فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه کتاب های داستانی تألیفی و ترجمه ای بر اساس مراحل حل مسأله و ویژگی های حل کنندگان مسأله بود است. داستان های مورد بررسی در این پژوهش، شامل 10 کتاب داستانی تألیفی و 10 کتاب داستانی ترجمه ای برگزیده از سوی شورای کتاب کودک بین سال های 1380 تا 1385، متناسب برای گروه سنی "ب" و "ج" بود که با نظر متخصصان انتخاب شدند. این متون داستانی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی و بر اساس مراحل حل مسأله "دیویی" و ویژگی های حل کنندگان مسأله "گریفین" مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که در داستان های ترجمه ای، مرحله ی جمع آوری اطلاعات و در داستان های تألیفی مرحله ی ارائه ی راه حل ها و بررسی راه حل ها دارای بیشترین فراوانی بود و مرحله ی تعیین مسأله و تدوین نتایج و ارزیابی آنها در هر دو گروه داستان کمتر مشاهده شد. نتیجه دیگر اینکه ویژگی تفکر تعاقبی در داستان های ترجمه ای و ویژگی مقاومت در داستان های تألیفی به میزان بیشتری مشاهده شد و ویژگی های دانش پیشین و توجه به دیدگاه ها در هر دو گروه داستان کمتر مشاهده شد. در کل، کتاب های داستانی ترجمه ای از مراحل حل مسأله و ویژگی های حل کنندگان مسأله بیشتری نسبت به داستان های تألیفی برخوردار بود که با رعایت جوانب احتیاط می توان گفت غنی تر از داستان های تألیفی بودند. نتیجه دیگری که این پژوهش در پی داشت این بود که هر دو گروه متون داستانی، از اکثر مراحل حل مسأله و ویژگی های حل کنندگان مسأله برخوردار بودند.
در جستجوی کمال مطلوب(بررسی تطبیقی «ماهی سیاه کوچولو»ی صمد بهرنگ با «جاناتان مرغ دریایی» ریچارد باخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صمد بهرنگی جزو اولین کسانی است که در ایران برای بچه ها داستان نوشت و «ماهی سیاه کوچولو»ی او یکی از شاهکارهای ادبیات کودک و نوجوان ایران است. در این داستان، ماهی سیاه کوچولو از زندگی بی حاصل در محیطی محدود، و از خمود فکر و بطالت عمر هم نوعانش خسته شده است. بنابراین عزم جزم کرده است به دنیاهای وسیع برود و در آنجا آگاهی و تجربه های نو کسب کند، به همین خاطر با شکستن سنت ها و تابوها، قدم در راهی پرمخاطره می گذارد... . ماهی سیاه کوچولو از نظر مضمون و محتوا و ساختار( طرح، روایت، زاویه دید، نمادپردازی و ...) شباهت های زیادی با داستان «جاناتان مرغ دریایی» ریچارد باخ آمریکایی دارد. در این جستار تلاش می شود تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی تطبیقی این دو داستان بپردازیم و با بیان وجوه اشتراک و افتراق آن دو، اشتراکات فکری، فرهنگی، ذوقی و.. دو نویسنده از دو ملت غیر هم زبان را عرضه بکنیم.
تأثیر ژانر بر کارکرد گفتمانی شخصیت های زن در رمان نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله قصد دارد چگونگی تأثیر ژانر فانتزی بر کارکرد گفتمانی شخصیت های زن در رمان نوجوان و تمایل یا عدم تمایلشان به هنجارگریزی های جنسیتی را بررسی کند. بدین منظور دو رمان نوجوان به نام های بازگشت هرداد نوشته فریبا کلهر و پریانه های لیاسند ماریس نوشته طاهره ایبد را مورد بررسی قرار می دهیم. نوجوانان دختر قهرمان این دو رمان هستند و موضوع هر دو رمان پیروز شدن بر نیرویی متافیزیکی و آرام کردن دریاها است. هر اثر فانتزی به هرحال کم و بیش ریشه در دنیای رئال دارد و هرچه ساختار فانتزی اثر با فاصله گیری بیشتر از دنیای رئال بنا گذاشته شود، مجال بیشتری برای شکستن کلیشه های گفتمانی دنیای واقعی به دست می دهد. طبیعی است آثار فانتزی از لحاظ میزان بهره گیری از تخیل یا تطابق با واقعیت با هم متفاوتند. بنابراین هدف این مقاله مقایسه کارکرد گفتمانی شخصیت های زن، جایگاه اجتماعی آن ها، نسبت میان گفتمان بازنمایی شده در رمان و گفتمان اجتماعی فضای ایران و درنهایت میزان فاصله گیری از دنیای رئال در ساختار فانتزی رمان ها و تأثیر آن بر بازتاب موارد ذکر شده است. بدین منظور از شیوه «تحلیل انتقادی گفتمان» براساس متد نورمن فرکلاف استفاده می شود. بررسی ها نشان می دهد با وجود هنجارگریزی های جنسیتی در هر دو رمان که تحت تأثیر ژانر فانتزی آثار شکل گرفته است، بازگشت هرداد به دلیل دنیای فانتزی گسترده تر و عمیق تر از گفتمان اجتماعی معاصر ایران دور تر شده است و شخصیت محوری دختر کم تر تحت تأثیر هنجارهای جنسیتی ایرانی است.
تحلیل روابط معنایی واژگان به کاررفته در ادبیات داستانی کودکان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن، حاصل هم نشینی نظام مند و بافت مدار سازه های زبانی در کنار یکدیگر است. بین واژگانی که یک متن را به وجود می آورند، روابط مختلفی برقرار است. از آنجا که بافت زبانی تأثیر زیادی بر درک مخاطبان از متن دارد، گزینش روابط مناسب بین واژه ها که بر معنای یکدیگر تأثیر می گذارند، می تواند از دشواری متن کاسته و به درک مطلب کمک کند. گزینش مناسب واژه و روابط واژگانی از اهمیت زیادی برخوردار است و اگر رعایت نشود، نه تنها از جذابیت متن می کاهد، بلکه مخاطب را در درک آن نیز دچار مشکل می کند. این تحقیق بر اساس مبانی نظری متکی بر روابط واژگانی، به بررسی میزان کاربرد هر یک از روابط معنایی در ده داستان کودکان متعلق به دو گروه ”الف“ و ”ب“ پرداخته است. در این تحقیق که داده های آن به روش توصیفی جمع آوری گردیده، پنج کتاب گروه سنی ”الف“ و پنج کتاب گروه سنی ”ب“ به لحاظ بسامد رخداد هر یک از انواع روابط واژگانی بررسی و با یکدیگر مقایسه شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که از میان انواع روابط واژگانی، نویسندگان کودک در هر دو گروه سنی تمایل دارند از دو رابطه تکرار و با هم آیی بیش از روابط دیگر استفاده کنند. همچنین بر خلاف تصور، رابطه هم معنایی در هر دو گروه کمترین بسامد را داشته است. نتایج این تحقیق برای نویسندگان و ویراستاران کتاب ها و مجلات کودکان قابل استفاده بوده و به شناخت بیشتر نسبت به آثار کودکان می انجامد.
یک روایت، چند صدا: بررسی شیوه های گفت وگومندی و چندصدایی در رمان لالایی برای دختر مرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رمان لالایی برای دختر مرده اثر حمیدرضا شاه آبادی از نظر گفت-وگومندی و چندصدایی، با توجه به نظریه ی رمان میخاییل بختین است. پژوهشگر کوشیده است با تحلیل محتوا به شیوه ی تأملی و در پیش گرفتن رویکردی توصیفی-تفسیری، شیوه ها و عناصری که این اثر را گفتگومند و چندصدا می سازد بیابد. بختین رمان را گونه ای ادبی با ویژگی چندصدایی، متوجه دگربودگی و نقطه ی مقابل قطعیت پذیری می داند. او معتقد است صداهای مختلف موجود در گفتمان رمان، که ارزش ها و گرایش های مختلفی را با خود دارند، و از این جهت آشتی ناپذیر هستند، مانع از گره گشایی نهایی می شوند و پایانی باز را در رمان باعث می شوند. وجود حلقه ی راویان، تغییر زمان -مکان، پرداختن به دختران از سوی مولف مرد، پایان باز، پیش کشیدن موضوع های اجتماعی که کمتر بدان پرداخته شده و مکان رخ دادن حوادث، که درحاشیه ی شهر قراردارد، از جمله مواردی است که لالایی برای دختر مرده را گفت وگومند، چندصدایی و متوجه دگربودگی ساخته است. از طرفی شیوه ی ناخطی و تمرکززدای روایت و تغییر چندباره ی راوی ، در کنار ساختار نه چندان پیچیده ی این رمان باعث تمرکززدایی و رشد ذهنی مخاطب نوجوان می شود. از این جهت لالایی برای دختر مرده را می توان نمونه ی مناسبی از رمان نوجوان و تجربه ای متفاوت دانست که می تواند زمینه ساز ارتقای حس زیبایی شناسی مخاطب شود و آمادگی او را برای متن هایی با ساختار پیچیده تر فراهم سازد.
بررسی چگونگی توجه به حقوق کودک در داستان بچه های قالیبافخانه «با تأکید بر حقوق کاردر نظام حقوقی ایران و اسناد بین المللی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کار کودکان یکی از اساسی ترین معضلات اجتماعی عصر حاضر است. این پدیده هرچند درگذشته نیز وجود داشته،اما امروزه به دلیل تغییرات نظام های اقتصادی،اجتماعی و خانوادگی بیشتر مورد توجه است. در این میان ادبیات کودک به عنوان یکی از ابزارهای مهم نشر و القای نیاز های کودکان می تواند مخاطب را با حقوق کودک تشویق کند . داستان «بچه های قالیبافخانه» نوشته ی هوشنگ مرادی کرمانی تلاش کرده است از این زاویه به کودک و حمایت های حقوقی او توجه کند. این مقاله در پی آن است که با تبیین مولفه های حقوقی کودکان کار در این داستان، شیوه های خلاقانه نویسنده در ترویج حقوق کودکان کار را آشکار نماید. و لزوم توجه به حقوق کودکان در کارگاه های فرش بافی را یادآور شود. همچنین مقاله در پی آن است که میزان تأثیرپذیری وقایع این داستان از قوانین حمایت کننده کودکان را با روش توصیفی-تحلیلی موردمطالعه قرار دهد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های حقوق کودک همچون سن کار،شرایط کار،دستمزد کودک، فضای کارگاه و کودک آزاری و منع از تحصیل در داستان به خوبی بیان شده است. نویسنده با استفاده از تکنیک طنز به ویژه گروتسک که در عناصر شخصیت و مکان به وضوح دیده می شود، عنصر تعلیق، زبان عامیانه، و بحران های پی درپی در داستان توانسته است توجه مخاطب را به موضوع اصلی داستان جلب کند. .
تطبیق مؤلفه های هوش معنوی در دو رمان «سختون» و «فریاد مرا بشنو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش معنوی، به منزله زیربنای باورهای فرد و متضمّن بالاترین سطوح زمینه های رشد شناختی است که در قالب رشد شخصیّتی و عاطفی نمود می یابد. کشف مؤلفه های هوش معنوی در آثار ادبیّات کودک و نوجوان، به هویّت خودپنداره کودک و نوجوان و باورمندی دینی آنان کمک می کند. اعتماد به تربیت و انگیزه های معنوی نیز الگویی کاربردی برای خلق آثار جدید خواهدبود، مشروط بر آنکه نیروی بالقوه زبان برای گسترش مرزهای عقلانی، عاطفی و تجربی لحاظ شود و ساختار کلامی متناسب با ساحت وجودی کودک خلق شود. در این جستار، دو رمان «فریاد مرا بشنو» و «سختون» را در مقابل هم قرارداده ایم تا مؤلفه های هوش معنوی را در آنها شناسایی و استخراج کنیم. فراوانی این گزاره ها در این دو اثر، با روش تحلیل محتوا و مقایسه معنایی بررسی شده است. اینکه آیا می توان از ادبیّات کودکان به مؤلفه های هوش معنوی پلی زد و میان سادگی داستان های کودکانه و مفاهیم هوش معنوی پیوندی برقرار کرد، پرسش اساسی پژوهش حاضر است. نتایج، نشان دهنده آن است که این نویسندگان از دو سوی دنیا، در محتوای داستان های خود، از مفاهیم هوش معنوی بهره برده اند و جستارهای فکری مشابه و اندیشه های مشترک داشته اند.
سیمای کودکان کار در آثار داستانی کودک و نوجوان فارسی پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان های کودک و نوجوان، به طور عام و داستان های کودکان کار و خیابانی، به طور خاص، با فراهم آوردن زمینه و فضای تخیلی، به مخاطبان خود این امکان را می دهند تا ضمن هم ذات پنداری و همانندسازی با شخصیت های داستان، به وجهی خیالی، اما معرفت شناسانه، ماجراها و کشمکش های گاه ناخوشایند زندگی را نیز تجربه کنند و افق دیدشان را گسترش بخشند. از سویی، دقت نظر در شیوة تحلیل و جهت گیری های متون داستانی به مقولة کار کودکان، روشنگر دگرگونی ذهنیت یا الگوهای گفتمانی مربوط به کار کودک در گذر زمان، خواهد بود. در این مقاله که به شیوة تحلیل محتوای کیفی، بیش از پنجاه رمان و مجموعه داستان با نگاهی جامعه شناسانه بررسی شده است،کوشیده ایم تا به این پرسش بنیادین پاسخ گوییم که داستان کودک و نوجوان ایران پس از انقلاب اسلامی در گسترة چندین دهه نسبت به کار کودک و زندگی کودکان کار و خیابان چه الگوها و دیدگاه هایی را فرانموده است. یافتة نهایی پژوهش به اجمال نشان می دهد که نگاه به کار کودک در جهان سنتی و روستایی داستان، به مثابة عنصری مثبت و مرحله ای برای تشرف او به بزرگسالی، و در فضای شهری و صنعتی در حکم مقوله ای از جنس استثمار و تعرض به حقوق کودک است. این دگرگونی با تحولات اجتماعی ایران و جایگزینی اقتصاد عمدتاً دهقانی با اقتصاد صنعتی هم نوایی دارد.
پسامدرنیسم و بوطیقای داستان کودک: تحلیلی روایت شناسانه از داستان "آقارنگی و گربه ناقلا " از فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودک، خصوصا ژانر داستان، طی سالیان گذشته از قالب ها و باورهای کلاسیک و ازپیش تعیین شده خود فاصله گرفته، وجوه روایتمندی این آثار رانیزدستخوش تغییر و تحول ساخته است. دراین میان تلاش نویسندگان کودک برای همراهی با تحولات ساختاری- محتوایی شکل یافته در ادبیات و همگام با تحولات اجتماعی ازیک سو و تبدیل مخاطب منفعل کودک به خواننده ای فعال ازسوی دیگر، به خلق داستان های پسا مدرن انجامیده است. داستان "آقارنگی و گربه و ناقلا" ازجمله داستان های کودک از فرهادحسن زاده است که توانسته باورهای عامیانه درباره داستان کودک را به چالش بکشد و با استفاده از ویژگی های روایی پسا مدرن، علاوه برحفظ باورپذیری متن برای این دسته از مخاطبان، ذهن او را به پرسش دربرابر واقعیت های پذیرفته شده از داستان و جهان فرا خواند. بهره گیری از ویژگی هایی همچون راوی متکثر و اقتدارشکن، فراداستان، تلفیق سبک ها و ژانرها و فرجام متکثر ازجمله ویژگی های پسامدرنیستی اثرموردنظر است که درکنار تصویرگری هماهنگ با متن در پژوهش پیش رو بدان پرداخته شده است. براین اساس برخورداری از صدای راوی کودک دربرابر راوی دانای کل بزرگسال وهمچنین استفاده از تکینک هایی چون هوش آزمایی و دعوت به همکاری کودک درجهان متن درکنار پایان بندی نامعین و متکثر با هدف تأکیدهرچه بیشتر برداستانی بودن ، خواننده را به تلاشی خلاقانه و فعال برای پاسخ گویی به پرسش های ذهنی خود فرامی خواند.
جستاری تحلیلی در کارکرد موتیف های آشنا و آشنایی زدا در داستان های کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله ،جستاری تحلیلی در چگونگی حضور و کارکرد ""موتیف"" درچند اثر داستانی در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان است .مباحث نظری این جستار، پیرامون حضورو نقش اساسی موتیف ها در اثار هنری-ادبی و شامل تعاریف و تاریخچه ی مختصری از مطالعات مربوط به این عناصراست. در حوزه ی کاربردی ،پس از مطالعه وبررسی دقیق موتیف ها ی آشنا و سنتی و موتیف های آشنایی زدا و نو،،علاوه بر تحلیل کارکرد ان ها و نمایش ویژگی اصلیشان در تکرار و توالی در متن، شاهد مثال های متعددی ازانواع ان ها، با تکیه بر اثاری از چهار نویسنده ه حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان:محمدرضابایرامی،فریبا کلهر،هوشنگ مرادی کرمانی و محمدرضا یوسفی انتخاب شده است.معرفی و بررسی موتیف ها در این مقاله، دردو محور:یکی ،بررسی و تحلیل کارکرد تکراری موتیف ها در یکی از اثار نویسنده و دیگر،بررسی تکرارآن ها در تعدادی ازاثار یک نویسنده مورد تحلیل قرار گرفته است. همچنین درپایان مقاله ،علاوه بربیان نتایج یافته های بررسی، به منظورکمک به مطالعه ی نقش موتیف ها در اثار داستانی و همچنین تقویت نقد ساختاری و پدیدار شناسانه ی متون داستانی،به ویژه در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان،نوعی طبقه بندی برای انواع موتیف ها ،به ویژ،ه با تکیه بربحث شگردهای اشنایی زدایی ،ارائه شده است.
بررسی شخصیت پردازی در داستان های خردسالان با تمرکز بر ۳۹ اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خردسالان به دلیل ویژگی های خاص ذهنی و شناختی دارای جایگاهی ویژه اند. ادبیات آنان نیز دارای خصوصیات منحصر به فردی است، چرا که این گروه معمولاً قادر به خواندن نیستند و با ادبیات با واسطه ی راوی یا داستانگو ارتباط برقرار می کنند. همچنین داستان های متعلق به این گروه سنی از نظر کمی، کوتاه یا بسیار کوتاه است. با توجه به این مسئله ضرورت دارد که نویسنده با ارتقای کیفی اثر این امر را جبران نماید. در این میان به کارگیری شیوه ها و ابزارهای شخصیت پردازی مانند: کنش، گفتار، وضعیت ظاهری، زمان، مکان، لحن و نام به نویسنده کمک می کند تا به شخصیت پردازیِ مناسب و در نتیجه موفقیت در ایجاد ارتباط با مخاطب دست یابد.
مقاله ی حاضر به بررسی شیوه ها و ابزارهای شخصیت پردازی و انواع شخصیت های داستانی در 39 داستان از گروه سنی ""الف"" می پردازد. بررسی صورت گرفته نشان می دهد که نویسندگان این حوزه در استفاده از برخی از این ابزارها و شیوه ها مانند : توصیف وضعیت ظاهری شخصیت، نام سازی و ... به خوبی عمل نکرده اند و در مقابل از برخی از آن ها مانند: توصیف کنش، گفتار شخصیت ها در امر شخصیت پردازی استفاده مناسب تری کرده اند. با توجه به ظرفیت های گسترده ی این ابزارها و شیوه ها شایسته است که نویسندگان این حوزه بهره ی بیشتری از آن ها در پرداخت شخصیت های داستانی خود ببرند و شخصیت هایی جذاب و ماندگار خلق کنند.
گونه شناسی فانتزی در دو داستان صمد بهرنگی (اولدوز و عروسک سخنگو- اولدوز و کلاغها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فانتزی، از جمله گونه های ادبی است که در دو سدة اخیر پا به عرصة وجود گذاشته و مورد توجه نویسندگان کود ک و نوجوان قرار گرفته است. آنان با بهره گیری از فانتزی ، کودکان ونوجوانان را از طریق دگرگون ساختن واقعیت و برهم زدن قوانین جهان مادی، به شناخت عمیق تر واقعیت نزدیک تر می کنند. صمد بهرنگی از جمله نویسندگان عرصة کودک و نوجوان است که با استفاده از فانتزی، دنیای بزرگسالی را با کودکی آشتی داده است. فانتزی که اهمیت آن در داستان های بهرنگی اغلب نادیده گرفته شده است، پلی است که به واسطة آن مفاهیم پیچیدة زندگی به طرزی حسی تر و ملموس تر، آن چنان که برای کودکان مناسب تر است درک می شود، نویسنده با به کارگیری فانتزی، امکان می یابد مفاهیمی را که برخوردار از قابلیت تأثیرگذاری عاطفی افزون تری است انتقال دهد و جنبه هایی از واقعیت را که خود می خواهد، برجسته تر کند و یا نادیده بگذارد. در این مقاله دو داستان برجستة وی، ""اولدوز و کلاغ ها"" و ""اولدوز و عروسک سخنگو"" که پیوندی معنایی و ساختاری با همدیگر دارند، انتخاب و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به چگونگی تجلی هنر فانتزی سازی در آثار بهرنگی است و نیز سعی بر آن دارد تا ضمن تبیین ابعاد و رویکرد خلاقانة او به فانتزی، اهداف نویسنده را از به کارگیری این فن و جلوه ها و نمودهای متنوع آن در خلق داستان، با وضوح بیشتری نشان دهد.
بررسی روایت های پسامدرن در داستان نویسی برای کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از عناصر پسامدرن در داستان های کودکان با دشواری هایی همراه است؛ زیرا ممکن است مخاطب کم تجربه فهم درستی از این عناصر نداشته باشد و روند درک داستان برایش کند شود. با این اوصاف، بسیاری از شاخصه های پسامدرن را در داستان های کودکانه محمدرضا شمس و سیامک گلشیری می توان دید. مانند: گسست در پیرنگ، خلق دنیایی دیگر، شخصیت های تخیلی و توهمی، راوی غیر قابل اعتماد و تعلیق آگاهانه ناباوری. در این پژوهش برای آنکه نشان دادن تمایز داستان های پسامدرن در برابر داستان های متعارف، داستان های پسامدرنی محمدرضا شمس («من، زن بابا و دماغ بابام» و «من من کله گنده») و تهران کوچه اشباح از سیامک گلشیری را در مقابله با اندیشه های روایت شناختی ماریا نیکولایوا بررسی می کنیم. نیکولایوا با گرایش های پساساختارگرایی، ابزاری را که روایت شناسی می تواند برای بررسی ادبیات داستانی کودکان در اختیار ما بگذارد، به ما نشان می دهد. روایت همزمان سه داستان در آثار شمس و تجویف در داستان گلشیری، نمونه ای برای گسست و شکاف در روایت است. در پایان داستان نیز شاهد روزنه ای به آغاز یک داستان تازه ایم.
طنز و شیوه های طنزپردازی در داستان های کودک و نوجوان فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودک و نوجوان، گونه ی نوظهور ادبی است که در قرن حاضر به عنوان یک نحله ی مستقل مطرح شده است. نویسندگان و شاعران ادبیات کودک و نوجوان تلاش کرده اند تا آثاری خاصّ مخاطب کودک و نوجوان خلق کنند؛آثاری که از نظر زبان و بیان، مضمون و محتوای با زیبایی شناسی دریافت و دنیای کودک و نوجوان متناسب باشد. به واسطه ی شرایط سنی مخاطب این گونه آثار، تنوع، داشتن جاذبه و فضایی مفرح و پرکشش از الزامات این آثار به شمار می رود و طنز یکی از عناصری است که می تواند سازوکارهای مورد اشاره را در این آثار پدید آورد. فرهاد حسن زاده از جمله شاعران و داستان نویسان طنزپردازی که به این نوع ادبی توجه کرده است و می توان طنز را یکی از عناصر برجسته و تاثیرگذار در آثار وی دانست. این تحقیق که به شیوه ی تحلیل محتوا صورت گرفته، به بررسی و تحلیل شیوه های طنزپردازی در مهمترین آثار طنزآمیز فرهاد حسن زاده در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان می پردازد. بر اساس نتایج تحقیق حسن زاده در طنزپردازی از شیوه هایی چون طنزگفتاری، طنز موقعیت، بازی زبانی، نقیضه پردازی، اغراق، اسم مستعار، جناس، بذله گویی و لطیفه پردازی بهره برده است وازاین میان، طنزگفتاری وطنزموقعیت درآثاراوازبسامد بیشتری برخوردار است. واژههای کلیدی: ادبیات کودک و نوجوان، شیوه های طنزپردازی ، فرهاد حسن زاده.
بررسی خشونت نمادین در رمان من نوکر بابا نیستم نوشته احمد اکبر پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان «من نوکر بابا نیستم» احمد اکبرپور از آثار حائز اهمیت و با ارزش ادبیات کودک و نوجوان است. این اثر، کمتر نقد و ارزیابی شده است. در مقاله ی حاضر با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی به ارزیابی اثر پرداخته ایم و برای این منظور، از نظریه ی پیر بوردیو، بهره گرفته ایم. او در مباحث نظری خویش، مفهوم خشونت نمادین را طرح می کند که در معنای تحمیل مفاهیم و عقاید به طبقات و گروه های اجتماعی است. این تحمیل را ممکن است خانواده و مدرسه و آموزش پراکنده اعمال کند. در رمان مذکور، فرایند اعمال خشونت نمادین درقالب نوعی گذار از کودکی به بزرگسالی مطرح شده است. این رمان، ناموفق بودن مدرسه را در به انجام رساندن موفقیت آمیز این گذار به تصویر کشیده است. در این پژوهش بر خوانشی ویژه از اثر تأکید نموده ایم که آن را حاوی نگاهی انتقادی به نهاد مدرسه تلقی می کند. با این رویکرد، رمان احمد اکبرپور، رمانی انتقادی است که در متن خود نشانگر خشونت نمادین وارد بر نوجوان (قهرمان داستان) است.
درنگی بر پیوندهای بینامتنی در داستان در باغ بزرگ باران می بارید نوشته ی احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت رویکردی ادبی است که به منتقدان این امکان را می دهد تا به شیوه ای علمی و نظام مند پیوندهای موجود در میان آثار ادبی را بررسی کنند. ژرار ژنت یکی از مهم ترین نظریه پردازان این رویکرد است که در کاربردی کردن آن نقش اساسی دارد. در این پژوهش داستانی از احمدرضا احمدی، نویسنده ی نام آشنای ادبیات کودک و نوجوان ایران، براساس نظریه ی بینامتنیت ژنت بررسی شده است. نام این داستان در باغ بزرگ باران می بارید است و در سال ۱۳۸۷ به چاپ رسیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میان این اثر با آثار دیگر احمدی پیوندهای بسیار ژرف و پنهان وجود دارد؛ پیوندهایی که در گستره ی روایت و به ویژه بخش های پایانی آن حضور دارند و بیشتر حاصل درهم آمیختگی چکیده یا گزیده ی داستان های پیشین او هستند؛ اما شناسایی آن ها تنها برای دوستداران داستان های احمدی و خوانندگان پیگیر آن ها امکان پذیر است؛ ازاین رو، بینامتنیت موجود در این داستان نمونه ای از بینامتنیتی است که ژنت آن را ضمنی می نامد.
بررسی ظرفیت تأثیرگذاری برخی قصه های نمادین منظوم دهه ی هشتاد بر رشد آموزه های دینی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف سنجش تأثیر قصه های نمادین منظوم بر رشد آموزه های دینی کودکان و نوجوانان، بویژه مفاهیم مربوط به خداشناسی، به بررسی چهار قصه منظوم مرتبط با این مفهوم پرداخته است. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. بپس از بیان مفاهیم نظری مرتبط به بررسی توصیفی و تحلیلی داستانها پرداخته شدهاست؛ ررسی نمادها در چهار قصه منظوم نشان می دهد که همه آن ها به شکل نمادین می خواهند آرامش حاصل از پیوند کودک با خدا را که واقعاً مفهومی انتزاعی و ناشناخته است در قالب نمادها و در سه مرحله جدایی و احساس تنهایی، تلاش برای بازگشت و آرامش حاصل از بازگشت نشان دهند این شیوه و نمادهای بکاررفته ضمن اینکه با نتایج حاصل از تحقیقات شناختی در مورد تصویرپردازی کودکان از خدا تناسب دارد و بالتبع متناسب بامراحل شناختی کودکان است، سبب تقویت روحیه جستجو در کودکان هم می گردد که امروزه یکی از بحث های مهم(تفکر انتقادی) در تربیت کودکان بشمارمی آید.
بررسی مفهوم هویت در مجموعه داستان های قصه های شیرین مغزدار و قصه بازی شادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوع های اساسی دنیای مدرن، مسئله ی هویت است که در این مطالعه به بررسی این مسئله در داستان های کودک پرداخته شده است. در این پژوهش با رویکردی غیر پیدایشی، مولفه های هویت ملی در داستان های یادشده، بررسی شده است. هم چنین چگونگی توجه نویسندگان داستان های کودک به شکل دهی هویت ادبیات کودک ایران، مورد پژوهش قرار گرفته است. به منظور داده کاوی، پژوهش گر از روش تحلیل محتوای قیاسی مایرینگ و تحلیل تاملی و برای داده یابی از روش اسنادی بهره گرفته است. پژوهش گر، خود، ابزار پژوهش بوده است. نمونه از نوع هدفمند بوده که ده داستان را شامل می شود که مربوط به دو مجموعه ی ""قصه های شیرین مغزدار"" اثر علی اصغر سیدآبادی و "" قصه بازی شادی"" اثر مرتضی خسرونژاد است. نتایج نشان داد که در این داستان ها، مولفه های هویت ملی وجود دارد که بسامد آن در داستان های سیدآبادی از خسرونژاد، بیشتر است. از طرفی، تنوع و گستره ی توجه به گفتگوهای سه گانه در شکل دهی به هویت ادبیات کودک، در آثار خسرونژاد بیشتر از سیدآبادی بوده است.
در جست وجوی دیگری؛بررسی جلوه های دگربودگی در ادبیات کودک و نوجوان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم دیگری و دیگرانگی از مفاهیم پیچیده ی فلسفی است که می توان آن را در گستره های گوناگونی از زندگی انسان چون اجتماع، سیاست، اخلاق، ادبیات، آموزش و پرورش و جز آن جست وجوکرد.در این پژوهش، در گام اول، تلاش شده انواع دیگرانگیدر نمونه ای شامل بیست و هفت اثر داستانی ادبیات کودک و نوجوان ایران، با روش تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی و با در پیش گرفتن رویکردی توصیفی بررسی گردد تا آشکار شود کدام یک از انواع دیگرانگی در کتاب های داستانی کودک و نوجوان ایران بازنمایی شده و کدام ها مجال جلوه گر شدن نیافته اند. در گام دوم چگونگی بازنمایی این دیگرانگی ها و نوع ارتباط شخصیت های دیگری با شخصیت های مرکزی داستان ها مورد بررسی قرارگرفته است. برای رسیدن به این هدفبرای مطالعه ی نمونه ها از روش تحلیل محتوای تاملی با رویکردی توصیفی-تفسیری استفاده شده است. نتیجه ی این بررسی نشان-می دهد در ادبیات کودک و نوجوان ایران صدای دیگری چندان بلند نبوده و حضور او کم رنگ است. هم چنین کنش ""دیگری"" در ارتباط با قطب های فرادست داستان در بیش تر موارد محدود و تابع محدودیت هایی است که به دیگرانگی او برمی گردد. با این حال، مواردی از کنش تعاملی، سازنده و هم دلانه ی خود/دیگری نیز به چشم می خورد.