تحلیل عواطف در داستان های محمود دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و داستان های کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
197 - 216
حوزه های تخصصی:
آدمی با ابراز عواطف به جهان خود روح می بخشد. «ابراز عاطفه» یکی از شیوه های ارتقاء کیفیّت زندگی و برقراری ارتباط های مؤثر انسانی است. در ادبیات داستانی معاصر، آثار محمود دولت آبادی به لحاظ واقع گرایانه بودن، متونی مناسب برای بررسی عواطف انسان ها و تعامل های عاطفی آنان است. نویسنده در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی به «بررسی کمی و کیفی عواطف شخصیّت ها» در داستان های دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و نه داستان کوتاه) پرداخته است. مهم ترین هدف؛ یافتن پاسخ این پرسش هاست: «چه عواطفی» «چرا»، «چگونه» و با «چه پیامدهایی» در اشخاص داستان های منظور بروز می یابند؟ نتایج نشان می دهد: در داستان های برگزیده، عواطف منفی خاصه «خشم و ترس» غالباً به علل: مشکلات اقتصادی، قهر طبیعت، فقر فرهنگی، جامعه ارباب-رعیتی، و... به شیوه های مختلف مانند: آشوب و نزاع های جمعی، خشونت های کلامی و غیرکلامی (آزارهای جسمی و روحی) بروز یافته، بر عواطف مثبت چیره می گردند. عواطف مثبت همچون: «شادی و عشق» نسبتا اندک و اغلب در رفتارهای غیر کلامی اشخاص داستان و گاه در برخی سنت های محلّی و ملّی- غالباً به صورت «غیرمستقیم»- نمایان می شوند. آثارعواطف که گاه خود، عامل پیدایی یا دگرگونی عواطف دیگرند، در حیطه های زیستی-فرهنگی-اجتماعی اشخاص داستان به اشکال مختلف ظهور می یابند