان رمز و نماد در ترسیم جغرافیای ملکوتی و جزئیات آن، کارآمدتر از نظریه های خشک فلسفی و کلامی عمل کرده است؛ حتی بخشی از تمثیل های جغرافیای ملکوتی با آیات قرآن، اشارات عهدین، روایات مذاهب و روایات ملّی و اسطوره ای نیز همخوانی دارد. اگرچه تئوری جغرافیای ملکوتی در نظریه های دینی، فلسفی و عرفانیِ لامکان و لازمان محل یقین علما و فلاسفه است اما در جهان شناسی عرفانی جهت دیگری را معرفی می کند؛ جغرافیایی که دقیقاً در دل لامکان واقع شده است و زمان های آن همه بر مدار لازمان است. رساله الطیرهای موجود در ادبیات عرفانی و برخی دیگر از رسائل رمزی یا نمادین، در ارائه تصویر جغرافیای ملکوتی برای سالکان حقیقت همواره جذابیت فکری و هنری داشته است و آنان را به سرزمینی دعوت کرده است که در جهت شناسی جغرافیاییِ قدسی، می تواند شمال، مشرق یا حتّی غرب باشد.
از رند تا پیر مغان (از خود واقعی تا خود آرمانی حافظ)
حوزه های تخصصی:
هنر را عرق ریزی روح دانسته اند. این جمله بدان معناست که بین روح و روان آدمی با هنری که می آفریند ارتباطی دوسویه و تنگاتنگ وجود دارد. ارتباطی که گاه پای نقدهای روان شناختی را به حوزه ی هنر باز می کند، «نقدی که می کوشد تا پیوستگی های زنده و ملموس میان هنر و هنرمند را پیدا کند و به آنچه در ورای آثار است بپردازد» (امامی، 1378: 129و130) و چون شعر و ادب نیز در زمره ی هنرهاست و «مانند سایر هنرها نمودی نفسانی است. هم از جهت شاعر یا نویسنده ای که آن را ابداع می کند و هم از جهت خواننده ای که از آن محظوظ می شود» (زرین کوب، 1376: 81)، می تواند مورد نقد روان شناسانه قرار گیرد. یکی از این هنرمندها که هنرش بسیار مورد بررسی و مداقّه قرار گرفته «لسان الغیب» حافظ شیرازی است. حافظی که از قرن هشتم به بعد بخشی از ذهن و زبان هر ایرانی را به خود اختصاص داده و به مانایی رسیده است. مانایی ای که شاید حاصل توجه او به حالات درونیش باشد؛ یعنی رسیدن به «خودآگاهی»، خودآگاهی که مهم ترین و اولین مهارت از مهارت های ده گانه ی زندگی است.
آموزش زبان فارسی در کشور بلاروس
حوزه های تخصصی:
از کارهای شایسته «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» ایجاد و اداره کرسی های آموزش فارسی و ایران شناسی در بسیاری از کشورها و اعزام مدرّس برای گسترش زبان و ادب فارسی در این کشورهاست. در این راستا ارزیابی پیوسته کرسی ها با هدف رفع کاستی ها و تقویت نقاط قوت، امری کاملاً ضروری است. وزارت علوم در این ارزیابی ها، از مشکلات هر کرسی مطلع و با پیشنهادهای سازنده مدرّس، برای رفع این کاستی ها و مشکلات اقدام خواهد کرد. در این راستا ایجاد هماهنگی میان وزارتخانه های مرتبط با آموزش فارسی نیز لازم است. نگارنده به عنوان مدرّس اعزامی به کشور بلاروس، در این تحقیق، به تحلیل و بررسی زمینه های آموزش زبان فارسی در این کشور پرداخته و با بیان نقاط قوت و ضعف، پیشنهادهایی برای رفع مشکلات و کمبودها ارائه کرده است. بنابر بررسی های انجام گرفته، لازم است که درس زبان فارسی در بلاروس، از یک تک درس غیررسمی، به یک درس (دست کم) اختیاری در یکی از دوره های کارشناسی/کارشناسی ارشد تبدیل شود تا بسیاری از مشکلاتی که در متن تحقیق به آنها اشاره شده، برطرف گردد. از دیگر اقداماتی که باید انجام گیرد، ایجاد هماهنگی لازم میان وزارتخانه هایی است که با کرسی آموزش زبان فارسی مرتبط اند. همچنین لازم است برای ایجاد انگیزه در زبان آموزان خارجی، چشم اندازهایی روشن برای آنها ترسیم کرد.
تصویرشناسی «بیگانه» در شاهنامه با تکیه بر کلیشه پردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تصویرشناسی» یک نظریة ادبی است که در حوزة ادبیات تطبیقی قرار دارد. ژان ماری کاره را باید نخستین تصویرگر در حوزة ادبیات تطبیقی دانست. بعد از او تصویرگرانی دیگر نظریة او را تکمیل کردند و مؤلفه های تصویرشناسی را در شش مورد کلیشه، الگوی قالبی، پیش داوری، تصویر، سمبل و افسانه معرفی کردند. در این مقاله تصویر بیگانگان در شاهنامة فردوسی از منظر کلیشه پردازی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. کلیشه (عقیدة عمومی) مفهومی است که نخستین بار واتر لیپ من آمریکایی آن را برای بیان عقاید عمومی در میان یک قوم و یا فرهنگ به کار برد. با عنایت به این که شاهنامه اثری حماسی است و در دفاع از فرهنگ ملّی ایرانیان سروده شده است و همچنین در تعارض با فرهنگ بیگانگان است، به نظر می رسد نظریة تصویرشناسی در درک بهتر چگونگی رفتار ایرانیان با بیگانگان کمک شایانی کند. دستاورد پژوهش، ناظر بر این است که بازتاب بیگانگان در شاهنامه به صورت کلیشه پردازی شامل 13/58% از کل 43 مورد شخصیت بیگانه ای که در این پژوهش بررسی شده است را شامل می شود. بر این اساس شخصیت های بیگانه در شاهنامه با توجه به مبحث کلیشه در تصویرشناسی به سه دسته قابل تقسیم است: الف. شخصیت های بیگانه ای که با پیوند زناشویی با ایران ارتباط برقرارمی کنند؛ ب. شخصیت هایی که به قصد تحمیل قدرت و یا گرفتن باژ و ساو به ایران حمله می کنند؛ ج. استفاده از قدرت پهلوان ایرانی در کشور بیگانه که باز در این مرحله، بیشترین ارتباط از طریق برقراری پیوند زناشویی صورت می گیرد. فردوسی دلیل و پیامد این ارتباطات را به صورتی ناخوشایند تصویر می کند.
مقایسه اشعار تأملی بین جبران خلیل جبران و ویلیام بلیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
77 - 96
حوزه های تخصصی:
در حقیقت موضوع این مقاله بحث دو محوری است؛ در یک بحث سخن از دو شاعر بلندآوازه در ادبیات و شعر عربی و انگلیسی می رود، و در دیگری سروده های اینان در ارتباط با رویکرد تأمل فکری در شعر معاصر مورد بحث و تحقیق قرار می گیرد؛ طبیعی است که به اقتضای محور نخست سخنانی در ارتباط با ادبیات تطبیقی و مکتب آمریکایی که منهج اصلی در مقایسه بین این دو شاعر در این نوشتار بوده است مجال طرح پیدا می کند و در ارتباط با محور دوم از میان چهار رویکرد عمده شعری یعنی رویکردهای میهنی، اجتماعی، فنی و فکری؛ از نمونه های شعری که از دو شاعر یادشده آورده ایم برمی آید که در اشعار تأملی بلیک مسائل اجتماعی و در اشعار تأملی جبران مسائل معنوی به صورت شاخصی جلوه گری می نماید.
بررسی تشبیهات هنجارگریخته در سروده های ابن فارض و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت فرامنطقی، عقلی و عرفی معانی و حقایق عرفانی از یک سو و محدودیت حوزه کارایی زبان از سوی دیگر باعث شده شاعران و عارفان، از زبان و بیان هنجارگریخته استفاده کنند. عارفان همواره برای ساخت تصاویر شاعرانه و بیان افکار خود، از تشبیه، که یکی از مهم ترین و پربسامدترین انواع هنجارگریزی معنایی در سروده های عرفانی است، بهره برده اند.\nدر این جستار، نگارندگان به روش تحلیلی، تشبیهات هنجارگریخته در دیوان ابن فارض و کلیات مولوی را نقد و بررسی می کنند. تحقیق نشان از آن دارد که بسامد استفاده از تشبیهات فشرده در سروده های این دو شاعر، بیش از تشبیهات گسترده است، چرا که به این وسیله، درنگ و چالش ذهنی مخاطبین طولانی می شود. گاه رابطه میان دو طرف تشبیه در سروده های آنان، آنچنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. این دو شاعر با انتخاب شگرد تزاحم تشبیه سبب دیریابی معنا شده اند تا با برجسته کردن الفاظ خویش، سبب ایجاد لذت ادبی بیشتر در مخاطبین شوند. هرچند قصد ابن فارض، تفهیم مفاهیم متعالی و امر قدسی به ذهن خواننده بوده و به کاربرد تشبیه محسوس به معقول توجه نشان داده است، اما در تشبیه معقول به معقول، ترازو به سمت مولوی سنگینی می کند و تشبیهات حسی به حسی در سروده های مولوی با توجه به مشرب عرفانی و معنویش، بسامد معناداری را به خود اختصاص داده و دامنه تشبیهات گسترده در اشعار وی بیشتر از سروده های ابن فارض است.
بررسی وجوه مشترک آموزه های عرفانی مولوی و اوشو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آدمی از ابتدای خلقت تاکنون، به دنبالی راهی برای شناخت آفریدگار بوده است. ظهور و گسترش مکتب های مختلف عرفانی نشان دهنده این نیاز بشری است. ایران از دیرباز، مهد فرهنگ و عرفان بوده و ادبیات ما همواره از غنای کافی برای پاسخ گویی به این نیاز برخوردار بوده است، اما بازنگری آموزه های عرفانی و بیان آنها به نحوی که با زبان و درک انسان امروزی هماهنگ باشد، ضروری است.تعالیم مولانا منبع الهام اندیشمندان بسیاری در سراسر جهان بوده است و ردپای آموزه های او را می توان در بسیاری از جنبش های معنوی معاصر یافت.در این مقاله،کوشش شده است آموزه های عرفانی مولانا با دیدگاه های اشو مقایسه و وجوه مشترک آنها بررسی شود. حاصل این پژوهش این است که بسیاری از آموزه ها و تعالیم عرفانی اشو، به شکل سنتی، در عرفان اسلامی مولوی وجود دارد؛ تعالیمی که انسان امروزی را به سرچشمه زلال معنویت هدایت می کند و او را با اندیشه های متعالی عرفانی سیراب می سازد.
زبان و ترجمه تخصصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دنیای ترجمه با چالش های بی شمارش، به میدان نبردی می ماند که در آن مبارزه با لغات سخت و... است. مترجم، در این مواجه پرمخاطره، گریزی جز مجهز شدن به بیشترین سلاح ممکن ندارد! او می بایست پیش از هر چیز، حریفان خود را (که به شکل حروف هستند) بشناسد تا در هزارتوی واژگان گم نشود؛ این تسلط بر میدان نبرد، زمانی که او با متون تخصصی مواجه می شود، بیش از پیش چهره ای حیاتی به خود می گیرد، چرا که پیچیدگی ها پرتعداد و عبور از آن ها سخت تر خواهند بود. در قرن حاضر که بی وقفه از به هم آمیختگی حوزه ها و علوم مختلف صحبت به میان می آید، فنون در اوج شکوفایی اند و تعاملات میان رشته ای رایج تر شده اند، نیاز به آموختن زبان های تخصصی، به منظور درک و ترجمه متون تخصصی، بیش از هر زمان دیگری احساس می شود.
در مقاله تلاش شده است مشخصه های زبان و ترجمه تخصصی تبیین، خط ممیزی میان زبان عمومی و تخصصی ترسیم و راهکاری برای ترجمه متون تخصصی ارایه شود.
بررسی تأثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ثمار القلوب کتابی در لغت عربی و شامل مضاف و مضاف الیه ها و اسم های منسوبی است که تا عهد ثعالبی نیشابوری، یعنی اوایل قرن پنجم هجری، در زبان عربی رواج داشته است. با توجه به پیشینة دادوستدهای فرهنگی و زبانی که بین زبان فارسی و عربی وجود داشته، جلوه هایی از فرهنگ، عناصری از زبان و برخی اشارات تاریخی مربوط به ایران و زبان فارسی در این اثر بازتاب یافته است. در پژوهش حاضر، به بررسی انعکاس زبان فارسی و جلوه های فرهنگ ایرانی در ثمار القلوب پرداخته شده است که آن ها را تحت چهار عنوانِ مسائل اجتماعی- فرهنگی، خصوصیات مناطق و نواحی، اشارات تاریخی و مسائل زبانی دسته بندی نموده ایم. شیوة بررسی ما در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است. پرسش اصلی تحقیق این است که واژگان فارسی دخیل و ساختارهای فرهنگی اثرگذار در زبان عربی که در ثمار القلوب موجود است، به کدام یک از ابعاد زبان فارسی و زندگی اجتماعی ایرانیان مربوط است؟ فرضیه ما این است که تأثیرات زبان فارسی، بیشتر مربوط به حوزه زندگی شهرنشینی و آیین پادشاهی و کشورداری باشد که شیوة زندگی قبیله ای و بادیه نشینی عرب، فاقد آن ها بوده است. ذکر اسامی مکان ها، خوراکی ها، پوشیدنی ها، محصولات و خصوصیاتی که ویژه یک شهر یا منطقه است نیز در مرتبة بعدی قرار می گیرد.
غزلیّات میرزا غالب دهلوی فراسوی مرزها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزل از مهم ترین قالب های شعر کلاسیک فارسی است که از اواخر قرن بیستم به ژانری ادبی در ادبیّات امریکای شمالی تبدیل شده است. اکنون بسیاری از شاعران در امریکای شمالی و کانادا به این فرم ادبی شعر می سرایند. پژوهش حاضر درصدد است نشان دهد چرا و چگونه غزل به امریکای شمالی راه یافت و چه عواملی موجب گسترش آن در این سرزمین شدند. به این منظور، ابتدا پیش زمینه ای در باب تلاش های شاعران امریکایی قرن نوزده در معرّفی و ترجمة اشعار فارسی ارائه می شود و پس از آن، به بررسی نقش دو شاعر و محقّق برجستة هندی، اعجاز احمد و آغا شاهد علی، در معرّفی هویّت واقعی این نوع شعر در امریکا پرداخته می شود. در این مقاله نشان داده می شود که آموزش ها و ترجمه های این دو محقّق شرقی در رواج غزل های میرزا غالب دهلوی منجر به ترجمه و سرایش گستردة غزل به زبان انگلیسی شد و در پی آن، شاعران برجسته ای چون «ادرین ریچ» و «رابرت بلای» قالب غزل را برای بیان اغراض خود برگزیدند.
تحلیلی تاریخی پیرامون شاعران و مدّاحانِ دربار قراختاییان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوام هشتاد سالة قراختاییان در کرمان، (بین سالهای 619 تا 704 ه.ق) با درایت و کاردانی سلاطین و ملکه هایی همچون بُراق حاجب، سلطان رکن الدّین، عصمة الدّنیا و الدّین قتلغ ترکان (ترکان خاتون) و صفوة الدّنیا و الدّین پادشاه خاتون، زمینه های اقتدار سیاسی، رونق اقتصادی و اعتلای فرهنگی این سرزمین را فراهم ساخت. این اقتدار سیاسی و رونق اقتصادی، آرامش و امنیّت را در سرتاسر قلمرو قراختاییان کرمان، حکفرما ساخته و موجبات سفر بسیاری از علما، ادبا و شعرا به دربار حکّام قراختایی را فراهم نمود. امری که نوشتار حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال اثبات آن است. یافته های پژوهش بر این نکته تأکید دارند که تلاش حکمرانان و شاهزادگان کاردانِ قراختایی جهت برقراری امنیّت، آرامش و رفاه مردمان قلمرو خود از یکسو و عشق و علاقه مندی آنان به زبان فارسی و حتی سروده شدن اشعاری به قند پارسی توسّط برخی از این افراد، از سوی دیگر، نقشی چشمگیر و غیر قابل انکار در اعتلای جایگاه زبان و شعر فارسی در دربار و قلمرو دولت مذکور داشت. تا به حدّی که پای شاعرانی همچون امامی هروی، عماد لر و مجد همگر را از زادگاهشان به قلمرو و دربار قراختاییان کرمان کشانید.
بررسی روایت های پسامدرن در داستان نویسی برای کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از عناصر پسامدرن در داستان های کودکان با دشواری هایی همراه است؛ زیرا ممکن است مخاطب کم تجربه فهم درستی از این عناصر نداشته باشد و روند درک داستان برایش کند شود. با این اوصاف، بسیاری از شاخصه های پسامدرن را در داستان های کودکانه محمدرضا شمس و سیامک گلشیری می توان دید. مانند: گسست در پیرنگ، خلق دنیایی دیگر، شخصیت های تخیلی و توهمی، راوی غیر قابل اعتماد و تعلیق آگاهانه ناباوری. در این پژوهش برای آنکه نشان دادن تمایز داستان های پسامدرن در برابر داستان های متعارف، داستان های پسامدرنی محمدرضا شمس («من، زن بابا و دماغ بابام» و «من من کله گنده») و تهران کوچه اشباح از سیامک گلشیری را در مقابله با اندیشه های روایت شناختی ماریا نیکولایوا بررسی می کنیم. نیکولایوا با گرایش های پساساختارگرایی، ابزاری را که روایت شناسی می تواند برای بررسی ادبیات داستانی کودکان در اختیار ما بگذارد، به ما نشان می دهد. روایت همزمان سه داستان در آثار شمس و تجویف در داستان گلشیری، نمونه ای برای گسست و شکاف در روایت است. در پایان داستان نیز شاهد روزنه ای به آغاز یک داستان تازه ایم.
معرفت در مشرب عرفانی روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه عرفان به تمامی معرفت و شناخت است، از آنجا که این مکتب فکری ابعاد مختلفی دارد، شناخت به معنای دریافت و وصول به حقیقت، بخشی از راه اتصال به حقیقت است. این پژوهش به تبیین شناخت به این معنا و همچنین راه ها و مراتب آن از منظر روزبهان بقلی فسایی شیرازی می پردازد. مسئله اصلی این پژوهش، تبیین معرفت به عنوان هدف غایی عارف، انواع و مراتب آن، روش های رسیدن به آن، مقدمات و آثار و نتایج آن در مشرب عرفانی این عارف بزرگ قرن ششم هجری است. روش تحقیق در این گفتار، اسنادی کتابخانه ای و از نوع توصیفی- تحلیلی است. ارائه نظریات روزبهان درباره معرفت، تقسیم بندی صاحبان معرفت به سه نوع عوام و خواص و خاص الخاص، بررسی انواع و مراتب معرفت، مقدمات و آثار و ثمرات آن از نوآوری های این پژوهش است. در نظر این عارف بزرگ، چهار عنصر نفس، روح، عقل و قلب دستگاه های دریافت و وصول به حقیقت اند، اما هریک از این چهار عنصر، ساحتی از معرفت را درمی یابند که در ساحت تجلی حق، این همه را به دست قادر حق بسوزاند و آماده جذبه ای شود که توسط حق او را در بر می کشد و به ساحت حضور می برد.
أنسی الحاج، احمد شاملو، الرّسولة بشَعرها الطّویل حتّی الینابیع، آیدا در آینه، نقد فمنیستی، ادبیّات تطبیقی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار نویسندگان مرد و به چالش کشیدن بیان و ذهنیّت مردان از زنان، یکی از مهم ترین رویکردها در مطالعات فمنیستی به شمارمی رود. در شعر أنسی الحاج و احمد شاملو، با چهره ویژه ای از زنان روبه رو می شویم؛ چهره ایی که گاه با معیارهای دنیای مدرن همساز است و زن را در جایگاه برابر با مرد نشان می دهد و گاه تحت تأثیر ذهنیّت تاریخی دو نویسنده، زن از موضع امروزی خود به جایگاه سنّتی اش سقوط می کند. در این جستار اشعار «الرّسولة بشَعرها الطّویل حتّی الینابیع» و «آیدا در آینه»، از دریچه نقد فمنیستی و در حوزه مطالعات ادبیّات تطبیقی مکتب فرانسه مقایسه شده است. مه م ترین نتایجی که از این پژوهش به دست آمده است عبارتند از: - دو اثر مورد بحث، دارای کلّیّتی مشابه هستند و بیان شعری در این دو اثر، بیانی مردانه است که در مواردی با معیارهای مربوط به مکتب اصالت زنان مغایرت دارد. - ترسیم چهره زن در دو اثر، از تأثیر بن مایه های اساطیری و مسائل تاریخی و فرهنگی بر ذهنیّت دو شاعر، برکنار نبوده است. - در بخش هایی از دو متن، أنسی الحاج و شاملو تحت تأثیر اندیشه های اجتماعی مدرن بوده اند. تأثیرپذیری از یافته های فمنیستی و نیز مفهوم انسان گرایی در غرب، نمونه هایی از آن است.
صورت های احسن «خود» در واقعه های روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشف الاسرار دربردارندة مشاهدات روزبهان از عالم ملکوت است. عرفا در حالتی بین خواب و بیداری که به آن واقعه می گویند به رویت غیب می رسند. کشف و تحلیل زبان واقعه با توجه به حالت روان شناختی آن ها، نیازمند شناخت روان است. آن چه عارف در درون خود می جوید و سفری که از خود آغاز و باز به خود ختم می کند منجر به کشف ساحتی می شود که امروزه ناخودآگاه نامیده می شود. از نظر یونگ مکاشفه پرده برداشتن از اعماق نفس انسانی است و اساساً یک حالت روان شناسی است. ناهشیاری و شهود ناگهانی در خیال بافی های کهن الگویی شباهت بسیار به حالت واقعه دارد.روزبهان در واقعه ها مرتبه و حقیقت درون را در کسوت خیال مشاهده می کند. او سیر درون را به گذار در«سرزمین های ناشناخته»تعبیرمی کند.مهم ترین تصاویر کهن الگویی در مشاهدات وی «خود»و«پیر» است. وی پیوسته به حدیث«رأیت ربّی فی أحسن صورته»ارجاع می دهد. درمکاشفات وی صورت های احسن خود یا رب شخصی در هیأت مظاهر حسی از جمله اشکال نور، ماندالا، جواهرات و...از خزانه خیال پدیدارمی شوند. تجلی قدرتمند خود در مرتبه وحدانیت باعث کم رنگ شدن سایه و برجستگی پیر شده است. وحدت زادة مرتبه عشق در سلوک است. در این مرتبه خداوند صفات متعالی و جمال خود را بر سالک می پوشاند و کل هستی در صفت زیبایی خدا متجلی می شوند. کلید واژه:روزبهان، کشف الاسرار، واقعه، خود، پیر.
زنانگی ادب تعلیمی، رهاننده پروین از اضطراب تأثیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروین اعتصامی شاعر نامدار معاصر، بیشتر به سبب گرایش های تعلیمی و اخلاقی اش شناخته می شود. وی کوشش داشته است از شعر برای دانش افزایی و حکمت سرایی یاری بگیرد. بی تردید شاعران پش از پروین هم، همین رویه و رویکرد را دنبال می کرده اند و به طور کلی یکی از شباهت های وی با کسانی مانند ناصرخسرو، سعدی، ابن یمین و... همین روند اخلاقی کردن فضای شعر است. متأسفانه برخی منتقدان ادبی سطح کار پروین را در این زمینه، تا حد شاعری مقلد پایین آورده اند؛ درحالی که چنین نیست. وی بی آن که از نظریات ادبی جدید در روزگار ما باخبر باشد، به شیوه ای کاملاً هنرمندانه توانسته است خود را از سطح تأثیرپذیری صرف و معمولی نجات دهد و در حد شاعری توانمند و صاحب سبک ظاهر شود. گرایش پروین به ادب تعلیمی آن هم با رنگ و بویی کاملاً زنانه، نقطه آغاز توفیق او در شاعری است. در مقاله حاضر با نگاهی به نظریه «اضطراب تأثیر هرولد بلوم»، سعی شده است هنر ورزی های پروین اعتصامی در بیرون آمدن از سایه اضطراب تأثیر شاعران پیش از او نشان داده شود؛ نتیجه این ارزیابی نشان می دهد وی با در نظر داشتن تحولات سیاسی و فکری روزگار خود، همه راه شاعری را با شاعران متقدم- و البته مرد- نپیموده است و بر اساس سبک شخصی خود، مبتکرانه رفتار کرده است.
تاثیرپذیری فردوسی در باره ی ماهیت دنیا از نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه بخاطر داشتن بار معنایی عمیق و برخورداری از زیبایی های لفظی و معنوی غیر قابل وصف، همواره الگوی مناسبی برای بسیاری از شاعران و ادیبان بوده و هست. یکی از نام آوران عل م و ادب که در سروده های خویش از این کتاب ارزشمند در موضوعات گوناگون، فراوان استفاده نموده، حکیم طوس است. در نهج البلاغه مباحث زیادی پیرامون ماهیت دنیا مطرح شده که مورد استناد شاعر قرار گرفته است. برخی اوصاف دنیا در سخنان امام علی (ع) عبارتست از : ناپایداری، سرشار از رنج و گرفتاری، محل آزمون و امتحان، سرای پند و عبرت، مکانی برای توشه برداشتن، و... که بیان آنها در دیوان شاعر متجلی است. تلاش مقاله بر این است تا تنیدگی و اثرپذیری شاهنامه را در بحث دنیا از نهج البلاغه تبیین نماید.